به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کیفیت آب » در نشریات گروه « شیلات »

تکرار جستجوی کلیدواژه « کیفیت آب » در نشریات گروه « کشاورزی »
  • ساناز کوثری، رضوان موسوی ندوشن*، محمدرضا فاطمی، کیوان اجلالی خانقاه، علی ماشینچیان مرادی
    تراکم و تغییرات فصلی جوامع پرتاران خور تیاب استان هرمزگان، طی یک سال از فروردین 1394، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از 4 ایستگاه، به وسیله ون وین گرب (40/0 متر مربع)، با سه تکرار صورت گرفت. میانگین کل تراکم پرتاران خور تیاب (± انحراف معیار) 193/06±226/04عدد در مترمربع محاسبه گردید. 21 خانواده، 28 جنس و 39 گونه شناسایی شدند. از میان پرتاران، خانواده Cossuridae دارای حداکثر درصد فراوانی (38/8%) بود. بیشترین مقدار شاخص مارگالف در ایستگاه 1 (4/6) و کمترین میزان در ایستگاه 2 (2/8) مشاهده شد. حداکثر مقدار شاخص شانون در ایستگاه 3 (2/7) و حداقل مقدار آن در ایستگاه 1 (2/2) ثبت گردید. نتایج آزمون چندمتغیره CAP، ارتباط اثرگذار شاخص های محیطی آب و رسوب همچون دما، شوری، اکسیژن، مواد آلی کل، لای، میزان کلرفیل a، Po4 و No3 را بر پراکنش پرتاران غالب نشان داد و  مشخص گردید که گونه Aglaophamus malmgreni گونه شاخص ایستگاه 4 در کلیه فصول است. مهمترین شاخص های اثرگذار بر پراکنش این گونه، مواد آلی، لای و غلظت نیترات بودند. همچنین گونه Cossura longocirrata گونه غالب ایستگاه 2 در فصل بهار بود و  میزان اکسیژن و افزایش غلظت آن با الگوی پراکنش این گونه ارتباط تنگاتنگی نشان داد این در حالی است که در همین ایستگاه در فصل تابستان حضور غالب گونه Prionospio steenstrupi  مشاهده شد و میزان کلروفیل a یک عامل موثر در پراکنش این گونه مبود. در این بررسی مشخص گردید گونه هایCossura spp.  وNephtys spp.، شاخص آب های گرم با غلظت بالای فسفات و پرتارانی مقاوم به کمبود اکسیژن هستند. در این بین، فسفات، مهمترین عامل اثرگذار بر پراکنش گونه غالب Prionospio banyulensis در ایستگاه های 1 و 3 بوده است. نتایج نشان دادند که خور تیاب دارای تنوع زیستی بالا، پراکنش متعادل جمعیت پرتاران و گونه های غالب حساس به آلودگی و استرس های محیطی است، و نوسان جوامع پرتاران، تحت تاثیر نوسان فصلی و شاخص های کیفی آب و رسوب در این اکوسیستم آبی قرار دارد.
    کلید واژگان: خلیج فارس, خور تیاب, پرتاران, تنوع زیستی, کیفیت آب}
    Sanaz Kosari, Rezvan Mousavi Nadushan *, Mohammad Reza Fatemi, Keivan Ejlali Khanghah, Ali Mashinchian Moradi
    Density and seasonal changes of polychaet communities in Tiab estuary, located in Hormozgan province, were studied at different seasons in 2015. Sampling from 4 stations was performed using Van vin Garb (0.04 m2) in triplicates. The average total density of Polychaetes (±sd) was 226.04±193.06 per square meter. 21 families, 28 genera and 39 species were identified. The Cossuridae family had the highest frequency (38.8%). The highest average of Margalef index recorded in station 1 (4.6) and those lowest in station 2 (2.8). Regarding Shannon index, the maximum and minimum value were recorded in station 3 (2.7) and station 1 (2.2), respectively. The results of multivariate CAP analysis showed the effective relationship between environmental parameters and dominant Polychaetes. It was found that Aglaophamus malmgreni was the indicator species of station 4 in all seasons and the most important parameters affecting the distribution of this species were TOM, Silt and NO3. It was also shown that Cossura longocirrata is the dominant species of station 2 in spring and the amount of oxygen and increasing its concentration showed a close relationship with the distribution pattern of this species in the presence of the predominant presence of Prionospio steenstrupi at the same station in summer. Chlorophyll a was as an effective factor in distribution of this species. In the case of Cossura spp. and Nephtys spp. It was found that higher temperature with high concentration of PO4 and at the same time the species are resistant to oxygen deficiency and finally PO4 was identified as the most important factor affecting the distribution of Prionospio banyulensis as the dominant species in stations 1 and 3. The results showed Tiab Estuary with high biodiversity, balanced distribution of Polychaets and dominant sensitive species to pollution and environmental stress and the fluctuation of Polychaete communities is influenced by seasonal fluctuations and quality of water and sediment parameters in this aquatic ecosystem.
    Keywords: Persian Gulf, Tiab Estuary, Polychaet, Biodiversity, Water quality}
  • محمدمیثم صلاحی اردکانی، محمود حافظیه، رقیه محمودی*، سید حسین مرادیان، حسن نصرالله زاده ساروی

    به منظور ارزیابی کیفی آلاینده های پساب خروجی مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در مزارع منتخب استان کهگیلویه و بویراحمد از پنج مزرعه منفرد طی سال های 1401-1400 نمونه برداری به عمل آمد. شاخص های فیزیکوشیمیایی آب (اسیدیته، اکسیژن خواهی بیولوژیک، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، نیتریت، نیترات، فسفات، مجموع مواد جامد معلق، کل مواد جامد محلول، سختی کل، قلیائیت کل، آهن، اشباعیت اکسیژن)، در هر فصل یکبار از آب ورودی و پساب خروجی (هر تیمار با 3 تکرار) اندازه گیری شدند. بر اساس نتایج، دامنه تغییرات pH 5/93-7/29)، اکسیژن خواهی بیولوژیک (6/41-7/56 میلی گرم بر لیتر)، آمونیوم (0/319-0 میلی گرم بر لیتر)، نیتریت (0/181-0 میلی گرم بر لیتر)، نیترات (2/19-19/2میلی گرم بر لیتر)، فسفات (0/1-0/18میلی گرم بر لیتر)، قلیائیت کل (238-132)، اکسیژن محلول (3/35-8/11 میلی گرم بر لیتر)، هدایت الکتریکی (899-311 میکروزیمنس بر سانتی متر)، کل مواد جامد محلول (203/7-607/9) و سختی کل (157/77- 312 میلی گرم بر لیتر)، به دست آمد. داده ها نشان داد که میانگین غلظت پارامترهای آمونیوم، نیتریت، نیترات، فسفات، هدایت الکتریکی و کل مواد جامد محلول در پساب خروجی به علت افزایش سوخت و ساز و تراکم ماهی، غلظت مواد مغذی، داروها و ضدعفونی کننده های مورد استفاده جهت درمان عفونت و انگل ها، نوسانات جریان آب، شدت و سرعت آب در ایستگاه های مختلف در مقایسه با ورودی مزارع افزایش یافته و غلظت اکسیژن در پساب خروجی مزارع به دلیل فعالیت های متابولیسمی بیشتر نسبت به ورودی استخرهای پرورشی کاهش یافته است. همچنین به دلیل افزایش مواد آلی و نیترات و فراهم شدن شرایط اکسیداسیون، میزان اکسیژن خواهی زیست شیمیایی (BOD) و اکسیژن خواهی شیمیایی محیط (COD) افزایش یافته و اکسیژن موجود در آب مصرف شده و میزان آن کاهش یافته است.

    کلید واژگان: پارامترهای محیطی, کیفیت آب, کهگیلویه و بویراحمد, قزل آلای رنگین کمان}
    Mohammadmeysam Salahei Ardelani, Mahmood Hafezieh, Roghayeh Mahmoudi*, Seyed Hossein Moradiyan, Hassan Nasrollazadeh Saravi

    In order to evaluate the quality of effluent pollutants from the rainbow trout breeding farms in the selected farms of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad Province, water samples were taken from five individual farms during the years 2021-2022. The physical and chemical indicators of water including acidity, biological oxygen demand, dissolved oxygen, electrical conductivity, nitrite, nitrate, phosphate, total suspended solids, total dissolved solids, total hardness, alkalinity, iron, oxygen saturation were measured once in each season from the inlet and outlet water (each treatment with 3 replicates). Based on the results, the range of pH changes (5.93-7.29), biological oxygen demand (6.41-7.56 mg/l), ammonium (0-0.319 mg/l), nitrite (0-0.181 mg/l), nitrate (2.19-19.2 mg/l), phosphate (0. 1-0.18 mg/l), total alkalinity (132-238), dissolved oxygen (3.35-8.11 mg/l), electrical conductivity (311-899 microsiemens/cm), TDS (203.7-607.9), and total hardness (312-157.77 mg/l) were obtained. The results showed that the concentrations of ammonium, nitrite, nitrate, phosphate, EC, and total dissolved solids parameters in the effluent compared to the input from the different farms has increased due to the increase of metabolism, fish density, concentration of nutrients, drugs and disinfectants, intensity and speed of water and the oxygen concentration in the effluent of the farms has decreased due to more metabolic activities than the input from the rearing ponds. Also, the amount of biochemical oxygen demand (BOD) and environmental chemical oxygen demand (COD) were increased and the dissolved oxygen was consumed and its amount decreased due to the increase of organic substances, nitrate, and the provision of oxidation conditions.

    Keywords: Environmental Parameters, Water Quality, Kohgiluyeh, Boyer Ahmad Province, Rainbow Trout}
  • فرحناز کیان ارثی*، نجمه جهانی، محسن مزرعاوی، جمیل بنی طرفی زادگان، حسین هوشمند

    در این مطالعه باتوجه به اهمیت دریاچه سد دویرج که تامین کننده بخش مهمی از آب کشاورزی زمین های دشت دهلران و موسیان است، ارزیابی کیفی آب دریاچه به منظور توسعه فعالیت های آبزی پروری و بررسی امکان پرورش ماهی در دریاچه پشت سد انجام گرفت. به همین منظور 4 ایستگاه در ورودی، خروجی و دریاچه پشت سد انتخاب شده و نمونه برداری از ایستگاه های انتخابی در سه فصل به وسیله گراب مدل ون ویین با سطح پوشش 0625/0 مترمربع، انجام گرفت. نتایج حاصل از این بررسی به منظورتعیین کیفیت آب پشت سد بر اساس شاخص های زیستی بر پایه کفزیان تعیین شد. در شاخص های کفزیان با تعیین ترکیب گونه ای و تعیین ارزش زیستی گونه های مختلف در قالب شاخص های تنوع شانون- وینر و شاخص زیستی هلسینهوف، کیفیت آب سد مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر شاخص زیستی هلسینهوف در ایستگاه های مورد مطالعه در دوره نمونه برداری در دامنه 6-07/3 قرار گرفت. به طور کلی، براساس شاخص های زیستی مورد بررسی در اغلب ایستگاه ها و فصول، شرایط آلودگی متوسط محیطی مشاهده شد که این آلودگی و کاهش تراکم در ایستگاه های پشت سد به دلیل ماهیت ساکن بودن آن نسبت به ایستگاه های ورودی و خروجی مشهودتر بود.

    کلید واژگان: سد دویرج, کفزیان, شاخص تنوع شانون- وینر, شاخص هلسینهوف, کیفیت آب}
    Farahnaz Kianersi*

    In this study, due to the importance of Doiraj Dam Lake, which supplies an important part of agricultural water of Dehloran and Mosian, the assessment of the lake water was carried out in order to develop aquaculture activities and investigate the possibility of fish farming in the lake behind the dam. For this, 4 stations selected, the entrance, before and ater the lake and sampling were done in three seasons by using Van veen grab with with 0.0625 m2. The results of this study were determined based on the biological indicators. In benthic indices, the quality of water was evaluated by determining the species composition and biological value of different species using Shannon-Wiener diversity indices and Hilsenhoff Family Biotic Index (HFBI). The HFBI index in the studied stations ranged from 3.07 to 6.07. In general, based on the biological indicators, in most of the stations and seasons, moderate pollution was observed, which was more evident in the stations before the dam due to its without move nature than the entry and after stations.

    Keywords: Doiraj Dam, Macrobenthos, Shannon-Wiener diversity indices, Hilsenhoff indices, water quality}
  • کاوس نظری، میگل تکلو، منصور شریفیان، سید پژمان حسینی شکرابی*

    سیستم آکواپونیک که ترکیبی از آبزی پروری بازگردشی و کشت هیدروپونیک گیاه هستند، منطبق با اهداف توسعه پایدار در صنعت آبزی پروری است. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار آزمایشی و هر تیمار با سه تکرار انجام شد که شامل گروه شاهد: 30 عدد ماهی کپور (Cyprinus carpio) در یک مخزن 300 لیتری (بدون گیاه کاهو)، تیمار A1: 10 عدد کاهو (Lactuca sativa) در متر مربع (بدون ماهی) همراه با کود مایع، تیمار A2: 30 عدد گیاه کاهو در متر مربع (بدون ماهی) همراه با کود مایع، تیمار A3: 10 عدد کاهو در مترمربع و 30 عدد ماهی و تیمار A4: 30 عدد کاهو در متر مربع و 30 عدد ماهی برای 60 روز بود. میانگین وزنی بچه ماهیان (23/1± 18/50 گرم) و بوته کاهو (49/1 ±32/10 گرم) در شروع آزمایش در گروه های آزمایشی یکسان بود. میزان اکسیژن محلول در تمامی تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد (18/1±76/ 5 میلی گرم در لیتر) به طور معنی داری بیشتر و در تیمار A2 در بالاترین میزان (24/1±80/6 میلی گرم در لیتر) بود (05/0<p). در پایان آزمایش، میانگین جامدات معلق کل (84/60±8/ 1245 میلی گرم در لیتر)، قلیاییت (7/15 ± 64/133 میلی گرم در لیتر)، نیتریت (04/0±18/0 میلی گرم در لیتر) و نیترات (15/2±40/62 میلی گرم در لیتر) در گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود (05/0<p) و در تیمار A2 کمترین مقادیر دیده شد. اختلاف آماری معنی داری در خصوص عملکرد رشد و تغذیه ماهیان بین تیمارهای آزمایشی با گروه شاهد وجود نداشت (05/0>p). این درحالی بود که طول و وزن نهایی بوته و نرخ رشد نسبی کاهو تفاوت معنی داری را بین تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0<p) و بیشترین میزان شاخص های مذکور در تیمار A4 ثبت شد. در مجموع، نتایج این آزمایش نشان داد که درسیستم آکواپونیک حاوی ماهی کپور با با تراکم 100 عدد در متر مکعب و تراکم 30 بوته کاهو در مترمربع، منجر به بهبود بهره وری تولید ماهی کپور و کاهو همراه با کیفیت مناسب آب می گردد.

    کلید واژگان: آکواپونیک, کپور معمولی, کاهو, کیفیت آب, رشد}
    Kavoos Nazari, Meygol Taklo, Mansour Sharifian, Seyed Pezhman Shekarabi*

    Aquaponic system, which is a combination of recycling aquaculture and hydroponic plant cultivation, is consistent with the goals of sustainable development in the aquaculture industry. This experiment was conducted in the form of a completely randomized design with five experimental treatments and each treatment with three replications, which includes the control group: 30 carp (Cyprinus carpio) in a 300-liter tank (without lettuce), A1: 10 lettuce (Lactuca sativa) per m2 (without fish) along with liquid fertilizer, A2: 30 lettuce plants per m2 (without fish) along with liquid fertilizer, A3: 10 lettuce per m2 and 30 fish, and A4: 30 lettuce per m2 along with 30 fish for 60 days. The average weight of the fry fish (50.18 ± 1.23 g) and lettuce plant (10.32 ± 1.49 g) at the beginning of the experiment was the same in the experimental groups. The amount of dissolved oxygen in all experimental treatments was significantly higher than the control group (5.76±1.18 mg/liter) and the highest leve was obtained in A2 treatment (6.80±1.24 mg/liter) (p<0.05). At the end of the experiment, the average total suspended solids (1245.8±60.84 mg/liter), alkalinity (133.64±15.7 mg/liter), nitrite (0.18±0.04 mg/liter), and nitrate (62.40±2.15 mg/liter) were significantly higher in the control group (p<0.05) and the lowest values were seen in A2 treatment. There was no statistically significant difference regarding the performance of growth and feed utilization of the fish between the experimental treatments and the control group (p>0.05). However, the length and final weight of the plant and the relative growth rate of lettuce showed a significant difference between the experimental treatments and the control group (p<0.05) and the highest amount of the mentioned indicators was recorded in A4 treatment. To sum up, the results of this experiment showed that in the aquaponic system containing carp with a density of 100 carp per m2 and a density of 30 lettuce plants per m2, it leads to an improvement in the productivity of carp and lettuce production with proper water quality.

    Keywords: Aquaponics, Common carp, Lettuce, Water quality, Growth}
  • حسن نصرالله زاده ساروی، محمود حافظیه*، ارژنگ جوادی، رضا صفری، مریم قیاسی، آسیه مخلوق، مهدیه بالوئی، علی نکوئی فرد، محمدمیثم صلاحی اردکانی، ایوب داودی لیمونی

    این مطالعه به کیفیت آب ورودی و خروجی پنج کارگاه منتخب پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در استان مازندران (هراز، چالوس، تنکابن و ساری) براساس پارامترهای محیطی طی چهار فصل  طی سال های 1401-1400پرداخت. 40 نمونه آب بر اساس روش های استاندارد اندازه گیری شد. طبق نتایج، دامنه تغییرات شامل دمای آب (0/24-0/3 درجه سانتی گراد)، دمای هوا (0/25-0/2 درجه سانتی گراد)، DO (24/12-16/6 میلی گرم بر لیتر)، BOD5 (76/2-24/0 میلی گرم بر لیتر)، COD (70/93-40/2 میلی گرم بر لیتر)، EC (783-284 میکروزیمنس بر سانتی متر)، کدورت (0/220-12/1 نفلومتری)، TSS (288-2 میلی گرم بر لیتر)، pH (62/8-44/7)، فسفرکل (12/2-20/0 میلی گرم بر لیتر)، فسفات (206/0-01/0 میلی گرم بر لیتر)، آمونیم (538/0-012/0 میلی گرم بر لیتر)، آمونیاک (018/0-001/0 میلی گرم برلیتر)، نیتریت (426/0-001/0 میلی گرم بر لیتر)، نیترات (10/6-52/0 میلی گرم بر لیتر)، تعداد کلیفرم مدفوعی (CFU/100ml1000-6) و شاخص کیفیت آب (WQIIR) (0/91-0/62) بود. کیفیت آب این رودخانه براساس میانگین پارامترهای آلودگی آلی (BOD5 و COD) در کلاسIII (آلودگی کم) قرار گرفت و فعالیت های انسانی، یکی از عوامل اصلی در افزایش مواد آلی رودخانه نبود. غلظت آمونیم و نیتریت در حد مجاز کیفیت رودخانه بوده اما غلظت فسفات در تمام ایستگاه های ورودی و خروجی و فصول مختلف بیش از حداکثر مجاز رودخانه های عاری از آلودگی بود. براساس نتایج مقادیر شاخص کیفیت آب را در محدوده 91-62 را نشان داد. 5/7 درصد از کل داده ها و نیز میانگین کل این شاخص بیانگر کیفیت نسبتا خوب آب ورودی و خروجی کارگاه های پرورش ماهی بود. بالاترین کیفیت آب (کیفیت بسیارخوب)، در 5/12 درصد از داده ها ثبت شد که عمدتا در ورودی های کارگاه های پرورش ماهی مشاهده شد. اگرچه شاخص کیفیت خروجی کارگاه ها کمتر از ورودی آن بوده است، اما در طبقه کیفیت خوب قرار گرفتند. به طور کلی، میانگین WQIIR (6/6±4/77) در کل ایستگاه های ورودی و خروجی بیانگر آن است که آب این کارگاه های پرورش ماهی، برای پرورش ماهی و حیات وحش و برای پرورش قزل آلای رنگین کمان نیز مناسب است.

    کلید واژگان: پارامترهای محیطی, کیفیت آب, کارگاه های پرورش قزل آلا, استان مازندران}
    Hassan Nasrollahzadeh Saravi, Mahmoud Hafezieh*, Arzhang Javadi, Reza Safari, Maryam Ghiasi, Asieh Makhlough, Mahdieh Baloei, Ali Nekuiefard, MohamdMeysam Salahi, Ayob Davodi

    The aim of the study was to determine the quality of the inlet and outlet water of five selected rainbow trout breeding farms in Mazandaran Province (Haraz, Chalous, Tonekabon, and Sari) based on environmental parameters during four seasons in 2021-2022. Forty samples were collected and measured based on standard methods. According to the results, the range of water temperature (3.0-24.0°C), air temperature (2.0-25.0°C), DO (6.16-12.24 mg/l), BOD5 (0.24-2.76 mg/l), COD (2.40-93.70 mg/l), EC (284-783 µs/cm), turbidity (1.12-220-0 NTU), TSS (2-288 mg/l), pH (7.44-8.62), total phosphorus (0.2-2.12 mg/l), phosphate (0.01-0.206 mg/l), ammonium (0.012-0.538 mg/l), ammonia (0.001-0.018 mg/l), nitrite (0.001-0.426 mg/l), nitrate (0.52-6.10 mg/l), fecal coliform count (6-1000 CFU/100ml) and water quality index (WQIIR) (62.0-91.0) were registered. The water quality of this river was placed in class III (low pollution) based on the average parameters of organic pollution (BOD5 and COD) and human activities were not one of the main factors in the increase of organic matter in the river. The concentration of ammonium and nitrite was within the threshold limit, but the concentration of phosphate in all the inlet and outlet stations and in different seasons was more than the maximum limit of unpolluted rivers. The results showed that the WQIIR was in the range of 62-91. 7.5% of the total data and the mean of this index indicated the relatively good quality of the inlet and outlet water of the rainbow trout breeding farms. The highest quality of water, i.e. very good quality, is recorded in 12.5% of all data, which is observed at the inlet water of rainbow trout breeding farms. The outlet quality index of the farms was lower than its inlet, but it was categorized as good quality. The overall WQIIR (77.4±6.6) in all inlet and outlet stations indicates that the water of this farm is suitable for fish and wildlife and also suitable for rainbow trout breeding.

    Keywords: Environmental parameters, Water quality, Rainbow trout breeding farms, Mazandaran Province}
  • خسرو آئین جمشید*
    تولید کارآمد و سودآور موجودات آبزی بستگی به محیط مناسبی دارد که بتوانند در آن تکثیر و رشد کنند. ازآنجایی که این موجودات در آب زندگی می کنند، نگرانی اصلی در هر سیستم پرورشی، کیفیت آب است. بستگی به سیستم پرورشی مورداستفاده، پارامترهای که باید پایش و کنترل شوند، متفاوت هستند. درجه حرارت آب، شوری، گازهای محلول، pH، قلیاییت، سختی، مواد معلق، توازن یونی، مواد مغذی ازجمله؛ نیترات و فسفات، متابولیت های سمی مانند سولفید هیدروژن، آمونیاک و نیتریت، شفافیت و رنگ آب، و شاخص های آلودگی مانند BOD و ORPاز مهم ترین فاکتورهای کیفی آب می باشند. یک مدیر مزرعه موفق باید محدوده بهینه و قابل تحمل پارامترهای کیفی آب برای گونه های پرورشی خود را بشناسد، از سطوح بحرانی هر پارامتر اطلاع داشته باشد و در صورت بروز مشکل، برای عملیاتی نمودن راهکارهای کنترلی هر عامل آماده باشد. انتخاب بهترین و مناسب ترین روش بهبود کیفیت آب نیازمند داشتن اطلاعات از مشکل به وجود آمده در استخر و همچنین مزایا و معایب روش های انتخابی برای کنترل کیفیت آب است.
    کلید واژگان: کیفیت آب, پرورش میگو, مدیریت}
  • مریم دلشاد، نصرالله احمدی فرد*، بهروز آتشبار، مرتضی کمالی

    آلودگی آب یک مشکل بزرگ جهانی است که بر گیاهان و موجودات زنده اثر می گذارند. عوامل تاثیرگذار بر آلودگی آب شامل آلایندهای صنعتی، کشاورزی و انسانی است. رودخانه قره سو از لحاظ آلودگی به دلیل مصارف آب رودخانه در بخش کشاورزی و آبزی پروری از اهمیت زیادی برخوردار است. در تحقیق حاضر، تاثیر مزارع پرروش ماهی و نوع بستر رودخانه بر فراوانی جوامع ماکروبنتوزی مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور چهار ایستگاه: 1) ایستگاه بالادست و قبل از مزارع پرورش ماهی (به عنوان ایستگاه شاهد)، 2) ایستگاه بین مزارع پرورش ماهی، 3) ایستگاه آخر مزارع و 4) ایستگاه پایین دست به فاصله 4 کیلومتری از آخرین مزرعه پرورش ماهی تعیین گردید. نمونه برداری از ماکروبنتوزها و بستر رودخانه در دو فصل زمستان و بهار انجام شده و فراوانی آنها در ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری محاسبه شد. بیشترین فراوانی مربوط به خانواده های شیرونومیده (1456 تعداد در متر مربع) و سیمولیده (2737 تعداد در متر مربع) از راسته دوبالان[1] بود که به ترتیب در ایستگاه های پساب 2 و ایستگاه پایین دست در فصل زمستان مشاهده شدند. همچنین جنس بستر رودخانه برای تعیین همبستگی با گونه ماکروبنتوز مشخص گردید. ماکروبنتوزهای شناسایی شده در گروه های تغذیه ای طبقه بندی شدند و ارتباط بین آنها با جنس بستر با استفاده از همبستگی پیرسون مشخص گردید. میزان ارتباط گونه های مختلف ماکربنتوز با ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری با استفاده از نرم افزار Canoco و آنالیز آماری CCA یافت شد. مطالعه حاضر نشان داد که پساب مزارع پرروش ماهی بر فراوانی ماکروبنتوزهای رودخانه قره سو تاثیرگذار بوده است که علت آن می تواند به دلیل افزایش مواد مغذی آب رودخانه در اثر رهاسازی پساب و نیز کاهش دما و کاهش تجزیه مواد مغذی در فصل زمستان باشد. بنابراین، براساس یافته ها حضور گروه های تغذیه ای مختلف ماکروبنتوز متاثر از نوع بستر رودخانه و فصول مختلف سال است.

    کلید واژگان: فراوانی, پساب, کیفیت آب, ماکروبنتوز, رودخانه قره سو}
    Maryam Delshad, Nasrollah Ahmadifard*, Behroz Atashbar, Morteza Kamali

    Water pollution is a major global problem that affects plants and living organisms. Factors affecting water pollution include industrial, agricultural, and human pollutants. Qarasu river is very important in terms of pollution due to the use of river water in the agriculture and aquaculture sectors. In this research, the effect of intensive fish farms and the riverbed material was investigated on the abundance of macrobenthic communities. For this purpose, four stations 1) the station upstream and before the fish farms (as control station), 2) the station between the fish farms, 3) the last station of the farms, and 4) the downstream station at a distance of 4 km from the last farm were selected. A sampling of the macrobenthos and riverbeds was done in two seasons, winter and spring, and their frequency was calculated in the sampling stations and months. The highest abundance was related to the family’s Chironomidae (1456 numbers per m2) and Simolidae (2737 numbers per m2) from the Diptera order, which were observed in the effluent of station 2 and station 4 in the winter season, respectively. In addition, the type of the river bed was determined to find the correlation with macrobenthic species. The identified macrobenthos was classified into trophic groups and the relationship with the type of substrate was determined using the Pearson correlation. The correlation of different macrobenthic species with sampling stations and months was found using Canoco software and CCA statistical analysis. The present study showed that the effluent from intensive fish farms had an effect on the abundance of macrobenthos in the Qarasu River, which could be due to the increase in nutrients in the river water from the release of the effluent, and decrease in temperature and decrease in the decomposition of nutrients in the winter season. Therefore, based on the findings, the presence of different functional macrobenthic groups is affected by the type of riverbed and different seasons of the year.

    Keywords: Abundance, effluent, water quality, macrobenthos, Qarasu River}
  • حبیب حسین پور رودسری، سید مسعود منوری*، حسین خارا، بهروز بهروزی راد

    این مطالعه در مزارع پرورش ماهیان خاویاری در حاشیه سواحل دریای خزر در استان گیلان انجام گرفت.  هدف بررسی کیفیت آب ورودی و پساب خروجی تعداد 6 مزرعه بود. نمونه برداری از فروردین تاآذر ماه سال 1398 انجام شد. پارامتر کدورت به وسیله دستگاه کدورت سنج، کل موادجامد محلول به وسیله TDS متر، ارتو فسفات و فسفات کل به وسیله روش اسکوربیک اسیدآنتی مونیل تارتارات، آمونیم به وسیله تقطیر اولیه نسلریزاسیون، نیترات با روش احیاکادمیوم، اکسیژن محلول با روش وینکلر، باکتری های کلیفرم به وسیله MPN، روغن وچربی به روش وزن سنجی و دیگر پارامترها با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. در تمامی مراکز تفاوت معنی داری در میانگین پارامترها مشاهده شد. میانگین فسفات مزارع 0/05± 0/17میلی گرم بر لیتر محاسبه شد که از استاندارد سازمان بهداشت جهانی به مراتب بالاتر بود همچنین میانگین کدورت پساب مزارع (1/60± 29/69 Ntu) نیز مقداری به مراتب بیشتر از حد استانداردهای EPA و WHO را نشان داد. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده میانگین کل جامدات محلول در آب مقادیری به مراتب بیشتر از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی را با میانگین87/70±4466/07 (میلی گرم بر لیتر) نشان داد. از دیگر پارامترهای مورد توجه در بررسی حاضر میانگین تعداد باکتری های کلی فرم در پساب بود که مقادیر بالایی را نسبت به استاندارد نشان دادند. بر اساس نتایج، تصفیه پساب قبل از انتشار آن به محیط های آبی توصیه می شود که علاوه بر کاهش انتقال الودگی میکروبی، به حداقل رساندن خطر یوتریفیکاسیون و کاهش اثرات بر سلامت موجودات آبزی را ناشی می شود.

    کلید واژگان: مزارع پرورش ماهی, ماهی خاویاری, کیفیت آب, سواحل دریای خزر}
    Habeeb Hoseinpour Roudsari, Seyed Masoud Monavari *, Hossein Khara, Behrouz Behrouzi-Rad

    This study was conducted in sturgeon farms along the Caspian Sea coast in Gilan province. The aim was to evaluate the quality of incoming water and effluent of 6 farms. Sampling was performed from April to December 2017. Turbidity parameter by turbidimeter, total soluble solids by TDS meter, orthophosphate and total phosphate by Ascorbic acid method of antimonyl tartrate, ammonium by initial generation distillation, nitrate by cadmium reduction method, dissolved oxygen with Winkler method, coliform bacteria were measured by MPN, oil and fat by gravimetric method and other parameters were measured by standard methods. There was a significant difference in the mean of the parameters in all centers. The average field phosphate was measured 0.17±0.05 mg / l, which was much higher than the WHO standard. Also, the average field effluent turbidity (29.69±1.60 Ntu) was slightly higher than the EPA standards WHO showed. Also, according to the obtained results, the average of total water-soluble solids showed values much higher than the standard of the World Health Organization with an average of 4466.07± 87.70 (mg/l). Another parameter considered in the present study was the average number of coliform bacteria in the effluent, which showed high values compared to the standard. Based on these results, treatment of effluent before its release into aquatic environments is recommended, which in addition to reducing the transmission of microbial contamination, minimizes the risk of atrophy and reduces the effects on the health of aquatic organisms.

    Keywords: Fish farms, Sturgeon, Water Quality, Caspian Sea coast}
  • حجت جعفریان*، ملیحه براتی قلعه شیری، ضیاء کردجزی، حسین آدینه، محمد فرهنگی

    سیستم بیوفلاک از جمله فن آوری های جدیدی است که در طول سالیان اخیر کاربردهای زیادی در پرورش متراکم و نیمه متراکم آبزیان داشته است. از مهم ترین مزایای این سیستم کاهش مصرف آب و افزایش میزان تولید در واحد سطح بدون نیاز به سیستم بیوفیلتر با تکیه بر حضور باکتری های هتروتروف است. این آزمایش به مدت 45 روز با 120 قطعه بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) با میانگین وزنی 07/2±18/15 گرم انجام شد. بچه ماهیان به شکل تصادفی در 4 تیمار هر کدام با 3 تکرار تقسیم شدند. یک تیمار بدون تغییر در نسبت کربن به نیتروژن ولی با تعویض آب به عنوان گروه شاهد (A) انتخاب شد. در تیمارهای بعدی بچه ماهیان با سیستم بیوفلاک حاوی منابع کربنی آرد ذرت (B)، آرد گندم (C) و آرد جو (D) پرورش داده شدند. در پایان دوره، شاخص های کیفی آب، میزان رشد و نرخ ترشح نیتروژن متابولیکی بین تیمارهای مختلف مقایسه شد. بر اساس نتایج به دست آمده شاخص های کیفی آب بین تیمارهای بیوفلاک نسبت به گروه شاهد بهبود یافت (05/0p<). شاخص های رشد به طور معنی داری در تیمارهای بیوفلاک ارتقاء یافت (05/0p<). بالاترین میزان رشد و کمترین ضریب تبدیل غذایی در سیستم بیوفلاک حاوی آرد جو ثبت شد (05/0p<). نرخ ترشح آمونیاک و اوره در تیمارهای بیوفلاک نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p<). بالاترین نرخ ترشح آمونیاک و اوره در تیمار بیوفلاک حاوی آرد جو ثبت شد (05/0p<). در مجموع بر اساس نتایج به دست آمده می توان این چنین نتیجه گیری کرد که استفاده از آرد جو به عنوان منبع کربن در سیستم بیوفلاک برای پرورش ماهی کپور معمولی قابل استفاده است. استفاده از این منبع کربن علاوه بر بهبود شاخص های کیفی آب در ارتقاء رشد بچه ماهیان کپور معمولی در سیستم بیوفلاک نیز موثر خواهد بود.

    کلید واژگان: بیوفلاک, کیفیت آب, عملکرد رشد, سلامتی, کپور معمولی}
    Malihe Barati Ghaleshiri, Zia Kordjazi, Hosein Adineh, Mohammad Farhangi

    Biofloc system is a new technology that used in intensive and semi intensive aquaculture systems. The main advantage of this system is reducing the water use, along with increasing the intensity of production based on heterotrophic bacteria than autotrophic bacteria. The fish were divided into 4 groups in 3 replicates. The first group (A) was reared in normal culture situation as a control. In subsequent treatments, juvenile were rearing in a biofloc system containing various carbon sources, including: maize flour (B), Wheat flour (C) and barley flour (D) as different treatments. One hundred and twoenty fingerlings of common carp with initial average body weight of 15.18±2.07g introduced into the experimental treatments and cultured for 45 days. At the end of the experiment, water quality, growth preformance, and metabolic nitrogen excretion rates compared among treatments. Based on the results, water quality improved among all biofloc treatments compared to the control group (p<0.05). Growth indices significantly improved in all biofloc treatments (p<0.05). The highest growth rate and the lowest feed conversion ratio were recorded in the biofloc system containing barley flour (p<0.05). Ammonia and urea excretion in biofloc treatments were significantly higher than the control group (p<0.05). The highest ammonia and urea excretion rates were recorded in the biofloc treatment containing barley flour (p<0.05). Therefore, it was concluded that the use of barley flour as a carbon source in the biofloc system can be used for rearing of common carp. The use of this carbon source, in addition to improving of water quality, is effective in promoting the growth of common carp in the biofloc system..

    Keywords: Biofloc, Water quality, growth performance, Healthy, Common carp}
  • یاسین دستار، کامران رضایی توابع*، غلامرضا رفیعی، زهره ابراهیمی

    این پژوهش با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف دو پروبیوتیک Bacillus subtilis وLactobacillus plantarum در یک سازگان نیمه بسته بر شاخص های کیفی لارو و شرایط کیفی آب مخازن پرورش میگوی بزرگ آب شیرین (Macrbrachium rosenbergii) صورت گرفت. برای انجام تحقیق، مجموع تعداد 24000 لارو تازه تفریخ شده میگوی بزرگ آب شیرین با تراکم 40 لارو در هر لیتر برای مدت یک ماه در مرکز تکثیر قصر شیرین تحت تیمار پروبیوتیکی قرار گرفتند. این آزمایش در مخازن 25 لیتری با چهار تیمار؛ تیمار اول شاهد (بدون پروبیوتیک)، تیمار دوم (cfu/g106)، تیمار سوم (cfu/g107) و تیمار چهارم (cfu/g108) با سه تکرار برای هر کدام از پروبیوتیک ها بصورت مجزا طراحی گردید. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت پروبیوتیک Bacillus subtilis تا میزان 107 باکتری در هر گرم، فاکتورهای DO، ORP، TDS، LSI و LCI روند افزایش معنی داری را نشان دادند (05/0p<). اما در غلظت های بالاتر این روند کاهش پیدا کرد. همچنین نتایج نشان داد که تراکم باکتری B. subtilis می تواند بعنوان عامل محدود کننده باشد و در غلظت های بالاتر از 107 نتایج منفی بر فاکتورهای رشد لاروی و کیفیت آب دارد. برای پروبیوتیک Lactobacillus plantarum افزایش تعداد باکتری در تیمارها، فاکتورهای کیفیت لارو و کیفیت آب به طور معنی داری روند افزایشی نشان دادند و در تیمار 108 بهترین عملکرد پروبیوتیک L. plantarum مشاهده شد که همراه با بهبود معنی داری در فاکتورهای کیفیت لارو و کیفیت آب بود(05/0p<). بطور کلی، بر اساس نتایج به دست آمده، تنظیم غلظت 107 و  108 باکتری به ترتیب برای پروبیوتیک های B. subtilis و L. plantarum در مخازن پرورشی میگوی بزرگ آب شیرین تاثیر مثبتب بر شاخص های رشد و کیفیت آب خواهد داشت و این مقادیر در مراکز تکثیر این میگو توصیه می شود.

    کلید واژگان: میگوی بزرگ آب شیرین, پروبیوتیک, دوره لاروی, کیفیت لارو, کیفیت آب}
    Yasin Dastar, Kamran Rezaei Tavabe *, Gholamreza Rafiee, Zohreh Ebrahimi

    TThis study examined the possibility of improving the quality of Macrbrachium rosenbergii larvae and water quality using different levels of Bacillus subtilis and Lactobacillus plantarum probiotics separately in semi-enclosed shrimp culture system. For the research conduction, 24000 newly hatched larvae of the giant freshwater shrimp obtained from the Ghasre-shirin hatchery center and were stocked in the experimental tanks by 40 larvae/liter density for one month. This experiment was designed in 25 liter tanks with four treatments; the first treatment (control without probiotic), the second treatment (106cfu/g), the third treatment (107cfu/g) and the fourth treatment (108cfu/g) in triplicates (for each of probiotics were designed separately). The results showed that with increasing the concentration of Bacillus subtilis probiotic up to 107 bacteria per gram, the parameters including DO, ORP, TDS, LSI and LCI have significantly an increase trend and at higher concentrations these parameters are reduced. It also showed that the bacterial density of Bacillus subtilis can be represented as a limiting factor and in higher concentration of 107 has negative results on larval growth and water quality. In L. plantarum probiotic treatment, increasing the number of bacteria, affected larvae quality and water quality, In the treatment of 108, the best probiotic performance of L. plantarum was recorded. In general, according to the results, the concentrations of 107 and 108 for B. subtilis and L. plantarum probiotics are respectively recommended in the hatchery centers of the giant freshwater shrimp.

    Keywords: Giant freshwater prawn, Probiotic, Larvae period, Water quality, Larvae quality}
  • مسعود صیدگر*، علی نکوئی فرد، فریدون محبی، صابر شیری، بیژن مصطفی زاده، شاهین نهالی
    صنعت ماهیان زینتی کشور به سرعت در حال پیشرفت است و میگوهای زینتی از گونه های محبوب، مقاوم، جذاب و سرگرم کننده برای دوست داران نگهداری از آبزیان زینتی محسوب می شوند. این میگوها علاوه بر زیبایی و سرگرم کننده بودن، با خوردن جلبک ها آکواریوم خانگی شما را تمیز می کنند. میگوی رد چری همه چیز خوار بوده و در شرایط مصنوعی به راحتی تکثیر و پرورش می یابد.  این میگوها به ماهی ها آسیب نمی رسانند ولی در اکواریوم باید پوشش کافی برای آنها فراهم نمایید تا توسط ماهی ها خورده نشوند.   درصورت کار با این موجود،  رهاسازی آنها به طبیعت توصیه نمی شود چراکه به دلیل زاد آوری وسازش پذیری بالای آنها می توانند جمعیت های سایر میگوهای آب شیرین بومی را تحت تاثیر قرار دهند. این مقاله کیفیت آب مورد نیاز برای پرورش، تغذیه ، تکثیر، نحوه تشخیص جنس های نر و ماده، پراکنش وماهیان زینتی قابل نگهداری همراه آنها در آکواریوم را موردتوجه قرار می دهد.
    کلید واژگان: میگوی رد چری, کیفیت آب, تغذیه, تکثیر}
  • فاطمه محسنی زاده*
    در حوضچه های آبزی پروری، پلانکتون های گیاهی میکروسکوپی، در تغذیه غذای زنده آبزیان، میگو و ماهی استفاده می شوند. مدیریت علمی یک بدنه آب با کسب دانش در مورد عوامل محیطی، به ویژه عوامل فیزیکی-شیمیایی و بیولوژیکی، ارتباط نزدیک دارد و این امر تا حد زیادی بر بهره وری آب تاثیر می گذارد. از نظر زیست محیطی، پلانکتون ها در افزایش بهره وری بیولوژیکی در استخرهای آبزیان نقش مهمی ایفا می کنند. پرورش موفق آبزیان در استخرها تا حد زیادی به کیفیت آب و محیط کلی آبزی بستگی دارد. فیتوپلانکتون و زیوپلانکتون ها به تغییرات در کیفیت آب حساس می باشند و از این رو شاخص بسیار خوبی از شرایط محیط زیست در استخرها می باشند. پلانکتون ها به سطح پایین اکسیژن محلول، سطح بالای مواد مغذی، آلاینده های سمی، کیفیت پایین غذا یا فراوانی و شکار واکنش های معنی داری نشان می دهند. یک تصویر خوب از شرایط فعلی در حوضچه ها را می توان با نگاه کردن به شاخص های پلانکتون، مانند زیست توده، فراوانی و تنوع گونه ها مشاهده کرد. تاثیر سطح مواد مغذی بر جمعیت فیتوپلانکتون ها در مزارع پرورش میگو، علاوه بر بازدهی رشد میگو، بر شدت و کیفیت اثرات زیست محیطی صنعت آبزی پروری بر محیط زیست پیرامون هم موثر می باشد.
    کلید واژگان: فیتوپلانکتون, مواد مغذی, پرورش میگو, کیفیت آب}
  • محمدحسین خانجانی*

    نگهداری ماهیان زینتی دومین سرگرمی مورد علاقه در جهان می باشد و تعداد علاقمندان آن روز به روز در حال افزایش است. پرورش ماهیان زینتی فرصتی برای توسعه کارآفرینی و در آمد زایی می باشد، به همین دلیل توجه به جنبه های مختلف پرورش ماهیان زینتی اهمیت دارد. در مطالعه حاضر به اهمیت پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب از جمله درجه حرارت، پی اچ، سختی، آمونیاک، نیتریت و نیترات پرداخته شده و شرایط بهینه مورد بحث قرار می گیرد. اکوسیستم های آبی پویا بوده و حتی در مخازن کوچک پرورش، پارامترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی بهم مرتبط هستند. بنابراین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب را بایستی با هم در نظر گرفته و تجزیه و تحلیل کرد. مراکز تولید ماهیان زینتی برای مدیریت بهتر کیفیت آب به تخصص بالاتری نسبت به ماهیان پرورشی خوراکی نیاز دارند زیرا ماهیان زینتی نسبت به کیفیت پایین آب حساسیت بیشتری دارند. این ماهیان نسبت به ماهیان خوراکی با تراکم و تعداد بیشتری در مخازن نگهداری می شوند، به همین دلیل مدیریت کیفیت آب حساس تر می باشد. در تانک های که تعداد زیادی ماهی نگهداری می شوند، فاکتورهای آب از قبیل pH، سختی آب و ترکیبات زاید نیتروژن نیاز به سنجش روزانه دارند که تولید کننده را ملزم به اجرای اقداماتی برای مدیریت صحیح آن می کند. اندازه گیری روزانه پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب، تعویض منظم آب و هوادهی مناسب برای مخازن پرورش ماهیان زینتی با تراکم بالا ضروری است.

    کلید واژگان: کیفیت آب, آبزی پروری, ماهیان زینتی}
    Mohammad Hossein Khanjani*

    Ornamental fish keeping is the second most popular hobby in the world, and its popularity is growing every day. The ornamental fish farming industry provides entrepreneurship and income generation opportunities, so it is important to focus on various aspects of ornamental fish farming. Several physical and chemical parameters of water are discussed in this study, including pH, hardness, ammonia, nitrite, and nitrate, as well as optimal water conditions. The physical, chemical and biological parameters of water are interrelated in aquatic ecosystems. Thus, physical and chemical parameters of water must be analyzed together. The ornamental fish production centers have greater expertise than edible farmed fish in terms of water quality management since ornamental fish are sensitive to low water quality. Water quality management is more critical when it comes to ornamental fish since they are kept in greater densities than edible fish. In tanks that hold a large number of fish, water quality factors such as pH, water hardness, and excess nitrogen compounds must be measured daily, so the producer needs to take measures to manage them. It is essential for high density aquarium fish rearing tanks to monitor water quality daily, change the water regularly, and ensure adequate aeration.

    Keywords: water quality, aquaculture, ornamental fish}
  • جواد میردار هریجانی*، اسحاق زکی پور، ابراهیم علیزاده دوغی کلایی، علی ارشدی، پرویز زارع

    مهمترین عوامل موثر بر کیفیت آب، خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستی آن است. با توجه به اینکه چگونگی کیفیت آب، یکی از عوامل اصلی وتاثیرگذار در آبزی‏پروری محسوب می شود، در این پژوهش روند رشد ماهی و تغییرات کیفیت آب در استخرهای دومنظوره پرورش ماهی قزل آلا در منطقه سیستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور زیست سنجی ماهیان و سنجش شرایط کیفی آب به ترتیب با نمونه برداری ماهیان و آب، از پنج استخر در شهرستان های زابل، زهک، نیمروز، هامون، هیرمند انجام شد. نمونه برداری ها با فواصل یک ماهه و از آذرماه لغایت فروردین ماه (همزمان با دوره پرورش) از کلیه استخرها انجام گردید. بیشترین و کمترین میزان تولید به ترتیب مربوط به استخر های هامون (44/1039 کیلوگرم) و زهک (913 کیلو گرم) می باشد. بیشترین طول و وزن نهایی ماهیان نیز در استخر هامون با 3/26 سانتی متر و 366 گرم به ثبت رسید. شاخص های کیفی آب شامل: دمای آب، اکسیژن محلول، pH، شوری، شفافیت، هدایت الکتریکی، سختی، قلیاییت، نیتریت، آمونیاک، سولفات، دی اکسید کربن، فسفات و نیترات در طول دوره آزمایش اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان اکسیژن محلول بین 76/7 تا 34/8 میلی گرم در لیتر، فسفات و نیترات به ترتیب بین 4/0تا 6/1 و 4/0 تا 9/1 میلی گرم در لیتر، EC بین 95/1 تا 5/5 میلی موس بر سانتی متر و pH نیز بین 5/7 تا 93/7 متغیر است. این نتایج نشان داد که تغییرات دمایی آب، به عنوان مهمترین عامل محدودیت پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در این منطقه، در فصول سرد سال در دامنه بهینه برای پرورش این ماهی قرار دارد و در استخرهای مختلف منطقه سیستان عامل محدودیت پرورش محسوب نمی شود. تغییرات دمای آب در دوره پرورش در این مناطق بین24/15-78/14 متغییر بود. سایر شاخص های کیفی آب نیز در دامنه بهینه برای پرورش این ماهی قرار داشتند و تغییرات زیادی در استخر های این منطقه مشاهده نشد.

    کلید واژگان: توسعه روستایی, آبزی پروری, کیفیت آب, اکسیژن محیو, قزآلای رنگین کمان, منطقه سیستان}
    Javad Mirdar Harijani *, Eshagh Zakipour, Ebrahim Alizadeh, Ali Arshadi, Parviz Zare

    The most important factors affecting water quality are its physical, chemical and biological properties. Considering how water quality is one of the main and influential factors in aquaculture, in this study, the trend of fish growth and changes in water quality in dual-purpose rainbow trout farming ponds in Sistan region were studied. For this purpose, biometry of fish and water quality conditions were performed by sampling fish and water, respectively from five pools in Zabol, Zahak, Nimroz, Hamoon and Hirmand cities. Sampling was performed monthly from December to April (simultaneously with the breeding period) from all pools. The highest and lowest production rates are related to Hamoon pools (1039.44 kg) and Zahak (913 kg), respectively. The highest final length and weight of fish was recorded in Hamoon pool with 26.3 cm and 366 g. Measured factors included water temperature, dissolved oxygen (DO), pH, salinity, transparency, electrical conductivity (EC), hardness, alkalinity, nitrite, ammonia, sulfate, carbon dioxide (CO2), phosphate and nitrate. The results showed that the amount of dissolved oxygen between 7.76 to 8.34 mg.l-1, phosphate and nitrate between 0.4 to 1.6 and 0.4 to 1.9 mg.l-1 respectively, EC between 1/95 to 5.5 mmhos.cm-1 and pH ranged from 7.5 to 7.93. These results showed that water temperature changes, as the most important factor limiting the breeding of rainbow trout in this region, in the cold seasons of the year is in the optimal range for breeding this fish and in different ponds of Sistan region is not considered a limiting factor. Changes in water temperature during the breeding period in these areas varied between 14.78-15.24. Other water quality indicators were also in the optimal range for breeding this fish and not much change was observed in the pools of this area.

    Keywords: Rural Development, Aquaculture, Water quality, Dissolved Oxygen, Onchorhynchus mykiss, Sistan area}
  • سمیرا جعفریان، حسین آدینه*، محمد فرهنگی، محمد هرسیج، ضیاء کردجزی

    هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات استفاده از دو سطح پری بیوتیک سانیار (پودری و مایع) بر عملکرد رشد، بهره وری تغذیه، فعالیت آنزیم های گوارشی و ایمنی غیر اختصاصی بچه ماهی کپور معمولی در سیستم بیوفلاک بود. ماهی کپور معمولی (45/0± 09/10 گرم) در 18 مخزن (35 لیتر) در 6 تیمار به مدت 60 روز ذخیره شد که شامل موارد زیر است: تیمار شاهد بدون افزودنی با آب تمیز (C)، تیمار شاهد بدون افزودنی با فلاک (FC)، تیمارهای فلاک با 1/0 گرم و 2/0 گرم پری بیوتیک پودری (FP1 and FP2) و تیمارهای فلاک با 1 میلی لیتر و 2 میلی لیتر پری بیوتیک مایع (FL1 and FL2) در 100 گرم غذای پایه بود. شاخص های آب در حد استاندارد برای این گونه حفظ شد. غلظت آمونیاک کل (TAN) بین تیمارهای آزمایشی اختلاف آماری معنی داری داشت. در تیمار FP1 عملکرد رشد ماهی به طور معنی داری بیشتر و ضریب تبدیل غذایی کمتر بدست آمد. بیشترین فعالیت پروتیاز روده (05/0± 42/8) در تیمار FP1 بدست آمد. کمترین میزان کورتیزول و گلوکز سرم در تیمار FP1 مشاهده شد. سرم ایمونوگلوبولین و لیزوزیم در تیمارهای FP2 و FL1 به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از 1/0 گرم پودر پری بیوتیک سانیار در 100 گرم غذا در سیستم بیوفلاک می تواند عملکرد رشد و وضعیت ایمنی ماهی کپور معمولی را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: بیوفلاک, پری بیوتیک سانیار, ماهی کپور, رشد, ایمنی, کیفیت آب}
    Samira Jafaryan, Hossein Adineh *, Mohammad Farhangi, Mohammad Harsij, Ziya Kordjazi

    The purpose of this study was to investigate the effects of using two levels of Sanyar prebiotics (powder and liquid) on growth performance, feed productivity, digestive enzyme activity and non-specific immunity of Cyprinus carpio juveniles in the biofloc system. Common carp (10.09 ± 0.45 g) were stocked into 18 tanks (35 L) in six treatments for 60 days, including: Control treatment without additive and with clean water (C), Control treatments without additive with Floc (FC), Floc treatments with 0.1 and 0.2 g (FP1 and FP2) powder prebiotic and Floc treatments with 1 and 2 ml (FL1 and FL2) liquid prebiotic per 100 g of basic diet. Water parameters are maintained at the standard level for this species. Total ammonia concentration (TAN) was statistically significant between experimental treatments. The growth of fish was obtained significantly higher and the feed conversion ratio was lower in FP1. The highest intestinal protease activity (8.42± 0.05) was obtained in FP1 treatment. The lowest serum cortisol and glucose were observed in FP1. The immunoglobulin and lysozyme serum in FP2 and FL1 were significantly higher than other treatments. The results of this study showed that the use of 0.1 g of Sanyar prebiotic powder per 100 g of basic diet in the biofloc system could improve growth performance, and the immune status of C. carpio.

    Keywords: Biofloc, Sanyar prebiotics, Common carp, Growth, Immune, Water quality}
  • محمدحسین خانجانی*، مرتضی علیزاده، محمد محمدی، حبیب سرسنگی علی آباد

    در مطالعه حاضر تاثیر زمان های مختلف افزودن کربن آلی ملاس بر کیفیت آب و عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیای نیل (Oreochromis niloticus) در سیستم بیوفلاک با تعویض آب محدود بررسی شد. ماهیان تیلاپیای نیل با میانگین وزن 53/1 گرم در تانک های فایبرگلاس (مقطع دایره ای) با حجم 130 لیتر آب با تراکم یک قطعه در لیتر به مدت 37 روز پرورش داده شدند. پنج تیمار آزمایشی شامل یک تیمار شاهد (فاقد بیوفلاک) بدون افزودن ماده کربن دار و چهار تیمار بیوفلاک با افزودن ملاس به صورت روزانه (بیوفلاک 1)، دو روز یک بار (بیوفلاک 2)، سه روز یک بار (بیوفلاک 3) و چهار روز یک بار (بیوفلاک 4) در نظر گرفته شدند. به تیمارهای بیوفلاک 5/2 میلی لیتر بر لیتر توده میکروبی به عنوان استارتر اضافه گردید. همچنین از ماده کربن دار ملاس جهت تنظیم نسبت کربن به نیتروژن به میزان 65 درصد خوراک ورودی استفاده گردید. طبق نتایج کیفیت آب در تیمارهای بیوفلاک بهبود نشان داد به طوری که کمترین میزان نیتروژن آمونیاکی کل (23/0 میلی گرم در لیتر)، بیشترین میزان نیترات (5/25 میلی گرم در لیتر) و بیشترین تراکم باکتری های هتروتروف در تیمار بیوفلاک 1 (افزودن ملاس روزانه) به دست آمد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان داد (05/0>p). نتایج عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیا کمترین میزان ایمنوگلوبولین کل (66/43 میلی گرم بر 100 میلی لیتر) و فعالیت لیزوزیم (u/ml/min 33/17) در تیمار شاهد (فاقد بیوفلاک) مشاهده شد (05/0>p). به طور کلی، مطالعه حاضر نشان داد که کیفیت آب در سیستم بیوفلاک با افزودن ملاس به صورت روزانه بهتر می باشد و نیز عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیای نیل در سیستم های بیوفلاک نسبت به سیستم معمولی بدون توده میکروبی فعال تر است (05/0>p).

    کلید واژگان: کیفیت آب, ایمنی, تیلاپیای نیل, بیوفلاک, ملاس}
    MohammadHossein Khanjani*, Morteza Alizadehe, Mohammad Mohammedi

    In current study, the effect of different times of molasses addition on water quality and immune performance of Nile tilapia (Oreochromis niloticus( mucus in biofloc system with limited water exchange was investigated. Nile tilapia with an average weight of 1.53 g was cultured in fiberglass tanks (circular cross section) with a volume of 130 liters of water at a density of one fish per liter for 37 days. Five experimental groups were considered including a control (without biofloc) group without carbonaceous substance addition and four biofloc treatments with molasses added daily (biofloc 1), once every two days (biofloc 2), once every three days (biofloc 3) and once every four days (biofloc 4). 2.5 ml/l microbial mass was added as a starter to biofloc treatments. Also, molasses carbonaceous material (65% of the input feed) was used to adjust the carbon to nitrogen ratio. According to the results, water quality in biofloc treatments showed that the lowest amount of total ammonia nitrogen (0.23 mg/l) and the highest amount of nitrate (25.5 mg/l) were obtained in biofloc 1 treatment (daily molasses addition), that showed a significant difference with other treatments (p<0.05). Based on the results of immune function of tilapia mucus, the lowest amount of total immunoglobulin (43.66 mg/100 ml) and lysozyme activity (17.33 ml/min) were observed in the control (without biofloc) group (p<0.05). Generally, the current research showed that the water quality in the biofloc system is improved with the addition of molasses on a daily basis and also the immune function of Nile tilapia mucus in biofloc system is more active than the normal system without microbial floc.

    Keywords: Water quality, Immunity, Nile tilapia, Biofloc, Molasses}
  • ملیحه براتی قلعه شیری، حجت الله جعفریان*، ضیا کردجزی، حسین آدینه، محمد فرهنگی
    در مطالعه حاضر تاثیر منابع مختلف کربن بر کیفیت آب و عملکرد رشد بچه ماهیان کپور معمولی (Cyprinus carpio) با افزودن سین بیوتیک در سیستم بیوفلاک طی مدت 45 روز بررسی شد. سه تیمار آزمایشی (B، C و D) حاوی آرد ذرت، آرد گندم و آرد جو همراه با یک گروه شاهد (A) آماده شدند. سین بیوتیک مورد استفاده که شامل مخلوطی از باکتری های Bacillus circulans و B. lichiformis همراه با پری بیوتیک تجاری سلماناکس مایع در غلظت نهایی CFU/ml 108×1/5 به هر تیمار اضافه شد. بچه ماهیان (1/93±15/98 گرم) به شکل تصادفی در 12 مخزن (3 تکرار × 4 تیمار) با ظرفیت 30 لیتر آب تقسیم شدند. در پایان آزمایش، میزان سختی کل و مواد جامد معلق در هر سه تیمار آزمایشی نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری نشان دادند (0/05>P). میزان اکسیژن محلول در هر سه تیمار به شکل معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (0/05>P). میزان نیترات نیز فقط در تیمارهای آرد ذرت و آرد گندم بیشتر از گروه شاهد اندازه گیری شد (0/05>P). بالاترین وزن نهایی (11/20±40/31 گرم)، نرخ رشد ویژه (0/27±1/59 درصد)، ضریب رشد حرارتی (0/09±0/98 درصد)، فاکتور وضعیت (0/17±2/21)، کارایی غذا (20/47±106/09 درصد)، نسبت کارایی پروتئین (1/31±4/71)، چربی (5/04±18/22) و انرژی (0/04±0/13) در تیمار آرد ذرت ثبت شد. کمترین ضریب تبدیل غذایی (0/25±1/01) و غذای نسبی خورده شده (3/79±11/94 درصد) نیز در تیمار آرد ذرت مشاهده شد (0/05>P). بیشترین میزان ترشح آمونیاک (mg.kg-1 BW.day-1 1011/14±45/27)، اوره (mg.kg-1 BW.day-1 25/3±30/57) و انرژی اتلاف شده از طریق ترشح آمونیاک (mg.kg-1 BW.day-1 25/3±36/50) و اوره (mg.kg-1 BW.day-1 6/0±21/78) در تیمار آرد جو ثبت شد (0/05>P). در مجموع، نتایج نشان داد استفاده از آرد ذرت همراه با سین بیوتیک در سیستم بیوفلاک نسبت به سایر منابع کربنی در بهبود پارامترهای کیفی آب و ارتقاء عملکرد رشد بچه انگشت قد ماهیان کپور معمولی موثرتر بود.
    کلید واژگان: سین بیوتیک, بایوفلاک, کپور معمولی, پارامترهای رشد, کیفیت آب}
    Malihe Barati Ghaleshiri, Hojatollah Jafaryan *, Zia Kordjazi, Hossein Adineh, Mohammad Farhangi
    In the present study, the effect of different carbon sources on water quality and growth performance of common carp (Cyprinus carpio) fingerlings by adding synbiotic into biofloc system (BFT) were investigated for 45 days. Three experimental treatments (B, C and D) containing corn, wheat and barley flours together with a control group (A) were prepared. The used synbiotic was a mixture of Bacillus circulans and B. lichiformis along with a Celmanax liquid commercial prebiotic at a final concentration of 1.5×108 CFU/ml to each treatment. Fish fingerling (15.98±1.93 g) was distributed randomly into 12 tanks (4 treatments × 3 riplicated) with 30 liters of capacity. At the end of the experiment, the nitrate, total hardness and total suspended solidsin in all treatments significantly increased compared with the control (P<0.05). While, the dissolved oxygen in all treatments was lower than the control (P<0.05). NO3 was measured higher than the control only in corn and barley treatments (P<0.05). The highest final weight (40.31±11.20 g), SGR (1.59±0.27%), TGC (0.98±0.09%), condition factor (2.21±0.17), FCE (106.09±29.47%), PER (4.71±1.31), PEL (18.22±5.04) and PEE (0.13±0.04) were recorded in corn flour treatment. However, the lowest feed conversion ratio (1.01±0.25) and relative feed intake (11.94±3.79%) were observed in corn flour treatment (P<0.05). The highest excretion rates of ammonia (1011.45±14.27 mg.kg-1BW.day-1), urea (25.30±3.57 mg.kg-1BW.day-1) and energy wast by excretion rates of ammonia (25.36±3.50 mg.kg-1BW.day-1) and urea (6.21±0.78 mg.kg-1BW.day-1) were recorded in barley flour (P<0.05). In conclusion, the results demonstrat that the use of corn flour with synbiotic in the BFT system, compared to other carbon sources was more effective to improve the water quality and promoting of growth preformance of common carp fingerlings.
    Keywords: Synbiotic, Biofloc, Common carp, Growth parameters, Water Quality}
  • غلامرضا رفیعی*، کبری رحیمی

    در طول مدت شش هفته عملکرد دو نوع بستر، یکی مصنوعی از جنس پلی پروپیلن و دیگری از کتان (پارچه کتانی)، به عنوان پالایشگر زیستی بر رشد و بازماندگی بچه ماهی کپور معمولی و کاهش آمونیاک کل دریک سازگان مدار بسته پرورش ماهی مورد بررسی قرار گرفت. در هر واحد آزمایش 12 قطعه ماهی انگشت قد به میانگین وزن انفرادی20/0±8/3گرم وارد شد و لاروها به مدت 4 هفته پرورش داده شدند. میزان ماندگاری ماهیان در بین تیمار ها اختلاف معنی داری را نشان داد(p <0.05). وزن انفرادی ماهیان در بستر کتان و بستر مصنوعی در پایان دوره اختلاف معنی داری را در بین تیمار ها نشان داد و به ترتیب در تیمار پارچه کتان و پلی پروپیلن به ترتیب53/0 ± 19/9 و 38/0±79/7 گرم بود. میزان غلظت نیتروژن کل، آمونیاک و نیترات اختلاف معنی داری را در بین دو تیمار در پایان آزمایش نشان دادند(p <0.05). آمونیاک کل در تیمارهای کتان و بستر مصنوعی به ترتیب 0021/005/0 و 0039/00545/0میلی گرم در لیتر در پایان آزمایش بود. هدایت الکتریکی آب در طول آزمایش دارای تغییرات بود و در پایان آزمایش در تیمارهای حاوی کتان و پلی پروپیلن به ترتیب 1/32970 و 3/51900 میکروموس بر سانتیمتر رسید. این آزمایش نشان داد که امکان بکار گیری پراچه کتانی به عنوان بستر نشست باکتریایی در یک سازگان مدار بسته پرورشی ماهی وجود دارد.

    کلید واژگان: پالایشگر زیستی باکتریایی, بستر نشست, پارچه کتانی, سازگان مدار بسته, کیفیت آب}
    Gholamreza Rafiee *, Cobra Rahimi

    An experiment was conducted to determine the efficiency of two kinds of substrata (Polypropylene and cotton sheet), as biofilter media on removal of N-compounds and fish growth in a recirculating culture system for a 6-week period. Rates of survival was significantly different between treatments(p < 0.05). The mean (± SD) initial individual weight of fish was 3.4 ± 0.20 g and the fish attained to 9.19 ± 0.53 and 7.79 ± 0.38g in treatments with cotton sheet and polypropylene, respectively at the end of experimental period. Concentration of total nitrogen, total ammonia-N and nitrate were significantly different (p < 0.05) between treatments at the end of the experiment. Concentration of total ammonia-N reached to 0.050 ± 0.0021 and 0.054 ± 0.0039 mg L-1 in cotton sheet and propylene treatments, respectively. The electro-conductivities were significantly different and attained to 970± 0.32 and 900 ± 51.3µmos/cm in treatments with cotton sheet and propylene, respectively, at the end of experiment(p < 0.05). It was concluded that cotton sheet, can be used as an efficient bacterial substrate or medium in a recirculating carp culture system.

    Keywords: Populus shaving, bacterial biofilter, Substrate, Water quality, recirculating system}
  • حسین آدینه*، حجت جعفریان، محمد خادمی حمیدی، فاطمه زهرا کریم تبار، زینب صداقت
    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر نرخ کاهش غذادهی بر کیفیت آب، عملکرد رشد و پاسخ ایمنی ماهی کپور (Cyprinus carpio) در سیستم بیوفلاک و آب تمیز انجام شد. ماهی ها (میانگین وزنی 44/0± 04/9 گرم) در 18 مخزن (50 لیتری) بصورت کاملا تصادفی در قالب طرح فاکتوریل 3×2 شامل؛ استفاده از غذای تجاری 100، 85 و 70 درصد (بترتیب 5/2، 12/2 و 75/1 درصد وزن بدن) در گروه بیوفلاک (BF1، BF2 و BF3) و گروه بدون فلاک (NF1، NF2 و NF3) به مدت 60 روز ذخیره سازی شدند. در پایان آزمایش، غلظت نیتروژن آمونیاک کل (TAN) به طور قابل توجهی در بیوفلاک نسبت به بدون فلاک پایین تر بود. بیشترین عملکرد رشد ماهی و کمترین ضریب تبدیل غذایی در گروه های بیوفلاک با 5/2 و 12/2 درصد غذادهی (BF1 و BF2) بدست آمد. پس از 60 روز، سطح لایزوزیم و ایمونوگلوبولین کل سرم به طور قابل توجهی افزایش و سطح کورتیزول سرم در تیمار BF1 کاهش یافت. این پژوهش نشان داد که کاهش نرخ غذادهی (12/2 تا 5/2 درصد وزن بدن) ماهی کپور معمولی در سیستم بیوفلاک نسبت به آب تمیز می تواند بر عملکرد رشد و پاسخ ایمنی تاثیر مثبت معنی داری داشته باشد.
    کلید واژگان: نرخ غذادهی, بیوفلاک, کیفیت آب, ایمنی غیر اختصاصی, ماهی کپور معمولی}
    Hossein Adineh *, Hojat Jafaryan, Mohammad Khademi Hamidi, Fateme Zhra Karimtabar, Zeynab Sedaghat
    This study aimed to investigate the effect of reduction of feeding rates on water quality, growth performance, and immune response in bio-floc common carp (Cyprinus carpio) and clean water systems. Fish (9.04 ± 0.44 g mean initial weight) were stocked into 18 tanks (50 L) through a 2×3 factorial design consisting: The use of commercial feed of 100, 85 and 70% (2.5, 2.12 and 1.75 % of body weight) in bio-floc groups (BF1, BF2 and BF3) and non-floc groups (NF1, NF2 and NF3) for 60 days. At the end of the experiment, Total ammonia nitrogen (TAN) concentration was significantly lower in bio-floc compared to non-floc. The highest fish growth performance and the lowest feed conversion ratio were obtained in the bio-floc groups with 2.5 and 2.12% feed intake (BF1 and BF2), respectively. After 60 days, the serum lysozyme and total immunoglobulin levels were significantly increased and serum cortisol levels decreased in the bio-floc groups. This study showed that reducing the feeding rates (2.12 to 2.5% of body weight) have a positive effect on growth performance and immune response in bio-floc common carp culture system compared to clean water system.
    Keywords: Feeding rate, Biofloc, Water quality, Nonspecific immunity, Cyprinus carpio}
  • آسیه مخلوق، حسن نصرالله زاده ساروی*، ابوالقاسم روحی، عباس علی آقایی مقدم، علیرضا کیهان ثانی

    دریای خزر در دو دهه اخیر با وقایع بوم شناختی مختلف از قبیل شکوفایی مضر جلبکی و افزایش سطح تروفیک مواجه بوده است. با توجه به بهره وری دریای خزر در راستای شیلاتی، انجام مطالعات پایشی در این بدنه آبی ضروری می باشد. اهداف تحقیق حاضر، بررسی شکوفایی جلبکی، سطح تروفیک در مناطق ساحلی حوضه  جنوبی دریای خزر تا محدوده عمقی 30 متر طی سال 98-1397 و مقایسه آن با سال های پیشین می باشد. خطوط مرزی برای شروع شکوفایی (میانه سالانه + 5 درصد) بر اساس کلروفیل-آ، تراکم و زی توده فیتوپلانکتون به ترتیب 02/2 (میلی گرم در مترمکعب)، 176 (میلیون سلول بر مترمکعب) و 312 (میلی گرم بر مترمکعب) به دست آمد. حداقل درصد فراوانی وقوع شکوفایی (13%) بر اساس کلروفیل، در بهار و بر طبق تراکم و زی توده در تابستان ثبت شد. در زمستان درصد فراوانی وقوع شکوفایی بر اساس هر سه پارامتر مذکور بیش از 70 درصد به دست آمد. محاسبات بر اساس تجمعی از پارامترهای مذکور نشان داد که آب دارای کیفیت عالی (اولیگوتروف) در فصل تابستان و کیفیت متوسط (مزوتروف) در سایر فصول بوده است. مطالعه بین سالی نشان داد که سطح تروفیک در سال های 1375، 1388، 1392 و 1398 به ترتیب اولیگوتروف، مزوتروف، اولیگو-مزوتروف و مزوتروف بوده است. هر چند بر اساس میانگین تراکم گونه های غالب، Pseudonitzschia seriata با دارا بودن 187 سلول در میلی لیتر (در فصل زمستان) و جای گیری در گروه "متوسط تراکم" مهم ترین خطر شکوفایی جلبکی سمی و کاهش کیفیت آب بوده است، اما باید توجه داشت که افزایش سطح تروفیک در روند بین سالی، هشدارهای محیط زیستی را در جهت افزایش توانایی اکوسیستم برای شکوفایی جلبک های مضر شدت می بخشد به خصوص که آب در ناحیه مرکزی (دارای سابقه شکوفایی جلبکی سمی با شواهد میدانی) نسبت به نواحی شرقی و غربی دارای کیفیت پایین تر بود و در طبقه متوسط جای گرفت.

    کلید واژگان: پتانسیل شکوفایی جلبکی, سطح تروفیکی, کیفیت آب, دریای خزر, ایران}
    Asieh Makhlough, Hassan Nasrollahzadeh Saravi*, Abolghasem Roohi, AbbassAli Aghaei Moghadam, Alireza Kayhan Sani

    In the last two decades, the Caspian Sea has faced various ecological events, such as harmful algal blooms and increasing in the trophic level. It is necessary to conduct monitoring studies in this water body, because of applying the Caspian Sea for fisheries activities. The objectives of the present paper are the study of algal bloom potential and trophic level in the Iranian coastal of southern Caspian Sea up to 30m depth, during the year of 2018-2019 as well as the comparison of the obtained results to the condition in previous years. Boundary lines for the beginning of blooms (annual median+5%) based on the chlorophyll-a concentration, abundance, and biomass of phytoplankton were obtained 2.02 (mg/m3), 176 (million cells/m3), and 312 (mg/m3), respectively. The lowest percent frequency of bloom (13%) was recorded in spring and summer based on the chlorophyll-a, abundance, and biomass of phytoplankton, respectively. According to calculations based on the accumulation of the aforementioned parameters, water has excellent quality (oligotrophic state) in summer and moderate quality (mesotrophic state) in other seasons. An interannual study of trophic states showed oligotrophic, mesotrophic, oligo-mesotrophic, and mesotrophic level in 1996-97, 2009-10, 2013-2014, and 2018-2019, respectively. The highest seasonal abundance of species (187 cells/ml) was recorded in Pseudonitzschia seriata. This species is considering a serious ecologic problem and decreasing water quality in the winter season. The bloom potential of Pseudonitzschia seriata was obtained in the “medium density” group. It should be noted that the increasing trend of inter-annual trophic levels is the alarm of environmental health and show the ability of the ecosystem to thrive the harmful algal blooms. The environmental alarm is more emphasized in the central region (with a history of macroscopic toxic algal blooms) because the water quality in the central area (medium quality) was lower than in the eastern and western areas.

    Keywords: Potentioal algae bloom, Trophic level, Water quality, Caspian Sea, Iran}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال