فهرست مطالب

مطالعات علوم پزشکی - سال بیست و ششم شماره 6 (شهریور 1394)

مجله مطالعات علوم پزشکی
سال بیست و ششم شماره 6 (شهریور 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/07/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سمیه عطاری حاجی پیرلو، ندا ولی زاده، محمدحسن خادم انصاری، یوسف رسمی، فاطمه خردمند*، یونس خلیلی، صبا نیکان فر، محمد زارع صفحات 451-458
    پیش زمینه و هدف

    میزان تغییریافته برخی از عناصر کمیاب و آنتی اکسیدان ها در بیماران مبتلا به دیابت مشاهده شده است. روی به عنوان یک ریزمغذی ضروری و آنتی اکسیدان، نقش مهمی را در عملکرد چندین آنزیم ایفا می کند. به نظر می رسد که تغییرات میزان روی یکی از فاکتورهای دخیل در پاتوژنز بیماری دیابت باشد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان سرمی روی در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 و بستگان درجه اول آن ها بود. همچنین همبستگی بین میزان قند خون ناشتا و میزان روی، مورد ارزیابی قرار گرفت.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه 46 مورد بیمار مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2، 46 مورد بستگان درجه اول آن ها و 50 مورد کنترل سالم موردبررسی قرار گرفتند. غلظت سرمی روی توسط کیت رنگ سنجی (Biorex، UK) اندازه گیری شد. قند خون ناشتا با استفاده از کیت استاندارد (محصول شرکت پارس آزمون، ایران) مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    میزان کاهش یافته روی (001/0=P) در بستگان درجه اول بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل سالم به دست آمد. میزان قند خون ناشتا همبستگی منفی با میزان روی (431/0-r=، 003/0=(P در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 داشت. اما میزان قند خون ناشتا با میزان روی (024/0r=، 8/0=(P در بستگان درجه اول بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 همبستگی معنی داری نشان نداد.

    نتیجه گیری

    در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 و بستگان درجه اول آن ها، متابولیسم روی تغییر کرده است که ممکن است عاملی برای افزایش خطر پیشرفت دیابت ملیتوس نوع 2 در بستگان درجه اول باشد.

    کلیدواژگان: روی، قند خون ناشتا، دیابت ملیتوس نوع 2، بستگان درجه اول بیماران دیابتی
  • امین عبدالله زاده فرد، اکرم آهنگرپور، محمدکاظم غریب ناصری، معصومه احمدی زاده، ایران رشیدی، طه جلالی صفحات 459-466
    پیش زمینه و هدف
    سولفید هیدروژن به خاطر دارا بودن اثر محافظت سلولی در پیش گیری و درمان اختلالات زیادی استفاده می شود. اثر سولفید هیدروژن بر سیستم هورمونی کلیه در مسمومیت کلیوی ناشی از سیس پلاتین نامشخص می باشد. هدف این مطالعه بررسی اثرات سیستم هورمونی کلیه در مسمومیت کلیوی ناشی از سیس پلاتین در موش صحرایی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگ داولی به 6 گروه: کنترل (C)، مسمومیت کلیوی با سیس پلاتین (CP، 6mg/kg، i.p،)، مسمومیت کلیوی درمان شده با دهنده سولفید هیدروژن (NaHS، 100 μmol/kg)، دریافت کننده پروپارژیل گلیسین (مهارکننده آنزیم تولید سولفید هیدروژن، PAG 50mg/kg، i.p.)، پروپارژیل+سیس پلاتین (PAG+CP) و گروه پروپارژیل+سولفید هیدروژن+سیس پلاتین (PAG+NaHS+CP) تقسیم شدند. حیوانات شش روز بعد از تزریق داروها تحت بیهوشی کشته شدند و نمونه خون جهت آزمایشات جمع آوری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اوره و کراتینین به طور معنی داری در گروه مسمومیت کلیوی با سیس پلاتین بالاتر از گروه کنترل بود. غلظت اریتروپویتین پلاسما در گروه مسمومیت کلیوی سیس پلاتین در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. غلظت رنین در گروه دریافت کننده پروپارژیل گلیسین مختصری در مقایسه با بقیه گروه ها افزایش داشت. درمان موش های صحرایی با دهنده سولفید هیدروژن (NaHS) توانست این تغییرات را به صورت معنی داری برگرداند.
    بحث و نتیجه گیری
    درمان با NaHS از افزایش اریتروپویتین، اوره و کراتینین ایجادشده با سیس پلاتین جلوگیری کرده است. سولفید هیدروژن احتمالا با اثرات محافظت سلولی خود از قبیل خواص آنتی اکسیدانی از تغییرات هورمونی در مسمومیت کلیوی با سیس پلاتین جلوگیری می کند.
    کلیدواژگان: رنین، اریتروپویتین، سولفید هیدروژن، سیس پلاتین، مسمومیت کلیوی
  • مهین بخشی، دنیز کاویی، لاله ابراهیم اوا، حمید آسایش، آیدا مهدی پور صفحات 467-474
    پیش زمینه و هدف
    دوره بارداری دوره بسیار حساس و مهمی ازنظر مشکلات دندانی برای زنان است، لذا این تحقیق باهدف بررسی رابطه بارداری و ترم های مختلف آن با میزان PH، ظرفیت بافری واسترپتوکوک موتانس بزاق انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روشCross sectional بر روی 120 زن مراجعه کننده به بیمارستان زنان و زایمان باکو با متوسط سنی 2.91±24.1سال انجام گرفت. 30 زن غیرباردار به عنوان گروه کنترل و 90 زن باردار به عنوان گروه موردمطالعه انتخاب شدند. در هر دو گروه آزمایش کشت استرپتوک موتانس به عمل آمد. PHبزاق و ظرفیت بافری آن توسط PH meter و روش تیتراسیون اندازه گیری شد و هر دو گروه توسط آنالیز آماری واریانس ANOVA با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    اختلاف معناداری در میانگین سنی گروه کنترل و مورد وجود نداشت 5)00.P). تفاوت میانگین میزان PH بزاق بین گروه کنترل در مقایسه با خانم های باردار در سه ماهه اول، دوم و سوم معنی دار می باشد (P<0.001). ظرفیت بافری بزاق در سه ماهه دوم و سوم بارداری به میزان معنی داری نسبت به گروه کنترل پایین تر بود ((P<0.05.
    بحث و نتیجه گیری
    طبق نتایج این مطالعه، کاهشPH و ظرفیت بافری و افزایش استرپتوکوک موتان در بزاق در ماه های آخر بارداری می تواند باعث افزایش ریسک بروز پوسیدگی شود، لذا ارزیابی سلامت دهان و دندان در طی بارداری نباید نادیده گرفته شود.
    کلیدواژگان: بارداری، بزاق، PH، ظرفیت بافری، استرپتوکوک موتانس
  • حیدرعلی اسماعیلی، جعفر نجف زاده *، نوید علم دوست صفحات 475-481
    پیش زمینه و هدف

    آنتی A1 جزء آنتی بادی های سرد به شمار می رود و اهمیت بالینی ندارد اما چنانچه آنتی A1 در دمای 37 درجه واکنش دهد، دارای اهمیت بالینی است که این مسئله به ندرت اتفاق می افتد. بیش از 80 درصد افراد دارای گروه های خونی A و AB، دارای زیرگروه خونی A1 و A1B می باشند و در 20 درصد باقی مانده، زیرگروه های غیر A1 که البته در اکثریت موارد، زیرگروه A2 (یا A2B) می باشند. فنوتیپ A1 به طورمعمول در آزمون سازگاری بررسی نمی شود. بااین حال، برخی از بیماران و اهداکنندگان ممکن است به عنوان A غیر A1 و یا AB غیر A1B، به علت وجود آنتی بادی ضد A1 در پلاسما در این بررسی ها مورد ارزیابی قرار گیرند. در این بررسی، ما در مورد شیوع گروه های خونی که دارای آنتی بادی A1 می باشد و ازنظر کلینیکی دارای اهمیت می باشد، پرداختیم.

    مواد و روش کار

    این پژوهش به صورت توصیفی انجام شد و تعداد 245 بیمار به صورت تصادفی جمع آوری شدند. و میزان شیوع زیرگروه های A1 و A2 و وجود آنتی بادی های ضد A1 تعیین شد.

    یافته ها

    نسبت زیرگروه های A1 و A2 در افراد با گروه خونی A در نمونه موردمطالعه ما، بدین صورت می باشد که در حدود 6/94 درصد موارد دارای زیرگروه A1 و در حدود 4/5 درصد موارد دارای زیرگروه A2 بودند. نسبت و شیوع آنتی A1 در افراد با گروه خونی A2 در نمونه موردمطالعه ما، با توجه به عدم وجود آنتی A1 در نمونه های بیماران، در حد صفر بود.

    نتیجه گیری

    جمع آوری اطلاعات نشان داد که بررسی برخی زیرگروه ها نظیر A1 و A2 و آنتی A1 در گروه های خونی (باوجود نادر بودن) می تواند در گروه بندی ABO، مفید و حیاتی واقع شود.

  • محسن جلیل زاده، کمال خادم وطن، حمیدرضا خلخالی، شاکر سالاری لک صفحات 482-492
    پیش زمینه و هدف
    بیماری های قلبی عروقی شایع ترین علت مرگ ومیر در استان آذربایجان غربی هست. این مطالعه جهت برآورد سهم عامل خطر تعدیل پذیر چاقی مرکزی و تعیین آثار کاهش شیوع آن بر بار بیماری های قلبی عروقی انجام گردید.
    مواد و روش کار
    برای محاسبه سهم عوامل خطر، از روش شناسی ارزیابی خطر مقایسه ای سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. شیوع عامل خطر از داده های استانی ششمین دور بررسی مراقبت عوامل خطر بیماری های غیر واگیر سال 90 و اندازه اثر مربوطه از مطالعه قند و لیپید تهران استخراج گردید.
    یافته ها
    با کاهش درصد زنان مبتلا به چاقی مرکزی از 19.1درصد به سطح حداقل خطر تئوریک (صفر) و امکان پذیر (12درصد)، به ترتیب 9.5درصد و 3.5درصد درصد از دالی منتسب به بیماری های قلبی عروقی قابل اجتناب خواهد بود. در مردان نیز با کاهش شیوع چاقی مرکزی از 18درصد به سطح خطر تئوریک (صفر) و حداقل خطر امکان پذیر (12درصد) مقادیر متناظر به ترتیب برابر با 7.4درصد و 2.5درصد خواهد بود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به سهم قابل توجه چاقی مرکزی در بار منتسب به بیماری های قلبی عروقی در استان آذربایجان غربی و در نظر گرفتن این موضوع که چاقی مرکزی در افزایش فشارخون، کلسترول، تری گلیسیرید و قند خون که به عنوان عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی مطرح هستند نقش مهمی دارد، پیشگیری و کنترل چاقی مرکزی یک رویکرد اساسی در کاهش ابتلا و میرایی بیماری های قلبی عروقی خواهد بود.
    کلیدواژگان: بیماری های قلبی عروقی، بار منتسب، چاقی مرکزی، سهم تاثیر بالقوه
  • فربد فدایی، سمیه اشکواری، ندا علی بیگی، محمدرضا خدایی اردکانی، علی ناظری آستانه صفحات 493-503
    پیش زمینه و هدف
    تجویز داروی روان پزشکی مناسب، با توجه به استفاده گسترده از این داروها، لزوم تشخیص صحیح اختلال روانی و پتانسیل بالای خطر خودکشی با داروهای روان پزشکی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی انواع داروهای روان پزشکی تجویزشده توسط پزشکان غیرروانپزشک و انطباق آن ها با وضعیت روانی مراجعین به آن پزشکان در کرج می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه، 3 داروخانه در شمال، جنوب و مرکز کرج انتخاب شدند و نمونه گیری به صورت خوشه ایصورت پذیرفت. 195 نسخه شامل داروهای روان پزشکی و همچنین صاحبان آن نسخ در صورت تمایل بررسی شدند. صاحبان نسخ دارویی به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی و مصاحبه بالینی ساختاریافته ارزیابی شدند. نمره برش کل در پرسشنامه برای انجام مصاحبه،23 در نظرگرفته شد. تحلیل داده ها با کمک SPSS-18 و به روش آمار توصیفی، مربع کای، آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیری انجام شد.
    یافته ها
    بیشترین تعداد نسخه (42درصد) متعلق به پزشکان عمومی و بیشترین داروهای تجویزشده ضدافسردگی ها (70درصد) بودند. 51درصد درصد از مراجعین به پزشکان عمومی، 46درصد از مراجعین به پزشکان داخلی و 54درصد از مراجعین به پزشکان مغز و اعصاب فاقد مشکل روان پزشکی شناخته شدند. در اغلب موارد، داروها بر پایه شکایت اولیه مراجعین تجویزشده بودند.
    نتیجه گیری
    در اغلب موارد، داروهای روان پزشکی تجویزشده توسط پزشکان غیرروانپزشک، با وضعیت روانی مراجعین آن ها منطبق نبود. این مطالعه نشان داد که باید به مسئله آموزش پزشکان در خصوص مدیریت و درمان اختلالات روان پزشکی، اهمیت بیشتری داده شود.
    کلیدواژگان: تجویز داروهای روان پزشکی، پزشکان غیرروانپزشک، وضعیت روانی مراجعین، شهر کرج
  • عارف هوشیاری، غلامرضا نجفی، رجبعلی صدرخانلو، لیلا زارعی صفحات 504-512
    پیش زمینه و هدف
    روتاگراوئولنس (RG) به طورمعمول تحت عنوان سداب، از زمان قدیم به عنوان یک گیاه دارویی شناخته شده است.سداب در طب سنتی به عنوان ضدبارداری و گاهی برای سقط جنین در انسان استفاده می شود.شناخت کمی در خصوص مکانیسم ضد باروری آن وجود دارد.این مطالعه به منظور شناخت خاصیت ضد باروری عصاره آبی سداب با مطالعه هیستومورفومتری انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تجربی حاضر، از 24 موش ماده استفاده شد.حیوانات به 2 گروه کنترل و RG (سداب) تقسیم شدند.گروه های کنترل 2/0 میلی لیتر نرمال سالین و گروه های RG عصاره آبی RG را با دوز 300mg/kg در هر روز به صورت خوراکی به مدت 14 روزدریافت کردند.نمونه برداری در روزهای 17، 24 و 31 روز از شروع آزمایش انجام گرفت و بعد از تهیه مقاطع سریالی از تخمدان، بررسی هیستومورفومتری با شمارش و اندازه گیری انواع فولیکول ها انجام گرفت.
    یافته ها
    یافته های ما نشان می دهد که عصاره آبی سداب باعث کاهش تعداد فولیکول های بالغ و افزایش تعداد فولیکول های نابالغ می شود.همچنین یافته های ما نشان می دهد عصاره سداب باعث کاهش قطر انواع فولیکول های نسبت به گروه کنترل می شود.
    استنتاج
    نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف عصاره آبی سداب می تواند با تداخل در تکامل فولیکول ها، باعث کاهش قدرت باروری در موش ماده گردد.
    کلیدواژگان: فولیکول، سداب، موش، ضدباروری
  • سحر پوراقبالی، علیرضا منصف اصفهانی، محمد جعفری صفحات 513-518
    پیش زمینه و هدف
    این مطالعه جهت بررسی ارتباط بین سطح سرمی مارکرهای سرمی HER2-neu، CA15-3 و CEA با مرحله TNM سرطان پستان انجام شده است.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه نمونه سرمی 50 بیمار مبتلا به سرطان پستان قبل از عمل جراحی ازنظر مارکرهای سرمی ذکرشده با استفاده از روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس در مورد هر بیمار اسلایدهای هیستوپاتولوژی تهیه و با فن هماتوکسیلین _ائوزین رنگ شدند و ازنظر اندازه تومور، نوع و درجه هیستوپاتولوژیک و درگیری غدد لنفاوی بررسی شدند. متاستاز تومور از طریق بررسی اسکن استخوان و سایر یافته های رادیولوژیک، بیوپسی مغز استخوان و سطح آلکالن فسفاتاز سرم ارزیابی شد.
    یافته ها
    سطح سرمی HER2-neu در 16 درصد بیماران (8 مورد)، CA15-3 در 78 درصد (39 مورد) و CEA در 66 درصد (33 مورد) مشاهده شد. در بررسی انجام شده بین سطح سرمی HER2-neu، CA15-3 و CEA با مرحله بالینی تومور رابطه وجود داشت (p<0.001). در مورد درگیری غدد لنفاوی ارتباط خوبی بین درگیری غدد لنفاوی و سطح سرمی تومور مارکرها وجود داشت (p<0.001 در مورد CA15-3 و CEA و p=0.007 در مورد HER2-neu).
    همچنین سطح سرمی CA15-3 و CEA با اندازه تومور در ارتباط بود (p<0.001 در مورد CA15-3 و p=0.004 در مورد CEA) اما ارتباط معناداری بین سطح سرمی HER2-neu با اندازه تومور دیده نشد (p=0.152). در مورد درجه تومور ارتباط معناداری با سطح تومور مارکرها وجود داشت (p<0.001). ارتباطی بین نوع هیستوپاتولوژی تومور با سطح سرمی تومور مارکرها وجود نداشت (p=0.397، p=0.118 و p=0.154 به ترتیب در مورد HER2_neu، CA15-3 و CEA).
    بحث: سطح سرمی تومور مارکرهای HER2-neu، CA15-3 و CEA می تواند به عنوان پیشگویی کننده مرحله بالینی تومور قبل از عمل جراحی استفاده شود.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، مارکرهای سرمی، غدد لنفاوی
  • هانیه اکبری نخجوانی، رحیم بدری گرگری صفحات 519-530
    پیش زمینه و هدف
    سرطان سینه دومین سرطان شایع در جهان می باشد. این بیماری و درمان های مربوط به آن بر سطح عملکردهای کیفیت زندگی تاثیرگذار است. درمان های روان شناختی می تواند بر کیفیت زندگی این بیماران موثر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش افشای هیجانی به شیوه گفتاری/ نوشتاری بر بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه سرطان سینه تبریز بود.
    مواد و روش کار
    در این پژوهش با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی، نمونه ای شامل 30 نفر از زنان مبتلابه سرطان سینه، عضو در انجمن حمایت از بیماران سرطان سینه آذربایجان شرقی، انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل موردمطالعه قرار گرفتند (در هر گروه 15 نفر). ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های کیفیت زندگی EORTCQLQ_C30.V.3 تواما«با پرسشنامه BR23.V.3 متعلق به سازمان اروپایی تحقیقات درمان سرطان، بود. در فرایند اجرا، گروه افشای هیجانی به مدت چهار جلسه به افشاء خاطرات ناخوشایند مرتبط با بیماری پرداختند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند.
    یافته ها
    نتایج به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که روش افشای هیجانی در مولفه های عملکرد جسمانی، شناختی، اجتماعی، عاطفی، کیفیت عمومی و علائم بیماری، باعث بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه سرطان سینه شده است ولی بر مولفه های عملکرد جنسی و ایفای نقش، تاثیری نداشته است.
    نتیجه گیری
    می توان از روش افشای هیجانی به عنوان یک روش موثر در بهبود کیفیت زندگی این دسته از بیماران در مراکز آنکولوژی و به عنوان درمان های تکمیلی در کنار درمان های پزشکی سود جست.
    کلیدواژگان: افشای هیجانی به شیوه گفتاری، نوشتاری، کیفیت زندگی، سرطان سینه
  • امیر امنیت طلب، اسماعیل تمدنفرد، سیامک چراغیان، احد درستقول، الهام بابادوست ثانی، مهرزاد مهر، زهره نجفی صفحات 531-541
    پیش زمینه و هدف
    اثر محافظتی هیستیدین بر روی سیستم عصبی به خوبی مشخص شده است. در این مطالعه کارآیی آزمون های آلودینی سرما و فرمالین همراه با آسیب شناسی در تزریق داخل صفاقی هیستیدین به موش های صحرایی دارای له شدگی عصب سیاتیک ارزیابی شد.
    مواد و روش کار
    از 57 سر موش صحرایی برای ارزیابی آلودینی سرما و آزمون فرمالین استفاده شد. مقاطع هیستوپاتولوژی نیز با دو روش رنگ آمیزی و تعداد سلول های شوان، فیبرهای عصبی میلینه برای ارزیابی روند ترمیم بررسی شدند.
    یافته ها
    آلودینی سرما و آزمون فرمالین در گروه دریافت کننده هیستیدین 400mg/kg بهترین نتایج را داشتند که با نتایج آسیب شناسی مطابقت داشتند. در این گروه، آلودینی ناشی از سرما از روز 7 پس از ایجاد ضایعه در عصب سیاتیک شروع و در روزهای 14 و 21 به حداکثر رسیده و پس ازآن تا آخر تجربه (روز 42) نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (p<0.05). همچنین پاسخ درد فرمالینی در روزهای 14، 28 و 42 نسبت به قبل از ایجاد ضایعه با توجه به گروه کنترل کاهش یافت (p<0.05).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد آزمون های آلودینی سرما و فرمالین همراه با آسیب شناسی تاییدکننده اثر هیستیدین 400mg/kg در ترمیم عصب سیاتیک له شده بود. همچنین نتایج این تحقیق و مطالعات پیشین نشان داد در مقایسه آزمون های فیزیولوژیک برای دردهای نوروپاتیک، شاخص عمل، آلودینی سرما و درد فرمالین به ترتیب دارای کارایی بهتر و نتایج با همخوانی بیشتر با آسیب شناسی می باشند.
    کلیدواژگان: آلودینی سرما، آزمون درد فرمالین، هیستیدین، عصب سیاتیک له شده، موش صحرایی
|
  • Somaye Atari, Hajipirloo, Neda Valizadeh, Mohammad Hassan Khadem Ansari, Yousef Rasmi, Fatemeh Kheradmand, Yones Khalili, Saba Nikanfar, Mohammad Zareh Pages 451-458
    Background and Aims

    The altered levels of some essential trace elements and antioxidant minerals have been observed in diabetic patients. Zinc, as an antioxidant and essential trace element, plays a significant role in the function of many enzymes. Altered zinc content seems to be one of the contributing factors in the pathogenesis of this disease. The purpose of this study was to investigate serum level of zinc (Zn) and the correlation between zinc and fasting blood sugar (FBS) in patients with type 2 diabetes mellitus (T2DM) and their first-degree relatives (FDR). Methods & Materials: 46 subjects with T2DM, 46 FDR and 50 healthy subjects were involved in this study. Serum concentrations of Zn were measured by colorimetric kit (Biorex, UK). Fasting blood glucose (FBG) was assayed using the standard kit (made by Pars Azmoon Inc., Tehran, Iran).

    Results

    We found decreased levels of Zn (P<0.001) in FDR when compared to healthy controls. FBS levels were negatively correlated with Zn (r=0.431,P=0.003) in patients with T2DM. However, there was no correlation between FBS level and Zn (r=0.024,P=0.8) in FDR.

    Conclusion

    Finally, patients with T2DM and their FDR has altered metabolism of Zn which may contribute to increased risk of developing T2DM later on in FDR’s life.

    Keywords: zinc, Fasting blood sugar, Type 2 diabetes mellitus, First degree relatives of diabetic patients
  • Amin Abdollahzade Fard, Akram Ahangarpour, Mohammad Kazem Gharibnaseri, Masomeh Ahmadizadeh, Iran Rashidi, Taha Jalali Pages 459-466
    Background and Aims
    Hydrogen sulfide due to cytoprotective effects can be used in prevention and treatment of many disorders. The effects of hydrogen sulfide onhormonal system in rat kidneys with cisplatin (CP) nephrotoxicity are unknown. The purpose of the experiments was to survey the effects of hydrogen sulfide on rat kidneys hormonal system with cisplatin nephrotoxicity.
    Materials and Methods
    In this experimental study, sixty male Sprague-Dawley rats were divided into six groups: control group (C), nephrotoxic group received single dose of cisplatin (CP, 6mg/kg, i.p.), nephrotoxic groups that received single dose NaHS (100µmol/kg, i.p.), propargyl glycine (PAG=CSE inhibitor, 50 mg/kg, i.p.), PAG+CP and PAG+NaHS+CP. Animals were sacrificed 6 days after CP (or vehicle) treatment, and blood was collected for laboratory analysis.
    Results
    The results showed that plasma urea and creatinine in cisplatin nephrotoxic rats were significantly higher than the control group. Plasma erythropoietin in cisplatin nephrotoxicity group increased when compared to the control group. There was a slight increase in plasma renin concentration in the PAG group when compared to other groups. When the hydrogen sulfide was administered to the experimental rats, these changes were reversed.
    Conclusion
    Hydrogen sulfide prevented erythropoietin, urea, and creatinine changes in cisplatin nephrotoxic rats probably by its cytoprotective effects such as antioxidant properties.
    Keywords: Renin, Erythropoietin, Hydrogen Sulfide, Cisplatin, Nephrotoxicity
  • Mahin Bakhshi, Daniz Kavei, Laleh Ibrahimova, Hamid Asayesh, Aida Mehdipour Pages 467-474
    Materials and Methods
    This cross sectional study was done among 120 women who referred to the Gynecology hospital in Baku with an average of 24.1± 2.91 years. 30 non pregnant women were selected as controls and 90 pregnant women as the study group. S. Mutans culture test was accomplished in both groups. PH and buffering capacity of saliva was measured using a PH meter and titration method. Two groups were compared using statistical analysis of variance ANOVA.
    Results
    There was no significant difference in the mean age of study and control group (P<0.05). There was significant difference between study and control groups regarding colony numbers of S. mutans in the saliva (P<0.001). The difference of mean saliva PH was significant between the control group and pregnant women in the first, second, and third trimester of pregnancy (P<0.001). The buffering capacity of saliva in second and third trimester of pregnancy was significantly lower than the control group (P<0.05).
    Conclusion
    According to this study, the decrease in PH and buffering capacity of saliva and increase in S. mutans in the saliva during pregnancy can contribute to increased risk for dental caries. So the assessment of oral health during pregnancy should not be ignored.
    Keywords: Pregnancy, Saliva, PH, Buffering capacity, Streptococcus mutans
  • Heydar Ali Esmaili, Jafar Najafzadeh, Navid Elmdust Pages 475-481
    Background and Aims

    Mistyping either a donor or a recipient can lead to transfusion with ABO incompatible blood which results in severe intravascular hemolysis and may even result in the death of the recipient. ABO phenotype is one of the essential tests in immunohematology. Eighty percent of blood group A and AB persons are subtype A1 and A1B, respectively. The other 20% of these blood groups are subtype “non-A1,” most often A2 (or A2B). A1 phenotyping is not routinely performed in compatibility testing; however, some patients and donors may be identified as “A, non-A1” or “AB, non-A1B” in the course of routine blood bank typing because they have anti-A1 antibody in their plasma. Anti-A1 is a cold antibody with no clinical significance, but if reacted at 37˚c it can be clinically significant, that happens rarely. At the present, we report the prevalence of blood groups that have anti-A1 antibody and have clinical significance. The study was done to assess the prevalence of a subgroup and the transfusion implications.

    Materials and Methods

    An analysis was performed on patients during the period from June 2014 to November 2014. In this descriptive study, we enrolled 245 samples using random sampling method. To confirm the prevalence of A1 and A2 subtypes in ABO grouping, we conducted a few tests. The collected data were analyzed by SPSS 15 statistical software.

    Results

    There was about 94.6% of A1 subgroup and 5.4% of cases were of A2 subgroups. There was no proportion and prevalence of A1-antibody in A2 blood group in our samples, because there was no reaction between the blood serum of patients with cell A1 references. There was no trace of anti-A1 in the plasma of patients.

    Conclusion

    The collected data show that implementation of some subgroups such as A1 and A2 and anti-A1 in blood grouping is vital for ABO blood typing.

    Keywords: ABO system, Immune hemolytic reactions, Anti, A1 antibody, A2 blood group
  • Mohsen Jalilzadeh, Kamal Khademvatan, Hamid Reza Khalkhali, Shaker Salarilak Pages 482-492
    Background and Aims
    Cardiovascular diseases are the most common cause of death in the West Azerbaijan Province. This study was conducted to estimate the contribution burden of modification risk factor of central obesity and determine the effect of reducing its prevalence on cardiovascular diseases in this province.
    Materials and Methods
    To calculate the Potential Impact Fraction (PIF), the World Health Organization comparative risk assessment (CRA) methodology was used. The prevalence of risk factors was obtained from provincial data of the sixth steps survey of non-communicable risk factors conducted in 2011 and the effect size of risk factor was extracted from Tehran Lipid and Glucose Study.
    Results
    By reducing the percent of women with central obesity from%19.1 to the theoretical (zero level) and the feasible minimum risk level (%12), then attributable Disability Adjusted Life Years (DALYs) to cardiovascular disease was avoidable as 9.5% and 3.5%, respectively. Also with the decrease in the prevalence of obesity in men from 18% to the theoretical risk (zero) and feasible minimum risk (12%), the corresponding value was 7.4% and 2.5%, respectively.
    Conclusion
    According to the considerable contribution of central obesity on attributable burden of cardiovascular disease in the West Azerbaijan province and considering this fact that central obesity has an important role in increasing hypertension, cholesterol, triglycerides and blood sugar. Thus, central obesity prevention and control will be an essential approach in reducing morbidity and mortality from cardiovascular diseases.
    Keywords: Cardiovascular diseases, Attributable burden, Central obesity, Potential impact fraction
  • Farbod Fadai, Somayeh Ashkevari, Neda Alibeigi, Mohammad, Reza Khodaie Ardakani, Ali Nazeri Astane Pages 493-503
    Materials and Methods
    In this study, 3 pharmacies in the North, South and central regions of Karaj were selected and cluster sampling was done. About 195 prescriptions including psychiatric medications were taken into consideration as well as the patients receiving them. Consistency was assessed using GHQ 28 item version and SCID-1. The general cut-off point in the GHQ on the interview was 23. The analysis of data was done via SPSS-18 and using both through descriptive and analytic statistics, the regression, Chi-Squared and correlation tests.
    Results
    Most of prescriptions (42%) belonged to the general physicians and the most frequently prescribed medications belonged to antidepressant drugs (70%). 51% of patients referring to the general physicians, 46% of patients referring to the internal medicine physicians and 54% of patients referring to the neurologist with no psychiatric problems. In most cases, psychiatric medications were prescribed based on the patients’ initial complaints.
    Conclusion
    In most cases, psychiatric medications prescribed were not consistent with the mental status of patients. As this study showed more attention should be paid to training physicians in management and treatment of psychiatric disorders.
    Keywords: rescription of psychiatric medications, Non, psychiatric physicians, Patients mental status
  • Aref Hoshyari, Golamreza Najafi, Rajabali Sadrkhanlo, Leila Zarei Pages 504-512
    Background and Aims
    Ruta Graveolens (RG) commonly called sodab has been known as a medicinal herb since ancient times.RG (Sodab) is traditionally used as contraceptive and occasionally for induction of abortion in humans.However, little is known about its anti-fertility property.This work aimed to study the anti-fertility properties of RG aqueous extract using histomorphometry method.
    Materials and Methods
    The study was performed on 24 female mice that were divided into two groups as control and RG.The control group received normal saline 0.2 ml and the RG group received 300 mg/kg aqueous extract of RG per day, orally for 14 days.On days 17 (week 1), 24 (week 2) and 31 (week 3) after treatment, Histomorphometric studies were conducted on the ovary tissue.The number of follicles and its diameters were measured.
    Results
    We found that RG extract reduced the number of mature follicles, and increased the number of immature follicles.The findings revealed that RG extract reduced follicle diameter in mice, when compared to the control group.
    Conclusion
    It was found that the aqueous extract of RG interfere with follicle development and reduced fertilizing ability in female mice.
    Keywords: Follicles, Rutagraveolens, Mice, Anti, fertility
  • Sahar Poureghbali, Alireza Monsef Esfahani, Mohammad Jafari Pages 513-518
    Background and Aims
    This study aimed to explore the correlation of serum level of HER2-neu, CA 15-3, and CEA with TNM staging for breast cancer
    Material and Methods
    In this study serum samples of 50 patients with breast cancer were assessed with ELISA method for level of HER2-neu, CA15-3 and CEA preoperatively. After operation histopathologic specimens stained with Hematoxylin and Eosin were evaluated for tumor size, histopathologic subtype, grade and lymph node involvement. Tumor stage was determined according to bone scan, radiologic findings, bone marrow biopsy, and serum alkaline phosphatase. Then the correlation of tumor stage and serum level of markers was analyzed.
    Results
    Serum HER2-neu in 16% (8 cases), CA15-3 in 78% (39 cases) and CEA in 66% (33cases) were detected. Serum level of HER2-neu, CA15-3 and CEA was correlated with the clinical stage of the tumor (p<0,001). There was a correlation between serum level of tumor markers and lymph node involvement (p<0.001 for CA15-3 and CEA and P=0.007 for HER2-neu). Serum level of CA15-3 and CEA were correlated with tumor size (p<0.001 and p=0.004 respectively) but there was no correlation with HER2_neu (p<0.15). There was a correlation between histologic grade and tumor markers level (p<0.001). There was no correlation between serum markers and histologic subtype (p=0.397, p=0.118 and p=0.154 for HER2-neu, CA15-3 and CEA respectively).
    Conclusion
    Serum levels of HER2-neu, CA15-3 and CEA can be used as preoperative predictive factors for tumor stag e.
    Keywords: Cancer Patients, Serum markers, lymph node
  • Hanieh Akbari Nakhjovani, Rahim Badri Gargari Pages 519-530
    Background and Aims
    Breast cancer is the second most common cancer in the world. These diseases and their treatment influence the quality of life functions. Psychological treatment can improve the quality of life of these patients. The present study made an attempt to comparatively study the efficacy of emotional disclosure practices using verbal/writing on improving the quality of life for women with breast cancer in Tabriz.
    Materials and Methods
    Utilizing a quasi-experimental design, a sample of 30 women with breast cancer from breast cancer support community members in Tabriz were selected randomly into two experimental groups and control group (n = 15 in each group). Data collection included questionnaires EORTCQLQ_C30.V.3 along with BR23.V.3 questionnaire belonging to the European Organization for Cancer Research and Treatment, respectively. In the implementation process, emotional disclosure group was trained for 4 sessions to impart unpleasant memories associated with the disease, and the control group did not receive any intervention.
    Results
    The results of co-variance test showed that emotional disclosure in women with breast cancer improve quality of life on the components of physical function, cognitive, social, emotional, and general quality and symptoms but has no effect on sexual function and role playing elements, and there was no difference between mindfulness-based cognitive therapy and emotional disclosure.
    Conclusion
    We can take advantage of these methods as complementary therapies in oncology centers along with medical treatment.
    Keywords: Emotional disclosure practices using verbal, writing, Quality of life, Breast cancer