فهرست مطالب

پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم پایه) - شماره 1 (پیاپی 23، سال 1385)

مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم پایه)
شماره 1 (پیاپی 23، سال 1385)

  • ویژه نامه زمین شناسی
  • تاریخ انتشار: 1386/04/20
  • تعداد عناوین: 17
|
  • محمدرضا کبربایی زاده، محمدرضا نیر آبادی، محمدعلی جعفریان، محمد داستانپور صفحه 1

    بازوپایان سازند بادامو در برش هجدک (شمال کرمان) مورد مطالعه قرار گرفتند که منجر به شناسایی 9 جنس و 13 گونه زیر گردید:Holcorhynchia standishensis, Conarosia rotundata, Conarosia sp., Baeorhynchia elegantula, Baeorhynchia nitida, Baeorhynchia transversa, Rhynchonelloidea ruthenensis, Cymatorhynchia singularis, Sphaeroidothyris arabica, Sphaeroidothyris sphaeroidalis, Orthotoma sp., Arabicella ovalis, Ptyctothyris sp.,این بازوپایان را می توان با توجه به ارزش بیواستراتیگرافی شان در غالب دو بیوزون تجمعی دسته بندی کرد. بیوزون اول با توجه به ارزش بیواستراتیگرافی گونه Holcorhynchia standishensis دارای سن توآرسین است و معادل زون های آمونیتی variabilis, thouasense و levesquei می باشد. سن بیوزون تجمعی دوم بر اساس ارزش بیواستراتیگرافی بازوپایان آن باژوسین پیشین میانی تعیین می گردد که زون های آمونیتی opalium تا humphriesianum را در بر می گیرد. درصدهای فراوانی بازوپایان فوق نیز مطالعه گردید و مشخص شد که بازوپایان راسته رینکونلیدا بیشترین درصد (8 درصد) را تشکیل می دهند. بعلاوه پراکندگی این بازوپایان در مناطق مختلف جهان مورد بررسی قرار گرفت.

    کلیدواژگان: بازوپایان، سازند بادامو، کرمان، برش هجدک، توآرسین، باژوسین
  • کوروش شیرانی، ستار چاوشی، جعفر غیومیان صفحه 23

    ابتدا بوسیله عکس های هوایی، نقشه های زمین شناسی موجود و بررسی های میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزشها در حوضه رودخانه ماربر به وسعت 800 کیلومتر مربع واقع در جنوبی ترین قسمت استان اصفهان تهیه گردید. سپس با استفاده از سایر منابع اطلاعاتی نظیر نقشه های موضوعی موجود، اقدام به بررسی و تعیین عوامل موثر در لغزش (8 عامل) و نقشه های لازم در مقیاس 1:50000 گردید. به منظور بالا بردن دقت، سرعت و سهولت آنالیز، تمامی اطلاعات مکانی و توصیفی وارد سیستم GIS، نرم افزار Ilwis گردید. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز، با استفاده از پارامترهای موثر در لغزش، اقدام به تهیه نقشه های پهنه بندی خطر لغزش در چهار روش آماری نموده و سپس مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به شاخص به دست آمده و مقایسه نقشه پراکندگی لغزش با نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حاصل هر یک از روش ها در محیط GIS، مشخص گردید که به ترتیب ابتدا روش دو متغیره آنالیز ارزش اطلاعاتی و روش دو متغیره تراکم سطح سپس روش چند متغیره با آنالیز رگرسیون خطی و روش چند متغیره به وسیله آنالیز ممیزی، در مراحل بعدی اولویت قرار می گیرند. در نهایت بر اساس این تحقیق, روش های آماری دو متغیره نسبت به روش های آماری چند متغیره در عین سادگی دارای دقت قابل قبولی بوده و از این نظر انطباق بیشتری با پتانسیل لغزه خیزی منطقه خواهند داشت.

    کلیدواژگان: پهنه بندی خطر زمین لغزش، روش های آماری دو متغیره و چند متغیره، تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی، رگرسیون خطی، تحلیل ممیزی
  • قدرت ترابی، عبدالرزاق جباری صفحه 39

    دایکهای گابروئی داخل بستر سرپانتینیتی افیولیت دهشیر - سورک متحمل دگرسانی از نوع رودنژیتی شدن شده اند. این دگرسانی آزاد شدن Ca2+ از فروپاشی کانی های پریدوتیت اولیه (پیروکسن، اولیوین) حین سرپانتینی شدن، آبشویی حجم زیاد پریدوتیت ضمن سرپانتینتی شدن و شرکت آن در یک سیال هیدروترمال است. رودنژیتی شدن بدنبال دو نوع سرپانتینیتی سرپانتینتی شدن دینامیک و استاتیک یک فرآیند دو مرحله ای است و در دومین مرحله شکل گیری پکتولیت نشان از وقوع متاسوماتیسم عنصر سدیم دارد. سدیم شاید از دگرسانی حجم عظیمی از سازه آلبیت در گابرو اولیه حاصل شده است.

    کلیدواژگان: افیولیت، رودنژیت، ایران مرکزی
  • عزیزالله طاهری، حسین وزیری مقدم صفحه 45

    توالی کاملی از سنگهای کربونیفر بالایی پرمین در برش زلدو ناحیه ازبک کوه رخنمون دارد. در این برش سه بخش تشخیص داده شده است. بخش 1 متشکل از کنگلومرا، ماسه سنگ و شیل به رنگ سبز و قرمز با بین لایه هایی از آهک ماسه ای است. بخش 2 شامل سنگ آهک است. بخش 3 از دولومیت های ضخیم لایه تا توده ای تشکیل شده است. بخش 2 حاوی فوزولینیدهای شاخص قزلین پسین مانندRauserites, Rushenzevites, Schellwienia و جنسهای شاخص آسلین مانند Pseudoschwagerina, Rugosofusulina می باشد. بر این اساس در این منطقه از ایران مرز کربونیفر پرمین پیوسته می باشد. این توالی کامل از سنگ های قزلین پسین آسلین برای اولین بار از ناحیه ازبک کوه گزارش می شود. توالی فوق با سایر نواحی تتیس جنوبی شباهت دارد.

    کلیدواژگان: کربونیفر بالایی، پرمین، فوزولینید، چینه نگاری، برش زلدو
  • منصوره قبادی پور، محمدعلی جعفریان صفحه 57

    تعداد 231 مقطع میکروسکپی مربوط به سازند سروک که با ضخامت 844 متر، در چاه شماره 55 واقع در میدان نفتی گچساران قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مطالعات، 5 جنس و 5 گونه از میکروفسیل های پلاژیک و 23 جنس و 21 گونه از فرامینیفرهای بنتیک شناسایی شدند که بر طبق آنها، چهار بیوزون تشخیص داده شده در چاه مزبور عبارتند از:Favusella washitensis range zone، Rudist debris zone، Nezazzata.- alveolinids assemblage zone و.Oligosteginid assemblage zone با توجه به موارد ذکر شده سن سازند سروک در چاه مورد مطالعه، آلبین بالایی تا سنومانین می باشد. در این تحقیق، مرز تحتانی سازند سروک به صورت پیوسته و مرز فوقانی آن به صورت ناپیوسته تشخیص داده شد. هفت میکروفاسیس نیز در سازند سروک شناسایی شدند. بر اساس این میکروفاسیس ها، سازند سروک بیشتر در محیط های رسوبی دریای باز، سد و مرداب ته نشست پیدا کرده است. همچنین یک سیکل رسوبی پسرونده که متعلق به بخش زیرین تا میانی و یک سیکل رسوبی پیشرونده ناقص که مربوط به بخش بالایی سازند سروک می باشند، تشخیص داده شدند. با در نظر گرفتن این موارد، سازند مذکور در یک رمپ هموکلینال نهشته شده است. فراوانی خرده های رودیست در ناحیه مورد مطالعه و همچنین نوع میکروفاسیس ها، نشان دهنده رسوبگذاری سازند سروک در چاه شماره 55، در محیطی حاره ای و در دریایی کم عمق و غنی از اکسیژن می باشد.

    کلیدواژگان: بیواستراتیگرافی، میکروفاسیس، سازند سروک، فرامینیفر، میدان نفتی گچساران
  • صفحه 66
  • موسی نقره ئیان، محمدعلی مکی زاده، شهرزاد شرافت، پویه اسداللهی صفحه 79

    دایکهای گابروئی داخل بستر سرپانتینیتی افیولیت دهشیر - سورک متحمل دگرسانی از نوع رودنژیتی شدن شده اند. این دگرسانی آزاد شدن Ca2+ از فروپاشی کانی های پریدوتیت اولیه (پیروکسن، اولیوین) حین سرپانتینی شدن، آبشویی حجم زیاد پریدوتیت ضمن سرپانتینتی شدن و شرکت آن در یک سیال هیدروترمال است. رودنژیتی شدن بدنبال دو نوع سرپانتینیتی سرپانتینتی شدن دینامیک و استاتیک یک فرآیند دو مرحله ای است و در دومین مرحله شکل گیری پکتولیت نشان از وقوع متاسوماتیسم عنصر سدیم دارد. سدیم شاید از دگرسانی حجم عظیمی از سازه آلبیت در گابرو اولیه حاصل شده است.

    کلیدواژگان: افیولیت، رودنژیت، ایران مرکزی
  • امیر حسین رحیمی نژاد، حسین وزیری مقدم، علی صیرفیان، امرالله صفری، حسن امیری بختیار صفحه 87

    تعداد 231 مقطع میکروسکپی مربوط به سازند سروک که با ضخامت 844 متر، در چاه شماره 55 واقع در میدان نفتی گچساران قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مطالعات، 5 جنس و 5 گونه از میکروفسیل های پلاژیک و 23 جنس و 21 گونه از فرامینیفرهای بنتیک شناسایی شدند که بر طبق آنها، چهار بیوزون تشخیص داده شده در چاه مزبور عبارتند از:Favusella washitensis range zone، Rudist debris zone، Nezazzata.- alveolinids assemblage zone و.Oligosteginid assemblage zone با توجه به موارد ذکر شده سن سازند سروک در چاه مورد مطالعه، آلبین بالایی تا سنومانین می باشد. در این تحقیق، مرز تحتانی سازند سروک به صورت پیوسته و مرز فوقانی آن به صورت ناپیوسته تشخیص داده شد. هفت میکروفاسیس نیز در سازند سروک شناسایی شدند. بر اساس این میکروفاسیس ها، سازند سروک بیشتر در محیط های رسوبی دریای باز، سد و مرداب ته نشست پیدا کرده است. همچنین یک سیکل رسوبی پسرونده که متعلق به بخش زیرین تا میانی و یک سیکل رسوبی پیشرونده ناقص که مربوط به بخش بالایی سازند سروک می باشند، تشخیص داده شدند. با در نظر گرفتن این موارد، سازند مذکور در یک رمپ هموکلینال نهشته شده است. فراوانی خرده های رودیست در ناحیه مورد مطالعه و همچنین نوع میکروفاسیس ها، نشان دهنده رسوبگذاری سازند سروک در چاه شماره 55، در محیطی حاره ای و در دریایی کم عمق و غنی از اکسیژن می باشد.

    کلیدواژگان: بیواستراتیگرافی، میکروفاسیس، سازند سروک، فرامینیفر، میدان نفتی گچساران
  • موسی نقره ئیان، فاطمه رحمانی، محمود خلیلی، محمدعلی مکی زاده صفحه 105

    دایک های صفحه ای بخش مهمی از ردیف افیولیتی شمال نایین را تشکیل می دهند. مطالعات پتروگرافی نشان می دهد که سنگ های سازنده این دایک ها دارای ترکیب بازالتی (دلریتی)، دلریت کوارتزدار، آندزیت و داسیت هستند. بافت غالب این سنگ ها، اینترسرتال و پورفیروئید است. کانی های اولیه دلریت ها پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و کانی های تیره می باشد. اسفن، آپاتیت و کروم اسپینل کانی های فرعی این سنگ ها را تشکیل می دهند. دلریت های کوارتز دار و آندزیت ها علاوه بر کانی های فوق دارای آمفیبول اولیه و کوارتز هستند. در دایک های آندزیتی، کلینوپیروکسن کانی فرعی است و داسیت ها فاقد کلینوپیروکسن می باشند. ترکیب کلینوپیروکسن ها از نوع اوژیت غنی از منیزیوم و فقیر از تیتانیم است. اکثر سنگ ها تحت تاثیر دگرگونی بستر اقیانوسی قرار گرفته و در نتیجه کانی های اولیه سنگ (پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و آمفیبول) دگرسان شده اند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان می دهد که ماگمای سازنده این سنگ ها از نوع ساب آلکالن (سری تولئیت کم پتاسیم) است. نمونه های قرار داده شده در دیاگرام های ژئوشیمیایی مختلف اکثرا در محدوده تولئیت جزایر قوسی قرار می گیرند. در الگوی نورمالیز شده، عناصر HFS و LIL (به جز Nb) نسبت به گوشته اولیه غنی شدگی نشان می دهند، ولی غنی شدگی در عناصرLIL بیشتر است. این پدیده می تواند ناشی از تاثیر دگرسانی باشد. آنومالی منفی در Nb می تواند معلول تفریق نسبی Nb نسبت به Th و Ce باشد، زیرا Nb در گام آبزدایی یا ذوب بخشی صفحه فرورانده شده ترجیحا داخل آمفیبول و فازهای فرعی نظیر تیتانیت و روتیل باقی می ماند. الگوی نورمالیز شده REE این سنگ ها نسبت به کندریت غنی شدگی برای HREE و تهی شدگی در LREE نشان می دهد. الگوی نورمالیز شده REE این سنگ ها نسبت به گوشته اولیه نیز همانند کندریت است. ترکیب کلینوپیروکسن، حضور کروم اسپینل، الگوی نورمالیز شده REE و قرار دادن نمونه ها در دیاگرام های ژئوشیمیایی مختلف همگی تایید می کند که ماگمای سازنده این سنگ ها از یک گوشته تهی شده با درجه ذوب بخشی بالا منشا گرفته است. با توجه به کلیه نتایج حاصل از داده های ژئوشیمیایی دایک های صفحه ای، افیولیت نایین احتمالا از نوع افیولیت های روی زون فرورانش می باشد.

    کلیدواژگان: افیولیت، دایک صفحه ای، نایین، پترولوژی
  • امرالله صفری، حسین وزیری مقدم، یعقوب لاسمی صفحه 123

    رخنمون های سازند قم در جنوب شرقی نطنز با ستبرای 472 متر شامل سنگ آهک های ضخیم تا نازک لایه، مارن، ماسه سنگ آهکی و ماسه سنگ می باشد. این بیرون زدگی ها با کنتاکت فرسایشی آذرین پی (Nonconformity) بر روی سنگ های ولکانیکی متعلق به ائوسن قرار دارند و سازند قم در انتها توسط آبرفت پوشیده می شود. با توجه به وجود گونه هایی از روزن داران کف زی مانند:Lepidocyclina (Eulepidina) elephantina, Lepidocyclina (Nephrolepidina) tournoueri, Operculina complanata, Austrotrillina howchini, Nummulites vascus, Neorotalia viennoti, Amphistegina lessoni سن شاتین- آکیتانین؟ جهت این رسوبات تعیین گردیده است.
    با استفاده از مشاهدات صحرایی، بررسی های مقاطع نازک و تفکیک ریز رخساره های موجود به طور کلی 10 میکروفاسیس متعلق به 4 محیط رسوبی (دریای باز، سد، لاگون و پهنه جزر و مدی) شناسایی گردید. این میکروفاسیس ها عبارتند از: الف - گروه میکروفاسیس های دریای باز شامل: 1a - لپیدوسیکلینیده، کورالیناسه آوکستون - پکستون، 1b- نومولیتیده، لپیدوسیکلینیده، کورالیناسه آوکستون - پکستون و 2 - نومولیتیده، لپیدوسیکلینیده پکستون. ب- گروه میکروفاسیس های سد بیوکلاستی شامل: a3 - بایوکلاستیک گرینستون، 3b- بایوکلاستیک پکستون - گرینستون، 4 - روتالیده، لپیدوسکلینیده گرینستون و 5 - روتالیده، آمفیستژنیده، کورالیناسه آپکستون - گرینستون. ج- گروه میکروفاسیس های دریای محصور (لاگون) شامل: 6a- بایوکلاستیک، میلیولید پکستون - گرینستون کوارتز دار، -6b بایوکلاستیک میلیولید وکستون - پکستون کوارتز دار، 7- بایوکلاستیک، کورالیناسه آوکستون- پکستون، 8 - آلوئولنیده، میلیولیده، کورالیناسه آ، کورال فلوت استون. د- گروه میکروفاسیس های پهنه جزر و مدی شامل: 9 - بایوکلاستیک پکستون - گرینستون کوارتز دار، 10 - ولکانیک آرنایت. با توجه به حضور میکروفاسیس ها در ستون چینه نگاری به نظر می رسد که بخش عمده توالی مورد مطالعه به صورت سیکلیک بوده و نوسانات تکراری سطح آب نمایان است. همچنین ظهور میکروفاسیس 10 بلافاصله پس از میکروفاسیس شماره 1 در ضخامت 365 متری و در بالای توالی می تواند نشانگر کاهش سریع عمق رسوبگذاری در این حد فاصل باشد. به عبارتی پوشیده شدن رخساره های غنی از لپیدوسیکلینا و نومولیتیده توسط ماسه سنگ ها موید افت ناگهانی سطح آب دریا در خلال رسوبگذاری بخش بالای سازند قم در ناحیه مورد مطالعه می باشد.

    کلیدواژگان: میکروفاسیس، سازند قم، الیگو - میوسن
  • علی صیرفیان، حسین ترابی، محمد شجاعی صفحه 137

    نهشته های سازند تاربور در جنوب شرق شهرستان خرامه با ضخامت حدود 700 متر، بطور عمده از سنگهای کربناته تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند گورپی هم شیب و پیوسته و مرز بالایی با سازند ساچون هم شیب و ناپیوسته و نشانه عدم رسوبگذاری و فرسایش است. با توجه به ویژگی های لیتولوژی، شش واحد سنگی در سازند تاربور در ناحیه خرامه شناسایی شده است.
    بر اساس مطالعات پتروگرافی، رسوبات کربناته سازند تاربور را می توان به 8 میکروفاسیس کربناته تقسیم نمود. تلفیق مطالعات صحرایی و میکروسکوپی سبب شناسایی رخساره های کربناته O1 و O2 (دریای باز)، B (سد کربناته) و L1 تا L5 (تالاب پشت سد) در سنگ های سازند تاربور ناحیه مورد مطالعه شده است که در تناوب با رخساره آواری شیل دیده می شوند. تغییرات عمودی میکروفاسیس ها و منحنی تغییرات عمق مربوط به آن نشان دهنده ضخامت زیاد رخساره های مربوط به زیر محیط کم عمق و نبود رخساره های عمیق است. سازند تاربور در ناحیه مورد مطالعه در یک پلاتفرم کربناته دریای اپی کانتیننتال (Epicontinental) از نوع رمپ هموکلینال تشکیل شده است.

    کلیدواژگان: میکروفاسیس، محیط رسوبی، سازند تاربور
  • طاهره حبیبی، حسین وزیری مقدم، عزیزالله طاهری صفحه 151

    تعداد 231 مقطع میکروسکپی مربوط به سازند سروک که با ضخامت 844 متر، در چاه شماره 55 واقع در میدان نفتی گچساران قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مطالعات، 5 جنس و 5 گونه از میکروفسیل های پلاژیک و 23 جنس و 21 گونه از فرامینیفرهای بنتیک شناسایی شدند که بر طبق آنها، چهار بیوزون تشخیص داده شده در چاه مزبور عبارتند از:Favusella washitensis range zone، Rudist debris zone، Nezazzata.- alveolinids assemblage zone و.Oligosteginid assemblage zone با توجه به موارد ذکر شده سن سازند سروک در چاه مورد مطالعه، آلبین بالایی تا سنومانین می باشد. در این تحقیق، مرز تحتانی سازند سروک به صورت پیوسته و مرز فوقانی آن به صورت ناپیوسته تشخیص داده شد. هفت میکروفاسیس نیز در سازند سروک شناسایی شدند. بر اساس این میکروفاسیس ها، سازند سروک بیشتر در محیط های رسوبی دریای باز، سد و مرداب ته نشست پیدا کرده است. همچنین یک سیکل رسوبی پسرونده که متعلق به بخش زیرین تا میانی و یک سیکل رسوبی پیشرونده ناقص که مربوط به بخش بالایی سازند سروک می باشند، تشخیص داده شدند. با در نظر گرفتن این موارد، سازند مذکور در یک رمپ هموکلینال نهشته شده است. فراوانی خرده های رودیست در ناحیه مورد مطالعه و همچنین نوع میکروفاسیس ها، نشان دهنده رسوبگذاری سازند سروک در چاه شماره 55، در محیطی حاره ای و در دریایی کم عمق و غنی از اکسیژن می باشد.

    کلیدواژگان: بیواستراتیگرافی، میکروفاسیس، سازند سروک، فرامینیفر، میدان نفتی گچساران
  • مریم سادات اخلاقی، اسدالله محبوبی، رضا موسوی حرمی، مهدی نجفی صفحه 177

    سازند سرچشمه در جنوب آق دربند در شرقی ترین بخش حوضه رسوبی کپه داغ از رخنمون خوبی برخوردار است. این سازند بیشتر شامل سنگ آهکهای االیتی و فسیل دار همراه با میان لایه هایی از شیل و شیل آهکی است. کنتاکت زیرین این سازند با آهکهای االیتی و بیوکلستی سازند تیرگان و کنتاکت بالایی آن با شیلهای خاکستری رنگ سازند سنگانه به صورت همشیب است. از مجموع هشت برش چینه شناسی، 235 نمونه از سنگ آهکها و شیلها برداشت شده است. به منظور تعبیر و تفسیر تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری سنگهای سازند سرچشمه، 190 مقطع نازک توسط میکروسکوپهای پلاریزان و کاتدولومینسانس مطالعه شده است. تغییرات جانبی و عمودی رخساره های سنگی نشان می دهد که سازند سرچشمه بویژه سنگهای آهکی آن در محیطهای پهنه جزر و مدی تا دریای باز و در یک رمپ کربناته کم عمق بر جای گذاشته شده اند. پس از رسوبگذاری، این سنگهای آهکی تحت تاثیر فرآیندهای دیاژنتیکی مختلفی شامل سیمانی شدن، میکریتی شدن، باروینگ، نئومورفیسم، فشردگی، دولومیتی شدن، سیلیسی شدن، هماتیتی شدن، انحلال، و تشکیل رگه ها و شکستگی ها قرار گرفته است. این فرایندها در محیط دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، مخلوط دریایی - متئوریک و تدفینی و در طی سه مرحله ائوژن، مزوژن و تلوژن صورت گرفته است.

    کلیدواژگان: سازند سرچشمه، حوضه کپه داغ، آپسین زیرین، دیاژنز
  • محمدرضا قربانی، علی یساقی صفحه 195

    در این مقاله، خصوصیات فیزیکوشیمیایی، فرایند جایگزینی و چگونگی تکامل منطقه تماس بین "توده نفوذی تونل تالون" و "سنگ های پیرامونی" (سنگ درونگیر) در البرز مرکزی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. توده نفوذی مذکور که بر مبنای بافت و کانی شناسی، نیمه عمیق و مونزوگابرویی بوده و سنی جوانتر از میوسن پسین دارد، در توف سنگ های ائوسن سازند کرج جایگزین گردیده است. این جایگزینی عمدتا به صورت سیل و دایک بوده و موجب توسعه برگوارگی از نوع فاصله دار در محل تماس توده و سنگ درونگیر شده است. بر اساس تغییرات فیزیکوشیمیایی مشاهده شده از توده آذرین به سمت سنگ های درونگیر، پنج منطقه شناسایی شده اند که عبارتند از مناطق: I یا سنگ آذرین، II یا سنگ آذرین آغشته به توف، III یا منطقه ایلیت - کلریت، IV یا منطقه توف دگرسان شده (مونت موریلونیت) و V یا توف سنگ. این بررسی ها نشان می دهد که ابتدا تحت تاثیر محلول های گرمابی ناشی از توده، یک محیط اسیدی در منطقه تماس، پدید آمده است. تاثیرات این محلول های گرمابی بر روی سنگ درونگیر عبارتند از: کاهش مقادیرAl, Na, K و ازدیاد میزان Si در سنگ های درونگیر (گسترش منطقه IV). با گذشت زمان از تاثیرات محلول های گرمابی کاسته شده و محلول های آلکالن، جایگزین آن شده است. تاثیرات این محلول های آلکالن، تثبیت K و Mg و حذف Ca می باشد که همانا سبب توسعه ایلیت و کلریت در سنگ درونگیر است (گسترش منطقه III). این محلول های آلکالن، نمایانگر محیط دریایی حاکم بر شکل گیری منطقه III می باشد.

    کلیدواژگان: ژئوشیمی، دگرسانی، منطقه تماس، توف، البرز مرکزی
  • مسعود کیمیا گری، حسین وزیری مقدم، عزیزاله طاهری، حسن امیری بختیار صفحه 209

    در این پژوهش سازند آسماری که توالی ضخیمی از سنگهای کربناته با سن الیگو - میوسن در برش لالی است، با هدف تعیین رخساره های زیستی، دیرینه محیط ها و ارایه یک مدل رسوبی مورد مطالعه قرار گرفته است. حاصل مطالعات دقیق سنگ شناختی و فسیل شناختی تشخیص 10 ریز رخساره مربوط به پنج دیرینه - محیط بود.
    رسوبات در بردارنده این میکروفاسیس ها در پنج محیط رسوبی اصلی شامل پهنه کشندی، لاگون، سدهای ماسه ای بیوکلاستی (shoal)، سراشیب (slope) و بخش ژرف تر دریای باز (basin) نهشته شده اند. این محیط ها بخشی از یک پلاتفورم کربناته بوده اند که بر روی یک شلف باز قرار داشته و سد موثری لاگون را از دریای باز جدا نمی ساخته است.

    کلیدواژگان: سازند آسماری، الیومیوسن، میکروفاسیس، چینه نگاری سکانس
  • قدرت ترابی، شوجی آرایی، نرگس شیردشت زاده، میکی شیراساکا، عبدالرزاق جباری، حسین ترابی صفحه 223

    سنگ های آتشفشانی جنوب غرب ظفرقند بیشتر دارای سن ائوسن بوده و از نظر ترکیبی در محدوده بازالت تا داسیت هستند. بخش اندکی از این سنگ های آتشفشانی را سنگ های سری شوشونیتی به خود اختصاص داده اند. مطالعه حفرات و درز و شکاف های موجود در سنگ های با ترکیب شوشونیت، بیانگر وجود کانی های تامسونیت، کلسیت، داتولیت، سلادونیت، مسکویت، مزولیت و کلینوزویسیت است. با توجه به وجود این کانی ها و در نظر گرفتن فراوانی آنها می توان پی برد سیالی که از آن کانی های پر کننده درز و شکاف ها بوجود آمده، دارای ترکیب شیمیایی پیچیده ای بوده و از نظر H2O, Ca, B, Al, K, OH, CO2, Si و Na غنی بوده است.

    کلیدواژگان: سنگ های آتشفشانی ائوسن، شوشونیت، کانی های ثانویه
  • حبیب الله قاسمی، عباس آسیابانها صفحه 231

    13: مجله پژوهشی علوم پایه دانشگاه اصفهان (مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان(علوم پایه)) 1385; 23(1):231-248.
    معرفی و تفکیک رخدادهای دگرگونی منطقه دلبر، جنوب شرق بیارجمند، ایران مرکزی قاسمی حبیب الله,آسیابانها عباس پیکره دگرگونی منطقه دلبر در 150 کیلومتری جنوب شرق شاهرود، نشانگر فازهای مختلف دگرگونی و دگرشکلی است که بر اساس روابط سنی و نوع دگرگونی، به دو بخش مجزا با ویژگی های کاملا متفاوت تقسیم می شود. بخش قدیمی شامل توالی ضخیمی از دگرگونه های درجه بالا متشکل از شیستهای تیره رنگ میگماتیتی، ارتو و پاراگنیس و ارتوآمفیبولیت به سن پرکامبرین و مشابه دیگر دگرگونه های پی سنگ پرکامبرین ایران مرکزی است که در محدوده رخساره آمفیبولیت میانی - فوقانی و در زون سیلیمانیت فوقانی دگرگون شده است. بخش جوانتر شامل تناوبی از متاکنگلومرا، میکاشیست و کالک شیست به سن ژوراسیک است که در محدوده رخساره شیست سبز و در زون گارنت دگرگون شده است.
    مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی نشان از تزریق دایکهای دیابازی به درون دگرگونه های درجه بالای قدیمی (شیستها و گنیسها) در یک محیط کششی است. این تزریق وسیع که به صورت دایکهای موازی صورت گرفته باعث افزایش شار حرارتی پوسته و دگرگونی سنگ های میزبان در زون سیلیمانیت فوقانی و ایجاد میگماتیتها و گرانیتهای آناتکتیک شده است. این محیط، مشابه محیط کششی پی سنگ پرکامبرین فوقانی ایران مرکزی است که با نازک شدگی پوسته، بالا آمدگی و ذوب بخشی گوشته فوقانی، تولید ماگمای آلکالن و تزریق آن در پوسته و دگرگونی دمای بالا - فشار پایین پوسته همراه بوده است.
    پروتولیت دگرگونه های ضعیف ژوراسیک با یک کنگلومرای قاعده ای حاوی قطعات دگرگونه ها و گرانیتهای قدیمی شروع و با شیلهای آهکی ادامه می یابد. دگرگونی ضعیف در رخساره شیست سبز آنها را به متاکنگلومرا و کالک شیست تبدیل کرده است. حرکات تکتونیکی برشی بعدی، کل پیکره دگرگونی را در یک پهنه وسیع برشی دچار دگرگونی های دینامیکی نسبتا شدید و برگشتی کرده است. حضور فراوان برگواره های میلونیتی و خطواره های کششی نظیر ساختهای S-C، S-C’ و دنباله های پورفیروکلاست نوع d، s و میکافیش در مقیاس مزوسکپی در این سنگها از نشانه های بارز این دگر شکلی شکل پذیر هستند.

    کلیدواژگان: دگرگونی، پرکامبرین، ژوراسیک، ایران مرکزی، بیارجمند، دلبر