فهرست مطالب

نشریه علوم سیاسی
سال نهم شماره 3 (پیاپی 35، پاییز 1385)

  • تاریخ انتشار: 1385/08/11
  • تعداد عناوین: 18
|
  • مقالات
  • نبوت؛ شریعت و قانون
    علی علی حسینی صفحه 4
    از مهم ترین شاخصه های فلسفه سیاسی اسلام، توجه به نبوت و جایگاه نبی صلی الله علیه وآله در ساختار اندیشه سیاسی است. نبی صلی الله علیه وآله در فلسفه سیاسی کلاسیک اسلامی از دو جهت، بسیار مورد توجه قرار گرفته است: اول آن که نبی صلی الله علیه وآله در راس ساختار سیاسی قرار دارد و قوام و دوام مدینه به او بستگی دارد؛ دوم آن که قانون در مدینه از نبی نشات می گیرد. در تفکر اسلامی نبی صلی الله علیه وآله که با عالم فوق قمر در ارتباط است، معارف را در قالب شریعت که هم شامل قواعد فردی - اخلاق - و هم قواعد عمومی - قانون مدینه - می شود از جانب خداوند دریافت کرده و به عموم انسان ها عرضه می نماید. در زمان حضور نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله آیات قرآن و سیره و سنت او مبنای عمل و راهنمای افراد در زمینه امور فردی - اخلاق - و امور اجتماعی - قانون - تلقی می شد. اما آنچه امروزه برای مسلمانان مبنای عمل است، آیات قرآن و عملکرد معصومین علیهم السلام است. بنابراین اگر نص صریحی در قرآن یا سیره معصومین علیهم السلام در مورد خاصی وجود داشته باشد، در آن زمینه نیازی به قانون گذاری احساس نمی شود. در غیر این صورت می توان حکم مورد نیاز را از ادله شرعی استنباط کرد. علم فقه با شیوه های خاص خود عهده دار تعیین قواعد و قوانین مورد نیاز است. اما در مواردی که نص صریحی وجود ندارد و استناد به سیره یا سایر مستندات نیز امکان پذیر نیست، باید آنچه به عنوان قاعده و قانون وضع می شود، مطابق با شریعت باشد یا حداقل مخالفتی با آن نداشته باشد. به همین دلیل است که قانون موضوعه در میان مسلمانان، چندان نمی تواند جایگاهی داشته باشد و بخش کوچکی از قلمرو قانون در میان مسلمانان را به خود اختصاص می دهد. بر این اساس، قانون در دیانت اسلام و به تبع آن در تفکر اسلامی، پیوندی وثیق با دو مفهوم شریعت و نبوت دارد و نبی صلی الله علیه وآله به عنوان صاحب، مبلغ و آورنده شریعت، از سوی خداوند، منشا اصلی و منبع اساسی قواعد مورد نیاز افراد بشر در قالب قانون تلقی خواهد شد.
    کلیدواژگان: نبوت، شریعت، قانون، نص، مدینهالنبی
  • منصور میر احمدی صفحه 11
    فعالیت ها و اقدامات سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه، گونه ای خاص از اعمال قدرت را در عرصه زندگی عمومی مردم نمایان می سازد. از سوی دیگر، پیامبرصلی الله علیه وآله پس از دریافت شریعت، به ابلاغ آن پرداخته، احکام و آموزه های آن را در میان مردم اجرا کرده است. ملاحظه این دو واقعیت در زندگی و سیره وی، پرسش از نسبت اعمال قدرت وی با شریعت اسلام را به پرسشی اساسی تبدیل می کند. مناسبات قدرت و شریعت در سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله، دو سویه است: مناسبات قدرت با شریعت و مناسبات شریعت با قدرت. سرشت و ماهیت قدرت، اهداف قدرت، ساختار نظام سیاسی و شیوه ها و ساز و کارهای اعمال قدرت پیامبرصلی الله علیه وآله، مهم ترین عرصه هایی است که در آنها قدرت با شریعت ارتباط برقرار می کند. سرشت و ماهیت شریعت، اهداف شریعت و شیوه ها و ساز و کارهای تحقق شریعت پیامبرصلی الله علیه وآله نیز مهم ترین عرصه هایی است که در آنها شریعت با قدرت ارتباط برقرار می سازد. بر این اساس مناسبات مذکور، ارتباطی متقابل و دو سویه را به نمایش می گذارد؛ هر چند که به نظر می رسد، قدرت در سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله تابعی از شریعت وی است. این مقاله در دو بخش مناسبات قدرت و شریعت را مورد بررسی قرار می دهد. در بخش نخست، مناسبات شریعت با قدرت و در نتیجه سرشت و ماهیت شریعت، اهداف آن و نیز ساز و کارهای تحقق شریعت در پرتو قدرت وی مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم مناسبات قدرت با شریعت مورد توجه قرار می گیرد و تاثیر پذیری سرشت و ماهیت قدرت،اهداف قدرت و ساز و کارهای اعمال قدرت پیامبرصلی الله علیه وآله از شریعت اسلام بیان می گردد. بررسی های مذکور ضمن نشان دادن تقدم شریعت بر قدرت در سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله، مناسبات و ارتباط دو سویه آنها را نیز نمایان می سازد.
    کلیدواژگان: شریعت، قدرت، سیره سیاسی پیامبر، دولت نبوی، ماهیت، اهداف و سازوکارهای قدرت و شریعت، مناسبات
  • احمد رضا یزدانی مقدم صفحه 33
    برای تحلیل سیره سیاسی - حکومتی پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله نخست هدف ارسال رسل بررسی شده است. در اندیشه قرآنی علامه طباطبایی، این بحث از انسان شناسی آغاز و به معرفت شناسی و فلسفه اجتماعی - سیاسی و سپس فلسفه وحی و نبوت می انجامد. ویژگی های انسان و علوم و ادراکات او به گونه ای است که به شناخت حقایق هستی و بهره گیری از دیگر موجودات در طی طریق و حرکت استکمالی منجر می شود، از جمله به زندگی اجتماعی منزلی و مدنی و استخدام و بهره گیری از دیگر انسان ها و اجتماع انسانی. از آنجا که پایه زندگی اجتماعی - سیاسی انسان، استخدام و رفع نیازهای وجودی خود بود تا در هر جا و هر زمان که امکان فراهم می آورد استخدام و بهره گیری به صورت یک طرفه اعمال می گردید و اگر این استخدام یک طرفه ادامه می یافت بذر شرک و بت پرستی بود. خدای سبحان پیامبران را برانگیخت تا با تربیت انسان و ارائه قانون اجتماعی، زندگی اجتماعی انسان را سامان عادلانه بخشند. دین الهی و انسانی، که برای آزاد سازی انسان و فراهم آوردن بستر حرکت استکمالی او آمده است، باید ویژگی هایی داشته باشد؛ از جمله اختصاص ندادن دریافت معارف و حقایق دینی به عده اندکی از مردم. سیره پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه وآله اسلام نیز چنین بود که دین را بر عام و خاص عرضه کرد. سیره سیاسی - حکومتی پیامبرصلی الله علیه وآله سیره امامت بود نه پادشاهی و اظهار حقایق اسلام از سوی او به صورت دعوت به کلیات و مجملات؛ و در بیان احکام، تدریجی بودن را در پیش گرفت تا با مردم همراهی و ارفاق کند. ایشان در دعوت و ارشاد و اجرا نیز مراتب دعوت گفتاری و دعوت انکاری و جهاد را رعایت می کرد.
    کلیدواژگان: مبانی نظری، سیره سیاسی، مدینه النبی، حکومت، زندگی اجتماعی، علامه طباطبایی
  • احمد بستانی صفحه 77
    از نظر فعالیت سیاسی می توان انبیای الهی را به دو دسته تقسیم کرد: نخست پیامبرانی که حکومت را در دست داشتند یا درگیر فعالیت سیاسی شدند مانند حضرت سلیمان علیه السلام و دوم انبیایی که در راس یک نظام سیاسی قرار نگرفتند مانند حضرت مسیح علیه السلام. در باب علت این اختلاف موضع، برخی آن را به حکمت و اراده خداوندی مربوط می دانند که تفسیری درون دینی از این پدیده محسوب می گردد. دسته ای دیگر، به ویژه جامعه شناسان دین، این تنوع را ناشی از شرایط تمدنی و سیاسی عصر ظهور هر پیامبری معرفی می کنند و هر دینی را پاسخی به خلاها و چالش های موجود در تمدنی که پیامبر به آن تعلق دارد می دانند. پیامبر اسلام را باید از انبیای دسته نخست دانست. تشکیل حکومت در مدینه، نبردهای متعدد با کفار، نگارش نامه به امرا و شاهان، امضای پیمان و قضاوت از جمله فعالیت های سیاسی نبی اکرم صلی الله علیه وآله است. تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی به رغم اختلاف نظرهای گاه اساسی در جزئیات، در ضرورت تشکیل حکومت در اسلام تردیدی نداشته اند. هر دو نظریه امامت و خلافت بر این پیش فرض اساسی مبتنی اند که دین اسلام قابل تفکیک از سیاست نیست و پس از وفات نبی تشکیل حکومت به دست مسلمانان واجب است. به گمان اینان سیره نبی اکرم نشان می دهد که اجرای احکام شریعت اسلام جز با تشکیل حکومت ممکن نیست. البته عده اندکی این ضرورت را نفی کرده اند. این پژوهش کوشیده است آرای این دسته از متفکران را بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف استدلال های آنان را نشان دهد. برای این منظور مدعاهای آنان را در دو محور بحث کرده است. نخست آن جا که استدلال آنها به ذات و سرشت آیین اسلام و تعالیم آن باز می گردد و دوم آن جا که استدلال آنها بر بررسی و تحلیل سیره نبوی استوار است.
    کلیدواژگان: شریعت، قدرت، سیره نبوی، حکومت، مدینهالنبی
  • مرتضی یوسفی راد صفحه 97
    در تفکر دینی و فلسفی اسلام بین «هست و نیست»ها و «باید و نباید»ها رابطه مستقیم وجود دارد. هر آنچه وجود دارد، «خیر» است و هر آنچه خیر شد، «بایسته»ای را در پی دارد و هر آنچه وجود ندارد، «خیریتی» نداشته و «بایسته ای» بر آن مترتب نمی شود. بنابراین شکی نیست که ماهیت هر نوع رفتار سیاسی - اجتماعی پیامبرصلی الله علیه وآله ناشی از نوع نگرشی است که پیامبرصلی الله علیه وآله از انسان و ماهیت و هستی او دارد. این مقاله در بیان مبانی نظری انسان شناسانه سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله می باشد تا نشان دهد سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله به ملاحظه ماهیت و سرشت انسان، به دنبال احیای کرامت ذاتی انسان است و به ملاحظه جایگاه وجودی او که از سوی خداوند به عنوان جانشین خدا در زمین تعیین شده، به دنبال رساندن انسان به کرامت ارزشی و ویژه ای است که خداوند به چنین انسانی افاضه کرده است. سیره سیاسی پیامبر از یک نگرش «ماهیت شناسانه» از انسان که معرف دو بعدی بودن انسان است و نگرش «وجود شناسانه» که معرف جایگاه وجودی انسان نزد خداوند و در عالم هستی است، برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتی به جایگاه عبودیت خدا و خلیفه اللهی برساند. نکته شایان ذکر این که نوع نگرش انسان شناسانه پیامبرصلی الله علیه وآله موجب آن است که سیره سیاسی و حکومتی وی ناظر به دگرگونی دایمی و تحول انسان از نقص به کمال تا حد خلیفه اللهی باشد.
    کلیدواژگان: خیر، فطرت، کرامت ذاتی، مبانی انسان شناسی، نبی
  • عبدالوهاب فراتی صفحه 111
    گرچه درباره تقسیم عالم به دارالاسلام و دارالحرب مستند قرآنی وجود ندارد، با این همه به نظر می رسد که پذیرش این تقسیم بندی، جهت دستیابی به الگویی برای تحلیل نظریه سیاست خارجی پیامبرصلی الله علیه وآله بلامانع باشد. از مجموع نصوصی که از پیامبر اسلام در باب روابط دولت اسلامی با مجموعه افراد، گروه ها و واحدهای سیاسی در دارالحرب به ما رسیده است، چنین برمی آید که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نگاهی بدبینانه به دارالحرب ندارد، فلسفه وجودی آن را بردگی و خدمت رسانی به مسلمانان نمی داند، خون و مال و آبروی آنها را مباح نمی انگارد و با دغدغه ای که برای نجات بشردارد، می کوشد با ملاطفت، آنان را از دارالحرب خارج و با قراردادهای هدنه و امان به دوستی و همزیستی با مسلمانان فراخواند. بنابراین، می توان گفته ها و سیره مبارک آن حضرت را به دو بخش کلی دارالاسلام یا دولت اسلامی و دارالحرب یا دولت کفر و شرک سامان داد سپس به ترسیم روابط دولت اسلامی پرداخت.
    کلیدواژگان: نظریه سیاست خارجی، دارالاسلام، دارالحرب، دولت نبوی، سیره سیاسی نبوی، دیپلماسی اسلامی
  • روح الله شریعتی صفحه 123
    یکی از اهداف بزرگ انبیای الهی و به ویژه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله احقاق حق و برپایی عدالت بوده است. اسلام در راستای کرامت انسانی و عدالت اجتماعی برای تمامی افراد، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، حقوقی قائل است. این حقوق به طور متقابل در ارتباطات افراد با یکدیگر و با حکومت جاری است. سیره پیامبرصلی الله علیه وآله به ویژه در مدینه و با تشکیل حکومت نشان دهنده آن است که حتی در صورت غلبه بر دشمن و پیروی اکثریت جامعه از ایشان، باز هم حقوق اقلیت غیر مسلمان را به رسمیت شناخته و به پیروان خویش با تاکید و جدیت رعایت حقوق اقلیت را توصیه می کردند و تاریخ نشان می دهد که گروه های اقلیت آزادانه در جامعه زندگی کرده و نه تنها بر پذیرش دین جدید الزام نمی شدند که گاه مباحثات اعتقادی نیز در حضور مسلمانان با پیامبر داشته و با انگیزه به چالش کشیدن پیامبرصلی الله علیه وآله با ایشان احتجاج می کردند. در این مقاله برآنیم تا پس از بررسی مبانی و اصول رفتاری پیامبر در حکومت، به ویژه اصولی که در ارتباط با حقوق اقلیت ها در عرصه های مختلف است، به بررسی حقوق اقلیت ها در آن عرصه ها بپردازیم. بدیهی است که رفتار فردی ایشان با افراد و گروه ها نیز به عنوان حاکم کشور اسلامی می تواند در این امر از اهمیت خاصی برخوردار باشد.
    کلیدواژگان: حکومت نبوی، حقوق اقلیت ها، عدالت اجتماعی، آزادی، سیره نبوی
  • سید صادق حقیقت صفحه 139
    مقصود از آسیب شناسی حکومت، شناخت و تحلیل آسیب های بالقوه یا بالفعلی است که در مبانی، ساختار یاکارکرد حکومت ایجاد می شود. سیره نبوی از دقت در شناخت آسیب های حکومت در ابعاد مختلف حکایت می کند. حکومت اسلامی همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدن ها، ممکن است تولد، جوانی، پیری و دوران زوال داشته باشد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله همواره مردم را از آسیب های حکومت آگاه نموده اند. تا در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و قضایی با مشکلات کمتری رو به رو شوند و در صورت مواجهه بر آنها غالب آیند.
    رسول اکرم صلی الله علیه وآله هیچ گاه به سیاست اصالت ندادند، بلکه برعکس، همواره سیاست را تابع اخلاق و معنویت دانسته اند. اسلام عمدتا براساس اخلاق و معنویت و فرهنگ در مدت زمانی کوتاه به قدرتی بزرگ تبدیل شد. پیامبرصلی الله علیه وآله از طرفی مسئولان و زمامداران را از آسیب های سیاسی برحذر می دارند و از طرف دیگر مردم را ناظر و حاضر بر اعمال ایشان معرفی می کنند. مردم از طریق «نصیحت ائمه مسلمین» هم ساز و کار اطلاع رسانی به ایشان را دارند، و هم بر قدرت سیاسی کنترلی همراه با ضمانت اعمال می کنند. اشراف و طبقه مرفه جامعه علاوه بر محافظه کاری سیاسی، منشا آسیب های اقتصادی برای حکومت اسلامی هستند. عدالت اقتصادی تنها در سایه ریشه کن کردن فقر و تراکم ثروت و مبارزه با مترفان امکان پذیر است. پیامبرصلی الله علیه وآله با طرح اصل مساوات و عدالت اجتماعی با کلیه مظاهر شرک مبارزه کردند. مردم در تصدی امور اجتماعی و در برابر قانون مساوی هستند و از این جهت هیچ کس بر فرد دیگر برتری ندارد. اعضای جامعه همچون اعضای بدن از یکدیگر متاثر می شوند و بدین صورت جامعه اسلامی کل واحدی را تشکیل می دهد. هر چند پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله موفق به ایجاد تشکیلات قضایی منسجم و مفصلی نشد، اما راهبردهایی کلی در این زمینه ارائه کرد که براساس آن می توان مهم ترین آسیب های قضایی از دیدگاه ایشان را استنتاج نمود. مهم ترین آسیب قضایی از دیدگاه وی، انحراف از احکام الهی و تحت الشعاع قرار گرفتن اصل عدالت است.
    کلیدواژگان: آسیب شناسی، خلافت، نظارت عمومی، جامعه اسلامی، سیره سیاسی نبوی، سیره سیاسی
  • علیرضا زهیری صفحه 157
    بسیاری از اندیشمندان سیاسی، کارویژه اساسی نظام های سیاسی را برقراری نظم اجتماعی و ساماندهی مطالبات اعضای جامعه سیاسی، برای رسیدن به وضع مطلوب و سعادت آن اعضا می دانند. از آن جا که دولت مهم ترین منبع تدوین قواعد، اجرای تصمیمات و تخصیص ارزش های مادی و معنوی به شمار می آید، در جست و جوی ساز و کارهایی است که امکان ایجاد نظم مطلوب را برایش فراهم سازد. این که نظام های سیاسی در قالب چه ساختاری و بر مبنای چه نوع ارزش هایی امکان تحقق چنین کارویژه هایی را می یابند، طیف گسترده ای از نظریه های مربوط به دولت را به وجود آورده است. آیین اسلام، مجموعه ای از تعالیم قدسی است که در کلام وحی - قرآن - از طرف خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله نازل گردیده است و سنت نبوی به عنوان نص مفسر، بنیادهای آن را تشکیل می دهد. پیامبرصلی الله علیه وآله سامان سیاست را در اهداف اخلاقی جست و جو می کند. بدین ترتیب اخلاقی بودن و قواعد اخلاقی نزد ایشان پیش از تاسیس دولت، وجود داشته است، زیرا خداوند منشا قوانین است حال آن که در رویکردهای غیر دینی، اخلاقی بودن دولت بعد از تاسیس دولت و به دنبال نیاز به قواعد و قوانین ایجاد نظم اجتماعی، فراهم می آید. با تکیه بر همین بنیاد معرفتی است که دولت پیامبرصلی الله علیه وآله اجرای کارویژه های خاصی را بر عهده می گیرد؛ این کارویژه ها موارد زیر را شامل می شود: یکم) دفاع از شریعت و ترویج آن؛ دوم) برپایی عدالت اجتماعی؛ سوم) امر به معروف و نهی از منکر؛ چهارم) کارویژه انسجام و همبستگی اجتماعی.
    کلیدواژگان: نظام سیاسی، جامعه نبوی، شریعت، عدالت اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، همبستگی اجتماعی
  • روح الله دهقانی صفحه 173
    پیدایش دغدغه زندگی عادلانه، همزاد زندگی اجتماعی بشر است و به همین دلیل مهم ترین مسئله او هنگام اندیشه ورزی درخصوص مسائل اجتماعی بوده است. از این رو در دستگاه های فکری که شکل می یافتند، عدالت اجتماعی جایگاه ویژه ای داشته است. با این حال علی رغم اشتراک منظومه های مختلف فکری در پرداختن به مسئله عدالت، هر کدام از آنها تعریف خاصی از آن را مطرح ساخته اند.این تفاوت ها به اختلاف جهان بینی ها باز می گردد. عدالت اجتماعی به تعداد حوزه های اجتماعی قابل تفکیک است. بنابراین تحت مقوله کلی عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و عدالت حقوقی از یکدیگر قابل تفکیک هستند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش ها است که کدام یک از حوزه های عدالت اجتماعی، در سیره نبوی، مهم تر و به عبارتی زیر بنایی تر از دیگر حوزه هاست؟ تعریف هر کدام از این گونه ها چیست و چگونه و با چه وسیله ای می توان بدان دست یافت؟ وظیفه حاکمیت در قبال اجرای این عدالت چیست؟ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بنیان های حکومت دینی در مدینه را بر ایجاد قسط و برپایی عدالت گذاردند. که پیش از آن در شبه جزیره سابقه نداشت. پیامبر اسلام بر مبنای جهان بینی توحیدی خود با تشکیل حکومتی براساس آموزه های اسلامی، با هر گونه بی عدالتی در حوزه های مختلف اجتماعی به مقابله برخاستند. در این پژوهش مجموعه بیانات و اقدامات حضرت در این خصوص به صورت مستند ذکر و تحلیل شده است.
    کلیدواژگان: عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت حقوقی، حکومت دینی، مدینهالنبی
  • نجف لک زایی صفحه 187
    یکی از مهم ترین دغدغه های مشترک همه افراد بشر، از گذشته تاکنون، امنیت بوده است. اما هر چه بر عمر انسان افزوده شده، از امنیت وی کاسته شده است. بشر امروز بیش از هر زمانی دغدغه امنیت روانی، فردی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، ملی، جهانی و دیگر سطوح و ابعاد امنیت را دارد. با عنایت به اسوه بودن سیره اجتماعی و فردی پیامبرصلی الله علیه وآله، تبیین سیره امنیتی آن حضرت می تواند در راستای تامین امنیت افراد بشر در ابعاد مختلف آن، مؤثر باشد. مقاله حاضر در همین جهت نگارش یافته است. فرضیه اساسی مقاله این است که سیره نبوی ظرفیت لازم برای پاسخگویی به مشکلات امنیتی انسان امروز را دارد و اساسا هیچ امکانی فراروی بشر امروز، برای رسیدن به امن وآسایش نیست، جز رو آوردن به آموزه های نبوی. با توجه به ابعاد گسترده بحث امنیت، در این پژوهش تنها مختصری از مباحث امنیت در سیره نبوی آمده است. در سیره امنیتی پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله تهدیدات اصلی امنیت انسان و جامعه انسانی تهدیدات درونی است. از این رو در بحث امنیت فردی «موانع درونی کمال» و به تعبیر دیگر «ظلم به خود» جزء تهدیدات به حساب می آید و در حوزه جهانی استبداد، استکبار و در یک کلام «ظلم به دیگران» تهدید می باشد. فرمایش پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه وآله در خصوص جهاد اکبر و اصغر نیز اشاره به چنین مضمونی است. اهم اصولی که در تامین امنیت مورد توجه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله بوده است از این قرار است: صلح طلبی و پرهیز از تعصب در برخورد با مخالفان، مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان، پرهیز از استبداد و اجبار، ظلم ستیزی، پایبندی به پیمان و برخورد با پیمان شکنان، پایبندی به قوانین الهی، درآمیختن نرمش و واقعیت، برقراری عدل و قسط و انفاق و رسیدگی به فقرا و محرومان.
    کلیدواژگان: امنیت، سیره نبوی، سیره امنیتی، جامعه انسانی، صلح طلبی، ظلم ستیزی، امنیت در اسلام
  • نقد و معرفی
  • سید محمد علی حسینی زاده صفحه 203
  • گزارش های علمی
  • رضا لک زایی صفحه 237
    در شامگاه پنج شنبه بیست و پنج اسفند ماه 1384 در میانه ی جاده ی زابل - زاهدان، در محلی به نام تاسوکی، فاجعه تروریستی دلخراشی رخ داد که در آن بیست و دو تن از مسافران عبوری، در حالی که دست ها و چشمان آنها بسته شده بود، توسط گروه موسوم به جندالله، در حالی که این گروه لباس نیروی انتظامی را به تن داشتند و ایست بازرسی ساختگی برقرار کرده بودند، به فیض شهادت نایل آمدند. هفت تن مجروح گشته و هفت تن نیز به گروگان گرفته شدند که ستوان یکم پاسدار محمد شاهبازی در ایامی که در اسارت گروه مذکور بود به شهادت رسید و شش تن دیگر نیز به تدریج و در طی دویست روز آزاد شدند. آنها در برابر آزادی گروگان ها خواستار آزادی پنج نفر زندانی بودند، در اینجا قسمت دوم خاطرات رضا لک زایی، یکی از گروگان های این واقعه را می خوانید.
  • محمدرضا تاجیک صفحه 261
  • ترجمه: انور رصافی صفحه 307
  • چکیده مقالات به زبان انگلیسی
    ترجمه: دکتر سیدعلی اصغر سلطانی صفحه 1
|
  • Mansoor Mir-Ahmadi Page 11
    The Prophet’s political activities in Medina indicate a particular kind of power exercise in the public domain. On the other hand, after receiving Shari’a, he promulgated it and enforced the related verdicts and teachings among people. Realization of these two facts in his behavior turns the relationship between power exercise by him and Islamic Shari’a into a basic question. The relationship between power and Shari’a in the Prophet’s political behavior is bidirectional: the relationships between power and Sharia and the relationship between Sharia and the relationship between Sharia and power. The nature of power, the goals of power, the structure of political system, and the methods of power exercise are the most important domains in which power relates to Sharia. Thus, the above-mentioned relationships show a bidirectional relationship, though it seems that in the political behavior of the Prophet power is dependent on Sharia. The paper studies the relationship between power and Sharia in two parts. The first part studies the relationship between Sharia and power and, as a result, the nature of Sharia, its goals, and the mechanisms of the realization of Sharia in the light of power. The second part the relationship between power and Sharia and expresses the impressionability of the nature of power, the goals of power, the methods of power exercise by the Prophet. The study shows the priority of Sharia over power in the political behavior of the Prophet and the bidirectional relationship between them.
  • Ahmad-Reza Yazdanimoghaddam Page 33
    To analyze the political and governmental behavior of the Prophet, first, I studied the goals behind sending prophets by Allah. According Allameh Tabataba’ee’s view of Quran, the subject originates from anthropology and leads to epistemology, socio-political philosophy, and the philosophy of revelation and prophethood. Human characteristics and his knowledge are such that lead to his understanding of world and his use of other creatures in his evolutionary upward movement. Since the cause of man’s social life was the satisfaction of his existential needs, he would make use of other things for his own benefit, something which would lead to idolatry and polytheism. Thus, Allah sent the prophets to organize man’s social life on the basis of justice. Such a religion, that aims at the emancipation of man and provision of the grounds for his evolution, should have a number of characteristics; for example, it should not devote religious knowledge to a specific class of people. The Prophet’s political behavior was based on Imamate, not kinghood. He revealed the realities behind Islam through inviting the people to generalities, expressed Islamic verdicts gradually, starting with verbal invitation, moving to denial-based invitation and Jihad.
  • Ahmad Bostani Page 77
    In regard with political activities, prophets are of two types: first, those who run, or in some ways, were involved with a political system, like Solomon; second, those who did not lead a political system, like Jesus Christ. Some related the reason for such difference to divine providence and some others, especially sociologists of religion, believe this diversity is due to political and civilizational situations, considering every religion as an answer to vacuums of the related civilization. The Prophet of Islam is of the first type. Among the political activities of the Prophet are establishing a government in Medina, fighting various combats with the pagans, writing letters to rulers and kings, signing treaties, and judging. All Muslims, including the Shiites and Sunnites, agree on the necessity of establishing an Islamic government and their reason mostly was based on the political activities of the Prophet, not on the nature of Islam itself. The concepts of Imamate and caliphate both are based on the assumption that Islam is not separable from politics and that the establishment of a government is necessary after the demise of the Prophet. They assume that the realization of the Islamic Shari’a is impossible unless a government is established. On the other hand, some, like the Khawarij in the past and Abd al-Razzagh at present, deny such necessity. The paper evaluated the views of such thinkers, showing the strong and weak points of their arguments.
  • Morteza Yousefi-Rad Page 97
    There is no doubt that the nature of the socio-political conducts of the Prophet arises from the attitude he has towards man, his nature and his existence. The paper is to explain the theoretical anthropological foundations of the Prophet’s political and governmental conducts to show that his political and governmental conducts are intended to revive man’s innate dignity and to bestow on him his real virtues endowed by Allah. Thus, the question the can be posed is what anthropological foundations the political and governmental conducts of the Prophet have. The political conducts of the Prophet enjoys an essentialist approach to man which represents the bi-dimensionality of man and an existentialist approach which is representative of man’s existential status. Thus, the Prophet tries to help man attain to the highest position of man, that of being the representative of Allah on the earth.
  • Abdolvahhab Forati Page 111
    There are no narrations or Qur’anic evidence for the division of the world into the World of Islam (Dar al-Islam) and the World of Enemies (Dar al-Harb) and it seems that jurisprudents did so under the influence of Roman law which divided the people into Roman citizens and enemies. However, there is no reason why one should not accept this division as a basis for analyzing the Prophet’s foreign policy. The available collection of evidence, from the Prophet, about the relationships of the Islamic state with the individuals, groups, and political units of the World of Enemies show that the Prophet did not have a pessimistic view towards the World of Enemies, did not consider them as being obliged to serve the Muslims, did not regard the aggression against their blood, properties, and honor as legitimate. On the other hand, due to his concern for the salvation of man, he tried to tenderly send them out of Dar al-Harb, to give refuge to them under mutual agreements, and to invite them to friendship and peaceful coexistence with the Muslims. Thus, his sayings and behaviors may be organized in relation with Dar al-Islam or Islamic state and Dar al-Harb or the state of the pagans. After that the foreign policy of the Islamic state can be depicted.
  • Rouhollah Shariati Page 123
    One of the goals of the divine prophets, specifically the Prophet of Islam, was the realization of people’s rights and justice. Due to man’s natural virtues and social justice, Islam considers some rights for all individuals, Muslims and non-Muslims. These rights are related to relationships among individuals and government. The establishment of a government by the Prophet in Medina shows that even if he defeated the enemy and the majority obeyed him, he recognized the rights of non-Muslim minority and asked his followers to observe their rights, as well. History shows that minorities lived freely in the Islamic society and were not obliged to accept the new religion. Even, sometimes, they performed doctrinal discussions with the Muslims at the presence of the Prophet. In brief, I will outline minority rights in the light of the Prophet’s conducts.
  • Seyyed Sadegh Haghighat Page 139
    “Pathology of government” means identifying and analyzing the actual and potential impairments in the foundations, structure, or functions of a government. Islamic government, too, like any other government, has a rise, an expansion, and a fall. The holy prophet of Islam has always warned the people of the impairments of governments so that they face less political, economical, cultural, and judicial problems and that, in case faced with such problem, they would be able to solve them. In addition, he never considered politics original, instead, regarded it dependent on morality and spirituality. The key to his success was his outstanding moral convictions. If fact, it was due to these moral and spiritual convictions that Islam turned into a great power. The Prophet not only warns authorities against political endangerments but introduces people as supervisors of their conducts. The people are both a source of information for him and a means of political control over authorities. The rich higher class, in addition to being politically conservative, is the source of economical problems for the Islamic government. Economical justice is possible only in the light of anti-poverty campaigns and removal of wealth concentration. Proposing the principle of equality and social justice, he fought against all aspects of polytheism. The organs of a society, like body organs, are influenced by one another and, as a result, the Islamic society forms a unified whole. Although the Prophet did not succeed in organizing a cohesive judiciary system, he proposed some basic guidelines on the basis of which one can identify the most important judicial impairments.
  • Ali-Reza Zahiri Page 157
    Many political thinkers believe that the basic function of political systems is the establishment of social order and satisfaction of the demands of the members of political societies to reach the ideal situation and the happiness of the members. Since the state is most important source of the codification of rules, enforcement of decisions, and allocation of spiritual and material needs, it searches for mechanisms which provide the ground for the establishment of the ideal order. That in what kind of structure and on the basis of what values political systems can realize such functions has resulted in a vast range of theories. Islam is a collection of divine teachings revealed to the Prophet in the form of the Qur’an and the Prophetic traditions forms its foundation. Thus, the Prophet was in search of moral goals for politics. As a result, morality was with the Prophet before the establishment of a state because Allah is the origin of all laws. But in non-religious approaches the morality of the state comes after the establishment and after the need for rules of social order. On the basis of such epistemological foundations, the Prophet’s state assumes functions such defense of Sharia, promulgation of Sharia, establishment of social order, commanding the good and prohibiting the evil, social integrity.
  • Rouhollah Dehghani Page 173
    Concern for justice is an integral part of man’s social life and, as a result, his most important problem when thinking over social issues. Thus, in the thought schools which emerged, social justice had a privileged status. Despite of their common concern for justice, these various schools of thought have different interpretations of this concept, which goes back to their different worldviews. One can differentiate different types of social justice according to different domains of society. Thus, we have economical, political, and legal justice. The paper is to answer the following questions: Which of these domains of social justice is more basic? How can these different types be defined? How can they be realized? What is the obligation of government towards the realization of justice? The Prophet based the religious government in Media on equality and justice, which was new in the Arabic Peninsula. He rose against all types of inequality in different social domains on basis of his monotheistic worldview and establishment of government on Islamic teachings. The paper analyzes all the measures taken by the Prophet in this regard.
  • Najaf Lakzaee Page 187
    Security has been one of the most important concerns of man throughout the history. But, he gradually enjoyed less security. Today’s man is worried about his psychological, personal, political, cultural, economical, social, national, global and other types of security more than any other times. Since the Prophet’s behavior is exemplary, the study of his approaches to security can be helpful in providing security for man. The present paper has the same goal. The basic hypothesis of the paper is that the Prophet’s behavior can provide us with solutions for the security problems of today’s man and that there is no other way except referring to the Prophetic teachings to reach security and peace. Since the subject has various dimensions, this paper only briefly concentrates on security in the Prophet’s behavior. According to his teachings, the major threat to the security of man and human society is the internal threat. As a result, with respect to personal security, we consider the internal barriers of perfection, i.e. oppressing one’s self, as a threat. And at the global level, we consider oppressing others as a threat. Clearly, we should stand against such threats. The statement of the holy prophet about the major and minor jihad has the same content. He had the following principles for providing security in mind: seeking peace and avoiding prejudice in encountering the opponents, fighting against warmongers and mischief-makers, avoiding despotism, resisting against oppression, observing treaties and resisting against renegers, obeying divine laws, moderation, establishing justice and equality, helping the poor and the needy. In sum, the world would not reach security unless it resorts to the Prophet’s conducts and behaviors.