فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 203 (هفته اول آبان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/08/08
  • تعداد عناوین: 5
|
  • مجید متولی باشی، سمیه تقوایی، سیمین همتی صفحه 1
    مقدمه
    کلاژناز نوع IV می تواند کلاژن نوع IV را که جزء ساختاری اصلی غشای پایه است، تجزیه کند و سبب افزایش قابلیت دسترسی فاکتورهای پروآنژیوژنیک شامل فاکتور رشد اندوتلیال رگی و فاکتور رشد تغییر دهنده ی β شود. طبق گزارش ها پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی سیتوزین به تیمین در موقعیت 1562 در پروموتور کلاژناز نوع IV بر بیان ژن اثر می گذارد. هدف از این مطالعه، جستجوی ارتباط بین پلی مورفیسم 1562-C/T با خطر سرطان ریه در گروه های سنی بود.
    روش ها
    در 120 بیمار مبتلا به سرطان ریه و 100 فرد مشابه آن ها از لحاظ سنی به عنوان شاهد تعیین ژنوتیپ پلی مورفیسم 1562-C/T ژن کلاژناز IV انجام شد. این کار توسط استخراج DNA ژنومی از نمونه های خونی و با استفاده از تکنیک چند شکلی طولی قطعات DNA با آنزیم های محدودالاثر- واکنش زنجیره ای پلیمراز (Restriction fragment length polymorphism-Polymerase chain reaction یا RFLP-PCR) صورت گرفت. افراد مبتلا به سرطان در دو گروه سنی کمتر از 60 سال و مساوی یا بیشتر از 60 سال بررسی شدند. محاسبه ی خطر نسبت افزاینده (Odds ratio یا OR) با فاصله ی اطمینان (Confidence interval یا CI) 95 درصد توسط نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته ها
    توزیع ژنوتیپ 1562-C/T در پروموتور کلاژناز نوع IV به میزان قابل ملاحظه ای با خطر سرطان ریه در گروه سنی کمتر از 60 سال مرتبط بود (89/19 = OR، 60/120-21/3 = CI).
    نتیجه گیری
    پلی مورفیسم 1562- C/Tدر ژن کلاژناز نوع IV بر افزایش خطر بروز سرطان ریه در افراد کمتر از 60 سال اثر دارد.
    کلیدواژگان: کلاژناز نوع IV، واکنش زنجیره ای پلیمراز، پروموتور، پلی مورفیسم، سرطان ریه
  • ژاله ورشوساز، ناصر توکلی، شهناز رضوی، بهاره فاتح برومند، مجید شاکری صفحه 10
    مقدمه
    گلوتارآلدهید با ایجاد اتصالات عرضی و ترکیبات مختلف سیلیکا باعث استحکام داربست های نانوکامپوزیتی پلیمری می شوند. هدف از مطالعه ی حاضر، تعیین تاثیر مقدار گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی داربست های آگار/مونت موریلونیت/گزانتان گام بارشده با آلندرونات بود که جهت بازسازی موضعی بافت استخوان در آسیب های ناشی از استئوپروز و سایر شکستگی ها به کار می روند.
    روش ها
    13 فرمولاسیون با استفاده از روش طراحی فاکتوریال سه سطحی تهیه شد. اثر دو متغیر غلظت های گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت بر بارگیری دارو، آزادسازی، بیودگرادسیون و تورم پذیری نانوکامپوزیت مطالعه گردید. مورفولوژی داربست بهینه توسط Scanning electron microscope (SEM) بررسی شد و توانایی آن برای رشد سلول های مزانشیمی به روش MTT اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    تغییر غلظت گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت اثر قابل توجهی بر میزان داروی بارگیری شده در داربست نداشت. بر خلاف مونت موریلونیت افزایش میزان گلوتارآلدهید، میزان آزادسازی دارو را افزایش داد. افزایش غلظت هر دو متغیر مورد مطالعه تورم پذیری و بیودگرادسیون نانوکامپوزیت ها را کاهش داد. داربست ها به صورت بارز، رشد سلول های مزانشیمی را نسبت به گروه شاهد بیشتر کردند.
    نتیجه گیری
    مونت موریلونیت 3 درصد و گلوتارآلدهید 1 درصد بهترین نسبت برای ساخت داربست های سه بعدی آگار/مونت موریلونیت/گزانتان هستند و به طور معنی دار سبب رشد سلول های مزانشیمی می شوند.
    کلیدواژگان: داربست، مونت موریلونیت، گلوتارآلدهید، سلول های مزانشیمی
  • مهرداد مسعودی فر، نهال نوریان، مهدی مطیعی فر، مجتبی رحیمی، سیدمحمود نوریان، محمد امین نوریان صفحه 24
    مقدمه
    هدف از اجرای این مطالعه، تعیین و مقایسه ی کیفیت عملکرد و میزان درد پس از عمل تعویض مفصل زانو متعاقب عمل آرتروپلاستی در دو روش بیهوشی عمومی و اسپاینال بود.
    روش ها
    این کارآزمایی بالینی بر روی 60 بیمار 20 تا 80 سال که کاندید عمل جراحی الکتیو تعویض مفصل زانو در بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان انجام شد. میزان درد در مفصل با استفاده از روش کلامی (Verbal rating scale یا VRS) در حالت بدون حرکت 30 و 60 دقیقه پس از ورود به ریکاوری و 6، 12، 24 و 48 ساعت پس از عمل جراحی و میزان درد در مفصل در حال حرکت هنگام ترخیص، 2 و 4 هفته پس از عمل ارزیابی شد. میزان مصرف مورفین در 48 ساعت اول پس از عمل و وضعیت فلکسیون زانوی تعویضی و دامنه ی حرکت (Range of motion یا ROM) در روز ترخیص (یک هفته بعد از عمل) و در هفته ی 2 و 4 توسط جراح بررسی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های Student-t، ANOVA و Mann-Whitney انجام شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 60 بیمار شامل 55 زن (7/91 درصد) و 5 مرد (3/8 درصد) بررسی شدند. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره ی ROM در مفصل تعویضی، در زمان ترخیص، 2 و 4 هفته پس از عمل در دو گروه وجود نداشت (1/0 = P). میانگین نمره ی VRS در مفصل بی حرکت 30 و 60 دقیقه پس از ورود به ریکاوری در بیماران تحت بیهوشی عمومی به ترتیب 5/1 ± 2/7 و 3/1 ± 4/6 بود. این اعداد در بیماران تحت بیهوشی اسپاینال به ترتیب 2/1 ± 9/6 و 7/1 ± 1/6 بود. اختلاف بین دو گروه بیماران در این دو زمان معنی دار بود (05/0 > P)، ولی در سایر زمان ها تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0 < P).
    نتیجه گیری
    طبق نتایج به دست آمده به نظر می رسد نوع بیهوشی روی درد بلافاصله بعد از عمل اثرگذار است، ولی پس از 6 ساعت اثری بر میزان درد ندارد؛ بنابراین نوع بیهوشی در این بیماران باید با در نظر گرفتن عوارض کمتر بیهوشی اسپینال و رضایت بیشتر بیماران، انجام شود.
    کلیدواژگان: بیهوشی عمومی، بیهوشی اسپاینال، عوارض پس از عمل
  • الهه نوری جاوید، مرجان قراگوزلو صفحه 32
    مقدمه
    سیلیمارین (Silymarin) یک کمپلکس فلاونولیگنان مشتق از گیاه خار مریم (Milk thistle) با نام علمی Silybum marianum است که اثرات حفاظت کبدی، ضد التهابی و ضد سرطانی از خود نشان می دهد. اگر چه اثرات حفاظت کبدی سیلیمارین به خوبی شناخته شده است، ولی اثرات آن بر روی لنفوسیت های T تا حد زیادی ناشناخته مانده است. در این مطالعه، اثر سیلیمارین بر مسیر سیگنالینگ PI3K-AKT (Phosphatidylinositol 3 kinase) در سلول های T فعال شده ی انسانی در شرایط In vitro بررسی شد.
    روش ها
    سلول های تک هسته ای خون محیطی (Peripheral blood mononuclear cells یا PBMCs) از خون افراد داوطلب سالم جداسازی شد و با فیتوهماگلوتینین (Phytohemagglutinin یا PHA) و آنتی بادی مونوکلونال anti-CD28 با غلظت 2 میکروگرم در میلی لیتر تحریک شد. سپس سلول ها در محیط کشت کامل RPMI 1640 با غلظت 100 میکرومول سیلیمارین و شاهد DMSO (Dimethyl sulfoxide) به مدت 72 ساعت در 37 درجه ی سانتی گراد انکوبه شدند. پس از آن عصاره ی سلولی تحت آزمایش ELISA قرار گرفت.
    یافته ها
    سیلیمارین با غلظت 100 میکرومول به مدت 72 ساعت، باعث کاهش قابل توجه سطح داخل سلولی ملکول (Ser235/236) Phosphorylated-S6 که در مسیر سیگنالینگ نقش دارد، شد؛ این کاهش از لحاظ آماری معنی دار بود (024/0 = P)، ولی تغییر قابل توجهی در سطح سلولی سایر مولکول های موثر در این مسیر مانند Akt و Phospho-Akt مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه اثر سیلیمارین بر مسیر سیگنالینگ PI3K/AKT با ارزیابی سطح مولکول هایی که در این مسیر نقش دارند، بررسی شد. نتایج نشان داد که سیلیمارین به طور قابل توجهی سطح سلولی Phospho-S6 را کاهش داد. نتایج این مطالعه نشان دهنده ی این مطلب است که ممکن است سیلیمارین اثر مهاری خود را بر تکثیر لنفوسیت های T، از طریق مهار برخی از مولکول های مسیر PI3K/AKT اعمال کند.
    کلیدواژگان: سیلیمارین، سیگنالینگ PI3K، AKT، سلول های
  • سعیده بحرانی، شقایق حق جوی جوانمرد، زهراالسادات مرتضوی، مریم موتمر، فرید نصر اصفهانی صفحه 40
    مقدمه
    بیماری های قلبی- عروقی در سراسر جهان سبب مرگ و میر افراد زیادی می شوند. این مشکل در مردان نسبت به زنان هم سن، تا قبل از سن یائسگی، بیشتر است و فرضیه ی اثر منفی تستوسترون بر روی سیستم قلبی– عروقی را تقویت می کند. سلول های پیش ساز اندوتلیال در رگ زایی و ترمیم آسیب های عروقی نقش مهمی دارند. اثر آندروژن ها بر روی عملکرد این سلول ها هنوز نامشخص است. در این مطالعه، هدف ما تعیین اثر تستوسترون بر تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال در خون بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی تجربی تعداد 24 رت نر ویستار به طور تصادفی به 4 گروه شش تایی تقسیم شدند. گروه اول عمل جراحی Sham و 3 گروه دیگر تحت عمل جراحی Orchidectomy قرار گرفتند. گروه شم با روغن کنجد به عنوان دارونما تیمار شدند. سایر گروه ها با غلظت های مختلف تستوسترون زیرجلدی به مدت 21 هفته تیمار شدند. سپس در خون رت ها تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال با فلوسایتومتری اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    میانگین تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال در گروه شاهد (گروه عقیم تیمار شده با دارونما) به صورت معنی داری کمتر از میانگین آن در گروه شم و گروه نر عقیم دریافت کننده ی تستوسترون با دوز 1 میلی گرم بر حسب کیلوگرم وزن بدن بود. میانگین تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال در رت های نر عقیم دریافت کننده ی تستوسترون با دوز 5 میلی گرم بر حسب کیلوگرم وزن بدن تفاوت معنی داری با این میانگین در گروه شم نداشت، در حالی که به طور معنی داری بیشتر از این میانگین در گروه شاهد و رت های نر عقیم دریافت کننده ی تستوسترون با دوز 1 میلی گرم بر حسب کیلوگرم وزن بدن بود.
    نتیجه گیری
    نتایج ما پیشنهاد می کند که تستوسترون چه به صورت اندوژن و چه به صورت اگزوژن در حیوانات نر در حفظ تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال نقش دارد.
    کلیدواژگان: تستوسترون، سلول های پیش ساز اندوتلیال
|
  • Majid Motevali Bashi, Somaye Taghvaee, Simin Hemati Page 1
    Background
    Type IV collagenase gene is capable of degrading type IV collagen which is the major structural component of basement membrane. It also increased the bioavailability of pro-angiogenic factors including vascular endothelial growth factor and transforming growth factor-β. A cytosine (C) thymine (T) single nucleotide polymorphism (SNP) at position 1562 of the type IV collagenase promoter has been reported to affect gene expression. The purpose of this study was to investigate the association between the C(-1562)T polymorphism and risk of lung cancer in different age groups in Iran population.
    Methods
    Genotyping of C(-1562)T polymorphism in type IV collagenase gene was performed by taking out genomic DNA from blood samples of 120 patients with lung cancer and 100 age-matched controls by restriction fragment length polymorphism-polymerase chain reaction (RFLP-PCR). Chi-square test was used to calculate adjusted odds ratio (OR) and 95% confidence interval (95% CI). All analyses were performed in SPSS.
    Findings
    Distribution of C(-1562)T genotype in type IV collagenase promoter was significantly associated with the risk of lung cancer in the age group of < 60 years (OR = 19.89; 95% CI = 3.21-120.60).
    Conclusion
    Our results indicated that C(-1562)T polymorphism in type IV collagenase gene affects the risk of lung cancer in different age groups, i.e. aging less than 60 years was significantly related with initiation of lung cancer.
    Keywords: Type IV collagenase gene, Restriction fragment length polymorphism, polymerase chain reaction, Promoter polymorphism, Lung cancer
  • Jaleh Varshosaz, Naser Tavakoli, Shahnaz Razavi, Bahareh Fateh Boroumand, Majid Shakeri Page 10
    Background
    Glutaraldehyde (G) is used in cross-linking. Silica clays, like montmorillonite (MMT), enhance the mechanical strength of polymeric nano-composites. The aim of the present study was to determine the effects of G and MMT content on physicochemical properties of alendronate loaded agar/MMT/xanthan nano-composite scaffolds which are useful in regenerating bones in osteoporosis and other defects caused by trauma.
    Methods
    Thirteen different formulations were designed by a three-level factorial design. The effects of two variables, i.e. G and MMT content, on drug loading, release efficiency percentage, swelling, and biodegradation of nano-composites were studied. The morphology of the optimized scaffold and its capability to grow the mesenchymal cells were evaluated by scanning electron microscopy (SEM) and 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide (MTT) assay, respectively.
    Findings
    Changing the concentration of G and MMT had no significant effects on drug loading in scaffolds. Unlike MMT, increasing the concentration of G increased drug release. Increasing the concentration of both studied variables decreased the swelling and biodegradation of the nano-composites. The scaffolds significantly enhanced the growth of mesenchymal cells.
    Conclusion
    The optimum concentrations of MMT and G for preparing three dimensional scaffolds of agar/MMT/xanthan were 3% and 1%, respectively. These concentrations caused significant growth of mesenchymal cells.
    Keywords: Scaffold, Glutaraldehyde, Montmorillonite, Mesenchymal cells
  • Mehrdad Masoudifar, Nahal Noorian, Mehdi Motieifar, Mojtaba Rahimi, Seyyed Mahmoud Noorian, Mohammad Amin Noorian Page 24
    Background
    This study aimed to compare postoperative outcomes in patients having primary total knee arthroplasty receiving general or regional anesthesia.
    Methods
    This randomized prospective trial study was performed in Kashani Hospital (Isfahan, Iran). Sixty patients undergoing primary total knee replacement were randomized to either general anesthesia followed by postoperative intravenous patient-controlled analgesia with morphine, or combined spinal-epidural anesthesia. Pain intensity was evaluated using a verbal rating scale (VRS) at the 30th and 60th minutes in the recovery room, 6, 12, 24, and 48 hours after surgery, at discharge, and two and four weeks after the operation. Pain was also measured at discharge and two and four weeks after the operation. The amount of morphine was also determined during the first 48 postoperative hours. Range of motion was assessed according to the Knee Society Score at discharge and two and four weeks after surgery. All information was recorded in a questionnaire and analyzed by t-test and Mann-Whitney test.
    Findings
    Median pain scores in patients who had received regional anesthesia were consistently lower at 1 (P < 0.001), 6 (P = 0.080), 12 (P = 0.003), 24 (P = 0.140), and 48 hours (P = 0.007) after the operation. Although there was a trend towards fewer complications in the mentioned group, there were no statistically significant differences between the two groups with respect to the incidence of postoperative blood loss, hemodynamic instability, pruritus, nausea, vomiting, urinary retention, or other surgical/medical complications. Patients who had been under regional anesthesia resumed meals earlier (P < 0.001) and showed a trend towards earlier ambulation and hospital discharge.
    Conclusion
    Patients undergoing total knee arthroplasty with regional anesthesia enjoyed better postoperative pain relief and resumed meals earlier than those who received general anesthesia with intravenous patient-controlled analgesia. The former also showed trends towards less adverse effects and postoperative complications.
  • Elaheh Noorijavid, Marjan Gharegozloo Page 32
    Background
    Silymarin is a complex flavonolignan from milk thistle (Silybum marianum) plant. It exhibits cytoprotective, anticarcinogenic, and anti-inflammatory effects. Although its hepatoprotective effect has been well documented, its effects on T cells have not been thoroughly investigated. In this study, the effects of silymarin on phosphatidylinositol-3-kinase (PI3K)/protein kinase B (AKT) signaling pathway of human activated T lymphocytes were investigated in vitro.
    Methods
    Peripheral blood mononuclear cells (PBMCs) from healthy volunteers were isolated and activated with phytohaemagglutinin (PHA) and 2 µg/ml of monoclonal antibody [anti-cluster of differentiation 28 (CD28)]. Cells were incubated for 72 hours in a Roswell Park Memorial Institute (RPMI-1640) complete medium with 100 mM silymarin and dimethyl sulfoxide (DMSO) as control. Then, cell lysate was prepared with lysis buffer and cell signaling was assessed using enzyme-linked immunosorbent assay (PathScan® Cell Growth Multi-Target Sandwich ELISA Kit, Cell Signaling Technology, USA).
    Findings
    Treatment with 100 μM silymarin for 72 hours could partially decrease the cellular levels of phosphorylated-AKT (Ser473/Thr308) and AKT. In addition, silymarin significantly decreased the cellular expression of phosphorylated-S6 (Ser235/236).
    Conclusion
    Silymarin significantly decreased the cellular level of Ser235/236 but had no significant effects on cellular levels of other molecules such as AKT and Ser473/Thr308. Therefore, the inhibitory effects of silymarin on T lymphocytes proliferation, that have been observed in previous studies, might have been the result of inhibition of some molecules in the PI3K/AKT pathway which are necessary for cell cycle entrance.
    Keywords: Silymarin, Signaling, Phosphatidylinositol, 3, kinase, Protein kinase B, Interleukin 2, T cells
  • Saeide Bahrani, Shaghayegh Haghjooy Javanmard, Zahra Sadat Mortazavi, Maryam Motamer, Farid Nasr Esfahani Page 40
    Background
    Cardiovascular diseases (CVDs) are the main cause of mortality worldwide. The fact that men are more affected than women supports the hypothesis that testosterone is a risk factor of CVD. Endothelial progenitor cells (EPC) have an important role in vascular repair and angiogenesis. However, the effects of androgens on these cells are still unclear. In this study, we aimed to determine the effects of testosterone on the number of circulating EPCs.
    Methods
    In this experimental study, 24 male Wistar rats were randomly allocated to four groups of six. The first group underwent sham operation and received 0.1 ml of subcutaneous sesame oil (as placebo) every day for three weeks. The other three groups underwent orchidectomy and received different concentrations of subcutaneous testosterone for three weeks. Finally, the number of EPCs was measured by flow cytometry.
    Findings
    The number of circulating EPCs in the sham group decreased significantly. The number of EPCs in castrated groups that received 5 mg/kg/day testosterone increased significantly in comparison with castrated groups that received vehicle and 1 mg/kg/day testosterone (P < 0.05).
    Conclusion
    Our findings suggest endogenous and exogenous testosterone to affect the number of circulating EPCs.
    Keywords: Endothelial progenitor cells, Testosterone