فهرست مطالب

کلام اسلامی - پیاپی 86 (تابستان 1392)

نشریه کلام اسلامی
پیاپی 86 (تابستان 1392)

  • 168 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1392/06/19
  • تعداد عناوین: 8
|
  • جعفر سبحانی، علیرضا سبحانی صفحه 7
    مقاله حاضر به تبیین معنای صحیح قرن و سلف پرداخته و در ضمن آن به برخی از شبهات ابن تیمیه و پیروان او پاسخ گفته است. مقصود از قرن در اصطلاح قرآن، جمعی از انسان ها هستند که در شرائط خاصی از نظر دین یا فرهنگ و یا سیاست زندگی کرده و با هم قدر مشترکی دارند. براین اساس مقصود پیامبر اکرم9 از قرن در حدیث «خیرالقرون» نیز عصری است که اسلام در آن طلوع و گسترش یافت. ابن تیمیه و پیروان او، با اخذ معنای جدید قرن (به معنای صد سال) ملاک حق و باطل را رفتار و گفتار مسلمین صدر اسلام دانسته و برای اعصار پس از آن حجیتی قائل نیستند. این در حالی است که اولا معنای قرن در اصطلاح قرآن مقید به زمان خاصی نیست. ثانیا مسلمین صدر اسلام دارای مشرب ها و روش های مختلفی بودند که نمی توان به همه آنها مراجعه نمود.
    کلیدواژگان: قرن، سلف، سلفی گری، خیرالقرون، ابن تیمیه، تکفیر
  • محسن عبدالملکی، مهدی فرمانیان آرانی صفحه 29
    عثمان بن حنیف از جمله اصحاب پیامبر اکرم9 است که دو روایت با موضوع توسل را نقل نموده است. این دو روایت از جهت رجالی خالی از اشکال است. از جهت درایی و دلالی نیز بر جواز و وقوع سه نوع توسل دلالت می کند: توسل به دعای پیامبر اکرم9 در زمان حیات و پس از حیات حضرتش؛ توسل به ذات پیامبر اکرم9 در زمان حیات و پس از حیات آن حضرت و توسل به جاه و مقام پیامبر اکرم9 در زمان حیات و پس از حیات ایشان. وهابیان در میان موارد مذکور تنها توسل به دعای آن حضرت در زمان حیات ایشان را جایز دانسته، سایر موارد را نامشروع و بدعت می دانند. بر این اساس آنها تلاش کرده اند با طرح شبهات رجالی و دلالی درباره این دو روایت، آنها مخدوش نموده و راه استفاده را بر مخالفان عقیده خود ببندند. مقاله حاضر در صدد است با نقد و بررسی این شبهات، صحت سند و دلالت این هر دو روایت را اثبات نماید.
    کلیدواژگان: توسل، روایت رجل ضریر، روایت رجل اعمی، عثمان بن حنیف، شبهات وهابیان
  • حامد دژآباد صفحه 59
    عنوان «صدیق» و بحث پیرامون مصداق آن، از جمله مباحث پرچالشی است که از قرون اولیه میان دانشمندان فریقین وجود داشته و در کتب تفسیری و کلامی نیز راه یافته است. به نظر می رسد علت اختلاف در تعیین مصداق «صدیق» روایات گوناگونی است که در منابع فریقین وجود دارد. اهل سنت، ابوبکر را مصداق آن دانسته و با همین باور، نتایج بسیاری در راستای اثبات فضایل برای او گرفته اند. اهمیت این موضوع به اندازه ای است که برخی از متکلمان و مفسران اهل سنت، همچون فخررازی و قرطبی، از این طریق صحت خلافت ابوبکر را مطرح کرده و در همین رابطه به آیاتی از قرآن نیز استناد می کنند. مقاله حاضر ادله روایی فریقین را مورد بررسی قرار داده است. حاصل اینکه روایات مورد ادعای اهل سنت - حتی بر مبنای منابع رجالی خودشان- ضعیف و غیر قابل استناد است.
    کلیدواژگان: صدیق، شیعه، اهل سنت، ابوبکر
  • بازخوانی حقیقت اراده انسان دراندیشه متکلمان و فلاسفه
    محمد علی اسماعیلی صفحه 75
    در اندیشه مشهور معتزله از جمله، ابوالهذیل، نظام، جاحظ و بلخی، حقیقت اراده انسان، اعتقاد به منفعت است. برخی متکلمان امامی چون محقق طوسی، علامه حلی و علامه مجلسی نیز این دیدگاه را پذیرفته اند. به باور محقق طوسی، اراده و کراهت، دو نوع از علم اند. علامه حلی نیز تصریح نموده که این دو از سنخ علم بالمعنی الاعم اند؛ اراده عبارت است از علم یا ظن موجود زنده به وجود مصلحت در فعل؛ کراهت نیز عبارت از علم یا ظن موجود زنده به وجود مفسده در فعل است. به باور علامه مجلسی، اراده، مطلق علم نیست بلکه علم به منفعت در فعل است. برخی اندیشمندان معتزلی و اشعری، اراده را به «میل» تفسیر نموده اند؛ مقصود از «میل» در این دیدگاه، شوق است. در اندیشه اشاعره، تفسیر اراده به «اعتقاد به نفع» و «شوق» صحیح نیست؛ بلکه عبارت از «صفت مخصص و مرجح» برای انجام فعل است. دیدگاه مشهور فلاسفه این است که حقیقت اراده عبارت از شوق اکید است. دیدگاه برگزیده در حقیقت اراده انسان این است که اراده جزء مفاهیم منطقی و ماهوی نبوده بلکه از مفاهیم فلسفی است؛ منشا انتزاع اراده انسان نیز برخلاف دیدگاه مشهور فلاسفه، «شوق اکید» نیست.
    کلیدواژگان: اراده، شوق اکید، اعتقاد، میل، متکلمان، فلاسفه
  • فضل الله روزبهی صفحه 95
    صور ذهنی به جهت تجرد و ثبات خود، تغییر یا تکامل نمی پذیرند و امر صدق و کذب تصدیقات و گزاره ها بین وجود و عدم دایر است، یعنی صادق تر یا کاذب تر بودن تصدیقات معنا ندارد. تصدیق بدیهیات و ضروریات از تحول در امانند، هر چند فهم بهتر آن ها میسر شود. از طرف دیگر، نظریات تغییرپذیرند، هر چند یقینیات منطقی از جهت منطقی استوارند. فهم بهتر- به معنای تحول کیفی فهم- نیز، امکان پذیر است که با تکامل نفس پدید می آید. نفس انسانی با تهذیب درونی و اتحاد با معلومات خویش تکامل می یابد. و هر گونه تغییر یا تکاملی تنها در نفوس بشری واقع می شوند.
    کلیدواژگان: تحول، تکامل، معرفت، صور علمی، بدیهیات، نظریات، فهم بهتر
  • عبدالحسین خسروپناه صفحه 125
    مدرنیته، ویژگی دنیای جدید است که از غرب آغاز و تا شرق دامن گستراند. پرسش مهم این است که گوهر مدرنیته چیست و آیا با اسلام قابل جمع است؟ گوهر مدرنیته از نظر دکارت، ابژکتیویته و از نظر کانت سوبژکتویته است. ابژکتیویته و سوبژکتیویته در فلسفه دکارت و کانت به معنای اصالت دادن به فاعل شناسای انسانی است؛ انسانی که هستی موجودات دیگر، حتی خدا و وحی توسط او تعیین می گردد. این گوهر، ممکن است به شناخت و اثبات خدا برسد یا نسبت بدان، شک ورزد و یا اینکه آن را انکار کند و در هر سه حال، فاعل شناسای الهی که به چیستی عالم و آدم بپردازد و از چگونگی تغییر آنها سخن بگوید، در پارادایم مدرنیته پذیرفته نیست. این مطلب نه تنها در مدرنیسم، بلکه در پست مدرنیسم نیز ساری و جاری است. همه دستاوردهای عصر مدرن، اعم از فلسفه، دانش، تکنولوژی و صنعت، سیاست، امنیت، معنویت، سلامت، هنر و معماری، رسانه و ارتباطات و...، جملگی از عقلانیت خودبنیاد و نفسانی انسانی سرچشمه گرفته است. اسلام با اینکه عقلانیت مستقل از وحی را می پذیرد؛ لکن با سوبژکتویته مخالف است و بر فاعل شناسای الهی تاکید می ورزد. این مخالفت به معنای مخالفت با همه دستاوردهای عصر مدرن نیست. عقلانیت اسلامی به متدینان کمک می کند تا با رویکرد انتقادی و گزینشی به دستاوردهای مدرن بپردازند.
    کلیدواژگان: اسلام، مدرنیته، مدرنیسم، پست مدرنیسم، ابژکتیویته، سوبژکتیویته
  • مسلم محمدی، صفر نصیریان صفحه 141
    در معنویت گرایی منهای دین، آموزه های دین و مسائل اخلاقی آن چون ریشه در احساسات و ایمان دارند، اثبات پذیر نیستند؛ بنابراین به هیچ وجه قابلیت عقلانی شدن را ندارند. در مقابل آموزه های معنویت گرا چون ریشه در تجربه دارند، اثبات پذیرند و قابلیت عقلانی شدن را دارند. این رویکرد با این نگاه شکل گرفته که دینداری اگر تعبد نداشته باشد، دینداری نیست و معنویت اگر متعبدانه باشد، معنویت نیست. این نوع نگاه به معنویت و انحصار آن در تجربه، از یک سو قلمرو عقلانیت را تضییق کرده و از سوی دیگر تجربه های غیر عقلانی را نیز داخل در تعریف عقلانیت کرده است، که این نگاه جامع و مانع بودن تعریف عقلانیت را مخدوش خواهد نمود. علاوه اینکه این نگاه و طرز تلقی از معنویت، چون تحت تاثیر مبانی مدرنیته، از جمله شک گرایی و نسبیت گرایی در دین شکل گرفته است، به هیچ وجه ثبات اخلاقی و اعتقادی را بر نمی تابد. با تبیین درست عقلانیت، اخلاق دینی داخل در مقوله معنویت و اخلاقیات تجربی غیر مستند به عقل، خارج از این مقوله خواهند بود.
    کلیدواژگان: معنویت، دین، عقلانیت، تعبد، ایمان، معرفت، شک
  • خضر ذوالفقاری صفحه 155