فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 290 (هفته سوم امرداد 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/05/23
  • تعداد عناوین: 5
|
  • مقاله پژوهشی
  • مرضیه داوری، میترا ریحانی، نغمه خوشرنگ صفحه 1
    مقدمه
    دیسمنوره یک اختلال شایع ژنیکولوژیک می باشد که حدود 50 درصد زنان در طول سنین باروری آن را تجربه می کنند. شیوع دیسمنوره در مطالعات مختلف در ایران بین 90-74 درصد ذکر شده است. با توجه به این که عوارض جانبی درمان های دارویی را نباید از نظر دور داشت، این مطالعه با هدف استفاده ی آروماتراپی داروهای گیاهی اسطوخدوس و اکلیل کوهی بر درد ناشی از دیسمنوره و به دنبال آن بهبود باروری به انجام رسید.
    روش ها
    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور بود و در میان 150 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 26-18 سال که دچار دیسمنوره ی اولیه بودند، انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی در 5 گروه شاهد دارونما (اسانس روغن بادام شیرین) و مورد اسانس اسطوخدوس، اسانس اکلیل کوهی، ترکیب اکلیل کوهی و اسطوخدوس و نیز مفنامیک اسید تقسیم شدند. از نمونه ها خواسته شدکه ماه اول و دوم قبل از مطالعه، تنها پرسش نامه ی سنجش درد را تکمیل کنند و بعد از تجویز داروها، نمونه ها در سه سیکل قاعدگی از زمان آغاز خونریزی تا سه روز اول خونریزی دنبال شدند. بار دیگر، پرسش نامه ی سنجش درد در هر 5 گروه تکمیل شد و مدت و شدت دردها قبل و بعد از مصرف در 5 گروه مقایسه گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی) و استنباطی (آزمون های 2χ، t و Mann-Whitney) و نرم افزار SPSS نسخه ی 11 استفاده شد.
    یافته ها
    آمار به دست آمده اختلاف معنی داری را در شدت و طول مدت درد درگروه مصرف کننده ی اکلیل کوهی (001/0 > P) و در گروه مصرف کننده ی اسطوخدوس و ترکیب هر دوگیاه و گروه مصرف کننده ی مفنامیک اسید (010/0 > P) نشان داد.
    نتیجه گیری
    این پژوهش نشان داد که مصرف اکلیل کوهی و اسطوخدوس به صورت آروماتراپی در کاهش شدت و مدت درد دیسمنوره ی اولیه موثر می باشد، اما تحقیقات بالینی بیشتری در این خصوص مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: آروماتراپی، اکلیل کوهی، اسطوخدوس، دیسمنوره ی اولیه
  • حمید نصری، محمود رفیعیان کوپایی صفحه 2
    مقدمه
    گیاه کلپوره که به صورت گسترده ای در بین مردم استفاده می شود، می تواند دارای عوارض جانبی بر روی اعضای مختلف به ویژه کلیه باشد. در پژوهش حاضر، سمیت عصاره ی آبی- الکلی گیاه کلپوره بر کلیه ی موش صحرایی بررسی شد.
    روش ها
    100 موش صحرایی به طور تصادفی به شرح زیر به 10 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه شاهد اول 28 روز بعد از تزریق داخل صفاقی آب مقطر و گروه شاهد دوم 28 روز بعد از آن کشته و نمونه گیری شدند. گروه های 3 الی 6 غلظت های mg/kg 200، 150، 100 و 50 عصاره را دریافت و 28 روز بعد کشته شدند. گروه های 7 الی 10 همین دوزها را دریافت کردند و روز 58 کشته شدند. بر اساس درصد واکولیزاسیون سلول توبولی، دیلاتاسیون و دژنراسیون سلول توبولی و کشت هیالین و وجود دبریس در سلول توبول، لزیون ها به نمره های 4-1 دسته بندی و گروه ها با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    کلپوره به صورت وابسته به غلظت بر روی سلول های توبول کلیوی اثرات توکسیک داشت (020/0 = P). به علاوه، پس از قطع آن به مدت 28 روز و آزاد نگه داشتن موش ها، توبولار توکسیسیتی که شامل فلاتنینگ، واکوئولیزاسیون و دژنرسانس توبولر سلولی بود نیز پا برجا ماند و یا به صورت تاخیری، تشدید شد (030/0 = P).
    نتیجه گیری
    با توجه به اثرات توکسیک کلپوره بر کلیه توصیه می شود در مصرف گیاه کلپوره دقت زیادی به عمل آید؛ زیرا ممکن است در انسان نیز اثرات مشابهی داشته باشد.
    کلیدواژگان: کلپوره، کلیه، نفروتوکسیسیتی، کراتینین، هیستوپاتولوژی
  • آناهیتا احمدی صوفیوند، مهدی نویدبخش، مسعود سلیمانی صفحه 3
    مقدمه
    سلول انقباضی قلبی با انقباض خود، حرکت پمپی قلب را ایجاد می کند و هر گونه مشکلی در این حرکت قلب به این سلول ها مرتبط است و در نتیجه، بررسی خواص این سلول از اهمیت زیادی برخوردار است. در یک دیدگاه با در نظر گرفتن سلول قلبی به عنوان یک جسم همگن با خواص الاستیک خطی، با تعیین مدول الاستیسیته ی (Elastic modulus) سلول، می توان آن را به صورت تحلیلی مدل سازی مکانیکی کرد. برای یافتن مدول الاستیسیته ی سلول با استفاده از روابط تحلیلی موجود، نیاز به داده های تجربی است.
    روش ها
    در این مطالعه با استفاده از میکروسکوپ نیروی اتمی (Atomic force microscopy)، داده های تجربی مطلوب از سلول های قلبی موش گرفته شد. سپس با استفاده از روابط مکانیک تماس (Contact mechanics) موجود برای این روش تجربی، مدول الاستیسته ی سلول از دو روش به دست آمد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    به وسیله ی دو روش موجود، مقادیر مدول الاستیسیته ی kPa 26/2 ± 08/48 و 56/2 ± 67/55 به دست آمد. روند تغییرات مدول الاستیسیته با عمق فرورفتگی نشان داد که سلول خواص الاستیک غیر خطی دارد.
    نتیجه گیری
    با هر دو روش ارایه شده، نتایج مشابهی برای مقدار مدول الاستیسته ی سلول انقباضی قلبی به دست آمد. همچنین مدل خطی Hertz برای پیش بینی اولیه ی خواص مکانیکی سلول انقباضی قلبی مناسب است و برای تعیین دقیق تر و جامع تر این خواص، بهتر است از مدل های غیر خطی استفاده شود.
    کلیدواژگان: سلول انقباضی قلبی، میکروسکوپ نیروی اتمی، مکانیک تماس، مدول الاستیسیته
  • سعیده ترویج اسلامی، حسین نصیریان، زهرا بهزاد نسب صفحه 4
    مقدمه
    تشنج ناشی از تب شایع ترین اختلال تشنجی دوران کودکی است. به علت خطرات ناشی از تشنج که ممکن است متوجه کودک شود، توجه به عوامل خطرزا و کشف موارد خطرساز جدید، اهمیت به سزایی دارد. هدف این مطالعه، تعیین نقش کمبود پتاسیم و برخی عوامل خطرزا در بروز تشنج ناشی از تب در جمعیتی از کودکان در شهر مشهد بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی مورد- شاهدی 212 کودک با سن 6 ماه تا 6 سال در دو گروه مورد و شاهد وارد مطالعه شدند. در گروه مورد 110 کودک که دچار تشنج ناشی از تب شده بودند و در گروه شاهد، 102 کودک تب دار بدون تشنج قرار داشتند. سطح سرمی پتاسیم و نیز معیارهایی از جمله سن، جنس، مدت زمان و علت تب، وزن زمان تولد، دور سر، سابقه ی قبلی ابتلا به تشنج ناشی از تب و کم خونی نیز در دو گروه مقایسه شدند.
    یافته ها
    در گروه مورد، سطوح پتاسیم به صورت معنی داری از گروه شاهد کمتر بود. وقوع تشنج همراه با تب در جنس مذکر، همراه با عفونت تنفسی و اوتیت مدیا، در اوایل شروع دوره ی تب، همراه با وجود سابقه ی قبلی ابتلا، وزن بالاتر در زمان تولد و دور سر بزرگ تر به صورت معنی داری بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    علاوه بر سایر عوامل، کمبود سطح سرمی پتاسیم نیز نقش مهمی در بروز تشنج همراه با تب دارد. اقدامات پیشگیری از این عوامل خطر، منجر به کاهش بروز تشنج ناشی از تب می گردد. مطالعات بیشتری جهت تایید و نیز بررسی عوامل احتمالی ناشناخته توصیه می شود.
    کلیدواژگان: عامل خطر، تشنج ناشی از تب، کودک، کمبود پتاسیم
  • نامه به سردبیر
  • حسن یزدانیان، امین مهنام، مهدی ادریسی، مرتضی آبدار اصفهانی صفحه 5