فهرست مطالب

پزشکی کوثر - سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 40، تابستان 1385)

مجله پزشکی کوثر
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 40، تابستان 1385)

  • 110 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/10/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • اسماعیل صابرفر، محمد مهدی فرقانی فرد صفحه 119
    هدف
    راه اندازی روش ملکولی RT-PCR برای شناسایی اختصاصی ویروس های آنفلوانزا تایپ A و ساب تایپ H7
    روش بررسی
    بر روی 6 نمونه ویروس استاندارد آنفلوانزا تایپ A با استفاده از پرایمرهای مربوط به ناحیه ای از ژن ماتریکس (M) و همچنین پرایمرهای اختصاصی مربوط به ژن هماگلوتینین (HA) ساب تایپ H7 واکنش RT-PCR انجام گردید. در این راستا با سنتز DNA مکمل (cDNA) از قطعات ژن M و HA، از آن به عنوان الگو برای واکنش PCR استفاده شد.
    یافته ها
    قطعات تکثیر شده هدف مربوط به ژنهای M و HA به طول bp 101 و bp 98 بر روی ژل آگارز با افزودن اتیدیوم بروماید در طول موج 254 نانومتر در دستگاه ترانس ایلومیناتور مشاهده گردید. باند مربوط به ژن M در تمامی ویروسهای تایپ A آنفلوانزا تایید کننده تایپ A و باند مربوط به ژن HA اختصاصی ساب تایپ H7 تایید کننده ساب تایپ مربوطه است.
    نتیجه گیری
    روش مولکولی RT-PCR برای شناسایی ویروس آنفلوانزای تایپ A و ساب تایپ H7 آن روشی مناسب، سریع و اختصاصی می باشد. در صورت بروز احتمالی انواع خطرناک آنفلوانزا، این روش تشخیصی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: آنفلوانزا، هماگلوتینین، H7، RT-PCR
  • مصطفی ملت، میرلطیف موسوی، جعفر امانی، شهران نظریان صفحه 125
    هدف
    در این تحقیق با استفاده از ژن 16s rRNA به عنوان هدف سعی کردیم باکتری های بیماریزای شایع در نمونه های بالینی را تشخیص دهیم. ژن کد کننده 16s rRNA اغلب این باکتری ها تعیین توالی شده اند و مشخص شده است که در همه باکتری ها این ژن دارای مناطق حفاظت شده ای است که با طراحی یک جفت پرایمر عمومی (universal primers) می توان این ژن را از باکتری های مختلف فراوان سازی کرد از آنجایی که محصولات تکثیر شده از باکتری های مختلف دارای الگوی برش متفاوت در برابر آنزیم های محدود الاثر می باشند لذا از این روش جهت شناسایی باکتری ها استفاده می شود. ما سعی کردیم بعضی از نمونه های استاندارد و کلینیکی را توسط این روش (PCR-RFLP) شناسایی و حساسیت آن را با روش کشت مقایسه نماییم.
    روش بررسی
    باکتری های مورد استفاده اغلب از آزمایشگاه رفرانس ایران واقع در بیمارستان بوعلی و یا گروه بیوتکنولوژی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس تهیه شده اند. نمونه های کلینیکی مرتبط از بیمارستانهای مختلف تهران جمع آوری شده اند. آنزیم Taq DNA polymerase و آنزیمهای اندونوکلئاز محدود الاثر از شرکت سیناژن تهیه گردید. با استفاده از یک جفت پرایمر عمومی (Universal primers) ژن کد کننده 16s rRNA را از 9 باکتری مختلف فراوان سازی و سپس با استفاده از الگوی برش بدست آمده از هضم با آنزیمهای محدود الاثر آنها را شناسایی کردیم.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که با این روش می توان 9 باکتری پاتوژن مورد استفاده در این تحقیق را تشخیص و تعیین هویت کرد. حساسیت این روش در مقایسه با روش کشت در 50 نمونه بالینی %92 بود.
    نتیجه گیری
    آزمایش تشخیص همزمان چند پاتوژن زمانی اهمیت خود را نشان می دهد که شواهد بالینی در تشخیص عامل بیماری کافی یا موثر نباشد روش بکار گرفته در این تحقیق علاوه بر مزیت فوق از سرعت و حساسیت بالایی در مقایسه با روش های سنتی برخوردار می باشد. به نظر می رسد PCR-RFLP یک روش آزمایشگاهی مناسب در کنار سایر روش ها برای تشخیص عوامل بیماریزای شایع انسانی باشد.
    کلیدواژگان: تشخیص سریع، واکنش زنجیره ای پلیمراز همگانی، ژن 16s rRNA، باکتریهای بیماریزای شایع
  • فرهاد ذاکر، جعفر صالحیان عمران، مسعود سلیمانی صفحه 135
    هدف
    اثر هم افزایی سیتوکین ها و اینترفرون گاما و ویتامین D3 بر تمایز سلولهای لوسمیک تحت درمان با داروهای سیتوتوکسیک.
    روش بررسی
    سلولهای رده HL60 به عنوان مدل لوسمی حاد پرومیلوسیتی به مدت 5 روز در معرض غلظت های مشخص از داروها و سیتوکین ها شامل فاکتور رشد گرانولوسیتی مونوسیتی (GM-CSF) و اینترفرون گاما (INF-?)، ویتامین (Vit-D3) D3 و داروهای سیتوتوکسیک سیتوزین آرابینوزاید (Ara-c) و وین کریستین (VIN) به صورت تنها و ترکیبی قرار گرفتند. جهت بررسی تکثیر و تمایز سلولی از شمارش سلولی، رنگ آمیزی رایت و پراکسیداز و آزمون احیای NBT استفاده شد. بروز آنتی ژنهای CD11b، CD14 و CD45 با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال به روش فلوسیتومتری انجام شد.
    یافته ها
    در غلظت های توکسیک، کاهش تکثیر سلولی در تمامی داروها به تنهایی و در ترکیب با Vit-D3 مشاهده شد. بیشترین کاهش در ترکیب Vit-D3 توام با سیتوکینها و داروهای سیتوتوکسیک مشاهده گردید (P<0.05). تمامی داروها به صورت تنها و ترکیبی با Vit-D3 اثر تمایزی روی سلولها داشتند (P<0.05) به جز وین کریستین که بصورت تنها اثر تمایزی نداشت. حداکثر تمایز سلولی در سلولهای تحت درمان با Vit-D3 وسیتوکینها با یا بدون استفاده از داروهای سیتوتوکسیک از نظر مرفولوژی، درصد NBT و بروز آنتی ژن CD11b به سمت رده نوتروفیلی مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    مشاهدات نشان داد که ترکیب سیتوکین ها به همراه Vit-D3 در افزایش تمایز سلولهای لوسمیک موثر بوده است. ضمنا ترکیب داروهای سیتوتوکسیک در غلظت مطلوب با سیتوکین ها وVit-D3 نه تنها از شدت تمایز نمی کاهد بلکه کاهش پرولیفراسیون سلولی را تشدید می کند.
    کلیدواژگان: لوسمی حاد پرومیلوسیتی، تمایز درمانی، ویتامین D3، سیتوکین ها، داروهای سیتوتوکسیک
  • مریم صدری، عذرا ربانی، عطاءالله کوهیان صفحه 143
    هدف
    تعیین میزان و نحوه اثر پرتوی لیزر هلیوم نئون بر سلولها می باشد. به این منظور درصد بقا و القای آپوپتوزیس در سلولهای ماکروفاژ ریوی موش صحرایی که در دوزهای مختلف تحت تابش قرار گرفته بودند، بررسی شد و مشخص گردید که این انرژی می تواند بر سیستم ایمنی موثر باشد.
    روش بررسی
    منبع انرژی مورد استفاده یک چشمه لیزر کم انرژی (هلیوم نئون با توان2mw و طول موج 632nm) می باشد که در طول موج نور مریی قرمز رنگ کار می کند. در این مطالعه ماکروفاژهای ریوی موش صحرایی به طریق لاواژ تهیه شدند. سپس در زمانهای مختلف تحت اثر تابش پرتوی لیزر قرار گرفته، تاثیر آن بر مورفولوژی سلولها و همچنین درصد بقای سلولی بلافاصله بعد از تابش و پس از طی انکوباسیون مورد بررسی قرار گرفت. میزان شکست DNA در نمونه های تابش دیده با سلولهایی که در شرایط یکسان نسبت به آنها تهیه شده ولی تابش ندیده بودند، اندازه گیری و مقایسه گردید. زمانهای پرتودهی سه، هفت، دوازده، بیست و سی دقیقه انتخاب شدند که به ترتیب معادل انرژی های 3.6، 4.8، 1.8، 0.48 و 0.36 ژول می باشند.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که اثرات انرژی لیزر بر روی سلول ها بر حسب میزان انرژی دریافتی توسط آن ها بر مبنای زمان تابش متغیر می باشد. در زمانهای پایین تر از 7 دقیقه اثری روی مورفولوژی سلولها دیده نمی شود و درصد بقای سلولی با دریافت مقادیر کم انرژی 3و 7 دقیقه معادل 0.48 و 0.36 ژول افزایش می یابد. در نمونه هایی که بیش از 10 دقیقه انرژی دریافت کرده اند، بقای سلولی به نحو معنی داری کاهش و درصد قطعه قطعه شدن DNA و میزان سنتز پروتئین در آنها افزایش پیدا می کند. تابش های طولانی تر باعث کاهش چشمگیر درصد بقا و چسبندگی غشاهای سلولی می گردد.
    نتیجه گیری
    این نتایج پیشنهاد می کنند که دوزهای پایین انرژی لیزر (هلیوم – نئون) از پدیده آپوپتوزیس و افت درصد بقا در ماکروفاژها جلوگیری می نماید، ولی افزایش زمان پرتودهی با بالا بردن میزان انرژی دریافتی سلولها، آپوپتوزیس را در آنها القا می کند. دوزهای بالاتر سبب وقوع نکروز در این سلولها می گردد.
    کلیدواژگان: لیزر هلیوم، نئون، آپوپتوزیس، تخریب DNA، ماکروفاژ
  • کاظم احمدی، فاطمه عرب سلمانی صفحه 155
    هدف
    تعیین اثر ویتامین E بعنوان یک آنتی اکسیدانت بر دوام بقای سلول و ترشح NO.
    روش بررسی
    ماکروفاژهای صفاقی موش را به روش شستشوی صفاق با PBS (بافر فسفات) سرد بیرون آورده و پس از شستشو و شمارش، سوسپانسیون سلولی در میحط کشت تهیه شد. تعداد 1X105 سلول در حجم 0.2 میلی لیتر محیط کشت کامل به هر چاهک پلیت 96 خانه اضافه شد. پلیت ها 2 ساعت در شرایط 37 درجه سانتی گراد و 5% CO2 انکوبه شده و پس از آن به منظور حذف سلولهای غیر ماکروفاژی سه بار با PBS گرم شسته شدند. مجددا به سلولها محیط کشت کامل حاوی/فاقد LPS در حضور یا غیاب ویتامین E اضافه شد و در شرایط فوق حداکثر تا 5 روز انکوبه شدند. محیط کشت ماکروفاژها در روزهای مختلف اضافه یا تعویض شد. دوام بقای سلولی با ترپن بلو و مقدار نیتریت بعنوان اندیکاتوری از NO به روش گریس اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در حالت عادی با افزایش روزهای انکوباسیون مرگ سلولی افزایش می یابد در حالیکه در حضور ویتامین E مرگ سلولی کاهش دارد (P<0.02). در غیاب ویتامین E حداکثر تولید نیتریت در 48 ساعت اول بوده و در زمانهای بعدی کاهش یافته است. تعویض یا اضافه کردن محیط کشت در روزهای مختلف با افزایش نیتریک اکساید همراه بوده است. ولی تعویض یا اضافه کردن محیط کشت در روزهای اولیه اثر بهتری بر ترشح آن داشته است. در حضور ویتامین E ترشح نیتریک اکساید کاهش داشته ولی دوام بقای سلولی افزایش داشت.
    نتیجه گیری
    مرگ سلولی با گذشت زمان می تواند به دلیل اتمام محیط کشت و همچنین اثر سایتو توکسیسیته نیتریت بر خود ماکروفاژها باشد و به نظر می رسد که ویتامین E با کاهش تولید نیتریک اکساید بر دوام بقای سلولی اثر داشته باشد.
    کلیدواژگان: ماکروفاژ، بقاء سلول، نیتریک اکساید، ویتامین E، مرگ سلول
  • رمضان خان بابایی، سعید کاظمی آشتیانی، کاظم پریور، محمدعلی صدیقی گیلانی، محمدحسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند صفحه 163
    هدف
    تعیین بهترین روش انجماد بافت بیضه نابالغ و دست یابی به اسپرماتوزوئید با انجماد بافت بیضه موش نابالغ و ذوب و پیوند (اتولوگ) آن پس از بلوغ.
    روش بررسی
    موشهای نر نابالغ (NMRI) بیهوش و سپس یک بیضه آنها خارج و به قطعات 0.5-1 mm3بریده شد و با روش های آهسته و شیشه ای با ضدیخهای گلیسرول (GLY)، اتیلن گلیکول (EG) و دی متیل سولفوکساید (DMSO) منجمد شد. یک ماه بعد بافتها ذوب و درصد سلولهای سالم در تعدادی از قطعات تعیین گردید و بقیه قطعات در زیر پوست ناحیه پشتی همان حیوان پیوند شدند. 4 تا 6 هفته پس از پیوند، موشها با جابه جایی مهره های گردنی کشته شدند و بافت بیضه خارج گردید و مطالعات بافتی صورت گرفت.
    یافته ها
    سلولهای منجمد شده با استفاده از ضدیخهای GLY، EG و DMSO با روش انجماد آهسته کنترل نشده طولانی مدت، پس از ذوب، به ترتیب 1.4±12.7، 3.6± 15.5 و 2.9± 15.2 درصد سالم بودند و در روش انجماد آهسته کنترل نشده کوتاه مدت با استفاده از ضدیخهای GLY، EG وDMSO، درصد سلولهای سالم پس از ذوب به ترتیب 5.3± 48.8، 6.4±63.3 و4.7± 79.4 بود. درصد سلولهای سالم منجمد شده با روش انجماد شیشه ای با استفاده از ضدیخهای EG وDMSO پس از ذوب نیز به ترتیب 4± 59.2 و 3.3± 53.6 بود. درصد سلولهای سالم گروه شاهد (بدون انجماد) 1.2± 92.9 بود. %23 پیوندهای انجام شده، با بافت زمینه ارتباط برقرار کرده، از ابعاد mm3 1-0.5 به mm3 3-2 رشد کردند. در برشهای بافتی رده های متفاوت سلولهای اسپرماتوژنیک و اسپرماتوزوئیدهای تیپیک مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که درصد سلولهای سالم بافت بیضه منجمد شده با روش انجماد آهسته کوتاه مدت نسبت به روش های دیگر بیشتر است و استفاده از ضد یخ DMSOدر این روش به عنوان حفاظ انجمادی نسبت به ضد یخهای دیگر نتیجه بهتری را به همراه دارد. با انجماد بافت بیضه موش نابالغ و ذوب و پیوند آن بعد از بلوغ به صورت قطعات بافتی می توان به اسپرماتوزویید کامل دست یافت.
    کلیدواژگان: انجماد، بافت بیضه، موش نر نابالغ، شیمی درمانی، پیوند
  • سید مرتضی موسوی نایینی، سیدمحسن تولیت کاشانی، محمد صادقی صفحه 175
    هدف
    معرفی روش جراحی بسته چند لایه و ارایه نتایج اولیه آن در بیماران دچار سینوس پیلونیدال ساکروم.
    روش بررسی
    طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی بدون گروه کنترل، تعداد 50 بیمار مبتلا به سینوس پیلونیدال ساکروم کاندید عمل جراحی که بین سالهای 1379 الی 1383 به بیمارستان بقیه اله الاعظم (عج) مراجعه نموده بودند، وارد مطالعه شدند. تمام بیماران به روش بسته چند لایه ای تحت جراحی قرار گرفتند و تا زمان بهبودی کامل پیگیری شدند.
    یافته ها
    بیماران شامل 47 مرد و 3 زن با میانگین سنی 24.6 سال بودند. متوسط طول مدت عمل 37.8 دقیقه بود. زمان ترمیم در بیش از 86 % موارد حدود 5-4 روز و دوره نقاهت پس زمان از عمل، بطور متوسط 10.68 روز بود یعنی اکثر بیماران (68%) 10 روز پس از عمل قادر به بازگشت به محل کار و فعالیت عادی روزمره بودند میزان عفونت 6% و میزان عود در طی 3 سال نیز 8 % بود.
    نتیجه گیری
    با مقایسه نتایج حاصله از این مطالعه با نتایج روش های معمول باز و بسته ساده، از لحاظ ترمیم زخم و بازگشت به کار، روش بکار رفته در این مطالعه نتایج بهتری را نشان داد، که می توان روش بسته چند لایه را بعنوان یک روش ساده کم هزینه و با میزان موفقیت بالا در درمان سینوس پیلونیدال مزمن مطرح کرد.
    کلیدواژگان: سینوس پیلونیدال، روش جراحی باز، بستن اولیه زخم، روش بسته چند لایه
  • فریده خاتمی، سهراب حاجی زاده، محسن نفر، محمد خاکساری، جلیل فرجاد، کامبیز روهام، مجتبی گل محمدی صفحه 183
    هدف
    در مطالعه حاضر سطح پلاسمایی هموسیستین (tHcy) Total homocysteineو نقش آن به عنوان ریسک فاکتور آترواسکلروز در بیماران پیوند کلیه مورد ارزیابی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در یک مطالعه بالینی کنترل - تصادفی (RCT) Random controlled clinical trial دو سوکور بر روی 60 بیمار پیوند کلیه با در نظر گرفتن شاخصهای خروج از طرح، غلظت پلاسمایی هموسیستیین ناشتا (tHcy)، فولیک اسید، ویتامین ب 12، نیتروژن اوره خون (BUN)، کراتینین (Cr)، قند خون و چربی های خون بعد از 12 ساعت ناشتا اندازه گیری گردید. آترواسکلروز اولیه به وسیله اندازه گیری ضخامت اینتیما - مدیای شریان کاروتید (IMT) بیماران توسط اولتراسوند داپلر ارزیابی شد.
    یافته ها
    tHcy پلاسما در بیماران پیوندی به طور معنی داری بیشتر از کنترل بود (μmol/lit 6.8 18.4± در مقابل μmol/lit 0.7 9.20±؛ p<0.0001). غلظت پلاسمایی فولات به طور معنی داری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کمتر (ng/ml 4.5 6.01±در مقابل ng/ml 2.9 9.5±، p<0.0001) و متوسطIMT به طور معنی داری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود (mm ±0.17 0.84 در مقابل mm 0.05 0.55±،p<0.0001). با آنالیز univariate، مشاهده شد که میان سن (p<0.001)، طول مدت دیالیز (p<0.005) و مقادیر بالای هموسیستیین (p=0.01) با آترواسکلروز ارتباط وجود دارد.
    نتیجه گیری
    اندازه گیری ضخامت اینتیما - مدیای شریان کاروتید در بیماران پیوند کلیه به عنوان شاخص بررسی آترواسکلروز مناسب است و با توجه به یافته های این تحقیق به نظر می رسد که کمبود فولات (کوفاکتور اصلی متابولیسم هموسیستیین)، اصلی ترین علت هیپرهموسیستیینمیا در بیماران پیوندی باشد. همچنین سن و طول مدت دیالیز قبل از پیوند نقش اصلی در افزایش IMTدر این بیماران دارد و هیپرهموسیستیینمیا نیز در کنار ریسک فاکتورهای دیگر می تواند منجر به افزایش و تسریع روند آترواسکلروز در این بیماران گردد.
    کلیدواژگان: هیپرهموسیستئینمیا، آترواسکلروز، پیوند کلیه، ضخامت اینتیما - مدیای شریان کاروتید
  • مرضیه لک، علی صالحی، سیدجلال مدنی صفحه 191
    هدف
    این بررسی با توجه به لزوم فراهم کردن محیط عمل عاری از خون در اعمال جراحی گوش، اندوسکوپی سینوس، بینی و... با ایجاد هیپوتانسیون عمدی، برای کاهش میزان نیاز به داروهای بیهوشی انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار 15 تا 40 ساله ASA Class I کاندید اعمال جراحی گوش، فک، صورت و سینوس به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول (مورد) 0.2 میلی گرم کلونیدین خوراکی و گروه دوم (شاهد) دارونما 90 دقیقه قبل از عمل دریافت کردند. علایم حیاتی (RR, HR, BP) و میزان آرامبخشی بیماران بر مبنای درجه بندی Ramsay، قبل از تجویز دارو در بخش و در بدو ورود به اطاق عمل ارزیابی و در فرم های آماده شده ثبت گردید. قبل از القای بیهوشی به بیماران 5-3 سی سی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن سرم نرمال سالین و میدازولام با دوز 0.5 تا 1میلی گرم و فنتانیل با دوز 1 تا 3 میکروگرم/کیلوگرم بر حسب نیاز با هدف رسیدن به درجه 3 آرامبخشی رامسی تزریق گردید. جهت القای بیهوشی از نسدونال بصورت تیتره تا از بین رفتن رفلکس پلکی و شل کننده آتراکوریوم با دوز 0.5 میلی گرم/کیلوگرم تجویز شد. برای نگهداری بیهوشی از اکسیژن و N2O بصورت50.50% و هالوتان استفاده شد. دوز داروهای تجویزی جهت القا و نگهداری بیهوشی با هدف فشار سیستولیک در حد 90-80 میلیمتر جیوه، عوارض احتمالی، زمان خارج کردن لوله تراشه درحالت بیدار و مدت ریکاوری ثبت گردیدند. سپس داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و آنالیز آماری گردیدند. P<0.05 معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    بر مبنای نتایج بدست آمده، میانگین دوز فنتانیل، نسدونال، میدازولام و درصد هالوتان مصرفی جهت ایجاد فشار خون سیستولیک 80 تا 90 میلی متر جیوه در گروه کلونیدین بطور معنی دار کمتر از گروه شاهد بود. زمان خارج کردن لوله تراشه و مدت ریکاوری نیز در گروه کلونیدین بطور معنی دار کوتاه تر از گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از پیش داروی خوراکی کلونیدین در بیماران انتخاب شده جهت کاهش دوز داروهای مصرفی برای ایجاد هیپوتانسیون عمدی و کاهش زمان خارج کردن لوله تراشه و مدت ریکاوری موثر بوده و مصرف آن توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: هیپوتانسیون عمدی، کلونیدین، مدت ریکاوری، خونریزی، داروهای بیهوشی
  • زهرا خلیلی متین زاده، فاطمه بیرقدار، زهره کاوه منش، سوزان امیرسالاری، محمد ترکمن، شهلا افشارپیمان صفحه 199
    هدف
    هدف ما از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر پروفیلاکسی چشمی در پیشگیری از کونژنکتیویت نوزادی و مقایسه اثر نرمال سالین با پماد اریترومایسین چشمی و نیز مقایسه این دو دارو با گروه کنترل می باشد. بررسی در 1002 نوزاد سالم ترم در بخش های زایمان طبیعی و سزارین صورت گرفته است.
    روش بررسی
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، کونژنکتیویت نوزادی در یک مرکز دانشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، تاثیر پروفیلاکسی نرمال سالین و اریترومایسین چشمی با گروهی که هیچ نوع پروفیلاکسی دریافت ننمودند، مقایسه شد. از مرداد ماه تا دی ماه 1383 حدود 1002 نوزاد وارد مطالعه شدند. پروفیلاکسی چشمی بلافاصله بعد از تولد برای نوزادان انجام شد. گروه اول (330 نفر) پماد چشمی %0.5 اریترومایسین، گروه دوم (335 نفر) یک قطره نرمال سالین در هر چشم و گروه سوم (337 نفر) هیچ گونه پروفیلاکسی دریافت ننمودند.
    یافته ها
    در طول 10 روز اول زندگی 138 نوزاد (%13.8) مبتلا به کونژنکتیویت شدند. %29.7 موارد کونژنکتیویت در گروه اریترومایسین، %31.9 در گروه نرمال سالین و %38.4. در گروه بدون پروفیلاکسی مشاهده شد. در کشت انجام شده، %9.1 موارد از نظر وجود باکتری مثبت بود. تنها اختلاف معنی دار، بین نوع زایمان و کونژنکتیویت وجود داشت که شیوع کونژنکتیویت در نوزادانی که از طریق سزارین متولد شده بودند، کمتر بود (P=0.000). به طور کلی اختلاف معنی داری بین سه گروه مشاهده نشد (P>0.05)، همچنین با توجه به این که حتی یک مورد کونژنکتیویت ناشی از گونوکوک (که در بسیاری از موارد به نابینایی منجر می شود) وجود نداشت، لذا به نظر می رسد پروفیلاکسی ضرورتی نداشته باشد. در این مطالعه ها از نرمال سالین نیز به عنوان داروی پیشگیری استفاده نمودیم که به منظور خارج نمودن هر چه سریعتر میکروارگانیسم های آلوده کننده چشم مورد استفاده قرار گرفت. اگر چه بین این گروه و گروه کنترل اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت، ولی تعداد مبتلایان به کونژنکتیویت در گروه نرمال سالین ظاهرا کمتر بوده است و نیز در میان افرادی که کشت منفی داشتند، بیشترین تعداد در گروه نرمال سالین بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که پروفیلاکسی در پیشگیری از کونژنکتیویت نوزادی تاثیر زیادی ندارد. اما با توجه به ارزان بودن و نیز بدون عارضه بودن این دارو، شاید مطالعات بعدی تاثیر بیشتر این دارو را در پیشگیری مشخص نماید.
    کلیدواژگان: کونژنکتیویت نوزادی، پروفیلاکسی، آنتی بیوتیک تراپی، اریترومایسین
  • نفیسه کاشانی زاده، افسانه لالویی صفحه 205
    هدف
    در این تحقیق تلاش شده است که ارزش تست غربالگری با 50 گرم گلوکز در زنان بدون ریسک فاکتور جهت شناسایی زودرس بیماران مستعد به دیابت بارداری بررسی گردد.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر از نوع Process Researchمی باشد که در آن 246 زن باردار که در طی سالهای 83-1380 به درمانگاه مامایی بیمارستان نجمیه مراجعه کرده بودند و سن حاملگی 28-24 هفته داشته و فاقد ریسک فاکتور بودند، تحت آزمون غربالگری با 50 گرم گلوکز قرار گرفتند. در صورت مثبت شدن آزمون قند خون یک ساعته (mg/dl 140 > BS 1hr) برای این افراد OGTT (تست تحمل گلوکز خوراکی) انجام شد و در صورت غیر طبیعی بودن دو شاخص یا بیشتر، تشخیص دیابت بارداری برای بیمار مطرح شده است.
    یافته ها
    از 246 زن باردار که تحت آزمون غربالگری قرار گرفتند 50 بیمار (20.3 %) BS 1hr بالای 140 داشتند که تحت OGTT قرار گرفتند که 11 نفر از آنها (4.4 %) حداقل 2 مورد قند خون مختل داشتند و دیابت بارداری برایشان تشخیص داده شد. میزان شیوع دیابت بارداری در مطالعه ما 4.4% بود که با توجه به تعداد موارد مثبت واقعی (11 نفر)، مثبت کاذب (39 نفر)، منفی واقعی (207 نفر) و عدم منفی کاذب، حساسیت و ویژگی این آزمون به ترتیب 100% و 84.6% محاسبه شد. همچنین ارزش اخباری مثبت این آزمون 22% و ارزش اخباری منفی آن 100% بدست آمد، که دلالت بر میزان دقت بالای آزمون دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه و شیوع و اهمیت دیابت و عوارض مادری و جنینی وابسته به آن می توان گفت تست غربالگری نسبتا کم هزینه گلوکز خوراکی در جامعه ما در افراد بدون ریسک فاکتور تست با ارزشی می باشد و افزودن آن به برنامه مراقبتی دوران بارداری پیشنهاد می گردد هر چند مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک جهت اتخاذ تصمیم در سطح کلان ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: دیابت حاملگی، آزمون غربالگری، حساسیت و ویژگی
  • حسن راوری صفحه 213
    مقدمه
    تشخیص و درمان صدمات غیر نافذ دوازدهه مشکل می باشد. هنگامی که کنده شدن (Avulsion) آمپول واتر رخ می دهد، اختلاف نظر در مورد نوع ترمیم و بازسازی بسیار زیاد است. عوامل متعددی در انتخاب نوع عمل دخیل می باشند. نوع ترمیم و بازسازی از روش های بسیار ساده همچون ترمیم اولیه تا بسیار وسیع همچون پانکراتیکودئودنکتومی متغیر است.
    گزارش مورد: آقایی 45 ساله با ترومای غیر نافذ ناحیه اپی گاستر، به دلیل حساسیت و گاردینگ منتشر شکمی، تحت عمل جراحی لاپاراتومی تجسسی قرار می گیرد. قسمت دوم دوازدهه، له شدگی داشته که آمپول واتر به طور کامل از دئودنوم جدا شده بود. بعد از حذف بافتهای آسیب دیده، اقدام به انجام عمل End to end pancreaticoduodenostomy شد که با عمل گاستروژوژنوستومی کامل گردید. در پیگیری 8 ساله، مشکل عمده ای برای بیمار رخ نداده است.
    نتیجه گیری
    برای بازسازی و ترمیم صدمات اطراف آمپول واتر عملهای متفاوتی پیشنهاد شده است. عملEnd to end pancreaticoduodenostomy و تکمیل آن با گاستروژوژنوستومی برای ترمیم و بازسازی صدمات این ناحیه به عنوان یک انتخاب توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ترومای آمپول واتر، پارگی دئورنوم، کنده شدن دئورنوم