فهرست مطالب

Advances in Medical and Biomedical Research - Volume:12 Issue: 49, 2005

Journal of Advances in Medical and Biomedical Research
Volume:12 Issue: 49, 2005

  • 66 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/01/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات
  • عاکفه احمدی افشار، اسفندیار نجفی توانا، سیدنورالدین موسوی نسب صفحه 1
    سابقه وهدف
    دیسپلازی برونکوپولمونر به طور معمول در نوزادان نارسی که نیاز به اکسیژن (به طور مستقیم یا با ونتیلاتور) پیدا کرده اند مشاهده می شود و جهت پی گیری و کاهش آن مطالعات مختلفی انجام شده که دارای نتایج متفاوتی بوده اند. این مطالعه تاثیر ویتامین A در پیشگیری از بیماری مزمن ریه در نوزادان نارس کمتر از 2500 گرم را طی سال 1382 تا 1383 در زنجان مورد بررسی قرار داده است.
    مواد وروش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور، نوزادان نارس کمتر از 36 هفته با وزن تولد زیر 2500 گرم و نیاز به اکسیژن در 3 روز اول تولد، وارد مطالعه شدند و نوزادانی که تا 3 روز بعد از تولد فوت نمودند و یا دارای ناهنجاری های مادر زادی و بیماری قلبی واضح بودند از مطالعه خارج شدند. 66 نوزاد در ابتدای کار به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که 12 نفر در 3 روز اول زندگی فوت نموده و از مطالعه خارج شدند. سایر نوزادان به طور تصادفی در دو گروه شاهد (28 نفر) و مورد (26 نفر) قرار گرفتند. گروه مورد ویتامین A به میزان 000/10 واحد به صورت عضلانی در روز چهارم و هشتم دریافت نمودند. متغیر های نیاز به اکسیژن مکمل، وزن نوزاد در روز 28 تولد و میزان مرگ و میر نوزادان قبل از روز 28 به عنوان معیارهای پی گیری در نظر گرفته شدند. نتایج با استفاده از آزمون های آماری کای دو، محاسبه خطر نسبی و برآورد حدود اطمینان 95 درصد در جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    54 نوزاد تا روز 28 تولد پی گیری شدند. یک نفر از گروه مورد و 3 نفر از گروه شاهد قبل از رسیدن به روز 28 تولد فوت نمودند. از 50 نوزاد باقی مانده، 6 نفر در گروه مورد و 12 نفر در گروه شاهد وابسته به اکسیژن شناخته شدند (اشباع اکسیژن شریانی کمتر از 95 درصد). در روز 28 تولد اختلاف مشخصی در وزن گیری) (P=0.96، نیاز به اکسیژن (P=0.77) و مرگ و میر (P=0.336) نوزادان دو گروه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: اگر چه بر اساس نتایج تحقیق حاضر، این میزان ویتامینA در کاهش بروز دیسپلازی برونکوپولمونری، کاهش مرگ و میر و افزایش وزن گیری نوزادان تاثیر نداشته است، ولی این مطالعه امکان اثر ویتامینA با دوز بیشتر را در جلوگیری از بیماری رد نمی کند. از این رو انجام مطالعاتی با حجم نمونه بیشتر و میزان بالاتری از ویتامین A به ویژه در نوزادان با وزن کمتر از 1500 گرم توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: دیسپلازی برونکوپولمونری (BPD)، بیماری های مزمن ریه (CLD)، ویتامین A
  • شریف مراغی، حسین آسایش اردکانی، علی جلودار صفحه 9
    سابقه و هدف
    بیماری های انگلی روده ای به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی جامعه ما می باشند. با توجه به عوارض جانبی داروهای ضد انگلی، این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آزمایشگاهی و بالینی عصاره زیره کوهی منطقه یزد و نیکلوزاماید بر کرم هیمنولپیس نانا در موش سفید آزمایشگاهی در سال 1375 در اهواز انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی در مرحله آزمایشگاهی(In vitro) اثر غلظت های مختلف عصاره هیدروالکلی زیره کوهی و داروی نیکلوزاماید بر روی کرم های خارج شده از روده باریک موش های آلوده بررسی و زمان کشته شدن کرم ها در غلظت های مختلف محاسبه گردید. در گروه کنترل به جای عصاره گیاه و دارو، سرم فیزیولوژی به کار برده شد. در مرحله بالینی (In vivo)، هر کدام از غلظت های 83/7، 75/11 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره و 10 میلی گرم بر میلی لیتر نیکلوزاماید به 30 موش آلوده به هیمنولپیس نانا به طور روزانه به مدت یک هفته به میزان 3/0 میلی لیتر خورانده شد و به 30 موش گروه کنترل، سرم فیزیولوژی داده شد. پس از یک هفته درمان، موش ها تشریح و محتویات روده از نظر وجود آلودگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه دیگری از موش های آلوده به همان تعداد و با استفاده از عصاره، نیکلوزاماید و سرم فیزیولوژی به مدت دو هفته طبق روش قبل تحت درمان و بررسی روده قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون آماری Z. استفاده شد.
    یافته ها
    در مرحله آزمایشگاهی، اختلاف معنی داری بین میانگین زمان کشته شدن کرم ها در غلظت 83/7 میلی گرم بر میلی لیتر (8/12 دقیقه) از عصاره و غلظت 10 میلی گرم بر میلی لیتر از نیکلوزاماید (5/12 دقیقه) مشاهده نشد. کرم های گروه کنترل کمتر از 24 ساعت در سرم فیزیولوژی زنده باقی ماندند. در مرحله بالینی، عصاره (با غلظت 83/7 میلی گرم بر میلی لیتر) و نیکلوزاماید (10 میلی گرم بر میلی لیتر) پس از یک هفته درمان به ترتیب باعث بهبودی 60 درصد و 3/73 درصد و پس از دو هفته درمان به ترتیب باعث بهبودی 6/66 و 90 درصد موش های آلوده شدند. غلظت 75/11 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره در طی یک هفته و دو هفته درمان به ترتیب باعث بهبودی 70 درصد و 3/83 درصد موش های آلوده گردید. تاثیر درمان دو هفته ای با غلظت بالا از عصاره (75/11 میلی گرم بر میلی لیتر) تفاوت معنی داری با داروی نیکلوزاماید نداشت. در گروه کنترل هیچ گونه بهبودی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: اثر درمانی غلظت 83/7 میلی گرم در میلی لیتر عصاره، طی یک هفته و دو هفته درمان تفاوت چندانی نداشت ولی افزایش غلظت باعث اثربخشی بهتر و تقریبا مشابه با داروی نیکلوزاماید بوده است.
    کلیدواژگان: هیمنولپیس نانا، زیره ی کوهی، نیکلوزاماید، یزد، ایران
  • بینا افتخار سادات، سیدکاظم شکوری، بابک محمودیان صفحه 16
    سابقه و هدف
    استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین علل ناتوانی مزمن در افراد مسن به شمار می رود. علی رغم کاربرد وسیع لیزرکم انرژی به عنوان یک مودالیته ضددرد در استئو آرتریت زانو، در مورد اثرات ضد درد آن عقاید ضد و نقیضی وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات ضد درد لیزر کم انرژی در تسکین درد مبتلایان به استئوآرتریت زانو همراه با سایر درمان های دارویی و غیردارویی است که در سال 1382 در تبریز انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با طراحی کار آزمایی بالینی انجام شد. 143 بیمار در دو گروه شاهد (79 نفر) و مورد (64 نفر) بررسی شدند. گروه مورد تحت درمان های دارویی، فیزیوتراپی و لیزرکم انرژی به مدت 10 جلسه (با شدت یک ژول بر سانتی متر مربع و در مجموع به مقدار 9 ژول در هر زانو) قرار گرفتند و افراد گروه شاهد تنها تحت درمان دارویی و فیزیوتراپی قرار گرفتند. شدت درد قبل و بعد از درمان به وسیله شاخص افتراق بصری اندازه گیری و با استفاده از آزمون های آماری تی زوج و تی مستقل با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین کاهش درد در گروه شاهد 2.45±1.48 بود. میانگین کاهش درد در گروه مورد 2.62±1.32 بود. در مقایسه میانگین کاهش درد بعد از اتمام جلسات درمانی ما بین دو گروه شاهد و مورد تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: بر اساس نتایج این مطالعه، لیزرکم انرژی در درمان درد مبتلایان به استئو آرتریت زانو اثری بیش تر از درمان های رایج دارویی و فیزیوتراپی ندارد. انجام مطالعات مداخله ای بیشتر و به کارگیری شدت ها و مدت زمان های مختلف لیزر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: استئوآرتریت، فیزیوتراپی، لیزر کم انرژی
  • عصمت باروتی، پریسا عبدلی سرشکی، مهندس ناصر ولایی صفحه 22
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت برآورد وزن نوزاد و عوارض شناخته شده تخمین ناصحیح آن و اختلاف نظری که در مورد روش های بالینی و سونوگرافی در برآورد وزن نوزاد وجود دارد، این مطالعه به منظور تعیین وزن نوزاد با روش های سونوگرافی و بالینی بر روی مراجعین بیمارستان بوعلی تهران طی سال 1382 تا 1383 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی مقطعی بر روی 300 خانم باردار (بالای 38 هفته حاملگی) واجد شرایط انجام گرفت. تخمین وزن به روش بالینی با استفاده از ارتفاع قله رحم و روش استاندارد اندازه گیری آن ها تعیین گردید. تخمین وزن در روش سونوگرافی نیز به وسیله متخصص مربوطه و با استفاده از اندازه دور سر، دور شکم، طول فمور و فرمول مربوطه انجام شد. نمونه ها پی گیری و پس از زایمان وزن آن ها به طور دقیق محاسبه شد. تخمین قابل قبول برای مقیاس های 10± درصد وزن واقعی هنگام تولد و200± گرم وزن واقعی هنگام تولد در هر یک از روش ها تعیین و با استفاده از آزمون آماری کای دو و آزمون دقیق فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    پژوهش بر روی 300 خانم باردار واجد شرایط در سنین 26±5.4 سال و سن حاملگی 39.3±1.1 هفته با شاخص توده بدنی 26±4.2 کیلوگرم بر متر مربع انجام گرفت. میانگین وزن واقعی نوزادان هنگام تولد 3229±416.7 گرم بوده و 7/3 درصد آنان بالای 4000 گرم، 2 درصد کمتر از 2500 گرم و بقیه بین 2500 تا 4000 گرم وزن داشتند. در روش بالینی 6/74 درصد و در سونوگرافی 3/89 درصد برآوردها براساس مقیاس 10± درصد وزن واقعی قابل قبول بودند (P=0.0005). روش های مذکور با مقیاس 200± گرم وزن واقعی نوزاد به ترتیب 6/51 درصد و 3/78 درصد نتیجه قابل قبول داشتند (P=0.0005). تخمین وزن با سونوگرافی در نوزادان کمتر از 4000 گرم بهتر از بررسی بالینی بوده است و برعکس تخمین به روش بالینی در نوزادان بالای 4000 گرم بهتر از سونوگرافی بود (P=0.0005).
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد با توجه به میزان دقت سونوگرافی، بعضی از عوارض آن، هزینه و صرف وقت برای تخمین وزن جنین، بهتر است در شرایط معمولی از روش بالینی و در موارد خاص از روش سونوگرافی استفاده شود.
    کلیدواژگان: وزن هنگام تولد، روش بالینی تخمین وزن، سونوگرافی، وزن کم هنگام تولد، وزن بالای هنگام تولد (ماکروزومی)
  • علیرضا خادم المله، علی جمالیان، سوسن اعلایی صفحه 29
    سابقه و هدف

    سرطان سلول سنگفرشی مری از جمله سرطان های توام با مرگ و میر بالا است که در تمام نقاط دنیا دیده می شود. مطالعاتی در رابطه با نقش ویروس ها به خصوص ویروس پاپیلوم انسانی با این بیماری انجام شده و نتایج مختلف و متضادی به دست آمده است. نظر به اهمیت تعیین رابطه این ویروس با سرطان سلول سنگفرشی، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه ویروس پاپیلوم انسانی با سرطان سلول سنگفرشی در نمونه بیوپسی بیماران طی سال 1381 تا 1382 در زنجان انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد شاهدی بر روی نمونه های بیوپسی مری به دست آمده از 34 بیمار بزرگتر از 25 سال (17 نمونه مورد و 17 نمونه شاهد) که در طی سال 1381 تا پایان سال 1382 در واحد پاتولوژی بیمارستان ولیعصر زنجان بررسی شده بودند، انجام گرفت. نمونه های بیوپسی پس از رنگ آمیزی با روش هماتوکسیلین ائوزین از نظر تشخیص سرطان سلول سنگفرشی، توسط میکروسکوپ نوری از نظر سیتولوژی (وجود سلول های دژنره و واکوله...) و هیستولوژی (ویروس پاپیلوم انسانی) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان می داد که از 17 بیمار مبتلا به سرطان سلول سنگفرشی 11 نفر (7/64 درصد) و از 17 بیمار غیر مبتلا به این سرطان 13 نفر (4/76 درصد) مبتلا به ویروس پاپیلوم انسانی بودند، که این ارتباط از نظر آماری معنی دار نبود. هم چنین رابطه معنی داری بین ویروس پاپیلوم انسانی با محل تومور و درجه تمایز سرطان به دست نیامد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: رابطه معنی داری بین ابتلا به ویروس پاپیلوم انسانی و سرطان سلول سنگفرشی مری یافت نشد. با توجه به اندک بودن نمونه های پژوهش و میزان حساسیت و ویژگی روش سیتوپاتولوژی، انجام مطالعات گسترده تر و استفاده از روش های دقیق تر مانند بررسی های کروموزومی، سیتوژنتیک و PCR پیشنهاد می گردد.

    کلیدواژگان: سرطان سلول سنگفرشی (SCC)، ویروس پاپیلوم انسانی (HPV)، بیوپسی مری
  • مرتضی جبارپور بنیادی، حسین نداف نیا، محمد برزگر، هرمز آیرملو، رضا خندقی، محمد امین بخش، محمد شمیسا، امید عمرانی صفحه 35
    سابقه و هدف
    بیماری آتروفی عضلانی نخاعی یک گروه از اختلالات ماهیچه ای- عصبی ارثی است که با تحلیل نورون های حرکتی نخاع همراه بوده و سبب ضعف عضلانی می گردد. یکی از ژن هایی که مانع از مرگ نورون حرکتی می شود ژن NAIP می باشد. حذف شدگی این ژن معمولا در بیماران تیپ I این بیماری دیده می شود. این مطالعه با هدف بررسی فرکانس و نقش بیماری زایی این ژن در مبتلایان به آتروفی عضلانی نخاعی در منطقه آذربایجان شرقی در سال های 1383 و 1384 بررسی گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 50 فرد مبتلا به بیماری آتروفی عضلانی نخاعی انجام شد. DNA آنان استخراج و بررسی ژنتیک مولکولی بر روی نمونه ها صورت گرفت. اگزون های 5 و 13 ژن NAIP و ریزماهواره D5S1416 در این نمونه ها با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) چندگانه تکثیر یافته و محصول بر روی ژل آگارز و ژل پلی آکریل آمید با استفاده از رنگ آمیزی های اتیدیوم برماید و نیترات نقره به ترتیب الکتروفورز گردید و مورد بررسی مولکولی قرار گرفت. فراوانی تیپ های مختلف بیماری آتروفی عضلانی نخاعی دارای حذف شدگی ژن NAIP محاسبه گردید. جهت تعیین ارتباط بین جنس و شدت بیماری، از آزمون کای دو استفاده گردید.
    یافته ها
    از 50 بیمار مبتلا به آتروفی عضلانی نخاعی، 28 درصد حذف شدگی در ژن NAIP را نشان دادند که همه نمونه ها متعلق به تیپ I بیماری بودند و شدت بیماری در آن ها شدیدترین وضعیت را داشت. 9 نفر (64 درصد) از مبتلایان که در آن ها ژن مورد مطالعه حذف شده بود، محصول ازدواج فامیلی بودند. شدت بیماری در بیماران تیپ I فاقد ژن NAIP در مقایسه با بیماران تیپ I دارای ژن سالم خیلی بیشتر بود (P=0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: در 28 درصد از مبتلایان، حذف شدگی ژن NAIP مشاهده شد. ازدواج فامیلی یکی از عوامل افزایش دهنده خالص شدگی جهش ژنی و تولد نوزادان مبتلا در جامعه مورد بررسی می باشد. توصیه می گردد خانواده هایی که در آن ها بیماری آتروفی عضلانی نخاعی مشاهده شده است، جهت تشخیص قبل از تولد به مراکز تشخیص ژنتیک مولکولی مراجعه نموده و اقوام نزدیک این افراد از ازدواج خویشاوندی خودداری نمایند.
    کلیدواژگان: PCR، NAIP، SMA چندگانه، ریزماهواره
  • منوچهر مهرام، علیرضا شغلی، مهیندخت نیکنام، زهرا حسنی، محمد فهرستی، سکنه مطلبی صفحه 44
    سابقه و هدف
    صدا از عوامل فیزیکی آزاردهنده برای بیشتر کارگران و از علل مهم افت شنوایی حسی عصبی محسوب می شود. در این بررسی کارگران واحدهای صنعتی شهرستان زنجان که دارای تراز بالای صوتی بودند، در سال 1381 مورد سنجش شنوایی قرار گرفتند تا میزان فراوانی و شدت افت شنوایی ناشی از سروصدا در آن ها تعیین گردد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، 2004 نفر از کارکنان شاغل در پنج واحد صنعتی شهرستان زنجان (ایران ترانسفو،پارس سوئیچ، فولاد آگفا، زنجان چوب و شیر پاستوریزه) به صورت سرشماری، مورد آزمون شنوایی سنجی قرار گرفتند. افراد دارای سابقه گرفتاری و افت شنوایی انتقالی از یافته ها خارج گردیدند. معیار اطلاق افت شنوایی، آستانه شنوایی حداقل 30 دسی بل در فرکانس 4 کیلو هرتز در نظر گرفته شد. نتایج با استفاده از آمار توصیفی طبقه بندی و ارایه شدند.
    یافته ها
    از مجموع 2004 نفر نمونه، 1395 نفر (6/69 درصد) آستانه شنوایی در محدوده طبیعی داشتند. 1 نفر زمینه کاهش شنوایی را از قبل داشته و 58 نفر (9/2 درصد) افت شنوایی انتقالی، 7 نفر افت شنوایی از نوع مخلوط و 543 نفر (27 درصد)افت شنوایی ایزوله نوع حسی عصبی داشتند که از این تعداد 311 نفر مبتلا به افت شنوایی دوطرفه، 124 نفر یک طرفه در گوش چپ و 108 نفر یک طرفه در گوش راست بودند. پس از حذف مواردی که سن بالای آن ها می توانست علت افت شنوایی آن ها محسوب شود، آمار نهایی افت شنوایی ناشی از سروصدا به میزان 5/22 درصد به دست آمد. از نظر شدت افت شنوایی در هر گوش 6/53 درصد موارد از نوع خفیف؛ 3/27 درصد از نوع متوسط؛ 9/14 درصد از نوع متوسط تا شدید؛ 9/2 درصد از نوع شدید بودند و 3/1 درصد کری عمیق داشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های مطالعات مشابه داخلی و خارجی نمایان گر نتایج متنوعی است که به دلیل تفاوت سطح آلودگی صوتی در واحدهای صنعتی مختلف و نیز شرایط فرهنگی متفاوت از نظر کنترل صوت است. یافته این تحقیق نشان دهنده ضرورت توجه هر چه بیشتر به استفاده از وسایل محافظ شنوایی می باشد. انجام تحقیقات بیشتر در خصوص تغییر موقت یا دایمی آستانه شنوایی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: صدا، افت شنوایی، شنوای سنجی، کارگران، زنجان
  • محمدباقر قوامی، علی هانیلو، مهندس جمشید محمدی صفحه 50
    سابقه و هدف
    پشه ها مهم ترین حشرات خون خواری هستند که باعث انتقال بیماری های خطرناکی چون مالاریا و آربوویروس ها می گردند و برحسب شرایط منطقه و خصوصیات ژنتیکی، میزبان خاصی را برای خون خواری انتخاب می نمایند. کمپلکس آنوفل ماکولیپنیس و کولکس تیلری، گونه های غالب پشه های استان زنجان هستند. از این رو مطالعه حاضر به منظور تعیین اندیکس خون خواری آن ها به روش ساندویچ الیزا در سال 1383 در زنجان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    پشه های کمپلکس آنوفل ماکولیپنیس و کولکس تیلری با دو روش افشانه پایرترم (PSC) و تله نوری از اماکن داخلی و بیرونی مناطق مختلف استان زنجان در سال 1382 صید و نمونه های خون خورده بعد از خشک سازی در دمای 20- درجه سانتی گراد نگه داری شدند. این نمونه ها پس از راه اندازی روش ساندویچ الایزا، از نظر داشتن خون انسان در معده، آزمایش شدند. نتایج با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 6436 نمونه پشه مورد بررسی، 3072 عدد (7/47 درصد) آنوفل ماکولیپنیس و 3364 عدد (3/52 درصد) کولکس تیلری بودند. نسبت خون خواری از انسان در آنوفل ماکولیپنیس، 2/3 درصد و در کولکس تیلری 5/1 درصد بود. آنوفل ماکولیپنیس 12/2 برابر کولکس تیلری میل به خون خواری از انسان داشت. اندیکس انسان دوستی آنوفل ماکولیپنیس در نمونه های صید شده به شیوه PSC، 2/0درصد ولی در نمونه های تله نوری 3/7 درصد بود. مقایسه این اندیکس در نمونه های صید شده با دو روش فوق اختلاف معنی داری داشت (P=0.0005). در نمونه های PSC اندیکس انسان دوستی 17/35 برابر کمتر از نمونه های تله نوری بود. اندیکس انسان دوستی آنوفل کولکس تیلری در روش PSC، 8/1درصد و در نمونه های تله نوری 3/1درصد دیده شد که از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به اندیکس بالای خون خواری از انسان درآنوفل ماکولیپنیس، پیشنهاد می شود برنامه های کنترل و مراقبت مالاریا به طور جدی مورد توجه مسولین بهداشتی و درمانی استان قرار گیرد. جهت کاهش این اندیکس، مردم به استفاده از روش های حفاظت فردی و نگه داری دام تشویق و حمایت شوند.هم چنین انجام مطالعات بیولوژی مولکولی واکولوژیکی بر جمعیت های مختلف کمپلکس آنوفل ماکولیپنیس توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: آنوفل ماکولیپنیس، کولکس تیلری، عادت خون خواری از انسان، ساندویچ الایزا، زنجان