فهرست مطالب

نشریه علوم سیاسی
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، تابستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/05/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات
  • حمید پارسانیا صفحه 9
    همان گونه که، روش معرفتی هوسرل، دیدگاه تفهمی دیلتای، نگرش پوزیتویستی به علم، دیالکتیک مارکس و هگل، فلسفه پراگماتیستی ویلیام جمیز، منطق اکتشاف علمی پوپر، روش انتقادی بسکار؛ هر یک، روش شناسی خاص خود را در عرصه علوم اجتماعی به دنبال می آورند، رئالیسم فلسفی دنیای اسلام با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی، حس، عقل و وحی، قائل است، بدون شک، روش شناسی متناسب با خود را در عرصه علوم اجتماعی در پی خواهد داشت. و این روش شناسی، دانش متناسب با خود را تولید می کند. آن چه به اجمال، درباره خصوصیات این دانش می توان گفت این است که اولا: ضمن پذیرفتن و قبول ابعاد تجربی دانش اجتماعی، آن را به معانی و گزاره های آزمون پذیر، محدود نمی گرداند و ثانیا: با حفظ هویت جهان شناختی دانش اجتماعی، رویکرد انتقادی آن را نه با استناد به فهم عرفی که هویتی تاریخی و صرفا فرهنگی دارد بلکه با استفاده از دو منبع، یعنی عقل عملی و وحی، حفظ می نماید.
    خصوصیات مزبور از جمله تعینات نوعی دانش اجتماعی هستند که به دلیل بهره مندی از وحی اسلامی و روش شناسی مناسب با آن، می توان آن را دانش اجتماعی اسلامی نامید.
    کلیدواژگان: معرفت، علم، روش شناسی، پوزیتویسم، پدیدار شناسی، مردم نگاری، رئالیسم انتقادی، هرمنیوتیک، عقل نظری و عملی، وحی، شهود
  • نقد و معرفی
  • غلامرضا ضابط پور صفحه 25
    کتاب هرمنوتیک و سیاست (مروری بر نتایج سیاسی هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر) توسط مهدی رهبری با یک مقدمه، سه فصل و سخن پایانی در 280 صفحه تنظیم و از طریق نشر کویر در سال 1385 منتشر شده است.
    مدعای اصلی نویسنده کتاب، این است که رویکرد هرمنوتیکی گادامر، دارای نتایج سیاسی خاص است و می تواند پایه های معرفتی قدرت سیاسی مبتنی بر کثرت را فراهم آورد. نویسنده معتقد است نظام های معرفتی و سیاسی گوناگون در دوران مختلف در ارتباط با یکدیگر ظهور یافته اند. از همان ابتدا شناخت و فهم انسانی به شکل معرفت و دانشی منسجم یا نظام شناختی خاص از طریق ارائه قواعد و روش هایی مشخص برای نیل به معنی و حقیقت هستی درآمد که در پیوند با سیاست، سبب شکل گیری نظام های سیاسی خاصی شد. به این ترتیب، میان معرفت و شناخت بشری با سیاست، پیوندی همبسته برقرار شد که به منظور دست یابی به آن چه سعادت نامیده می شد و با هدف تنظیم و هدایت واقعیت، اشکال نظام وار مختلفی به خود گرفت.
  • مقالات
  • دیوید مارش، پاول فورلانگ ترجمه: دکتر سیدعلی میرموسوی صفحه 32

    نوشتار حاضر، ترجمه فصل نخست از ویراست دوم کتاب «نظریه و روش در علوم سیاسی» ویراسته دیوید مارش و جری استوکر است. این فصل در ویراست نخست این اثر که پیش از این توسط دکتر حاج یوسفی ترجمه شده است، نیامده و جدید است. ویراست دوم این اثر، دارای تفاوت های جدی با ویراست قبلی است و مقالات آن با توجه به رویکردی که در این فصل، توضیح داده شده است، نگاشته شده اند. از دیدگاه نویسندگان، برخلاف آن چه ممکن است در ابتدا به ذهن برسد، مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی، نقش بسیار اساسی در پژوهش های علوم سیاسی دارد. از این رو پژوهشگر بدون اتخاذ موضع در این باره نمی تواند به پژوهش جدی دست بزند. نویسندگان بر این اساس، طبقه بندی سه گانه ای از این مبانی، ارائه و کوشش می کنند با مثال های کافی، تفاوت آنها را توضیح دهند. در پایان نیز با بررسی دو مورد جهانی شدن و حکمرانی چند لایه ای، نقش این مبانی را در پژوهش نشان می دهند. این فصل با توجه به اهمیت موضوع برای دانش پژوهان علوم سیاسی و جای خالی آن در حوزه مطالعات روش شناسی علوم سیاسی ترجمه شده است.
    این فصل، خواننده را با مباحثی کلیدی آشنا می کند که زیربنای آن چه ما به عنوان دانشمند اجتماعی یا سیاسی انجام می دهیم را پی ریزی می کنند. جهت گیری دانشمندان اجتماعی به موضوع شان با موضع هستی شناختی و معرفت شناختی شکل می گیرد. این مواضع بیش از آن که روشن باشند اغلب مبهم اند، اما، صرفنظر از این که آنها مورد توجه قرار گیرند یا نه، رهیافت دانشمند اجتماعی به نظریه و روش هایی که از آن بهره می برد را شکل می دهند. در آغاز این مباحث دشوار به نظر می رسند، ولی نکته اصلی این است که اینها مباحثی نیستند که بتوان نادیده انگاشت (برای دیدگاهی مشابه بنگرید به بلیث، فصل 14). آنها همانند پوستند نه پوستین: آنها را نمی توان پوشید و هرگاه پژوهشگر مناسب دید بر کند. از نظر ما همه دانش پژوهان علوم سیاسی باید موضع هستی شناختی و معرفت شناختی خود را شناسایی و در برابر انتقاداتی که از دیگر مواضع بر ضد آن می شود، دفاع کنند. این به آن معناست که آنان نیازمند فهم مواضع بدیل درباره این پرسش های بنیادی اند. از این رو فصل حاضر، دو هدف اساسی دارد: نخست، ما تا آن جا که در دسترس است، این پرسش های هستی شناختی و معرفت شناختی را طرح خواهیم کرد تا خواننده ای که این مباحث برای او تازگی دارد بتواند بر موضع خویش بازتاباند؛ دوم، این مقدمه برای خواننده این کتاب بسیار اهمیت دارد؛ زیرا نویسندگان فصل های آتی با توجه به این مباحث، موضوع خاص آن فصل را طرح می کنند. بنابراین، این مقدمه بنیادی برای خوانندگانی که خواستار ارج نهادن کامل به محتوای با اهمیت این کتاب اند، نیز اساسی است.
    فصل حاضر به سه قسمت اصلی تقسیم می شود: قسمت نخست، مراد ما از دو واژه هستی شناسی و معرفت شناسی را بیان می کند و به اختصار، چرایی اهمیت این پرسش ها را مورد توجه قرار می دهد. سپس قسمت دوم، مواضع گوناگون هستی شناسی و معرفت شناسی و مباحثی را که له یا علیه این مواضع وجود دارد را طرح می کند. در نهایت با تمرکز بر پژوهش در دو قلمرو گسترده جهانی شدن و حکمرانی چند لایه ای برای این که چگونه این مواضع گوناگون، رهیافت های پژوهشگران در پژوهش شان را شکل می دهند نمونه خواهیم آورد.

  • سیدعلی اصغر سلطانی، بیژن تفضلی، رضا صدقی چوکانلو صفحه 65
    این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش کیفی تحلیل گفتمان انتقادی نشان دهد رسانه ها چگونه به شکلی جانبدارانه، گفتمان های سیاسی را بازنمایی می کنند. در این راستا بعد از ارائه توضیحات مختصری درباره تحلیل گفتمان، عناصری را که هنگام تحلیل گفتمان های سیاسی ارائه شده در رسانه ها باید مورد بررسی قرار گیرند، معرفی می شوند و در نهایت، مقاله به اختصار، به بررسی بازنمایی نقش ایران در جنگ 33 روزه اسرائیل و حزب الله در لبنان در شبکه بی بی سی خواهد پرداخت.
    کلیدواژگان: تحلیل گفتمان انتقادی، جنگ 33 روزه، ایران، بی بی سی
  • محمد ستوده صفحه 95
    مطالعه تحولات بین المللی در عصر فراصنعت و فرا اطلاعات بدون توجه به فرایندهای «جهانی شدن» و یا «جهانی سازی» امکان پذیر نیست. جهانی شدن، موجب نفوذپذیری مرزها، تحول در هویت های ملی و افزایش روابط فراملی، منطقه ای و جهانی گردیده است. کشورهای اسلامی در وضعیت جدید با انواع چالش ها، محدودیت ها و فرصت های فزاینده ای مواجه شده اند و اتخاذ هر گونه راهبرد و سیاستی می تواند نقش تعیین کننده ای در تاریخ سرنوشت ساز آنها به همراه آورد. این کشورها در مواجهه با جهانی شدن، نیازمند افزایش تعاملات درون منطقه ای و تنظیم روابط خود با قدرت های بزرگ مداخله گر در مناطق اسلامی هستند. دست یابی به این هدف در گرو افزایش سطح قدرت در سطح منطقه ای و جهانی است و به نظر می رسد به کارگیری دیپلماسی رسمی، عمومی و فرهنگی می تواند سازوکار مؤثری در تحقق بخشیدن به آن باشد؛ چرا که تصویرسازی مثبت از طریق دیپلماسی همه جانبه و به صورت هم آهنگ می تواند گام مؤثری در ایجاد ایستارهای همکاری جویانه، همگرایی منطقه ای و حفظ کشورهای اسلامی در تعامل با جهانی شدن و قدرت های بزرگ باشد.
    کلیدواژگان: جهانی شدن، کشورهای اسلامی، منطقه گرایی نوین، همگرایی، دیپلماسی، تصویرسازی
  • احسان پورحسین صفحه 117
    یکی از مباحث مهم در فلسفه سیاسی هر مکتب، مبنای اطاعت از حاکم است. در این جا این پرسش مطرح می شود که «مبنای اطاعت از حاکم» چیست؟ بر چه اساس و مبنایی، اطاعت از حاکم، مشروع است؟ و این که چرا مردم باید از فردی به نام حاکم، اطاعت کنند؟ حاکم، بر چه مبنایی از مردم، انتظار اطاعت دارد؛ به گونه ای که اگر از اوامر او یا قوانین اجتماع، سرپیچی کنند، مستحق سرزنش و مجازات هستند؟
    پاسخ این سؤال، بر اساس مبانی فکری و اعتقادی هر مکتب سیاسی، متفاوت است. در مکتب اسلام - که همه چیز از خداوند نشات می گیرد سلطه یکی بر دیگری، جز این که از سوی خداوند باشد، منشا و مبنای دیگری ندارد و تنها خداوند، نقش قانون گذار و ارائه دهنده راه سعادت و کمال بشر را بر عهده دارد و اوست که صلاحیت قانون گذاری و جعل ولایت را داراست. در این مکتب، ولایت و حکومت، حق و امتیاز نیست، بلکه تکلیف و مسئولیت است. در این نوشتار، قصد داریم تا به مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه بپردازیم.
    کلیدواژگان: حاک، م، اوام، ر حکومت، ی، اسلام، مکتب تشیع، اندیشه سیاسی، اطاعت، حق حاکمیت
  • عبدالعلی محمدی صفحه 143
    با توجه به نقدپذیر بودن حکومت در نگاه دینی، انتقاد و اعتراض، از جمله حقوق و آزادی های سیاسی مردم و از منظر دینی، تکلیف مؤمنان به منظور اصلاح و بهبود یافتن امور حکومت به شمار می رود که بر اساس مبانی منطقی و عقلانی، استوار بوده و از نظر دینی، توجیه پذیر است.
    نکته مهم در این رابطه، آن است که انتقاد و اعتراض، به مثابه نوعی از پیکار سیاسی؛ با حفظ مشروعیت نظام سیاسی و به عنوان مبارزه در حکومت، و نه مبارزه با حکومت، با هدف ایجاد اصلاحات و در راستای همگونی و همگونگی، صورت می گیرد. از این جهت، لازم است در طرح انتقاد و اعتراض، شیوه های متفاوت و گونه های مختلف آن مد نظر قرار گیرد که با توجه به هدف اصلی، می بایست بر اساس مراحل مختلف و به صورت تدریجی انجام پذیرد. علاوه بر آن، انتقاد و اعتراض نسبت به عملکردها و سیاست های دولت، حدود و شرایطی دارد که عدم رعایت آنها ممکن است مسیر سازنده و هدف اصلاح طلبانه انتقاد و اعتراض را منحرف نموده و تغییر دهد. بنابراین، لازم است در طرح انتقاد و اعتراض، آداب و قواعد حاکم بر آن رعایت شود.
    کلیدواژگان: انتقاد، اعتراض، حکومت دینی، دولت، نظارت، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح، خشونت، حق و تکلیف
  • امان الله فصیحی صفحه 173
    در نوشتار حاضر، تلاش شده تا نیاز جامعه مدرن به دین، اثبات و بطلان دیدگاه بی-نیازی بشر از دین، روشن گردد. این بحث از ابعاد وسیع و عمق فراوان برخوردار است و پرداختن به تمام آن در یک مقاله امکان پذیر نیست. درنتیجه، تنها به بررسی نیاز جامعه مدرن در حوزه حقوق و اخلاق به دین پرداخته شده است. همان گونه که در جامعه سنتی، حقوق، مبتنی بر دین بوده، در جامعه مدرن نیز حقوق در وضع و حفاظت از خود، شدیدا نیازمند به دین است و علی رغم ادعا، عقلانیت، کافی نیست. اخلاق نیز به عنوان یکی از نیازهای اساسی جهان معاصر به دین نیازمند است. دین در عقلانیت و معنا بخشی به اصول اخلاقی، شناسایی برخی اصول اخلاقی و حمایت و پشتیبانی از آنها نقش مهمی را ایفا می نماید. تاثیرپذیری عقل عملی از امیال و خواست های انسان، روشن شدن پی-آمدهای مخرب سلطه عقلانیت ابزاری، مجهول بودن انسان و حیات اجتماعی او، نادیده انگاشتن اثرات مستقیم و غیرمستقیم دین در شکل دادن به ابعاد مثبت تمدن مدرن و نادیده انگاشتن حیات واقعی انسان و تقلیل زندگی به حیات مادی، برخی از دلایل است که ضعف عقلانیت مدرن را در سامان دادن زندگی انسان در عرصه های مختلف از جمله حقوق و اخلاق، احراز می نماید.
    کلیدواژگان: اخلاق، حقوق، دین، عقلانیت، جامعه، مدرن، سنتی
|
  • Hamid Parsania Page 9
    As Edmund Husserl’s epistemological method, Wilhelm Dilthey’s Verstehen approach, positivistic approaches to science, Karl Marx’s and GWF Hegel’s dialectics, William James’ pragmatic philosophy, Karl Popper’s Logic of Scientific Discovery, and Roy Bhaskar’s critical approach each bring their own particular methodology to the realm of social sciences, the philosophical realism of the Islamic world, too, with the authority and credibility it allocates to the three sources, sense, reason, and revelation, will undoubtedly present its own specific methodology to the field of social sciences. This methodology will, in turn, create its own specific knowledge. A brief account of the specifications of this knowledge is that (1) though it accepts the empiricist aspects of social sciences, it does not limit them to experimental propositions; (2) admitting the cosmological identity of social sciences, it maintains their critical approach not through reference to common sense conceptions _ which have a historical and merely cultural identity _ but through the two sources, practical reason and revelation. The above specifications are the characteristics of a kind of social science which can be called Islamic social science because of its benefiting from Islamic revelation and an appropriate methodology.
  • David Marsh, Paul Furlong Page 32

    This paper is a Farsi translation of the first chapter of the second edition of “Theory and Methods in Political Science” edited by David Marsh and Gerry Stoker. This chapter was not included in the first edition of the book previously translated by Haj Yoosefi. The new edition has major differences with the previous one and the other chapters in the book are written on the basis of the approach explained in this introductory chapter. According to the writers, despite what may seem on the first sight, ontological and epistemological foundations have a basic role in political researches. Thus, without clarifying his/her position in this regard, a researcher cannot embark on a serious research. As a result, the writers present a three fold classification of these foundations and try to explain their differences by bringing sufficient examples. At the end, they show the importance of these foundations in research through studying globalization and multilayered governance. This chapter is translated because of its importance for political science researchers and lack of such issues in the realm of methodological studies in political science.

  • Seyyed Ali Asghar Sultani Page 65
    Based on Critical Discourse Analysis, the paper is to show how media are biased in representing political discourses. After introducing discourse analysis in brief, the paper explains what factors must be studied in examining political discourses in media. Finally, the paper briefly discusses the role of Iran in the 33-days war between Israel and Hizbollah in Lebanon as represented in B.B.C.
  • Mohammad Sotoodeh Page 95
    A study of international developments in this post-industrial and post-informational era is impossible without paying attention to globalization. Globalization has led to the permeability of borders, changes in national identity, and increase in transnational, local, and global relationships. Islamic countries have encountered with various types of challenges, limitations, and opportunities in this new situation in which adopting any policy or strategy may have a decisive impact on their history. In this globalizing age, they need to increase their local interactions and to regulate their relationships with the superpowers interfering in Islamic countries. Attaining this goal depends on increasing their power level in the area and the world. And, it seems that adopting an official, public, and cultural policy can be an effective strategy to actualize it because creating a positive image through harmonious all-out diplomacy can be an effective step forward to create a cooperative attitude and local conversionism, and to protect Islamic countries in their interaction with globalization and big powers.
  • Ehsan Poorhossein Page 117
    An important subject in political philosophy in any school of thought is foundations of obeying a ruler. The questions posed here are: what are these foundations, why is obeying a ruler legitimate, why should people follow a ruler? And why does a ruler expect people who do not follow his orders or social rules be punished? The answer might vary according to different schools of thought or belief. In Islam _ in which everything is rooted in Allah _ domination of one over others is not accepted unless it is issued from Allah. An only Allah is responsible for making law, and showing the right path of happiness to man and it is He who has the jurisdiction to make laws and to enforce his sovereignty. In this school of thought, sovereignty and government are not considered as a right or prerogative, but a responsibility and duty. The paper is to study the foundations of obeying a ruler according to Shiite political thought.
  • Abd-Ol-Ali Mohammadi Page 143
    Since from a religious perspective government is critisizable, criticism and protest are among the political rights and freedom of the people. In addition, from a religious viewpoint, it is the believers’ duty to try to improve the condition of the government. The right of the people to criticize and protest is based on reason and logic and is religiously justifiable, too. The important point here is that criticism as a kind of political protest should protect the legitimacy of the political system, take place inside the government, and want to reform the system in order to create unity and harmony; it should not fight against the government. Thus, to propose criticisms, one should think of the various forms and manners of criticizing which should be done through gradual steps. In addition, criticizing government’s policies and actions has its own conditions and limitations not observing which may lead to the deviation of criticism from the right path. As a result, to criticize one should follow its specific regularities.
  • Amanollah Fasihi Page 173
    The present paper tries to prove the need of modern society to religion and reject the view that man does not need to religion. The subject has various dimensions which cannot be dealt with here. Thus, the paper is limited to need of modern society to religion in the realm of law and morality. As in traditional societies law was based on religion, in modern societies, too, making and maintaining law are in need of religion and despite the claims made rationality is not sufficient. Morality, too, as a necessary need of the modern world, is dependant on religion. Religion has a significant role in giving meaning to moral principles, identifying, and supporting them. Modern rationality is incapable of organizing man’s life in different realms such as law and morality because of the practical reason’s being under the influence of human desires, the destructive aftermaths of instrumental reason, man and his social life being still unknown, ignoring the direct and indirect influences of religion on forming the positive dimensions of modern civilization, ignoring the real life of man, and reducing life to a mere material life.