به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهندس داود میرزایی

  • داود میرزایی*
    مقدمه و هدف

    هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان با نقش واسطه ای الهام کارآفرینانه بوده است.

    روش شناسی پژوهش: 

    این پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران هستند. روش نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه (روش جی پاور) 100 نفر از دانشجویان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آموزش کارآفرینی، الهام و  ذهنیت کارآفرینانه Cui, Sun & Bell (2021) استفاده گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS  و PLS استفاده شد

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد فعالیت های فوق برنامه با الهام کارآفرینانه و ابعاد ذهنیت رابطه مثبت دارد؛ الهام کارآفرینانه با فرصت طلبی، تحمل ابهام، خوش بینی ارادی و در کل با ذهنیت کارآفرینانه رابطه مثبت دارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه فوق برنامه و ذهنیت کارآفرینانه دارد؛ اما حضور در برنامه درسی با الهام و ذهنیت کارآفرینانه رابطه ندارد؛ الهام کارآفرینانه با گرایش به ریسک رابطه ندارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه حضور در برنامه درسی و ذهنیت کارآفرینانه ندارد. درنهایت، تاثیر مستقیم فعالیت های فوق برنامه به طور قابل توجهی مثبت بود درحالی که درباره حضور برنامه درسی تاثیر مثبتی مشاهده نشد.

    بحث و نتیجه گیری

    برنامه ریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی  باید مولفه ذهنیت کارآفرینانه را در نظر داشته باشند که این امر درگرو رها شدن از اجرای برنامه های درسی اجباری در سیستم رسمی و روی آوردن به فعالیت های فوق برنامه است. در این زمینه می توان دروس اختیاری و فعالیت های فوق برنامه بیشتری را به نسبت برنامه درسی اجباری و حضور در برنامه های رسمی، طراحی  نمود.

    کلید واژگان: آموزش کارآفرینی, ذهنیت کارآفرینانه, الهام کارآفرینانه}
    Davod Miezaeifar *

    The purpose of this study was to investigate the effect of entrepreneurship education on students' entrepreneurial Mindset with the mediating role of inspiration. This research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in nature. The statistical population of this study is Students of Iranian public universities. The sampling method was available and the sample size(G*Powe) was 100 students. Cui Sun & Bell (2021) questionnaire was used to collect data. In order to analyze the data were used structural equation and Smart PLS3 software. Findings show that Extracurricular activities have a positive relationship with entrepreneurial inspiration and dimensions of Mindset; Entrepreneurial inspiration has a positive relationship with Alertness to opportunity, Ambiguity tolerance, Dispositional optimism and in general with entrepreneurial Mindset and entrepreneurial inspiration has a mediating role in the relationship between Extracurricular activities and entrepreneurial Mindset. But Curriculum attendance has nothing to do with entrepreneurial inspiration and Mindset; Entrepreneurial inspiration has nothing to do with Risk propensity, and entrepreneurial inspiration has no mediating role in the relationship between the Curriculum attendance and the entrepreneurial mindset. Finally, the direct impact of extracurricular activities was significantly positive, while there was no positive effect on Curriculum attendance. The findings of this study can help to be aware of the design and evaluation of entrepreneurship education programs in the future.

    Keywords: Entrepreneurship Education, Entrepreneurial Mindset, Entrepreneurship Inspiration}
  • داود میرزایی*، یحیی معروفی
    هدف پژوهش حاضر بررسی تجربیات بین المللی در زمینه ارزشیابی کیفیت برنامه درسی تربیت معلم است. روش پژوهش مروری - کتابخانه ای بوده است. یافته ها برخی تجربیات بین المللی را نشان داد که می توان از این تجربیات در دانشگاه فرهنگیان استفاده کرد. از جمله تجربیات می توان به چندین طرح یونسکو (موسسه ابتکار آموزش معلم برای کشورهای جنوب صحرای آفریقا؛ شبکه معلم آمریکای لاتین و کاراییب و...)؛ موسسه استرالیا برای آموزش و رهبری مدرسه؛ تجربه سنگاپور جهت تضمین کیفیت در آموزش معلمان،؛ شاخص های ارزشیابی سیستم های آموزش معلمان بین المللی (انگلستان)؛ سایت موسسه تحقیقاتی دانشگاه های عمومی امریکا، مکزیک و کانادا؛ شورای ملی اعتباربخشی آموزش معلمان در ایالات متحده آمریکا؛ شورای ملی ارزشیابی و اعتباربخشی هند اشاره کرد. در اکثر کشورها اعطای اعتبار مراکز تربیت معلم، به مراکزی واگذار می شود که می توانند باعث کیفیت حداکثری در سیستم آموزشی شوند، اعطای اعتبار می تواند طیف 3 تا 5 ساله را در بر داشته باشد و پس از زمان در نظر گرفته شده، موسسه تربیت معلم تحت ارزشیابی مجدد قرار می گیرد. عدم دخالت سازمان های دولتی در برنامه مراکز تربیت معلم وجود دارد و موسساتی ارزشیابی بیرونی را برعهده دارند. شیوه های متنوع و مختلف ارزیابی درونی و بیرونی کیفیت مورداستفاده قرار می گیرد و در برخی کشورها موسسات اعتباربخشی و ارزیابی کیفیت مستقل از تربیت معلم هستند.
    کلید واژگان: تجربیات بین المللی, ارزشیابی کیفیت برنامه درسی, تربیت معلم}
  • داود میرزایی*

    ادب فارسی سرشار از اسطوره های نابی است که از کنه ذات انسانی سرچشمه می گیرد، لذا برای شناخت دقیق تر تمدن بشری نیاز است تا اسطوره های ایرانی درکنار اسطوره های دیگری شناخته شوند که امروزه صبغه جهانی یافته اند. به همین دلیل اسطوره جمشید (که تا زمان پادشاهی فریدون را دربر می گیرد) به عنوان اسطوره الگوی ایرانی در گستره ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته، و با معادل های مصری و هندی آن مقایسه شده است. شیوه روایی اسطوره جمشید از جهات بسیاری با روایت اسطوره ازیریس به گونه ای کم نظیر مشابه است. هم چنین معادل روایی آن را در اسطوره های هندی به صورت پراکنده در ستیز «ایندرا» با «وریتره» و «تریته آپتیه» با «ویشورپه» می توان یافت، اما از آنجایی که می توان معادل هندی را تا حدی هم ریشه با معادل ایرانی اش دانست، در بحث حاضر بیشتر برای تکمیل اسطور ه ایرانی آورده و سعی شده است تا به جای تطبیق روایتی صرف، به وجوه شکل گیری این اساطیر با محوریت اسطوره ایرانی، از منظر رویکرد اسطوره شناسی طبیعت شناختی نگاهی افکنده شود. مهم‎ترین پرسش هایی که این پژوهش سعی دارد بدان‎ها پاسخ دهد بدین قرار است: 1. چگونه سه اسطوره‎ با بن‎مایه‎ های مشابه در سه تمدن بزرگ و دور از هم یعنی هند و ایران و مصر پدید می‎آیند؟ 2. منشا بیرونی و درونی آن ها کجاست؟ 3. نقش طبیعت در ساخت این اسطوره‎ ها چیست؟ بر این اساس با درنظر گرفتن عناصر طبیعت و خاصه پدیده های کیهانی، این اساطیر در سه بخش آب، خورشید، و آب و روشنایی مورد بررسی قرار گرفته اند تا وجوه اشتراک شکل گیری آن ها به خوبی آشکار شود. و اما نتایج این پژوهش را می‎توان در دو مورد خلاصه کرد؛ نخست، منشا خارجی تمام این اسطوره ها را می‎توان تا حد زیادی مربوط به چرخه های موجود در طبیعت دانست و دیگر، قایل به شباهت بین ذهن اسطوره‎ ساز انسان‎های گذشته و ذهن شاعرانه به عنوان عامل درونی ایجاد اسطوره‎ ها شد.

    کلید واژگان: جمشید, فریدون, ازیریس, ایندرا, اسطوره شناسی طبیعت شناختی}
    Davoud Mirzaei*

    Persian literature, either in its oral or written forms, is full of pure myths which arise from the depth of human nature. And in order to understand human civilization better it is required that Iranian myths which have gained universal form today. Therefore, Jamšid’s myth (including Freydun’s era) has been considered as Iranian paradigm-myth In Persian literature domain and has been compared to its Egyptian and Indian equivalents. Narrative style of Jamšid’s myth is significantly similar to that os Osiris’s myth. Also its narrative Equivalent could be fragmentarily found in the fight between Indra and Veritra and also between Trita Aptya and višurpe. In this study, instead of a mere narrative comparison, it has been tried to consider the formation aspect of these myths regarding the centrality of the Iranian myths and based on the nature-mythology Approach. So, these myths have been studied in three parts, namely water, the sun, and water and light with regard to elements of nature, in particular the natural phenomena so that their common formation aspects could be properly cleared.

    Keywords: Jamšid, Freydun, Osiris, Indra, Nature-Mythology, Water, The Sun, Light}
  • داود میرزایی، مهدی جاودانی مقدم*، رضا پریزاد

    سلفی گری و نوسلفی گری به عنوان پدیده ای تاریخی در جهان اسلام، در سه دهه اخیر با شکل گیری و تشدید فعالیت گروه های سلفی، نمود و ظهور بیشتری یافته است. این مقاله تلاش دارد تا به این سوال اصلی بپردازد که ریشه ها و زمینه های تاریخی شکل گیری و رشد سلفی گری چیست و چه بازتابی در جهان اسلام و بویژه در بحران های اخیر در غرب آسیا داشته است؟ فرضیه این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته این است که «ظهور و گسترش سلفی گری، محصول یک پدیده چندبعدی و عمیق هویتی و سیاسی به عنوان برساخته ای ذهنی است که در دیالکتیک با واقعیات عینی دولت های اسلامی و مداخلات قدرت های بزرگ بر پیچیدگی و گستردگی آن افزوده و بر اختلاف و واگرایی میان مذاهب و دولتهای اسلامی بویژه در دو دهه اخیر در غرب آسیا دامن زده است».

    کلید واژگان: سلفی گری, نوسلفی گری, جهان اسلام, غرب آسیا}
    Davood Mirzaei, Mahdi Javdani Moqaddam *, Reza Parizad

    Salafism and neo-Salafism as a historical phenomenon in the Islamic world, in the last three decades, with the formation and intensification of the activities of Salafist groups, has become more prominent. This article tries to address the main question, what are the roots and historical contexts of the formation and growth of Salafism and its reflection in the Islamic world, especially in the recent crises in West Asia? The hypothesis of this research, by using a descriptive-analytical method, show that the rise and spread of Salafism is the product of a multidimensional and deep phenomenon of identity and politics as a subjective construct that is in dialectic with the objective realities of Islamic states and the interventions of the great powers has added to its complexity and breadth and fueled the differences and divergences among Islamic religions and states, especially in the last two decades in West Asia.

    Keywords: Salafism, neo-Salafism, Islamic World, West Asia}
  • داود میرزایی *، محمدرضا احمدی دارانی، سعید وحدتی

    در این مقاله، تقریب و درونیابی چندجمله‌ای مبتنی بر افراز واحد را بررسی و از آن به عنوان روشی کارامد برای حل عددی مسایل چندمتغیره استفاده می‌کنیم. نخست تقریب‌های چندجمله‌ای چندمتغیره مطرح و خواص مقیاس‌پذیری آن‌ها را اثبات و برای به‌دست آوردن کران‌های پایداری و همگرایی از آن‌ها استفاده می‌کنیم. برای ارایه یک الگوریتم پایدار، این تقریب‌ها به صورت موضعی روی زیردامنه‌هایی از دامنه اصلی محاسبه و به کمک توابع افراز واحد به‌هم متصل می‌شوند تا یک تقریب سراسری هموار حاصل شود. در پایان کران خطای تقریب سراسری نیز بر اساس کران‌های خطای تقریب‌های موضعی به‌دست می‌آید. ایده این روش، حل چندین مسئله کوچک پایدار به جای حل یک مسئله بزرگ بدوضع است. از لحاظ محاسباتی چنین رویکردی بسیار کارآمد و قابل استفاده در حوزه وسیعی از کاربردهاست. برای نمونه حل عددی معادلات دیفرانسیل را به کمک این تقریب مورد بررسی قرار می‌دهیم. در تقریب با این روش از شبکه‌بندی ناحیه (همانند روش‌های المان متناهی و حجم متناهی) اجتناب و به جای آن کمیت مجهول بر حسب نقاط پراکنده نوشته می‌شود. از این‌رو این روش را می‌توان یک روش بدون شبکه نیز به حساب آورد.

    کلید واژگان: روش های بدون شبکه, تقریب, تقریب موضعی, روش افراز واحد, تقریب چندجمله ای, تقریب گویا}
  • مرصع صفرلو، حسین مرادی مخلص*، وحید صالحی، داود میرزایی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مبتنی E5 بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می باشد.

    روش

    روش پژوهش آزمایشی و طرح آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر کرج تشکیل می دادند که 225 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (1992) و پرسشنامه مشارکت اجتماعی یزدان پناه (1386) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب با (70/0) و (92/0) تایید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، به کارگیری شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی E5 موجب افزایش خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می شود (0/05<P).

    نتیجه گیری

    استفاده از الگوی طراحی آموزشی E5 که متناسب با نیاز افراد کم توان ذهنی است، می تواند بر میزان خلاقیت و مشارکت فعال آنان در شبکه های اجتماعی مجازی تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: کم توان ذهنی, الگوی طراحی آموزشی E5, خلاقیت, مشارکت اجتماعی, شبکه های اجتماعی مجازی}
    Marsa Safarloo, Hossein Moradimokhles*, Vahid Salehi, Davod Mirzai
    Objective

    The aim of this study was to determine the effect of Learning through Virtual Social Networks Based on the 5E Instructional Design Model on the Creativity and Social Participation of Mentally Retarded Children in the Experimental Sciences.

    Method

    The research method was experimental and the experimental design was quasi-experimental with pretest-posttest and control group.  The statistical population of the study consisted of all mentally retarded students of Karaj who were 225 students and by using random sampling  34 individuals (17 control group and 17 experimental group) were selected as statistical sample. The data collection tools was  Torrance Creativity Questionnaire (1992) and Yazdanpanah Social Participation Questionnaire (2007) That reliability was confirmed by Cronbach's alpha (0.70) and (0.92), respectively. Data were analyzed using independent t-test and Paired-Samples T Test.  

    Results

    The results showed that using E5 based on E5 educational design Model  increased creativity and social participation of mentally retarded children in experimental science (P <0.05).

    Conclusion

     Using the E5 educational design Model  that is tailored to the needs of the mentally retarded  children  can impact their creativity and active participation in virtual social networks.

    Keywords: Mentally Retarded Children, Creativity, Social Participation, Virtual Social Networks, 5E Instructional Design Model}
  • داود میرزایی، علی سلمانی *، رضا ماحوزی
    شرح لایب نیتس از ادراک حسی برای درک سنت استتیک عقل گرایانه آلمانی در قرن هجدهم بسیار حایز اهمیت است. تاملات او در این باب چارچوبی دکارتی دارد و برای دیدگاه های او درباره تجربه استتیکی بسیار کانونی است. او با توجه به ماهیت واضح ولی مغشوش ادراک حسی، مفهوم کمال و لذت را تبیین می کند و از همین معبر ره به تعریف زیبایی می برد. کمال عبارت است از نیرو یا توانایی متحدساختن ویژگی های کثیر در یک ویژگی؛ لذت، از نظر او، عبارت است از احساس کمال در اشیا؛ زیبایی هم نزد او همانا تعمق یا تامل بر امری لذت بخش یا خوشایند، یا کمال شیء است. در این مقاله قصد داریم پس از بررسی اهمیت لایب نیتس در استتیک آلمان، ماهیت ادراک حسی نزد او، و سپس رابطه آن را با تجربه استتیکی، کمال، لذت و زیبایی در سپهر استتیک او بکاویم و در اخر هم نقد و نظری بر استتیک او داشته باشیم.
    کلید واژگان: لایب نیتس, ادراک حسی, تجربه استتیکی, کمال, لذت, زیبایی}
    Davoud Mirzaei, Ali Salmani *, Reza Mahouzi
    Leibniz’s account of perception for understanding of German rationalistic aesthetic tradition in 18 century is very crucial and important. His account of sense qualities has a Cartesian framework and it is so central to his views on aesthetic experience. He explains the concept of perfection and pleasure based on the clear but confused nature of perception. Accordingly, he defines beauty as follows: perfection is the ability or power to unite multiple properties into one; pleasure is feeling perfection in things. Beauty, for him, is the contemplation or reflection upon the pleasurable, or perfection of things. Having investigated the importance of Leibniz in German aesthetics, we intend to figure out the nature of perfection and its relationship to aesthetic experience, perfection, and beauty in his aesthetics.
    Keywords: Leibniz, perception, aesthetic experience, perfection, pleasure, beauty}
  • داود میرزایی، علی سلمانی *، رضا ماحوزی
    دیدگاه کریستین ولف درباره ادراک حسی که چارچوبی لایب نیتسی دارد، اساس استتیک او را برمی سازد. او با توجه به ماهیت واضح ولی مغشوش ادراک حسی در این چارچوب، مفهوم کمال و لذت را تبیین می کند و از همین معبر ره به تعریف زیبایی می برد. به این ترتیب، از نظر او، کمال همانا توافق یا هماهنگی کثرات یا انبوهی از اشیاء یا اجزای آن هاست؛ لذت، حاصل شهود کمال در اشیاء است؛ و زیبایی هم عبارت است از کمال شی‏ء از آن حیث که برای ایجاد لذت در ما مناسب است. با این اوصاف، در این مقاله قصد داریم ماهیت ادراک حسی نزد او و رابطه ادراک حسی، کمال و لذت را با زیبایی در استتیک او بکاویم تا مشخص شود چگونه علم استتیک به طور عام از دل مباحث معرفت شناختی و به طور خاص از بطن ادراک حسی بیرون می آید. در نهایت ، با در نظر داشتن این مهم که خود او مستقیما داعیه نظریه مستقلی در حوزه استتیک نداشته، نقد و نظری بر لوازم مربوط به استتیک او خواهیم داشت تا حدود و ثغور نظریه عقل گرایانه مفرط او در برخورد با مسائلی چون دایره شمول زیبایی، مراتب زیبایی و اختلاف نظرهای ذوقی مشخص شود.
    کلید واژگان: کریستین ولف, ادراک حسی, کمال, لذت زیبایی}
    Davoud Mirzaei, Ali Salmani *, Reza Mahoozi
    Christian Wolff's view regarding sensory perception – which is formed on a Leibnizian framework – forms the base of his aesthetics. He explains the concept of perfection and pleasure according to the clear but disordered essence of sensory perception that is present in this framework and through this very path guides towards the definition of beauty. Thus, according to him, perfection is the consistency or accordance of diversity or the abundance of things or their parts; pleasure is the result of the intuition of the perfection present in things; and beauty is the perfection of a thing from the aspect of it being suitable in creating pleasure in us. Therefore, in this article we intend to explore the essence of sensory perception according to him and the relation between it, perfection and pleasure with beauty in his aesthetics so that it becomes clear how aesthetics emerges from the heart of epistemological discussions in general and from the depths of sensory perception in particular. Finally, while keeping in mind the important fact that he did not directly claim to have an independent theory in the field of aesthetics, we will critique and give our views in regards to the requisites connected to his aesthetics so that the limits of his extreme rationalist views in dealing with issues such as the extent that beauty covers, the levels of beauty and the difference of views in relation to taste and liking become clear.
    Keywords: Christian Wolff, sensory perception, perfection, pleasure, beauty}
  • داود میرزایی*، نعمت الله عبدی
    این مقاله بر آن است تا مسئله «بازنمایی» را در «هنر پاپ» مورد بررسی قرار دهد. منظور از اصطلاح «بازنمایی» فرایندی است که طی آن مخاطب، با قرار گرفتن در برابر اثر، واقعیتی بیرونی را از دل عناصر تصویری اثر شناسایی می کند؛ واقعیتی که یا، به، «بازنمایی» راستی، در خارج سندیت دارد و یا چیزی شبیه به آن برای ذهنش آشنا است. بدین منظور، با بیان مقدم های از جایگاه در سیر تاریخی هنرها، از هنر غارها تا هنر نیمه های سده بیستم، یعنی تا ظهور جریان هنر پاپ در دهه شصت، به دور های حدودا شصت ساله، از دهه آخر قرن نوزدهم تا دهه پنجاه قرن بیستم می پردازیم که به دلایل مختلف، عنصر بازنمایی در اثر هنری به محاق می رود. اما دوباره با ظهور هنر پاپ است که از آن اعاده حیثیت شده و عنصر آشنا (بازنمودی) دوباره به عناصر تصویری بازمی گردد، و در سیر تداوم منطقی خود به یکی از مسائل محوری جریان پست مدرنیسم در هنر بدل می شود که تا کنون هم استمرار دارد. در ادامه، دلایل بنیادین هنری و اجتماعی این توجه دوباره به مسئله بازنمایی در هنر پاپ مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد و تکهی بحث نیز بر آثار هنرمندان برجسته این جنبش یعنی جاسپر جانز، رابرت راشنبرگ، ریچارد همیلتون و جیمز روزنکوئیست خواهد بود.
    کلید واژگان: بازنمایی, هنر پاپ, اکسپرسیونیسم انتزاعی, انتراع گری پسانقاشانه, نشانه های تصویری}
    Davoud Mirzaei *, Nemato., Llah Abdi
    This article intends to study the issue of representation in Pop Art. Here we define representation as a process through which the audience identifies an external reality in the heart of the pictorial elements of a tableau which is exterior to the pictorial world or rather only familiar to his mind. For this purpose, we would examine “representation” from cave art to art of the middle 20th century i.e. when the representational elements in artistic work wane for different reasons. But representation regained its importance no sooner than the emergence of Pop Art in 60s and consequently representational pictorial elements has so far turned into one of the critical issues of postmodern events in art. This article would analyze the fundamental artistic and social reasons for such attention to representation in Pop Art while remaining focused on works of the distinguished artists of the movement, those like Jasper Johns, Robert Rauschenberg, Richard Hamilton and James Rosenquist.
    Keywords: representation, Pop Art, abstract expressionism, post, painterly abstraction, pictorial signs}
  • داود میرزایی
    این مقاله قصد آن دارد که بخشی از معانی مختلف واژه «فرش» را در اشعار «عطار نیشابوری»، «صائب تبریزی» و «بیدل دهلوی» مورد بررسی قرار دهد و نیز به این پرسش پاسخ دهد که چرا از بین تمامی شاعران بعد از اسلام در ایران، این سه شاعر از اهمیت بیشتری برای این پژوهش برخوردارند و چگونه زمینه و زمانه حیات شان بر نظام شعرسرایی و همچنین گزینش واژگان شان (که در اینجا منحصرا مراد، واژه فرش است) تاثیرگذار بوده است. به همین منظور، مقاله در جستار اول تا سوم، گستره معنایی این واژه را در اشعار صائب و بیدل مورد تحلیل قرار می دهد و به این نکته می پردازد که دلیل توجه خاص ایشان و معانی مورد نظرشان از این واژه به چه علت بوده است و نشان می دهد که واژه فرش و شکل های مختلف ترکیبی و فعلی آن، در پهنه شعر، به مدد ذوق این دو شاعر برجسته سبک پرطمطراق هندی می آمد و واجد معانی متنوع و بدیعی می شد. در جستار چهارم، منحصرا اشعار عطار نیشابوری، از دریچه تقابلی که وی عامدانه بین «عرش» و «فرش» قائل می شود و معانی عرفانی ای که از آن مراد می کند، مورد ملاحظه قرار می گیرد. مدخل ورود به بحث، یک درآمد و یک مقدمه است که زمینه را برای ورود به بحث اصلی در چهار جستار آماده می کند.
    کلید واژگان: عطار نیشابوری, صائب تبریزی, بیدل دهلوی, فرش, عرش, سبک هندی, سبک عراقی, عرفان}
  • ساسان امرایی، بی بی عشرت زمانی، یاسمین عابدینی، داود میرزایی
    هدف پژوهش پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته زبان انگلیسی بر اساس اهداف پیشرفت، باورهای سودمندی انگیزشی و نوع استفاده از تلفن همراه است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل پذیرش فناوری و پرسشنامه اهداف پیشرفت میگلی و همکاران (1989) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری رگرسیون سلسله مراتبی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد اهداف پیشرفت دانشجویان و باورهای آنان در مورد نقش تلفن همراه در یادگیری زبان انگلیسی پیش بینی کننده های خوبی برای پیشرفت تحصیلی این دانشجویان است، در حالی که متغیرهای امکانات آموزشی موجود در تلفن همراه، نوع و میزان استفاده دانشجویان از تلفن همراه نتوانستند پیشرفت تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کنند. همچنین مشاهده شد که بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری از نظر اهداف پیشرفت و باورهای سه گانه در مورد یادگیری از طریق تلفن همراه وجود دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که نگرش دانشجویان رشته زبان انگلیسی به استفاده از تلفن همراه جهت یادگیری زبان انگلیسی مثبت است.
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, جهت گیری هدفی, مدل پذیرش فناوری, باورهای انگیزشی, باورهای سودمندی}
    Sasan Amraei, Bibi Eshrat Zamani, Yasamin Abedini, Davood Mirzaee
    the main purpose predicting the English students’ academic achievement on the basis of acheivement goals, motivational –usefulness beliefs and the kind of mobile usages. statistical population all English language students in the Faculty of Foreign language of Isfahan University from both undergraduate and graduate levels in 2011-2012. With applying random sampling method, 200 students were selected. For gathering data, self made questionnaires based on Technology Acceptance Model and achievement goals of Midgley et al’s inventory (1989) were used. Data analysis was done by using hyrarical regression analysis, Pearson’s correlation coefficient and multivariate analysis (MANOVA).Findings indicated that students’ goal orientations and their beliefs toward using of mobile cell phones were good predicators for students’ academic achievements. Variables such as facilities in mobile settings, kind, rate and the amount of mobile usages could not predicate the students’ academic achievements. There were also significant differences among girls and boys regarding students’ goal orientation and their beliefs about the role of mobile in English language learning. Based on the results of this study, it could be concluded that the English students’ attitudes toward using mobile facilities for learning English language was positive.
    Keywords: Academic achievement, goal orientation, Technology Acceptance Model, Motivational beliefs, Usefulness beliefs}
  • داود میرزایی
    این مقاله قصد دارد مساله «حسرت باغ» یا همان «تمنای مینو» را به عنوان محرکی (رانه ای) بنیادین در هنر انتزاعی ایران، با محوریت علم های عاشورایی، مورد بررسی قرار دهد. برای رسیدن به این منظور، در ابتدا به بازتاب این تمنا در هنرهای مختلف ایرانی اسلامی، اعم از تشعیر و تذهیب و نگارگری و غیره، اشاره ای گذرا نموده ایم؛ سپس به مقایسه ای تطبیقی و تحلیلی میان «علم های عاشورایی» و «معماری منظر ایرانی» (باغ ایرانی) از دریچه دو عامل اساسی این محرک، یعنی «شرایط اقلیمی» ایران زمین و «تجلی اعتقادات» پرداخته ایم. در هر بخش، شباهت های بارز دو هنر مذکور را بررسی نموده و نشان داده ایم که آنچه روح مشترک در بین همه این هنرهاست، همانا مساله محورین «حسرت باغ/ تمنای مینو» است. خلاصه این که عطش وصال صورت ازلی یا مثالی آن بهشت مصفا و تمنای بازگشت و اقامت جاودانی در آن باغ بی خزان و ملال، همواره مصنوعات هنرمند ایرانی را تحت تاثیر قرار داده است. نمادهای به کارگرفته شده در علم های عاشورایی نیز از ویژگی های باغ ایرانی، که نسبت بی واسطه ای با اعتقادات مذهبی دارد و تصویر نوستالژیکی از بهشت ارائه می دهد، اثر پذیرفته اند. این هنر، در مقایسه با سایر گونه های هنر ایرانی اسلامی، به نحو بارزتر و ملموس تری بازتاب دهنده ماهیت این حسرت نوستالژیک است.
    کلید واژگان: باغ, بهشت, تمنای مینو, علم های عاشورایی, معماری منظر ایرانی, هنر انتزاعی ایران}
    Davoud Mirzaei
    Focusing on āšūrāī flags, this article studies the issue of garden yearning (Hasrat-e Bagh) or desire for paradise (Tamannay-e Maynoo) as a main incentive in abstract art of Iran. For this purpose, a comparative and analytic comparison is made between āšūrāī flags and Iranian landscape architecture (or Iranian garden) on the basis of two main factors, i.e. climatic conditions of Iran – land and manifestation of beliefs. The reference to and reflection of this desire in different Iranian – Islamic arts including illumination and painting are demonstrated and then evident similarities of these two cases are studied showing that the common spirit among all these arts is that of garden yearning/desire for paradise. In summary, regarding climatic and ideological considerations in the unconscious mind of Iranian artist, the presence of an ideal image or pleasant paradise has always been effective on his artifacts and hence all of his arts pertain somehow to this yearning, thirst and desire for returning and eternal residence in that evergreen garden. Meanwhile, symbols applied in āšūrāī flags are affected by specifications of Iranian garden and that’s because of their relationship with religious beliefs and the embodied nostalgic image of that eternal and pleasant home which reflects the nature of this nostalgic desire more clearly than other Iranian art varieties.
    Keywords: garden, paradise (Bagh, Behesht), desire for paradise (Tamannay, e Maynoo), āšūrāī flags, Iranian landscape architecture, Iranian abstract art}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر داود میرزایی فر
    میرزایی فر، داود
  • داود میرزایی مقدم
    میرزایی مقدم، داود
    پژوهشگر علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال