فهرست مطالب

شیمی و مهندسی شیمی ایران - سال سی و پنجم شماره 1 (پیاپی 79، بهار 1395)

نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
سال سی و پنجم شماره 1 (پیاپی 79، بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/02/25
  • تعداد عناوین: 13
|
  • محمدرضا سمرقند، سید جواد جعفری*، محمدتقی صمدی صفحات 1-11
    از مهم ترین آلاینده های محیط زیست که در پساپ صنایع پتروشیمی، آبکاری و نیز شهرک های صنعتی وجود دارد، حضور همزمان فلزهای سنگین و ترکیب های آلی (از جمله فنل و کادمیوم) می باشد که برای محیط زیست و انسان زیان آور هستند. بنابراین هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی کارایی فرایند فتوکاتالیستی نانوذره های روی اکسید در حذف کادمیوم دو ظرفیتی از محیط های آبی در حضور فنل و فرمات در سامانه ناپیوسته می باشد. ابتدا ساخت راکتور صورت گرفت. برای بررسی نقش فرایند جذب، محلول به مدت 30 دقیقه در تاریکی به تعادل رسید. سپس در حضور نور UV، تاثیر پارامتر های گوناگون بررسی شد. به این ترتیب که، ابتدا با تغییر pH محیط و ثابت نگه داشتن دیگر عامل های موثر، مقدار pH بهینه به دست آمد. سپس، تاثیر میزان نانو ذره ها، غلظت کادمیوم، زمان مواجهه و حضور فنل و فرمات، بر کارایی حذف هر یک از آن ها، بررسی شد. هرچند با افزایش pH راندمان حذف کادمیوم افزایش می یابد اما به منظور حفظ کادمیوم به شکل محلول در نمونه، از 7=pH در آزمایش ها استفاده شد. با افزایش زمان مواجهه، راندمان حذف افزایش یافت و میزان بهینه نانو ذره ها برابر با g/L2 به دست آمد. همچنین راندمان حذف با افزایش غلظت کادمیوم کاهش یافت. مشخص شد که حضور فنل و فرمات سبب افزایش کارایی حذف کادمیوم می شود. در مجموع نتیجه های به دست آمده از انجام آزمایش ها مشخص کرد که می توان از فرایند UV/ZnO به عنوان یک روش موثر برای حذف کادمیوم در حضور فنل و فرمات استفاده کرد.
    کلیدواژگان: فرایند فتوکاتالیستی، نانوذره، کادمیوم، فنل، فرمات
  • زهرا سادات رضوی، نورالله میرغفاری*، بهزاد رضایی صفحات 13-23
    در این مطالعه، از پوسته برنج خام به عنوان جاذب برای حذف نفت خام از محیط آبی استفاده شده است. ویژگی های جاذب به کمک آنالیز عنصری (CHNS)، دستگاه پلاسمای جفت شده القایی(ICP-OES)، پرتو سنجی فروسرخ تبدیل فوریه(FT-IR) ومیکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) تعیین شد. میزان جذب نفت به روش وزنی تعیین شد. اثر پارامترهای گوناگون موثر بر جذب شامل زمان تماس، دانه بندی، غلظت اولیه ترکیب نفتی و میزان جاذب بررسی شد. نتیجه ها نشان داد سرعت جذب نفت خام زیاد بوده و از معادله سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی می کند. با کاهش اندازه ذره پوسته برنج خام، درصد جذب از 50% به حدود 30% کاهش یافت. همچنین جذب نفت خام بر روی پوسته برنج با مدل فروندلیچ برازش بهتری داشت. بیش ترین جذب نفت خام در محیط آبی توسط پوسته برنج خام در شرایط بهینه حدود 55% بود
    کلیدواژگان: پوسته برنج، نفت خام، جذب، مدل های سینتیک و هم دما
  • محسن قربانی*، عباس باقریان صفحات 25-37
    یافتن جاذب مناسب برای حذف یک رنگ که نسبت به سایر جاذب ها ظرفیت بالاتر داشته باشد و رنگ بیش تری را جذب کند و نیز تعیین شرایط بهینه در استفاده از آن جاذب برای کارخانه های نساجی و محیط زیست از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی و بهینه سازی جذب رنگ کاتیونیآسترازون آبی (Astrazon blue) از آب با استفاده از جاذب کوپلیمر سولفونه شده استایرن- دی وینیل بنزن می باشد. در این مطالعه مقدار متغیرهای زمان، مقدار جاذب و غلظت رنگ در محلول با روش طراحی آزمایش، بهینه شدند. به این منظور تعداد 15 آزمایش با روش پاسخ سطحی (RSM) و استفاده از طراحی باکس بنکن (Box-Behnken) توسط نرم افزار Design Expert 7.0.0 Trial طراحی شد که سه عامل زمان، میزان جاذب و غلظت محلول در سه سطح (1+، 0 ، 1-) همراه با سه نقطه مرکز انتخاب شد. در هر آزمایش میزان مشخصی از جاذب در 10 میلی لیتر محلول دارای رنگ کاتیونی قرار داده شد و میزان جذب رنگ در محلول اندازه گیری شد. نتیجه ها نشان داد که زمان، مقدار جاذب و غلظت محلول پارامترهای تاثیرگذار بوده و مقدارهای بهینه برای این متغیرها با استفاده از منحنی های مربوطه نشان داده شد. بیش ترین درصد حذف در این آزمایش ها 98% و بیش ترین ظرفیت جذب 251 میلی گرم بر گرم جاذب بود. این پژوهش نشان داد که جاذب مورد نظر به دلیل درصد حذف و ظرفیت بالا برای جذب رنگ کاتیونی آسترازون آبی می تواند جاذب مناسبی باشد
    کلیدواژگان: جذب سطحی، کوپلیمر استایرن، دی وینیل بنزن سولفونه شده، رنگ کاتیونی آسترازون آبی، روش پاسخ سطح، طراحی باکس بنکن
  • ابوعلی گلزار*، محمدعلی عبدلی، عباسعلی خدادادی، عبدالرضا کرباسی، سجاد ایمانیان صفحات 39-52
    اقتصادی و تجاری شدن تولید سوخت زیستی از میکروجلبک ها نیازمند حل برخی مشکل های پیش روی آن می باشد. یکی از کلیدی ترین و پرهزینه ترین مرحله های آن، جداسازی میکروجلبک از محیط کشت می باشد.در این پژوهش ابتدا به بررسی این مشکل و ارایه روش های گوناگون جداسازی زیست توده از محیط کشت پرداخته شد و سپس از بین روش ها به دلیل سادگی و قابلیت صنعتی شدن، روش انعقاد فلوکولاسیون الکتریکی (EC) برای رفع مشکل انتخاب شد. شرایط بهینه و اثر پارامترهای شدت جریان الکتریکی، زمان ماند و pH محلول اولیه بر میزان جداسازی میکروجلبک ها از محیط کشت و میزان هزینه عملیاتی بررسی شد و از آنجا که EC، اغلب به عنوان جانشین انعقاد شیمیایی (CC) معرفی می شود، در ادامه عملکرد CCدر حذف میکروجلبک ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه های به دست آمده از بهینه سازی نشان داد که با اعمال شدت جریان الکتریکی mA/cm 6/1، به مدت 65/17 دقیقه درصد جداسازی بسیار دلخواهی (%8/96) با کم ترین هزینه قابل دستیابی است. همچنین برای دستیابی به چنین درصد حذفی نیازی به تنظیم pHنیست. از سوی دیگر، نتیجه های آزمایش های CC نشان داد که با استفاده از آلوم به عنوان منعقد کننده، غلظت بهینه منعقد کننده برابر با mg/L 450 و بهترین pHبرابر با 8 می باشد. در این شرایط درصد حذف جلبک به حدود 85% می رسد. روی هم رفته این پژوهش نشان دهنده آن است که EC یک فرایند کارا و قابل اطمینان برای جداسازی میکرو جلبک ها از آب است. EC نسبت به فرایند انعقاد شیمیایی منعطف تر ، پربازده تر و کم هزینه تر است، و البته بایدبه همه این برتری ها، سادگی فرایند و نیاز نداشتن به تجهیزات پیچیده را نیز افزود.
    کلیدواژگان: جداسازی، میکروجلبک های آب شور، انعقاد، شناورسازی الکتریکی، انعقاد شیمیایی، بهینه سازی
  • سید البرز مجذوب حسینی، فریدون معطر تهرانی*، مینا اشتاد صفحات 53-56
    در این پژوهش، ترسیب منیزیم هیدروکسید با خلوص بالا از Tachyhydrite مورد بررسی قرار گرفت. Tachyhydrite ماده معدنی ناپایدار، با فرمول شیمیایی 2MgCl2CaCl212H2O، جزء کمیاب در رسوبات باقی مانده از تبخیر آب دریا و شورآبه ها می باشد که می تواند ماده اولیه مناسبی برای تهیه منیزیم هیدروکسید باشد. دراین پژوهش روشی اتخاذ شد که ازیک سو تولید انبوه فرآورده مقرون به صرفه بوده و از سوی دیگر درصد خلوص آن بیش از 99 درصد بوده و میزان کلسیم موجود در آن زیر حد مجاز باشد. برای این منظور دوغاب کلسیم هیدروکسید به محلولTachyhydrite در آب اضافه شد. به منظور لخته سازی از پلی الکترولیت آنیونی استفاده شد. این بررسی نشان داد که تهیه منیزیم هیدروکسید با خلوص بالای 99 درصد با بهینه سازی شرایط از جمله میزان غلظت منیزیم در محلول، چگونگی افزایش دوغاب در طول زمان واکنش، دمای واکنش و pH محلول، امکان پذیر است.
    کلیدواژگان: Tachyhydrite، منیزیم هیدروکسید، کلسیم هیدروکسید، پلی الکترولیت آنیونی، فرایند لخته سازی
  • محمد ابراهیم غلامزاده، علی کارگری*، فرزین ذکایی آشتیانی صفحات 57-69
    در این مطالعه، مدل سازی جداسازی نیتروژن و متان در یک مدول غشایی پیچشی انجام شده است. برای این کار، ساده سازی هایی صورت گرفته است که همراه با حذف پیچیدگی های غیرضروری و ساده سازی مدل، از دقت آن نکاسته و باعث شده است که این مدل به عنوان یک مدل کاربردی بسیار مفید باشد. برای این منظور از یک روش مدل سازی تقریبی ارایه شده برای غشاهای پیچشی، به منظور بررسی اثرهای افزایش سطح غشا و پارامترهای گاز خوراک (مانند شدت جریان، غلظت و فشار) بر جداسازی 4/CH 2N استفاده شده است. نتیجه ها نشان داد تغییر مقدار جریان، غلظت و فشار خوراک و سطح غشا، بسته به نوع گزینش گری غشا می تواند باعث بهبود و یا افت میزان بازیافت و غلظت متان در جریان فرآورده شود. از سوی دیگر مشخص شد که افزایش سطح غشا باعث افزایش میزان بازیافت متان در غشاهای گزینش گر متان شده و در غشاهای گزینش گر نیتروژن آن را کاهش می دهد. افزون بر این، با افزایش سطح غشا، غلظت متان در جریان فرآورده در غشاهای گزینش گر متان کاهش یافته درحالی که این مقدار در غشاهای گزینش گر نیتروژن افزایش می یابد. بنابراین نیاز است که بین میزان بازیافت متان و غلظت آن در جریان فرآورده تعادل برقرار شود.
    کلیدواژگان: حذف نیتروژن، جداسازی نیتروژن و متان، مدل سازی غشایی، غشای پیچشی، تراوه
  • مسعود خواجه نوری، مهران رضایی*، فرشته مشکانی صفحات 71-81
    در این پژوهش، از سه ماده پلیمری فعال سطحی PVA ، P123 و PEG برای ساخت منیزیم اکسید در شرایط به طور کامل یکسان با روش هم رسوبی استفاده شده است. نمونه های تهیه شده با روش های XRD، BET و SEM مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتیجه ها نشان می دهد که ماده فعال سطحی اثر مثبتی بر روی مساحت سطح و اندازه حفره های منیزیم اکسید دارد. منیزیم اکسید تهیه شده با ماده فعال سطحی PVA بیش ترین سطح را در میان نمونه های تهیه شده دارد. کاتالیست Ni %10 روی پایه منیزیم اکسید تهیه شده با سه ماده فعال سطحی PVA، P123 و PEG در فرایند ریفرمینگ خشک متان مورد ارزیابی راکتوری قرار گرفتند. همه نمونه ها پایداری مناسبی در مدت زمان بررسی 300 دقیقهداشتند و نتیجه ها نشان داد که کاتالیست نیکل بر پایه منیزیم اکسید تهیه شده با P123 بیش ترین فعالیت را در فرایند ریفرمینگ خشک متان دارد.
    کلیدواژگان: منیزیم اکسید، ریفرمینگ خشک، کاتالیست، ماده فعال سطحی
  • سپیده ولی پور، سمانه کمیلی، مریم تخت روانچی، عباس طائب* صفحات 83-89
    در این مقاله غیرفعال شدن کاتالیست پالادیم نقره بر پایه آلومینا در هیدروژناسیون انتخابی استیلن بررسی شده است. بدین منظور از مدل سینتیکی گودینز و داده های تجربی به دست آمده از بررسی عملکرد کاتالیست صنعتی استفاده شده است. با فرض درجه ی مناسب برای غیرفعال شدن، ثابت سینتیکی غیرفعال شدن کاتالیستمحاسبه و روند تغییر فعالیت با زمان برای واکنش اصلی و جانبی بررسی شده است. با فرض درجه اول و دوم برای غیرفعال شدن، کاهش فعالیت به ترتیب 90 و 1 درصد به دست آمده است. در مورد بیش تر بودن افت فعالیت و مقدار ثابت غیرفعال شدن واکنش جانبی با پیش بینی غیرفعال شدن درجه اول نسبت به غیرفعال شدن درجه دوم می توان گفت کاهش درجه، موجب تسریع غیرفعال شدن بوده است. بنابراین با توجه به افت فعالیت شدید واکنش جانبی با فرض درجه اول، درجه ی دوم برای غیرفعال شدن به جهت بهبود افت فعالیت پیشنهاد شده است. همچنین در این مقاله اثر افزایش دما بر افت فعالیت واکنش تبدیل استیلن بررسی شده است.
    کلیدواژگان: هیدروژناسیون انتخابی استیلن، غیرفعال شدن، کاتالیست، Pd، Ag، α، Al2O3
  • حمید خدابنده لو، محمد آزاد فلاح* صفحات 91-97
    در چند دهه گذشته علاقمندی به پژوهش و استفاده از نانوفیبر سلولزی به طور چشمگیری افزایش یافته است. بنابراین اصلاح سطح نانوفیبر سلولزی به صورت شیمیایی می تواند با ایجاد ویژگی جدید و یا بهبود ویژگی های آنبا حفظ ویژگی های ذاتی نانوفیبر کاربردهای جدیدی را برای آن معرفی کند. در این پژوهش به منظور افزایش پایداری گرمایی نانوفیبر سلولزی، سیانواتیلاسیون توسط پیوندزنی با آکریلونیتریل در دمای °C60 و در شرایط قلیایی انجام شد. پس از تعیین میزان نیتروژن با روش کجدال درجه استخلاف نمونه های سیانو اتیل دار محاسبه شد. افزون بر این ساختار شیمیایی نانوفیبر سلولزی اصلاح شده توسط پرتو بینی FT-IR و آنالیز پراش پرتو ایکس (XRD) شناسایی شد. سپس پایداری گرمایی نانوفیبر سلولزی اصلاح شده با استفاده از آنالیز گرمایی وزن سنجی (TGA) در سه رژیم دمایی °C/min 10، °C/min 15 و °C/min 20 در جو نیتروژن ارزیابی شد. منحنی های مشتق (DTG)TG با استفاده از داده هایTGA رسم شدند و با توجه به داده های تجربی، انرژی فعال سازی محاسبه شد. نتیجه های اندازه گیری میزان نیتروژن، دستیابی به درجه استخلاف 87/0 را در شرایط واکنش نشان دادند. همچنین سیانواتیلاسیون نمونه ها با تحلیل پرتوهای FT-IR و مقایسه آن با پرتو نمونه شاهد و آشکارسازی نوار جذب در 1-cm 2250 منتسب به گروه های نیتریل تایید شد. بررسی ساختار نانو فیبر سلولزی سیانواتیل دار شده با روش پراش پرتو ایکس، کاهش بلورینگی آن را در اثر سیانواتیلاسیون تایید کرد. نتیجه های مطالعه های TGAنیز پایداری گرمایی بیش تر نانوفیبر سلولزی سیانواتیل دار شده را در مقایسه با نمونه اصلاح نشده نشان دادند. همچنین تجزیه گرمایی نمونه های اصلاح نشده و سیانواتیل دار شده هر دو طی یک مرحله رخ داد و با زیاد شدن نرخ گرما دهی افزایش پیدا کرد. همچنین انرژی فعال سازی کمتری برای نانوفیبر سلولزی سیانواتیل دار شده در مقایسه با نانوفیبر سلولزی اصلاح نشده دیده شد. به طور کلی به نظر می رسد که پیوند زنی آکریلونیتریل به نانوفیبر سلولزی می تواند به واسطه بهبود پایداری گرمایی و ایفاینقش به عنوان نرم کننده درونی و بهبود ویژگی های ترموپلاستیکی، استفاده از آن را در کاربردهای خاص توسعه دهد.
    کلیدواژگان: نانوفیبر سلولزی، سیانواتیلاسیون، درجه استخلاف، پایداری گرمایی، انرژی فعال سازی
  • مهسا نعمتی، سید محسن حسینی*، سید سیاوش مدائنی، پروانه کرانیان، فاطمه جدی صفحات 99-110
    در این پژوهش غشاهای تبادل کاتیونی ناهمگن بر پایه پلی وینیل کلرید با استفاده از حلال تتراهیدروفوران و پودر ذره های رزین تهیه شد. غشاهای مورد نظر با استفاده از روش قالب گیری محلول پلیمری ساخته شدند. در ابتدا اثر سولفوناسیون پلیمر پایه غشا و میزان غلظت آن در ساختار غشا، بر ویژگی های الکتروشیمیایی غشاها مورد بررسی قرار گرفت. سپس نمونه بهینه با استفاده از نانو ذره های اکسید آهن- نیکل، دوباره مورد اصلاح قرار گرفت. نتیجه های به دست آمده نشان می دهد که افزایش میزان غلظت پلیمر سولفونه شده در ساختمان غشاها سبب افزایش میزان آب آن (از %4/29 به %1/35) و ظرفیت تبادل یونی (از 7/2 به 2/3) شده است. همچنین غشاهای تهیه شده عدد انتقالی و انتخاب پذیری مناسبی به ترتیب در بازه ی 93% 91% و 89% 85% از خود نشان دادند. میزان شار یونی غشاها، با افزایش میزان غلظت پلیمر سولفونه شده (تا 80 درصد وزنی) روند افزایشی داشت و سپس با افزایش بیش تر میزان غلظت پلیمر سولفونه شده از 80 تا 100 درصد وزنی به آرامی کاهش یافت. مقاومت الکتریکی غشاها نیز با افزایش میزان غلظت پلیمر عامل دار شده در بدنه غشا به میزان %6/27 کاهش یافت. همچنین استفاده از نانو ذره های آهن اکسید نیکل در ساختار غشاها،سبب بهبود عملکرد آنها به صورت چشمگیری شد. غشاهای اصلاح شده نانو کامپوزیتی ویژگی های جداسازی بهتری در مقایسه با نمونه اصلاح نشده از خود نشان دادند. مطالعه ها صورت پذیرفته برای صنایع الکترو غشایی به ویژه الکترودیالیز کاربری داشتهو می تواند برای بهبود و افزایش میزان عملکرد سامانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: غشای تبادل کاتیونی ناهمگن، ساخت، اصلاح غشا، فعال سازی، سولفوناسیون پلیمر پایه، ویژگی های الکتروشیمیایی، نانو ذره های اکسید آهن، نیکل
  • محمود پایه قدر*، امیرحسین ذولفقاری صفحات 111-124
    سه نمونه تیتانیم دی اکسید تجاری موجود در بازار در اندازه نانو، به منظور استفاده در فرمولاسیون کر م های ضدآفتاب و بررسی نقش آن در ویژگی های مرتبط با عملکرد ضدآفتاب، یعنی SPF، UVAPF و طول موج بحرانی(λc) انتخاب شد. سپس اندازه ذره های این نمونه ها با روش اسپکتروسکوپی همبستگی فوتون تعیین و مشخص شد که با اندازه ی ذره های اعلام شده در برچسب آن ها تفاوت زیادی دارد. درنتیجه با استفاده از روش های آسیاب کردن و یکنواخت کردن در زمان های گوناگون، اندازه ذره های اولیه کوچک تر شد و از این ذره ها در فرمولاسیون مرجع استفاده شد. سپس ویژگی های عملکردی هر فرمولاسیون با روش های استاندارد تعیین شد. برای هر فرمولاسیون، دو پارامتر مهم شامل pH و غلظت تیتانیم دی اکسید در حالت های گوناگون و اثر این پارامترها بر عملکرد فرمولاسیون های کرم های ضدآفتاب مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه ها نشان می دهد که در بین روش های آماده سازی، استفاده از یکنواخت کننده ی فراصوت بهترین عملکرد (رساندن اندازه ی ذره ها به 6/142، 8/254 و 8/362 نانومتر برای هر نمونه در 15 دقیقه) و کم ترین زمان یکنواخت کردن (15 دقیقه) را برای تمام نمونه های تیتانیم دی اکسید دارد و از سه نمونه تیتانیم دی اکسید، نمونه ای که بدون اصلاح و یا پوشش است، ک م ترین میزان تجمع ها را داشته و راحت تر از سایر نمونه ها کوچک تر شده است. به طور کلی فرمولاسیون های با کم ترین مقدارهای اندازه ذره ها، بیش ترین مقدار حفاظت در برابر آفتاب (SPF ) را فراهم کرد و مشخص است که می توان با کمک تیتانیم دی اکسید به مقدارهای بالای SPF دست یافت.
    کلیدواژگان: کرم ضدآفتاب، تیتانیم دی اکسید، فناوری نانو، محافظ در برابر آفتاب (SPF)، UVAPF، طول موج بحرانی
  • محمد جواد قنبری، غلامرضا مرادی* صفحات 125-132
    در این مقاله توانایی معادله حالت مکعبی PRSV2 برای پیش بینی فشار تشکیل هیدرات مبردهای کلرودی فلورومتان (R22)، تری فلورومتان (R23)، دی فلورومتان (R32)، پنتافلورواتان(R125)، 2،1،1،1-تترافلورواتان (R134a)، 1،1-دی فلورواتان (R152a) و کربن دی اکسید(R744) در دما و فشارهای گوناگون در آب خالص مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه فوگاسیته اجزا در فازهای مایع و بخار، از روش j-j با استفاده از معادله حالت PRSV2 به همراه قانون اختلاط دو پارامتری مارگولس استفاده شده است. مدل ارایه شده برای فاز هیدرات براساس تساوی فوگاسیته آب در فازهای مایع و هیدرات می باشد. پارامترهای ثابت لانگمویر با استفاده از داده های تجربی تعادل سه فازی بخار مایع هیدرات به دست آمده اند. برای بهینه سازی پارامترهای موجود در مدل از الگوریتم نلدر مید استفاده شده است. توافق قابل قبولی بین فشارهای پیش بینی شده توسط این مدل و داده های تجربی دیده شد. درصد میانگین خطای مطلق برای این مدل بین 24/0 درصد برای تری فلورومتان تا 34/1 درصد برای پنتافلورواتان می باشد.
    کلیدواژگان: مبردها، معادله حالت PRSV2، مدل ترمودینامیکی، هیدرات گازی، ثابت لانگمویر
  • ریحانه مظاهر نسب، رحمان احمدی* صفحات 133-146
    یکی از عامل های موثر در بازدهی فرایند فلوتاسیون، توزیع ابعادی حباب ها می باشد. توزیع اندازه حباب ها بر سه مرحله برخورد، چسبیدن و جدایش ذره/ حباب موثر می باشد. در این پژوهش، توزیع اندزه حباب های تولید شده در یک سلول فلوتاسیون مکانیکی آزمایشگاهی، با روش مستقیم آنالیز تصویری اندازه گیری شد. افزون بر اندازه گیری ابعاد، پارامترهای موثر بر توزیع اندازه حباب ها شامل غلظت کف ساز، pHو دما نیز مورد بررسی قرار گرفتند. برای نمونه برداری و عکس برداری از حباب ها، دستگاه نمایشگر حباب شامل محفظه ی نمایش و لوله ی نمونه گیر، ساخته شد. پس از عکس برداری از حباب ها، تصویرها توسط نرم افزار Image J Ver. 1.44 پردازش شدند. برای کاهش تعداد حباب ها در محفظه عکس برداری و کمینه کردن همپوشانی آن ها، قطر لوله ی نمونه گیر تا حد امکان کوچک انتخاب شد. با پوشاندن وجه های جانبی محفظه ی نمایش، از ورود نور به محفظه عکس برداری از طریق این صفحه ها جلوگیری شده و کیفیت تصویرها بهبود یافت. همچنین، با تنظیم عمق میدان عکس برداری و با استفاده از لنز مناسب، مشکل های موجود در مطالعه های پیشین مانند همپوشانی حباب ها در تصویرها و خطای ناشی از پرسپکتیو برطرف شدند. به منظور کمینه کردن انحراف معیار اندازه گیری ابعاد حباب ها، در هر آزمایش 200 عکس از حباب ها گرفته شد و تعدادی از آن ها به صورت تصادفی برای پردازش انتخاب شدند. بررسی اثر کف ساز بر توزیع اندازه حباب ها نشان داد که با افزایش غلظت کف ساز ازppm 10 به ppm 60 قطر ساتر حباب ها (d32) از 910 میکرون به 706 میکرون کاهش یافت. همچنین، نتیجه ها نشان داد که با افزایش مقدار pHاز 4 به 4/10، همزمان با افزایش مقدار مطلق پتانسیل زتا، d32 حباب ها از 1020 میکرومتر به 754 میکرومتر کاهش یافت و منحنی توزیع اندازه حباب ها به توزیع نرمال نزدیک تر شد. بررسی اثر دما بر توزیع ابعادی حباب ها نشان دهنده افزایش قطر ساتر حباب ها از 611 میکرومتر به 830 میکرومتر با افزایش دمای محلول از 10 درجه سلسیوس به 47 درجه سلسیوس می باشد.
    کلیدواژگان: فلوتاسیون مکانیکی، توزیع اندازه حباب، پارامترهای موثر، نمایشگر حباب، پردازش تصویری
|
  • Mohamadreza Samarghandi, Javad Jafari *, Mohamadtaghi Samadi Pages 1-11
    Simultaneous presence of heavy metal and organic compound (like phenol and cadmium), is one of the most important environment pollutant source that there are in petrochemical industrial, plating and etc, that have adverse effects on environment and human health. Therefore, the purpose of this study is, photocatalytic removal of cadmium with UV/ZnO process in presence and absence of phenol and formate as hole scavenger from aqoues solution in batch system. First, design and construction of reactor was done. To the study on role of adsorption process, solution was equilibrium in dark for 30 minute. Then effect of various parameters was investigated in the presence of UV light. So optimum pH was obtained with chang solution pH and constant conditions. After clarifing optimum pH, the effect of nanoparticle dosage, concentration of cadmium, contact time and effect of presence and absence of phenol and formate was investigated. Although removal of cadmium increased with increase of pH, but to preservation of cadmium in the solution form, in experiment pH was 7. Removal efficiency increased with increase of contact time and optimum dosage was obtained equal to 2 g/L. Too photocatalytic removal efficiency was decreased with increase of initial cadmium concentration. Also the obtained results showed that presence of phenol and formate cause increase of cadmium removal efficiency. Generally the result of this study showed that studied methodology can be used as a effective method in photocatalytic removal of cadmium with UV/ZnO process in presence of phenol and formate as hole scavenger.
    Keywords: Photocatalytic process, Nanoparticle, Cadmium, Phenol, Formate
  • Zahra Razavi, Norolah Mirghafari*, Behzad Rezaey Pages 13-23
    In the present study, the raw rice husk was used as adsorbent for removal of crude oil from aqueous solution. The sorbent was characterized by CHNS analyzer, ICP-OES spectroscopy, Fourier Transform InfraRed (FT-IR) and Scanning Electron Microscopy (SEM).The oil adsorption percent was determined by weighting method. The effect of various parameters including contact time, particle size, initial oil concentration, adsorbent dose on adsorption were investigated.
    The results showed that the adsorption kinetics was rapid and the kinetics data for oil sorption were precisely described by the pseudo-second order model. The decrease of particle size of the raw rice hulls reduced the oil sorption percent from 50% to 30%. Also, the adsorption of crude oil on rice hull obeyed the Freundlich isotherm model.The highest adsorption percentage of crude oil on the raw rice hull at optimized conditions was about 55%.
    Keywords: Rice husk, Crude oil, Adsorption, Kinetics, isotherm models
  • Mohsen Ghorbani *, Abbas Bagheriyan Pages 25-37
    Finding the perfect absorbent for the removal of a color with higher absorbent capacity and attract more colors, and determining the optimum conditions for the use of absorbent for textile factories and the environment is of particular importance. The purpose of this study was to evaluate and optimize the adsorption of Astrazon blue cationic dye from aqueous solution using sulfunated styrene-co-divinylbenzene resin. The variable amount of time, the adsorbent dosage and dye concentration were optimized by experimental design method. Numbers of 15 experiment was designed with Response Surface Methodology (RSM) and use the Box-Behnken design (Box-Behnken) with Design Expert 7.0.0 Trial software by three factors: time, adsorbent dosage and dye concentration in three levels (, 0, 1) with three- center points. Each experiment was done with a certain dose of adsorbent in 10 mL solution containing cationic dye and the dye adsorbed was measured.
    Keywords: Adsorption, Sulfonated poly(styrene, co, divinylbenzene), Astrazon blue cationic dye, Response surface methodology, Box, Behnken design
  • Alburz Majzoobhoseiini, Fereydun Moatartehrani *, Mina Eshta Pages 53-56
    In this research, sedimentation of magnesium hydroxide with high purity by Tachyhydrite was tested. For this aim Tachyhydrite solution and calcium hydroxide solution were mixed. This reaction involves the evolution of pH. At the end of experiment the slurry was filtered and washed with water and dried at 100°C. In order to increase filtration rate of Mg(OH)2 an agglomeration system by an anionic polyelectrolyte was applied. The product was then characterized by a complexometric titration to find the total calcium and magnesium content of sediment. Purity of magnesium hydroxide is important because of its use in preparation of magnesium oxide. Magnesium oxid should be high pure because it is used in production of refractories.
    Keywords: Tachyhydrite, Magnesium hydroxide, Calcium hydroxide, Anionic polyelectrolyte, Flocculation process
  • Me Gholamzade, Ali Kargar*, F. Zakaiy Pages 57-69
    In the present study, modeling of nitrogen and methane separation in a spiral wound membrane module has been performed. For this purpose, some simplifications have been made which although simplified the model and eliminated unnecessary complexities, does not reduced the accuracy and made it as a very useful applicable model. For this purpose, an approximate modeling technique for spiral wound membranes in separating binary gas mixture is used for investigation of effects of increase membrane area and feed specifications (such as flow rate, concentration and pressure) on N2/CH4 separation. The results showed that based on the membrane selectivity, any changes in flow rate, concentration and pressure of feed and membrane surface can cause improvement or decrement in methane recovery and methane concentration in the product flow.On the other hand, it was also found that increase in the membrane surface area, improves methane recovery in the methane selective membranesand decreases in the nitrogen selective membranes. Moreover, by increasing the membrane surface area, methane concentration in product stream decreases while it increases for nitrogen selective membranes. Then, it is necessary to establish a balance between the amount of methane recovery and methane concentration in the product.
    Keywords: Nitrogen removal, N2, CH4 separation, Membrane modeling, Spiral, wound
  • M. Khajenoori, Mehran Rezaiy*, F. Meshkani Pages 71-81
    In this paper, three polymeric surfactants (PVA¡ P123 and PEG) were used for preparation of magnesium oxide with precipitation method. The prepared samples were evaluated by XRD¡ BET and SEM techniques. The results showed that the surfactant has a positive effect on the surface area and pore size of magnesium oxide. The magnesium oxide prepared by PVA has the highest surface area among the prepared samples. The catalytic results of 10%Ni catalysts supported on MgO prepared by different surfactants in dry reforming of methane revealed that all catalysts have a high catalytic activity and stability and the nickel catalyst supported onmagnesium oxide prepared with P123 has the highest activity in dry reforming of methane.
    Keywords: Magnesium oxide, Dry reforming, Catalyst, Surfactant
  • S. Valipur, S. Komeyli, M. Takhteravanchi, Abbas Taeb* Pages 83-89
    In this paper, the deactivation of Pd-Ag/Al2O3 catalyst was investigated in acetylene selective hydrogenation. Therefore, the commercial catalyst performance was used in Godinez kinetic model. The deactivation kinetic constant of catalyst was calculated by appropriate deactivation order. The activity of main and side reaction was evaluated during time on stream.
    If first or second deactivation kinetic order was assumed, the activity lost was 90% and 1%, respectively. Since lower order was increased deactivation, so the second order deactivation model was proposed. As well the effect of temperature on the activity lost by using this model in acetylene selective hydrogenation was investigated.
    Keywords: Catalysts, Kinetics, Reactor
  • H. Khodabandeloo, Mohammad Azadfalah* Pages 91-97
    Interest in research and development as well as utilization of Cellulose NanoFiber (CNF) has increased drastically over last decades. Therefore, surface chemical modification and improvement of CNF properties can open up new applications with giving new property while keeping its inherent properties. In this research, in order to enhance thermal stability of CNF cyanoethylation was carried out by acrylonitrile grafting at 60°C under alkaline condition. Degree of Substitution (DS) of cyanoethylated samples was calculated after determination of nitrogen content by Kjeldahl method. Moreover, the chemical structure of modified CNF was characterized with FT-IR spectroscopy and X-Ray Diffraction (XRD) pattern analyses. Thermal stability of modified CNF was then assessed by ThermoGravimetric Analysis (TGA) at three heating rate of 10ºC/min, 15ºC/min, and 20ºC/min under nitrogen atmosphere. Differential ThermoGravimetry (DTG) curves were plotted using TGA data and activation energies were calculated from experimental data. Results of nitrogen content measurements demonstrated DS=0.87 achievement. In addition, cyanoethylation of CNF was confirmed by FT-IR spectra analyses in comparison with control samples and detection of absorption band at 2250 cm-1 which is attributed to nitrile groups. Decrease in CNF crystalinity due to cyanoethylation was demonstrated by XRD analyses. Results of TGA also indicated high thermal stability of cyanoethylated CNF in comparison with unmodified CNF. Moreover, thermal decomposition of both untreated and cyanoethylated CNF occurred in one stage and increased with increasing heating rate. Also low activation energy was observed in cyanoethylated CNF than unmodified CNF. It seems that grafting of acrylonitrile to CNF can increase its utilization in special applications due to improving thermal stability and giving thermoplasticity because of playing role as internal plasticizer.
    Keywords: Cellulose nanofiber, Cyanoethylation, Degree of substitution, Thermal stability, Activation energy
  • M. Nemati, Mohsen Hoseiini *, S. Madaeni, P. Karaniyan, F. Jeedi Pages 99-110
    In this study heterogeneous cation exchange membranes based on PVC were prepared by using tetrahydrofuran as solvent and cation exchange resin powders. The membranes were fabricated by solution casting technique. At first, the effect of polymer binder sulfonation and its concentration in the casting solution on electrochemical properties of membranes was studied. Then, superior membrane was modified again by using of iron-nickel oxide nanoparticles.The obtained results showed that increase of sulfonated polymer’s concentration in membrane matrix caused to increase of membrane water content (from 29.4% to 35.1%) and ion exchange capacity (from 2.7 to 3.2). Moreover, prepared membranes exhibited suitable transport number and selectivity between 91%-93% and 85%-89% respectively. Ionic flux was increased initially by increase of sulfonated polymer concentration up to 80 %wt in membrane matrix and then decreased again by more increase in S-polymer content from 80 to 100 %wt. Membrane electrical resistance also was declined up to 27.6% by increase of S-polymer’s ratio in membrane matrix. Furthermore, using of iron-nickel oxide nanoparticles in membrane matrix caused to improvement of membrane electrochemical characteristics obviously. The modified nanocomposite membranes exhibited more appropriate separation performance compared to un-modified ones.The obtained results are useful for electro-membrane processes especially electrodialysis in water recovery and treatment.
    Keywords: Heterogeneous cation exchange membrane, Membrane fabrication, modification, Activation, polymer binder sulfonation, Electrochemical properties, Iron, nickel oxide nanoparticle
  • Mahmud Payeghadr*, Ah Zoolfaghari Pages 111-124
    The effect of three commercial types of titanium dioxide (TiO2) with primary particle sizes of 20 to 50 nm have been used for different sunscreens formulations. The efficiency of these sunscreens formulations, such as Sun Protection Factor (SPF), UVAPF and critical wavelength (λc) were tested. Oil/water creams with 5%, 10%, and 20% concentrations of each type of TiO2 were prepared, and SPF, UVAPF and λc were measured using both in vitro and in vivo methods. Because the samples have been aggregate and made the agglomerations, the milling and hemogenation methods have been used for decrease size of particles. In vitro analysis demonstrated that submicron-sized TiO2 cream had a lower SPF value than nanosized TiO2 formulations of the same concentration. In vivo experiments confirmed this result, and a strong correlation between in vitro and in vivo measurements was observed. Furthermore, the SPF values of nanosized TiO2 sunscreen were concentration-dependent in the range of 5% to 20%. Scanning electron microscopy results indicate that the higher SPF of nanosized TiO2 formulations may be due to the formation of multilayer agglomerates by small particles at nano-scales, leading to a reduced void space between particles and a more efficient barrier to protect skin from sunlight.
    Keywords: Medicinall Chemistry, Nano Chemistry
  • Mj Ghanbari, Gholamreza Moradi * Pages 125-132
    In this study, a thermodynamic model is presented for the study of the phase equilibria of clathrate hydrates of refrigerants namely Chlorodifluoromethane (R22), Trifluoromethane (R23), difluoromethane) R32), Pentafluoroethane (R125), 1,1,1,2-tetrafluoroethane (R134a), 1,1-difluoroethane (R152a), and carbon dioxide (R744). For the modeling of the vapor and liquid phases, the Peng-Robinson equation of state modified by Stryjek and Vera (PRSV2) and the Margules-type mixing rule were employed. To achieve more accurate results, binary interaction parameters are adjusted as a function of temperature. The model is based on equality of water fugacity in the liquid water and hydrate phases. Equation of Du and Guo has been used for the calculation of the Langmuir constant. Also, the parameters was fitted by Nedler–Mead non-linear regression method. The experimental and predicted values show good agreement. The average absolute deviation values of models for R22, R23, R32, R125, R134a, R152a, and R744 refrigerants hydrates are about 1.33%, 0.24%, 0.71%, 1.34%, 0.84%, 0.99%, and 0.97% respectively.
    Keywords: Refrigerants, PRSV2 equation of state, Thermodynamic model, Gas hydrates, Langmuir constant
  • R. Mazahernasab, Rahman Ahmadi * Pages 133-146
    One of the effective factors on the efficiency of the flotation process, is bubble size distribution. Bubble size influences the bubble/particle collision, attachment and detachment probability. In this paper, size distribution of bubbles produced in a laboratory mechanical flotation cell, has been investigated by the direct image analysis method. In addition, effect of some important parameters such as frother concentration, pH value and temperature on bubbles size have been studied. In order to sample bubbles for imaging, bubble viewer with a viewing chamber was designed and made. Images were analyzed using Image J Ver. 1.44 software. To reduce number of bubbles in imaging zone and minimizing bubble overlap, the tube diameter was chosen small as much as possible so that quality and accuracy of image analysis were improved. In addition, by covering side walls of viewing chamber, light entrance from these walls was prevented and images quality was enhanced. Moreover, by photography field depth adjustment and also applying suitable lens, existing problems in previous studies such as bubble overlap and error induced by perspective were improved. To minimize bubble diameter standard deviation, 200 images per experiment were taken and some of them were randomly chosen analyzed. Study of frother effect on bubble size showed that with increase of frother concentration from 10 ppm to 60 ppm, Sauter diameter (d32) of bubbles decreased from 910 mm to 706 mm. with increasing pH from 4 to 10.4, in sync with increase of zeta potential absolute value, d32 of bubbles decreased from 1020 mm to 754 mm and bubble size distribution curve became similar to normal distribution. Furthermore, increase of temperature from 10 °C to 47 °C, resulted enlargement of Sauter diameter of bubbles from 611 mm to 830 mm.
    Keywords: Mechanical flotation, Bubble size distribution, Effective parameters, Bubble viewer, Image analysis