فهرست مطالب

نثر پژوهی ادب فارسی - سال یازدهم شماره 23 (زمستان 1388)

نشریه نثر پژوهی ادب فارسی
سال یازدهم شماره 23 (زمستان 1388)

  • 366 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/03/25
  • تعداد عناوین: 19
|
  • سجاد آیدنلو صفحه 1
    داستان گذشتن پهلوان از چند مرحله دشوار و پر خطر برای رسیدن به مقصودی معین، یک بنمایه کهن هندواروپایی است که مضمون یا الگوی هفت/ چند خان نامیده می شود. مبنای اساطیری- آیینی این بنمایه، تشرف/ آشناسازی دلاور نوبرنا و اثبات بلوغ پهلوانی اوست. در روایات پهلوانی ایران غیر از رستم و اسفندیار در شاهنامه، یلانی چون فرامرز، شهریار، همای، رستم (برای بار دوم)، بهمن، سام، جمشید و جهان بخش نیز از چند (پنج، شش، هفت و ده) خان می گذرند. این مضمون در داستانهای غیر ایرانی- بویژه اساطیر و حماسه های یونانی- هم شواهد متعددی دارد.
    استفاده از عناصر اساطیری و عجایب المخلوقات افسانه ای در کنار سختی ها و بلایای زمان ایجاد و رواج این داستانها به عنوان موانع و دشواری های هر خان، وجود دو یا سه راه در برابر پهلوان، بودن راهنما و همراه برای دلاور در مسیر چند خان و قرار گرفتن اژدها در منزل سوم از نکته های درخور ذکر روایات ایرانی هفت/ چند خان است.
    وجه اشتراک هفت خان حماسه با هفت وادی سلوک و هفت مرحله مهری عبور از آزمونها و دشواریی هایی برای نشان دادن کمال و دستیابی به هدف یا مقامی والاست و این هر سه را باید بازتابهای جداگانه یک مضمون دیرین- بدون تاکید بر ارتباطی از گونه تاثیر و تاثر میان آنها- دانست.
    نکته دیگر اینکه املای سنتی هفت خان در گذشته ادبی و فرهنگی ایران غالبا هفت «خوان» بوده و محتملا خود فردوسی نیز ترکیب را به همین صورت نوشته است لیکن به دلایلی وجه هفت «خان» درست است و بیرون از متن انتقادی شاهنامه آن را باید هفت «خان» نوشت.
    کلیدواژگان: هفت خان، پهلوان، تشرف، روایت پهلوانی، هفت وادی، هفت خوان
  • جواد اصغری صفحه 29
    «مکان» یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونه ای در آن خودنمایی می کند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستانی در عرصه نقد ادبی ما بسیار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکری به زبان فارسی در این زمینه یافت نمی شود؛ بنابراین در این مقاله کوشش شده است که مقدمه ای نظری برای مطالعه عنصر مکان ارائه شود و در این راه عمدتا از منابع غیر فارسی استفاده شده است.
    هدف نهایی این تلاش، این است که انگیزه ای برای مطالعه عنصر مکان و کمکی در جهت بررسی های زیبایی شناختی بیشتردر مورد آن باشد. بدین سبب این مقاله کاملا مختصر و عاری از مثالهای تطبیقی است تا مخاطبان و علاقه مندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنایی برای مطالعات خود در این عرصه قرار دهند.
    کلیدواژگان: عناصر داستان، مکان روایی، زیبایی شناسی، نقد داستان
  • افسانه افتخارزاده صفحه 47
    این پژوهش با هدف بررسی تحول معنایی برخی مدخلهای واژگانی زبان فارسی (سه حرف «ب»، «ث» و «خ») بر اساس چند فرهنگ فارسی و در پاسخ به این سؤال، که «مدخلهای واژگانی فرهنگهای مورد بررسی در یک دوره حدودا 40 ساله چه تغییرات معنایی را از سر گذرانده اند» در یک بررسی درزمانی و به شیوه توصیفی- تطبیقی نگاشته شده است. تمام مدخلهای این حروف در سه فرهنگ فارسی معین، سخن و صدری با یکدیگر مقایسه و بر اساس تغییرات معنایی به وجود آمده در شش مقوله آرمانی، نه مقوله بینابینی و بر اساس سه معیار «گرایش زبانی و سطح کلام»، «حوزه کاربرد» و «ریشه شناسی» دسته بندی شده است. پیکره بدست آمده با تعداد 13321 مدخل در یک پایگاه داده های پویا ثبت شد که بر اساس آن تعداد هفت نمودار و چهار جدول در این مقاله ارائه شده است. بر اساس آمارها برخی نتایج به شرح زیر است: 22/40% از واژه های این سه مدخل تمایل به حذف یا منسوخ شدن یافته است. واژ های جدید 71/8% از واژه ها را تشکیل داده و 07/42% از واژ های این سه مدخل بدون تغییر معنایی باقی مانده است.
    کلیدواژگان: تغییرات معنایی، معناشناسی تاریخی، زبانشناسی تاریخی، پایگاه داده ها، فرهنگ نگاری
  • عبدالغنی ایروانی زاده، سردار طلایی، علی اصغر روان شاد صفحه 73
    محمد مهدی جواهری از مشهورترین شاعران معاصر در کشور های عربی است که پیوند عمیقی با جامعه خود برقرار ساخته، سروده های بسیاری در نقد مسائل اجتماعی از خود به یادگار گذاشته است. انتقاد جواهری از مسائل و مشکلات جامعه عراق و نیز جامعه جهانی به یک محور خاص محدود نمی شود؛ هر چند اغلب آنها اهدافی مانند هم دنبال می کند. این مسائل را می توان در محورهای سه گانه مظالم اجتماعی، خفقان سیاسی و استعمارگری جای داد که بررسی تمامی این محورها در یک یا دو مقاله میسر نیست. از این رو، این مقاله به بررسی مظالم اجتماعی و نقد آن در دو طبقه کشاورز و کارگر می پردازد.
  • محمد پارسانسب صفحه 87
    از مفاهیم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ایرانی، مفهوم«عقل»است که دایره معنایی وسیع وگاه متناقضی یافته است.ازاین رو،نحله های فکری مختلف برداشتهای متفاوتی از آن ارائه کرده اند. همین موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسی نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکری(یعنی حکیمان و صوفیان) از«عقل» بپردازیم و با بررسی اشعار دو نماینده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنایی) نشان دهیم که ناصرخسرو، بدون اینکه در شعر خود به دفاع صوری از این مقوله برخیزد، محتوا، تصاویر و ساختار شعرش،مبنایی عقلانی و منطقی دارد. برخلاف او، سنایی با اینکه در جای جای حدیقه الحقیقه، ابیاتی در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطق عقلانی همسو نیست،محصول کارش با عقل، مباینت یافته است.براین اساس می توان گفت که کاربرد صفت«حکیم» برای سنایی- البته در مفهوم مورد نظر ما- جز به تسامح روا نیست؛حال اینکه ناصرخسرو «حکیم»به معنای دقیق کلمه بوده است. دلیل این امر، این است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادی دارد و هم بعدی معنوی؛ حال اینکه، عقل نزد سنایی در مجموع، عقل دینی است و تا حد زیادی از جنبه های مادی فاصله می گیرد.
    کلیدواژگان: ناصر خسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، خرد در شعر، حکیم در شعر فارسی، شعر کلاسیک
  • حسن دادخواه، سیده فاطمه سلیمی صفحه 115
    نمایشنامه های توفیق الحکیم، پدر نمایشنامه نویسی عرب، افزون بر اینکه از ژرف ترین مضامین انسانی برخوردار است؛ در قالب زیبایی هم نوشته شده است. وی با بهره گیری از عناصری مانند گفت و گو، اسطوره،طنز، اقتباس از داستان های قرآنی و آوردن نثری موزون و روان؛ کوشش کرده است تا نمایشنامه های خود را به شکلی دلنشین و جذاب ارائه کند.
    طبعا شناخت بیشتر از سبک ادبی ایشان، می تواند برای دستیابی به فهم بهتر مضامین نمایشنامه های او به خوانندگان کمک کند.
    برای آماده سازی این مقاله، نمایشنامه های توفیق الحکیم مورد مطالعه قرار گرفت؛ سپس ویژگی های سبک شناسی هریک، در انتقال محتوی و تاثیر گذاری بر خوانندگان استخراج شد و در پایان بررسی با جمع بندی و تحلیل آن ویژگی ها، سبک ادبی و بیانی ایشان در نگارش نمایشنامه ها، روشن گردید.
    کلیدواژگان: توفیق الحکیم، شعر عربی، متون نمایشی امروز، ادبیات معاصر عرب
  • حسن ذوالفقاری صفحه 135
    وامق و عذرا از جمله عشاق مشهور و زبانزد ادب فارسی و نام یکی از منظومه های عاشقانه عنصری است که به سبب شهرت،بازتاب وسیعی در شعرغنایی فارسی داشته است.این منظومه تا مدتها مفقود بود و تنها در چند دهه پیش، ابیاتی از آن به دست آمد که با کمک ابیات پراکنده موجود در فرهنگها و منابع دیگر، ابعادی از داستان روشن شد.
    از این مثنوی عنصری، که به بحرتقارب سروده شده، 26 اثر به فارسی و ترکی به نظم و نثر تقلید شده است، لیکن نظیره های آن با اصل داستان تفاوت کلی دارد. اصل داستان یونانی است و جز نام عشاق، تمامی جای ها و نامها نیز یونانی است. این داستان در عصر ساسانی به پهلوی و سریانی و در دوره اسلامی به عربی ترجمه شد.
    در این مقاله نویسنده می کوشد ضمن گزارش و تحلیل روایت عنصری، آن را با شش روایت دیگر مقایسه کند تا میزان شباهتها و تفاوتها و پایبندی نظیره سازان به اصل داستان را معلوم و مشخص سازد.به دلیل حجم-زیاد مقاله، خلاصه داستا نها حذف شد. سرایندگان این شش روایت عبارتند از: قتیلی بخارایی (قرن ده)، خواجه شعیب جوشقانی (قرن یازده)، صرفی کشمیری (قرن ده)، حسینی شیرازی (قرن سیزده)، صلحی خراسانی (قرن یازده)، میرزا محمد صادق نامی اصفهانی (قرن سیزده)در بخش دوم مقاله، هجده بنمایه مشترک هفت روایت وامق و عذرا مقایسه و تحلیل می شود تا میزان تفاوتها و شباهتهای روایات معلوم شود. این بررسی تطبیقی می تواند یکی از الگوهای بررسی قصه های سنتی بویژه منظومه های عاشقانه به شمار آید.
    کلیدواژگان: عنصری، وامق و عذرا، نظیره های وامق و عذرا، شعر کلاس
  • ابولقاسم رادفر صفحه 165
    با نفوذ اسلام به شبه قاره و گسترش آن در اقصا نقاط این خطه پهناور، تعداد زیادی از مردم شبه قاره، اسلام را با جان و دل پذیرفتند.
    این پذیرش و قبول به دنبال تشکیل حکومتها و دولتهای اسلامی به مروز زمان موجب شدکه برای درک مسائل قرآنی و علوم اسلامی،کتابها و آثاری در زمینه دانشهای قرآنی تدوین شود. بدین ترتیب که فرهیختگان و دانشمندان علوم گوناگون اسلامی شبه قاره – چه شیعی و چه سنی – عزم خود را جزم کردند و بر آن شدند تا به مدد ابداع و ابتکارهای خود یا با پیش روی قرار دادن کتابها و رساله های اسلامی دیگر سرزمینها بویژه ایران به آفرینش آثار گوناگون دست بزنند.پس ازآن در طول چند قرن، عالمان و دانشمندان علوم اسلامی شبه قاره در زمنیه های گوناگون قرآنی و اسلامی چون ترجمه، تفسیر، فقه و علوم دیگر قرآنی آثار بسیاری آفریدند که اگر در حوزه های مختلف به تمام این مباحث پرداخته شود، حجم فراوانی از تالیف و پژوهش را در بر می گیرد بویژه در زمینه ترجمه و تفسیر قرآن که تا کنون کتابها و تحقیقات زیادی صورت گرفته و هنوز هم مراکز و سازمان های متعددی – غیر کارهای شخصی – در سراسر این سرزمین وسیع بدین مهم مشغولند؛ اما از آنجا که هدف این مقاله طرح تمام این مسائل و موارد نیست، بلکه اشاره ای به برخی آثار مهم در این زمینه است، فقط به ذکر نمونه هایی بسنده شده است. با این حال در اصل طرح تا حد لزوم به تمام موضوعات اساسی پرداخته شده وحتی از معرفی تنی چند از این بزرگان که طی چند دهه عمر گرانبهای خود از هیچ کوششی مضایقه نکرده اند، صرف نظر نشده است.
    کلیدواژگان: محققان شبه قاره، قرآن، تفسیر قرآن، ادبیات فارسی در شبه قاره، دانشمندان شبه قاره
  • سیده نرگس رضایی صفحه 183
    انجمن آرای ناصری از جمله فرهنگهایی است که در قرن 13 هجری قمری تدوین شده است. لغتنامه نویسی و فرهنگ نویسی از قرنها پیش در ایران با تدوین کتابهایی چون لغتنامه ابوحفص سغدی و لغت فرس اسدی توسی شروع شده و تاکنون ادامه یافته است.شیوه و شگرد فرهنگ نویسی در طی سالهای اخیر، تحت تاثیر روش کار فرهنگهای غربی، حرکتی روبه تکامل داشته است0 در این مقاله ضمن بیان برخی از معیارهای فرهنگ نویسی به نقد و بررسی اصول فرهنگ نویسی در این فرهنگ پرداخته می شود.از این رو ضمن توصیف ساختار این فرهنگ در بخشهای مقدمه، مدخل،تلفظ،ریشه،دستور،معانی،شاهد مثال و منبع وبیان محاسن آن در بخشی جدا تحت عنوان«معایب ساختار فرهنگ انجمن آرای ناصری»، معایب این فرهنگ بررسی می شود. در بررسی وتوصیف معایب و محاسن این فرهنگ به کل فرهنگ، نظر شده است؛ اما برای بررسی و تحلیل آماری در مجموع، سیصد مدخل از بابهای ب،س و ش انتخاب شده است.بررسی ها نشان می دهد مؤلف تنها به بیست و چهار حرف از سی و دو حرف فارسی پرداخته است و اشکالاتی نظیر عدم ذکر تمام معانی مدخل، ریشه شناسی نادرست، ذکر واژه های دساتیری ونظایر آن در این فرهنگ مشاهده می شودکه این مسئله ضرورت اصلاح این فرهنگ را گوشزد می کند.
    کلیدواژگان: انجمن آرای ناصری، رضا قلی خان هدایت، ریشه شناسی لغت، فرهنگ نویسی، لغتنامه های فارسی
  • جهانگیر صفری، سید مجتبی حسینی صفحه 203
    پرداختن به شخصیتهای هر داستان و تحلیل وبررسی ویژگی های آن از جمله مباحثی است که درپژوهشهای ادبی جایگاه خاصی یافته است. شناسایی و معرفی این شخصیتها و ویژگی های آنان به شناخت بهتر و دقیقتر از داستان و نویسنده یا سرایندهآن منجر می شود. برخی از این شخصیتها با توجه به حضور و نقشی که درداستان دارند به عنوان شخصیتهای اصلی شناخته می شوند و داستان حول محور شخصیت و اعمال آنها شکل گرفته است. شخصیتهایی نیزهستندکه به ظاهر نقش چندان مهمی درروند داستان ندارند، اما با کمی دقت و دوباره خوانی داستان می توان به تاثیر شگرف و نقش کلیدی اما پنهان آنان پی برد؛چونان که اگرآن شخصیت حذف شود،روندکلی داستان دگرگون می شود.
    در داستان خسرو شیرین، همان گونه که از نامش بر می آید، شیرین و خسرو نقشهای اصلی را دراین داستان ایفا می کنند و شاپور شخصیتی است کلیدی اما درتحلیلهایی که ازاین داستان ارائه شده است چونان که باید به این شخصیت پرداخته نشده است.
    در این مقاله کوشش شده است، جنبه های مختلف شخصیت شاپور، نقش وتاثیراو در شکل گیری و جهتیابی داستان خسرو وشیرین تحلیل شود و توانمندی نظامی گنجوی در خلق چنین شخصیتهای پیچیده و مؤثر و استفاده بهینه او از این شخصیتها در ساختار داستان مورد بررسی قرارگیرد.
    کلیدواژگان: خسرو و شیرین، شاپور و خسرو، شعر نظامی، شعر کلاسیک، عشق در شعر
  • محمدحسین کرمی، اکبر نحوی، محمود رضایی دشت ارژنه صفحه 233
    حماسه گیلگمش،یکی از کهن ترین حماسه های جهان است که به حماسه جاودانگی معروف است.گیلگمش در این حماسه،هماره جوان پهلوان مثبتی تلقی شده که با کوشش بسیار در پی جاودانگی است و عاقبت درمی یابد که تنها راه جاودانگی، که هر انسانی می تواند بدان برسد،نام نکو و شهرت جاودانه است؛نه داشتن عمری دراز یا ابدی.اما نگارندگان در این جستار بر اساس رویکرد شالوده شکنی، که با رد تک معنایی، همواره راه را برای قرائتها و تاویلهای دیگر نیز باز می گذارد برآنند که در این حما سه، نه تنها گیلگمش، شخصیتی مثبت ندارد،بلکه نماد دیو خشکسالی است که می خواهد خشکسالی و بی بری را بر کل طبیعت چیره گرداند.از دیگر سو با توجه به شواهد و قراین موجود،این حماسه در ژرف ساخت، اسطوره باروری است،نه حماسه جاودانگی
    کلیدواژگان: گیلگمش، شالوده شکنی، حماسه جهانی، جاودانگی و باروری
  • تیمور مالمیر صفحه 267
    واژه کمال یا شکل دیگر آن گمال از واژه های کهن زبان فارسی است که در فرهنگهای معتبر و رایج امروز نیامده است. این نیامدن، موجب شده است با واژه همال، که در نگارش، شکلی نزدیک بدان دارد،یکسان پنداشته شود و در متونی که این واژه به کار رفته، کمال یا گمال به همال تغییر یابد و چون مفهوم مناسبی نداشته است، معنی دیگری برای همال تعیین کرده اند. در این مقاله با بررسی نمونه هایی از بدخوانی متون کهن بویژه نسخه های شاهنامه، پیشنهاد شده است به جای ضبط همال، شکل مناسب آن کمال یا گمال جای گیرد تا هم معنی و ارزش بیتهای شاهنامه روشنتر، و هم واژه کمال یا گمال احیا شود.
    کلیدواژگان: شاهنامه، کمال، گمال، کماله دیو، همال، همامیل
  • ناصر محسنی نیا، فاطمه داشن صفحه 283
    در این مقاله دیدگاه ملک الشعراء بهار و معروف الرصافی درباره زن مورد بررسی قرار گرفته است.هر دو شاعر در اشعار خود به زن نگاه ویژه ای دارند. بهار از یک سو وامدار تفکرات سنتی جامعه در مورد زن است و از سوی دیگر، جزء اولین شاعران ایرانی است که مدافع آزادی زنان است و با حجاب مخالفت می کند این در حالی است که رصافی موضع واحدی انتخاب کرده و در اشعارش همواره مدافع آزادی زن و خواستار حضور فعال وی در جامعه است.
    کلیدواژگان: زن در شعر فارسی، ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، ملک الشعراء بهار، شعر معروف اثر صافی
  • فاطمه مدرسی، امید یاسینی صفحه 299
    فرایند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیعترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» حاصل می آید.در این شگرد، قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده می شود که موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. قاعده افزایی موجب ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد و استفاده از آن بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیتهای زبانی به منظور ناآشنا ساختن و برجستگی زبان دلالت می کند. از این رو صورتگرایان روس، آن را عامل شکل گیری اثر ادبی می دانند.
    در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر حمید مصدق بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است در شعر او موجب برجسته سازی شود. روش این تحقیق، تحلیلی است که اشعار نیمایی حمید مصدق را از طریق قاعده افزایی در سطوح تحلیلی آوایی و واژگانی مورد بررسی و مداقه قرار داده است تا چگونگی استفاده وی از شگردهایی قاعده افزایی آشکار شود. بعد از کندوکاو در اشعار حمید مصدق مشخص شد وی با تسلطی که بر امکانات زبان فارسی دارد بخوبی توانسته از ذخایر این زبان به منظور تشخص زبانش بهره گیرد و با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در حیطه قاعده افزایی به عادت زدایی دست زند و از این رهگذر موجب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود گردد.
    کلیدواژگان: قاعده افزایی، برجسته سازی، تکرار کلامی، توازن در شعر، حمید مصدق
  • علیرضا نبی لو صفحه 327
    لاله از موضوعاتی است که در شعر اغلب شاعران به کار رفته و با توجه به رنگ و شکل ظاهریش امکان تصویر سازی بسیاری ایجاد کرده است،هدف این پژوهش،بررسی و تحلیل تصویر سازی شاعران از لاله است.هدف دیگر،ترسیم نوع نگرش شاعران به این موضوع در طول تاریخ ادب فارسی است.از سوی دیگر میزان ابتکارها و تقلیدها در این تصویر سازی و نیز تنوع تصاویر لاله مشخص می گردد (1).
    با بهره گیری از روش کتابخانه ای،63شاعر انتخاب، (2)و از طریق تحلیل و طبقه بندی به بررسی تصاویر لاله در شعر این شاعران پرداخته و طبق معیار تقدم و تاخر تاریخی،تصاویر تقلیدی و ابتکاری مشخص، و با استفاده از جدول و نمودار،یافته ها عینی و ملموستر نشان داده شد.
    برخی از یافته های این پژوهش بدین قرار است:در شعر این شاعران،203تصویر گوناگون دیده می شود،رابطهلاله و رخ،لاله و ساغر،لاله و آتش و لاله و داغ در شعر آنان به ترتیب،بیشترین بسامد را دارد.فرخی و صائب بیشترین تصاویر ابتکاری را از لاله پدید آورده اند.اغلب شاعران اعم از گویندگان شعر غنایی،حماسی،تعلیمی و...به این موضوع توجه کرده اند.ضمنا در قرنهای چهارم، پنجم و ششم قمریتصاویر لاله از تنوع بیشتری برخوردار بوده است.
    کلیدواژگان: لاله در ادبیات فارسی، تصاویر ابتکاری، تصاویر تقلیدی، شعر فارسی، شاعران فارسی
  • هادی یوسفی صفحه 349
    مولوی در آثار خود بارها از لزوم خاموشی و سکوت سخن به میان آورده است.فراوانی کاربرد این اصطلاح و نیز شهرت تخلص مولانا به خموش انگیزه ای شد در پدید آمدن این جستار، که در آن خاموشی مولانا و دلایل آن در مثنوی به بحث گذاشته شده، در این گذار آثار متعددی اعم از عرفانی و تعلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. در آغاز، دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفته است: 1- تربیتی 2- عرفانی و در این بررسی، وجوه اختلاف این دو دیدگاه بیان شده و در مرحله دوم با مد نظر قرار دادن شش دفتر مثنوی توانسته است پانزده دلیل برای سکوت مولوی و جایگاه های آن برشمارد و برای هر یک از آنها مصداقهای متعددی ارائه کند که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد: کتمان سر، نامحرم، ناتوانی ادراک، مراقبه، خاموشی ظاهری،جذب رحمت و...
    کلیدواژگان: مثنوی، مولوی، خاموشی در عرفان، کتمان سر، عرفان و اخلاق
|
  • Page 1
    The story of epic heroes passing from several dangerous phases is a Indo-European motif that is called seven-phase / multi-phase adventure. The ritual/ mythical basis is hero’s initiation and a proof of his heroic maturity. In Iranian heroic tales there are many warriors other than Rostam and Esfandyar, such as Faramarz, Shahryar, Homay, Rostam (for second time), Bahman, Sam, Jamshid and Jahanbakhsh also pass from several (five, six, seven & ten) stages. This motif has some examples in non-Iranian tales.The important point in Iranian tales of seven-/multi-stage journeys is use of mythical elements and monstrous beings as obstacles of phases, existence of guides, several roads and existence of a dragon in the third phase.Passing from trials to gain access to perfection and a high rank or goal is a similar theme between these epic journeys and seven phases in mysticism and Mithraism which are separate aspects of one ancient subject.Classic Persian spelling of haft-khan has been haft-khwan but the author believes it should be spelled as ‘haft-khan
  • Page 29
    ‘Place’ is one of the basic elements which somehow manifests itself in the structure of every fiction. The critique of every story is incomplete without due consideration given to the element of place. Studies of this element in Persian criticism are insufficient and remarkable sources are scarce. But the author tries to present a theoretical introduction for studying the element of place chiefly using non-Persian sources.Although this article is brief and lacks comparative examples, it creates an opportunity for studying ‘place’ from an aesthetic point of view.
  • Page 47
    This study which is descriptive, contrastive and chronological, aims to review semantic changes of some Persian entries under letters;، ب، (B),، ث، (th) and، خ، (kh) in several Persian dictionaries to see what semantic evolution the said entries have undergone during a 40 year period. All the entries under the above letters were compared in ‘Mo-een’, ‘Sokhan’ and ‘Sadri’ dictionaries and were classified under 6 ideal parts, 9 borderline parts and according to 3 criteria of; ‘ language tendency and discourse, ‘usage domain’ and ‘etymology’. A total of 13, 321 entries were recorded in a database and presented in proper charts and tables. The findings showed that %40. 22 of the entries tended to become deleted or outdated, % 8. 71 included new terms and %42. 07 remained unchanged.
  • Page 73
    Mohammad Mehdi Javaheri is one of the most famous contemporary poets in Arab countries. He has created deep relations with his own society and has composed many poems on the criticism of the social problems.His criticism of the problems of Iraq and also the world society is not limited to a special topic, although most of them have the same purposes. These problems can be classified in 3 categories such as social oppression, political despotism and colonialism. It is not possible to study all of the above-mentioned categories in the frame work of one or two articles. The author studies social oppression and its critique within the two classes of workers and farmers.
  • Page 87
    A disputable concept and a controversial issue in Iranian culture is the notion of wisdom which covers an array of meanings, wide in range, and sometimes contrary to each other. Therefore, different schools of thought have presented different definitions. This essay investigates the style of two intellectual groups (mystics and philosophers) about wisdom. By analyzing the verses of two outstanding representatives (Naser Khosrow and Sana-ee), we found out that Naser Khosrow’s poems, in terms of concept, image and structure are without any preliminaries, based on wisdom and logic. In spite of him, Sana-ee has brought some couplets in Hadighat ol Haghighah on expressing and defending wisdom, yet, because his mental structure does not match with his intellectual logic, the result of his work is contrary to wisdom.In this regard, it can be stated that the usage of the appellation of ‘Hakim’ for Sana-ee, is not accepted just by tolerance, whereas, Naser Khosrow truly deserves the title of ‘Hakim’. The reason is that Naser Khosrow’s wisdom includes both material and spiritual aspects, whereas Sana-ee’s wisdom is completely spiritual and lacks the material facet.
  • Page 115
    Towfiq al-Hakim, the father of Arabic playwright always tries to convey the deepest human concepts to his audience in an attractive and pleasant manner. In the same line, using both literary and linguistic styles has made him create beautiful and everlasting plays. Thus, familiarity with his literary styles will help the reader to understand his plays better.
  • Page 135
    Vamegh and Azra" is the name of one of Onsori's lyrical verses whose characters are known as true lovers in the Persian Literature. This work had been lost and only a few decades ago some verses were found, and with the help of the scattered entries of lexicons and other sources some aspects of the tale became clear.From Onsori's work which is in the form of couplet, 26 imitations totally different from the original, have been rendered in Persian and Turkish either in poetry or prose. The origin of narration is Greek and except the names of lovers, all places and names are also Greek. In the Sassanian era this narration was translated into Pahlavi and Syriac and in the Islamic era it was translated into Arabic.The author here tries to analyze Onsori's narration and compares it with six other versions. He specifies the quantity of similarities and differences and shows how faithful the parodists are to the origin.This comparative study can be considered as an example for studying traditional narrations especially romantic verses.
  • Page 165
    Many people of Indian subcontinent embraced Islam when it influenced throughout the land.After Islam, the people felt a strong need to know about Islam and Quran. Many Islamic scholars either Sunni or Shiite published different works in translation, interpretation, jurisprudence etc., by their own initiative and also by studying books of other Islamic lands especially Iran.At the time of being, there are still many centers and organizations working on this important task.Since an article as brief as this cannot contain all instances, the authors enumerates some important works and also introduces some of the great scholars who have tried their best during several decades
  • Page 183
    Anjoman Araye Nasseri’ is a dictionary compiled in 13th century A. H. L. Centuries ago, Iranian lexicography began with such works as ‘Abu Hafz Soqdi’ and ‘Asadi Tusi’ wodbooks and this trend has improved a lot by copying the western lexicographical methods. In this article the author critically reviews ‘Anjoman Araye Nasseri’ by listing some important lexicographical criteria. In this general review, advantages are enumerated in the context of its structure consisting of introduction, entries, pronunciation, stem, grammar, meaning, example and reference, while a separate section covers disadvantages of the work. In a statistical analysis, 300 hundred entries were selected from letters ‘ب’ (B), س، ، (s) and، ش، (sh). The findings revealed that the complier has limited his work just to 24 out the total 32 Farsi letters. Deficient meanings, incorrect etymology, inclusion of grammar terms etc makes it mandatory for scholars to prepare a correct edition.
  • Page 203
    Analyzing the characters of a story and their attributes, has found a certain place in literary studies. Identifying their characteristics familiarizes the reader with the story, its writer or composer. Some of the characters are known as the main characters and the story revolves round their pivot. There are also some other characters with no apparently important role in the story, but paying a little attention, one realizes their deep and key, but hidden influence throughout the story so that if a certain character is omitted, the total trend of the story changes. In the story of Khosrow and Shirin, as their names imply Khosrow and Shirin play the major roles in the story and Shapoor is the key character. But up to now, this character has not been analyzed properly. The author investigates different aspects of Shapoor’s character and analyzes his role and influence in formation and integration of the story as well as analyzing Nezami’s talent in creating and using such sophisticated and effective characters in the story.
  • Page 233
    Gilgamesh epic is one of oldest epics in the world that is known as ‘eternity epic’. In this epic, Gilgamesh is regarded a good hero who looks for eternity with a great effort and finally, finds out that there is only one way that a man can earn eternity and that is good name and eternal not long life. In this essay, based on a deconstruction approach that opens other readings and interpretations; we proved that in this epic, Gilgamesh is not a positive character rather a symbol and a devil of famine who wants drought and infertility dominate the nature. Furthermore, according to existing proofs and evidences, it is a fertility myth not an eternity epic.
  • Page 267
    The archaic Persian word "Kamal" or its other form "Gamal" have not been recorded into authoritative and current dictionaries. This has caused them to be identified with the word "Hamal" which possesses a close orthographic and phonetic form to Kamal and Gamal and therefore, turned into Hamal. And since the latter did not fit into some contexts semantically, new artificial meanings were attributed to it. This paper, based on analyzing some misreadings in ancient texts, especially different versions of Shahnameh, suggests that Kamal or Gamal substitute Hamal. This clarifies the meaning of some verses in Shahnameh and revives these two archaic words.
  • Page 283
    The paper investigates the views of Malek-o Shor’ara Bahar and Maruf-o Rassafi on women.Both poets have peculiar views on women. Bahar on one hand feels indebted to the society’s traditional thoughts on feminism and on the other hand, is one of the first Iranian poets who is a defender of women’s emancipation and resists veil. Rassafi takes the same position in this regards and in his poems, always defends women’s freedom and participation in the society.
  • Page 299
    Extra-regularity’ is one of the devices of de-familiarization in Russian formalism. In this technique a rule is added to the regulations of the language leading to foregrounding in literary texts. The process of Extra Regularity is equivalence in its widest meaning created through verbal repetition which leads to musical tones and enhances the ability of the poet to benefit form language capabilities. In this study, the authors try to examine Hamid Mosadeq’s poetry in regards to Extra Regularity as a literary device through phonological and lexical analysis, in order to see how this technique has assisted Mosadeq to utilize de-familiarization and ultimately to get to foregrounding and a more musical tone in his poems.
  • Page 327
    The Persian poets have made use of ‘tulip’ in their poems because its colour nd shape which has made it possible to depict many images. This paper studies the numerous and various images of ‘tulip’. We study the evolution of this image in different periods of Persian literary history as well as poets’ creativity. The author tries to study and classify all images for tulip in the poems of 63 poets. This paper shows the initiator and imitator poets in this regard. This is a library study in which for the purpose of analysis, tables and charts are used to investigate the frequency and images of tulip.203 images were obtained by analyzing these poems and eliminating redundancies. The images refer to tulip and face, tulip and goblet, tulip and blood, tulip and fire, tulip and bereavement and so forth. ‘Farrokhi’ and ‘Sa-ib’ originated the most creative images of tulip. The images of tulip were more diversified in the 4th, 5th and 6th centuries.
  • Page 349
    In his works, Jalaladdin Rumi has talked a lot about being silent. The frequency of mention and his pen name ‘silent’ made the author to carry out this study to discuss Rumi’s silence and its justification. To this end, the author first lists mystical and educational views and their differences on silence. Next, referring to the six parts of Mathnawi, he cites 15 reasons for Rumi’s silence and its place, along with examples.The reasons for being silent could be; concealment of secrets, presence of strangers, inability to perceive, attentiveness, outward silence, attraction of compassion, just to name a few.