فهرست مطالب

صفه - پیاپی 73 (تابستان 1395)

مجله صفه
پیاپی 73 (تابستان 1395)

  • بهای روی جلد: 100,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1395/06/18
  • تعداد عناوین: 7
|
  • عاطفه کرباسی*، وحید صدرام صفحه 5
    امروزه با افزایش سرعت در اغلب جوانب زندگی بشری این گمان می رود که آموزش طراحی معماری نیز می تواند کاملا سرعت پذیر شود. در عمل نیز مشاهده می شود دانشکده های زیادی روی به آموزش فشرده آورده اند یا از مدرسان معماری خواسته می شود که طراحی معماری را به صورت فشرده به دانشجویان بیاموزند. پرسش اصلی در مقاله حاضر آن است که با توجه به ویژگی هایی که می توان برای طراحی معماری برشمرد، آموزش طراحی معماری بیشتر از جنس تعلیم است یا تعلیم و تربیت؟ آیا می توان برای مدرس کارگاه طراحی معماری از این باب رسالتی ویژه و زمانمند قائل شد که ملاحظه آن در بسیاری دیگر از رشته های دانشگاهی موضوعیت ندارد؟ در این مقاله، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و با روش استدلال منطقی، ضمن مروری اجمالی بر تفاوت های تعلیم صرف با تعلیم و تربیت، ویژگی هایی برای طراحی معماری احصا می شود. در جریان این جستجو روشن می شود که آموزش حقیقی در معماری بیشتر از جنس تعلیم و تربیت است تا تعلیم یا آموزش صرف. چنین است که مدرس طراحی معماری نیازمند صرف زمان و وقت کافی در کارگاه است و کار او، با وجود سرعت دنیای مدرن، کاملا سرعت پذیر و قابل فشرده سازی نیست. انتظار سرعت دهی به این آموزش و وانهادن دانشجویان به آموزش های فشرده، تعلیم و تربیت معماران جوان را مخدوش می کند.
    کلیدواژگان: آموزش طراحی معماری، تعلیم و تربیت، زمانمندی آموزش، دانش طراحی معماری
  • الهام بختیاری منش* صفحه 21
    این نوشتار درباره ضرورت به کارگیری همه حواس در ادراک محیط و لزوم تقویت این نوع ادراک در روند آموزش معماری است.
    دنیای مدرن، به دلیل طبیعتش، تاکیدی بیش از اندازه بر بینایی دارد و دیگر حواس را تضعیف کرده است. یکی از نتایج این تاکید طراحی محیط هایی است که چیزی برای از نزدیک تجربه کردن ندارند و مخاطب را دور از خود نگه می دارند. در زمانه کنونی همه معیارهای مطلوبیت محیط در«خوب دیده شدن» خلاصه می شود. آموزش نوین معماری هم از آسیب های بینایی محوری مصون نیست. انواع ترسیم های سه بعدی در دستگاه دکارتی، آشنایی و نقد محیط صرفا از طریق عکس، محدود کردن برداشت محیط به عکاسی کردن از آن، و... نمونه هایی از این موضوعند.
    با آگاهی از ضرورت تقویت حساسیت دانشجویان در روند آموزش معماری این سوال مطرح می شود که: چگونه می توان دانشجویان را در به کارگیری متعادل همه حواسشان در ادراک هر چه کامل تر محیط هدایت کرد؟
    هدف در این پژوهش آن است که اولا بر اساس نظرات موجود، شرایط و روش هایی برای افزایش حساسیت نسبت به محیط، از طریق به کارگیری متعادل حواس، پیشنهاد شود و در مرحله بعد چگونگی فراهم کردن این شرایط در قالب سه تمرین در کارگاه درک و بیان محیط نشان داده شود. این سه تمرین سنجش اولیه راهکارهای منتج از این پژوهش هستند. بنا بر این روش پژوهش ترکیبی از استدلال منطقی در بخش اول و مورد پژوهی در بخش دوم است.
    کلیدواژگان: ادراک حسی، بینایی محوری، کارگاه درک و بیان محیط، آموزش معماری
  • یعقوب پیوسته گر، علی اکبر حیدری*، مریم کیایی صفحه 29
    در اندام خانه های سنتی، به دلایل گوناگونی، گشایش (فضای باز) ایجاد می شده که از جمله آن ها می توان به عواملی چون شرایط اقلیمی ، مناسبات فرهنگی و اجتماعی، و... اشاره کرد. اما به نظر می رسد عوامل دیگری نیز در ایجاد این گونه فضا ها در کالبد خانه نقش داشته اند. از جمله دلایل مهم در ایجاد چنین فضاهایی، در پیکره بندی خانه های سنتی ایران، پیشامدهای عملکردی فضایی است، این موضوع می تواند تاثیر بسزایی بر کیفیت عملکردی این گونه خانه ها داشته باشد. بر این اساس هدف در پژوهش حاضر بررسی نقش حیاط بر ارتقای «راندمان عملکردی» خانه است. در این خصوص منظور از راندمان عملکردی مطلوب فضا، افزایش سیرکولاسیون گردشی مناسب، ایجاد یکپارچگی مطلوب، و افزایش میزان نفوذپذیری و انعطاف پذیری در خانه ها تعریف شده است. به منظور بررسی فرایند ارزیابی نقش حیاط در خانه ها و دو متغیر «تعداد» و «مکان یابی یا موقعیت» مطلوب در این حیاط ها، هشت نمونه یک ، دو، سه، و چهار حیاطه، به منظور برگزیده شد. حیاط(های) چهار مورد از این هشت خانه مرکزی هستند و چهار نمونه دیگر حیاطی(هایی) دارند که در مرکز فضا قرار ندارد و یکی از جداره های حیاط را دیوار کوچه یا همسایه مجاور تشکیل می دهد. ابزار مورد نظر در تجزیه وتحلیل خانه ها روش نحو فضا یا چیدمان فضا است که در آن با استفاده از راهبرد کمی، به بررسی موضوع پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خانه های یک حیاطه، که حیاط آن ها در مرکز هندسی بنا است و چهار طرف آن نیز توده قرار گرفته است، به دلایلی، از جمله افزایش میزان نفوذپذیری (عمق کمتر نسبت به سایر نمونه های دو، سه، و چهار حیاطه) و انعطاف پذیری بالاتر و همچنین میزان یکپارچگی مطلوب و نیز افزایش قابلیت دسترسی مناسب به فضاها در مقایسه با نمونه-های دیگر، عملکرد مطلوب تری دارند.
    کلیدواژگان: حیاط، راندمان عملکردی، خانه، نحو فضا، خانه های سنتی ایران
  • مهدی معتمدمنش*، کلاوس روکرت صفحه 61
    رشد روزافزون فناوری همه ارکان زندگی بشر را دستخوش تحول کرده است و در این میان معماری نیز، تحت لوای دستیابی به پایداری، تجربیات فناورانه جدیدی را کسب می کند. گرچه برخی تئوری های نوظهور در حوزه طراحی در ایجاد پشتوانه فکری لازم برای چنین تجربیاتی تلاش کرده اند، با این حال پاسخ گو بودن آثار معماری حاصل از چنین روش هایی، به ویژه در حوزه های فرامادی زندگی آدمی، محل بحث است. از این رو، در این تحقیق به راستی آزمایی دو نمونه از جدیدترین این تئوری ها پرداخته می شود، در این نمونه ها بر استقلال فرم معماری از فرهنگ های محلی و یا گسست ذاتی میان فرم و عملکرد در معماری تاکید می شود. در بخش اول مقاله با معرفی این نظریات، پیدایش آن ها به مثابه نتایجی از گسست میان معماری و مهندسی، ریشه یابی و بر فواید واکاوی ریشه های تاریخی ارتباط میان فناوری و معماری تاکید می گردد. در بخش دوم مقاله صحت نظریات تک بعدگرایانه اخیر و نتایج حاصل از اعمال آن ها ارزیابی می شود. بدین منظور با روش تحقیق تفسیری تاریخی و با مطالعه سیر تحول معماری مذهبی راه یافته در مرزهای امروزین کشور ایتالیا، در سه بازه زمانی روم باستان، رنسانس، و سپس باروک چگونگی ارتباط میان ارکان فکری جامعه و فناوری ساخت برای تولید فرم تحلیل و کارکرد آثار معماری در محیط طبیعی و در دل جریانات اجتماعی ارزیابی می شود. در این تحقیق برهم کنش سازنده میان فناوری ساخت و ایدئولوژی را در خلق معماری نمایش داده و این گونه بر کاستی های نهان در نظریات فناورانه معاصر در حوزه طراحی تاکید می شود.
    کلیدواژگان: فرم معماری، فناوری ساخت، ایدئولوژی
  • تحلیل جزئیات هندسی و اجرایی در گنبدهای دوپوسته گسسته نار شاخص شهر اصفهان / نمونه مطالعاتی: گنبده ای مسجد جامع عباسی، آرامگاه های درب امام، مدرسه چه ارباغ اصفه ان، و کلیسای بیت اللحم
    نیما ولی بیگ، ساناز رهروی پوده*، افروز رحیمی آریایی صفحه 85
    گنبدهای دوپوسته گسسته در گذر زمان فرم های متنوع گوناگون در بخش اجزای اتصال دهنده خود داشته اند. با تحلیل فرایند ساخت و بررسی هندسه فرمی آن ها به جلوگیری از فراموشی و از دست رفتن مهارت های استادکاری در ساخت آن ها کمک خواهد شد. در پژوهش حاضر باور بنیادین این است که فرم نهایی اجزای تشکیل دهنده گنبدهای دوپوسته گسسته نار شاخص شهر اصفهان، به شکل مستقیم از نوع چینش آجرها و چگونگی قرارگیری کلاف ها از یک سو و توانمندی استادکارها نسبت به دانش هندسه عملی و نظری، از سوی دیگر، تاثیر می پذیرد. در این پژوهش تلاش است که با معرفی اجزای گنبد و بررسی نمونه هایی از گنبدهای دوپوسته گسسته نار در اصفهان، ویژگی های هندسی و چگونگی جزئیات اجرایی و ساخت آن ها بررسی شود. همچنین فرم های گوناگون کلاف های چوبی و خشخاشی ها و دلایل استفاده از آن ها عرضه شده است. از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی بهره برده شده و سپس تصاویر و ترسیم های نگارندگان، که از سوی استادکاران محلی اصلاح شده، ارائه شده است. یکی از یافته های این مقاله تدوین شناسایی دقیق اجزا و چگونگی چیدمان آجر در گنبدهای دوپوسته گسسته نار است، از دیگر نتایج شناخت تفاوت در خلاقیت معمار محلی است که باعث ایجاد تمایز در ویژگی های هندسی و ساختاری این گنبدها (از جمله تنوع فرمی و اجرایی در خشخاشی ها و کلاف های چوبی) شده است. همچنین مشخص شد که برخلاف باورهای پیشین، گاهی در دهانه های کوچک قفل و بستی بین خشخاشی و پوسته بیرونی به کار برده نمی شود. علاوه بر آن مشخص گردید خشخاشی ها باید به صورت کامل و همراه با خود گنبد اجرا شوند و در صورت اجرای آن ها به صورت نیمه، نیروهای وارده و عکس العمل متفاوت در ترازهای مختلف ایجاد خواهد شد و پوسته بیرونی ترک خواهد خورد.
    کلیدواژگان: گنبد دوپوسته گسسته نار، فناوری ساخت گنبد، مسجد جامع عباسی، مدرسه چهارباغ، درب امام، کلیسای بیت اللحم
  • شیوا نوری*، مجتبی رفیعیان صفحه 105
    در عصر حاضر شهرها رقابت شدیدی را در زمینه ایجاد فرصت های مناسب برای رشد اقتصادی شهر و کارآفرینی تجربه می کنند و شاهد گسترش گرایش مدیریت شهری (در کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه)، به رویکرد جدیدی تحت عنوان «مگاپروژه ها» (پروژه های بزرگ مقیاس شهری) هستیم که به منزله ابزاری برای دستیابی به آرمان احیای ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مطرح شده اند. این در حالی است که چنین پروژه هایی اثرات متعددی بر ساکنان محدوده های پیرامونی خود، به ویژه در زمینه اقتصاد محلی خواهند داشت. بنا بر این سنجش اثرات ناشی از اجرای مگاپروژه ها بر ارتقای اقتصاد محلی هدف اصلی پژوهش حاضر است که با انتخاب مدل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی (HMR) بر مبنای نظرات ساکنین (با استفاده از پرسش نامه) در محدوده پیرامونی پروژه دریاچه شهدای خلیج فارس پیگیری شد. درخت ارزش (مدل نظری) ارزیابی این اثرات به روش از بالا به پایین با داشتن 6 معیار و 22 شاخص در 3 سطح طراحی گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های آماری و نرم افزار SPSS.20 استفاده شد. روایی و پایایی پرسش نامه با روش تحلیل عاملی اکتشافی (آزمون KMO و بارتلت) و روش آلفای کرونباخ آزمایش شد که حاکی از کفایت و اعتبار پرسش نامه و معنادار بودن همه شاخص ها و معیارهای مورد بررسی بود. درنهایت میزان اثرگذاری پروژه بر ارتقای اقتصاد محلی در محدوده مورد بررسی زیاد (5<3.93<1 با میانه نظری 3) برآورد شد. نتایج حاصل از مدل نشان داد که، از دیدگاه ساکنان، عامل افزایش تمایل به سرمایه گذاری بیشترین اهمیت را در تعیین میزان اثرگذاری پروژه دارد و عامل ایجاد فرصت های اشتغال و درآمدزایی کمترین اهمیت را در تعیین میزان اثرگذاری پروژه داشته است.
    کلیدواژگان: مگاپروژه، توسعه اقتصاد محلی، رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی، تحلیل عاملی، دریاچه شهدای خلیج فارس
  • عیسی حجت، عرفان حیدری* صفحه 123
    شریان های ارتباطی و مسیرهای مواصلاتی هر کشور در وفاق با سایر ممالک علاوه بر جنبه های سیاسی و بازرگانی، تاثیراتی شگرف را در فرهنگ جوامع بر جای می گذارند و سبب شکوفایی عرصه های اقتصادی و اجتماعی جامعه می گردند. در عصر قاجار شهر کرمانشاه یکی از مراکز اصلی تبادلات اقتصادی کشور محسوب می شد و با کشور همسایه خود (عراق) تعاملات فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی کثیری داشت. این تعاملات موجب تغییر در جامعه شهری این ناحیه شدند که نمود بارز آن را در معماری خانه های شاخص شهر می توان مشاهده کرد. در پژوهش پیش روی دلایل حضور معماری مسکونی بغداد در کرمانشاه قرن نوزدهم و عوامل تحول آفرین در این گونه نوین واکاوی و این مطلب به کمک عوامل فرهنگی و اقتصادی تاثیرگذار ریشه یابی می شود، بدین منظور با روش تاریخی به مطالعه یافته ها پرداخته خواهد شد و درنهایت مشخص می گردد که تجار کلیمی شهر بغداد الگوی معماری و فرهنگ خویش را به این ناحیه منتقل کرده اند و با تغییراتی، که از یک جهت به دلیل الزامات دینی و اقلیمی و از جهت دیگر به سبب مواجهه و تلفیق با معماری ایرانی در این ساختارها ایجاد کردند، به فرمی جدید دست یافتند که در نوع خود نمونه ای منحصر به فرد و یگانه است.
    کلیدواژگان: خانه، بغداد، کرمانشاه، تبادلات بازرگانی، الزامات دینی
|
  • Atefeh Karbasi*, Vahid Sadram Page 5
    The increased pace of contemporary life also compels architectural education to achieve rapid results. Teachers of architecture are therefore under constant pressure to reduce training time and increase their efficiency. The main question treated in this paper is whether architectural education is a training process or more of a mentoring nature. Can the architectural teacher be given a time-bound specific assignment, as is the case in some other disciplines? This paper enumerates the differences between pure training and mentoring in architectural education. Referring to existing literature and didactic reasoning, the authors claim that architectural education is essentially of a mentoring nature. A meaningful education of architecture thus requires adequate time spent in the design workshop; and consequently it is not possible to offer such education in a rapid condensed format.
    Otherwise, yielding to the requirements of contemporary call for speed, will lead to a distorted education of young architects.
  • Elham Bakhtiarimanesh* Page 21
    Although architecture is perceived by all five human senses, modern architectural education reserves a dominating role for visual perception.
    This is reflected in the wide range of visual documents the students are obliged to prepare in the course of design and presentation of their projects. Nevertheless, students other sensory capacities have to be developed in the course of a balanced architectural training program.
    This paper recounts the results of three experimental exercises designed to develop senses other than visual perception. First-year Students participating in the Environmental Understanding and Expression workshops undertook all these exercises. The exercises included: (i) a visit to the fruit market; (ii) describing the experience of entering a tranquil mosque from a bustling bazaar; and (iii) listening to the musical score of thee animation films without seeing them. These exercises proved to have a lasting impact on the cognition of students as the students continued to refer to them even in their later years of study. This indicates the importance of inclusion of such exercises in architectural education.
  • Yaghoob Peyvastehgar, Aliakbar Heidari*, Maryam Kiaee Page 29
    This paper uses the space syntax methodology to assess the efficiency of the courtyard in eight traditional house designs. Each of the houses selected for this study boasts a different plan composition in connection with the location and number of the courtyards: there are one to four courtyards in each house; and the main courtyard is located either at the center or on one side of the plan. Using graph theory formulae, the mean depth, relative asymmetry and real relative asymmetry indicators are calculated for each plan composition. The results indicate that houses with one courtyard located at the center of the plan have the least mean depth and highest spatial accessibility and consequently boast the highest plan efficiency.
  • Mahdi Motamedmanesh*, Klaus RÜckert Page 61
    There are several theories explaining the formation of architecture in response to ideological and/or technological change. Two recent key approaches in these theories emphasize either the independence of form and function and local cultures; or the contradiction between form and function in architecture. This paper attempts to validate these two approaches by examining their implications in a set of religious buildings built over a period extending from Ancient Rome, Renaissance and Baroque in Italy. This survey demonstrates that architectural form is the result of a constructive interaction between construction technology and prevailing ideologies in each period. Recent theories emphasizing solely technological aspects are therefore shown to be deficient in grasping the role of this interaction in generation of architectural form.
  • Nima Valibeig, Sanaz Rahravi Poudeh*, Afrooz Rahimi Ariayi Page 85
    Disconnected double-Shell domes are a common feature of Persian architecture. These domes consist of two separate shells: the lower shell (ahyaneh) seen as a decorated ceiling from inside; and the prominent outer shell visible from the exterior and farther distances. Although essentially disconnected, these two shells are linked by timber tie beams, braces and infill masonry walls (khashkhashi) acting as structural stiffeners both for the drum and the dome. This paper examines the geometry and construction of these domes in five different mosques or churches built in the Safavid Period in Isfahan. Interestingly, despite the similarity of the main concept, there are significant differences in how the stiffener elements link the two shells in these five cases. In smaller domes, there is no connection between the infill walls and the exterior shell. Furthermore, this study reveals that in case the infill walls are not built simultaneously with both of the shells, cracks appear in the outer shell.
  • Shiva Noori*, Mojtaba Rafieian Page 105
    Cities are currently experiencing a tough competition for economic development and entrepreneurship. The megaproject approach is recently adopted by most developed and some developing cities as a tool to boost their socioeconomic situation. In addition to their impact on the city economy, such projects significantly affect the local economy and neighboring residents. This project attempts to measure these local impacts in the case of the Persian Gulf Martyrs Lake. To this end, resident views were surveyed using a questionnaire tested for credibility. The results were analyzed using Multiple Hierarchical Regression (HMR). The value tree was designed at three levels using 6 criteria and 22 indicators. The local economic impact of the Project was measured to be 3.93 on a scale of 1 to 5, which could be interpreted as significant. The results further indicated that according to residents’ views, the increased tendency for investment has the highest importance in the effectiveness of the project, while the employment and income-generation were found to be of the least importance in this regard.
  • Isa Hojjat, Efran Heidari* Page 123
    The Qajar Period witnessed a period of increased commerce and cultural interactions between Iran and its neighboring countries. As a border town acting as a trans-boundary commercial hub, Kermanshah became home to a group of Jewish immigrants who came from Baghdad and settled in their own quarters. These immigrants developed their specific architecture merging patterns from local architecture with those imported from their former place of residence. The resulting architectural typology is collectively called the Baghdadi Serai. Several samples of this typology remain from the 19th century when this architecture was at its peak. This paper compares architectural features of this typology with other structures built in the same period in Kermanshah. Their architectural elements both show similarities and differences in the entrance, courtyard, colonnades, sash windows, basement, ornament and visual connection with the exterior. This comparative analysis demonstrates how two related architectures are combined in form of a distinct architecture expressing the identity of a specific migrant ethnicity.