فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 179 (هفته اول اردیبهشت 1390)

  • تاریخ انتشار: 1391/02/01
  • تعداد عناوین: 5
|
  • نوروز دلیرژ، پوریا ملک خطابی، قاسم اکبری صفحه 1
    مقدمه
    پروتئین های شوک حرارتی (Heat shock proteins یا HSP) از قبیل HSP70 و gp96 در هدایت و عرضه ی آنتی ژن ها از طریق MHC کلاس I (Major histocompatibility complex) و القای پاسخ سلول های TCD8+ نقش مهمی دارند. امروزه این نقش HSP ها به عنوان پایه ای برای آزمون های کلنیکی به منظور تهیه ی واکسن های ضد سرطان مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطالعه به منظور یافتن درجه ی حرارت بهینه ای که موجب القای حداکثری HSP ها می گردد، از رده های سلولی اریترولوکمی (K562) و پروستات (LNcap) استفاده گردید.
    روش ها
    هر رده ی سلولی به مدت 1 ساعت در درجه حرارت های 41، 42 یا 43 درجه ی سانتی گراد قرار گرفت. سپس سلول های حرارت دیده در دمای 37 درجه ی سانتی گراد به مدت 3، 6 یا 12 ساعت انکوبه گردید. بعد از این مرحله، میزان HSP70 با استفاده از کیت ELISA و میزان gp96 با استفاده از روش فلوسایتومتری اندازه گیری شد.
    یافته ها
    بهترین درجه ی حرارت و مدت زمان انکوباسیون به منظور القای حداکثری Hsp70 و gp96 در رده ی سلولی K562، 41 درجه ی سانتی گراد و انکوباسیون به مدت 3 ساعت و در مورد رده ی سلولی LNcap، 43 درجه ی سانتی گراد به مدت 12 ساعت بود.
    نتیجه گیری
    این نتایج خاطر نشان می نماید که قبل از طراحی واکسن های ضد توموری بر اساس HSP بهتر است که در مورد هر رده ی توموری اقدام به یافتن درجه ی حرارت بهینه و زمان مناسب انکوباسیون نمود.
    کلیدواژگان: HSP70، gp96، سرطان، LNcap، K562
  • محمد کارگر، معصومه رحمانیان، مجید یاوریان، احمد آقانگهی، صادق قربانی دالینی صفحه 2
    مقدمه
    میکروستلیت ها، نواحی دارای توالی های کوتاه ژنوم در یوکاریوت ها هستند که پلی مورفیسم آن ها با برخی ویژگی های ژنتیک جمعیت و بیماری ها در ارتباط است. این مطالعه با هدف بررسی پلی مورفیسم ژنی عامل نکروزدهنده ی تومور آلفا (Tumor necrotizing factor-α یا TNF-α) ناحیه ی HLA در افراد بومی جنوب ایران انجام شد.
    روش ها
    این پژوهش به صورت مقطعی- توصیفی بر روی نمونه های خون محیطی 50 فرد بومی ساکن در استان هرمزگان انجام شد. با استفاده از پرایمر اختصاصی پلی مورفیسم های آللی TNF-α مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزارهای Pop gene و SPSS آنالیز آماری انجام شد.
    یافته ها
    ارزیابی پلی مورفیسم جمعیت مورد پژوهش نشان داد که تمامی 13 آلل متداول TNF-α در افراد مورد بررسی وجود داشت. آلل های 4 و 3 TNF-α به ترتیب با فراوانی های نسبی 24 و 16 درصد متداول ترین و آلل های 1 و 2 هر کدام با فراوانی 2 درصد نادرترین آلل های مورد پایش بودند. همچنین بین فراوانی آلل های مشاهده شده و جمعیت مورد پژوهش اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    میکروستلیت های ناحیه ی HLA می توانند در مورد شناسایی ارتباط بین پلی مورفیسم ژن TNF-α و بیماری های ژنتیکی در مناطق مختلف کشور کمک نمایند. همچنین این داده ها می توانند در طراحی اولین پایگاه داده های ژنتیکی STR (Short tandem repeat) در جمعیت ایرانی مورد استفاده قرار گیرند.
    کلیدواژگان: پلی مورفیسم ژنی، میکروستلیت، عامل نکروز دهنده ی توموری آلفا
  • حمیرا فلاحی، صدیقه سادات طوافیان، فریده یغمایی، ابراهیم حاجی زاده صفحه 3
    مقدمه
    تماس های جنسی محافظت نشده شایع ترین راه انتقال بیماری ایدز در جهان است و آمار مبتلایان از این طریق در کشور رو به افزایش می باشد. از آن جا که بعضی از راهنماهای عمل می تواند در استفاده ی افراد با رفتارهای پرخطر از کاندوم تاثیر مثبت داشته باشند، این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه بیماران مبتلا به ایدز درخصوص تاثیر راهنماهای عمل در استفاده از کاندوم انجام شد.
    روش ها
    این پژوهش کیفی در 3 کلینیک مشاوره ی بیماری های رفتاری وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی در سال 1389 انجام شد. با توجه به محدودیت در دسترسی به نمونه ی پژوهش، از روش نمونه گیری ساده و از افراد مبتلا به ایدز مراجعه کننده به کلینیک های فوق استفاده شد، ولی در نهایت به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف (نمونه گیری با حداکثر تنوع از نظر سن، تاهل، تحصیلات و اشتغال) ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه ی فردی نیمه ساختار یافته ی عمیق جمع آوری گردید و آنالیز داده ها بر اساس آنالیز محتوا صورت گرفت. در این مطالعه با 34 نفر (22 مرد با میانگین سنی 13/7 ± 5/37 سال و 4 زن با میانگین سنی 04/3 ± 34 سال) مصاحبه انجام شد. همچنین با 5 نفر از پرسنل کلینیک های مشاوره ی بیماری های رفتاری و 3 زن HIV منفی که همسران مبتلا داشتند نیز مصاحبه صورت گرفت.
    یافته ها
    افراد به دو دسته ی محرک درونی و بیرونی برای استفاده از کاندوم اشاره داشتند. در بین عوامل درونی، ندای وجدان و نگرانی از انتقال بیماری به شریک جنسی و در بین عوامل بیرونی نقش مثبت مشاوره های انجام شده در مراکز مشاوره، رسانه ها، توزیع گسترده از پمفلت و کتابچه های آموزشی و صحبت با دوستان از اهمیت بیشتری برخوردار بودند.
    نتیجه گیری
    با وجود این که محرک های بیرونی پرقدرتی مثل رسانه ها در اتخاذ رفتارهای ایمن جنسی و پیش گیری از انتقال بیماری ایدز اهمیت بسیار دارد، تمرکز بر روی محرک های درونی نیز می تواند در این زمینه تاثیر بسزایی داشته باشد.
    کلیدواژگان: ایدز، کاندوم، راهنمای عمل، رسانه
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر صفحه 4
    مقدمه
    عمل سزارین یکی از اعمال جراحی شایع زنان است و امروزه شیوع آن در جوامع غربی حدود 15-14 درصد گزارش شده است. در ایران شیوع سزارین بسیار بالاتر از ارقام جهانی است. درد حاد بعد از سزارین یکی از عوارض شناخته شده ی عمل است و عدم کنترل موثر درد علاوه بر احساس رنج و ناراحتی فراوان در مادر می تواند منجر به اختلال در شیردهی به نوزاد و اختلال در همبستگی مادر و نوزاد شود. این مطالعه با هدف مقایسه ی اثرات شیاف ایندومتاسین، دیکلوفناک و استامینوفن بر شدت درد و میزان مصرف مخدر بعد از عمل جراحی سزارین در مرکز آموزشی- درمانی علوی اردبیل انجام شد.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی سه سوکور، 120 بیمار با ASA (American Society of Anesthesiologists) کلاس I یا II که داوطلب سزارین با بی حسی اسپاینال بودند، به صورت تصادفی در 4 گروه دارویی 30 نفره قرار گرفتند. در گروه اول از شیاف استامینوفن 325 میلی گرم، گروه دوم ایندومتاسین 50 میلی گرم، گروه سوم دیکلوفناک 50 میلی گرم و در گروه چهارم شیاف دارونما پس از جراحی استفاده شد و به فاصله ی هر 6 ساعت تکرار گردید و میزان مصرف مخدر در طی 24 ساعت پس از جراحی بررسی و مقایسه شد. شدت درد بر اساس VAS (Visual analogue scale) برای بیماران ثبت گردید و از مخدر پتیدین نیز در صورت درد شدید (VAS بیشتر از 5) با دوز 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت عضلانی استفاده شد. اطلاعات با نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری ANOVA، 2χ و HOC Post (Tukey HSD) تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    از نظر مشخصات پایه ای سن و طول مدت جراحی تفاوت معنی داری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نشد. از نظر زمان شروع درد بعد از جراحی نیز تفاوت معنی داری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نگردید. از نظر میانگین شدت درد در 1، 12 و 24 ساعت بعد از عمل جراحی تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و سه گروه دیگر مشاهده شد. شدت درد 12 و 24 ساعت بعد از جراحی بین گروه استامینوفن و دو گروه دیگر (ایندومتاسین و دیکلوفناک) تفاوت معنی داری داشت. هر سه گروه نسبت به گروه شاهد با فاصله ی بیشتری داروی مخدر گرفتند که این فاصله برای هر دو شیاف دیکلوفناک و ایندومتاسین به صورت معنی داری طولانی تر بود (001/0 > P). همچنین استفاده از شیاف ایندومتاسین، دیکلوفناک و استامینوفن نسبت به گروه شاهد سبب کاهش معنی دار میزان استفاده از پتیدین در 24 ساعت بعد از جراحی شد که میزان این کاهش در مورد شیاف ایندومتاسین و دیکلوفناک نسبت به استامینوفن بیشتر بود (001/0> P).
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت معنی دار در شدت درد و کاهش مصرف مخدرها به خصوص در گروه ایندومتاسین و دیکلوفناک نسبت به گروه شاهد پیشنهاد می شود از ایندومتاسین و دیکلوفناک جهت کاهش درد بعد از عمل سزارین استفاده شود.
    کلیدواژگان: سزارین، ایندومتاسین، دیکلوفناک، استامینوفن، مخدر
  • لطیفه عبداللهی، محمدرضا ذوالفقاری، مسعود امینی، رسول صالحی صفحه 5
    مقدمه
    بیماری دیابت به علت شیوع قابل توجه و عوارض دیررس حایز اهمیت می باشد. یکی از عوارض دیررس دیابت، نفروپاتی دیابتی می باشد که با عوارض و مرگ و میر قابل توجهی همراه است. میکروآلبومینوری یکی از عوامل پیش گویی کننده ی نفروپاتی دیابتی می باشد. شیوع نفروپاتی دیابتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو 47 درصد است. بنابراین میکروآلبومینوری باید در مراحل اولیه تشخیص داده شود تا با به کارگیری داروهای مهار کننده از پیشرفت نفروپاتی دیابتی جلوگیری به عمل آید. هلیکوباکتر پیلوری (H.pylori) یکی از عواملی است که می تواند در بیماران مبتلا به دیابت به دلیل سطح ایمنی پایین تر ایجاد عفونت کند. همچنین گزارش هایی مبنی بر موثر بودن ژنوتیپ های به خصوصی از H.pylori در ایجاد میکروآلبومینوری ارایه شده است. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی ارتباط میکروآلبومینوری و ژن VacA هلیکوباکتر پیلوری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو از طریق PCR (Polymerase chain reaction) نمونه ی مدفوع بود.
    روش ها
    در این مطالعه 88 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند. 60 نفر از آن ها مبتلا به میکروآلبومینوری و 28 نفر بدون میکروآلبومینوری بودند. پس از جمع آوری نمونه ی مدفوع بیماران، استخراج DNA توسط کیت کیاژن انجام شد. سپس از طریق Nested PCR جداسازی H.pylori انجام شد و در نهایت PCR با پرایمرهای VacA برای ژنوتایپینگ H.pylori از لحاظ دارا بودن ژن VacA انجام گردید.
    یافته ها
    با روش استفاده شده در این مطالعه در کل شانزده نفر (2/18 درصد) آلوده به H.pylori تشخیص داده شدند که 12 نفر (75 درصد) آن ها مبتلا به میکرو آلبومینوری و 4 نفر از آن ها (25 درصد) بدون میکروآلبومینوری بودند. با ژنوتایپینگ نمونه های H.pylori مثبت، یک نمونه دارای ژن VacA بود.
    نتیجه گیری
    در جمعیت مورد مطالعه ی ما، ارتباطی بین ژن VacA در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و ابتلا به میکروآلبومینوری وجود نداشت.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، VacA، واکنش زنجیره ای پلیمراز، دیابت نوع دو، میکروآلبومینوری
|
  • Nowruz Delirezh, Pouria Malekkhatabi, Ghasem Akbari Page 1
    Background
    Heat shock proteins (HSPs) are a large family of proteins with different molecular weights and differ­ent intracellular localizations. These proteins such as Hsp70 and gp96 have a critical role in presentation of major histocompatibility complex class I (MHC-I)-restricted antigens and induction of CD8+ T cells (TCD8+) responses. These surprising immunological characteristics of HSPs are now the basis for a number of clinical trials for cancer vaccination. We studied two tumor cell lines, i.e. erythroleukemia (K562) and human prostatic carcinoma (LNcap), in order to determine the best temperature that induces the optimized HSP induction.
    Methods
    Each cell line was heated at 3 different temperatures (41, 42, and 43ºC) for 1 hour and then incubated at 37ºC for 3, 6, and 12 hours. HSP70 production and gp96 expression were determined through flow cytometry using a commercially available enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) kit and monoclonal anti gp96, respectively.
    Findings
    Our results showed that the optimum temperature and incubation time for HSP70 and gp96 induction in K562 and LNcap were 43ºC for 3 hours and 43ºC for 12 hours, respectively.
    Conclusion
    Our results revealed that the temperature and post-heating incubation period need to be optimized for each tumor cell line before using in HSP-based tumor vaccine.
    Keywords: Heat shock protein 70, Gp96, Cancer, Prostate, Erythroleukemia
  • Mohammad Kargar, Masoomeh Rahmanian, Majid Yavarian, Ahmad Aghanegahi, Sadegh Ghorbani Dalini Page 2
    Background
    Microsatellites are the short tandem repeat regions in eukaryotic genome whose polymorphisms have an association with some population genetic properties and also some diseases. In this study, we aimed to investigate the gene polymorphism of tumor necrosis factor alpha (TNF-α) of human leukocyte antigen (HLA) locus in native population of Southern Iran.
    Methods
    This cross-sectional descriptive study was performed on 50 peripheral blood samples of native Southern Iranians. Allelic polymorphisms of TNF-α were studied using specialized primers. Statistical analyses were computed by SPSS and Popgene software programs.
    Findings
    Polymorphism evaluations showed that all 13 typical alleles of TNF-α were present in this Iranian group. TNF-α*3 and TNF-α*4 were the most prevalent alleles with frequencies of 0.24 and. 016, respectively. On the other hand, TNF-α*1 and TNF-α*2 were the rarest alleles with frequency of 0.02. In addition, the differences between the frequencies of alleles and the studied population were significant (P < 0.05).
    Conclusion
    HLA microsatellites can be useful in identifying the relation between gene polymorphism of TNF and genetic diseases in different parts of Iran. Then can also be beneficial in preparing the first Iranian STR gene database.
    Keywords: Gene Polymorphism, Microsatellite, Tumor Necrosis Factor Alpha
  • Homeira Fallahi, Sedighehsadat Tavafian, Farideh Yaghmaie, Ebrahim Hajizadeh Page 3
    Background
    There is evidence that a significant proportion of people living with HIV (PLWH) still practice unsafe sex and this remains a challenge for HIV prevention. Since some manuals can have positive effects on condom use among the high risk population, this qualitative study explored perceptions of Iranian PLWH regarding such manuals.
    Methods
    In-depth, semi-structured interviews were held with a purposively selected group of PLWH recruited from three HIV care clinics in Tehran, Iran. Overall, 34 individuals including 26 HIV positive patients (22 males and 4 females) were interviewed. In addition, 5 healthcare workers and 3 wives of HIV-patients were also interviewed. All interviews were recorded and typed, and the codes were extracted after reviewing them several times. Data was analyzed using the content analysis approach.
    Findings
    Participants pointed to the internal and external stimuli. Conscience was the most important internal stimulus. The most influential external stimuli included mass media, consulting with health care providers, communication with friends, and training.
    Conclusion
    Although external stimuli such as the media can have a significant role in the adoption of safe behaviors and preventing sexual transmission of AIDS, focusing on internal stimuli may also be of high importance.
    Keywords: HIV, AIDS, Condom, Cues to action, Media
  • Ghodrat Akhavan Akbari, Masoud Entezariasl, Khatereh Isazadehfar Page 4
    Background
    Cesarean section is one of the common surgeries among women with a current rate of 14-15% in western societies. However, the rates are much higher in Iran. Acute postoperative pain is one of the recognized complications after cesarean section. Uncontrolled postoperative pain may interfere with breast-feeding. It might also affect the emotional relation between newborn and mother. This study was designed to compare the effects of indomethacin, diclofenac sodium, and acetaminophen suppositories on opioid usage after cesarean section in Alavi Hospital, Ardabil, Iran.
    Methods
    In this triple-blind clinical trial, 120 ASA I-II candidates of cesarean with spinal anesthesia were randomly divided into 4 groups of 30. Acetaminophen, indomethacin, and diclofenac were used after the operation in the first, second, and third groups, respectively. The dosage was repeated every 6 hours and opioid usage was compared during the first 24 hours after the surgery. The fourth group was considered as the control group and received placebo suppository. Opioid was also used when required (PRN). The severity of pain was recorded based on a visual analogue scale (VAS). In case of severe pain (VAS > 5), 0.5 mg/kg intramuscular pethidine was prescribed. The data was analyzed in SPSS using analytical statistics such as analysis of variance (ANOVA), chi-square test and Tukey's post hoc test.
    Findings
    There were no statistically significant differences between the groups in baseline data. There were statistically significant differences between the control group and other groups in pain scores 1, 12, and 24 hours after the operation. Groups receiving acetaminophen and nonsteroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs), i.e. indomethacin and diclofenac, were significantly different in pain scores 12 and 24 hours after the operation. The three intervention groups received the first dose of pethidine much later than the control group and the distance for both NSAIDs (diclofenac and indomethacin) was significantly longer (P < 0.001). Indomethacin, diclofenac, and acetaminophen significantly reduced the amount of pethidine usage during the first 24 hours after the surgery compared to the control group. This reduction was more in indomethacin and diclofenac groups compared to acetaminophen group (P = 0.001).
    Conclusion
    Considering the significant reduction in pain scores and opioid usage especially in indomethacin and diclofenac groups in comparison with the control group, it is suggested to prescribe indomethacin and diclofenac for post cesarean section analgesia.
    Keywords: Cesarean section, Indomethacin, Diclofenac, Acetaminophen, Opioid
  • Latifeh Abdollahi, Mohammad Reza Zolfaghari, Masoud Amini, Rasoul Salehi Page 5
    Background
    Diabetes mellitus is the most prevalent metabolic disorder worldwide with many subsequent medical complications. An important complication of diabetes is microalbuminuria which is a major indication for development of diabetic nephropathy. The prevalence of diabetic nephropathy in type 2 diabetic patients has been estimated to be 47%. Since the disorder initiates with microalbuminuria, its early detection and prevention are vital. On the other hand, helicobacter pylori infection is more common in diabetic patients due to their low immune tolerance. The vacA positive genotype is reported to be effective in microalbuminuria development in type 2 diabetic patients. In this study, we investigated the relation between H. pylori vacA and microalbuminuria in type 2 diabetic patients.
    Methods
    This study included 88 type 2 diabetic patients among whom 60 had microalbuminuria. Stool samples were collected from all patients and DNA was extracted using QiaAmp Stool DNA Extraction Minikit. In order to detect H. pylori infection, a nested polymerase chain reaction (PCR) protocol was developed and all H. pylori positive samples were genotyped for cagA positivity.
    Findings
    Overall, 16 patients (18.2%) were detected to be H. pylori positive out of whom 12 had microalbuminuria (75%). VacA positivity was detected in one patient without microalbuminuria.
    Conclusion
    We could not establish a relationship between vacA positivity and microalbuminuria in the studied type 2 diabetic patients.
    Keywords: Helicobacter pylori_VacA_Polymerase chain reaction_Type 2 diabetes_Microalbuminuria