مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 77 (تابستان 1384)

مصرف سیگار، یکی از علل اصلی بیماری های غیر واگیر و مرگ های زودرس است. هدف از این مطالعه بررسی کفایت رژیم غذایی افراد سیگاری در مقایسه با غیر سیگاری ها است.
مطالعه مقطعی حاضر در بین 66 فرد سیگاری و 70 غیر سیگاری شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران انجام شده است. اندازه های تن سنجی، فشارخون و بیوشیمیایی بر اساس استانداردهای تعیین شده می باشد. اطلاعات دریافت های غذایی با استفاده از 2 روز یاد آمد 24 ساعته جمع آوری گردید. افراد کم و بیش گزارش ده از این مطالعه حذف شدند. از تست های آماری کای اسکور، ANCOVA و t-test در این بررسی استفاده شد.
نسبت دور کمر به دور باسن و HDL کلسترول پس از تعدیل اثر سن و جنس در سیگاری ها و غیر سیگاری ها به ترتیب برای نسبت دور کمر به دور باسن 0.07 ± 0.89 در مقابل 0.09 ± 0.84 و HDL کلسترول 7 ± 37 در مقابل 10 ± 45 میلی گرم در دسی لیتر(P<0.01 برای هر دو مورد). افراد سیگاری نان، گوشت، چربی، قند و شیرینی بیشتر و میوه کمتر مصرف می کردند و دریافت ویتامین های A، C، تیامین، منگنز و پتاسیم در آنها کمتر از غیر سیگاری ها بود (p<0.05). کل انرژی، چربی و پروتئین دریافتی سیگاری ها بیش از غیر سیگاری هاست. شاخص کفایت رژیم غذایی سیگاری ها 62 و غیر سیگاری ها 71 بود (p<0.01).
رژیم غذایی افراد سیگاری ناسالم است و با توجه به نیاز افزایش یافته آنان به آنتی اکسیدانها، به نظر می رسد آموزش تغذیه صحیح و تغییر الگوی غذایی روشی کاربردی برای این افراد باشد.

مطالعات مختلف نشان داده اند که افزایش فشارخون منجر به افزایش مرگ و میر می گردد. پدیده اضافه وزن و چاقی نیز از ریسک فاکتورهای شناخته شده و مستقل قلبی عروقی است. از این رو بررسی میانگین فشار خون و میانگین شاخص توده بدنی برای دستیابی به وضعیت بهداشتی موجود و برنامه ریزی در جهت بهبود آن از الویتهای بهداشتی به شمار می رود.
در این مطالعه مقطعی و آینده نگر 2007 نفر از افراد بالای 13 سال که به روش چند مرحله ای انتخاب شده بودند مورد بررسی وزن، قد، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک قرار گرفتند: اطلاعات مورد نظر توسط کارورزان پزشکی آموزش دیده در برگه پرسشنامه ثبت و جمع آوری شد.
میانگین شاخص توده بدنی معادل 4.1 ± 736/23 بود و شیوع اضافه وزن 36.1% بود. میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک به ترتیب mmHg 19.5 ± 127.2 و12.3mmHg ± 80.7 بود که همواره در خانمها بیش از آقایان بود و با افزایش سن روند صعودی نشان می داد.
براساس مطالعه حاضر حدود 3 /1 جمعیت مورد مطالعه اضافه وزن داشتند که این امر یک عامل خطرناک و زمینه ساز بیماری های قلبی عروقی است. میانگین فشار خون جامعه مورد مطالعه در حدود میانگین فشار خون بدست آمده در مطالعه شمال کشور می باشد و مانند مطالعه دیگر ایرانی با افزایش سن روند صعودی داشته و همچنان در خانمها بیش از آقایان بود. نتایج مطالعه حاضر این نیاز را می طلبد که افزایش فعالیت بدنی و تغییر رژیم غذایی بایستی درصدر برنامه های آموزش بهداشت باشد.

با توجه به فقدان یک روش استاندارد برای تهیه و خالص سازی آنتی ژنهای انگل توکسوپلاسما گوندی از سویی، و عدم امکان تشخیص زمان ایجاد عفونت از سوی دیگر، استفاده از آنتی ژنهای خالص نو ترکیب که مربوط به مراحل آغازین تکثیر انگل بوده و با استفاده از دانش بیولوژی مولکولی تهیه شده باشند مورد توجه بسیار قرار گرفته است. هدف از انجام این کار، در اختیار داشتن ژن کلون شده در پلاسمید است تا با استفاده از بیان ژن بتوان به آنتی ژن نوترکیب انگل دست یافت.
قسمتی از ژن P35 که توالی سیگنال آنتی ژن را شامل می شود با استفاده ازواکنش زنجیره پلیمراز (PCR) تکثیر شد و پس از خالص سازی و انجام Ligation درون و کتور pGEM-5z کلون شده و به وسیله ترانسفورماسیون به باکتری منتقل گردید. کلون شدن ژن با استفاده از Restriction Enzyme Analysis وColony-PCR تایید شد. پلاسمی نو ترکیب حاصله برای حصول اطمینان از صحت توالی ژن کلون شده به وسیله تعیین توالی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتیجه الکتروفورز محصول PCR تکثیر شدن قطعه ای 450جفت بازی را نشان داد. انجام Colony- PCR در مورد کلنی هایی که به روش? - Completation غربالگری شده بودند نشان دهنده وجود قطعه DNA مورد نظر درMultiple Cloning Site وکتور مورد استفاده بود و انجام Restriction Enzyme Analysis برروی پلاسمیدهای استخراج شده این امر را تایید کرد. ارزیابی توالی تعیین شده به وسیله نرم افزارBLAST نشان داد سکانس ژن مذکور با داده های موجود در بانک ژن همپوشانی قابل توجهی دارد.
کلون شدن ژن مرتبط با آنتی ژن P35 توکسوپلاسما در وکتور GEM دو امکان مهم را در اختیار ما قرار می دهد. یکی اینکه با وارد ساختن ژن کلون شده به درون باکتری، نگهداری ژن را به مدت طولانی برای کاربردهای مکرر میسر می سازد و به همراه تکثیر پلاسمید، ژن درون پلاسمید نیز تکثیر می یابد. دوم اینکه قرار داشتن محل اثر آنزیم های برشگر خاص در دو سر قطعه ژن، این امکان را فراهم می آورد که با اثر دادن آنزیم های مذکور، به راحتی بتوان ژن مورد نظر را از وکتور خارج ساخته و جهت بیان ژن و تهیه پروتئین نوترکیب، این ژن را در یک وکتور بیان، ساب کلون نمود. همچنین مشاهده تطابق توالی به دست آمده با اطلاعات موجود، تاییدی برنتایج مطالعات است که با استفاده از بررسی مقایسه ای توالی ژنهای توکسوپلاسما و روشذ (Restriction Fragment Length Polymorphism) RFLP صورت گرفته و نشان می دهد که بین سه دودمان ژنتیکی موجود برای توکسوپلاسما، فارغ از محل جغرافیایی جدا شدن انگل، از نظر توالیDNA حداکثر تا 1% اختلاف ممکن است وجود داشته باشد.

تورشن آدنکس، یک ضایعه غیر شایع و یکی از علل مهم درد شکم در زنان است. همچنین پنجمین علت جراحی اورژانس در زنان می باشد و شیوع آنرا 2.7% ذکر کرده اند. در بررسی های انجام شده در 40 درصد موارد تخمدان خارج شده، بافت نرمال داشته است که قابل حفظ کردن بوده است. هدف از این تحقیق پاسخ به این سوال است که آیا علائم کلینیکی و پاراکلینیکی می تواند در تعیین بیماران مبتلا به تورشن آدنکس که قابلیت حفظ تخمدان در آنها وجود دارد پیشگویی کننده باشد؟
در این مطالعه گذشته نگر مقطعی، تحلیلی پرونده 116 بیمار بستری در بیمارستانهای الزهرا و بهشتی که (بین سالهای 1372 تا 1381) با تشخیص تورشن آدنکس بستری شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفته و از نظر علائم کلینیکی و یافته های پاتولوژی بررسی شدند، اطلاعات حاصله در فرم جمع آوری اطلاعات وارد گردید و سپس با نرم افزارSPSS9، آزمونX2,T-Student (کای - دو) تحلیل و بررسی شدند.
در این بررسی، فراوانی نکروز در نمونه های پاتولوژی، 43.1 درصد بود، میانگین سن بیماران با تشخیص نکروز 17.6 ± 34.5 سال بود که درمقایسه با گروه های غیر نکروز 13.5 ± 26.7 سال اختلاف معنی داری داشت. در این بررسی میانگینWBC درگروه بدون نکروز 3317 ± 8395 و در گروه با نکروز 2640 ± 10959 بود (P<0.0001).
با توجه به یافته های این مطالعه و عدم وجود نکروز در 38.8 درصد موارد در بیمارانیکه تخمدان آنها برداشته شده و با توجه به مطالعات دیگران بنظر می رسد علائم کلینیکی مانند رنگ آبی مایل به سیاه تخمدان و تهوع و استفراغ و یافته های پاراکلینیکی مانند افزایش WBC گر چه پیشگویی کننده مطمئنی جهت تشخیص نکروز بافت تخمدان نیست اما می تواند کمک کننده باشد و مطالعا ت بیشتر در این زمینه لازم است.

تومورهای مغز بدلیل خصوصیات فیزیولوژیک و آناتومیک از موقعیت ویژه ای برخوردارند. دراین میان شوانوم و مننژیوم زاویه مخچه ای- پلی مغز(CPA) بدلیل شباهت کلینیکی و مورفولوژیک قابل اشتباه با همدیگر هستند؛ از طرفی عوارض و امکان عود در تومورهای مذکور با توجه به منشا و نوع عمل تفاوت بنیادی دارد؛ عود مننژیوم از نورینوم بیشتر است همچنین عوارض احتمالی حین عمل و آسیب به نسوج مجاور و تخلیه با عارضه کمتر در مننژیوم بیشتر است لذا استفاده از آنتی بادی مونوکلونال برای آنتی ژن غشای اپی تلیال (EMA) می تواند در افتراق این دو تومور مفید باشد و به جراح در تعیین پیش آگهی و امکان عود تومورکمک کند.
این مطالعه توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی در سالهای 79 - 78 در مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت.
38 نمونه برای هر گروه از تومورهای مننژیوم و شوانوم ناحیهCPA با استفاده ازروش ایمونوهیستوکمیستری آویدین – بیوتین - کمپلکس برای آنتی ژن غشای سلول اپی تلیال(EMA) رنگ آمیزی شدند.
برای آنالیز نتایج از نرم افزارSPSS و آزمون آماری (X2) chi-square استفاده گردید.
میزان واکنش پذیری برای EMA برای تومورهای مننژیوم و شوانوم ناحیه CPA به ترتیب 33 مورد (86.6%) و 3 مورد (7.9%) بود (P=0.001)؛ بنابراین اختلاف معنی دار بین دو نوع تومور دیده شد.
نتایج حاصل از پژوهش موید این است که روش رنگ آمیزی EMA یک روش کمکی مورد قبول جهت تشخیص و افتراق شوانومها و مننژیومهای زاویه مخچه ای - پلی مغز می باشد و می تواند احتمال عود را بعد از عمل با اطمینان بیشتری مشخص کند.

درد به عنوان یکی از مهمترین عوارض پس از عمل شناخته شده و می تواند پاسخ متابولیکی به استرس را افزایش داده و مشکلات زیادتری ایجاد کند. پیشگیری از بروز درد و یا کاهش هرچه سریعتر درد از طریق روش های جدید مانند روش های فارماکولوژیک و غیر فارماکولوژیک (عدم ترمیم لایه پریتوان) محور بسیاری از تحقیقات سالهای اخیر بوده است. هدف از این مطالعه پاسخ به این سوال است که آیا تنها با یک بار تزریق داروی حس بر طولانی اثر بوپیواکائین می توان درد پس از عمل جراحی آپاندکتومی را به نحو مؤثری کاهش داد؟ ...

غضروف کوسه اثر ضد رگزایی و تحریک سیستم عصبی دارد که کمک به مهار رشد تومورمی کند، در مطالعه حاضر تاثیر غضروف کوسه بر میزان ترشح IFN? ازسلولهای منونوکلئر بیماران سرطان پستان بررسی شد.
بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو کانسر، علاوه برهورمون درمانی، کپسولهای غضروف کوسه (گروه تست) و کپسولهای نشاسته (گروه کنترل) را طبق پروتکل درمانی مصرف کردند. قبل و بعد از دریافت دارو، از آنان خونگیری به عمل آمد، پس از جداسازی و کشت لنفوسیتها، مایع رویی کشت سلولها جمع آوری و جهت اندازه گیری IFN? با روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج حاصله نشان داد که میزان ترشح این سایتوکاین بعد از مصرف دارو در گروه تست افزایش معنی داری داشته است در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنی داری دیده نشد(P<0.05). پس دربیماران مبتلا به سرطان پستان غضروف کوسه ماهی با کمک به تقویت تولید IFN? در بیماران سرطان پستان که اهمیت فوق العاده ای در دفاع ضد توموری دارد، می تواند به عنوان مکمل، درمان مناسبی در کنار درمانهای رایج این بیماران باشد.

تریکوسترنژیلیازیس بیماری مشترک بین انسان و دام می باشد و از نقطه نظر بهداشتی و اقتصادی حایز اهمیت است. تعیین هویت دقیق گونه ها بعنوان اولین قدم در طراحی استراتژی های پیشگیری، کنترل و درمان همچنین مطالعات اپیدمیولوژی بیماری های انگلی مطرح می باشد. هدف از انجام این تحقیق تعیین گونه نماتودهای تریکوسترنژیلوس با تکنیک PCR-RFLP در اصفهان بوده است.
نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی می باشد. این مطالعه از تاریخ بهمن 1381 با جمع آوری نمونه ها از دستگاه گوارش 56 راس گوسفند و 53 راس بز کشتار شده در کشتارگاه های شهر اصفهان و خوراسگان آغاز گردید. شناسایی نماتودهای جدا شده براساس شاخصهای ریخت شناسی و کلیدهای تشخیصی و رنگ آمیزی کیسه جفت گیری با آزوکارمن انجام شد. در مطالعه ژنوتیپی DNA ژنومی کرمها استخراج شد و با پرایمر اختصاصی قطعه rDNA-ITS2 واکنش PCR انجام گرفت و محصول PCR هرایزوله توسط آنزیمهای محدود کننده Dral، Hinfl و Rsal هضم گردید و سپس روی ژل آگارز الکتروفورز شد و از آنها عکس تهیه شد.
براساس خصوصیات بارز ریخت شناسی چهار گونه تریکوسترنژیلوسT.probulurus, T.colubriformis, T.vitrinus, T.axei شناسایی شدند. اندازه محصول PCR هرچهار گونه یکسان و حدود 330 نوکلئوتید بود، الگوی PCR-RFLP گونه ها با یکدیگر متفاوت بود. از هضم محصول PCR آنها با آنزیم RsaI دو قطعه حدود 138 و 190 نوکلئوتیدی مشاهده شد. محصول PCR تریکوسترنژیلوس پروبولوروس با آنزیم DraI هضم نشده اما سه گونه دیگر هضم شدند که دو قطعه حدود 110 و 215 نوکلئوتیدی در T.axei وT.colubriformis رویت گردید که الگویی مشابه همدیگر داشتند اما T.vitrinus واجد دو قطعه حدود 145 و 185 نوکلئوتیدی بود، از بین چهار گونه فوق تنها محصول T.colubriformis PCR با آنزیم Hinf هضم شد و دو قطعه حدود 90 و 238 نوکلئوتیدی روی ژل آگارز مشاهده شد.
در بررسی حاضر براساس شاخصهای ریخت شناسی و الگوی ژنوتیپی تریکوسترنژیلوسها با روش RFLP - PCR چهارگونه تعیین هویت شدند. با این کار الگویی جهت افتراق گونه های تریکوسترنژیلوس منطقه اصفهان با استفاده از آنزیمهای محدود کننده DraI، HinfI و RsaI تعیین گردید.

سیر، گیاهی علفی با ترکیبات متعددی چون آلیسین، آلئین، کربوهیدرات ها، ویتامین ها و... است بطوریکه یکی از مهمترین آنها، آلیسین با خواص آنتی بیوتیکی متعددی چون ضد ویروسی، انگلی، باکتری و قارچی میباشد. قارچ کاندیدا آلبیکنس، مخمری فرصت طلب است که در صورت نقص سیستم ایمنی، عامل بیماریزایی محسوب می شود. مکانیسم های ایمنی علیه این قارچ، مکانیسم های اختصاصی و غیر اختصاصی می باشد. در ایمنی طبیعی، ماکروفاژها با مکانیسم کشندگی وابسته و غیر وابسته به اکسیژن، عمل می کنند.
در این تحقیق اثر آلیسین سیر بر فعالیت ماکروفاژها در بلع کاندیدا آلبیکنس بررسی می شود بدین منظور آلیسین سیر به روش عصاره کلروفرمی بدست آمد و بر روی ماکروفاژهای موش Balb/c از جنس نر با سن 8-6 هفته در شرایط آزمایشگاهی اثر داده شد و کاندیدا آلبیکنس را در دو گروه آلیسین دار و بدون آلیسین با ماکروفاژها همراه کرده و نهایتا روی محیط SCC (سیکلوهگزامید حاوی کلرامفنیکل) پس از شمارش کلنی ها میزان بلع ماکروفاژها بررسی گردید.
پس از بررسی میزان بلع کاندیدا آلبیکنس توسط ماکروفاژها، نتایج نشان داد که آلیسین به عنوان یک ماده طبیعی باعث تحریک سیستم ایمنی در برابر این قارچ می شود بطوریکه ماکروفاژهای همراه شده با آلیسین، میزان بلع بیشتری در مقایسه با گروه بدون آلیسین داشتند و این نتیجه با شمارش کلنی های کشت داده شده حاصل شد.
با توجه به اهمیت اثر عامل کاندیدا آلبینکس در ایجاد کاندیدا یازیس و احتمال استفاده این قارچ از مواد مهاری خود جهت جلوگیری از بلع و انهدام داخل سلولی همچنین با مقایسه مقالات و نتایج دیگران، به این نتیجه رسیدیم که آلیسین بدست آمده از سیر، می تواند تاثیرات بالایی بربلع و انهدام داخل سلولی عوامل کاندیدا آلبیکنس داشته باشد.

امروزه سالمندی به عنوان یک پدیده جهانی مورد توجه قرار گرفته است. این امر به دلیل افرایش جمعیت سالمند در جهان می باشد. به گونه ای که طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO) تعداد سالمندان در کشورهای آسیای جنوب غربی از جمله ایران در سال 2030 تقریبا به 2 برابر تعداد مشابه در سال 2000 خواهد رسید.
با توجه به اهمیت افسردگی بعنوان یکی از شایعترین اختلالات روانی دوران سالمندی و تاثیر قابل توجه آن بر موربیدیتی و مورتالیتی سالمندان. مطالعه حاضر با هدف مقایسه شیوع افسردگی در ساکنین خانه سالمندان با سالمندان شهر اصفهان صورت گرفته است.
مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقایسه ای است که در تابستان 1380 جهت مقایسه شیوع افسردگی در سالمندان ساکن در خانه سالمندان صادقیه و سالمندان شهر اصفهان انجام شده است. کلیه 400 نفر سالمند این مرکز مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهایت با توجه به معیارهای پذیرش 124 نفر در نظر گرفته شدند و جهت مقایسه 379 نفر سالمند در سطح شهر بطور تصادفی انتخاب شدند.
ابزار سنجش، مقیاس افسردگی سالمندان(GDS) بود که حساسیت و اختصاصی بودن آن در مطالعات مختلف به تایید رسیده است. اطلاعات جمع آوری شده از طریق SPSS و روش های آماری کای دو و آنالیز واریانس و تست های مانتل هانزل و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
از 124 نفر گروه سالمند مورد 86.4% افراد افسرده بودند و در گروه شاهد از مجموع 397 نفر 46.6% افراد افسرده بودند. افسردگی شدید در 57.3% افراد گروه مورد و 46.6% افراد گروه شاهد دیده شد. در هر گروه بین افسردگی و جنس ارتباط معنی داری وجود داشت. شیوع افسردگی در زنان بالاتر از مردان بود. در گروه شاهد علاوه بر موارد فوق بین افسردگی و وضعیت تاهل، همچنین وجود بیماری جسمی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت. شیوع افسردگی در بین افراد غیر متاهل نسبت به متاهلین بالاتر بود. بین افسردگی و سن و مدت اقامت در خانه سالمندان ارتباط آماری معنی دار وجود نداشت. بین سطح تحصیلات و افسردگی ارتباط آماری معنی دار و معکوس وجود داشت(P<0.05). اطلاعات بدست آمده نشان میدهد که شیوع افسردگی در ساکنین خانه سالمندان بیش از سالمندان سطح جامعه است و شناسایی افراد در معرض خطر در مراحل اولیه بیماری اهمیت فراوان در کاهش موربیدیتی و مورتالیتی ناشی از افسردگی در افراد سالمند دارد.

سندرم برگشت جنسی در مردانXX، 46 یک اختلال پاتولوژیک نادر و از لحاظ ژنتیکی هتروجنوس می باشد. در افراد مبتلا معمولا تکوین و تکامل بیضه ها بدون داشتن کروموزوم Y صورت می گیرد. هرچند در بسیاری از این مردان توالی های کروموزوم Y نظیر ژن SRY مشاهده می شود ولیکن 10% بیماران XX، 46 ازنظر این ژن منفی می باشند. مطالعه ژنتیکی روی این افراد جهت یافتن اتیولوژی دارای اهمیت می باشد.
16 بیمار با علائم بالینی برگشت جنسی بشکل معاینات فیزیکی، آنالیز شجره نامه ای، آزمایشات آندوکرینولوزی، مطالعه کاریو تایپ بروش GTG باندینگ، و مطالعات رادیو لوژیک و جراحی (بیوپسی و اکتشافی) در درمانگاه ارولوژی و ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1383 مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران ابتدا از نظر وجود ناحیه SRY و سپس AZF بروش مولکولی مورد بررسی قرار گرفتند.
75 درصد (12 نفر) از بیماران ارجاعی از نظر وجود ناحیه SRY مثبت و 25% (4 نفر) از نظر وجود ناحیه SRT منفی بودند. اطلاعات مولکولی حاصله به روش PCR نشان داد که در بیشتر این مردان تکوین و تکامل بیضه ها بواسطه ژن SRY مشاهده می شود. در بررسی ناحیه AZF که در روی بازوی بلند کروموزوم Y قرار گرفته از 20 مارکر STS بکار رفته جهت چکاب این لوکوس، حذف در نواحی AZFc، AZFb در 20 درصد موارد دیده شده ولی سایر نواحی AZF در این بیماران وجود دارد.
انتقال ژن SRT به کروموزوم X همیشه نمی تواند منجر به تمایز بیضه ها و فنوتیپ مردانه گردد. ویریلیزیشن بیماران ما با وجود فقدان ژن SRY می تواند نشاندهنده تغییری در یک یا تعداد بیشتری ژن های پایین دست اتوزومال مشخص کننده بیضه ها باشد. همچنین بنظر می رسد بیان این ژن ها روی کروموزوم X میتواند تحت تاثیر فرآیند غیر فعال شدن کروموزوم X نیز قرار گیرد و در رابطه با بیماران ما باید این مسئله مورد مطالعه قرار گیرد.

اختلالات ارثی پلاکتی گروهی از بیماری های خونریزی دهنده می باشند که در آنها علیرغم طبیعی بودن تعداد پلاکتها به علت نقص عملکرد، بیمار دچار خونریزی های مکرر و بیشتر از نوع مخاطی می گردد. بیماری گلانزمن از بیماری های این دسته اختلالات می باشد. درمان رایج این بیماران تزریق پلاکت جهت کنترل خونریزی های شدید و نیز استفاده ازداروهای کمکی نظیر فیبرینولیتیکها می باشد با توجه به عوارض کوتاه مدت و دراز مدت تزریق مکرر پلاکت، درمان این بیماران با مشکل مواجه می گردد. در این مقاله به عنوان یک روش جایگزین درمانی، فاکتور 7 فعال شده نوترکیب(NovoSeven) جهت آماده سازی یک بیمار مبتلا به گلانزمن برای کشیدن دندان مورد استفاده قرار گرفته است.