فهرست مطالب
نشریه تدبیر
پیاپی 306 (شهریور 1397)
- 64 صفحه، بهای روی جلد: 100,000ريال
- تاریخ انتشار: 1397/07/28
- تعداد عناوین: 14
- سرمقاله
-
صفحه 2
در عصر امروز که سرعت پیشرفت فناوریها روز به روز در حال افزایش میباشد، سازمانها و بنگاهها برای بقا و رشد خود راهی جز تطبیق با تغییرات محیط پیرامون خود ندارند. موفقیت عمدتا ریشه در نوآوری و خلق مزیت رقابتی دارد. مزیت رقابتی میتواند ناشی از اندازه، مالکیت داراییها و مانند آنها نیز باشد. اما مزیت رقابتی بر خواسته از نوآوری بیش از پیش به نفع سازمانها و بنگاههایی خواهد بود که بتوانند از دانش و مهارتهای فناورانه و تجربه برای ایجاد نوآوری در محصولات خود (اعم از کالا یا خدمت) و نیز روشهای توسعه و عرضه آنها استفاده کنند. نوآوری نهتنها در سطح بنگاه، بلکه به شکلی فزاینده به عنوان موتور رشد اقتصاد ملی اهمیت یافته است. تقریبا هر رشد اقتصادی که بعد از قرن هجدهم رخ داده است، بهگونهای ریشه در نوآوری دارد. نوآوری در حال تبدیل به یک مولفه کلیدی در سیاستگذاری اقتصادی کشورهاست؛ به طوری که کشورهای توسعهیافته نوآوری و تبدیل ایدهها و دانش به کالا و خدمت و برنامهریزی بر پایه اقتصاد دانشمحور را ضرورتی اجتنابناپذیر میدانند. بنگاهها و سازمانهایی که برای نوآوری سرمایهگذاری نمیکنند آینده خود را به خطر میاندازند و اگر به دنبال راهحلهایی نوآورانه برای مسایل نباشند، احتمال موفقیت کسبوکار آنها اندک است. ماهیت نوآوری بهگونهای است که اساسا به کارآفرینی مربوط میشود.
- پرونده ماه
-
صفحه 4
سالهاست که نهادهای سیاستگذاری کشور به اجماع رسیدهاند که ساختار سنتی صنعت –چه تولید و چه خدمات- در فضای رقابت بینالمللی منجر به خلق ثروت نمیشود. اما در عمل، هنوز اتفاق ویژهای در صنعت کشور رخ نداده است و درهای صنعت کشور همچنان به همان پاشنه قبلی میچرخند. برخی صاحبنظران معتقدند که علت این امر، نداشتن تلقی درست از نوآوری و عدم اتخاذ رویکرد نوآوری متناسب با شرایط کشور نزد سیاستگذاران است؛ اینکه واقعا کدام نوع نوآوری با واقعیات صنعتی و علمی کشور سازگاری دارد و دولت با چه برنامههایی میتواند زنجیره نوآوری را در کشور قدرتمند کند.
نبود یک مدل بومی که هم منتج از تجربیات جهانی و هم متناسب با اقتضایات ایرانی باشد باعث شده است که حرکتهای دولت در حمایت از نوآوری، اثربخشی چندانی نداشته باشد. مجله تدبیر با دعوت از چهار صاحبنظر حوزه نوآوری به واشکافی این موضوع پرداخته است که چگونه میتوان مدل بومی برای نوآوری ارایه کرد. آنچه در پی میآید مشروح گفتگوهای این میزگرد است. -
صفحه 10
در جهان پرتلاطم امروزی که شرکت ها با تحولات شگرف محیطی و جهانی شدن روبهرو هستند,مباحث کارآفرینی و نوآوری از عوامل کلیدی موفقیت سازمانها است. این پژوهش,ضمن بررسی تاثیرگذاری قابلیتهای فناوری اطلاعات بر نوآوری محصول,به ارزیابی نقش میانجیگری متغیرهای کارآفرینی و شدت رقابت در تاثیرگذاری قابلیتهای فناوری اطلاعات بر نوآوری محصول پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش,کارکنان دفاتر طراحی یک شرکت دانشبنیان فضایی است. نمونهگیری به صورت سرشماری بوده است. روش پژوهش,توصیفی از نوع همبستگی است و برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک روش مدلسازی معادلات در نرمافزار پی ال اس انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد,قابلیتهای فناوری اطلاعات بر نوآوری محصول,تاثیرگذار است و همچنین قابلیتهای فناوری اطلاعات از طریق شدت رقابت بر نوآوری محصول تاثیرگذار است.
-
صفحه 19
برای گذار از تقلید و مونتاژکاری به نوآوری صنعتی، قابلیت تجسم فناوریهای جدید در ماشین ابزار ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در واقع، این قابلیت ماشینسازی است که امکان ساخت و تولید اقتصادی طرحهای نوآورانه ارایه شده توسط دفاتر توسعه محصول جدید را در کشور فراهم میسازد. در حال حاضر، بخش صنعت کشور به دلیل دچار شدن به آفت مونتاژکاری، علاوه بر اینکه انگیزهای برای تعامل عمیق با بخش تحقیقاتی و دانشگاهی کشور برای توسعه فناوری ندارد، قابلیت اشتغالزایی اندکی برای جوانان تحصیلکرده دارد. لذا، حرکت بخش صنعت کشور از مونتاژکاری به نوآوری صنعتی یکی از الزامات اساسی برای گذار به اقتصاد مقاومتی و ارتقای ظرفیت اشتغالزایی است. تجربه نشان داده است که بسیاری از کشورهای صنعتی، در فرایند توسعه خود، توسعه صنعت ماشینسازی را به عنوان مهمترین اولویت انتخاب نمودهاند. صنعت ماشینسازی از لحاظ ساختار بازار و ماهیت تقاضا، رژیم فناوری و دانش فنی، و نحوه نقشآفرینی دولت در حمایت از این بخش نسبت به سایر صنایع تفاوت اساسی داشته و از پیچیدگیهای قابل توجهی برخوردار است. پیچیدگیهایی که بیتوجهی به هر یک از آنها، نتیجهای جز شکست سیاست در توسعه این بخش در کشور را در پی نخواهد داشت. در این مقاله، سعی شده این پیچیدگیها مورد بررسی قرار گیرد و چالشهای کشور در سیاستگذاری در این زمینه مورد بحث واقع شود.
-
صفحه 24
-
صفحه 25
امروز شرکتهای بزرگ دنیا تلاش دارند که مسئولیت اجتماعی را نیز در نوآوریهای خود منظور کنند که این نوع نوآوری را «نوآوری سبز» مینامند. پیادهسازی نوآوری سبز برای شرکتهای غیرسبز و صنایع غیرسبز یک چالش بزرگ است، زیرا این شرکتها اغلب فاقد منابع و شایستگیهای لازم برای نوآوری سبز هستند و باید آن را به دست آورند.
این مقاله یک چارچوب نظری ارایه میکند که نوآوریهای سبز را بسته به میزان تاثیرشان بر شایستگیهای شرکت طبقهبندی و تحلیل میکند که چگونه میتوان نوآوریهای سبز را پیادهسازی کرد. این مقاله به شرکتهایی که در صنایع غیرسبز کار میکنند، پیشنهاد میکند که شراکتهای تکنولوژیک برقرار کنند تا ضعف قابلیتها و دانش بازار خود را از طریق این مشارکتها جبران کنند.
امروز شرکتها به سه دلیل توجه ویژهای به موضوعات زیستمحیطی روی میآورند: 1. الزامات قانونی ملی و بینالمللی، 2. فشار افکار عمومی مشتریان و 3. فرصتهایی که این توجه برای شرکتها به همراه دارد. مطالعات نشان میدهد که رویکرد سبز نهتنها هزینهزا نبوده، بلکه منجر به افزایش درآمد برخی شرکتهای بزرگ نیز شده است.
یکی از راههایی که شرکتها در سبز شدن پیش میگیرند، پرداختن به نوآوریهایی است که میتوانند تاثیرات زیستمحیطی مثبتی داشته باشند. مطالعات نشان میدهد که نوآوری سبز چه در فرایند و چه در محصول، با مزیت رقابتی شرکتها همبستگی مثبت دارد. -
صفحه 28
شرکتها میتوانند شانس موفقیت خود را در قابلیتسازی افزایش دهند، اگر که تلاش کنند تا قابلیتهای مورد نیاز را ایجاد کنند.
همه تحولات یا برنامههای تعالی سازمانی موفق نیستند. اما به طور متوسط، شرکتهایی که برنامههای قابلیتسازی موثر را به عنوان بخشی از تحولاتشان پیادهسازی میکنند، شانس موفقیتشان بیشتر است: برنامههای تحولی آنها به احتمال 4.1 برابر موفقیتآمیزتر است و 2.2 برابر بیش از سایر شرکتها، از درآمدهای ناخالص خود کسب منفعت میکنند.
مزایای حاصل از درآمدهای پیش از سود، مالیات، هزینه استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود را همانند دیگر شرکتها کسب میکند.
قابلیتسازی به ویژه در تحولات تولید بسیار مهم است. "عصر دوم ماشین،" که در آن تقریبا تمام فرایندهای تولید در حال دیجیتالی شدن هستند، نیازمند یک ارتقای گسترده در مهارتها و قابلیتها هستند، همانگونه که تولیدکنندگان با رقبای جدید و چابک "دیجیتال مادرزاد" رقابت میکنند. کارخانه دیجیتالی آینده - و به طور فزایندهای، کنونی – برای مثال نیازمند تخصص و مهارتهایی در اینترنت اشیا و تجزیه و تحلیل دادهها هستند. تولیدکنندگان میبایست مدلهای کسبوکار مبتنی بر دیجیتال را توسعه دهند، این کار نه فقط برای کارآمدتر کردن فرایندهای اتوماتیک انجام میشود بلکه به آنها این امکان را میدهد تا ارزشی که داده و دیجیتال میتواند خلق کند را به حداکثر برسانند.
سوال به ظاهر بی اهمیتی وجود دارد که آیا تولیدکنندگان به کارکنان جدیدی، مانند تحلیلگران داده و متخصصان رایانش ابری نیاز دارند. به طور کلی، شرکتها به استعدادهایی با پروفایلهای مهارتی پیچیده تر و کارکنانی نیاز دارند که بتوانند شایستگیهای کارکردی، فنی و رهبری را با یکدیگر ترکیب کنند تا در بازارهای به شدت رقابتی پیش بروند. علاوه بر این، شرکتها باید با سرعت بالایی قابلیتسازی کنند، تا بتوانند با شتاب جدید کسبوکارها منطبق شوند. اما استخدامهای بیرون سازمانی به تنهایی در برآورده کردن همه این خواستهها به طور همزمان مناسب نخواهند بود. کارکنان فعلی به آموزشهایی جهت کارکردن به شیوههای جدید و ماهر شدن در ابزارهای جدید دیجیتالشان نیاز دارند. -
صفحه 31
در این مقاله، واگویی ایشاک، رییس تکنولوژی شرکت کرونینگ، که یک شرکت پیشرو در نوآوری علم مواد و واقع در دره سیلیکون است، تجارب چهلساله خود را درباره خلق فرهنگ نوآوری در یک شرکت به رشته تحریر درآورده است.
امروز زمانهای غیرمعمول برای نوآوری است. به نظر میرسد که تغییرات فناورانه و شکست ساختار سنتی صنعت در حال شتاب گرفتن است. شبکههای اطلاعاتی دیجیتال، افراد، سازمانها و ملتها را بیش از هر زمان دیگر به هم پیوند میدهند.
همزمان با رشد فرصتهای تبادل اطلاعات و امکان درهمآمیختن ایدههای نوآورانه از خارج مرزهای سازمانی، رنسانسی در حال وقوع در یکی از امور سنتی سازمانهاست: واحدهای تحقیق و توسعه شرکتها. دیگر زمانه تمرکز بر استعدادهای علمی از داخل شرکتها گذشته است. واحدهای تحقیق و توسعه سنتی تحت فشارهای هزینهای درخشش خود را از دست دادهاند. امروز، انقلاب دیجیتال سازمانهای کوچکتر را قادر ساخته است که لقمههای بزرگتر از دهانشان بردارند و نوآوریهای فراتر از اندازه خود ارایه دهند. اما اخیرا نسل جدیدی از نیروگاههای تحقیق و توسعه در شرکتهای پیشرو فناوری، نظیر آمازون، گوگل و مایکروسافت، ظهور کرده است. پیشرفت فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی، مجموعه جدیدی از فرصتهای نوآوری را برای این شرکتهای پیشرو به ارمغان آورده است.
تمام این رخدادها، مرا به آن واداشته است که تجربه شغلی 40 ساله خود در شرکتهای متعدد حوزه دانش و فناوری را مرور کنم. من اعتقاد دارم که فشار محیطی که شرکتها را به احیای واحدهای تحقیق و توسعه وامیدارد، الزاماتی را برای تلاشهای شرکتها در زمینه نوآوری با خود به همراه دارد. همه ما به مکانیزمها و فرهنگی نیاز داریم که پذیرش فناوریهای جدید را تشویق کند؛ آتش اشتیاق به دانش را شعلهور کند؛ و موانع را از پیش پای خلاقیت و پیشرفتهای نامتعارف بردارد. من در این مقاله ایدههایی برای خلق چنین فرهنگی پیشنهاد میکنم. همه ما درباره ایدههایی نظیر «روی نوآوری سرمایهگذاری کنید»، «استعدادها را جذب کنید»، «روی پیوند بین ایدهها، خلق محصول و پذیرش مشتری کار کنید»؛ و... بسیار شنیدهایم. من درباره این ایدههای بدیهی حرف نمیزنم. تمرکز من بر ایدههایی است که کمتر بدیهی هستند. -
صفحه 34
دانش مفهومی چندوجهی است و مفهوم دانش را مبهم میسازد. در تعاریف مختلف، دانش در مقایسه با داده و اطلاعات، به مفهومی کاربردیتر در حل مسایل سازمان تشبیه شده است؛ از اینرو، دانش مفهومی است مشتمل بر اندیشه و مهارت و رویههای جاری. روگل، دانشمند رشته مدیریت، دانش را همان اطلاعات کاربردی میداند که خود را در قوانین و رویههای جاری سازمان نشان میدهد. توجه دانشمندان رشته مدیریت به اقتصاد دانشمحور، ریشه در مبانی جدید اقتصادی دارد که خلق ارزش را مبتنی بر توانمندی شرکتهای دانشبنیان در خلق و انتشار دانش میداند. در حالی که دانش منبعی استراتژیک در ایجاد مزیت رقابتی است، نوآوری به توسعه عملکرد و بهبود شاخصهای مالی و بهرهوری در سازمانهای دانشبنیان کمک میکند. بنابراین، منطقی است که در اقتصاد دانشمحور امروز، مدیران رویکردی اثربخشتر برای مدیریت سرمایههای فکری خود در پیش گیرند. در حالی که توسعه فزاینده تکنولوژی، سازمانهای دانشبنیان را به استخدام نیروی انسانی متخصصتر مجبور کرده است، وظایف شغلی کارکنان بهشکل فزایندهای به سمت تحلیل بیشتر اطلاعات تمایل یافته است.
دانش در سازمانهای دانشبنیان در حوزههای مختلفی وجود دارد؛ از جمله در سطوح مدیریتی، کارکنان، فرهنگ و سیستمها و رویههای سازمانی. نقش اساسی دانش در این سازمانها کمک به بهبود عملکرد سازمانی است. دانش سازمانی تنها حاصل جمعشدن دانش تکتک نیروی انسانی سازمان نیست؛ بلکه برآیندی سیستماتیک از دانش افراد است که از طریق تسهیم دانش بین نیروی کار بهعنوان رویهای کاربردی در حل مسایل سازمانی، خود را نشان میدهد.
در چنین محیطی، مدیران سازمانهای دانشبنیان با توسعه کارآمدترین برنامههای تغییر، زمینه مشارکت کارکنان را در این برنامهها فراهم میسازند. این مدیران با توسعه ساختارهای ارگانیکتر، توسعه اعتماد سازمانی و توانمندسازی و آموزش نیروی انسانی میتوانند به توسعه ارتباطات درونسازمانی کمک کنند و انتقال قدرت تصمیمگیری از سطوح بالاتر به تمامی سطوح سازمان را تسهیل کنند که این خود به انگیزه بیشتر نیروی انسانی در ایدهپردازی و بهبود نوآوری و کیفیت محصولات و خدمات منجر خواهد شد. در حالی که سازمانهای دانشبنیان با چالشهای جدیدی دستوپنجه نرم میکنند، فقدان یک نظریه جامع در حوزه نوآوری که راهگشای این سازمانها در مواجهه با مشکلاتشان باشد، بیش از هر زمانی به چشم میخورد. بنابراین این مقاله، اهمیت نوآوری در سازمانهای دانشبنیان را بررسی میکند و مدیریت تغییر را به عنوان بهترین و کاربردیترین نظریه، به مدیران پیشنهاد میدهد. -
صفحه 37
چگونگی اتخاذ تصمیمها در فرایندهای سیاستگذاری، تعیینکننده کیفیت تصمیمات و سیاستهای اتخاذ شده و میزان موفقیت سیاستگذاریها میباشد. نظریههایی که به تحلیل فرایندهای سیاستگذاری میپردازند؛ پیچیدگیهای تصمیمگیری در چنین فرایندهایی را تا حدی نمایان میکنند. چارچوب ایتلاف ذینفوذ در زمره نظریات مطرحی است که به طور روزافزون در عرصههای مختلف به منظور تحلیل فرایندهای سیاستگذاری به کار گرفته میشود. اما مسئله اصلی نحوه بهکارگیری آن در فرایندهای سیاستگذاری، متناسب با ماهیت موضوع و موقعیت (زمانی و مکانی) است که آبستن فرهنگها، اهرمهای قدرت، انتظارات جامعه و... هستند. در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن معرفی اجمالی این چارچوب، نحوه بهکارگیری آن در تحلیل سیاستگذاری علم و فناوری با مطالعات موردی صورت گرفته توضیح داده شود و در پایان، با مقایسه تطبیقی فرایندهای سیاستگذاری (براساس تحلیلهای صورت گرفته) دو مطالعه خارجی و داخلی، جمع بندی نهایی ارایه گردیده است. از دلالتهای کاربردی این مقاله میتوان به نکات استخراج شده از مقایسه تطبیقی و نتایج شهودی مترتب بر آن اشاره کرد؛ موضوعی که درخور تامل و توجه برای سیاستگذاران علم و فناوری است.
-
فرش ماشینی: از پیدایش تا صادرات / بررسی یک محصول منتخبصفحه 43
فرش ماشینی نوعی قالی بافتهشده توسط ماشینآلات صنعتی است. پیدایش صنعت فرش ماشینی ابتدای دهه50 شمسی برمیگردد. تولید اولین فرش ماشینی در سال 1349 توسط کارخانجات مخمل و ابریشم کاشان صورت گرفت. فرش ماشینی پشمی در سال 1383 توسط شرکت فرش راوند تولید شد. شرکتهای گیلان، پارس و اکباتان، از اولین تولیدکنندگان فرش ماشینی بودند. قبل از سال 1357، تعداد 5 واحد با ظرفیت اسمی 5 میلیون مترمربع موجود بوده و هماکنون 995 واحد فعال با ظرفیت 139 میلیون مترمربع وجود دارند. فرش ماشینی در اقتصاد ملی از نظر اشتغال، ارزش افزوده و صادرات اهمیت ویژ های دارد.
- مقاله
-
صفحه 51
سازمانها در طول حیات خود همیشه متاثر از محیطی بودهاند که در آن به فعالیت میپردازند، پس از انقلاب صنعتی به سبب برخی شرایط سازمانهایی دایمی با عمر نسبتا طولانی تاسیس گردید که عامل ثبات فعالیتها در آنها نقش محوری داشت. اما شرایط کسبوکار که در سالهای اخیر شاهد آن هستیم این اصل را خدشهدار نموده و سازمانها را به سمت پروژهمحوری سوق داده است. امری که موجب تضعیف فعالیتهای دایمی و بلندمدت در سازمانهای وظیفهمحور گردیده است. گذار از سازمانهای وظیفهای به پروژهمحور موجب گردیده بسیاری از موضوعات مدیریتی نظیر مدیریت مالی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت دانش و... مفاهیم سنتی خود را از دست داده و معنا و مفهوم تازهای را به ذهن متبادر سازند.
یکی از حوزههای مدیریت که در سازمانهای پروژهمحور دستخوش تغییرات عمده گردیده است حوزه مدیریت منابع انسانی است. مدیریتی که اصل پایداری و ثبات آن با پروژهمحوری به چالش کشیده شده و میطلبد روشهای نوینی برای مدیریت منابع انسانی در سازمانهای پروژهمحور طرحریزی گردد. در این مقاله سعی شده تا مفاهیمی همچون سازمانهای پروژهمحور و انواع آن مورد بررسی قرار گیرد و نحوه تاثیرگذاری این نوع ساختار بر مدیریت منابع انسانی مورد مشخص شود و برخی چالشهای مطرح در این زمینه ارایه گردد. -
صفحه 56
تصمیمگیری در مورد پرداخت سود تقسیمی یکی از مهمترین تصمیماتی میباشد که شرکت با آن مواجه است، به طوری که سود تقسیمی به سیاست سرمایهگذاری شرکت بستگی دارد و شرکتهایی که فرصتهای سرمایهگذاری (رشد) و سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تامین مالی تلقی میکنند. از اینرو، مدیران (با هدف حداکثر کردن ثروت سهامداران) همواره باید بین علایق مختلف سهامداران تعادلی برقرار نمایند تا هم فرصتهای سودآور سرمایهگذاری را از دست نداده باشند و هم سود نقدی مورد نیاز برخی از سهامداران را بپردازند.
در این تحقیق به بررسی تاثیر تقسیم سود سهام بر عملکرد آتی شرکتها پرداخته شده است. از متغیر درصد تقسیم سود به عنوان معیار سیاست تقسیم سود سهام و از متغیر نسبت بازده سهام به عنوان معیار سنجش عملکرد شرکت استفاده شده است. از روش تحلیل رگرسیون برای نمونهای شامل 92 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سالهای 1394-1390 بهره برداری شده است. نتیجه تحقیق حاضر نشان میدهد در شرکتهای با درصد تقسیم سود بالا و متوسط رابطه منفی معناداری میان درصد تقسیم سود و نسبت بازده سهام وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد در شرکتهای با درصد تقسیم سود پایین رابطه معناداری میان درصد تقسیم سود و نسبت بازده سهام وجود ندارد. -
صفحه 63