فهرست مطالب

انسان پژوهی دینی - پیاپی 25 (بهار و تابستان 1390)

نشریه انسان پژوهی دینی
پیاپی 25 (بهار و تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/09/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • احد فرامرز قراملکی صفحه 5
    خودشناسی از عناصر بنیادی هر نظام اخلاقی است. جهت گیری روان شناختی در نظام اخلاقی رازی و سلامت محور بودن آن، خودشناسی را در مفهوم «شناخت عیوب نفس» به کار برده است. شناخت عیوب نفس گام نخست در پیشگیری و درمان بیماری های دل است. رازی در این مقام، «خود نقدی» را توصیه نمی کند، بلکه رویت عیوب نفس در آینه دیگران را مورد بحث قرار می دهد. چنین رهیافتی محتاج بیان مهارت های نقدپذیری است. مقاله حاضر با تحلیل منابع رازی و مقایسه آن با میراث روایی به نقد و سنجش ره آورد وی در خودشناسی می پردازد.
    کلیدواژگان: خودشناسی، مهارت های نقدپذیری، نقدگریزی، طب روحانی، اخلاق سلامت محور، طب انگاری اخلاق، عجب، جالینوس، امام علی(ع)، محمدبن زکریا، رازی
  • محمد محمدرضایی صفحه 21
    کانت، حوزه عقل نظری را ناتوان از اثبات خودمختاری و آزادی انسان می داند، و می کوشد از طریق عقل عملی یا اخلاق، آن را به عنوان اصل موضوع اثبات نماید. وی اعتقاد دارد که اگر آزادی و خودمختاری بخواهد صفت چیزی باشد، باید صفت اراده باشد. او اراده آزاد را با اراده خودمختار هم سان می داند؛ یعنی اراده هنگامی آزاد است که علت ایجاد آثار و اعمالی باشد، در حالی که خود معلول امر دیگری نباشد. او از معنای سلبی آزادی، به معنای ایجابی آن منتقل می شود و قانون حاکم بر آن، خودتحمیلی یا خودمختارانه باشد؛ یعنی قانون حاکم بر خود را خود وضع نماید. او همچنین اراده آزاد را با اراده تحت قانون اخلاقی یکی می داند و البته به این معنا نیست که افرادی که غیر اخلاقی عمل می کنند، آزاد نیستند. کانت تا آنجا پیش می رود که اخلاق دینی را «دیگر آیین» و در نتیجه منافی با خودمختاری انسان می داند. این دیدگاه کانت در مقاله حاضر مورد نقد قرار گرفته و اثبات شده است که اخلاق دینی منافاتی با خودمختاری انسان ندارد.
    کلیدواژگان: کانت، خودمختاری، اراده، عقل عملی، اخلاق دینی، اراده نیک، اراده آزاد، دیگرآیینی
  • اسحاق طاهری سرتشنیزی، احمد عزیزخانی صفحه 35
    تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغه های اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساخته اند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورت بندی انسانی نحیف پرداخته اند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مولفه های انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.
    کلیدواژگان: مدرنیسم، پست مدرنیسم، سوژه استعلایی، نسبیت معرفتی، انسان شناسی
  • مجید صادقی حسن آبادی، راضیه عروجی صفحه 59
    ولادت معنوی، حیات دوباره ای است که انسان می تواند در همین نشئه دنیایی به آن دست یابد. این تولد منوط به ایجاد تحولاتی در حوزه معنویت و به تعبیری، ولادت طفل جان از دامن ایمان است که ولایت او را پیامبر اکرم (ص) و به تبع او پیر راهدان، بر عهده دارد. ولادت ثانی مراتب تکامل نفس است که از امارگی به مقام اطمینان می رسد و یکایک صورت ها و پوشش های ناراست را از خود می زداید و سر انجام به صورت الهی و ملکوتی خود دست می یابد. ولادت معنوی محصول مرگ ارادی است؛ این مرگ نوعی فنای اختیاری و میراندن نفسانیات و شهوات است که در پرتو آن، روح به زندگی دیگر دست می یابد. در این ولادت، نفس انواع مرگ را که رهایی از بندها و تعلقات گوناگون است، تجربه می کند تا به حیات معنوی و طیبه دست پیدا کند. در مرگ اختیاری انسان به نحوی به قیامت راه می یابد و آنچه را که آدمی با مرگ اجباری در می یابد، در همین نشئه، بالعیان مشاهده می-کند. آنچه عارف را وامی دارد به مرگ اختیاری تن دهد، جوشش و فوران عشق و میل به اتحاد با مبدا خود است. شوق به اتصال، عارف را به وصال پیش از وصال و مرگ پیش از مرگ، دعوت می کند.
    کلیدواژگان: تولد معنوی، مرگ ارادی، ایمان، عشق، ابوت معنوی، ولادت دوباره
  • سید حمیدطالب زاده، علیرضا میرزایی صفحه 89
    نفس شناسی از مبادی و مقدمات خدا شناسی در معارف اسلامی است. دو نفراز سلسله جنبانان حکمت متعالیه از قرن یازده و قرن چهارده، یعنی صدرالدین شیرازی وعلامه طباطبایی(ره) بر این باور تاکید خاص نموده اند. دو حکیم با وجود وحدت در هدف معرفتی دو رهیافت متفاوت دارند. در اندیشه فلسفی ملاصدرا، نفس خلاق مثال و نمونه ای از خدای خالق است، اما علامه طباطبایی، شناخت نفس را شناخت موجود غیر مستقل و تعلقی و ربطی می داند که مقارن با شناخت ذات مستقل است که بمنزله ذات قیومی و نگهدارنده آن وجود تعلقی است.
    کلیدواژگان: نفس، معرفت، ملاصدرا، علامه طباطبایی(ره)، معرفه النفس، معرفه الرب
  • آیت مظفری صفحه 111
    تکریم انسان به معنای توجه و تاکید بر حقوق انکارناپذیر مادی و معنوی انسان است. اسلام و لیبرالیسم، هر دو بر تکریم انسان تاکید دارند و مدعی اند انسان را گرامی و بزرگ می شمارند. حال با توجه به این ادعای مشترک، پرسش این است که آیا این دو مکتب در گرامی داشت مقام انسان، هم عقیده اند؟ و اگر پاسخ منفی است تفاوت تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم در چیست؟
    فرضیه مقاله این است: تکریم انسان از منظر اسلام با لیبرالیسم تفاوت ماهوی دارد.
    با توجه به این فرضیه، ادعای اشتراک عقیده در این باره - به عنوان فرضیه رقیب- از نظر نویسنده، مردود است و ادعای یاد شده، تنها یک اشتراک لفظی است.
    روش تحقیق در این مقاله تطبیقی است.
    کلیدواژگان: تکریم، کرامت، انسان، اسلام، لیبرالیسم
  • عبدالفتاح آقازاده صفحه 127
    هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیه الحدوث می باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان می گردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می گردد. در نهایت، بحث به آنجا می رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می آید و به بدن تعلق می گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می باشد که غیر از وجود طبیعی آن است. در یک نگاه کلی، همه موجودات طبیعی علاوه بر وجود طبیعی، یک وجود ملکوتی دارند که وجود طبیعی، رقیقه آن محسوب می شود.
    کلیدواژگان: نزول نفس، حدوث نفس، جسمانیه الحدوث، عالم ملکوت
|
  • Ahad Faramarz Qaramaleki Page 5
    Self-knowledge is regarded as a fundamental element in ethical systems. Psychological direction and healthiness-based state of Razi`s system of morality have led him to use self-knowledge to recognize his own psychical failures. According to Razi, awareness of one`s own psychical failures is the first step for preventing and opposing the failures. Razi, in this way, avoids to speak of self-examination; rather he speaks of relying on other`s psychical states as mirrors to decide one`s own psychical failures. Such an approach makes it necessary to learn some techniques for accepting critique. The paper, analyzing Razi`s theory and comparing it with the traditional sources, has studied it critically.
  • Mohammad Mohammadrezaei Page 21
    For Kant, it is impossible for theoretical reason to prove human autonomy and freedom. He, therefore, tries to prove it as an axiom by practical reason or ethics. Kant believes freedom as the quality of human will. He has known free will to be the same as autonomous will; that is, human will would be considered free in such a case that it causes some effects while being itself not caused by the other. He passes from negative meaning of freedom to its positive meaning. Such being considered, the law governing free will would be founded by itself. Again Kant knows free will and ethical rule to be the same; it, however, does not mean that those acting unethical are not free. He takes such an idea upon which religious ethics would be called a rule by others and thereof contrary to one`s freedom. In the paper, this view of Kant has been critically studied and it has proved that there is no disagreement between religious ethics and one`s own freedom.
  • Eshaq Taheri Sarteshnizi, Ahmad Azizkhani Page 35
    The position of man as a thoughtful element has been regarded as a concern for all human and revealed schools of thought. Some have upgraded man and some, opposing them, have degraded him. In eastern philosophy, the former is represented by modernism and the latter by post modernism, both leading to negative consequences. This paper, with regard to the problem, examining post modern man, has criticized it and, using Islamic teachings, presented a suitable example of man.
  • Majid Sadeqi Hasan Abadi, Razieh Orooji Page 59
    Spiritual birth consists in a rebirth attainable in earthly world by some transformations in spiritual field; in other words, it is the generation of life from faith under the guidance of Prophet and, after him, under the guidance of an examined and spiritual leader. The second birth lies in upgradability of human soul, a process in which it, leaving the vices and getting its divine form, develops and attains certainty. This birth is caused by optional death. Optional death is a type of optional destruction and leaving worldly desires thereof the soul arrives at another life. In this birth, human soul experiences different kinds of death and, finally reaches its highest degree of spirituality. Man in his optional death attain resurrection and observes what happens through nonoptional death in the very earthly world. What leads to the optional death of a mystic is but a deep love to unifying with his own origin. The love invites the mystic to the connection before connection and to the death before death.
  • Seyyed Hamid Talebzadah, Alireza Mirzaei Page 89
    To know human soul has been thought in Islamic teachings to be a principle for knowing God. Sadr a-Din a-shirazi, from the 11th H., and Allamah Tabatabaei, from the 14th H., the former being the founder and the latter a deputy of the transcendental philosophy, have dominantly focused on the problem. Both philosophers, being of the same epistemological goal, differs in approach. For Sadra, human soul is the creator of idea and, therefore, an example for God, the real Creator. Allamah, however, knows it as an existentially depended being leading directly to the existence of its self-subsistent Creator.
  • Ayat Mozaffari Page 111
    Man`s respectability means attending and emphasizing man`s certain spiritual and material rights. Islam and liberalism, both, claim to affirm and emphasize man`s respectability. Considering the common claim, can one argue for the sameness of the meaning intended by the two? If not, what is/are the case(s) of difference? In the study it is proved that Islamic meaning of man`s respectability differs from that of liberalism essentially and the claim is not common but word.
  • Abdolfattah Aqazadeh Page 127
    In the paper, it is intended to explain descending of the soul and appearance of the soul as two harmonious aspects of the same theory in Sadra`s philosophical psychology. Therefore, descending of the soul, appearance of the soul and Divine sources of the truths have been described. It, then, is proved that the descending and appearance are in agreement. Since, one aspect lies in the corporeal nature of the soul and the other, in its divine origin. Finally it has been stated that all corporeal beings can be known of two aspects: the main and the lower grade.