فهرست مطالب

دانش کشاورزی - سال هجدهم شماره 1 (پیاپی 69، بهار 1387)

فصلنامه دانش کشاورزی
سال هجدهم شماره 1 (پیاپی 69، بهار 1387)

  • بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/05/25
  • تعداد عناوین: 20
|
  • اصغر اصغری مقدم، وحید نورانی، عطاالله ندیری صفحه 1
    گسترش سریع استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی [Artificial Neural Networks (ANNs)]به عنوان مدل تجربی و کارآمد در علوم مختلف از جمله هیدرولوژی نشان دهنده ضرورت و ارزش بالای مطالعه این مدل هاست. مهمترین کاربردهای این مدل ها در هیدرولوژی شامل پیش بینی، بهینه سازی، دسته بندی داده ها، محاسبه پارامترهای هیدرولوژی، ارائه مدل های کیفی و غیره می باشد. در این مقاله از شبکه های عصبی مصنوعی و فرمول تجربی ارائه شده برای تعیین تعداد گره های میانی جهت تهیه مدل پیش بینی بارش دشت تبریز استفاده گردیده است. در این مدل سازی از 6 ساختار مختلف شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده در مراحل مختلف آن بهترین مدل از یک شبکه پیشرو با شش گره ورودی، یک گره خروجی، یک لایه میانی و الگوریتم (LM) Levenberg-Marquard تشکیل شده است که برای نشان دادن تاثیر تعداد گره های میانی، تنوع نمونه های آموزشی و چگونگی بدست آوردن کمترین خطای مدل مورد استفاده قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: شبکه پیشرو، شبکه های عصبی مصنوعی، مدل تجربی، مدل سازی بارش
  • صابره دربندی، احمد فاخری فرد *، علی حسین زاده دلیر، سیدعلی اشرف صدرالدینی، داود فرسادی زاده صفحه 17

    در این تحقیق تبدیل بارش به رواناب با استفاده از حل عددی معادلات دو بعدی سنت - ونانت در حوضه کمانج علیا، یکی از زیر حوضه های رودخانه آجی چای واقع در استان آذربایجان شرقی، مورد بررسی قرار گرفت. رواناب ناشی از بارش بر مبنای مدل موج پخشیدگی با لحاظ نمودن سرعت نفوذ لحظه ای برای تحلیل زمانی و مکانی شبیه سازی گردید. پس از تعریف شرایط اولیه و مرزی، حل معادلات با استفاده از تکنیک عددی تفاضل های محدود با روش صریح به انجام رسید. ابتدا سطح حوضه مورد مطالعه در محیط GIS به سلول هایی با ابعاد 250×250 متر تقسیم بندی و سپس نقشه رقومی ارتفاعی (DEM) تهیه شد. معادله نفوذ کوستیاکف بر مبنای تحلیل اطلاعات میدانی با توجه به تطابق مطلوب آن برای بیان مولفه نفوذ در معادلات سنت - ونانت انتخاب گردید. قابلیت مدل در شبیه سازی جریان حاصل از بارش به دلیل تطابق مطلوب هیدروگراف های مشاهداتی و شبیه سازی شده مورد تایید قرار گرفت. برای صحت سنجی مدل سه هیدروگراف مورد استفاده قرار گرفت. حداقل مقدار میانگین خطای نسبی دبی 4/9 درصد بدست آمد. نتایج نشان می دهد که مدل تهیه شده می تواند برای تعیین رواناب به ازای بارش های لحظه ای و با در نظر گرفتن تغییرات زمانی و مکانی نفوذ در حوضه ها به کار رود. با استفاده از این مدل می توان دبی پیک و زمان پیک را در خروجی حوضه پیش بینی نمود.

    کلیدواژگان: بارش، رواناب، مدل موج پخشیدگی، معادلات سنت، ونانت
  • محمدباقر حسنپوراقدم، سید جلال طباطبایی، حسین ناظمیه، عباس افلاطونی صفحه 27

    به منظور بررسی تاثیر غلظتهای مختلف محلول غذایی هوگلند تغییر یافته روی ویژگی های رویشی و محتوا و عملکرد اسانس گیاه دارویی شاه اسپرم (L. Tanacetum balsamita) آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با شش تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل محلول کامل هوگلند تغییر یافته ((1X، و محلولهای 0.25X، 0.5Xو 2X بود که در آنها غلظت عناصر پر مصرف به نسبت یکسانی افزایش یا کاهش می یافت. اسانس برگهای خشک (اندام دارویی گیاه) با استفاده از کلونجر استخراج گردیده و عملکرد اسانس با توجه به محتوای آن در برگها بر حسب میلی لیتر به متر مربع محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که بیشترین محتوا و عملکرد اسانس در کمترین سطح غلظت محلول غذایی یا تیمار X 0.25 بدست آمد. عملکرد اسانس در تیمار 0.25X نسبت به 1X حدود 3.7 درصد افزایش یافت. وزن تر و خشک برگها و قسمت هوایی در تیمار 1X بیشترین مقدار بود. از لحاظ وزن تر کل گیاه اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت و بیشترین مقدار در تیمار سوم یا 1X مشاهده گردید. بالاترین نسبت قسمت هوایی به زیر زمینی در تیمار 0.5X مشاهده گردید. از نظر سطح برگ اختلاف معنی داری بین تیمارها دیده شد و کمترین سطح برگ مربوط به تیمار 2X بود. در مورد محتوای کلروفیل اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت و بیشترین محتوا مربوط به تیمار 2X بود. در ارتباط با شدت فتوسنتز خالص کل گیاهان اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد و بیشترین مقدار مربوط به تیمار 1X بود. با توجه به اینکه تیمار 0.25X بیشترین محتوا و عملکرد اسانس را تولید نمود و با عنایت به اینکه شاه اسپرم بخاطر تولید اسانس پرورش می یابد می توان چنین نتیجه گیری نمود که شاه اسپرم یک گیاه کم توقع از لحاظ عناصر غذایی بوده و می تواند با حداقل عناصر غذایی بیشترین عملکرد اسانس را تولید نماید.

    کلیدواژگان: اسانس، رشد رویشی، شاه اسپرم، غلظت محلول غذایی
  • محمدحسین سرورالدین، جوانشیر جوزن، کتایون گونزلی، سیدمحمود فرشپور رضایی صفحه 39
    در این کار پژوهشی، روش های مختلف از جمله روش استخراج با آب و سپس کلروفرم، استخراج به روش خیساندن در استون و استخراج به روش پیوسته با سه حلال کلروفرم، استون و متانول برای استخراج فیزالین ها از گیاه عروسک پشت پرده رشد یافته در منطقه کلیبر استان آذربایجان شرقی به کار گرفته شد و پس از مقایسه مقادیر مواد استخراج شده، روش استخراج پیوسته با استون به عنوان مناسب ترین روش انتخاب گردید. پس از انجام استخراج در مقیاس تهیه ای، جداسازی اولیه فیزالین ها با کروماتوگرافی ستونی سیلیکاژل و با سیستم حلال استات اتیل: بنزن (7:3) انجام گرفت و فیزالین ها به صورت خالص و یا مخلوط دو فیزالین به دست آمدند. در مرحله دوم سیستم های حلال مناسب برای جداسازی نهایی فیزالین ها تعیین و فیزالین ها با کروماتوگرافی ستونی و یا لایه نازک از همدیگر جدا شدند. در نهایت با استفاده از روش های طیف سنجی NMR، UV وFT-IR و داده های مربوطه فیزالین های F و D به همراه یک ماده جدید دیگر با ساختاری ویژه شناسایی شدند.
    کلیدواژگان: استروئید های گیاهی، عروسک پشت پرده، فیزالین
  • منصور مطلوبی، حسن ابراهیم زاده، احمد خلیقی، محمدرضا حسن دخت صفحه 49
    در این مطالعه روش های مختلف مدیریت تاج پوشه در بهبود عملکرد و حفظ کیفیت گل های بریدنی در روش کمانی و مقایسه آن با روش سنتی به مدت یک سال در یک گلخانه تولیدی رزهای گلخانه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش شامل ترکیبی از هرس و ارتفاع های مختلف خمش شاخه مادری و محل های مختلف برداشت شاخه گل دهنده بود. در طول انجام آزمایش، زمان جوانه زنی، تعداد بن شاخه ها، زمان لازم تا برداشت گل؛ طول، وزن تر و خشک، قطر و تعداد شاخه های برداشت شده؛ همزمان با برداشت شاخه ها ثبت گردیدند. کیفیت شاخه ها بر اساس صفات ظاهری و طول آنها به چهار گروه تقسیم شد. نتایج نشان داد در روش کمانی که در آن شاخه ها در ارتفاع بالاتر خم شدند عملکرد شاخه ها نسبت به روش سنتی و روش کمانی مرسوم به ترتیب به میزان 30 و 18 درصد بیشتر بود. تعداد شاخه های ممتاز در تمام روش های کمانی بیشتر از روش سنتی بود (بطور متوسط 40% در مقابل 15%)، ولی اختلاف معنی داری در بین شاخه های درجه 1، 2 و 3 مشاهده نگردید. مقایسه گروهی بین تیمارهای گروه 3 (خمش شاخه بالای جوانه سوم) و گروه 5 (خمش شاخه بالای جوانه پنجم) حاکی از این بود که تعداد روزها تا جوانه زنی در گروه 3 بیش از گروه 5 است، در صورتیکه از نظر کیفیت و عملکرد شاخه ها در بین این دو گروه اختلاف مشاهده نشد. به نظر می رسد تیمارهای مورد آزمایش در مقایسه با روش سنتی و کمانی مرسوم، با حفظ برگ بیشتر در زیر محل خمش و همچنین تشکیل تاج اضافی، درکیفیت و عملکرد شاخه های گل دهنده موثر هستند.
    کلیدواژگان: خمش شاخه، رز، سازگان تربیتی، مدیریت تاج پوشه
  • حسن پیرداده بیرانوند، عزت الله فرشادفر، سید حسین صباغ پور، رضا دریکوند صفحه 61
    شش لاین نخود و 15 نتاج F1 حاصل از تلاقی دای آلل یک طرفه آنها در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی لرستان به منظور بررسی نحوه عمل ژن و ترکیب پذیری لاین ها برای صفات ارتفاع بوته، تعداد نیام، تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه در بوته درسال زراعی 82-1381 مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از انجام تجزیه واریانس و مشخص شدن وجود تنوع ژنتیکی در بین ژنوتیپ ها برای همه صفات و تحقق فرضیات دای آلل به روش جینکز و هیمن، نتایج حاصل از تجزیه دی آلل به روش دوم گاردنر و ابرهارت نشان داد که اثرات لاین و هتروزیس برای کلیه صفات معنی دار می باشد که این امر بیانگر وجود واریانس افزایشی و غالبیت برای این صفات است. اثر متوسط هتروزیس برای تعداد نیام در بوته و تعداد دانه در بوته معنی دار گردید. که بیانگر تفاوت معنی دار میانگین والدین از میانگین هیبریدها است. اثرات هتروزیس لاین برای کلیه صفات معنی دار بود که نشان از وجود تفاوت معنی دار در میان ردیف های هیبریدها از لاین های والدی می باشد. اثرات هتروزیس خصوصی برای کلیه صفات نیز معنی دار به دست آمد که حاکی از وجود درجه بالایی از هتروزیس در ترکیبات هیبرید می باشد. همچنین برآورد اجزای ژنتیکی تنوع به روش هیمن نشان داد که جزء افزایشی(D) برای ارتفاع بوته معنی دار و بیشتر از اجزای غالبیت (H1، H2) است و برای بقیه صفات اجزاء غالبیت معنی دار و بیشتر از جزء افزایشی می باشند. وراثت پذیری خصوصی برای ارتفاع بوته متوسط و برای بقیه صفات پایین برآورد شده است. تحلیل گرافیکی نشان داد که برای ارتفاع بوته اثر غالبیت جزئی و برای بقیه صفات اثر فوق غالبیت دخالت دارد. برآورد از نظر ترکیب پذیری خصوصی درجه بالایی از هتروزیس برای ارتفاع بوته در تلاقی Filip92-67c × Filip92-99c و برای بقیه صفات در تلاقیFilip93-60c × Filip84-48c وجود دارد.
    کلیدواژگان: ترکیب پذیری، عمل ژن، نخود، وراثت پذیری
  • سید مسعود شعاع حسینی، محمد فارسی، سعید خاوری خراسانی صفحه 71
    به منظور بررسی اثرات تنش خشکی بر عملکرد ذرت و صفات وابسته به آن، آزمایشی با استفاده از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. کرت های اصلی مشتمل بر دو رژیم آبیاری (تنش زا و بدون تنش) و کرت های فرعی شامل هشت رقم هیبرید ذرت (شش رقم سینگل کراس دیررس و دو رقم تری وی کراس میان رس) بود. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها نشان داد که تیمار های تنش فقط در صفت عملکرد از نظر آماری اختلاف معنی دار ایجاد کردند. بطور کلی اکثر صفات نسبت به شرایط تنش عکس العمل منفی نشان دادند و بیشترین اثر تنش بر روی عملکرد دانه بود که در اثر کاهش در ارتفاع بلال، ارتفاع بوته، وزن 300 دانه و تعداد دانه در ردیف ایجاد شد. هیبریدها از نظر صفات ارتفاع گیاه، ارتفاع بلال، میانگین قطر ساقه، تعداد ردیف دانه، تعداد دانه در ردیف، قطربلال، طول بلال، درصد و قطر چوب بلال، تعداد کل برگ و تعداد برگ بالای بلال اصلی تنوع قابل ملاحظه ای نشان دادند (5% P<) ولی برای صفات عمق دانه، وزن300 دانه و عملکرد، تنوع محسوس و معنی داری در بین هیبریدها مشاهده نشد. نتایج حاصل از همبستگی های ساده، رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت نشان داد که در شرایط آبیاری معمول، گزینش جهت افزایش عملکرد بر اساس درصد چوب بلال، عمق دانه، تعداد دانه در ردیف و ارتفاع گیاه و در مرتبه بعدی طول بلال مفید می باشد. در شرایط تنش، برای گزینش غیر مستقیم به منظور افزایش عملکرد، می توان از صفات قطر بلال، تعداد دانه در ردیف و در مرتبه بعدی طول بلال استفاده نمود. از بین شاخص های مقاومت به خشکی مورد بررسی، شاخص تحمل به تنش بعنوان مطلوب ترین شاخص برای گزینش ژنوتیپ های برتر در شرایط معمول و تنش تعیین شد. بر همین اساس می توان در شرایط این آزمایش هیبرید سینگل کراس 704 را جهت کشت در شرایط معمول و هیبرید تری وی کراس 600 را جهت کشت در شرایط تنش، پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: تجزیه علیت، تنش کمبود آبی، ذرت هیبرید، عملکرد
  • اسماعیل قلی نژاد، احمد توبه، عبدالله حسن زاده قورت تپه، علی اصغری صفحه 87
    آزمایشی به منظور تعیین تراکم مطلوب بوته آفتابگردان هیبرید آذرگل، طی سال 1384 در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی ارومیه انجام شد. آزمایش به صورت طرح کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فاکتور اصلی شامل 3 فاصله ردیف کاشت (45، 60 و 75 سانتی متر) و فاکتور فرعی فاصله بوته روی خط در 4 سطح 15، 20، 25 و 30 سانتی متر بود. نتایج حاصل از داده های مورد بررسی نشان داد که فاصله خطوط کاشت بر عملکرد دانه، ارتفاع بوته، قطر ساقه و تعداد روز تا 50% گلدهی از لحاظ آماری در سطح احتمال 1% و بر صفات قطر طبق، وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر طبق، درصد دانه های پوک در هر طبق و تعداد حلقه در هر طبق در سطح احتمال 5%، تاثیر معنی داری داشت. فاصله بوته روی خطوط کاشت بر تعداد دانه در هر طبق، وزن هزار دانه، قطر طبق، درصد دانه های پوک و تعداد حلقه در هر طبق در سطح 1%، تاثیر معنی داری داشت ولی بر عملکرد دانه تاثیری نداشت. اثر متقابل دو فاکتور از نظر عملکرد دانه معنی داری بود. اثرات متقابل فاکتوریل در مورد سایر صفات اندازه گیری شده معنی دار نشد. براساس نتایج بدست آمده مناسب ترین تراکم بوته برای آفتابگردان رقم آذرگل با عملکرد دانه حدود 3669 کیلوگرم در هکتار با ترکیب تراکم 25×75 سانتی متر می باشد که برای مناطق با شرایط آب هوایی ارومیه و مشابه مناسب می باشد.
    کلیدواژگان: آفتابگردان، الگوی کاشت، عملکرد و اجزای عملکرد
  • احمد گلچین، سیده فرزانه موسوی، کاظم قاسمی گلعذانی، جلال صبا صفحه 101
  • سلیمان محمدی، نیراعظم خوش خلق سیما، اسلام مجیدی هروان، قربان نور محمدی، عباس سعیدی صفحه 119
    عملکرد دانه مهمترین جزء قابل توجه در ارزیابی ژنوتیپ های گندم تحت شرایط شور می باشد. به منظور بررسی اثرات تنش شوری بر روی عملکرد و اجزای عملکرد دانه و تعیین آستانه تحمل به شوری تعداد 10 ژنوتیپ گندم نان(رقم الوند و 9 لاین پیشرفته) در یک آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که در سطح 200 میلی مولار کلریدسدیم نسبت به تیمار شاهد، صفات رسیدگی فیزیولوژیک، ماده خشک کل، عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد پنجه، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در ساقه اصلی و در پنجه به ترتیب 20%، 86%، 89%، 32%، 85%، 52%، 52%، 68% و 97% کاهش یافتند. بیشترین کاهش در بیوماس و عملکرد دانه در تیمار 200 میلی مولار کلرید سدیم مربوط به ژنوتیپ شماره 3 بود. ژنوتیپ شماره 12 با 78 % کاهش عملکرد دانه بر سایر ژنوتیپ ها برتری نشان داد. آستانه تحمل شوری در ژنوتیپ مذکور برای ماده خشک کل 7/10 و برای عملکرد دانه 2/8 میلی زیمنس بر سانتی متر شد. رقم الوند توصیه شده در اراضی شور اقلیم سرد، برای ماده خشک و عملکرد دانه دارای آستانه تحمل شوری بترتیب 5 و 6 میلی زیمنس بر سانتی متر بود. ژنوتیپ 12 در سطح 200 میلی مولار کلرید سدیم کمترین شاخص حساسیت به تنش (87/0) و بالاترین شاخص تحمل به تنش (27/0) داشت. چنین استنباط می شود که عامل اصلی کاهش عملکرد دانه در ژنوتیپ های گندم تحت تنش شوری کاهش تعداد پنجه بوده است
    کلیدواژگان: آستانه تحمل شوری، اجزای عملکرد دانه، شوری کلرید سدیم، عملکرد دانه، گندم نان
  • نادر میرفخرایی، محمد مقدم، سعید اهری زاد، احمد رزبان حقیقی صفحه 123

    تعداد 12 ژنوتیپ ماشک کرکدار از نظر واکنش به سطوح مختلف آبیاری در قالب طرح اسپلیت پلات بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی باغ گیاه شناسی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی در سال 1382 مورد بررسی قرار گرفتند. عامل آبیاری در سه شرایط آبیاری معمولی، کم آبیاری و بدون آبیاری (دیم) در نظر گرفته شد. در این پژوهش 12 صفت از جمله عملکرد دانه و بیوماس هوایی اندازه گیری شدند. تجزیه علیت بیوماس هوایی و عملکرد دانه در هر سه شرایط با استفاده از رگرسیون ریج صعودی انجام شد. نتایج نشان داد که برخی از متغیرهای مستقل روی عملکرد دانه و بیوماس هوایی اثر مثبت و معنی دار دارند. در شرایط آبیاری معمولی صفات تعداد دانه در نیام، تعداد شاخه های جانبی و طول ساقه از اجزای اصلی بیوماس هوایی و صفات تعداد دانه در نیام و چگالی دانه از اجزای اصلی تاثیر گذار بر عملکرد دانه محسوب شدند. در شرایط کم آبیاری، تعداد دانه در نیام و چگالی دانه از اجزای اصلی بیوماس هوایی و وزن هزار دانه و طول ساقه از اجزای اصلی عملکرد دانه بودند. در شرایط بدون آبیاری (دیم) دانه ها به مرحله رسیدگی فیزیولوژیکی وارد نشدند. بنابراین، تجزیه علیت فقط در مورد بیوماس انجام شد. در این شرایط تعداد دانه در بوته به تنهایی از اجزای اصلی بیوماس محسوب گردید.

    کلیدواژگان: بیوماس هوایی، تجزیه علیت، رگرسیون ریج صعودی، عملکرد دانه، ماشک کرکدار
  • قربان الیاسی زرین قبایی، احد ایازی، ام البنین پیراهری، محمدرضا نصیری، علیرضا دهناد صفحه 141
    استفاده از نشانگرهای DNA برای تمایز گونه ها و سویه های طیور از دهه گذشته به سرعت در حال پیشرفت می باشد و تکنیک تکثیر تصادفی قطعات DNA (RAPD) با استفاده از آغازگرهای اختیاری کوتاه، DNA ژنومیک را تکثیر می کند و نوارهای الگوی اختصاصی فرد را حاصل می کند بدون اینکه نیازی به اطلاعات قبلی از ژنوم وجود داشته باشد. هدف از این تحقیق بررسی شباهت ها و فواصل ژنتیکی چهار گروه فنوتیپی جمعیت بوقلمون موجود در ایستگاه تحقیقات بوقلمون کشور با استفاده از نشانگرهای RAPD بود. نمونه های خون از 18 بوقلمون سفید، 16 بوقلمون طلایی، 24 بوقلمون الوان و 20 بوقلمون سیاه اخذ شد و DNA ژنومی از 25 میکرولیتر خون استخراج گردید. تکثیر قسمتهای مختلفی از ژنوم بوقلمون با استفاده از 15 آغازگر تصادفی انجام گردید. نتایج حاکی از وجود تشابه ژنتیکی از 94/0 تا 98/0 بین گروه های فنوتیپی بود. بیشترین فاصله ژنتیکی بین فنوتیپ های سفید و طلایی (06/0) و کمترین فاصله ژنتیکی بین فنوتیپ های سفید و سیاه (02/0) بدست آمد. بطور کلی با توجه به پارامترهای ژنتیکی محاسبه شده در گروه های تحت آزمایش، به نظر می رسد که جمعیتهای فنوتیپی ارزیابی شده از لحاظ ژنتیکی تشابهات زیادی با یکدیگر دارند و نمی توان عامل فنوتیپی رنگ را تنها معیار تمایز ژنتیکی آنها به حساب آورد. نتایج نشان داد که تکنیک RAPD-PCR می تواند به عنوان یک عامل وسیله مناسب برای ارزیابی تنوع ژنتیکی در طیور مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بوقلمون، تنوع ژنتیکی، نشانگر DNA، RAPD
  • سید داود شریفی، اکبر یعقوبفر، فرید شریعتمداری صفحه 149
    این تحقیق به منظور ارزیابی چند واریته جو بدون پوشینه از نظر ارزش غذائی برای طیور و بررسی رابطه بین محتوای پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای و میزان انرژی قابل متابولیسم آنها انجام شد. هشت واریته جو بدون پوشینه اصلاح شده تهیه و ترکیبات شیمیائی آنها اندازه گیری شد. انرژی قابل متابولیسم نمونه ها با استفاده از خروس بالغ تعیین گردید. تفاوت واریته ها از نظر میزان این انرژی در قالب طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اختلاف واریته های مختلف از این نظر معنی دار نبود. میانگین انرژی قابل متابولیسم نمونه ها 112/3 کیلوکالری برگرم ماده خشک و درصد پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، الیاف خام، نشاسته، قند، پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای محلول و نامحلول به ترتیب برابر 51 /11، 03/1، 27/2، 19/3، 91/60، 57/5، 14/5 و 79/12 بود. بررسی همبستگی بین ترکیبات شیمیائی و انرژی قابل متابولیسم نشان داد که بین انرژی قابل متابولیسم و مقدار پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای همبستگی بالا و منفی وجود دارد(01/0P<، 92/0r= -). این همبستگی باعث برقراری رابطه (91/0=R2، S-NSP061/0- 424/3 (AMEn (kcal/g) = بین انرژی قابل متابولیسم و محتوای پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای محلول آن شد. همبستگی بین الیاف خام و پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای محلول معنی دار بود (01/0P<، 87/0 r=) و رابطه (77/0=R2، CF91/0 + 253/2 = S-NSP) بین این دو در ارقام جو مورد مطالعه برقرار شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان انرژی زائی دانه جو بدون پوشینه به شدت تحت تاثیر غلظت پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای آن قرار می گیرد و می توان با استفاده از مقدار پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای میزان انرژی قابل متابولیسم جو را برآورد نمود.
    کلیدواژگان: ارزش غذائی، پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای، جو بدون پوشینه
  • بهنام صارمی، عباسعلی ناصریان، محمدرضا نصیری، امیر محمدی صفحه 161
    به منظور انجام این آزمایش از شکمبه هیجده گوساله ماده هلشتاین در سنین30، 60 و 90 روزگی نمونه گیری با استفاده از لوله مری از طریق دهان صورت گرفت. گوساله ها جیره پایه یکسان و سطوح مختلفی از مخمر ساکارومایسز سرویسیا (Saccharomyces cerevisiae) را به طور روزانه دریافت می کردند (صفر، 5/0 و 1 درصد ماده خشک جیره پایه). نتایج نشان دادند که تکنیک PCR توانایی تشخیص باکتری فیبروباکتر سوکسینوجنز را در سطح دو کپی از DNA خالص دارد. همچنین نشان داده شد که با استفاده از این روش می توان به تشخیص باکتری های فیبروباکتر سوکسینوجنز و رومینوکوکوس فلیوفسینز در مایع شکمبه پرداخت و قطعات تولید شده بر روی ژل آگارز پس از انجام الکتروفورز کاملا با سایر گزارشات همخوانی داشت. به علاوه نشان داده شد که می توان از روش Multiplex-PCR نیز برای تشخیص آنها استفاده نمود. نتایج نشان دادند که با استفاده از Quantitative-PCR می توان به شمارش تعداد باکتری فیبروباکتر سوکسینوجنز پرداخت و مشخص شد که سطوح مختلف مخمر تاثیر معنی داری بر جمعیت باکتری فیبروباکتر سوکسینوجنز نداشته است. اثر دوره یا زمان نمونه گیری معنی دار بود (0001/0 P<) و با توجه به مقادیر مربوط به جمعیت این باکتری در دوره های مختلف نمونه گیری (30، 60 و 90 روزگی) در هر یک از تیمارها به وضوح می توان روند افزایشی جمعیت این باکتری را در طی دوره رشد گوساله مشاهده نمود. به طور کلی به نظر می رسد که می توان از روش Quantitative-PCR در شمارش باکتری فیبروباکتر سوکسینوجنز در شکمبه استفاده نمود.
    کلیدواژگان: باکتری های سلولولتیک، شکمبه، Quantitative، PCR
  • حبیب ظاهری خسروشاهی*، فضل الله افراز صفحه 171

    به منظور ارزیابی قابلیت تولیدی نژادهای مرندی (MA) بعنوان مرغ بومی، پلیموت راک سفید (PR)، کورنیش سفید (CR) بعنوان مرغ گوشتی و ردآیلندرد (RIR) بعنوان مرغ دو منظوره و آمیخته های حاصل از آنها آزمایشی با 12 نوع آمیزش به اجرا رسید. هیچ آمیزشی بین ن‍‍ژادهای اصلاح شده انجام نگرفت. در آمیزش های گوشتی از هر تلاقی حدود30 قطعه جوجه یک روزه در سه جوجه کشی متوالی تولید گردید. جوجه های تولیدی تا سن 56 روزگی در آشیانه های جداگانه پرورش داده شدند و در هفته های 3، 6 و 8 توزین گردیده و میزان خوراک مصرفی آنها تعیین شد. در پایان دوره از هر آشیانه یک قطعه خروس و یک قطعه مرغ بطور تصادفی انتخاب و به منظور تجزیه لاشه، توزین و کشتار شدند. جوجه های آمیخته هایMA × RIR تا سن 4 ماهگی به صورت جداگانه در 28 آشیانه مختلف در بستر پرورش داده شدند. سپس از هر آشیانه هشت قطعه نیمچه به طور تصادفی انتخاب و به قفس های انفرادی انتقال یافتند. صفاتی از قبیل تعداد و وزن تخم، مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک، صفات کیفی تخم شامل واحد هاو و شاخص تخم به مدت شش ماه اندازه گیری شد. آمیخته های PR × MA و ‍‍‍CR ×MA، دارای برتری معنی داری برای وزن زنده، لاشه و اغلب قطعات آن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک بر مرندی خالص در سن های 21، 42 و 56 روزگی بودند (05/0P<). در کلیه آمیخته ها، تاثیر جنس بر وزن زنده، وزن لاشه و کلیه قطعات لاشه به غیر از چربی شکمی معنی دار بود (05/0P<). بیشترین تعداد تولید تخم در ردایلندهای خالص و کمترین مقدار آن در مرندی های خالص بدست آمد و مقدار تولید تخم در آمیخته ها 84/29 درصد بیشتر از مرندی های خالص بود. اختلاف مقدار خوراک مصرفی، واحد هاو و شاخص تخم برای آمیخته های مختلف، متفاوت و از نظر آماری معنی دار بود. میزان هتروزیس در آمیخته های MA × PR برای تمامی صفات به غیر از مصرف خوراک در 42 روز، درصد لاشه، سینه، بال ها، پشت، گردن و احشاء خوراکی منفی بود، ولی در آمیخته های MA × CR برای همه صفات به غیر از ضریب تبدیل خوراک، درصد سینه و احشاء خوراکی مثبت بود. همچنین میزان هتروزیس در آمیخته های ♀MA × ♂ RIR برای همه صفات به غیر از میانگین وزن تخم منفی بود. آمیخته هایPR♀×♂MA، ♀MA × ♂ CR و RIR♀ × MA♂ نسبت به آمیخته های معکوس خود، ♀MA × ♂ PR، CR♀ ×♂MA و ♀MA × ♂ RIR، برتر بودند.

    کلیدواژگان: پلیموت راک، ردآیلندرد، کورنیش، نژاد مرندی، هتروزیس
  • مجید متقی طلب، محمدرضا ابراهیمیان صفحه 183
    در این مطالعه اثرات افزودن آنزیم بتاگلوکاناز تولید داخل و تجاری در جیره های حاوی جو بدون پوسته روی عملکرد جوجه های گوشتی نر و ماده مورد بررسی قرارگرفت. تعداد 540 قطعه جوجه یک روزه در قالب یک طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل 3 ×3 (نوع آنزیم × سطح جو بدون پوسته) به 9 جیره غذایی (هر جیره غذایی دارای 6 تکرار و هر تکرار دارای 10 قطعه جوجه) تقسیم شدند. در یک روزگی به جوجه ها شماره پا نصب و به صورت انفرادی وزن کشی شدند. صفت افزایش وزن و صفات لاشه که جنس در آن ها مشخص است به روش فاکتوریل 2×3 ×3 (جنس× نوع آنزیم × سطح جو بدون پوسته) بررسی شدند. در 49 روزگی از هر تکرار دو قطعه جوجه از دو جنس انتخاب و لاشه آنها تجزیه گردید. نتایج حاکی از آن است که افزایش وزن بدن بطور معنی دار (05/0P<) تحت تاثیر آنزیم و سطح جو بدون پوسته در 21-1 و 42-21 روزگی قرار گرفت و هر دو آنزیم باعث افزایش وزن معنی دار (05/0P<) در مقایسه با گروه کنترل شدند. اثرات متقابل برای افزایش وزن در دوره های مختلف پرورش (بجز 42-21 روزگی) معنی دار نگردید. خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تاثیر افزودن آنزیم و جو بدون پوسته به جیره قرار گرفت و آنزیم های تولید داخل و تجاری در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش خوراک مصرفی به ترتیب 3/7 و 3/4 درصد و بهبود ضریب تبدیل به میزان 3/13 و 4/9 درصد در 49-1 روزگی شدند. افزودن آنزیم به جیره در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش معنی دار (05/0P<) لاشه قابل مصرف و درصد چربی محوطه بطنی و کاهش معنی دار (05/0P<) درصد امعاء و احشاء گردید. درصد سینه تحت تاثیر آنزیم، جو بدون پوسته و جنس قرار گرفت و آنزیم تولید داخل در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش معنی دار (05/0P<) درصد سینه به ترتیب به میزان 6/9 و 7/8 درصد در جنس نر و ماده گردید که این مقادیر برای آنزیم تجاری به ترتیب 7/8 و 3/6 درصد بود. استنناج نهایی این است که آنزیم بتاگلوکاناز در شاخص های مورد بررسی در هر دو جنس نر و ماده باعث بهبود عملکرد جوجه گوشتی شده و آنزیم های تولید داخل و تجاری دارای عملکرد مشابهی بودند.
    کلیدواژگان: آنزیم بتاگلوکاناز، جو بدون پوسته، جوجه های گوشتی
  • سیما یاراحمدی، علیرضا علی اکبر، رمضان حسین پور صفحه 195
    بره موم ماده ای چسبناک و رزینی است که بوسیله زنبوران عسل از منابع مختلف گیاهی جمع آوری می شود. ترکیبات شیمیائی بره موم بسیار پیچیده بوده و بیش از 200 ترکیب درآن شناسایی شده است. اهمیت فعالیت بیولوژیکی بره موم بستگی به ترکیبات پلی فنلی موجود در آن دارد که ازاین گروه فلاونوئیدها از اهمیت خاصی برخوردار بوده و از گروه های اصلی ترکیبات فنلی بشمار می آیند. ترکیبات فلاونوئیدی معیاری برای ارزیابی کیفیت بره موم می باشند. این ترکیبات به زیر گروه های فلاونون ها، فلاوانون ها، فلاونول ها ودی هیدرو فلاونول ها و چالکون ها تقسیم می شوند. جهت شناسائی ترکیبات موجود در بره موم مناطق مختلف استان گیلان، بره موم تولید شده در مناطق دارای پوشش غالب مرکبات (1S)، درختان جنگلی (2S) و سوزنی برگ (3S) به ترتیب در شهرستانهای چابکسر، سیاهکل و تالش استحصال گردید. به این منظور تعداد بیست کلنی بمدت یکسال (1382- 1381) بدون جابجائی در هریک از این مناطق مستقر گردید. بره موم کلنی ها در فصول گرم سال هر دو هفته یکبار و در فصول سرد در پایان فصل برداشت گردیدند. پس از جدا سازی رزین ها وموم ها از نمونه ها، عصاره بدست آمده توسط GC-MS در مقایسه با طیف های استاندارد موردتجزیه قرارگرفت. نتایج بدست آمده حاکی از وجود فلاونوئیدهای Chrysin، Tectochrysin، Pinobanksin-3-acetate، Pinostrobin در بره موم هر سه منطقه و Aceacetin، Pinocembrin Chalcone فقط در بره موم نمونه 1S بود. ترکیباتGalangin-3-methyl ether در نمونه های 1S و 3S وinocembrin‍P درپوشش 2S و 3S وجود داشت ضمن اینکه Pinobanksin-3-propanoat فقط در نمونه بره موم 2S موجود بود. میزان کل فلاونوئیدها در سه نمونه مورد آزمایش مرکبات، درختان جنگلی و سوزنی برگ به ترتیب 3/12، 4/11 و 6/10 گرم در 100 گرم بره موم استحصالی بدست آمد. نتایج نشان داد که نمونه های بره موم استحصالی از سه پوشش گیاهی در استان گیلان دارای مقادیر مناسبی از ترکیبات فلاونوئیدی بوده و فقط نوع ومقدار این ترکیبات در نمونه ها متفاوت می باشند.
    کلیدواژگان: بره موم، درختان جنگلی، زنبور عسل، سوزنی برگ، فلاونوئید، مرکبات
  • الهام امیردهی، سید اکبر خداپرست، محمد جوان نیکخواه صفحه 205
    در این مطالعه گروه های سازگار رویشی برای 147 جدایه تک اسپور Magnaporthe grisea که از نمونه های آلوده مناطق مختلف استان مازندران جداسازی شده بودند، با استفاده از جهش یافتگان نیت (جهش یافتگان ناتوان در استفاده از نیترات) تعیین گردیدند. جهش یافتگان نیت از قطاع های سریع الرشدی که روی محیط حداقل حاوی کلرات رشد کرده بودند، جداسازی شدند. پس از انجام آزمایش های مربوط به تکمیل ژنتیکی جهش یافتگان هر جدایه، تعداد 222 جهش یافته انتخاب گردید. گروه فنوتیپی جهش یافتگان براساس نحوه رشد پرگنه آنها روی منابع مختلف نیتروژن شامل نیترات سدیم، نیتریت سدیم، هیپوزانتین، تارتارات آمونیم و اسید اوریک تعیین شد و بر این اساس سه گروه فنوتیپی شناسایی شد. به منظور تعیین گروه های سازگار رویشی، هر یک از جهش یافتگان با جهش یافتگان جدایه های تستر تلاقی داده شدند. در نتیجه، سه گروه سازگار رویشی در میان جدایه های قارچ در منطقه مازندران شناسایی گردید. گروه سازگار رویشی 2 بیشترین فراوانی را داشت و گروه سازگار رویشی 3 کمترین تعداد از جدایه ها را به خود اختصاص داد.
    کلیدواژگان: برنج، بلاست، گروه سازگار رویشی، مازندران
  • احمد صادقی، تیمور توکلی، برات قبادیان، محمدهادی خوش تقاضا، سعید مینایی صفحه 215

    یکی از مهم ترین خواص حرارتی توده پسته پوست گیری نشده یعنی ضریب رسانش گرما به عنوان تابعی از دما و رطوبت مورد ارزیابی قرار گرفت. بازه رطوبتی دانه ها از 9/20% بر پایه وزن تر تا 8/51% (رطوبت هنگام برداشت) و بازه دمایی از 20 تا 40 درجه سلسیوس متغیر بود. به منظور اندازه گیری ضریب رسانش گرما در مواد کشاورزی نسبت به ساخت کاوشگر رسانش گرما اقدام گردید. با استفاده از کاوشگر مذکور که یک منبع خط گرما درون آن نصب گردیده است ضریب رسانش گرما در حالت گذرا ضمن محاسبه شیب لحظه ای بیشینه تعیین گردید. ضریب رسانش گرما با افزایش رطوبت و دما به طور معنی داری افزایش یافت به گونه ای که با افزایش رطوبت از 9/20% به 8/51%، این ضریب به طور متوسط از1145/0 به W/m°C 1904/0 افزایش یافت. علاوه بر آن مشاهده گردید که با افزایش دما از 20 تا 40 درجه سلسیوس متوسط ضریب رسانش گرما از حداقل 1448/0 تا حداکثر W/m°C 1585/0 متغیر بود. آزمایش ها روی دو رقم پسته (رقم اکبری و رقم کله قوچی) نشان داد که ضریب رسانش گرما در پسته رقم کله قوچی در سطح احتمال 5% کوچکتر از رقم اکبری می باشد. برخی روابط رگرسیونی درجه دو از اثرات دما و رطوبت بر ضریب رسانش گرما ارائه گردید.

    کلیدواژگان: پسته پوست گیری نشده، روش منبع خط گرما، ضریب رسانش گرما، کاوشگر رسانش گرما
  • بیوک مصطفایی مینق، برات قبادیان، محمدرضا جهان نما صفحه 229
    سمپاشی الکترواستاتیکی روشی است که برای بهبود بازده سمپاشی و نشست بهتر قطرات بر روی گیاه مورد توجه قرار گرفته است. مزیت این روش به ایجاد جاذبه ی دینامیکی میان قطرات باردار سم و گیاه مربوط می شود که امکان پوشش پیرامونی گیاه را در مقایسه با روش های مرسوم سمپاشی فراهم می سازد. در این تحقیق طرح و ارزیابی یک سمپاش الکترواستاتیک تشریح شده است که در آن از روش القایی برای باردارسازی الکتریکی قطرات افشانه استفاده می شود. گسست و قطره سازی جریان افشانه به روش فراصوتی و رانش و هدایت قطرات تولید شده با استفاده از جریان هوای یک دمنده صورت می گیرد. برای ارزیابی تاثیر ولتاژ، سرعت جریان باد و دبی مایع بر روی میزان بارداری قطرات، آزمایش هایی در داخل فضای بسته انجام گرفت. نتایج حاصل حاکی از تاثیر مثبت ولتاژ القایی در تولید قطرات باردار می باشد. افزایش دور دمنده و دبی جریان هوا موجب بهبود بارداری قطرات شد. با این حال افزایش دبی افشانه به دلیل پدیده ی خیس شدگی الکترود از نقشی منفی در باردارسازی برخوردار گردید. حداکثر بارداری قطرات در دبی 25 میلی لیتر در دقیقه، ولتاژ 7 کیلو ولت و سرعت باد 23 متر در ثانیه اتفاق افتاده و جریان الکتریکی حاصل از آن در حدود 42/0 میکرو آمپر برآورد گردید.
    کلیدواژگان: افشانک فراصوتی، سمپاش الکترواستاتیک، قطرات باردار
|
  • A. Asghari Moghaddam, V. Nourani, A. Nadiri Page 1
    Fast spreading of using artificial neural networks (ANNs), black box and qualified models, in different sciences such as hydrology shows its studying necessity and values. The most important applications of the model in hydrology are water quality modeling and prediction, optimization, classification, estimation of hydrological phenomena and parameters. The aim of this paper was to provide application of artificial neural networks, empirical equation of ascertaining hidden nodes and discussing their strengths and limitations for presenting rainfall artificial neural network forecasting model of Tabriz plain area. In this modeling six different structures of ANNs were used in which the feed forward network with six input nodes and a hidden layer composed the best model. This model was used for showing the effects of learning sample and hidden nodes numbers on minimizing of the model error.
  • S. Darbandi, A. Fakheri Fard, A. Hosseinzadeh Dalir, Sa Sadraddini, D. Farsadyzadeh Page 17

    In the present research the transformation of rainfall into runoff was simulated using twodimensional Saint-Venant equations in the Kamanaj watershed, a subwatershed of Ajichay, located in East Azarbaijan Province, Iran. Rainfall-runoff was simulated based on diffusive model by consideration of momentary infiltration rate for temporal and spatial analysis. Saint-Venant equations were solved using explicit method of finite difference numerical technique as the initial and boundary conditions were defined. For this purpose, the watershed area was divided into 250×250 meters cell size grid by the tools of GIS, then digital elevation model was prepared. Kostiokov infiltration model, as the best fitted model to measured infiltration data was selected for expression of infiltration in Saint-Venant equations. Three hydrographs were used to verify the model. In the calibration of the model, lower relative average error of discharge was equal to %9.4. Comparing the simulated hydrographs to those observed, verificated the capability of model in simulation of rainfall-runoff. The presented model can be used for determination of runoff from momentary rainfall with consideration of temporal and spatial variation of infiltration over the watersheds. This model can also be used to forecast the peak discharge and time to peak in the watershed outlet.

  • Mh Sorouraddin, Dj Djozan, K. Gunuzli, Sm Farshpour Rezaei Page 39
    In the present work, various extraction procedures including extraction with water and subsequently with chloroform, continuous extraction with chloroform, methanol and acetone were tested for the extraction of physalins from Physalis alkekengy grown in Eastesn Azarbayjan (Kaleibar). It was found that continuous extraction with acetone gives the best results in terms of amount of crude extract. After the preparative extraction, primary separation was carried out by column chromatography using silica gel as stationary phase and ethyl acetate: benzene (7:3) as solvent. In the second step, after choosing suitable solvent systems, the mixtures of physalins from previous step were separated by column and thin layer chromatography. Finally, physalins F and D together with a new compound were identified by using several spectroscopic techniques such as NMR, FT-IR and UV spectroscopy. An appropriate chemical structure based on the spectroscopic data proposed for the new compound.
  • M. Matloobi, H. Ebrahimzadeh, A. Khaligi, M. Hasandokht Page 49
    The present study investigates the influence of different methods of canopy management on cut rose yield with respect to marketable quality, and compares it with the traditional system.Experiment was based on a randomized complete block design with three replications and was performed in a greenhouse in the vicinity of Tehran during one year. Treatments included types of pruning or bending of primary stem in combination with several harvesting heights. Measurment of developmental stage and growth variables (time to bud sprout, development time from bud sprout to harvest, length, diameter, fresh and dry weight of harvested flowers) was performed through the growth cycles. Results showed that the plants experiencing higher cut position yield 30% and 18% more flowers than the traditional system and the treatments in which the primary stem was pruned or bent at the base, respectively. Extra stems percentage was higher in the treatments with bending shoots when compared with pruned shoots in the traditional method (40% vs. 15%). There were no significant differences among all the treatments for grade 1, 2, and 3 flowers. Orthogonal comparison of treatment group 3 (bending primary stem above 3 buds) with treatment group 5 (bending primary stem above 5 buds) indicated that the number of days needed to bud sprout was higher in group 3 than in group 5. Number of the leaves and length of the stem left under the bending or pruning height may account for the observed results.
  • H. Pirdadeh Biranvand, E. Farshafar, Sh Sabaghpour, R. Drikvand Page 61
    In this study, inheritance pattern of plant height, pods and seeds/plant, seed yield/plant of chickpea and combining abilities were assessed by evaluating the six lines and their crosses (half diallel) in a randomaized complete block design with three replications at the Agricultural Research Station, Sarabchangaei, Khoramabad during the growing season of 2002-2003. Analysis of variance indicated that there is enough genetic variation for all traits. After achievement of diallel assumptions according to Jinks-Hayman’s (1953) approach for all traits, genetic variation was partitioned in additive and non-additive components using the method 2 of Gardner and Eberhart (1966). The results showed that lines and heterosis effects were significant for all traits, indicating the presence of additive and dominance gene action for these traits. Average heterosis for pods and seeds/plant was significant, showing that the mean of the hybrids was significantly different from the mean of the parents and the line heterosis component was significant for all traits, indicating that there were significant differences among hybrid arrays of the different parental lines. The significance of the specific heterosis component, however, indicated that there were hybrid combinations with a high degree of heterosis. Estimate of Baker index revealed that additive gene action was more important in the inheritance of plant height whereas non-additive gene effects were more important for others traits. Estimate of genetic parameters (D, H1, H2) according to Hayman’s (1954a) approach also indicated that additive variance component for plant height was greater than non-additive variance components while it was less important for others traits. Estimates of narrowsence heritability were medium for plant hight and low for others traits.Wr/Vr graphs reflected partial dominance for plant height and over-dominance for others traits. Estimates of specific combining ability effects showed high degree of heterosis for plant height in the cross Fili 92-99c × of Filip92-67c and for other traits in the cross of Filip84-48c × Filip93-60c.
  • Sm Shoae Hosseini, M. Farsi, S. Khavari Khorasani Page 71
    This experiment was conducted to study the effects of water deficit stress on yield and yield components in eight corn hybrids. The experiment was laid out in split plot using randomized complete block design with three replications. Treatments consisted of two irrigation levels (in stress condition and without stress) as main plots, and eight corn hybrids (six late maturing single crosses and two three- way cross with moderate maturity) as sub-plots. Yield was significantly affected by water stress (p ≤%5). Other measured traits were also negatively affected, but not significantly. Hybrids showed significant differences for plant height, stem diameter, number of rows per ear, cob diameter, ear length, number of grain per row, total leaf number, number of leaves above the main ear and plant height up to position of ear emergence (p ≤ %5). Results of stepwise regression and path analysis revealed that in the non-stress condition, selection for increased yield could be performed by selecting genotypes with high percentage of cob, kernel length, number of grain per row, plant height and ear length. In the stress condition, cob diameter, number of grain per row and ear length could be used as components for selection of high yielding genotypes. Among indices used for screening of genotypes to drought stress, tolerance index could differentiate among tolerant and intolerant genotypes. For the selection of high yielding genotypes in water stress conditions, in addition to tolerance indices, other important agronomical characteristics should be considered. Based on results of this experiment Single Cross 704 and Three Way Cross 600 were recommended for normal and water stress conditions, respectively.
  • A. Gholinezhad, A. Tobeh, A. Hasanzadeh Ghorottapeh, A. Asgari Page 87
    To determine the optimum sowing and sowing pattern of sunflower (Azargol cultivar), an experiment was conducted at Agriculture Research Station of Uremia, Iran during 2005 2006. A split-plot design based on randomized complete blocks with four replications was used. The main factor involved three row distances (45, 60 and 75 cm) and the subplot factor involved four plant distances on the row (15, 20, 25 and 30 cm). The results indicated that the space between the rows had significant effect on grain yield, head diameter, weight of 1000 seeds, number of seeds per head, percentage of hollow grains and number of rings per head. Furthermore, seeds per head, 1000 seed weight, head diameter, percentage of hollow grains and rings per head were significantly affected by the within-row distances. There was also a significant interaction of row space 􀂯 plant distance on row for grain yield. Based on these results, regarding grain yield, sowing pattern of 75×25 was recommended for sunflower cultivation in Uremia and similar regions.
  • A. Golchin, Sf Mousavi, K. Ghasemi Golezani, J. Saba Page 101
    In order to investigate the relationship between plant density and grain yield of three pinto bean cultivars at three different sowing dates, a split plot factorial experiment based on randomized complete block design (RCBD) and three replications was conducted in Zanjan Agricultural Research Center in 2003. Three pinto bean cultivars (Talash, Khomein 5 and COS16) at three different sowing dates (9 May, 21 May and 2 June) with four densities (15, 20, 25 and 3 plants/m2) were sown in a loamy soil. Days to flowering, pods per plant, seeds per plant, 100 seeds weight, days to maturity and grain yield were significantly affected by sowing date, cultivar and plant density. The interaction effects of sowing date and cultivar were olso significant for days to flowering, days to maturity and grain yield but interaction effects of sowing date and plant density were only significant for days to flowering and grain yield. All these traits were decreased with delaying in sowing date. Grain yield of COS16 was higher than that of Talash and Khomein 5. Days to flowering, pods per plant, seeds per plant, 100 seeds weight and days to maturity decreased, but empty pods per plant and grain yield per unit area increased, with increasing plant density. The relationship between plant density and grain yield of the three pinto bean cultivars were analysed, using equations 1/w = a+bp and y = p/a+bp, where: 1/w = reciprocal of yield per plant, y = grain yield per unit area, p = plant density, a and b = constants. The results indicated that delayed sowings reduce grain yield of low densities more than that of high densities. Consequently, estimated optimum economic densities for delayed sowings were more than those for early sowings. Therefore, it is necessary to increase seeding rate at delayed sowings, in order to prevent or to reduce the yield loss.
  • S. Mohammadi, Na Khosh Kholgh Sima, E. Majidi Heravan, G. Nour Mohammadi, A. Saidi Page 119
    Grain yield is one of the most important creteria in screening wheat genotypes for salinity conditions. In order to study the effects of NaCl induced stress on yield and yield components and to determine threshold salinity, an experiment with ten wheat genotypes (Alvand, and 9 advanced lines) was conducted in the glasshouse of Agricultural Biotechnology Research Institute of Iran. Five levels of salinity (control, 50, 100, 150 and 200 mM NaCl) were imposed through irrigation. Reasults showed that 200 mM NaCl treatment decreased time to physiological maturity, plant height, number of tillers, number of kernel per main spike, 1000 kernel weight, biomass, total grain yield, tiller grain yield and main stem grain yield, 20%, 31%, 85%, 52%, 52%, 86%,89%, 97% and 66%, respectivley as compared to control. The reduction in the number of tiller and tiller grain yield were the main cause of yield reduction. Genotype 3 had the lowest biomass and grain yield per plant in all salinity levels. Relative yield reduction and relative biomass yield of genotype 12 consistently was lower than the others in all salt levels. Salt tolerance threshold of genotype 12 for biomass (10.8 ms/cm) and grain yield (8.25 ms/cm) was higher than the others. Alvand variety that was recommended for salinity areas of cold regions, had salt tolerance threshold of 5 and 6 ms/cm, for biomass and grain yield, respectively. Genotype 12 had higher stress tolerance index (0.27) and less stress susceptibility index (0.87) than the other genotypes.
  • G. Elyasi, A. Ayazi, O. Pirahary, Mr Nassiry, A. Dehnad Page 141
    Application of DNA marker technology in poultry as a tool for species and strain identification has progressed rapidly during the last decade. Random amplified polymorphic DNA (RAPD) markers can be generated using short arbitrary primers to amplify genomic DNA, giving a genotype-specific pattern of bands. RAPD analysis should lead to the saturation of the genome without the requirement of previous genetic information. The purpose of this study was to evaluate genetic similarities and distances among four-colored phenotype of turkey population that kept in Turkey Research Station of Iran using RAPD technique. Blood samples were taken from 20 Black, 16 Golden, 24 Pied and 18 White local turkeys. Genomic DNA was extracted from 25μl blood samples. RAPD technique, using 15 primers, was applied to amplification of different fragments of genome. The genetic similarity between the groups varied from 0.94 to0.98 between phenotypic groups. The highest genetic distance (0.06) was determined between the White and Golden phenotypic groups and the lowest genetic distance (0.02) was obtained between White and Black groups. The results of this research showed that RAPD-PCR is an appropriate tool for evaluation of genetic variation in poultry and color is not a usful character to differentiate turkey genetic groups.
  • Sd Sharifi, A. Yaghobfar, F. Shariatmadari Page 149
    This experiment was carried out to evaluate the nutritional value of hull-less barley varieties and also, to investigate the relationship between its non-starch polysaccharides and metabolizable energy for poultry. Eight improved varieties of hull-less barley were examined for chemical composition. Metabolizable energy of hull-less barley varieties were determined using cockerels. The differences between metabolizable energy content of barley varieties were analyzed using completely randomized design. There was no significant difference between varieties based on AMEn content. The average metabolizable energy of barley sample was 3.112 (kcal/kg DM) and crude protein, fat, ash, starch, soluble sugar, soluble NSPs and insoluble NSPs were 11.5, 1.03, 2.27, 3.19, 60.91, 5.57, 5.14 and 12.79(%), respectively. There was high negative correlation between non-starch polysaccharides and AMEn (r =0.92, p<0.01) in hull-less barleys. Therefore, the equation for estimating AMEn by soluble NSPs was AMEn= 3.324-0.061 S-NSP, R2 = 0.9. The correlation between crude fiber and NSPs was significant (r = 0.87, p<0.01) and their regression equation was: S-NSP = 2.253 + 0.91CF, R2 = 0.77. The results of this experiment suggested that the metabolizable energy of the hull-less barley grain is highly affected by its soluble non starch polysaccharides content. Thus, soluble non-starch polysaccharides content of hull-less barley could be use for predicting of its metabolizable energy.
  • B. Saremi, Aa Naserian, Mr Nassiri, A. Mohmmadi Page 161
    Eighteen female Holstein calves were divided to three groups and received similar basal diet and different levels of yeast (Saccharomyces cerevisiea) daily (0, 0.5 and 1% DM basal diet). Rumen samples derived at 30, 60 and 90 days old. Results showed that PCR could detect Fibrobacter succinogenes up to two copy of pure DNA. Also it was shown that Fibrobacter succinogenes and Ruminococcus flavefaciens could be detected at rumen samples and introduced bands were similar to other studies. In addition multiple-PCR could be used for detection of them. Results showed that quantitative PCR could be used for enumeration of Fibrobacter succinogenes and showed that different levels of yeast had no significant effect on population of Fibrobacter succinogenes. Sampling time had a significant effect on population of Fibrobacter succinogenes (P<0.0001) and population of this bacteri in different sampling times (30, 60 and 90 days old) in each treatment increased by time. Generally, it seems that quantitative PCR technique could be used for enumeration of Fibrobacter succinogenes in rumen samples.
  • H. Zaheri Khosroshahi, F. Afraz Page 171

    This experiment was conducted to evaluate productivity of Iranian native Marandi (MA), White Plymouth Rock (PR), Cornish (CR) as meat types and Rhode Island Red (RIR) as dual purpose breeds and their crosses in 12 breeding combination. No crosses was considered between pure breeds. In meat type crossing, thirty chicks produced (in total 1680 chickens) in three successive hatches and were reared separately up to 56 days of age. Chickens were weighed at third, sixth and eighth week, and feed consumption was also measured. At the end of experiment, one cock and one hen were randomly chosen and slaughtered. In dual purpose type crossing, chicks from crosses were kept at 28 boxes in litter system up to four months of age separately. During this period eight pullets from each box were randomly selected and transferred to individual cages. Traits such as egg numbers and weights, Hugh unit, index and feed intake were measured for six months. The results showed that hybrids from MA with PR or CR had significantly higher body weight, carcass weight, most parts of carcass and feed intake, and lower FCR at the end of 21, 42 and 56 days of age in comparison to pure MA (P<0.05). Significant sex effect was observed for body weight and carcass weight and whole pieces except abdominal fat. The highest and lowest egg production (EP) was for RIR and pure MA, respectively, and EP in hybrids was about 29.84% higher than pure MA. Feed intake, Hugh unit, egg index differed signficaty among the different crosses. Heterosis in MA and PR crossing was negative for all traits except for feed intake in 42 days, percentage of carcass, breast, wing, back and neck and giblet. However, it was positive in MA and CR crossing for all traits except for percentage of breast, giblet and FCR. A negative heterosis was observed in crossing between MA and RIR for all traits except for mean egg weight and feed intake. Crosses MA♂ * PR♀, CR♂ * MA♀ and MA♂ * RIR♀ had superiority to their reciprocals MA♀ * PR♂, CR♀ * MA♂ and MA♀ * RIR♂, respectively.

  • M. Mottaghitalab, Mr Ebrahimiyan Page 183
    This study was conducted to compare the effects of ß-glucanase of two preparations on the male and female broiler performance. 540 day-old chicks from either sex were randomly assigned to 9 dietary treatments for 49 days (6 replicates of 10 chicks were used for each treatment). The experimental design was a completely randomized with factorial arrangement of treatments: 3 × 3 (kinds of enzyme × levels of hull-less barley). Numbered plates dangled to day-old chicks shank and individuals weighted for determining of sex effects. The experimental design for weight gain and carcass performance was a completely randomized design with factorial arrangement of treatments: 3 × 3× 2 (kinds of enzyme × levels of hull-less barley × sex). In the end of experiment, two chicks were selected from each replicate and considered for carcass analysis. Results showed that weight gain from day 1-21 and 21-42 were significantly (p<0.05) influenced by hull-less barley and enzyme levels; i.e., either enzyme significantly (p<0.05) increased weight gain. Inclusion of enzyme and hull-less barley (HB) to diets had significant (p<0.05) effect on feed intake (FI) and feed conversion (Fc). Locally produced (GP82β-Glucanase) and commercial (ZYβ-Glucanase) enzyme from day 1 to 49 increased FI significantly (p<0.05) at 7.3, 4.3 and FC at 13.3, 9.4, respectively. No significant difference was observed between two kinds of enzymes. Enzyme inclusion from both preparations to HB diets appeared with significant increase (p<0.05) on edible carcass and abdominal fat, but significantly (p<0.05) decreased the visceral of both sexes. No significant differences were observed between two kinds of enzymes. Breast percentage (BP) again was influenced by enzyme, HB and sex. Locally produced enzyme led to significant (p<0.05) increase in BP at 9.6, 8.7% and commercial enzyme at 8.7, 6.3% in male and female chicks, respectively. In conclusion, GP82 ß-glucanase enzyme is of a great potential and comparable to commercial enzyme (ß-glucanase hydrolysis).
  • S. Yarahmadi, A. Aliakbar, R. Hosseinpour Page 195
    Propolis is a sticky and resinous substance that honey bees collect from different plant sources. The chemical composition of propolis is very complex and contains more than 200 different chemical components. The biological activity of propolis depends on its polyphenolic contents. The flavonoids are the most important group of polyphenols which are devided to sub groups such as, flavones, flavanones, flavonols, dihydro flavonol and chalcones. This survey was conducted to determine propolis contents from citrus (S1), forest trees (S2) and pines (S3) in Chaboksar, Seahkal and Talesh, respectively in 2002-2003. In Guilan Province twenty honey bee colonies were prepared and placed in these areas. The samples were collected every two weeks in warm and end of the cold seasons. After extraction and separation of waxes and lipids, the samples were analysed by GC-MS and obtained mass spectra were compared with standards. The results showed the presence of Chrysin, Tectochrysin, Pinobanksin-3-aceatate and Pinostrobin in three areas, Aceacetin, Pinocembrin chalcone in S1, Galangin-3-methyl ether in S1 and S3 and Pinocembrin in S2 and S3. Pinobanksin-3-propanoate was obtained only in S2. The amount of total flavonoids in S1, S2 and S3 were 12.3, 11.4 and 10.6, respectively. The results showed that propolis from three plant origins has good amount of flavonoids but different in quantity and type of these compounds.
  • A. Amirdehi, Sa Khodaparat, M. Javan Nikkhah Page 205
    Vegetative compatibility groups of Magnaporthe grisea was determined using nit mutants of 147 monoconidial isolates collected from different areas of Mazandaran province. Nit mutants were selected from fast growing sectors on MMC medium. Two hundred twenty two nit mutants were selected and kept for experiment related to genetic complementation. Phenotype of nit mutants was identified using sodium nitrate, sodium nitrite, hypoxantine, ammonium tartarat and uric acid. Most of the nit mutans (50%) belonged to nit1 phenotype. Each mutant was crossed with tester isolates. As a result three vegetative compatibility groups were identified among rice blast isolates in Mazandaran region. VCG2 was the most abundant group and VCG3 had the lowest number of isolates.
  • A. Sadeghi, T. Tavakoli, B. Ghobadian, Mh Khoshtaghaza, S. Minaei Page 215

    One of the most important thermal properties of unhulled pistachio nuts, namely bulk thermal coductivity, was evaluated as the function of moisture content and temperature. The moisture content of nuts ranged from 20.9% on the wet basis to 51.8% (moisture content at harvest time) and the temperature ranged from +20°C to +40°C. In order to measure the thermal conductivity of agricultural materials, a specific probe was developed. Thermal conductivity was measured in transient state by calculating the maximum instant slope, using the line heat source which was assembled in the probe. Bulk thermal conductivity varied significantly with moisture content and temperature. It ranged from 0.1145 to 0.1904 W/mK and increased with moisture content in the range of 20.9-51.8% on the wet basis. Furthermore, increasing the temperature from 20 to 40°C raised the average thermal conductivity from 0.1448 to 0.1585 W/mK. The conducted tests on two varieties of nuts (Akbari and Kallehghoochi) demonstrated that the thermal conductivity of Kallehghoochi cultivar is lower than that of the Akbari cultivar at α=0.05. Quadratic regression equations were developed depicting the effect of moisture content and temperature on thermal conductivity.

  • B. Mostafayi Meinagh, B. Ghobadian, Mr Jahan Nema Page 229
    Electrostatic spraying is the method that is noted for improving the spraying efficiency and droplet deposition on plant. The merit of this method is related to the generation of dynamic attraction between the charged pesticide droplets and plant which obtains plant peripheral coating ability against usual spraying methods. In this research design and evaluation of an electrostatic sprayer was described. In this sprayer, electric charging of droplets is performed through the induction method. Atomization of nozzle flow is accomplished by ultrasonic method and the generated droplets buoyancy and guiding them is achieved by airflow of a fan. To evaluate voltage effect, air speed and liquid flow rate on quantity of droplet charging, the tests were conducted in a closed environment. The results showed the positive effect of inductive voltage on charged droplets creation. Increasing of fan speed improves the droplet charging by increasing of passed air flow rate. However, because of wetting phenomenon, increasing of spray flow rate has a negative role during charging process. The maximum charging is occurred at 25 ml/min flow rate, voltage of 7 kV and air flow speed of 23 m/s and the resulting current is about 0.42 μA.