فهرست مطالب

پژوهشنامه ادبیات و علوم انسانی - پیاپی 56 (زمستان 1387)

پژوهشنامه ادبیات و علوم انسانی
پیاپی 56 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/10/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • محمدرضا اسماعیلی، دکترحسن بشیرنژاد، مهرداد روحی مقدم صفحه 1
    تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سال های اخیر بسیاری از زبان های محلی و اقلیت را در معرض خطر انقراض قرار داده و زبان های محلی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروزه در استان مازندران نیز شاهد فراگیری و کاربرد روزافزون فارسی و کاهش کاربرد مازندرانی در حوزه های مختلف هستیم و ادامه این روند می تواند تهدیدی برای موجودیت این زبان باشد. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه به بررسی میزان کاربرد و فراگیری مازندرانی در چندین حوزه و در سه گروه سنی در شهر آمل پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در برخی حوزه های غیررسمی مانند خانواده مازندرانی زبان غالب است اما در حوزه های رسمی تر مانند مدرسه و اداره فارسی غلبه دارد. در تمامی حوزه ها کاربرد فارسی در بین جوانان بیش از گروه های سنی بالاتر است. در ضمن زنان بیش از مردان، شهرنشینان بیش از روستانشینان و افراد تحصیل کرده بیش از افراد بیسواد یا کم سواد از فارسی استفاده می کنند. نگرش ها نسبت به مازندرانی، به ویژه در بین جوانان چندان مثبت نیست. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده می توان ادعا کرد که مازندرانی یک روند فرسایشی تدریجی را در منطقه طی می کند.
    کلیدواژگان: فارسی، مازندرانی، کاربرد زبان، مرگ زبان، نگرش زبانی
  • محمدرضا پهلوان نژاد، آرزو مولوی وردنجانی صفحه 29
    در این مقاله اثر بسامد، برانگیختگی معنایی و برانگیختگی ناشی از تکرار، در فرایند دسترسی واژگانی به کمک آزمون های تداعی معنایی و تصمیم گیری واژگانی نشان داده شده است. در این آزمون ها، با توجه به شواهد به دست آمده از کنش افراد سعی شده است به آن چه در توانش انسان رخ می دهد پی برده شود. دانشمندان از این شیوه در مدل پردازی فرایندهای ذهنی زبان طبیعی استفاده می کنند و سعی می کنند پیچیدگی های فرایندهای شناختی را که در درک و تعبیر این فرایند با آن ها مواجه هستیم را توضیح دهند. نتایج این آزمون جزییات قابل توجهی را در مورد روابط میان واژه ها در ذخیره واژگان ذهنی نشان می دهد. همچنین نکات جالبی در خصوص مکانیسم و اطلاعات لازم در فرایند دسترسی واژگانی به همراه دارد.
    کلیدواژگان: دسترسی، بسامد، برانگیختگی، آزمون تصمیم گیری واژگانی
  • نصیر شفیع پور مقدم صفحه 41
    در این مقاله نگرش های معنی شناختی دستوریان مسلمان تا نیمه نخست قرن دهم هجری قمری بررسی شده است. پس از معرفی گذرای چهار پژوهش انجام شده در این زمینه در قسمت دوم، با مراجعه به منابع دسته اول نگاشته شده از سوی دستوریان، از سیبویه [161/ 180 ه.ق] تا سیوطی [911 ه.ق]، ابتدا مباحث «تصریف» از مباحث «نحو» جدا شده و سپس برمبنای تقسیم بندی مباحث تصریفی از سوی ابن عصفور [669 ه.ق] به برجسته سازی نکات معنی شناختی در هر قسم پرداخته شده است تا در قسمت پایانی این گونه نتیجه بگیریم که جایگاه معنی در مطالعات تصریفی دستوریان این دوره، چه در استدلال های صرفی و چه در توصیفات صرفی آنان، جایگاهی محوری بوده است؛ چنان که «معناداری» ساخت های صرفی در استدلال های قیاسی آنان حد وسط در اقترانی حملی و مقدم مثبت یا تالی منقوض در استثنایی اتصالی قرار می گرفته و «معنا»ی صورت های صرفی در توصیفات صرفی اینان تعیین کننده نوع رابطه صوری بین صورت های صرفی بوده است.
    کلیدواژگان: تصریف، معنی شناسی، قیاس، زیاده، حذف
  • رویا لطافتی، فاطمه جعفری صفحه 71
    در بحث آموزش زبان، کلمات در مقام عناصر انتقال دهنده معنا عامل مهم برقراری ارتباط و درک متقابل به شمار می روند. فرهنگ های لغت نیز ابزاری برای درک معنای اولیه کلمات هستند. اما بعضی وقت ها با وجود مراجعه به فرهنگ لغت، دریافت درست مترادف یک کلمه یا یک اصطلاح، زبان آموز را در سطوح میانی و پیشرفتۀ یادگیری زبان، دچار مشکل می کند. چرا که بعضی از کلمات و اصطلاحات که ریشه در عمق باورهای جامعه ای زبانی دارند، در فرهنگ های لغت، تنها با معنای تحت الفظی شان آورده شده اند، بی آنکه اشاره ای به معنای ثانویه شان شده باشد. این مقاله به بررسی نقش کلمات در انتقال فرهنگ می پردازد و چگونگی آموزش معنا و ابعاد فرهنگی کلمات، پرسش اساسی آن است. در این مقاله به شکلی خاص به بررسی مشکلات فرهنگی آموزش زبان فرانسه و کلمات و اصطلاحات آن به زبان آموزان فارسی زبان در ایران خواهیم پرداخت. در انتها راه کارهایی برای آموزش مفاهیم و ابعاد فرهنگی واژگان مطرح خواهد شد.
    کلیدواژگان: آموزش زبان فرانسه، کلمات و اصطلاحات، بار فرهنگی، فرهنگ لغت، معنی (صریح و ضمنی)
  • بهمن نامورمطلق صفحه 83
    ارتباط یک متن با متن های دیگر از موضوعات مهمی است که با ساختارگرایی و پساساختارگرایی مورد توجه پژوهشگرانی چون کریستوا، بارت، ریفاتر، ژنت و... قرار گرفته است. ژولیا کریستوا نخستین بار در دهه 1960 اصطلاح بینامتنیت (Intertextualite) را برای هر نوع ارتباط میان متن های گوناگون مطرح کرد. پس از آن ژرار ژنت با گسترش دامنه مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه میان یک متن با متن های دیگر یا غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت (Transtextualite) نام گذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب می شود. اقسام دیگر ترامتنیت عبارتند از: سرمتنیت ((Arcitextualite، پیرامتنیت ((Paratextualite، فرامتنیت ((Metatextualite و بیش متنیت (Hypertextualite) که هریک تقسیم بندی های دیگری را شامل می شود. از این میان بینامتنیت و بیش متنیت به رابطه میان دو متن هنری یا می پردازد و سایر اقسام ترامتنیت به رابطه میان یک متن و شبه متن های مرتبط با آن توجه دارد. به عبارتی پیرامتنیت به رابطه میان یک متن و پیرامتن های پیوسته و گسسته آن اشاره دارد. فرامتن رابطه تفسیری یک متن نسبت به متن دیگر مورد توجه قرار می دهد و سرمتنیت به رابطه میان یک متن و گونه ای که به آن تعلق دارد می پردازد. در این مجال کوشش می شود به چگونگی روابط میان متنی از نظر ژنت به تفصیل پرداخته شود.
    کلیدواژگان: ساختارگرایی، پساساختارگرایی، ترامتنیت، میان متنیت ژنت
  • کیوان زاهدی صفحه 118
    در این مقاله نگارنده قصد دارد به عواقب و نتایج رویکرد اخیر ارائه شده توسط چامسکی در دستور زایشی بپردازد که از آن به عنوان برنامه کمینه گرا یاد می گردد. این برنامه پژوهشی عرصه جدیدی در نظریه پردازی زایشی است که در آن پژوهشگران و نظریه پردازان به دنبال حذف عناصر زاید و مفاهیم غیرضروری از مدل های ارائه شده درباره زبان، همت می باشند، خواه این عناصر و مفاهیم صوری باشند و خواه جوهری. در واقع، هدف نهایی این برنامه رسیدن به نظریه ای زبانی است که با حداقل امکانات بیشترین و بهینه ترین تبیین ها را ارائه نماید. در این مقاله نشان داده می شود در چارچوب این برنامه می توان گونه ای از دستور همگانی را ارائه نمود که در آن نیازی به مفروض دانستن اصول مطلق یا غیرمتغیر زبانی نباشد. به این ترتیب استدلال می گردد که نظریه زبانی در نهایت صرفا از پارامترهای تغییر زبانی تشکیل می گردند. همچنین نشان داده می شود امکان دارد چنین پارامترهایی که به صورت معیار تاکنون به هنگام تثبیت صرفا یکی از دو حالت ارزشی خود برخوردار بوده اند می توانند یا تثبیت نشده باقی بمانند و یا در هر دو ارزش خود تثبیت گردند. نگارنده پیشنهاد می نماید چنین نظریه ای را در صورت حصول، نظریه یکپارچه پارامتری و یا دستور همگانی بی اصول نامند.
    کلیدواژگان: دستور همگانی، رویکرد اصول و پارامترها، کمینه گرایی نقش گرا، دستور همگانی بی اصول
  • جان پین صفحه 132
    در این مقاله تحلیلی مسطح (غیرمطبق) از ساختار جمله واره (بند) در زبان انگلیسی که فاقد سازه VP باشد، ارائه می گردد. طی فرایند اشتقاق هر جمله، هر کجا واحدی ظاهر شود که به طور خاص با VP مشابهت داشته باشد، ادعا خواهیم نمود که بند مذکور یا در زمره بندهای بدون فاعل قرار دارد (مانند ساخت های همپایه VP) و یا واحد مذکور در سطح صورت منطقی ظاهر گردیده است (مانند موارد حذف VP). شکل گیری صورت های منطقی طی دو مرحله شکل می گیرد: نخست هر قاعده نحوی با یک قاعده انتقالی همراه می گردد که ترکیب آن دو با یکدیگر یک صورت منطقی را به دست می دهد. این جنبه از تحلیل مشابهت هایی با دستور واژ نقشی و به ویژه با معناشناسی GLUE (دالریمپل 2001) و دستور ترکیبی مقوله ای (استیدمان 1996) دارد، هرچند که در این دو چارچوب ساختاری مسطح برای بندها در نظر گرفته نمی شود. صورت های منطقی که به این ترتیب شکل می گیرند ممکن است خود درونداد مرحله ای دیگر در سطحی بالاتر واقع شوند. شکل گیری صورت های منطقی از راه های گوناگونی انجام می شود. شکل گیری بخش هایی که نیازمند ساختار اطلاعی می باشند نمونه ای از این موارد است. این جنبه از تحلیل مشابهت هایی با در نظر گرفتن ساختار مسطح برای جمله واژه های زبان انگلیسی در دستور نقش و ارجاع (ون ولین 2005) دارد.
    کلیدواژگان: تحلیل مسطح، جمله واره بدون گروه فعلی، دستور واژ، نقشی، دستور ترکیبی مقوله ای، دستور نقش و ارجاع
  • محمودرضا گشمردی صفحه 144
    آموزش زبان های خارجی برای غنا بخشی به روش شناسی خود، نیازمند شناخت و بهرمندی از سایر رشته های علوم انسانی است. هنگامی که صحبت از آموزش زبان های خارجی به زبان آموزان بزرگسال می شود، نیاز به یک روش شناسی خاص و منطبق بر ویژگی های فراگیران بزرگسال احساس می شود. آندراگوژی، روش شناسی آموزش بزرگسالان را به ما ارائه می نماید؛ به همان طریق که پداگوژی به روش شناسی آموزش کودکان می پردازد. در این تحقیق، تلاش خواهیم نمود تا نظریه آندراگوژی و ابهام نظری میان آندراگوژی و پداگوژی تبین گردد. از این رهگذر، سعی خواهیم کرد تا ویژگی آموزش زبان های خارجی به بزرگسالان نیز مشخص گردد.
    کلیدواژگان: آندراگوژی، پداگوژی، آموزش زبان های خارجی، فراگیران بزرگسال
  • اورزولا ویزه فیاض صفحه 152
    متون ادبی در کنار معنای ظاهری، مفهوم عمیقی را نیز در بردارند که باید توسط خواننده شناخته شود. از آنجا که متون ادبی یک نوعی لذت را در حین خواندن ایجاد می کنند و از طریق این شعف تاثیر عمیق خود را آشکار می سازند، به این ترتیب نقش مهمی را برای کاربرد در امر آموزش زبان ایفا می کنند و در نهایت موجب استقلال و علاقه در امر یادگیری می گردند. به علت چند جانبه بودن متون ادبی، نه تنها موجب بالا بردن توانایی افراد در درک و تحلیل متون می شوند بلکه راهی برای گسترش گنجینه لغات، آشنایی با قواعد دستوری، ایجاد موضوع جهت بحث و گفتگو و کمک به خواننده جهت آفرینش آثار خویش عمل می کنند. به این ترتیب کاربرد متون ادبی در آموزش زبان خارجی نه تنها موجب افزایش آگاهی دانش پژوهان شده بلکه به عنوان یک وسیله جهت آشنایی با کاربرد زبان و افزایش توانایی در برقراری ارتباط می باشد.
    کلیدواژگان: متن ادبی، استقلال در یادگیری، اطلاعات در مورد کشور، کاربرد زبان، آگاهی، تحلیل، توانایی در برقراری ارتباط
  • ابراهیم استارمی صفحه 164
    عبارت sein + zu + Infinitiv به دلیل مفهوم مبهم آن که هم به معنی امکان و هم به معنی الزام می باشد، به عنوان قسمت مهمی از مبحث «عبارات چندوجهی» در آلمانی محسوب می شود. به همین دلیل این ترکیب دستوری با افعال کمکی «توانستن» و «بایستن» از نظر معنایی در رقابت است، گرچه این عبارت در اکثر موارد به معنای «امکان» است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چه عوامل زبانی و غیرزبانی در این مورد نقش ایفا می کنند که شنونده باتوجه به آن ها تشخیص دهد که کدام معنای این ترکیب دستوری مدنظر گوینده می باشد. در این رابطه چهار عامل مهم مطرح اند که عبارتند از: زمینه گفتار، موقعیت گفتار، فحوای کلام، نوع متن و وجود بعضی از ادات جمله. با در نظر گرفتن و بررسی این موارد می توان به مفهوم واقعی Der modale Infinitiv mit "sein" پی برد.
    کلیدواژگان: مصدر چندوجهی، امکان، الزام، فحوای کلام، موقعیت گفتار
  • محمدرضا ابراهیمی صفحه 172

    رئوس مطالبی که در این مقاله مورد بحث و تدقیق قرار گرفته عبارتند از: بحث در مورد حصول (Actualisation)، تعریف (Détermination)، تخصیص (Caractéristation) و شناسه ها به طور اعم و سپس به طور اخص در مورد حرف تعریف (Articles)، شکل ها و ارزش های متفاوت آن ها یعنی: الف) حرف تعریف معرفه (Article défini) با ارزش های 1 شهرت عام و منحصر به فرد بودن (Valeur de notoriété) 2 ارزش تاکیدی (Valeur emphatique) 3 ارزش ملکی (Valuer possessive) 4 ارزش اشاره (Valeur démonstrative) 5 ارزش توزیعی (Valeur distributive) و ارزش های خاص دیگر. ب) حرف تعریف نامعین (Article indéfini) با ارزش های 1 تعمیم دهنده (Valeur généralisante) 2 ارزش واحد و یگانه (Valeurd`unicité) 3 ارزش تاکیدی (Valeur emphatique) 4 ارزش معرفی (Valeur de présentation) و ارزش های خاص دیگر.

    کلیدواژگان: حصول، تعریف، تخصیص، شناسه ها، حروف تعریف
  • ساسان بالغی زاده صفحه 182
    هدف از نگارش این مقاله بررسی مباحثی در ارتباط با پدیده دو زبانگی و آموزش زبان دوم می باشد. مقاله حاضر با تاکید بر این واقعیت که دو زبانگی پدیده ای عادی در جهان بوده آغاز گشته و این موضوع را در سطح فردی و اجتماعی بررسی می کند. سپس به بررسی دلایل این که چرا برخی جوامع دو زبانه می شوند می پردازد. پس از آن برنامه های متداول آموزش دو زبانه شدن در امریکای شمالی به همراه رهنمودهایی مؤثر در این زمینه را معرفی ساخته و در نهایت گنجاندن درس جامعه شناسی زبان در برنامه های رایج تربیت معلم را مورد تاکید قرار می دهد.
    کلیدواژگان: برنامه های آموزش دو زبانه، برنامه های آموزش دو زبانه برای مهاجرین، برنامه آموزش دو زبانه محافظت شده
  • محمدرضا عنانی سراب، محمد کریمی صفحه 196
    هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش جرح و تعدیل متن بر درک مطلب می باشد. سنت ساده سازی متون تاکنون به تعدیل زبانی آن ها محدود می شده است. ایده تعدیل متن از طریق تعامل که ابتدا در حوزه ارتباط شفاهی مطرح شد پیشرفت جدیدی است که می تواند بالقوه در سازماندهی آموزش خواندن مفید باشد. در تحقیق حاضر بین متون تعدیل شده از طریق تعامل شفاهی و متون ساده شده با استفاده از طرح تحقیق تکرار سنجش مقایسه ای به عمل آمد. نتایج کاربرد متون تحت شرایط آزمایشی فوق و شرایط کنترل استفاده از متون اصلی ساده نشده نشان داد که درک مطلب زبان آموزان در شرایط تعدیل از طریق تعامل شفاهی در بالاترین سطح و در شرایط کاربرد متون اصلی ساده نشده در پایین ترین سطح و در شرایط کاربرد متون ساده شده در بین دو حالت فوق قرار داشت. در مقاله حاضر نتایج پژوهش مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود آموزش خواندن ارائه شده است.
    کلیدواژگان: درونداد زبانی، تعامل زبانی، چانه زنی معنایی، ساده سازی متن، خواندن مشارکتی
  • بهدخت مال امیری صفحه 224
    این تحقیق به بررسی واحدهای درسی انگلیسی تخصصی در سطوح کارشناسی ارشد و دکتری در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته است مجموع 309 پاسخ دهنده، متشکل از 275 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری، 18 مدرس درس انگلیسی تخصصی، و 16 مدیر گروه در دانشگاه علوم و تحقیقات در این تحقیق شرکت کردند. 4 روش گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت، که عبارتند از: پرسشنامه، مشاهده، و آزمون. پرسشنامه دانشجویان جهت بررسی نیازهای زبانی آنان تهیه و توزیع شد. پرسشنامه های دیگری جهت سنجش نظر مدرسان و مدیران گروه درباره نیازهای زبانی دانشجویان و ارزیابی واحدهای درسی انگلیسی تخصصی در میان آنان توزیع گردید. به منظور مشاهده روش های معمول تدریس، هریک از کلاس های انگلیسی تخصصی در این تحقیق مورد مشاهده قرار گرفت. به منظور سنجش سطح دانش زبانی دانشجویان، یک آزمون انگلیسی عمومی که توسط محقق ساخته و اعتبارسنجی شد، در میان دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری به اجرا گذاشته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که میان نیازهای زبانی دانشجویان و آن چه عملا در کلاس های انگلیسی تخصصی انجام می شود عدم تطابق وجود دارد، که پیشنهاد می شود برای توفیق بیشتر در برنامه های درسی انگلیسی تخصصی نیازهای زبانی دانشجویان هدف آموزش قرار گیرند. علاوه بر آن، نشان داده شد که سطح دانش زبانی دانشجویان در هر دو مقطع ضعیف است که رفع این نقیصه مستلزم اتخاذ و اجرای تصمیماتی از سوی دانشگاه است.
    کلیدواژگان: انگلیسی با اهداف ویژه، ارزشیابی برنامه های آموزشی، تحلیل نیازها، توانایی عمومی زبانی