فهرست مطالب

Journal of Advances in Medical and Biomedical Research
Volume:10 Issue: 40, 2002

  • تاریخ انتشار: 1381/08/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • فرنوش فرضی، علی میر منصوری، میر جلال جلالی، زهرا محتشم امیری صفحه 1
    خلاصه
    سابقه وهدف
    استفاده وسیع از بی حسی منطقه ای و به خصوص بی حسی نخاعی (SA) در اعمال جراحی سزارین می تواند با عوارضی مانند افت فشار خون در مادر و در نتیجه آسفیکسی جنین همراه باشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش تزریق افدرین و آتروپین در پیشگیری از هیپوتانسیون ناشی از بی حسی نخاعی در خانم های باردار کاندید سزارین بیمارستان الزهرای رشت در سال 1380، انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی و دو سویه کور بود که برروی 96 خانم باردار کاندید سزارین الکتیو انجام شد. بیماران به طور تصادفی به 4 گروه 24 نفری (شاهد، تجویز 30 میلی گرم افدرین عضلانی 15 دقیقه قبل از SA, تجویز 30 میلی گرم افدرین وریدی طی یک دقیقه بعد از SAو تجویز 5/0 میلی گرم آتروپین وریدی طی یک دقیقه بعد از SA) تقسیم شدند. فشار خون, تعداد نبض (PR) و اشباع اکسیژن خون شریانی)2(SaO یک بار قبل از SA و پس از آن نیز تا دقیقه 40 به فواصل هر 3 تا 5 دقیقه کنترل شدند. هیپوتانسیون شدید به صورت کاهش فشار خون سیستولیک بیش از 30 درصد نسبت به فشار خون اولیه یا کاهش آن به کمتر از 90 میلی متر جیوه در بیمارانی که فشار خون طبیعی داشتند، تعریف شد. بیماران با لیدوکایین 5 درصد هیپر بار تحت SA قرار گرفتند. بروز هیپوتانسیون در گروه ها با آزمون های آماری کای دو و آنالیز واریانس مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که شیوع هیپوتانسیون شدید در گروه شاهد 42 درصد، گروه افدرین عضلانی 21 درصد، گروه افدرین وریدی 17 درصد و در گروه آتروپین 5/37 درصد بود. از نظر بروز هیپوتانسیون تنها بین گروه افدرین وریدی و گروه شاهد تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0 p<). PR در گروه افدرین عضلانی افزایش داشت و بیشترین شیوع هیپوتانسیون خفیف نیز در این گروه بود. افدرین وریدی هیچ تاثیر سویی بر PR مادران و یا نبض وآپگار نوزادان نداشت. نتیجه گیری و توصیه ها: تجویز پروفیلاکتیک 30 میلی گرم افدرین وریدی طی یک دقیقه بعد از بی حسی نخاعی در بیماران سزارینی به میزان قابل توجهی از بروز هیپوتانسیون شدید پیشگیری نموده و بیماران از ثبات همودینامیکی بیشتری برخوردار خواهند بود.
    کلیدواژگان: واژگای کلیدی: آتروپین، افدرین، بی حسی نخاعی، سزارین، فشار خون
  • مصطفی سعادت، ایرج سعادت صفحه 9
    سابقه و هدف
    در بسیاری از گیاهان ترکیباتی شناسایی شده اند که دارای خاصیت جهش زایی می باشند. از آنجا که مصرف گیاهان دارویی رو به افزایش است، پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات دو فرآورده گیاهی پر مصرف سنکل و پروستاتان بر کروموزوم های انسانی در دانشکده علوم دانشگاه شیراز در سال 1379 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی لنفوسیت های خون محیطی افراد سالم در محیط کشت RPMI-1640 در معرض غلظت های 1/0، 2/0، 5/0 و یک درصد پروستاتان و سنکل قرار داده شدند. سپس فراوانی سلول های پلی پلویید، کروموزوم های دو سانترومری و شکست های کروماتیدی در محیط in vitro مشخص گردید. هیدروکینون به عنوان شاهد مثبت و آب مقطر به عنوان شاهد منفی به کار برده شد. ضمنا تاثیر اتانول به عنوان حلال نیز بررسی گردید.
    یافته ها
    پروستاتان و سنکل به ترتیب در غلظت های 5/0 و 2/0 درصد (حجم به حجم(فراوانی متافازهای ناهنجار را افزایش دادند، به طوری که میانگین ناهنجاری های کروموزومی به دنبال پروستاتان 9/2 درصد و به دنبال سنکل 3/5 درصد گزارش شد. فراوانی ناهنجاری های پلی پلوییدی و شکست های کروماتیدی پس از مصرف سنکل به طور معنی داری بیش از مصرف پروستاتان بود (p<0.05). میزان ناهنجاری های کروموزومی به دنبال مصرف هر دو دارو بیش از گروه شاهد منفی بود.نتیجه گیری و توصیه ها: پروستاتان و سنکل در محیط invitro باعث افزایش ناهنجاری های کروموزومی می شوند، از این رو انجام مطالعات بیشتر در این زمینه با توجه به مصرف وسیع این داروها، حتی در دوران بارداری توصیه می شود.
    کلیدواژگان: پروستاتان، سنکل، کروموزوم انسان
  • زهرا سید بنکدار، منصور کریمی فر، شیوا صیرفیان، اسماعیل زمزمی صفحه 17
    خلاصه
    سابقه و هدف
    نفریت لوپوسی به خصوص از نوع پرولیفراتیو منتشر یکی از پی آمدهای بالقوه مهلک و معلولیت زای لوپوس می باشد و باید به صورت جدی و تهاجمی درمان شود. با توجه به عدم اطلاع کافی در مورد میزان اثر درمانی سیکلوفسفامید وریدی در بیماران نفریت لوپوسی پرولیفراتیو در ایران، مطالعه حاضر در طی سالهای 811376 در اصفهان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش نیمه تجربی بر روی 14 بیمار مبتلا به نفریت لوپوسی پرولیفراتیو منتشر [Diffuse Proliferative Glomerulonephritis (DPGN)] بستری انجام گرفت. وضعیت سدیمان ادراری، اوره و کراتینین سرم و آزمایش 24 ساعته ادرار از نظر پروتئین و کراتینین قبل از مداخله با وضعیت موارد مذکور در ماه های 6، 12 و 24، پس از تزریق وریدی سیکلوفسفامید به میزان 15 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مقایسه شد و میزان رمیسیون نسبی و رمیسیون کامل برآورد گردید. جهت بررسی مؤثر بودن درمان از آزمون t زوج و جهت ارزیابی تفاوت پاسخ به درمان در بین دو جنس از آزمون کای دو استفاده شد.
    یافته ها
    14 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. موارد رمیسیون نسبی به تفکیک در ماه های 6، 12 و 24 مطالعه به ترتیب 5 نفر (7/35 درصد) و 1 نفر (1/7 درصد) و صفر بود، تفاوت میزان رمیسیون نسبی در ماه ششم به طور معنی داری بیش از ماه 12 بود (05/0P<). موارد رمیسیون کامل در ماه های 6، 12 و 24 مطالعه به ترتیب 2 نفر (3/14 درصد)، 4 نفر (6/28 درصد) و 4 نفر (6/28 درصد) بود (05/0 (P<. موارد رمیسیون کامل تجمعی در پایان 24 ماه 10 نفر (4/71 درصد) بود. متوسط زمان رمیسیون نسبی و کامل به ترتیب9/2 7/7 ماه و 6/7 6/15 ماه بود. میزان رمیسیون کلیوی در زنان و مردان تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری و توصیه ها: استفاده از پالس درمانی با سیکلوفسفامید وریدی در رمیسیون کلیوی بیماران با نفریت لوپوسی پرولیفراتیو منتشر مؤثر است. انجام مطالعات گسترده تر با طول مدت پی گیری بیشتر را توصیه می نماید.
    کلیدواژگان: سیستمیک لوپوس اریتماتوز، سیکلوفسفامید وریدی، نفریت لوپوسی پرولیفراتیو
  • محمد خانی، محمد مسعود وکیلی، عبدالله انصاری، نورالدین موسوی نسب صفحه 23
    خلاصه
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع پرفشاری خون، روند رو به افزایش آن در مناطق شهری و عدم اطلاع کافی از شیوع آن در مناطق روستایی دور افتاده، این تحقیق به منظور تعیین شیوع پرفشاری خون و برخی عوامل خطر مرتبط با آن در جمعیت تحت پوشش مراکز بهداشتی و درمانی روستایی شهرستان طارم در سال 1380 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش مقطعی بر روی تعداد 1500 نفر روستایی بالای 15 سال که به طور تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفت. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه و به روش مصاحبه و مشاهده توسط 10 نفر بهورز آموزش دیده جمع آوری و فشار خون، قد و وزن نیز با استفاده از فشار سنج جیوه ای یکسان، متر پارچه ای و ترازوی استاندارد اندازه گیری شد. کسانی که فشار خون سیستولیک بیشتر از 140 میلی متر جیوه داشتند (پس از تایید مجدد بالا بودن فشار خون در اندازه گیری یک هفته بعد) به عنوان افراد دارای فشار خون بالا تلقی شدند. پس از تعیین شیوع پرفشاری خون، رابطه سن، جنس و توده بدنی با فشار خون بالا در نمونه ها تعیین و حدود اطمینان آن در جامعه برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای تعیین ارتباط بین عوامل از آزمون آماری کای دو استفاده شد.
    یافته ها
    از بین 1500 فرد مورد بررسی، 42 درصد مرد و 58 درصد زن بودند. شیوع پرفشاری خون در نمونه ها به میزان 3/12 درصد تعیین و میزان واقعی آن در جامعه با 95 درصد اطمینان از 7/10 تا 14 درصد برآورد شد. در این مطالعه میان فشار خون بالا با سن و شاخص توده بدنی ارتباط مستقیم و معنی دار آماری مشاهده شد (0001/0 P<). ولی در رابطه با جنس ارتباطی مشاهده نگردید. نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد پرفشاری خون در منطقه روستایی طارم با توجه به سبک زندگی متفاوت آنان از زندگی شهر نشینی بیش از حد انتظار می باشد. انجام مطالعات بیشتر برای شناخت عوامل مرتبط با افزایش شیوع پرفشاری خون و به دنبال آن مطالعات مداخله ای برای کاهش مشکل را توصیه می نماید.
    کلیدواژگان: شیوع پرفشاری خون، عامل خطر، جمعیت روستایی
  • امیر هوشنگ محمد علیزاده، افشین فرهانچی، محمد فلاح، زهره طبایی، فرهاد صفری صفحه 29
    خلاصه
    سابقه و هدف
    جهت انجام آندوسکوپی به عنوان یک روش تشخیصی و درمانی، به آرام بخشی کوتاه مدت، مناسب و کافی نیاز است. آرام بخشی هوشیارانه حالتی است که به بیمار اجازه می دهد تا یک روش تهاجمی را ضمن حفظ عملکرد قلبی تنفسی تحمل نماید. با توجه به توصیه داروهای مختلف جهت ایجاد آرام بخشی در بیماران تحت آندوسکوپی، این مطالعه با هدف مقایسه اثرات و عوارض دو داروی پروپوفول و میدازولام در این بیماران در سال 1380 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور است که برروی 70 نفر از بیمارانی که جهت آندوسکوپی و یا کولونوسکوپی به بیمارستان اکباتان شهر همدان مراجعه نموده بودند و از نظر بیماری زمینه ای در درجه بندی I یا II از نظر انجمن بی هوشی آمریکا قرار داشتند، انجام گرفت. پس از تقسیم تصادفی بیماران به دو گروه درمانی (پروپوفول) و گروه شاهد (میدازولام)، برای تمام بیماران 5 میلی گرم بر کیلو گرم داروی فنتانیل به عنوان مسکن تزریق شد و پس از 3 دقیقه محتوی یکی از سرنگهای A (پروپوفول 05/0 میلی گرم بر کیلو گرم) یا سرنگ B (میدازولام 03/0 میلی گرم بر کیلو گرم) توسط متخصص بی هوشی تزریق شد. سپس دو گروه از نظر درد هنگام تزریق، میزان آرامش هوشیارانه، میزان رضایت از عمل، مدت زمان ریکاوری، وجود تهوع و استفراغ، افت فشارخون و افت درصد اشباع اکسیژن با هم مقایسه و داده ها با استفاده از آزمون های t، دقیق فیشر و کای دو تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین امتیاز آرام بخشی هوشیارانه در گروه میدازولام 1/4 و در گروه پروپوفول 4 بود. میانگین زمان ریکاوری در گروه میدازولام 3/15 و در گروه پروپوفول 8/14 دقیقه بود. در مجموع 14 نفر(40 درصد) از بیماران گروه میدازولام و 7نفر (20 درصد) از گروه پروپوفول دچار عارضه شدند که این اختلاف معنی دار نبود. میانگین امتیاز درد در گروه میدازولام7/2 در مقابل 6/2 در گروه پروپوفول بود. میانگین امتیاز رضایت نیز در گروه میدازولام (23/3) در مقابل 2/3 در گروه پروپوفول بود که این اختلاف معنی دار نبود. نتیجه گیری و توصیه ها: بر اساس نتایج این تحقیق بین دو گروه پروپوفول و میدازولام از نظر آرام بخشی هوشیارانه، رضایت بیمار، زمان ریکاوری، میزان درد حین تزریق و عوارض (تهوع، افت فشارخون و افت درصد اشباع اکسیژن خون) تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت. انجام مطالعات با حجم نمونه بیشتر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: پروپوفول، میدازولام، آندوسکوپی، کولونوسکوپی، آرام بخشی
  • حسین مدنی، حسن ناوی پور، د کتر پرویز روزبیانی صفحه 35
    سابقه و هدف
    با توجه به کاهش عزت نفس در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و لزوم به کارگیری روش ها و مداخلات مناسب جهت افزایش عزت نفس این بیماران، مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر به کارگیری برنامه خود مراقبتی بر میزان عزت نفس بیماران مولتیپل اسکلروزیس در سال 1380 در تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    به منظور انجام این مطالعه نیمه تجربی، 34 بیمار مبتلا به MS تحت پوشش انجمن MS ایران به روش نمونه گیری آسان مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های اطلاعات فردی، لیست مشکلات، پرسش نامه استاندارد عزت نفس کوپراسمیت و چک لیست خود گزارشی بیماران بود. اعتبار پرسش نامه کوپراسمیت در داخل کشور تایید شده بود و اعتماد پرسش نامه نیز با مطالعه ابتدایی مورد تایید قرار گرفت. کلیه بیماران با سواد، 5015 ساله و علامت دار که به صندلی چرخدار وابسته نبوده و در مرحله حاد بیماری قرار نداشتند وارد مطالعه شدند و افراد با سابقه مواجهه با وقایعی که بر روی عزت نفس (مانند موفقیت، شکست و...) و اجرای برنامه خود مراقبتی تاثیر گذار بودند از مطالعه حذف شدند. برنامه خود مراقبتی به مدت یک ماه به کار گرفته شد و وضعیت عزت نفس و مشکلات بیماران مبتلا به MS قبل و بعد از مداخله با آزمونهای آماری t زوج، ویلکاکسون، کروسکال والیس و من ویتنی مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    افزایش معنی داری در میزان عزت نفس بیماران MS بعد از اجرای برنامه خود مراقبتی ایجاد شد به طوری که میانگین امتیاز عزت نفس نمونه ها از 54 قبل از مداخله به 68 بعد از مداخله افزایش یافت(05/0 P<). هم چنین کاهش معنی داری در میزان علایم MS (گرفتگی عضلات، خستگی، یبوست، کاهش حافظه و فراموشی) بعد از مداخله نسبت به زمان قبل از آن ایجاد شد (05/0 < P). نتیجه گیری و توصیه ها: اجرای برنامه خود مراقبتی در افزایش عزت نفس بیماران MS موثر می باشد. از این رو به کارگیری این روش برای افزایش عزت نفس بیماران مبتلا به MS پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس (MS)، عزت نفس، خود مراقبتی
  • گیتی ازگلی، مهرنوش رحمانیان، فاطمه ناهیدی، ناصر ولایی، مهندس ناصر ولایی صفحه 41
    سابقه و هدف
    با توجه به مشکل رشد جمعیت و عوارض اجتماعی شناخته شده آن و نیز نقش انکار ناپذیر مردان در میزان موفقیت برنامه های کشوری تنظیم خانواده و به منظور تعیین میزان مشارکت مردان در این برنامه ها و عوامل مرتبط با آن، تحقیق حاضر در شهر شیراز در سال 1379 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق توصیفی بر روی 450 مرد متاهل، با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انجام شد.منظور از مشارکت؛ مشارکت اجرایی (استفاده مردان از روش های پیشگیری مثل کاندوم، روش نزدیکی منقطع، ریتم و وازکتومی)، مشارکت حمایتی (استفاده همسر از یک روش با موافقت مرد) و مشارکت کلی (مجموع دو نوع مشارکت) بود. با استفاده از فرم اطلاعاتی میزان مشارکت مردان و ارتباط آن با برخی از عوامل نظیر سن مردان و همسر آن ها، سطح سواد همسر، تعداد فرزند، گفتگو با همسر در یک سال اخیر در مورد روش پیشگیری و...تعیین و میزان مشارکت واقعی در جامعه برآورد شد. داده ها با استفاده از آزمون کای دو، آزمون دقیق فیشر و ضریب کاپا و میزان توافق، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی 450 نفر با متوسط سنی 4/8 ±6/38 سال، و سن ازدواج 8/3±25 سال انجام گرفت. میزان مشارکت اجرایی مردان 4/34 درصد و میزان مشارکت حمایتی آنان 52 درصد بود. میزان مشارکت اجرایی مردان در جامعه با اطمینان 95 درصد در محدوده 3930 درصد و میزان مشارکت حمایتی 5748 درصد برآورد شد. عدم مشارکت در 6/13 درصد موارد وجود داشت. مردان موثرترین روش مردانه را وازکتومی (5/49 درصد)، بی ضررترین آن را کاندوم (8/33 درصد) و آسان ترین را وازکتومی (9/30 درصد) می دانستند، نظر مردان با استفاده آن ها از همان روش هم خوانی معنی دار داشت (P<0.05). و 82.6 درصد مردان وجود درمانگاه های تنظیم خانواده مخصوص مردان را لازم می دانستند.نتیجه گیری و توصیه ها: میزان مشارکت مردان در برنامه تنظیم خانواده در حد قابل قبول بود، اما استفاده از روش های زنانه کماکان بیشتر از روش های مردانه می باشد. ایجاد درمانگاه های تنظیم خانواده مخصوص مردان توصیه می شود.
    کلیدواژگان: تنظیم خانواده، مشارکت مردان، وازکتومی، کاندوم
  • میترا پیامی بوساری صفحه 47
    خلاصه
    سابقه و هدف
    یکی از مسائل عمده در ارایه مطلوب مراقبت های پرستاری فرسودگی شغلی است. از آنجا که این پدیده مخرب و چند بعدی می تواند با افزایش غیبت، کاهش انرژی و بازده به افت کیفیت مراقبت از بیماران منجر گردد، تحقیق حاضر با هدف تعیین وضعیت فرسودگی شغلی پرستاران زن شاغل در بخش های عمومی بیمارستان های آموزشی شهر زنجان در سال 1381 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی با استفاده از روش سرشماری طی یک مرحله به کلیه پرستاران کارشناس زن شاغل در بخش های عمومی، پرسش نامه ای حاوی فرم اطلاعات دموگرافیک، ابزارهای استاندارد صفت اضطراب Spilberger و فرسودگی شغلی Maslach (MBI) (با اعتبار و روایی مورد تایید پژوهشگران ایرانی) ارایه شد. در ابزار MBI فراوانی و شدت فرسودگی شغلی واحدهای مورد مطالعه در هر یک از ابعاد فرسودگی شغلی، شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی با مقیاس لیکرت به شکل کم، متوسط و زیاد و در ابزار اسپیلبرگر صفت اضطراب با مقیاس لیکرت به شکل کم، خفیف و متوسط به بالا ارزیابی شد. برای آنالیز داده ها از آزمون های آماری کای دو، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چندگانه استفاده شد.
    یافته ها
    از نظر ابعاد فرسودگی شغلی، اکثریت پرستاران دچار احساس خستگی عاطفی در حد کم (فراوانی 1/55 درصد و شدت 4/71 درصد)، مسخ شخصیت در حد متوسط (فراوانی 50 درصد و شدت 9/47 درصد) و عدم موفقیت فردی در حد بالا (فراوانی 8/40 درصد و شدت 8/42 درصد) بودند. آزمون های آماری گویای ارتباط نسبتا قوی و مستقیم صفت اضطراب با احساس خستگی عاطفی و مسخ شخصیت و ارتباط معکوس آن با احساس موفقیت فردی بود (001/0 P<). هم چنین بین وضعیت استخدامی و فراوانی احساس خستگی عاطفی نیز رابطه آماری معنی دار مشاهده شد به طوری که احساس خستگی عاطفی در افراد تحت استخدام رسمی کمتر بود (05/0 P<). نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج نشان دهنده سطوح مختلف فرسودگی شغلی در پرستاران و ارتباط اندک آن با متغیرهای فردی است. وجود سطوح بالای احساس عدم موفقیت فردی نمایان گر نیاز به توجه بیشتر در این بعد است. انجام تحقیقات مداخله ای جهت کاهش سطح فرسودگی شغلی پرستاران توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: فرسودگی شغلی، پرستار، متغیرهای فردی