فهرست مطالب

سیاست خارجی - سال سی‌ام شماره 2 (پیاپی 118، تابستان 1395)

فصلنامه سیاست خارجی
سال سی‌ام شماره 2 (پیاپی 118، تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/26
  • تعداد عناوین: 8
|
  • زهرا محمودخانی، گارینه کشیشیان صفحات 7-35
    گفتمان سیاست خارجی، به عنوان بخش اصلی جهت گیری رفتار استراتژیک دولت ها، ضمن تبیین معنایی رفتار و کردار کارگزاران، نسبت رابطه این رفتارها را با توجه به سیاست خارجی آن دولت ها آشکار می سازد. از نظر لاکلاو و موفه، مهم ترین بخش مطالعات سیاسی، شناخت گفتمان هاست که در آن کارکرد و دگرگونی اندیشه ها به مثابه یک گفتمان که سازنده معانی و فعالیت های سیاسی هستند، معنا می یابد. با درنظر گرفتن این مقدمه، ظهور هریک از گفتمان ها، عرصه ای برای تاثیر گذاری آنها بر مسائل منطقه ای ازجمله امنیت بوده است. الگوی رفتاری و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با توجه به معنا و مفهوم عدالت (دولت دهم) و اعتدال (دولت یازدهم) مفصل بندی شده است و وجه تمایزی به هر دوی آنها می دهد. این مقاله درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که: «تاثیر گفتمان های سیاست خارجی دولت دهم و یازدهم با توجه به نمودار متمایز الگوهای رفتاری آنها بر امنیت منطقه خاورمیانه چیست؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه مقاله این است که «ایجاد رویکردهای تعاملی کشورهای منطقه خاورمیانه با ایران با تاکید بر گفتمان این دولت ها در آرمان گرا یا واقع گرا بودن آنها معنا می یابد».
    کلیدواژگان: گفتمان، گفتمان سیاست خارجی، امنیت، سیاست خارجی، امنیت منطقه ای
  • سید امین رضوی نژاد، اسماعیل شفیعی صفحات 37-59
    ایران، از گذشته های دور ارتباطات و پیوندهای نزدیکی با جهان عرب داشته است. در دوره پهلوی دوم، روابط ایران و کشورهای محافظه کار عرب با محوریت غرب گسترش یافت و ایران و عربستان، در قالب سیاست دوستونی نیکسون، نقش مهمی در تامین امنیت خلیج فارس ایفا کردند. با وقوع انقلاب اسلامی و تغییر مواضع جمهوری اسلامی ایران، این روابط تحول یافت و کشورهای محافظه کار عرب، نگران گسترش انقلاب اسلامی به کشورهای خود شدند. وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حمایت کشورهای محافظه کار عربی از صدام، در راستای مهار امواج انقلاب اسلامی بود. البته در این مدت کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر از حمایت از عراق خودداری کردند. با پایان جنگ تحمیلی و حمله عراق به کویت، صف بندی های گذشته جهان عرب به هم خورد. تحولات بعدی مانند حوادث یازده سپتامبر، حمله امریکا به عراق و روی کار آمدن حکومت اکثریت شیعی با سقوط صدام، و برنامه صلح آمیز هسته ای ایران، مواضع جهان عرب در برابر ایران و در مقابل، مواضع جمهوری اسلامی ایران در برابر جهان عرب را تغییر داد. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، بررسی مواضع ایران در قبال مسائل جهان عرب است. با توجه به فقدان یکپارچگی جهان عرب، جمهوری اسلامی ایران دارای مواضع متفاوتی در برابر بحران های عربی بوده است. ایران، در مسائل ایرانی عربی موضعی قاطع، در بحران های درون جهان عرب بی طرفی نسبی، در بحران های داخلی جهان عرب که یک سوی آن شیعیان بوده اند، جانبداری از شیعیان، و در برابر بحران های جهان عرب و غیرعرب، همبستگی و همکاری با اعراب را درپیش گرفته است.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران، جهان عرب، بحران ها، جهت گیری سیاسی
  • مجیدرضا مومنی، بنفشه رستمی، آزاده رحیمی لهی صفحات 61-83
    با مشاهده حرکت های افراطی گروه هایی مانند سلفی های جهادی ، القاعده، طالبان، و... که همگی به نوعی خواهان برقراری حکومت اسلامی هستند، می توان گفت، آنها گروهی از اسلام گرایان تندرو اهل سنت اند که خود را نماینده واقعی دین می دانند. در این میان، جریانی رادیکال موسوم به داعش با اعمال خشونت آمیز، پدید آمده که با روند در پیش رو و با حمایت کشورهای غربی و کشورهای منطقه، به نوعی همه جوامع جهان را تحت الشعاع قرار داده است. هدف این مقاله، شناخت جریان های تکفیری برآمده از ایدئولوژی وهابیت و درنهایت، داعش است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که «خاستگاه جریان های افراطی گری اسلامی کجا بوده و این جریان ها چگونه شکل گرفته اند؟» فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود، این است که «منشا جریان های افراطی گری اسلامی، در عربستان سعودی بوده و از جریان وهابیت سرچشمه گرفته و تکوین یافته اند». به عبارت دیگر، داعش جریانی است با پیشینه گروه های افراطی که منشا آن وهابیت است؛ بنابراین، جریان نوینی نیست. این مقاله براساس روشی تبیینی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.
    کلیدواژگان: وهابیت، افراطی گری، داعش، عربستان سعودی
  • محمدرضا غائبی صفحات 85-113
    روابط ایران و ترکیه همواره ترکیبی از رقابت و همکاری، ولی باثبات بوده است. اغلب، دلیل این ماهیت متعارض، وضعیت ژئوپلیتیک متفاوت دو کشور قلمداد شده، ولی هم زمان، ژئواکونومی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا کرده است. در طول سال های اخیر، با توجه به نیازهای متغیر دو کشور و تلاش برای دستیابی به توسعه اقتصادی، ابعاد جدیدی در روابط دو کشور بروز یافته که برخی منافع همکاری های دوجانبه را تقویت کرده و از تشدید رقابت کاسته است. مقاله حاضر، روابط دوجانبه ایران و ترکیه را در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه از منظر اقتصاد سیاسی بررسی می کند. پرسش اساسی پژوهش این است که: «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی ایران در مورد ترکیه چیست؟» و هدف، آزمون این فرضیه اصلی است که «روابط بین ایران و ترکیه در دهه اخیر تا حد زیادی مبتنی بر گسترش روابط اقتصادی بوده که بیشتر متاثر از حوزه انرژی به ویژه گاز است و درعین حال برخلاف ماهیت همکاری روابط اقتصادی، روابط سیاسی دو کشور دارای ماهیت رقابت منطقه ای بوده است». بر این اساس سه حوزه اولویت دار نامتقارن در روابط دو کشور شامل ژئوپلیتیک، عامل انرژی در روابط اقتصادی، و اولویت گاز طبیعی در روابط اقتصادی دو کشور بیان می شوند و درنهایت، مقاله به این جمع بندی می رسد که بسط و تقویت روابط دو کشور در حوزه انرژی می تواند نقطه آغاز مطلوبی برای گسترش روابط دو کشور در حوزه های سیاسی موردعلاقه مشترک نیز باشد.
    کلیدواژگان: ایران، ترکیه، سیاست خارجی، اقتصاد سیاسی، تجارت، انرژی
  • مریم احمدی نژاد، یاسر امین الرعایا صفحات 115-139
    مقاله حاضر که ناظر بر نوعی پژوهش توصیفی است، بیان می کند که در نظام اروپایی حقوق بشر، هرگاه تعهد به حقوق مندرج در کنوانسیون اروپایی حقوق بشر منافع ضروری دولت‏های عضو این کنوانسیون‏ و حاکمیت آنها را به مخاطره بیندازد، دکترین حاشیه مجاز تفسیر دولت‏ها با اعطای اختیاراتی به دولت‏های عضو به‏عنوان چتری حمایتی برای حفظ منافع ضروری آنها اقدام می‏کند. با تحلیل آرای دیوان اروپایی حقوق بشر و نیز دقت در شرایطی که دولت های عضو کنوانسیون می توانند از دکترین حاشیه مجاز تفسیر استفاده کنند، این موضوع مشخص می شود که حاشیه مجاز تفسیر، همراه با اصول حاکم بر آن، عملی «تفسیری» محسوب می شود. البته باید توجه داشت که هرچند این عمل تفسیری اختیاراتی را برای تفسیر مواد کنوانسیون اروپایی برای دولت‏های عضو کنوانسیون ایجاد می کند، ولی به استناد اصل «ممنوعیت تفسیر یکجانبه معاهدات بین المللی» دیوان اروپایی حقوق بشر وظیفه نظارت بر اختیارات داده شده به دولت‏های عضو کنوانسیون را برای جلوگیری از نقض مفاد کنوانسیون به عهده دارد. به عبارت دیگر، حق به اختیار داده شده نامحدود نیست، بلکه اختیارات تفسیری دولت‏ها گام به گام با نظارت دیوان اروپایی حقوق بشر پیش می رود. همچنین درباره مطابقت این اقدام انجام شده با روش های تفسیر معاهدات که مهم ترین آن همانا روش تفسیر غایی، ذهنی و یا متنی است، به نظر می‏رسد به دلیل استنادهای فراوان دیوان اروپایی به موضوع و هدف کنوانسیون، این نهاد قضایی هنگام اعمال دکترین حاشیه مجاز تفسیر، تمایل بیشتری به تفسیر «غایی» دارد.
    کلیدواژگان: دکترین حاشیه مجاز تفسیر، ماهیت حقوقی، تفسیر، دولت، دیوان اروپایی حقوق بشر
  • جواد آقازاده صفحات 141-165
    این مقاله درصدد بررسی علل و چگونگی ورود شورای امنیت به موضوع حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه، اقداماتی که شورا در این زمینه انجام داده و میزان کارآمدی اقدامات انجام شده است. در این راستا، ارزش افزوده دخالت شورای امنیت در موضوع حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه بررسی خواهد شد. پیش از ورود شورای امنیت به موضوع، حقوق بین الملل حاکم بر درگیری های مسلحانه در 4 حوزه حقوق بشردوستانه بین المللی، حقوق کیفری بین المللی، حقوق بشر، و حقوق کار بین الملل از وسعت قابل توجهی برخوردار بود. بر این اساس، شورای امنیت بدون اینکه نقش تقنینی برای خود قائل شود، بیشتر درصدد عملیاتی و اجرایی کردن حقوق موجود در صحنه عمل برآمد. به این ترتیب، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: «شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه چه نقشی ایفا کرده است؟» فرضیه موردآزمون مقاله نیز این است که شورای امنیت به دلیل تداوم نقض صلح و امنیت بین المللی، درصدد ارتقای کیفیت مقابله با درگیری های مسلحانه و حفظ حقوق کودکان در آنها برآمده، اما به دلیل ماهیت به شدت سیاسی خود، قادر به حمایت بدون تبعیض و قیدوشرط از حقوق کودکان در این درگیری ها نشده است. اوج این امر در خارج کردن نام ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی از فهرست ناقضان فاحش حقوق کودکان در درگیری های مسلحانه تجلی پیدا کرد. از سوی دیگر، ظهور و قدرت گیری گروه های تروریستی و شورشی مانند طالبان، داعش، الشباب، احرارالشام، بوکوحرام، گروه ابوسیاف و مانند اینها، کارایی ابزارها و سازوکارهایی را که تاکنون توسط شورای امنیت برای حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه به کار گرفته می شد را به چالش کشیده اند.
    کلیدواژگان: شورای امنیت، درگیری های مسلحانه، صلح و امنیت بین المللی، حقوق بشردوستانه، حقوق بشر، حقوق کودک
  • احمد صادقی صفحات 167-174
    این کتاب در قالب هفت فصل و یک نتیجه گیری تنظیم شده و دارای چند ضمیمه اسنادی، و نقشه و جدول است. نویسنده کتاب با اشاره به تاریخ صدساله قضیه کردستان در پیامد جنگ جهانی اول، دوره زمانی کتاب را بر پایه بررسی اقدامات نسل کشی و نقض فاحش حقوق بشر حکومت بعث عراق علیه اقلیم کردستان و نقش شخص صدام حسین در این جرایم و تحولات اقلیم کردستان عراق در پیامد جنگ سال 1991 بین عراق و ائتلاف کشورهای غرب قرار داده است. وقایعی که به بیان نویسنده در پی اقدامات ایذایی حکومت بعثی عراق و فشارها و ستمگری صدام حسین، موجب شد پیوندی بین رنج های تحمیل شده بر کردها و تلاش آنان برای «کشورسازی» برقرار شود.
  • علیرضا خداقلی پور صفحات 175-198
    کتاب «فرستاده؛ سفر من در جهان آشفته: از کابل تا کاخ سفید» مجموعه خاطرات زلمی خلیل زاد، سیاستمدار و دیپلمات شناخته شده افغان تبار امریکایی است که سال ها به عنوان سفیر ایالات متحده امریکا در دو کشور بحران زده افغانستان و عراق و همچنین به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل فعالیت کرده و در برخی مقاطع، در صحنه سیاست داخلی امریکا نیز ایفای نقش نموده است. این کتاب در سال 2016 توسط انتشارات سنت مارتین در 336 صفحه به چاپ رسیده است.