فهرست مطالب

علوم زمین - پیاپی 51-52 (بهار و تابستان 1383)

نشریه علوم زمین
پیاپی 51-52 (بهار و تابستان 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/02/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • پیشگفتار
  • سخن سردبیر
    صفحه 1
  • مقالات
  • آنیتا ترابی، محمدرضا قاسمی صفحه 2
    فروافتادگی دزفول که بین خمش بالارود در شمال باختر، گسل فرونشست دزفول در شمال خاور و گسله پیش بوم زاگرس در جنوب باختر واقع است، دارای توالی کامل و ستبری از رسوبهای دوران میانه زیستی و نوزیستی زمین شناسی می باشد. این منطقه دارای افت ساختمانی قابل ملاحظه ای است. بررسی های ساختاری پنج تاقدیس مخزنی فرونشست دزفول بر پایه تفسیر خطوط بازتاب لرزه ای و تهیه نیمرخهای (profiles) عمقی از تاقدیسها شواهدی را به شرح زیر آشکار ساخته است. با توجه به قوام نسبی (relative competence)لایه ها و هندسه خطوط هم شیب (dip isogon)، لایه های مخزنی پر قوام competent)) مانند آسماری، سروک، ایلام و داریان رده 1B و لایه های منشا و پوشش کم قوام، (incompetent) مانند پابده، گورپی و گرو رده 1A و 1C را بر اساس رده بندی رمزی دارا هستند.
    از دیدگاه ارتباط چین خوردگی با گسلش، چینهای خم گسله (fault-bend folding)، چین پیشروی گسله (fault-propagation folding) و ساختمان انباشت تاق ریخت (antiformal stack) را می توان در مورد این تاقدیسها مشاهده کرد. با توجه به بررسی و تفسیر نیمرخهای بازتاب لرزه ای، میدان نفتی هفتکل مدل چین خوردگی انباشت تاق ریخت را نشان می دهد؛ میدان نفتی نفت سفید مدل چین خوردگی خم گسله را نشان می دهد؛ میدان نفتی پارسی از نوع چین خوردگی پیشروی گسله تفسیر می شود و میدانهای نفتی کرنج و ماماتین احتمالا با مدل چین خوردگی جدایشی مطابقت دارد.
    کلیدواژگان: فروافتادگی دزفول، گسل بالارود، پیش بوم زاگرس، قوام، تاق ریخت، چین خوردگی جدایشی
  • علی دلال اوغلی صفحه 12
    ویژگی های سطحی و درونی یخسار سنگی زبانه ای شکل دامنه شمالی چکاد حرم در کوه سبلان بررسی شده است. ایجاد چاله های سطحی، وجود هسته یخی را در داخل این پدیده نشان می دهد و منشا تشکیل آن با استفاده از مفهوم RILA بررسی شده است.احتمال می رود که یک یخسار معمولی در زیر پوششی از واریزه ها مدفون شده باشد. مقطع قائم این یخسار سنگی تناوب سه لایه را از قاعده به سوی بالا نشان می دهد و از نظر دینامیکی یک یخسار سنگی فعال است.
    کلیدواژگان: یخسار سنگی، یخسار، پیرایخساری، زمینهای یخزده، RILA، سبلان
  • عباس قاسمی، محسن پورکرمانی صفحه 18
    سنگ های گرانیتوییدی مجموعه دگرگونی سورسات را از دیدگاه ویژگی های صحرایی، سنگ شناختی و زمین شیمیایی می توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد. گروه اول شامل توده های گرانیت گنیسی نوع S همزمان با زمین ساخت، گروه دوم شامل توده های گرانیتی، گرانودیوریتی و تونالیتی نوع I کمان آتشفشانی و گروه سوم شامل گرانیتهای قلیایی پس از برخورد است.
    سنگ های مجموعه دگرگونی سورسات شامل انواع مختلف شیست است و پورفیروبلستهای آندالوزیت، کردیریت، استارولیت، گارنت و سیلیمانیت (فیبرولیت) در آنها دیده می شود. سنگ مادر مجموعه دگرگونی، سورسات شامل تناوبی از شیل، سیلتستون و گری وک به همراه میان لایه های کربنات، ماسه سنگ آرکوزی و آذرآواری است.
    بررسی های انجام شده بر روی سنگهای رسوبی دگرگون شده منطقه مورد مطالعه، نشانگر وجود دست کم یک برگوارگی نافذS2))در سنگهای منطقه است. این برگوارگی، اغلب موازی با لایه بندی اولیه سنگهای دگرگونی است. مطالعه پورفیروبلستهای موجود در برشهای نازک، دو مرحله دگرشکلی کاملا” متمایز را در مجموعه دگرگونی سورسات نشان می دهد.
    مرحله اول دگرشکلی (D1) به صورت آثار میان باری (Inclusion trail) مستقیم (S1) و ناهمخوان با برگوارگی چیره منطقه (S2) در پورفیروبلستهای آندالوزیت و استارولیت حفظ شده است. مرحله دوم دگرشکلی (D2) باعث ایجاد برگوارگی چیره منطقه (S2) شده و به دنبال آن، دگرگونی پسرونده(M) در سنگهای دگرگونی منطقه دیده می شود. گذار P-T-t پیشنهادی، نمایانگر یک مسیر ساعتگرد برای مجموعه دگرگونی سورسات است ((Pmax=3/7Kbar، Tmax=600°C.
    کلیدواژگان: مراحل دگرشکلی، پورفیروبلست، آثار میان باری، نمودار P، T، t، جایگاه زمین ساختی گرانیتها، دماسنجی
  • احمد عباس نژاد صفحه 28
    حفره فروکش (Sinkhole) اختیارآباد در دهم تیرماه 1377، به طور ناگهانی در 14 کیلومتری شمال باختری شهرکرمان و مجاور روستایی با همین نام به وجود آمد. چگونگی تشکیل آن از نظربررسی امکان وجود غارهای زیرزمینی در منطقه و شناسایی آنها حائز اهمیت است. دراین رابطه، اظهارنظرهای مختلفی‍، نظیر انحلال سنگهای تبخیری، انحلال سنگ آهک و فرسایش وحمل ماسه های ریزدانه در زیرزمین ارائه شده است. به منظور رفع این وضعیت سردرگم و تعیین سازوکار تشکیل آن، ضمن معرفی شرایط زمین شناختی و زمین آب شناختی منطقه، از روش هیدروژئوشیمیایی و محاسبه نسبت اکی والانی حاصل جمع غلظت کلررور سولفات به بی کربنات (به عنوان نمایه انحلال سنگهای تبخیری) در آبهای زیرزمینی و تهیه نقشه مربوطه استفاده گردید. این نسبت در محدوده نزدیک به حفره در حد 43 بوده و با دور شدن از آن کاهش می یابد و به کمتر از 5 می رسد.
    لذا، این نسبت وشواهد دیگر، نظیر نقشه هدایت الکتریکی آبهای زیرزمینی، وجود سنگهای تبخیری درستون چینه شناسی منطقه و نزدیکی به معدن گچ، همگی موید فروکش کردن غارهای حاصل از انحلال سنگهای تبخیری می باشند. نوع سنگ تبخیری احتمالا“گچ است. افت شدید سطح آبهای زیرزمینی، حرکت وسایل نقلیه، تشدید انحلال سنگ در اثر پمپاژ آبهای زیرزمینی و آبیاری از عوامل بالقوه موثر درناپایدار شدن سقف غار و ریزش درنظر گرفته می شوند.
    کلیدواژگان: حفره فروکش، اختیار آباد، کرمان، ایران
  • سیدعلی آقانباتی، ابراهیم قاسمی نژاد، عبدالله سعیدی، محمود احمدزاده هروی، امید دبیری صفحه 36
    از آنجا که نهشته های قاعده گروه شمشک در البرز و بسیاری دیگر از نواحی ایران تحت تاثیر عملکرد رویداد سیمرین پیشین، با یک ناپیوستگی و نیز افق های بوکسیت و لاتریت که نشان دهنده یک دوره خروج از آب می باشد بر روی سازند کربناتی الیکا قرار گرفته اند و با توجه به حجم عظیم ذخایر زغالسنگ و گاز در قسمتهای تحتانی گروه شمشک، مطالعه و بررسی قاعده این واحد سنگ چینه ای از نظر تعیین محیط رسوب گذاری، پالینوزوناسیون و تعیین زمان تشکیل این رسوبات و پالئواکولوژی آن در مناطقی که سازند کربناتی الیکا با یک گذر تدریجی و بدون انقطاع در رسوب گذاری به نهشته های شیلی سنگ ماسه ای گروه شمشک تبدیل می شود، بسیار حائز اهمیت است.
    برش مطالعه شده، در روستای گلندرود و در 16 کیلومتری جنوب رویان (علمده سابق) قرار دارد. در مطالعات انجام گرفته بر روی قاعده گروه شمشک در این منطقه، از مجموع ستبرای 590 متر، 30 نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت در نتیجه سوپرزون Rhaetogonyaulax و نیز چهار بایوزون برمبنای داینوفلاژله ها شناسائی و تفکیک گردید که از پائین به بالا عبارتند از: بایوزون I، Heibergella asymmetrica با سن نورین پیشینبایوزون II، aculeata Heibergella با سن نورین میانیبایوزون III، balmei Hebecysta با سن نورین میانی بالاییبایوزون IV. Rhaetogonyaulax rhaetica با سن نورین بالایی رتینمطالعات آماری انجام شده برروی پالینومورفهای قاعده گروه شمشک در ناحیه گلندرود مشخص نمودکه رسوبات اواخر نورین زیرین و اوائل نورین میانی و نیز نهشته های اواخر نورین میانی و اوائل نورین بالایی در محیط دریایی (دریای باز) نهشته شده اند. دریا به مرور، در زمان نورین پسین پسروی نموده و در زمان رتین رسوبات در محیط دلتایی رودخانه ای و کولابی تشکیل شده اند. اثرات رویداد سیمرین پیشین و نیز رویدادهای زمین ساختی پس از آن در منطقه گلندرود کمترین تاثیر را بر فرایند رسوب گذاری در زمان تریاس پسین داشته و گروه شمشک در ادامه سازند کربناتی الیکا بدون هیچ انقطاع و توقف در رسوب گذاری، نهشته شده است که نشان دهنده تداوم رسوب گذاری از تریاس میانی به تریاس بالا در این منطقه میباشد.
    کلیدواژگان: پالینوزوناسیون، قاعده گروه شمشک، تریاس بالا، داینوفلاژله، دامنه البرز شمالی، ایران
  • حسین وزیری مقدم، عزیزاله طاهری صفحه 46
    رسوبات بخش بالایی سازند شمشک در ناحیه طزره شامل ماسه سنگ، سیلتستون و شیل بوده که حاوی فسیلهای دریایی است. بر اساس مطالعه سیستماتیک ایکنوفسیلهای این رسوبات تعداد 9 ایکنوجنس در دو مجموعه مجزا تشخیص داده شده است. مجموعه اول با تنوع ایکنوفونای کم (Arenicolites، Skolithos، Diplocraterion) در لایه های ماسه سنگی و سیلتستونی حضور دارد. این مجموعه از ایکنوفسیلها نشانگر ایکنورخساره اسکولیتوس بوده که در یک محیط نسبتا پرانرژی تشکیل شده است. مجموعه دوم با تنوع ایکنوفونای بیشتر(Planolites، Palaeophycus، Neonerites، Cochlichnus، Rhizocorallium، Chondrites) در لایه های شیلی تشکیل شده و معرف ایکنورخساره کروزیانا بوده که در یک محیط با انرژی کمتر تشکیل شده است.
    کلیدواژگان: ایکنوفسیل، ایکنوفاسیس، سازند شمشک، طرزه، دامغان، ایران
  • حبیب الله قاسمی، مسیب سبزه ئی، تیری ژوتو، اروه بلون، محمد هاشم امامی صفحه 58
    مجموعه اولترامافیک مافیک سیخوران در جنوب خاوری ایران با مرز نفوذی در دگرگونی های پالئوزوییک و با مرز گسلی در زیر آمیزه های رنگین مزوزوییک قرار دارد. پیش از این، این مجموعه به همراه دیگر مجموعه های مشابه در ناحیه اسفندقه، صرفا بر ا ساس روابط چینه شناختی به پالئوزوییک نسبت داده شده بود. مطالعات دقیق صحرایی، آزمایشگاهی و به ویژه زمین شیمی ایزوتوپی، نه تنها سن دقیق بخشهای مختلف این مجموعه، بلکه مسئله مهم‍تر یعنی طبیعت چندزادی آن را آشکار ساخت. اندازه‍گیری سن مطلق به روش K-Ar بر روی کانی ها و کل سنگ در بخشهای مختلف این مجموعه نشان می‍دهد که سن بیوتیتهای موجود در گنیسهای دگرگونی های پالئوزوییک میزبان، 7 ± 305 میلیون سال(کربنیفر پسین)، سن مسکوویتهای موجود در گرانیت‍های آناتکتیک درون آنها، 8 ± 330 میلیون سال(کربنیفر پسین)، سن آمفیبولهای میان لایه های آمفیبولیتی همراه گنیسها17 ± 325 میلیون سال(کربنیفر پسین)، سن آمفیبولهای دایکهای گابرو پگماتوییدی که توالی کومولاهای اولترامافیک مافیک لایه ای را قطع می‍‍کنند، از280 تا250 میلیون سال(پرمین)، سن آمفیبولها و پلاژیوکلازهای برخی دایکهای گابروپگماتوییدی و میگماتیتهای بازی حاصل از ذوب آمفیبولیتها در حاشیه گابروی ایزوتروپ و سن آمفیبولهای آمفیبولیتهای میزبان، 184 تا220 میلیون سال(تریاس میانی پسین، سن تزریق توده گابروی ایزوتروپ)، سن نمونه های کل سنگ دایکهای دیابازی که مجموعه اولترامافیک مافیک، دگرگونی های پالئوزوییک و گابروهای ایزوتروپ را قطع می‍کند، به ‍طور عمده در محدودهء160 تا134میلیون سال(ژوراسیک میانی پسین) و یک نمونه حدود81 میلیون سال(کرتاسه پسین) و بالاخره، سن مسکوویتهای فنژیتی گارنت میکاشیستهای آمیزه های رنگین کوه آشین، حدود80 میلیون سال(کرتاسه پسین) است.
    کلیدواژگان: سیخوران، اولترامافیک - مافیک، آناتکتیک، کربونیفر، پرمین، کومولا، یگماتوید، ایزوتروپ، فنژیت، آشین
  • فریبا کرمی، عبدالحمید رجایی صفحه 68
    رشته کوه بزقوش به عنوان یک توده نفوذی کمانی شکل با راستای تقریبی خاوری- باختری در خاور دریاچه ارومیه قرار گرفته است. ساختار آن به وسیله گسلهای نرمال با راستای ENE-WSWمعکوس با راستایESE-WNW مشخص می شود. این گسلها، تعدادی از سرشاخه های رودخانه اصلی (وانق چای) را به طورعرضی بریده اند. حرکات قائم این گسلها، عامل جابه جایی پادگانه های رودخانه ای بوده، جایگزینی و گسترش پنجه های آبرفتی پایکوه های شمالی بزقوش را برعهده دارد. زمین چهرهای(landforms) تراکمی مذکور، در بررسی تحولات کواترنر به عنوان شواهد ریخت زمین ساختی و ریخت نوزمین ساختی مطالعه شده اند. در پایان، بر اساس تحلیلهای ریخت سنجی و ریخت شناسی آشکار می شود که نقش نیروهای زمین ساختی در تحول زمین ریخت شناسی اخیر منطقه مورد مطالعه، حائزاهمیت است.
    کلیدواژگان: زمین ساخت، تحول زمین ریخت شناسی، پنجه آبرفتی، پادگانه آبرفتی، رشته کوه بزقوش
  • ساسان لیاقت، علیرضا زراسوندی صفحه 78
    این مطالعه در رسوبات آبرفتی رودخانه کرخه که متاثر از حوضه آبریز وسیع آن می باشد، به جهت شناخت الگوی حاکم بر پراکندگی و فراوانی کانی های سنگین موجود در آن انجام گرفته است. نتایج حاصل تحت آنالیزهای آماری تک متغیره، واریانس و ضرایب همبستگی قرار گرفتند. مطالعه و بررسی بر روی 100 نمونه برداشت شده از رسوبات جدید رودخانه ای و پادگانه های قدیمی به روش مایعات سنگین (بروموفرم)، برای بیش از 30 کانی انجام پذیرفت. بطور کلی حجم باقی مانده کانی های سنگین در ناحیه مورد مطالعه کم و ناچیز بوده ولیکن در این حجم کم کانی های متنوعی مطالعه و بررسی شده اند که در نوع خود جالب توجه می باشد. بیشترین حجم اندازه گیری شده نمونه پس از تغلیظ cc 25 بوده و نسبت به حجم کل نمونه، که cc 5000 می باشد ناچیز است. پنج نمونه انتخابی برای شناسایی کانی های مجهول و تایید مشاهدات کانی شناسی میکروسکوپی تحت آنالیز XRD قرار گرفتند. همچنین 7 نمونه نیز به منظور انطباق عنصری با مناطق امید بخش تحت آنالیز NAA قرار گرفتند. با توجه به آنالیز واریانس و مطالعات کانی شناسی معلوم گشت که اکثر کانی های سنگین موجود در رسوبات کرخه از بیش از سه جامعه سنگی مختلف منشا گرفته اند که عمدتا در مناطق بالادست حوضه آبریز و درزون سنندج – سیرجان واقع می باشند. با توجه به محاسبات انجام گرفته بر روی کانی های سنگین شناخته شده، مشخص گردید که درصد کل کانی های سنگین روشن (زیرکن، روتیل، گارنت و تورمالین) در رسوبات کرخه بیش از 5% و وزن کل آنها در یک تن رسوب 86/63285 گرم می باشد و درصد کل کانی های تیره (مگنتیت، هماتیت، کرومیت و ایلمنیت) بیش از 6% و وزن کل آنها در یک تن رسوب 84/7474 گرم می باشد. با توجه به روش پیشنهادی (Rose & Webb،1979) سه نقطه به عنوان مناطق امیدبخش برای کانی های گارنت، زیرکن، ایلمنیت و روتیل پیشنهاد گردید که مطالعات دقیق تری را طلب می نماید. ضرائب همبستگی نشان می دهد که در تمامی نقاط مورد مطالعه کانی زیرکن و روتیل رابطه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند بطوریکه تمام نقاط امید بخش معرفی شده برای دو کانی مقادیر مشابهی را نشان می دهد.
    ناهنجاری های ایلمنیت، گارنت و تا حدودی طلا نیز بر روی این سه نقطه امید بخش متمرکز گردیده اند.
    کلیدواژگان: کانی شناسی، پی جویی مقدماتی، کانیهای سنگین، رسوبات آبرفتی، رودخانه کرخه، خوزستان، ایران
  • کاظم اروعی، آرش گودرزی صفحه 90
    کانسار مس میدوک یکی از بزرگ ترین ذخایر مس کشور در شمال باختری استان کرمان واقع است. ذخیرهء این کانسار حدود 157 میلیون تن سنگ معدن با عیار میانگین 85/0 در صد بوده و جزو گروه کانسارهای مس پورفیری نوع مونزونیتی است. یکی از مهم ترین مسائل در طراحی هر معدن روباز، تعیین محدوده نهایی می باشد. روش شبیه سازی (مخروط شناور مثبت (Positive moving cone یکی از روش ‍های مرسوم طراحی محدودهء نهایی معادن رو باز است که در آن ابتدا مدل بلوک بندی شده عیار معدن از روی داده های اکتشافی و با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ (Kriging) ساخته می شود. از آنجا که روش کریجینگ براساس منطق میانگین متحرک وزنی عمل می کند، بهترین روش برای ساخت مدل عیار کانسار است. پیش از به کارگیری روش کریجینگ، باید ساختار فضایی عیار کانسار مشخص شود.
    از این رو، واریوگرام Variogram)) عیار کانسار با استفاده از برنامه VARIOC رسم شد. با پیش بینی های انجام شده برای درآمد حاصل و هزینه های معدن و با استفاده از عیار هر بلوک، ارزشی به آن بلوک نسبت داده شد که با اعمال الگوریتم مخروط شناور مثبت بر آن ارزش ها و با استفاده از نرم افزار CSMINE حد نهایی معدن تعیین شد. محدوده نهایی تعیین شده، نشان دهنده بخشی از کانسار است که استخراج آن در دوره بهره برداری اقتصادی خواهد بود.
    کلیدواژگان: میدوک، تعیین حد نهایی پیت، کریجینک، مخروط شناور مثبت
  • فاطمه واعظ جوادی، علی پورلطیفی صفحه 98
    رشته کوه بینالود از نظر جغرافیایی ادامه رشته کوه البرز به شمار می آید، اما به دلیل وجود پاره ای شباهتهای رخساره ای و تاثیر چین خوردگی ها، آن را زون تدریجی میان ایران مرکزی و البرز در نظر می گیرند. در این مطالعه، 8 گونه ماکروفسیل گیاهی از روستای حسن آقه گلمکان، در بخش شمالی رشته کوه بینالود شناسایی گردید که عبارتند از: Coniopteris hymenophylloides، Klukia westi، Sphenobaiera longifolia،، Nilssonia acuminata، Nilssonia feriziensis، Nilssonia macrophylla Sphenobaiera cf. pulchella، Czekanowskia rigida که بر مبنای ارزش چینه شناسی این مجموعه از ماکروفسیلهای گیاهی، سن لیاس پسین - دوگر پیشین برای آن پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: فسیل گیاهی، لیاس پسین، دوگر پیشین، بینالود، ایران
  • سیامک باقریان، محمد طورچی صفحه 108
    نزدیک به 50 رخداد کرومیتی که برخی از آنها اقتصادی هستند، در توده آبدشت واقع در مجموعه افیولیتی اسفندقه وجود دارد. سنگهای تشکیل دهندهء تودهء اولترامافیک آبدشت، دونیت و هارزبورژیت و سنگ درونگیر ذخایرکرومیت، دونیت است. انباشته های کرومیت بیشتر عدسی شکل بوده و اغلب ساختار ماگمایی خود را حفظ کرده اند. این کانسارها بافت گرهکی، افشان و توده ای دارند که گاه در یک عدسی کرومیت، چند بافت در کنار هم نیز دیده می شوند. این ذخایر سرشار از کروم و کم مایه از آلومینیم هستند. هیچ گاه تمرکزهای معدنی نیکل، کبالت و عناصر گروه پلاتین در این کانسارها دیده نشده است. انباشته های موجود در توده آبدشت از نوع ذخایر کرومیت نوع آلپی (انبانی) است.
    کلیدواژگان: زمین شیمی، منشا، کانسارهای کرومیت، آبدشت، اسفندقه
|
  • A. Torabi, M.R. Ghassemi Page 2
    Dezful embayment located in southwest Iran is bounded to Bala-Rud flexure towards northwest, Dezful embayment fault towards northeast, Mountain front fault towards north, and Zagros foredeep fault towards southwest. The embayment consists of thick sedimentary sequences of Mesozoic and Cenozoic time. The whole region is charecterised by intense structural depression. Structural analysis of five anticline reservoirs in Dezful embayment based on interpretation of seismic reflection profiles, and depth sections indicates: Based on dip isogons analysis, and relative competence of the layers, the (competent) reservoir horizons such as Asmari, Sarvak, and Dariyan are of class 1B, while source and cap rock (incompetent) layers such as Pabdeh, Gurpi, and Garu are of class 1A and 1C. Regarding fault-fold relationship, there are fault-propagation folds and fault-bend folds. The Haftkel structure is interpreted as antiformal stack; the Naft sefid structure is fault-bend fold; the Parsi field is fault-propagation fold, and Mamatain and Karanj structures are possibly detachment folds.
  • Ali Dallal-Oghli Page 12
    Surface and internal characteristics of tongue-shaped rock glacier have been studied at the north slope of Haram summit on interior Sabalan Mountain. The formation of surface depressions indicates the existence of a solid ice core, and its origin also is determined by using RILA concept. It is probable that a normal glacier has been buried beneath a cover debris. The vertical section of this rock glacier shows three layers from bottom to top, and based on the dynamic criterion, the rock glacier is an active one.
  • A. Ghasemi, M. Pour-Kermani Page 18
    Field and microscopic studies and geochemical analyses suggest that granitoid rocks may be subdivided into three main groups. The first group of granitoid rocks is S-type syn-tectonic granitic gneiss sheets, the second group is I-type volcanic arc granite and granodiorite and the third group is S-type post-collision alkali-granite. The rocks of Soresat metamorphic complex are different kinds of schist. Andalusite, staurolite, garnet,sillimanite (fibrolite) are the main metamorphic porphyroblasts in these rocks. The protolith of Soresat metamorphic complex are a sequence including shale, siltstone and graywacke with carbonate, arkosic sandstone and pyroclastic intercalations. A prominent,regionally penetrative foliation(S2)is distinguished in studied area.S2 is generally parallel to meta-sedimentary bedding plane. Thin section studies reveal two discrete deformational events. The first deformational event (D1) is preserved as straight inclusion trails in Pre -S2 Post - S1 andalusite, staurolite porphyroblasts. The S2 is generated by the second deformational event. The retrograde metamorphic event follows the second deformational event. The proposed P-T-t path shows a clock-wise path for Soresat metamorphic complex (Pmax=3.7 Kbar, Tmax=600ºC).
  • Ahmad Abbasnezhad Page 28
    Ekhtiarabad sinkhole which is located 14 km NW of Kerman, near a homonymus Village, appeared suddenly in July the first, 1998. Mechamism of formation of the cave system which created the hole is of great importance for detecting suspected subterranean caves in the region. In this regard, several ideas have been put forward, namely,dissolution of evaporites, dissolution of limestone, and mechanical wash-out of fine sands (piping). To resolve this problem, geologic and hydrogeologic conditions of the region were analysed, and a hydrogeochemical approach, based upon evaporite dissolution index, was proved to be efficient. The index is over 40 in the vicinity of the hole, but decreases abruptly away from it to less than 5, indicating dissolution of evaporites, which seem to be gypsum. Some other clues, such as electrical conductivity of groundwaters, evaporitic facies of Neogen sediments, and a nearby gypsum mine all increase this possibility. Several mechanisms; as decline in groundwater level, trrafics, and enhanced disssolution induced by pumping groundwat ers are suspected as collapsed triggers.
  • A. Aghanabati, E. Ghasemi-Nejad, A. Saidi, M. Ahmadzadeh Heravi, O. Dabiri Page 36
    Basal part of the Shemshak group in Galandrud area, in north Alborz about 16 km south of Ruian city (Alam- Deh) was investigated palynologicaly. The studied section attains a thickness of 590 meters and consists of limestone, shale, sandstone and siltstone beds. A total of 29 samples were selected and treated in the palynological laboratory of the geological survey of Iran. Eighty one palynomorph taxa were encountered. The recorded dinoflagellate species were arranged in four local bioassemblage biozones and a superbiozone (Rhaetogonyaulax). Biozone I; Heibergella asymmertrica, occurs in a thickness of 60 m, suggesting an Early Norian age. Biozone II; Heibergella aculeata, occurs within 50m, representing a Middle Norian age. Biozone III; Hebecysta balmei, which occurs in a thickness of 40 m, indicating the Middle to Late Norian age. Biozone IV; Rhaetogonyaulax rhaetica, occurs in a thickness of 330 m, indicating a Late Norian to Rhaetian age. Statistical studies on the recorded palynomorph assemblages show that lower parts of the section have been deposited in an open marine environment. In Late Norian a regression of the sea caused sediment of the Rhaetian to be deposited in a deltaic environment. The Early Kimmerian and the following orogenic phases have had the least effected on the sedimentation processes during Late Triassic age in this area and the carbonaceous Elika Formation turned into Shemshak group gradually and without any disruption.
  • H. V. Moghaddam, A. Taheri Page 46
    The upper part of the Shemshak Formation at Tazareh area consists of sandstone, siltstone, and shale beds with marine fossils. Based on systematic study of the ichnofossils in these sediments, 9 ichnogenera, in two assemblages have been identified. The first assemblage with low ichnodiversity (Skolithos, Arenicolites, Diplocraterion) occurs in the siltstone and sandstone beds. This assemblage of ichnofauna represents the skolithos ichnofacies which formed in a relatively high energy condition. The second assemblage with higher ichnodiversity (Planolites, Palaeophycus, Neonerites, Cochlichnus, Rhizocorallium, Chondrites) is very common in the shale beds. This assemblage represents the cruziana ichnofacies which formed in a relatively lower energy condition.
  • H. Ghasemi, M. Sabzehei, T. Juteau, H. Bellon, M.H. Emamei Page 58
    Sikhoran Ultramafic-Mafic Complex, in southeastern Iran, has intruded into the Palaeozoic metamorphic rocks and is overlain by Mesozoic colored mélanges with fault boundary. The age of the complex and other similar complexes have Stratigraphically been supposed to be Palaeozoic. Detailed field and laboratory studies particularly, isotope geochemistry, not only revealed the age of different parts of the complex, but more significantley also showed its polygenetic nature. Radiometric age determinations by K-Ar method on minerals and whole rocks of different parts of the complex show 305±7 Ma for biotite of host Palaeozoic gneiss, 330±8 Ma for muscovite of anatectic granite intrusions in host Palaeozoic gneiss, 325±17 Ma for amphibole of host Palaeozoic amphibolites (Middle-Late Carboniferous), 250-280 Ma for amphibole of gabbro-pegmatoid dykes cutting the ultramafic-mafic cumulates (Permian), 184-220 Ma for amphibole and plagioclase of some gabbro-pegmatoid dykes and basic migmatites resulted form amphibolite anatexis in the contact of isotropic gabbros with Paleozoic metamorphic rocks of host amphibolites (Middle-Late Triassic, the age of isotropic gabbro emplacement), 81-160 Ma for whole rock samples of diabasic dykes (Middle Jurassic-Upper Cretaceous) and finally 81±2 Ma for phengitic muscovite of Ashin colored mélange mica schists
  • Fariba Karami, A. Hamid Rajaei Page 68
    The Bozghoosh mountain is located on the east of Orumieh lake. The structure is characterised by the normal faults trending ENE–WSW and reverse faults trending ESE–WNW. These faults transversally cut a number of the stream channels. The vertical movements of the faults has caused the dislocation of river terraces and has controlled the distribution and migration of the alluvial fans on the northern piedmonts of Bozghoosh mountains. These aggradational landforms have been studied as evidences of morphotectonic and morphoneotectonic, in the review of the quaternary evolution. Finally, based on morphometery and morphological analysis it has been revealed that the tectonic is important, the geomorphologic evolution.
  • S. Liaghat, A.R. Zarasvand Page 78
    The Preset study is on alluvial sediments with variable origin of the Karhkeh river, in order to recognize their heavy minerals dominant pattern distributions. The distribution data analyzed by monovariable. Variance and covariance cofficient statistical analyses. 100 samples which are collected from recent and old traces river sediments are considered fof studies on 30 heavy minerals which are seperated by heavy liquid method (Bromoform). Although, the net volum of heavy minerals in the study area is negiigible but the variation and local concentration of minerals is so high and considerable. The highest measured volume of heavy minerals after concentration of 5000c.cis still negligible. 5 samples were analyzed using XRD method to recognize other minerals and also confirme microscopic mineralogy observations. Also 7 samples were analyzed by NAA method to present correlation patterns of elements in high potential area. According to variance analyses and mineralogical studies most of the heavy minerals in the Karkheh sediments originate from 3 lithological units which are dominantly located in the upper parts of the basin and the Sanandaj- Sirjan Zone. Due to observation of bright and dark heavy minerals, total percent of bright heavy minerals (zircon – rutill – garnet and turmaline) in the Karkheh sediments is more than 5% (63285. 86 gr/t) and total percent of dark heavy minerals (ilmenite – hematite – chromite – ch romite – mangnetite) is more than 6% (7474.84 gr/t). Based on the procedure suggested by Rose & webb (1979) several high potential area pionts were selected for garnet, zircon, ilmenite and rutile explorations. Covariance coefficient shows close positive carrelation for zircon and rutile mineral in all samples and anomaly areas have similar quantites of these minerals. The quantity of ilmenite in all samples is consider ably high and several remarkable anomalous points are present. Garnet present with magnetite which is the most abundant mineral in alluvium, and shows a constant distribution along the field sampling.
  • K. Oraee, A. Goodarzi Page 90
    Miduk in one of the largest copper ore reserves in Iran that is situated in the north west of Kerman province. It consititues approximately 157 million tons of ore with an average grade of 85%. One of the most important elements of the open pit planning is the determination of the final pit limits. The simulation method (positive floating cone) is a commonly used method for this purpose in which the users design by grade blocks. In this presentation, geostatistic methods have been described and their application in open pit mine planning discussed. Furthermore, computer programs of CSMINE and VARIOC have then been explained and parameters required for the application of the software programs obtained. Finally, The optimum design of the pit is determined by using two sets of real data and applying the above computer programs. The recommended pit will produce appropriate ore for the ore dressing plant with maximum average and the highest amount of economic gain mind.
  • F. Vaez Javadi, A. Pour Latifi Page 98
    Binalud Mountain is geographically the continuation of Alborz Mountain but because of some facies similarities and the effects of folding, it is considered to be the transition zone between Central Iran and Alborz. In this study, eight plant macrofossil species are identified from Shemshak Formation in Golmakan, Binalud. They are Coniopteris hymenophylloides, Klukia westi, Sphenobaiera longifolia, Sphenobaiera cf. pulchella, Czekanowskia rigida, Nilssonia macrophylla, Nilssonia acuminata and Nilssonia feriziensis. According to their stratigraphical distribution, Late Liassic - Early Dogger age can be inferreded for this assemblage.
  • S. Bagherian, M. Tourchi Page 108
    Approximately 50 chromite outcrops are observed in the Esfandagheh Paleozoic ophiolite complex, of which few are economically important. Rock types in Abdasht area are mostly dunite and harzburgite and the chromite deposits occur as lens- shaped bodies in dunite. Texture of the bodies is nodular, disseminated and massive which occasionally all these textures can be seen together in one orebody. These deposits are rich in chromium and poor in aluminum. Moreover, there is no mineral concentration of elements such as Ni, Co and PGE in the chromite ore and host rocks. The chromite deposits in Abdasht region are of Alpine type (podiform).