فهرست مطالب

مجله صفه
پیاپی 68 (بهار 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/03/28
  • تعداد عناوین: 7
|
  • وحید صدرام، حمید ندیمی صفحه 5
    «کرکسیون» به معنی اصلاح طرح معماری روی میز قضاوت، توسط استاد و دانشجو در ملاقات های آتلیه است. مرسوم است که برخی اساتید، حرف زدن را کافی دانند، صرفا از آموزش کلام محور جهت نقد و کمک به پیشبرد کار دانشجو بهره می برند و آموزش عملی دست نگاری را نادیده می گیرند. در این پژوهش، «دست» و «زبان» به عنوان دو دست مایه ی بنیادی کرکسیون معرفی می شود. یافته های پژوهش، «تامل موازی» معلم، یعنی تامل هم زمان در «پیشبرد طرح» و «پیشبرد شاگرد» را برای جلسات کرکسیون ضروری می داند. تامل اول، نیازمند «دست نگاری استاد» بر طرح شاگرد در حضور او، و تامل دوم، نیازمند توجه پنهانی استاد به فرایند «یادگیری تقلیدی شاگرد» از دست نگاری استاد است. این مقاله، به معلمان طراحی پیشنهاد می شود که همراه با حرف زدن، با خط کشیدن بر طرح روی میز، از دانشجو «پشتیبانی» کنند.
    کلیدواژگان: آموزش طراحی معماری، کرکسیون کلام محور، دست نگاری، تامل موازی، یادگیری تقلیدی
  • سارا رحمانی صفحه 19
    معماری بدون حضور مخاطب و واکنش فعال وی شکل نمی گیرد و برای امید به ارتقاء معماری محیط، نیازمند مطالعه واکنش های داوطلبان و استفاده از پس خوراند آن در روند طراحی فضا هستیم. در میان انواع واکنش های مخاطب، واکنش غیرفعال او که نتیجه ناآگاهی، حساسیت نداشتن و بی تفاوتی نسبت به برخی وجوه محیط است و «کرختی محیطی» خوانده می شود، به دلیل مسکوت و پنهان بودن کمتر نمایان است و درحد واکنش های منفی اشخاص، خطرساز محسوب نمی گردد. اما بی توجهی، کرختی و انفعال مخاطب که غالبا هم نسبت به وجوه عالی کیفیت محیط رخ می دهد می تواند در درازمدت طوری محیط را نزول دهد که موجب درخطر افتادن سلامت فرد و تمایل او به ترک محیط گردد. عوامل تاثیرگذار بر ایجاد کرختی محیطی، فقط مولفه های فردی را دربرنمی گیرند بلکه فاکتورهای فردی در ترکیب با ویژگی های طرح محیط مصنوع است که کرختی را تولید و تقویت می کنند. معماری نیز در این زمینه نقش دارد و اگر معمار تحت تاثیر محدودیت و تنگناهای شرایط محیط، در طراحی تساهل کند، امکان پدید آمدن کرختی افزایش می یابد. «عدم تامین الزامات اولیه و ضروریات مورد نیاز مخاطب»، «تکرار و تعدد مصادیق معماری با کیفیت نازل»، «اضافه بار محیطی و ازدحام»، «فقدان برانگیختگی عاطفی در محیط»، «قابلیت پایین محیط در تغییر پذیری و نو شدن»، و «عدم مشارکت محیط در تولید حس تعلق» عواملی هستند که از طرح معماری محیط نشات گرفته و در این مقاله به عنوان خاستگاه های کرختی در رابطه با معماری مطرح شده اند. مطالعه در این عوامل ما را به این نکته رهنمون می کند که بحرانی ترین فضاهایی که معماران باید نسبت به احتمال تولید پدیده کرختی محیطی در آن ها حساس باشند و برای جلوگیری از بروز آن اقدام کنند، فضاهای محدود، حمایتی و ارزان قیمت مانند «مسکن حداقل» هستند.
    کلیدواژگان: کرختی محیطی، ناآگاهی محیطی، انفعال مخاطب، معماری، مسکن حداقل
  • سیدمحسن حبیبی صفحه 35
    دگردیسی مفهوم شهر، دگردیسی حافظه جمعی شهر است که آرام و پیوسته، با دگرگونی شهر، تخریب ها و جانشینی های فضاها و مکانهای شهر، در طول زمان رخ می دهد. همه فرهنگ ها و جوامع در طول تاریخ و با واسطه دو گانه های تخریب و بازسازی، همنشینی و جانشینی رفتارها، هنجارها و کردارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و البته کالبدی و فضائی شکل گرفته و توسعه یافته اند. سنت ساخت و تولید فضا و مکان در طول زمان همواره با ابداع و نوآوری همراه بوده است. در همه تمدن های بشری و شهری، دانش تاریخی زیست سرزمینی در هماوائی با طبیعت پیرامونی و دانش فنی و فناوری زمانه، پیوسته و همیشه آکنده از نوآوری است و سنت ساخت و تولید فضا و مکان بازتاب سه گانه فرهنگ(دانش تاریخی زیست)، دانش فنی زمانه و طبیعت است.
    نتیجه غائی تبلور فرهنگ، طبیعت و فناوری زمانه در محیط انسان ساخت و رفتارهای جامعه، شکل گیری شهر و فضاهای شهری است و به همین سبب، شهر موجودیتی انسان شناسانه می یابد و تجربه آن نیز انسان شناسانه است، تجربه ای آکنده از آمیختگی ذهن آدمی با محیط پیرامونش، تجربه ای حاکی از ترکیب سه گانه فضا، زمان و مکان در همراهی با حافظه فردی یا جمعی. تجربه ای که منجر به شناختی از شهر می شود که بیش از آنکه حاصل تفکری آگاهانه باشد، به صورت ناخودآگاه بدست می آید. تجربه شهر حاصل ادراکات فردی و جمعی شهروندانی است که فضا، زمان و مکان را با همه حواس پنجگانه خود در می یابند و به یاد می سپارند.
    تجربه انسان شناسانه شهر، روایت مدنیت شهر است، مدنیتی تبلور یافته در فضا و مکان، مدنیتی که همراه با دگرگونی و دگردیسی مداوم و آرام یا شتابان مکان و فضای شهری دگرگون می شود و دگردیسی می یابد. مدنیتی حاکی از پایائی شهر و مفهوم آن.
    کلیدواژگان: دانش تاریخی، زیست سرزمینی، دانش فنی، فناوری زمانه، پایائی، مدنیت، سنت، نووارگی
  • مرجان شهاب زاده صفحه 47
    استفاده از روش هنرهای ترسیمی مانند نقاشی و کروکی های دستی کودکان و نوجوانان در طراحی یکی از روش های مطلوب در پژوهش های مشارکتی شمرده می شود چرا که هنرهای ترسیمی بیش از هر روش محاوره ای دیگر، کودکان و نوجوانان را به ایجاد ارتباط فکری خود با محیط قادر می کند؛ اما با وجود شناخته شدن این روش در حوزه طراحی محیط، روش «تفسیر داده ها و کاربردهای نتایج به دست آمده» هنوز مبهم مانده است. هدف در مقاله حاضر پاسخ به این سوال است که « تفسیر داده های روش هنرهای ترسیمی کودکان و نوجوانان چگ.نه انجام می شود و نتایج حاصل از تفسیر داده هاچه کاربردهایی در طراحی محیط های بهتر دارد ؟» با توجه به این هدف مقاله با روش تحلیلی – توصیفی به معرفی روش های تحقیق مشارکتی هنرهای ترسیمی کودکان و کاربردهای آن در طراحی شهری با استفاده از مرور متون پیشین می پردازد و در این راستا نمونه موردی را به صورت مبسوط شرح می دهد که با استفاده از ابزارهای متداول هنرهای ترسیمی، با مشارکت 90 نوجوان 12 تا 16 سال دختر و پسر در مدارس شهر شیراز انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش تفسیر نقاشی و روش های ترسیمی کودکان اغلب با روش تحلیل محتوا و یافتن الگوهای فکری مشترک کودکان و نوجوانان انجام می شود و به کار بستن این روش، درک بهتری از نحوه ادراک و مطالبات از محیط و ترجیحات مکانی کودکان و نوجوانان در اختیار طراحان قرار می دهد
    کلیدواژگان: هنرهای ترسیمی، طراحی و نقاشی کودکان و نوجوانان، طراحی شهری مشارکتی، ادراک و ارزیابی محیط
  • مهدیه باقرزاده خسروشاهی صفحه 61
    میدان ساعت به عنوان مرکز منطقه فرهنگی و تاریخی شهر تبریز، از گذشته به عنوان مرکز ارتباط محلات اعیان نشین شهر محسوب می شود. به نحوی که اکثر اهالی آن تعلق خاصی را نسبت به آن محل احساس می کنند و با توجه به تغییرات تدریجی در آن محل، تعداد زیادی از کسبه از گذشته در آن محل ساکن هستند و این مشاغل دست به دست به پسران آنها منتقل می شود، که باعث ایجاد انس و الفت خاص آن افراد به این محل شده است. اما متاسفانه طی چند سال اخیر به دلیل شناسایی بخشی از آن محل در زمره ی بافت های فرسوده و احداث ایستگاه مرکزی مترو، شهرداری تصمیم به تخریب تعداد زیادی از مغازه ها گرفته که موجب نارضایتی و به گفته خود کسبه آواره شدن آنها گردیده است.
    این در حالیست که، طی چند دهه گذشته هزینه های بسیار سنگینی در نظام های برنامه ریزی جهان معاصر بدلیل تحمیل ارگان های حکومتی، منطقه ای و محلی با اتکاء بر رویکرد حاکمیت «بالا به پایین» پرداخت شده است. اما، بدلیل انقطاع و بیگانگی اجتماع محلی و حکومت، بدلیل توزیع ناعادلانه قدرت عملا با تسلیم شدن سرمایه های اجتماعی و احساس ضعف و بی قدرتی جامعه در برابر حاکمیت مواجه می شویم.
    بر این اساس، در این مطالعه، با هدف تبیین «فرآیند طراحی شهری مشارکتی» تلاش شده که، با تمرکز بر فرآیند و تاکید بر سرمایه های اجتماعی و نگرشی دارایی مبنا، مشارکت واقعی ساکنین محلات محقق شود. بنابراین، الگوهای عملیاتی طراحی شهری رایج در ایران به همراه روش های مشارکت برای شرایط موجود مناسب سازی شده است.
    یافته های این مطالعه نشان می دهد، این الگو امکان تعامل گروهی، فرصت کشف دقیق و واقعی مسائل و قابلیت های فضاهای مختلف را فراهم می کند. و شهروندان نقش فعالی در فرآیند تهیه طرح به عهده می گیرند.
    کلیدواژگان: طراحی شهری پایین به بالا، رویکرد دارایی مبنا، شارت
  • زهره عبدی دانشپور، وحیده ابراهیم نیا صفحه 85
    برنامه ریزی شهری با عرصه های سیاست گذاری چندگانه ای رو به رو است که رویارویی با آن ها در جوامع گوناگون در زیرسیستم های تصمیم گیری بخشی یا در واحدهای جغرافیایی-اداری مجزا و بی ارتباط با یکدیگر به بی کفایتی در سیاست گذاری در رویارویی با مشکلات می انجامد و موجب پیدایش مشکلات بازرخ دهنده و گاه گشوده ناشدنی می شود.. دو دسته ی کلان و چندگانه تصمیم گیران و سیاست گذاران؛ در بخش عمومی بر پایه ی دستور کارها و وظایف متفاوت خود، و در بخش خصوصی برحسب انگیزه های متفاوت خود، درک متفاوتی از ماهیت مشکلات شهری و مسیرهای سیاست گذاریبرای گشودن این مشکلات دارند. در چنین سیستم پیچیده و چند سطحی سیاست گذاری شهری، ایجاد یکپارچگی و هم رایی در دستورکارها، اهداف، درک مشکلات شهری و اجرای سیاست ها با دشواری ها و کشمکش های ناشی از منافع متناقض ذی نفعان روبه رو است. رهیافت همکارانه در برنامه ریزی شهری با توجه به روابط قدرت آشکار نیروهای رسمی و غیررسمی هدایت کننده اندیشه های راهنمای تصمیم ها و سیاست ها و درنظرگرفتن کشمکش های ناشی از منافع متناقض عوامل تصمیم گیری و سیاست گذاری چندگانه در سیستم های شهری، سازوکاری را معرفی می کند تا با برقراری ارتباط میان دانش تخصصی برنامه ریزی با دانش محلی افراد و گروه ها، امکان حرکت به سمت یکپارچگی در سیاست گذاری و برنامه ریزی فراهم شود. در شهر تهران نه فقط عوامل تصمیم گیری و سیاست گذاری چندگانه ای در سطوح فراشهری، شهری و خردشهری به تولید تصمیم و سیاست و اجرای سیاست هایی برای عناصر متشکله بخش عمومی مختلف می پردازند، بلکه تصمیم ها و سیاست های مربوط به این بزرگ شهر به عنوان پایتخت کشور، از سوی عوامل تصمیم گیری در سطح ملی نیز شکل گرفته و اجرا می شوند. با وجود چندگانگی ذی نفعان در بخش عمومی با قدرت تصمیم سازی، تصمیم گیری و سیاست گذاری در شهر تهران، رهیافتی که عمل برنامه ریزی شهری در ایران را می توان در آن چارچوب قرارداد به منافع، اهداف، تصمیم ها و سیاست های عوامل تصمیم گیری و سیاست گذاری چندگانه (در هردو بخش عمومی و خصوصی) و نیز به امکان وجود ناسازگاری، ناهماهنگی و تضاد میان اهداف، تصمیم ها و سیاست های این عوامل تصمیم گیری چندگانه همواره بی توجه بوده است. هدف های دوگانه ی این مقاله، نخست) پراختن به نقش تحلیل فرصت ها (به عنوان نیروهای پیش برنده) و موانع (به عنوان نیروهای بازدارنده) استفاده از رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه در شهر تهران و شفاف کردن آن و دوم) ردیابی و بکارگیری «روش های تحلیلی» برای شناسایی فرصت ها و موانع بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه است که در فرایندی متشکل از چهار مرحله اصلی طراحی شده است. در دو مرحله نخست و دوم، با ماهیت توصیفی- تحلیلی، به چارچوب های نظری پشتیبان و تشکیل دهنده سیاست گذاری یکپارچه و رهیافت همکارانه در برنامه ریزی شهری پرداخته می شود. در این دو مرحله از روش تحلیل محتوای کیفی برای بازبینی و تحلیل متون مرتبط با سیاست گذاری یکپارچه و رهیافت همکارانه در برنامه ریزی شهری، و تحلیل یافته های حاصل از این بازبینی (اطلاعات ثانویه) و ترکیب آنه ها در مناسبت با اهداف این مقاله استفاده شد. با استفاده از برونداد این دو مرحله و روش های به کاررفته، نویسندگان مقاله توانسته اند فرصت هایی را شناسایی کنند که رهیافت همکارانه برای پایه گذاری ساختار سیاست گذاری یکپارچه ایجاد می کند. در دو مرحله تحلیلی سوم و چهارم، برپایه یافته های دو مرحله نخست و دوم و با به کارگیری روش های «انتخاب نمونه ی انتقادی»، «تحلیل محتوای کیفی اسناد» و «تحلیل میدان نیرو» روش پیشنهادی در این مقاله برای تحلیل فرصت ها و موانع بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه در شهر تهران معرفی می شود و به کار می رود تا هدف پژوهش پایه ی این مقاله، برآورده شود. دستاوردهای مقاله نخست تدقیق ارتباط دو زمینه ی پژوهشی «رهیافت همکارانه» و «سیاست گذاری یکپارچه» در برنامه ریزی شهری و دوم کوشش در معرفی عناصر اصلی اصول پایه ی بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه در شهر تهران و بکارگیری آنها، همچون چارچوبی برای تحلیل و یافتن فرصت ها و موانع به کارگیری رهیافت همکارانه برای سیاستگذاری یکپارچه در شهر تهران، است. در زمینه ی بکارگیری روش های تحلیل نیز دستاورد این مقاله استفاده و کوشش در تعیین چگونگی مناسبت فن تحلیل میدان نیرو برای بکارگیری در برنامه ریزی شهری است.
    کلیدواژگان: سیاست گذاری یکپارچه، رهیافت های یکپارچه برنامه ریزی شهری، رهیافت همکارانه در برنامه ریزی شهری، تحلیل فرصت ها و موانع به کارگیری رهیافت همکارانه، برنامه ریزی فضایی، شهر تهران
  • رضا ابویی، نسیم جعفری صفحه 119
    موضوع مرمت در طی تاریخ تطور خود به موازات توسعه دانش و تجربه بشری و طی فراز و نشیب ها، به تدریج به حوزه های وسیع تری گسترش یافت. نظریه پردازی ها و شکل گیری تجارب گوناگون مرمت در جای جای جهان از قرن هیجده به بعد و به ویژه در نیمه ی اول قرن گذشته ی میلادی و در عرصه های معماری و شهرسازی، غنا و پشتوانه ی عظیمی را برای این دانش رقم زد. ایجاد نهادهای جهانی، تسهیل روابط بین الملل و شکل گیری توافقنامه های متعدد جهانی در این سده، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر دانش و تجربه ی مرمت، همگرایی، تحولات وسیع و چاره جویی مسائل مشترک در بین جوامع گردید. موضوع چگونگی شکل گیری ساختارهای جدید در محوطه های تاریخی از جمله مسائل مطرح در این اسناد جهانی بوده است. از حدود سه دهه پیش، گله از فراوانی واحدهای مخروبه در بافت های تاریخی و بلاتکلیفی مالکین در «چگونه ساختن» در ادبیات مرمت شهری کشور گزارش شده است. همین مساله در انفعال جامعه ی دانشگاهی، دستگاه های مسئول و مدیریت شهرهای تاریخی در سالهای اخیر به گسترش بسیار در مقیاس «پهنه های فرسوده ی» تاریخی منتهی گردیده است. بیم آن می رود که تاخیر بیشتر به نفی تداوم، هویت تاریخی و جایگزینی «شهرسازی تعویضی» در این عرصه ها بیانجامد. کندوکاو اسناد جهانی شکل گرفته طی قریب هفت دهه در قرن گذشته فرصت و پشتوانه مغتنمی است که این نقطه نظرات استخراج و به کار بسته شوند. «چگونگی و معیارهای طراحی و شکل گیری بناهای میان افزا در محوطه های تاریخی از منظر اسناد بین المللی» سوال تحقیق حاضر است. روش علمی تحقیق بصورت تحلیل محتوا است. تعاریف پایه در زمینه ی نوسازی و بافت های تاریخی در این مقاله به علت جلوگیری از اطاله ی کلام و با فرض دانش پایه ای مخاطب متحصص حذف گردیده است. طی این روش و به منظور تحقق اهداف پژوهش، داده های تحقیق مشتمل بر مواد و مفاد قطعنامه ها، دستورالعمل ها، منشورها و سایر اسناد راهبردی مربوط که در خصوص نوسازی در بافت های تاریخی نظرها و پیشنهادهایی در پی داشته اند، تحلیل گردیده اند. مطالعه ی این پژوهش کتابخانه ای و روش آن یافته اندوزی و با استناد به همین اسناد و توافقنامه های جهانی بوده است. براساس مطالعات اولیه، معاهدات مرتبط گزینش و تحلیل شده اند. در نهایت با تحلیل داده های گردآوری شده، طبقه بندی اسناد مذکور از منظر نفی، پذیرش و یا تشویق ساختارهای جدید در محوطه های تاریخی تدوین و با تحلیل هریک نتیجه گیری و نتایج لازم اتخاذ گردیده است. همچنین عرضه ی وجوه مشترک، توصیه ها و راهکارهای اساسی، و ذکر کاستی های آنان، به انضمام معرفی اسناد واجد راهکارهای اجرایی همساز و همسان با نیازهای جامعه ی ایران از نتایج دیگر این پژوهش است.
    کلیدواژگان: اسناد بین المللی، بافت تاریخی، حفاظت شهری، بناهای میان افزا