فهرست مطالب

مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز - پیاپی 98 (تابستان 1396)

فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
پیاپی 98 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/07/10
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حسین پوراحمدی میبدی، عبدالعلی قوام، محمود خانی جوی آباد صفحات 1-32
    هند پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جهت برقراری پیوند و ارتباط موثر با کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی، بیش از دو دهه به امید دریافت کمک های امریکا و گروه غرب بیهوده به انتظار حمایت آنها نشست. از سوی دیگر، اقدام این کشور جهت دسترسی مستقیم به آسیای مرکزی و قفقاز از طریق کریدور بین المللی حمل و نقل شمال– جنوب و راه های مواصلاتی ایران به عنوان پل ارتباطی هند با آسیای مرکزی نیز با مخالفت های امریکا به تاخیر افتاد، و سایر راهبردها نیز به نتیجه مطلوب نرسید. بنابر این سوال اصلی این مقاله «گزینه های پیش روی هند جهت پیوند و ارتباط با آسیای مرکزی»است. فرضیه مقاله نیز آن است که افول قدرت هژمونیک امریکا «تغییر سیاست امریکا- محور و بی نتیجه هند»، متنوع سازی گزینه های پیش رو را در پی داشته است». مولفین در پایان ضمن ارائه الگوی تطور حکومت در هند؛ تغییر جهت مجدد سیاست خارجی این کشور در دوران حاکمیت ناراندرا مودی از «ائتلاف با امریکا و غرب»، به سیاست «تعهدات چندگانه و چندجانبه متعادل» و پدیده ترامپیزه شدن، سیاست های آسیای مرکزی هند را موضوع مطالعات تکمیلی معرفی می نمایند.
    کلیدواژگان: هند، آسیای مرکزی، تعهدات چندگانه، جمهوری اسلامی ایران و اقتصاد سیاسی سیاست خارجی
  • عبدالرضا فرجی راد، روح الله صالحی دولت آباد صفحات 33-66
    امروزه در روابط بین الملل سلطه برکانون هایتولید و منبع نفت وگاز و مسیر انتقال آنها اساس کار بسیاری از سیاستگذاران را تشکیل می دهد وکشورهایی که دارای سیاست انرژی محور هستند غالب تصمیم های خود را با تکیه بر پشتوانه انرژی اتخاذ می نمایند.روسیه کشوری است که از اهرم انرژی برای بازسازی قدرت خود استفاده می نماید و در زمینه صادرات گاز طبیعی به اروپا ایفاگر یک نقش اساسی می باشد. روسیهبا نگاهبه کاهش توان نظامی، تنزل موقعیت سیاسی و مشکلات ساختاری اقتصاد خودو نیز متاثر از اصل کارآمدی ابزارها و استفاده از کارآمدترین آنها در رویکرد عمل گرایی، منابع انرژی را مهم ترین برگ برنده خود در عرصهرقابت های بین المللی می داندو بر همین اساس تلاش فزاینده ای را برای استفاده از منابع انرژی به عنوان سلاحی سیاسی و اهرمی مهم در سیاست خارجی مدنظر قرار داده است. سوال اصلی مقاله این است که روسیه از چه راهبردهایی در حوزه انرژی در سیاست خارجی استفاده می کند و هدف از اعمال این سیاست ها چیست؟ و بر این فرض استوار است که روسیه تلاش می کند از اهرم انرژی در تعامل خود با سایر کشورها به نحو مطلوبی بهره گیرد و با کنترل بخشی از بازار انرژی نقش یک بازیگر مهم سیاسی و ژئوپلیتیک جهانی را با موفقیت ایفا کند و با استفاده از برگ انرژی به عنوان یک سلاح در پی بازسازی امپراتوری خود است.
    کلیدواژگان: روسیه، انرژی، نفت و گاز، گازپروم، خطوط لوله، اروپا و آسیای مرکزی
  • مسلم کرم زادی، فهیمه خوانساری فرد صفحات 67-97
    مسئله دولت های غیررسمی و بدون شناسایی که هم زمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خلا قدرت به وجود آمده، براساس منازعات قومی موجود در برخی از جمهوری های تازه استقلال یافته شکل گرفتند؛ از جمله مسائل مهم در فضای سیاسی پساشوروی محسوب می شوند. اهمیت این امر زمانی بیش تر می شود که ارتباط این مسئله را با موضوعات مهمی مانند انسجام و همگرایی سرزمینی، حاکمیت ملی، وضعیت حقوقی دولت های غیررسمی و در مجموع دولت سازی پسااستقلال مدنظر قرار دهیم. در میان جمهوری های استقلال یافته، جمهوری گرجستان موردی مناسب برای بررسی وضعیت دولت های غیررسمی محسوب می گردد؛ زیرا تنها دولتی است که دو دولت غیررسمی در آن وجود داشته و بیشترین تاثیر را از عملکرد این موجودیت ها پذیرفته است.
    در این راستا سوال مقاله پیش رو چنین است که تاثیر دولت های غیررسمی بر روند دولت سازی در جمهوری گرجستان به چه صورت بوده است؟ می توان گفت که موجودیت های غیررسمی آبخازیا و اوستیای جنوبی در سه محور ایجاد مانع در مسیر شکل گیری حاکمیت ملی کامل، مخدوش نمودن انسجام سرزمینی و وارد کردن عاملی به عنوان دولت حامی در روند معادلات سیاسی داخلی، بر روند دولت سازی در جمهوری گرجستان تاثیر منفی گذاشته اند؛ به صورتی که این موجودیت ها به عنوان مهم ترین موانع در ساخت دولت ملی واحد و موفقیت اقدامات صورت گرفته توسط دولت برآمده از انقلاب در عرصه دولت سازی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته اند. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای می باشد.
    کلیدواژگان: آبخازیا، اوستیای جنوبی، حاکمیت ملی، دولت سازی و دولت های غیررسمی
  • سعید وثوقی، عسگر صفری صفحات 99-126
    دکترین اتحاد پیرامونی رژیم صهیونیستی همواره راهی برای افزایش امنیت، گسترش روابط اقتصادی و نیز کاهش انزوای این دولت در عرصه منطقه ای بوده است. به دنبال تغییر و یا از بین رفتن وضعیت منطقه ای مورد دلخواه؛ رژیم صهیونیستی تلاش کرده است از طریق ارتباط با دولت های پیرامونی بر انزوای خود غلبه کند. طی دهه های متوالی این دکترین شکل نسبتا ثابتی داشت؛ تحولات منطقه خاورمیانه از سال 2011 به بعد باعث شد که دکترین اتحاد پیرامونی فرم و محتوای جدیدی به خود گرفته و رژیم صهیونیستی تلاش می کند، مناطق و کشورهای جدیدی را به دکترین اتحاد پیرامونی کلاسیک خود اضافه کند. یکی از مناطقی که در این اتحاد پیرامونی جدید جایگاه برجسته ای دارد، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است. در میان کشورهای آسیای مرکزی نیز قزاقستان به دلیل تاثیرگذاری سیاسی و اقتصادی این کشور در عرصه منطقه ای اهمیت به سزایی برای رژیم صهیونیستی پیداکرده است. هدف این مقاله واکاوی ماهیت و ساز کار استراتژی پیرامونی جدید رژیم صهیونیستی و اهداف این دولت در منطقه آسیای مرکزی در بعد از تحولات 2011 است. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که مهم ترین دلایل و انگیزه های ورود رژیم صهیونیستی به منطقه آسیای مرکزی و تعمیق روابط با کشورهایی نظیر قزاقستان چیست؟ یافته های مقاله نشان می دهد که در استراتژی پیرامونی جدید رژیم صهیونیستی، گسترش به فراسوی منطقه خاورمیانه جایگاه اساسی دارد و در این میان مناطقی و کشورهایی که بتوانند از لحاظ سیاسی و اقتصادی به خروج از انزوای رژیم صهیونیستی در شرایط جدید کمک کنند اهمیت به سزایی دارند. آسیای مرکزی به دلیل اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک و همچنین ظرفیت های اقتصادی بالقوه خود تامین کننده این نیاز است.
    کلیدواژگان: اتحاد پیرامونی جدید، رژیم صهیونیستی، آسیای مرکزی، قزاقستان، امنیت و انرژی
  • عنایت الله یزدانی، مصطفی خیری صفحات 127-152
    با افول گفتمان کمالیستی و پیروزی اسلام گرایان، خط و مشی سیاست خارجی ترکیه تغییرات بنیادینی را شاهد بوده است. جاه طلبی های بلند پروازانه آنکارا برخلاف گذشته این کشور را نه به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب، بلکه کشوری مرکزی در میان مناطقی استراتژیک نظیر قفقاز و آسیای مرکزی، بالکان و خاورمیانه در نظر دارد. دکترین نوعثمانی گری حاکم بر سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه به دنبال بسط نفوذ این کشور در مناطق پیرامونی و ادغام با این جوامع با هدف کسب اهمیت استراتژیک جهانی برای ترکیه می باشد. به رغم عدم موفقیت رویکرد ادغام گرایانه آنکارا در برخی حوزه های جغرافیایی نظیر منطقه خاورمیانه، سوال اصلی مقاله به عواملی اشاره دارد که به موفقیت رویکرد پیرامون گرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان یاری رسانده اند؟ در پاسخ به آن این فرضیه مطرح شده است، پیوند های قومی و فرهنگی، روابط اقتصادی قوی به خصوص در زمینه انرژی و جایگاه وزن ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان در رقابت های ژئوپلیتیک ترکیه و روسیه موجب تسهیل همکاری های ترکیه با جمهوری آذربایجان گردیده اند.
    نوشتار حاضر با هدف بررسی خط و مشی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه در منطقه قفقاز و در قبال جمهوری آذربایجان به رشته تحریر در آمده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری همگرایی دلایل موفقیت رویکرد پیرامون گرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان مورد بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ترکیه، انرژی، جمهوری آذربایجان و ژئوپلیتیک و قفقاز
  • مهدی هدایتی شهیدانی، صدیقه آذین صفحات 153-184
    رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند. در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابت های قدرت های جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین نیز از چنین ویژگی ای برخوردار می باشد. این رابطه در فضاهای مختلف جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد مهم بین المللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهم ترین عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهم ترین عناصر موجود در رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛ با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبه های اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیت های جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از داده های آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخ های خود را در فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد.
    کلیدواژگان: چین تاجیکستان، آمریکا، روابط امنیتی و رقابت اقتصادی
|
  • Hossein Pourahmadi Meibodi, Abdolali Ghavam, Mahmoud Khani Jooyabad Pages 1-32
    Since the collapse of the Soviet Union, and almost after two decades, India’s hopes for US support for effectively connect it to the landlocked Commonwealth of Independent States in Central Asia were dashed away. Exploring other connectivity options including the International North–South Transport Corridor -or Iran as the lynchpin of its connectivity- was delayed under the US pressures. Other alternatives were also not feasible. Therefore, given the trajectory of political economy of India’s foreign policy, the main question of this article is ‘what are the best options to get India connected to Central Asia? The hypothesis is that, the demise of the American hegemony has led India to a diversification in its policies. To conclude, the authors develop a model to verify India's foreign policy, and further, they argue that the Prime Minister Narendra Modi's policy of "Alliance with the United States and the West"; the prospects of India's re-orientation to a balanced multi-alignment policy; as well as India's CIS strategies would be subject to further studies.
    Keywords: India, Central Asia, Multi-Alignment, the Islamic Republic of Iran, Political Economy of Foreign Policy
  • Abdolreza Farajirad, Roohollah Salehi Dolatabad Pages 33-66
    In international relations today, dominance on oil and gas resources and their pipelines draw attention of many policy makers. Therefore those countries that possess energy – oriented policies make most of their decisions upon their energy resources. Russia also uses energy as leverage for reinstruction of its power while it exports natural gas to Europe. Facing a reduction in its military power and its political position, as well as structural economic problems, and using a pragmatist approach, Russia acknowledges its energy resources as the most important element for wining in international competitions. Therefore it tries highly to use its energy resources as a political weapon and an important leverage in its foreign policy.
    The present article attempts to answer the following question: Which strategies in energy area are used by Russia and how its goals are assessed? The article argues that Russia tries to use energy as leverage in interaction with other countries so that it can gain control over energy markets and play a significant role in world’s political and geopolitical issues.
    Keywords: Russia, Energy, Oil, Gas, Gas Prom, Pipelines, Europe, Central Asia
  • Moslem Karamzadi, Fahimeh Khansarifard Pages 67-97
    The problem of unrecognized and de - facto states that came into being simultaneously with the collapse of the Soviet Union and the power vacuum, were formed based on ethnic conflicts in some of the newly independent republics, and is considered as one of the most important issues in the post-Soviet political space. Among the states separated from the Soviet Union the Republic of Georgia is an appropriate case for studying the status of informal governments, as mentioned in the article.
    In this regard, the following question is studied in the present article: How do unrecognized states affect on the process of state-building in the Republic of Georgia? The unrecognized states of Abkhazia and South Ossetia have had a negative impact on state building in the Republic of Georgia; that are discussed in the article. The research method used in this article was descriptive-analytical method.
    Keywords: Abkhazia, National Sovereignty, South Ossetia, State Building, Unrecognized States
  • Saeed Vosoughi, Asgar Safari Pages 99-126
    Israel’s doctrine of periphery alliance has always functioned as a means to higher security, development of economic relations, and also counteracting the isolation of its government in the region. By finding the regional condition as not satisfactory, Israel has attempted to compensate for its isolation through relations with peripheral governments. Within several decades this doctrine has preserved its form; however, following the middle east transformation in 2011, the periphery doctrine has gained a new content and form ever since and Israel tries to add new regions and countries to its classic agenda. A region that has an outstanding role in the new alliance is Central Asia and the Caucasus. Among Central Asian countries, Kazakhstan is very important for Israel due to its significant political and economic role in the region. The purpose of this research is to analyze the nature and mechanism of Israel’s new doctrine of periphery alliances and its aims in the region after 2011 transformations. This study intends to answer the question that what are the main reasons and motivations of Israel in getting involved in Central Asia and strengthening relationships with countries such as Kazakhstan? The findings indicate that in the new doctrine of periphery alliances, Israel looks beyond the reach of Middle East and in this status, regions and countries that could drag Israel out of the regional political and economic isolation are undeniably important. Central Asia, with its strategic and geopolitical significance and also its economic potentials, can offer what Israel needs.
    Keywords: New Periphery Alliance, Zionist Regime, Central Asia, Kazakhstan, Security, Energy
  • Enayatollah Yazdani, Mostafa Kheiri Pages 127-152
    With the decline of the Kemalist discourse and the victory of the Islamists, Turkey’s foreign policy has undergone fundamental changes. Contrary to the past, Ankara's ambitions does not consider Turkey as a bridge between East and West, but a central country among strategic areas such as the Caucasus and Central Asia, the Balkans, and the Middle East. The Neo-Ottomanism doctrine of the AKP seeks to expand Turkish influence in the periphery and integrate it with those societies under the goal of gaining global strategic importance for Turkey. Despite the failure of Ankara's integrationist approach in some geographic areas such as the Middle East, the main question of the paper implies the factors that have contributed to the success of Turkey's peripheral approach toward the Republic of Azerbaijan. It seems that ethnic and cultural ties, strong economic relations especially in the field of energy and the geopolitical weight of the Republic of Azerbaijan in the geopolitical competitions of Turkey and Russia have facilitated the cooperation of Turkey with the Republic of Azerbaijan.
    The main purpose of this article is to examine the foreign policy of the Justice and Development party in the Caucasus and in relation to the Republic of Azerbaijan. In this paper, attempts are made to analyze the reasons for the success of Turkey's peripheral approach toward the Republic of Azerbaijan in a descriptive and analytical way and using the convergence theoretical framework
    Keywords: Turkey, Energy, Azerbaijan, Geopolitics, Caucasus