فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 118 (هفته دوم بهمن ماه1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/11/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • مقاله پژوهشی
  • بابک ایزدی، صدیقه خزاعی، سید قاسم میربهاری صفحه 1207
    مقدمه
    سرطان گردن رحم دومین سرطان شایع در زنان می باشد. کشف زودرس آن به وسیله ی تست پاپ اسمیر باعث کاهش مرگ و میر ناشی از این سرطان شده است. با این حال این تست دارای موارد منفی و مثبت کاذب نیز می باشد. به تازگی پروتئینی به نام P16 که یک مهار کننده ی کیناز وابسته به سیکلین (CDKI یا Cyclin-dependent Kinase) می باشد، شناسایی شده است. این پروتئین در کانسر سرویکس بروز بیش از حد (Ove-erxpression) پیدا می کند و مطالعه به ارتباط مارکر P16 با دیسپلازی دهانه ی رحم پرداخته ایم.
    روش ها
    در این مطالعه از 45 بیمار با تشخیص دیسپلازی نمونه گیری مجدد به عمل آمد. نمونه های گرفته شده با اسپاچولا، در محلول Liquid-base ریخته شد. پس از آماده سازی نمونه ها، از هر نمونه 2 لام تهیه و یکی با رنگ پاپ نیکولائو و دیگری به روش ایمنوسیتوشیمی با مارکر P16 رنگ آمیزی شد. نتایج بررسی لام های رنگ آمیزی شده با برنامه ی SPSS نسخه ی 15 و با آزمون آماری t-test مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    پس از بررسی لام های رنگ آمیزی شده با پاپ نیکولائو نتایج پاتولوژی به صورت 13 مورد (29 درصد) ASCUS، 18 مورد (40 درصد) LSIL، 11مورد (24 درصد) HSIL و 3 مورد (7 درصد) S.C.C بود. در بررسی ایمنوسیتوشیمی برای مارکر P16 نتایج (100%، 3/3) S.C.C، (100%، 11/11) HSIL، (67%، 18/12) LSIL، (23%، 13/3) ASCUS به دست آمد. افزایش درصد مثبت شدن مارکر P16 ارتباط معنی داری با افزایش درجه ی دیسپلازی در نمونه های پاپ اسمیر نشان داد (0001/0 > P به روش t-test).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه افزایش درصد مثبت شدن مارکر P16 ارتباط معنی داری با افزایش درجه ی دیسپلازی در نمونه های پاپ اسمیر نشان داد؛ به همین دلیل پیشنهاد می شود از تست P16 به عنوان یک تست Optional (همراه) برای کشف دیسپلازی سرویکس استفاده شود.
    کلیدواژگان: پاپ اسمیر، دیسپلازی سرویکس، پروتئین P16
  • آذر دانش شهرکی، سحر میربها، سحر میربها، علیرضا عرب زاده صفحه 1214
    مقدمه
    باکتریوری بدون علامت یکی از مشکلات شایع بارداری است. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع باکتریوری بدون علامت در زنان باردار سالم و مبتلا به دیابت حاملگی مراجعه کننده به مرکز پزشکی شهید بهشتی اصفهان بود.
    روش ها
    این مطالعه ی موردی- شاهدی بر روی زنان باردار 40-16 ساله انجام گردید. زنان باردار در طی مراقبت های بارداری از نظر دیابت حاملگی بررسی و در دو گروه مبتلا به دیابت حاملگی و سالم از نظر باکتریوری بدون علامت مقایسه شدند. دیابت حاملگی با استفاده از آزمون تحمل گلوکز بررسی گردید. نمونه های ادرار صبحگاهی ناشتا به صورت نمونه ی میانه ی ادرار استریل تهیه و از لحاظ آزمایش های کامل ادرار و کشت بررسی شد.
    یافته ها
    در طی این مطالعه، 172 زن باردار در هر گروه مورد بررسی قرار گرفتند. شیوع باکتریوری بدون علامت در زنان باردار سالم و مبتلا به دیابت حاملگی به ترتیب 4/24 و 3/27 درصد بود (05/0 < P). شیوع باکتریوری بدون علامت در زنان باردار سالم در گروه های سنی پایین تر، بیشتر بود ولی در زنان باردار مبتلا به دیابت حاملگی تفاوت معنی داری وجود نداشت. بین بروز باکتریوری بدون علامت و سابقه ی عفونت های ادراری رابطه ای وجود نداشت. اشرشیاکولی شایع ترین عامل ایجاد بیماری در 2/76 و 2/70 درصد در زنان باردار سالم و مبتلا به دیابت حاملگی بود.
    نتیجه گیری
    باکتریوری بدون علامت، مشکل شایعی در جامعه ی ما تلقی می گردد و گر چه شیوع این بیماری در زنان باردار مبتلا به دیابت حاملگی تفاوتی با زنان باردار سالم نداشت ولی با توجه به شیوع بالای بیماری، جهت پیش گیری از عوارض آن، غربالگری زنان باردار با کشت ادرار پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: دیابت حاملگی، باکتریوری بدون نشانه، بارداری، اصفهان
  • مهران درست قول، احمد علی معاضدی، پروانه نورایی صفحه 1223
    مقدمه
    طی دهه های اخیر گزارش هایی مبنی بر کاهش توانایی تولید اسپرم در مردان تحت تاثیر عوامل مختلف وجود دارد. کافئین از جمله موادی است که امروزه به صورت وسیعی مصرف می شود و گزارش های مختلفی دال بر اثرات تولید مثلی آن وجود دارد. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف مطالعه ی اثرات مصرف کافئین طی دوره ی شیردهی بر تکامل پس از تولد بیضه ی نوزادان موش های صحرایی انجام گرفت.
    روش ها
    موش های صحرایی گروه های آزمون در معرض مقادیر پایین و بالای کافئین (25 و 35 میلی گرم بر کیلوگرم) طی دوره ی شیردهی قرار داده شدند. سپس، بیضه ی نوزادان در سنین 21، 28، 60 و 90 روزگی پس از تولد از محوطه ی شکمی خارج و بعد از توزین، در محلول بوئن تثبیت شد و حجم آن ها با روش Cavellieri برآورد گردید.
    یافته ها
    میانگین وزن بدن در تمام سنین پس از تولد در گروه دوز بالا به طور معنی داری (05/0 > P) کاهش نشان داد. میانگین وزن نسبی و حجم کلی بیضه در نوزادان گروه دوز بالای کافئین به طور معنی داری (05/0 > P) کاهش نشان داد. کاهش معنی دار (05/0 > P) میانگین قطر لوله های منی ساز و ارتفاع اپی تلیوم زایا در سنین 28، 60 و 90 روزگی پس از تولد در گروه آزمون دوز بالا مشاهده شد. همچنین، سطح سرمی هورمون تستوسترون در هنگام بلوغ نوزادان در گروه دوز بالای کافئین به طور معنی داری (05/0 > P) کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر نشان داد که مصرف کافئین طی دوره ی شیردهی می تواند موجب کاهش کارایی اسپرماتوژنز و توانایی باروری نوزادان موش های صحرایی در هنگام بلوغ گردد.
    کلیدواژگان: کافئین، تکامل پس از تولد، باروری نر، بیضه
  • علی مومنی، محمود میرحسینی، الهه نیازی صفحه 1232
    مقدمه
    دیابت یکی از مهم ترین و شایع ترین بیماری های متابولیک و چهارمین علت مرگ و میر در جهان می باشد؛ افزایش اسید اوریک همراه با آسیب کلیوی به صورت هیپرتروفی و اسکلروز گلومرولی و آلبومینوری همراه بوده است. این مطالعه به منظور بررسی رابطه ی اسید اوریک سرم با میزان پروتئینوری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
    روش ها
    تعداد 140 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو، مراجعه کننده به بیمارستان یا کلینیک دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، پس از اخذ رضایت وارد مطالعه شدند. اطلاعات لازم شامل، سن، جنس، قد، وزن، شاخص توده ی بدنی (BMI)، مدت ابتلا به دیابت، فشار خون و نحوه ی کنترل دیابت به وسیله ی پرسش نامه ثبت شد و قند خون ناشتا (FBS)، اسید اوریک سرم و پروتئین ادرار 24 ساعته اندازه گیری شد.
    یافته ها
    از 140 بیمار مورد مطالعه، 48 نفر مرد (3/34 درصد) و 92 نفر زن (7/65 درصد) بودند. میانگین سن افراد مورد مطالعه 10 ± 08/59 سال بود. میانگین اسید اوریک در بیماران با پروتئینوری کمتر از 500 میلی گرم پروتئین در ادرار 24 ساعته 46/1 ± 06/5 و در بیماران با پروتئینوری بیشتر یا مساوی 500 میلی گرم پروتئین در ادرار 24 ساعته 82/1 ± 70/6 میلی گرم بر دسی لیتر بود (001/0 > P). میزان اسید اوریک سرم با میزان پروتئین ادرار 24 ساعته، مصرف انسولین و مدت زمان ابتلا به دیابت رابطه داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه، غلظت اسید اوریک سرم در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نشانگر میزان دفع ادراری پروتئین است. بنابراین ممکن است افزایش اسید اوریک سرم در پیشرفت نفروپاتی دیابتی نقش داشته باشد.
    کلیدواژگان: اسید اوریک، پروتئینوری، دیابت نوع دو
  • شهرام بامداد، مهدی روزبهانی *، رضا روزبهانی، شکوفه نظریان، حمیدرضا غفاریان صفحه 1240
    مقدمه

    اندازه گیری فشار چشم (IOP) یکی از مراحل با اهمیت در معاینه ی کامل چشم پزشکی می باشد. تخمین زده می شود که در ایالات متحده ی آمریکا حدود 000/900 نفر در اثر گلوکوم به عیب دائمی یا مزمن بینایی مبتلا می باشند. به علاوه، حدس زده می شود که نیمی از این افراد از بیماری خود مطلع نیستند. تونومتری Goldmann applanation متداول ترین و دقیق ترین شیوه ای است که اکثر چشم پزشکان آن را در اندازه گیری فشار داخل چشم ترجیح می دهند. با توجه به مشکلاتی که استفاده از رنگ آمیزی فلورسین به دنبال دارد (از جمله سوزش چشم، احتمال ایجاد حساسیت، خارش، عفونت، مشکلات تهیه و هزینه ی آن)، اگر بتوان فشار را با دقت مناسب و بدون فلورسین اندازه گرفت، دارای اهمیت است. در این مطالعه به مقایسه ی تونومتری با استفاده از رنگ آمیزی و بدون رنگ آمیزی پرداخته شد.

    روش ها

    در این پژوهش 250 بیمار (500 چشم) مراجعه کننده به کلینیک چشم مفتح یاسوج در اردیبهشت 1387 مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه گیری آسان و خود شاهد بود. بیماران مبتلا به گلوکوم، کودکان زیر 15 سال، افرادی که از نظر آناتومیکی دارای چشم های گود و پلک های تنگ بودند و نیز افرادی که حین کار همکاری نداشتند، از مطالعه حذف شدند. در هر بیمار به صورت تصادفی فشار یک چشم با استفاده از رنگ آمیزی فلورسین و فشار چشم دیگر بدون رنگ آمیزی اندازه گیری شد.

    یافته ها

    105 زن (42 درصد) و 145 مرد (58 درصد) در مطالعه شرکت نمودند. میانگین سنی افراد شرکت کننده 32/13 ± 32 سال بود. میانگین فشار چشم بدون رنگ آمیزی فلورسین برابر با 089/2 ± 60/12 و با رنگ آمیزی برابر با 070/2 ± 90/12 شد. میانگین فشار چشم راست با رنگ آمیزی 730/1 ± 08/13 و بدون آن 110/2 ± 68/12 بود و برای چشم چپ با رنگ آمیزی 047/2 ± 12/13 و بدون آن 333/2 ± 12/12 محاسبه گردید که تفاوت ها در هیچکدام از نظر آماری معنی دار نشد.

    نتیجه گیری

    استفاده از نوارهای کاغذی فلورسین همیشه با مشکلاتی همراه بوده است. برخی بیماران احساس ناراحتی و سوزش چشم ها را هنگام قرار دادن کاغذ فلورسین در چشم بیان می کنند؛ به خصوص هنگامی که با تعجیل انجام شود. حساسیت به فلورسین (اگرچه میزان آن کم است) و انتقال عفونت ها از طریق کاغذ فلورسین از دیگر مشکلات آن است. با توجه به این که اکثر مقالات موجود در این زمینه مربوط به سال های دور هستند؛ نیاز به بررسی جدیدی در این مورد حس می شود. این بررسی نشان داد که تفاوت حاصل از انجام تونومتری با و بدون فلورسین از نظر آماری معنی دار نبود؛ اما انجام مطالعات جدید و بیشتر در این زمینه لازم به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: تونومتری چشم، رنگ آمیزی، فلوئورسین
  • صبا ابراهیمیان، علی اصیلیان، گیتا فقیهی صفحه 1246
    مقدمه
    لیشمانیوز جلدی یکی از انواع لیشمانیوز است که در ایران به خصوص اصفهان به شکل اندمیک وجود دارد. درمان به کوتاه شدن دوره ی بیماری و کاهش عوارض کمک می کند. پنتاولان های آنتیمونیال، خط اول درمان را در انواع لیشمانیوز تشکلیل می دهند، اما هزینه ی سنگین، عوارض زیاد و شکل تزریقی آن لزوم مطالعه برای یافتن روش های جدیدتر با عوارض کمتر را نشان می دهد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر تربینافین خوراکی به همراه گلوکانتیم سیستمیک در مقایسه با گلوکانیتم سیستمیک به تنهایی در درمان لیشمانیوز جلدی بود.
    روش ها
    این مطالعه ی کارآزمایی بالینی در پاییز و زمستان 1387 بر روی بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست و درمانگاه های پوست انجام شد. 90 بیمار به طور تصادفی وارد دو گروه مورد و شاهد شدند که از این تعداد 85 نفر در گروه شاهد و 75 نفر در گروه میزبان جهت پی گیری یک ماهه، دو ماهه و سه ماهه مراجعه کردند. تحلیل آماری داده ها با SPSS و آزمون آماری Mann-Whitney انجام شد.
    یافته ها
    در این مطالعه میانگین کاهش اندازه ی ضایعات در گروه مورد 55/9- و در گروه شاهد 33/5- بود (001/0 > P). میزان بهبودی کامل در گروه مورد 80 درصد و در گروه شاهد 9/52 درصد بود. همچنین بهبود نسبی در گروه مورد 8 درصد و در گروه شاهد 8/11 درصد و عدم تغییر در گروه مورد 9 درصد و گروه شاهد 3/35 درصد بود.
    نتیجه گیری
    میزان بهبودی در گروه مورد به طور معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود. این امر می تواند به دلیل اثر تربینافین در درمان لیشمانیوز جلدی باشد.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز، تربینافین
  • مجید متولی باشی، سیمین همتی، مرتضی صادقی صفحه 1253
    مقدمه
    ماتریکس متالوپروتئیناز-9 (MMP-9) به تازگی به عنوان یکی از ژن های مارکر برای بسیاری از سرطان ها گزارش شده است. با توجه به نقش مهم این ژن در تشخیص انواع سرطان ها در این مطالعه ما به مقایسه ارتباط غلظت پلاسمایی و سرمی این آنزیم با خصوصیات کلینیکی بیماران مبتلا به سرطان پستان پرداختیم.
    روش ها
    در این مطالعه ی مورد شاهدی120 بیمار مبتلا به سرطان پستان و90 فرد سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی غلظت MMP-9 در سرم و پلاسمای بیماران از روش زیموگرافی ژلاتین و کیت مخصوص استفاده شد و اثر هر یک از غلظت های پلاسمایی و سرمی بر وضعیت کلینیکی بیماران بررسی و مقایسه گردید.
    یافته ها
    غلظت MMP-9 پلاسمایی در بیماران بسیار بیشتر از افراد سالم بود (00/0>P). این در حالی بود که غلظت سرمی در دو گروه مشابه بود. به علاوه ارتباط معنی داری بین افزایش غلظت پلاسمایی MMP-9 و متاستاز به غدد لنفاوی (OR، 3.43; P = 0.019) و تهاجم وریدی (OR، 4.14; P = 0.033) بیماران دیده شد اما هیچ ارتباطی بین غلظت MMP-9 سرمی و متاستاز لنفاوی یا تهاجم وریدی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    طبق یافته های این مطالعه غلظت پلاسمایی MMP-9 در مقایسه ی با غلظت سرمی آن فاکتور مناسبی جهت تشخیص زودهنگام و بررسی متاستاز به غدد لنفاوی و تهاجم وریدی در مبتلایان به سرطان پستان است.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، ماتریکس متالو پروتئیناز، 9، غلظت پلاسمایی، غلظت سرمی
  • نظام الدین برجیس، مسعود رادمان، مهرنگ هدایتی صفحه 1261
    مقدمه
    وزوز گوش (Tinnitus) یکی از شایع ترین علل مراجعه ی بیماران به کلینیک های شنوایی و گوش می باشد که با وجود تلاش گسترده ی پزشکان و محققان در سرتاسر دنیا، هنوز درمان مفید، جامع و کم عارضه ای برای آن ارایه نشده است. در این تحقیق، ما درصدد برآمدیم تا با استفاده از تحریک الکتریکی از راه پوست، روش جدیدی در درمان وزوز گوش ارایه کنیم.
    روش ها
    این مطالعه در بروجرد در پاییز 1378 به روش مداخله ای تجربی، بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه گوش و حلق و بینی با شکایت از وزوز شدید و دایمی گوش مقاوم به درمان دارویی انجام شد. این بیماران پس از انجام معاینات کامل، ادیومتری و بررسی علل وزوز گوش (Tinnitus evaluation)، به وسیله دستگاه TENS (Transcutaneus electrical nerve stimulation) تحریک الکتریکی از راه پوست گردیدند. برای این منظور، الکترود پوشیده شده توسط پارچه ی مرطوبی به قطر 12 میلی متر روی کونکای گوش مبتلا قرار داده شد و به مدت 10 دقیقه تحریک الکتریکی با فرکانس kHz 150 صورت گرفت. این عمل برای پنج روز متوالی تکرار شد و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    70 نفر از 100 بیمار، حداقل دو نوبت وقفه در وزوز گوش را به مدت چند ساعت تجربه کردند. 10 نفر (10 درصد) عنوان کردند که بهبودی کامل حاصل نموده اند؛ یعنی وزوز گوش آن ها به طور کامل قطع شد. 20 نفر (20 درصد) نیز اظهار کردند که TENS تاثیری بر وزوز گوش آن ها نداشته است.
    نتیجه گیری
    افراد جوان با سابقه ی کوتاه مدت ابتلا به وزوز گوش با فرکانس های بالا، کاندیدهای مناسبی برای انجام TENS می باشند. با این حال، استفاده از TENS برای کسانی که از وزوز گوش شدید مستاصل شده و درمان های رایج در آنان مثمر ثمر واقع نشده است، منطقی به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: وزوز گوش، تحریک الکتریکی از راه پوست
  • سعید عباسی، ریحانک طلاکوب، فرهاد سلطانی، حسینعلی یوسفی صفحه 1267
    مقدمه
    بستری در بخش مراقبت ویژه (Intensive care unit) به عنوان یک پدیده استرس زا در زندگی تلقی می شود. از جمله عوامل بسیار مهم در محیط ICU سروصدا می باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آلودگی صوتی در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می باشد.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی که از نوع توصیفی- تحلیلی است در سه بیمارستان چمران، الزهرا و کاشانی علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. با استفاده از دستگاه صدا سنج مدل 440 CEL تراز فشار صوت در بازه های زمانی معین در بهمن و اسفند ماه سال88 توسط کارشناس مورد اندازه گیری قرار گرفتته و همچنین عوامل ایجاد کننده صدا مورد سنجش بررسی شد. اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آزمون Repeated measures، 2χ، ANOVA و ضریب بستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتت.
    یافته ها
    میانگین تراز معادل صدا در بخش ICU در بیمارستان های الزهرا (س) dB 40/64، کاشانی dB 27/64 و چمران dB 08/64 به دست آمد. که اعداد به دست آمده به طور معنی داری بیشتر از میزان استاندارد بین المللی (dB 35) بوده است. در طول روز های هفته، تراز صدا بیشتر از آخر هفته بوده ودر ساعات میانی روز نیز تراز صدا بیشتر از بقیه ی اوقات بوده است. در مقایسه 3 بیمارستان مورد نظر تفاوت معنی داری بین صدای موجود در ICU های آن ها وجود نداشت (001/0 = P) و عوامل تولید صدا در هر 3 بیمارستان مشابه بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که مهمترین عوامل ایجاد کننده ی صدا در محیط ICU افراد شاغل در ICU اعم از پرستاران، خدمه، پزشکان وتجهیزات به کار رفته در محیط ICU از جمله ونتیلاتورها، آلارم مانیتورها، لوله های اکسیژن متصل به بیماران، تجهیزات حرارتی و برودتی موجود در ICU می باشد. بالاتر بودن تراز صدااز حد استاندارد،ضرورت توجه به این موضوع و تاثیر آن بر سلامتی بیماران را دو چندان می سازد،به همین دلیل اقدامات لازم جهت کاهش صدا و عوامل مولد آن جهت ایجاد محیط آرام تری برای بیماران توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: محیط ICU، صدا، اختلال خواب، بیماران، صدا سنج، تراز صدا
  • غلامرضا دشتی، مسعود پورمقدس، محمدحسین صانعی، محسن حسینی، سید محمد قیومی صفحه 1275
    مقدمه
    پراکسیداسیون لیپیدی به وسیله ی رادیکال های آزاد، نقش مهمی را در تشکیل پلاک آترواسکلروز ایفا می کند. مشخص شده که آهن می تواند به طور غیر مستقیم سطح آنتی اکسیدان های پلاسما را کاهش دهد و نیز تاثیر قابل توجهی در پراکسیداسیون LDL دارد. ویتامین E به عنوان یک ویتامین محلول در چربی، یک آنتی اکسیدان بسیار مهم است و از طریق محدود کردن پراکسیداسیون لیپیدی، می تواند از بیماری کرونری قلب پیش گیری نماید.در این مطالعه، ما اثر آهن و ویتامین E را روی سطح لیپیدی های سرم در خرگوش نر تغذیه شده با رژیم پر کلسترول بررسی نمودیم.
    روش ها
    سی عدد خرگوش نر، توزین شده و نمونه ی خونی جهت سنجش لیپو پروتئین های سرم، گرفته شد. سپس به طور تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شده و برای 42 روز تحت نظر گرفته شدند. گروه اول، رژیم عادی دریافت نموده، گروه دوم، رژیم پر کلسترول (2%)، گروه سوم، رژیم پر کلسترول و آهن (mg/kg 50)، گروه چهارم، رژیم پر کلسترول و ویتامین E (mg/kg 50) و گروه پنجم، رژیم پر کلسترول و آهن (mg/kg 50) و ویتامین E (mg/kg 50) دریافت نمودند. سپس گروه ها بار دیگر توزین شده و نمونه ی خونی جهت سنجش سطح لیپوپروتئین های سرم گرفته شد.
    یافته ها
    اختلاف قابل توجه در سطح لیپپوپروتئین های سرم، قبل و بعد از آزمایش در 5 گروه دیده شد.
    نتیجه گیری
    ویتامین E نقش محافظت کننده در مقابل پراکسیداسیون لیپیدی داشته اما آهن، سبب افزایش پراکسیداسیون لیپیدی پلاسما می شود.
    کلیدواژگان: کلسترول، آترواسکلروز، آهن، ویتامین E
  • محمدعلی نیلفروش زاده، سید حسین حجازی، رضا نبی پور صفحه 1281
    مقدمه
    لیشمانیوزپوستی بیماری انگلی ایران و یک معضل بزرگ بهداشتی درمانی در سطح کشور است که جز 6 بیماری مهم عفونی و انگلی معرفی شده توسط سازمان بهداشت جهانی می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش درمانی فلوکونازول و گلوکانتیم و گلوکانتیم به تنهایی در درمان لیشمانیوز است.
    روش ها
    این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور می باشد. صد بیمار مبتلا به لیشمانیوز دراین مطالعه شرکت کردند که 50 بیمار تحت درمان موضعی با تزریق گلوکانتیم همراه با کرم فلوکونازول 1% و 50 بیمار تحت درمان موضعی با تزریق گلوکانتیم همراه با کرم دارونما قرار گرفتند. بیماران براساس تعریف در 3 گروه شامل (بهبود همه ضایعات)، بهبود نسبی (بیش از50% ضایعه یا هر گونه بزرگ شدن ضایعه یا بدتر شدن وضعیت کلینیکی ان طبقه بندی شدند. بیماران حداکثر تا پایان 12 هفته پیگیری شدند.
    یافته ها
    میزان التیام پارازیتولوژیک بین دو گروه در پایان هفته 12 معنی دار بود (001/0 > P). میزان التیام بالینی بین دو گروه در پایان 6 هفته و 12 هفته هر دو معنی دار بود (001/0 > P در هر دو مورد). زمان لازم رسیدن به بهبودی بالینی نیز در دو گروه معنی دار بود (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    در کل آنچه از این مطالعه بر می آید این است که قدرت اثر بخشی فلوکونازول تداوم با گلوکانتیم موضعی در افزایش میزان التیام بالینی، تسریع زمان لازم برای بهبودی نسبت به گلوکانتیم داخل ضایعه به تنهایی بهتر است. این مطلب از جهت کاهش عوارض جانبی ناشی از گلوکانتیم بدنبال کاهش دوز داروی گلوکانتیم مورد نیاز حایز اهمیت می باشد در این زمینه می توان این تئوری را مطرح کرد که احتمالا گلوکانتیم روی بهبود زخم های سالک از طریق سینرژیسم و همکاری ناشی از فلوکونازول افزایش می یابد و این دارو می تواند با حداقل عوارض جانبی، در دسترس بودن به عنوان یک روش درمانی موضعی کمکی در درمان لیشمانیوز جلدی حاد مورد استفاده قرار گیرد
    کلیدواژگان: لیشمانیوز، گلوکانتیم، فلوکونازول
  • فرهاد فاضل، سیدعلی اکبر مرتضوی، محمدرضا اخلاقی، سمیه عینی صفحه 1290
    مقدمه
    زخم فعال قرنیه از اورژانس های جدی و از علل مهم موربیدیتی چشم است که عدم تشخیص و درمان به موقع آن می تواند موجب کاهش یا فقدان دایم بینایی شود؛ در صورت عدم پاسخ به درمان های دارویی، استفاده از اعمال جراحی برای درمان بیماران مبتلا ضرورت می یابد. با توجه نظرات متفاوت صاحب نظران در مورد اندیکاسیون عمل فلپ ملتحمه در زخم فعال قرنیه، در این مطالعه نتایج آن را بررسی کردیم.
    روش ها
    این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی گذشته نگر، به بررسی 83 بیمار با زخم قرنیه که طی سال های 1385-1383 در بیمارستان فیض اصفهان به روش فلپ ملتحمه درمان شده بودند، پرداخت. جمع آوری اطلاعات از پرونده ی بیماران انجام شد و سپس نتایج عمل شامل بهبودی، عمل مجدد، پیوند قرنیه بررسی شد. ارتباط سن و نتایج عمل جراحی با t-test و ارتباط جنس و نتایج با 2χ بررسی شد.
    یافته ها
    بیماران شامل 57 مرد (7/68 درصد) و 26 زن (3/31 درصد) بودند. میانگین سن آنان 3/19 ± 1/62 سال بود. 67 نفر (7/80 درصد) پس از عمل فلپ ملتحمه، بهبودی کامل پیدا کردند، 12 نفر (5/14 درصد) عمل مجدد شدند و در 4 نفر (8/4 درصد) پیوند قرنیه انجام شد. میانگین سن بیماران در 3 گروه تفاوت آماری معنی داری نداشت و توزیع فراوانی نتایج عمل جراحی در دو جنس نیز از نظر آماری تفوت معنی دار نشان نداد. در این بیماران فقط در 12 نفر کشت مثبت در پرونده ی بیماران به چشم می خورد که از این 12 نفر، 4 نفر (33 درصد) بعد از عمل بهبودی داشتند، 6 نفر (50 درصد) عمل مجدد شده بودند و در 2 نفر (16 درصد) پیوند قرنیه انجام شده بود؛ یعنی در 66 درصد موارد اولسر فعال قرنیه، فلپ ملتحمه موفقیت آمیز نبوده است.
    نتیجه گیری
    انجام عمل فلپ ملتحمه در زخم فعال باکتریال قرنیه، مادامی که استریل نشده، توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: فلپ ملتحمه، اولسر فعال قرنیه، پیوند قرنیه
  • مهران رضوانی، ریحانک طلاکوب، آمنه حاج علیخانی صفحه 1296
    مقدمه
    یکی از مشکلاتی که همواره متخصصین بیهوشی در بلوک های اسپاینال با آن روبه رو هستند، افزایش مدت عمل جراحی بیش از حد تخمین زده شده می باشد. در صورتی که میدازولام وریدی بتواند باعث افزایش مدت بلوک اینتراتکال لیدو کائین شود، در این موارد راه گشا و باعث حل مشکل می شود.
    روش ها
    در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی دو سو کور بالغین کاندید عمل جراحی الکتیو شکم و اندامهای تحتانی گروه I،II ASA در دو گروه 18 نفره انتخاب و بررسی شدند. گروه میدازولام (mg/kg 03/0)، mg 2 میدازولام + g/kgμ 1 فنتانیل (5 دقیقه پس از تجویز میدازولام) و گروه شاهد به صورت cc 2 نرمال سالین + g/kgμ 1 فنتانیل (5 دقیقه پس از تجویز نرمال سالین) تحت مداخله قرار گرفتند. بالاترین سطح بلوک حسی، طول مدت بلوک حسی، طول مدت بلوک حرکتی و مدت ریکاوری اندازه گیری و ثبت گردید.
    یافته ها
    میانگین مدت زمان بلوک حسی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت ولی میانگین مدت زمان بلوک حرکتی برای بیماران گروه میدازولام 3/27 ± 9/82 بود که به طور معنی داری از گروه شاهد با 5/26 ± 1/59 دقیقه بیشتر بود (01/0 = P). میانه سطح بلوک حسی برای گروه میدازولام و گروه شاهد به ترتیب T8 و T10 بود و طبق آزمون ناپارامتری میانه، میانه سطح بلوک حسی در دو گروه تفاوت معنی داری داشت (02/0 = P). میانگین مدت زمان ماندن در ریکاوری در بیماران گروه میدازولام 6/29 ± 1/116 دقیقه و در گروه شاهد 4/21 ± 8/87 دقیقه بود که بطور معنی داری در گروه میدازولام بالاتر بوده است (002/0 = P).
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر نشان داد که تزریق میدازولام وریدی در بیهوشی اسپاینال با لیدوکائین باعث افزایش طول مدت بلوک حرکتی بدون ایجاد عوارض جانبی (تهوع– استفراغ و دیسترس تنفسی)، افت همودینامیک و افت اشباع فشار خون شریانی بیشتر در بیماران می شود.
    کلیدواژگان: میدازولام، بیهوشی اسپاینال، لیدوکائین
  • حمید کلانتری، سید محمد نوریان صفحه 1304
    مقدمه
    زخم معده و اثنی عشر جزء بیماری های مزمن می باشد که امروزه با ماشینی شدن زندگی انسانها، هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود. نوع دیگری از سوء هاضمه وجود دارد که رابطه ای با زخم پپتیک ندارد و به آن سوء هاضمه بدون زخم می گویند. هدف از این مطالعه تعیین توزیع فراوانی و ریسک فاکتورهای این دو بیماری در بیماران مراجعه کننده جهت آندوسکوپی بود.
    روش ها
    در یک مطالعه مقطعی بیمارانی که از تاریخ 1/6/1388 لغایت 1/6/1389 با علائم سوء هاضمه (درد، تهوع، استفراغ، سیری زودرس و به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان...) مراجعه کرده بودند بررسی شدند. از میان این بیماران شرح حال 300 بیمار که جهت تشخیص قطعی بیماری در آنها، آندوسکوپی بعمل آمده بود همراه با گزارش آندوسکوپی آنها مورد تحقیق واقع شدند.
    یافته ها
    بیماران مورد مطالعه شامل 120 بیمار دچار زخم پپتیک و 180 نفر با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم بودند. مردان در گروه زخم پپتیک 76 (3/63%) نفر بودند و در گروه دیگر 84 (6/46%) نفر بودند (004/0P=). در گروه زخم پپتیک تعداد افراد سیگاری بیشتر بود (44 (6/36%) نفر در مقابل 20 (1/11%) سیگاری در سوء هاضمه بدون زخم، 001/0>P). شایعترین علت مراجعه بیماران در هر دو گروه درد ناحیه اپی گاستر می باشد که دو سوم کل بیماران با این شکایت مراجعه کرده بودند.
    نتیجه گیری
    بیماری زخم پپتیک در مردان شایعتر از زنان است ولی بیماری سوء هاضمه بدون زخم در زنان شایعتر از مردان می باشد. مصرف سیگار در بیماران زخم پپتیک بیشتر از سوء هاضمه بدون زخم است. از طرفی تقریبا تمامی علائم و شکایات سوء هاضمه بدون زخم و زخم پپتیک مشابه یکدیگر می باشد و تشخیص قطعی هر کدام از این بیماری ها بوسیله آندوسکوپی میسر است.
    کلیدواژگان: زخم معده، زخم دوازدهه، زخم پپتیک، سوء هاضمه بدون زخم، آندوسکوپی
|
  • Babak Izadi, Sedigheh Khazaei, Sayed Ghasem Mirbahari Page 1207
    Background
    Cervical (uterine) carcinoma is the second most frequent type of women cancer. Success in early diagnosis of this disease is due to the use of pap-smear test. However, this test has both false-positive and false-negative results. P16 protein is a Cyclin-dependent Kinase inhibitor supposed to be overexpressed in cervical dysplasia and cancer. Our study was about correlation between P16 and cervical dysplasia.
    Methods
    In this study 45 patients with dysplastic abnormalities in cervix (including Ascus-H) were sampled for papsmear (by Liquid-base method). Two smears were stained, one with papanicolau and the other (by IHC) for P16. The results were compared using t-test via SPSS15 software.
    Finding
    Pap-stain revealed 13 ASCUS (29%), 18 LSIL (40%), 11 HSIL (24%), and 3 S.C.C (7%). Immunostaining of P16 protein was observed in ASCUS (3/13, 23%), LSIL (12/18, 67%), HSIL (11/11, 100%), and S.C.C (3/3, 100%). P16 had significant correlation with degree of cervical dysplasia in Liquid-base pap-smear (P < 0.0001).
    Conclusion
    We suggest the usage of P16-test as an optional test for cervical dysplasia according to our study.
  • Azar Danesh, Ebtehaj Pishva, Sahar Mirbaha, Alireza Arabzadeh Page 1214
    Background
    Asymptomatic bacteriuria is common in pregnant women. The aim of this study was to determine the prevalence of asymptomatic bacteruria in pregnant women with and with-out gestational diabetes.
    Methods
    In this case-control study, pregnant women aged 16-40 years attended to Shahid Beheshti hospital in Isfahan were studied and the prevalence of asymptomatic bacteruria was compared in pregnant women with and without gestational diabetes. They were screened for gestational diabetes mellitus, using glucose challenge test. Asymptomatic bacteruria was determined using microscopic examination and culture of a clean midstream voided urine specimen.
    Finding
    172 pregnant women were enrolled in each group. The prevalence of asymptomatic bacteruria was 27.3% and 24.4% in pregnant women with and without gestational diabetes (P > 0.05). The rate of asymptomatic bacteruria was higher in lower age group in non diabetic patients, but it was not different significantly in pregnant women with gestational diabetes. There was not significant relationship between history of urinary tract infection and asymptomatic bacteruria (P > 0.05).The most common cause of asymptomatic bacteruria was E.Coli in both groups (76.2% in non diabetic and 70.2% in pregnant women with gestational diabetes).
    Conclusion
    Asymptomatic bacteriuria considered as a major health problem in this region and though its prevalence was not higher in diabetic pregnant women than non diabetic ones but considering its high prevalence, screening for asymptomatic bacteruria during pregnancy seems to be essential.
  • Mehran Dorostghoal, Ahmad Ali Moazedi Page 1223
    Background
    During recent decades, there are reports about the decrease of sperm production ability in men affected by different factors. Caffeine is one of the popular nutrients extensively used in human populations and its reproductive effects have been reported. So, present study was aimed to determine the effects of caffeine consumption during lactation on postnatal development of testis in offspring Wistar rat.
    Methods
    Female Wistar rats were exposed to low and high doses (25 and 35 mg/kg) of caffeine via drinking water during lactation. The testes of pups were removed at 21, 28, 60, and 90 days of postnatal development, their weights recorded and the tissues were fixed in Bouin’s solution. Then, the volumes of testes were estimated by Cavellieri method.
    Finding
    Mean body weight decreased significantly (P < 0.05) in high dose group at all ages of postnatal development. Mean testis relative weight and total volume were decreased significantly (P < 0.05) at 28, 60 and 90 days of age in 35 mg/kg dose group. Significant (P < 0.05) decreases were seen in means of seminiferous tubules diameter and germinal epithelium at 28, 60, and 90 days of age in high dose treatment group. Also, serum testosterone levels decreased significantly (P < 0.05) at puberty in high dose group.
    Conclusion
    Present study indicates that caffeine consumption during lactation can reduce efficiency of spermatogenesis and fertility in offspring Wistar rats at puberty.
  • Ali Momeni, Mahmood Mirhoseini, Elahe Niazi Page 1232
    Background
    Diabetes mellitus is one of the most common and important metabolic diseases worldwide. Hperuricemia is associated with kidney damage manifested by glomerular hypertrophy and sclerosis. The aim of this study was evaluation of association between serum uric acid level and proteinuria in patients with type 2 diabetes mellitus.
    Methods
    A total of 140 patients (48 men and 92 women) with type 2 diabetes mellitus were enrolled in the study. Demographic criteria as age, body mass index, serum uric acid level and 24 hours urine protein were measured in these patients.
    Finding
    Mean of patients age was 59.8 ± 10 years. Uric acid level in patients with significant proteinuria (≥ 500 mg/24 h) and mild proteinuria (< 500 mg/24 h) were 6.70 ± 1.82 and 5.06 ± 1.46 mg/dl respectively (P < 0.001). Serum uric acid level had positive correlation with 24 hours urine protein, duration of diabetes and insulin treatment.
    Conclusion
    In type 2 diabetes mellitus, serum uric acid level has positive correlation with proteinuria; so uric acid maybe has a role in progression of diabetic nephropathy.
  • Shahram Bamdad, Mehdi Roozbahani, Reza Roozbahani, Shekoofeh Nazarian, Hamidreza Ghaffarian Page 1240
    Background

    Tonometry is one of the important parts of ocular examination. It has been estimated that more than 900000 people in the United State have visual problems due to glaucoma; however most of them are not aware of their disease. Goldmann applanation tonometry is the most common, accurate, and the gold standard method for intraocular pressure (IOP) measurement. Having considered the complications of using fluorescein, such as burning sensation, allergic reaction, pruritus, and infection, as well as its high costs and less availability, we compared Goldmann applanation tonometry with and without flourescein usage.

    Methods

    In this study, we evaluated 250 patients (500 eyes) referred to Mofateh clinic, Yasuj, Iran in May 2008. Patients with glaucoma, sunken eyes, and narrow palperbral fissure as well as those younger than 15 years old and non-cooperative patients were excluded from this study. Tonometry of one eye for each patient was done randomly with flourescein and the other without it.

    Finding

    105 women (42%) and 142 men (58%) with mean age of 32 ± 13 years were enrolled in this study. The mean IOP with and without flourescein were 12.90 ± 2.07 and 12.60 ± 2.09 mmHg, respectively. The mean IOP of right eyes was 13.08 ± 1.73 mmHg with flourescein and 12.68 ± 2.11 mmHg without flourescein. The mean IOP in left eyes was 13.12 ± 2.04 mmHg with flourescein and 12.12 ± 2.33 mmHg without flourescein.

    Conclusion

    There are not any statistically significant differences between IOP measurement with and without flourescein. Further investigations are recommended in this regard.