فهرست مطالب

دانشکده پزشکی اصفهان - پیاپی 78 (پائیز 1384)

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 78 (پائیز 1384)

  • 116 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/10/10
  • تعداد عناوین: 15
|
  • ارزیابی اثر هسته VTA بر امواج مغزی پس از مصرف مورفین در موش صحرایی (رات)
    حجت الله علایی، فرنگیز شمس احمر، دکترعلی اصغر پیله وریان، مهین غروی صفحه 1
    هدف. هسته VTA (Ventral Tegmental Area)، هسته ای در ساقه مغز قسمتی از گانگلیون های پایه می باشد، این هسته در فرایند اطلاعات حسی مضر و مهلک بدن و کنترل پاسخ رفتاری نقش دارد. از طرفی منشا نرونهای دوپامین رژیک و گلوتامامینرژیک می باشد و بنظر می رسد که این ناحیه در عملکرد مواد اعتیاد آور نقش داشته باشد، مصرف مواد مخدر باعث تغییر در سیستم نروترانسمیتری شده، بطوریکه با مصرف دوز واحدی از مورفین میزان دوپامین و گلوتامات افزایش خواهند یافت و الکتروانسفالوگرام را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از این تحقیق اثرات مورفین بر روی روند اعتیاد با حضور و عدم حضور هسته VTA بر روی EEG می باشد.
    روش ها. از سه گروه ده تایی موش صحرایی (رات) نژاد ویستار با وزن 330-180 گرم که از شرایط خوب آزمایشگاهی برخوردار بودند استفاده گردید. راتها توسط دوز 1.5 g/kg یورتان داخل صفاقی بیهوش شده و در سه گروه کنترل، شم، تخریب مورد ارزیابی قرار گرفتند و در هر گروه 40 دقیقه قبل و بعد از تزریق مورفین با دوز 10 mg/kg داخل صفاقی ثبت EEG بعمل آمده، در گروه کنترل حیوان دست نخورده بوده و در گروه شم، توسط دستگاه استریوتاکس و مطابقت با اطلس پاکسینوز وارد هسته VTA شده و در گروه تخریب توسط جریان الکتریکی 0.4) میلی آمپر به مدت 64 ثانیه(هسته را تخریب نموده، برای اطمینان حاصل نمودن از قرار گرفتن در موقعیت هسته در گروه شم و تخریب پس از پایان آزمایش عمل فیکس نمودن بافت مغزی و رنگ آمیزی صورت گرفته و در صورت عدم مطابقت با اطلس پاکسینوز آن مورد حذف گردیده است.
    نتایج. نتایج حاصل از تحقیق توسط آنالیز آماری T-test و ANOVA مورد تحلیل قرار گرفت و P<0.05 معنی دار تلقی شد. نتایج نشان داد که مورفین امواج کم فرکانس را کاهش و امواج پرفرکانس را افزایش داده و در اثر تخریب هسته VTA توان نسبی امواج EEG افزایش یافته، امواج دلتا و بتا افزایش یافته، در عوض امواج آلفا و تتا کاهش داشته اند.
    کلیدواژگان: هسته VTA، خواب SWS، خواب REM، مورفین، امواج مغزی
  • بررسی مقایسه ای سونوگرافی ترانس واژینال و سونوهیستروگرافی به عنوان روش تشخیصی در خونریزی های غیرطبیعی رحم
    صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری، حبیب الله اسماعیلی صفحه 10
    هدف. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای هیستروسونوگرافی واژینال (TVHS) با سونوگرافی واژینال (TVS) در تشخیص خونریزی های غیر طبیعی رحمی (AUB) می باشد.
    روش ها. این مطالعه مقطعی که در بیمارستان دانشگاهی قائم (عج) در مشهد انجام شد تعداد 70 زن مبتلا به خونریزی غیرطبیعی رحمی 56) نفر قبل از یائسگی و 14 نفر پس از یائسگی(بررسی شدند. همه بیماران ابتدا سونوگرافی واژینال و سپس هیستروسونوگرافی شدند و حفره رحم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تشخیص روش های فوق با جواب نمونه برداری حاصل از کورتاژ آندومترو یا هیسترکتومی بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از ضریب توافق کاپا استفاده گردید.
    نتایج. متوسط سن بیماران 41.6± 11 سال بود. شایعترین نتایج آسیب شناسی حاصله عبارت از آندومتر طبیعی (%37.1)، آندومترپرولیفراتیو (%30) و پولیپ آندومتر (%11.4) بودند. TVHS دارای بیشترین حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت (PPV) و ارزش اخباری منفی (NPV) در تشخیص میوم بود.
    حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی TVHS بترتیب %70.5 و %76.9 و %83.7. %60.9 در مقایسه با TVS که بترتیب %25، %88.5، %78.6، %41.1 می باشد بوده است.
    نتیجه گیری
    TVHS روش پیشرفته تری نسبت به TVS است که بسیار آسان، ایمن و سریع قابل انجام می باشد و دقت تشخیصی بسیار خوبی در تشخیص AUB دارد.
    کلیدواژگان: خونریزی غیرطبیعی رحم، هیستروسونوگرافی، سونوگرافی واژینال، ارزش تشخیصی
  • بررسی اثرات آلودگی صوتی بر تعداد ضربان قلب و درجه حرارت بدن رت
    عبدالرضا صباحی، محمد حسینی شریف آباد، رسول صالحی صفحه 17
    هدف
    امروزه آلودگی صوتی علاوه بر اثرات روانی، بیماری های جسمی زیادی از جمله بیماری های قلبی و عروقی را باعث شده است. این بیماری ها گاه با علایم اختصاصی و گاه با علایم عمومی ظاهر می شوند. لذا بررسی اثرات آلودگی صوتی بر پارامترهایی مثل ضربان قلب و درجه حرارت بدن برای تدوین استانداردهای شدت صوت ضرورت می یابد.
    روش ها. در این مطالعه تجربی 40 رت نر بعد از رسیدن به بلوغ به دو گروه شاهد و نمونه تقسیم شدند. گروه نمونه روزانه 3 نوبت و هر نوبت 20 دقیقه در معرض آلودگی صوتی با شدت 40 دسی بل و فرکانس 1100 هرتز در طی سه ماه قرار گرفتند. بعد از طی این دوره 15 رت نمونه و 15 رت شاهد را کاملا بیهوش نموده و پس از خارج نمودن قلب، ضربانات آن توسط دستگاه ثبات، ثبت گردید و 15 رت نمونه و 15 رت شاهد دیگر برای اندازه گیری دمای بدن استفاده شدند که دمای بدن آنها را از راه گوش و بوسیله دماسنج دیجیتالی اندازه گیری شد.
    نتایج. یافته های این مطالعه نشان داد که تعداد ضربان قلب و میزان درجه حرارت بدن در حیواناتی که تحت تاثیر آلودگی صوتی قرار داشتند نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار داشت)بترتیب P=0.001 و (P=0.02.
    نتیجه گیری. این مطالعه نشان داد که آلودگی صوتی می تواند باعث افزایش ضربان قلب و افزایش درجه حرارت بدن در حیوان آزمایشگاهی رت گردد. این افزایش را می توان به فعال شدن محور هیپوتالاموس – هیپوفیز - آدرنال نسبت داد که منجر به ترشح کاتکولامین ها و آدرنوتیکوئیدها شده که تاثیری شناخته شده بر ضربان قلب و دمای بدن دارند.
    با توجه به نتایج این مطالعه، کاهش آلودگی صوتی با کنترلهای مهندسی و استفاده از وسایل حفاظتی مناسب، جهت حفظ سلامت جامعه ضروریست.
    کلیدواژگان: آلودگی صوتی، درجه حرارت بدن، ضربان قلب
  • تاثیر پیشداروی خوراکی کلونیدین بر درد بعد از عمل و رضایتمندی بیماران تحت جراحی کاتاراکت به روش بیحسی توپیکال
    سیدجلال هاشمی، سید مرتضی حیدری، کامران منتظری، میترا جبل عاملی، محمدرضا رفیعی، محمد سوداوی صفحه 22
    هدف. استفاده از پیشداروی خوراکی کلونیدین در اعمال داخل چشمی به روش بیحسی موضعی (لوکال) با بهبودی میزان اضطراب، پایداری همودینامیک، راحتی بیمار و کاهش فشار داخل چشم همراه بوده است. تاکنون تاثیر کلونیدین خوراکی در بیماران تحت جراحی کاتاراکت به روش فیکوامولسیفیکیشن تحت بیحسی توپیکال مورد ارزیابی قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف تاثیر پیشداروی خوراکی کلونیدین بر شدت درد، آرامبخشی، همودینامیک و رضایتمندی بیمار و همچنین رضایتمندی جراح در بیماران کاندیدای جراحی کاتاراکت تحت بیحسی توپیکال طراحی و اجرا گردید.
    روش ها. در این مطالعه کارآزمایی بالینی 60 بیمار بطور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در بیماران گروه مورد به میزان 3 میکروگرم به ازای کیلوگرم وزن، کلونیدین خوراکی 60 دقیقه قبل از عمل و در بیماران گروه شاهد دارونما تجویز شد. جراحی بیمار با استفاده از قطره تتراکائین نیم درصد و فنتانیل داخل وریدی به میزان 1-1.5 میکروگرم به ازای کیلوگرم وزن توسط یک نفر جراح انجام شد. فشار خون، نبض و SPO2 حین عمل تحت پایش قرار داشت. میزان درد حین و پس از عمل بر اساس معیار VAS اندازه گیری و ثبت شد. همچنین میزان آرامبخشی بیمار حین عمل و پس از عمل تا مدت 6 ساعت بر اساس معیار سنجش Ramsay مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان رضایتمندی بیمار و جراح، طول مدت عمل، طول مدت بیدردی و میزان مسکن دریافتی بعد از عمل در دو گروه ارزیابی و ثبت شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون کای اسکور و تست t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج. از نظر مشخصات دموگرافیک، فشار خون متوسط و نبض قبل و بعد از مداخله و مدت زمان عمل، بیماران دو گروه فاقد اختلاف معنی دار بودند (P>0.05). دو گروه از نظر شدت درد حین عمل اختلاف معنی داری نداشتند اما از نظر شدت درد بعد از عمل در ساعات 1، 2، 6 و 24، بیماران گروه کلونیدین شدت درد کمتری داشتند (P<0.05). بیماران دو گروه از نظر فراوانی سطح آرامبخشی مطلوب در دقایق 30، 45 و 60 و ساعت 2 بعد از عمل اختلاف معنی داری داشتند (P<0.05). میانگین نمره رضایتمندی بیمار و طول مدت بیدردی بطور معنی داری در بیماران گروه کلونیدین بیشتر از گروه پلاسبو بود (P<0.05).
    نتیجه گیری. این مطالعه نشان می دهد که استفاده از پیشداروی خوراکی کلونیدین قبل از جراحی فیکو به روش بیحسی توپیکال باعث بهبودی درد و آرامبخشی در مرحله پس از عمل و رضایتمندی بیمار شده است در حالیکه بر شدت درد و سطح آرامبخشی حین عمل تاثیری نداشته است. در ضمن همودینامیک بیمار در این روش بصورت پایدار حفظ شد.
    کلیدواژگان: کلونیدین، پیشداروی خوراکی، فیکوامولسیفیکیشن، بیحسی توپیکال، درد، آرامبخشی
  • بررسی نقش انکوپروتئین bcl2 در روند تکاملی نئوپلاسمهای کولورکتال و ارتباط آن با پارامترهای هیستولوژیک و پروگنوستیک
    محمدحسین صانعی، مریم رازی صفحه 30
    هدف. bcl2 انکوپروتیینی است که از طریق مهار آپوپتوز در ایجاد کارسینوم دخالت دارد. آدنوم کولورکتال ضایعه پیش ساز کارسینوم کولورکتال می باشد. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه بروز bcl2 در آدنوم و کارسینوم کولون و همچنین بررسی ارتباط بین بروز bcl2 با پارامترهای هیستوپاتولوژیک در آدنوم و کارسینوم کولون صورت گرفت تا از یکطرف بتوان از آن به عنوان معیار کمکی جهت افتراق و تشخیص زودرس کارسینوم کولون و از طرف دیگر به عنوان یک مارکر پروگنوستیک در تعیین پیش آگهی استفاده نمود.
    روش ها. تعداد 50 نمونه آدنوم و 50 نمونه کارسینوم بصورت تصادفی از نمونه های جراحی افراد مبتلا به آدنوم و کارسینوم کولون که در طی سالهای 81-83 در بیمارستان الزهرا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تشخیص داده شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. از بلوکهای پارافینی برشهایی تهیه شد و بر روی آنها رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با روش avidin- biotin- peroxidase- complex با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال bcl2 انجام گرفت. سپس بروز bcl2 در آدنوم و کارسینوم کولون و همچنین ارتباط bcl2 با پارامترهای هیستوپاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار رایانه ای SPSS و آزمون های آماری استفاده شد.
    نتایج. میزان بروز bcl2 در آدنوم %92 و در کارسینوم %40 بود که بطور واضح در آدنوم بالاتر از کارسینوم کولون می باشد (P=0.001). بروز bcl2 در کارسینوم کولون با تمایز تومور ارتباط معنی داری داشت (P=0.038). ولی بین مثبت بودن bcl2 و پارامترهای اندازه، مرحله و گرفتاری غدد لنفاوی ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بروز bcl2 در آدنوم کولون، تنها با اندازه آدنوم ارتباط معنی دار داشت.
    نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نقش bcl2 را در پیشرفت آدنوم به سوی کارسینوم نشان داد و ارتباط بین بروز bcl2 و تمایز تومور که یک فاکتور پروگنوستیک مستقل می باشد، می تواند نشان دهنده نقش پروگنوستیک bcl2 باشد.
    کلیدواژگان: آدنوم کالور کتال، کارسینوم کولورکتال، انکوپروتئین bcl2، پارامترهای هیستوپاتولوژیک
  • بررسی ارتباط درجه الاستوز با وضعیت گیرنده های استروژن و پروژسترون و درجه هیستوپاتولوژیک در کارسینوم مجرایی مهاجم پستان
    فرشته محمدی زاده، لیلا دهقان، احمد سبحان اردکانی صفحه 37
    هدف. بافت پستان بطور طبیعی حاوی مقادیر متغیری الاستین در اطراف مجاری بین لبولی است. ولی حضور لاستوز دور عروقی چشمگیر بر ضرورت جستجوی کارسینومی که هنوز آشکار نشده است تاکید می ورزد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط درجه الاستوز با وضعیت گیرنده های استروژن و پروژسترون در کارسینوم مجرایی مهاجم پستان و همچنین ارتباط درجه الاستوز با درجات هیستوپاتولوژیک مختلف در این تومور صورت گرفته است.
    روش ها. 58 نمونه سرطان مجرایی مهاجم پستان با درجات هیستوپاتولوژیک متفاوت از بیماران مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا و شهید بهشتی در سالهای 1382-3 مطالعه شد. از بلوکهای پارافینه سه اسلاید تهیه گردید و رنگ آمیزی های الاستین و ایمونوهیستوشیمی توسط آنتی بادی منوکلونال علیه گیرنده های استروژن و پروژسترون انجام گرفت و توسط آنها به ترتیب درجه الاستوز و درصد مثبت شدن گیرنده های استروژن و پروژسترون مشخص شد. سپس ارتباط بین درجه الاستوز با درجه هیستوپاتولوژیک و درصد مثبت شدن گیرنده های استروژن و پروژسترون با آزمون همبستگی رتبه ای spearman مورد تحلیل قرار گرفت.
    نتایج. نتایج نشان میدهد که زمانیکه درجه الاستوز با درصد مثبت شدن گیرنده استروژن مقایسه می شود بین این دو متغیر ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. (P=0.004) و زمانیکه با درصد مثبت شدن گیرنده پروژسترون مقایسه می شود این ارتباط معنی دار باز هم مشاهده می شود. (P=0.024) اما بین درجه الاستوز و درجه هیستوپاتولوژیک کارسینوم مجرایی مهاجم پستان ارتباط آماری معنی داری وجود ندارد. (P=0.055)نتیجه گیری. ارتباط بدست آمده در این مطالعه بین درجه الاستوز و درصد مثبت شدن گیرنده های استروژن و پروژسترون در کارسینوم مجرایی مهاجم پستان با نتایج اکثر مطالعات قبلی همخوانی دارد. با توجه به اینکه درجه الاستوز یک معیار پیشگویی کننده پاسخ به درمان هورمونی می باشد، بنظر می رسد با ترکیب دو معیار درجه الاستوز و وضعیت گیرنده های هورمونی پیش بینی دقیق تری در زمینه میزان پاسخ بیمار به درمان هورمونی امکان پذیر باشد. اما در این مطالعه ارتباط معنی داری بین درجه الاستوز و درجه هیستوپاتولوژیک کارسینوم پستان مشاهده نگردید.
    کلیدواژگان: کارسینوم مجرایی مهاجم پستان، الاستوز، گیرنده استروژن، گیرنده پروژسترون، درجه هیستوپاتولوژیک
  • مقایسه اثر بخشی سه روش درمانی در کودکان مبتلا به آتیسم
    سرور آرمان، سینا حکیمان، پری گلابی صفحه 44
    هدف. بیماری آتیسم یکی از اختلالات شدید کودکان است که قبل از سه سالگی شروع شده و با اختلال کیفی در برقراری ارتباط، اشکالات جدی کلامی، رفتارهای کلیشه ای و تحریک پذیری رفتاری خود را نشان می دهد. تاکنون روش های مختلف درمانی در این بیماری پیشنهاد شده است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر سه روش درمان دارویی، درمان آموزشی و درمان توامان آموزشی دارویی طراحی شده است.
    روش ها. این مطالعه بصورت کار آزمایی بالینی در سال 1382 در مرکز آموزش اتیسم اصفهان انجام شد. بر اساس مشاوره آماری 45 کودک مبتلا به آتیسم بصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار سنجش شامل مصاحبه بالینی بر اساس معیار تشخیص بیماری های روان پزشکی آمریکا و پرسشنامه ارزیابی پس از درمان بود. کودکان در سه گروه شامل دریافت کننده آموزش ویژه (لوواس)، دریافت کننده آموزش ویژه و مصرف قرص ریسپریدون به مقدار 0.5 تا 2 میلی گرم بصورت روزانه و دریافت کننده قرص ریسپریدون صرف تقسیم شدند. شش ماه بعد از شروع درمان هر گروه، با آنها مجددا مصاحبه شده و پس از آزمونها در مورد آنها انجام گرفت. یافته های بدست آمده از روش های مذکور در فوق به کمک شیوه های آماری از جمله t استیودنت و آنالیز واریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
    نتایج. نتایج نشان داد که با هر سه روش درمانی یعنی درمان دارویی (P=0.004) آموزشی (P=0.0001) و درمان توامان آموزشی دارویی (P=0.01) علایم اتیسم بطور معنی داری کاهش یافته است.
    نتیجه گیری
    دارو درمانی در کاهش علایمی همچون رفتارهای کلیشه ای و بیش فعالی و آموزش عمدتا در بهبود روابط و تکلم کودکان مبتلا به آتیسم موثر است.
    کلیدواژگان: آتیسم، ریسپریدون، لوواس، آموزش
  • بررسی سیتوژنتیکی دودمانهای سلولی لنفومای بورکیت Raji, Namalwa, Daudi
    منصور صالحی، رسول صالحی، زین العابدین بهدادی پور صفحه 49
    هدف. از زمان توصیف کروموزوم فیلادلفیا در CML ارتباط بین ناهنجاری های عددی و ساختمانی کروموزوم ها با بعضی از بدخیمی های خاص مورد توجه قرار گرفت. ولی در خصوص ناهنجاری های کروموزومی دودمانهای سلولی لنفوما و میزان ناهمگونی (Heterogenecity) مشاهده شده در کاریوتایپ و جمعیتهای مختلف این سلول ها اطلاعات جامعی در دست نیست. هدف از انجام این مطالعه بررسی سیتوژنتیکی دودمانهای سلولی لنفومای بورکیت Daudi، Namalwa و Raji بوده است.
    روش ها. سلول ها در محیط کشت RPMI 1640 که به آن %10 سرم گوساله (FBS) افزوده شده بود کشت داده شدند. کشت این سلول ها هر 3 تا 4 روز توسط افزودن %25 از سلول های یک فلاسک به فلاسک جدید تجدید می گردید و سپس سلول ها با سانتریفوژ کردن جمع آوری می شدند. این جمع آوری برای سلول های Daudi و Raji بعد از 2-3 روز و برای Namalwa بعد از 4 روز انجام می گرفت. سلول های جمع آوری شده با محلول هیپوتونیک و بعد از آن با محلول فیکساتیو تیمار و سپس از این سلول ها لامهای سیتوژنتیک تهیه می گردید. بعد کروموزم های روی لامها با تریپسین تیمار می شدند و لامها توسط رنگ لیشمن رنگ آمیزی نواری می گردید. نهایتا ناهنجاری های کروموزمی مشاهده شده در این لامها بر اساس دستورالعمل ISCN-1995 گزارش گردید.
    نتایج. آنالیز کروموزم ها با موفقیت روی تمام کشتهای هر سه دودمان سلولی انجام گرفت آنالیز کلی سلول ها نشان داد که در خصوص Daudi و Raji تعداد کروموزم های اکثر سلول ها 46 بود ولی معدل این عدد برای Namalwa 45 عدد بود. متداولترین ناهنجاری های کروموزمی در سلول های مورد مطالعه، جابجایی بین کروموزم ها 8 و 14 با محل شکست کلاسیک (q24; q32) بود ولی در هر حال تعداد زیادی ناهنجاری های کروموزمی دیگر نیز شناسایی شدند که مهمترین آنها اضافه شدن قطعاتی به q35 کروموزم 4)در خصوص (Raji و یک HSR متصل به بازوی بلند (q) یکی از کروموزم های 1 (Namalwa) را می توان نام برد.
    نتیجه گیری
    تغییرات کروموزمی اختصاصی و غیر تصادفی در دودمانهای سلولی لنفوم بورکیت در گذشته گزارش شده اند نتایج ما تعدادی از این ناهنجاری های بخوبی شناسایی شده را به همراه نتایج جدیدی چه در بعد ناهنجاری های عددی و چه در بعد ناهنجاری های ساختمانی بدست آورده است. شناسایی این ناهنجاری های کروموزمی می تواند اهمیت زیادی در درک از بیماری و پیشرفت آن بدست بدهد.
    کلیدواژگان: لنفومای بورکیت، سیتوژنتیک، سرطان، Namalwa، Raji، Daudi، ناهنجاریهای کروموزمی
  • نقش لاپاروسکوپی در درمان سنگهای مشکل حالب
    محمد یزدانی، محمدرضا قرائتی صفحه 57
    هدف. این مطالعه با هدف تعیین کارایی لاپاروسکوپی در درمان سنگهای مشکل حالب طراحی و اجرا گردید.
    روش ها. در این مطالعه در سالهای 82 تا 1384 در بیمارستان نور اصفهان انجام گرفت. در 16 بیمار مبتلا به سنگ حالب 10) مرد و 6 زن(اقدام به لاپاروسکوپی برای خارج کردن سنگ نمودیم. روش ما لاپاروسکوپی ترانس پریتونئال بود. 9 بیمار سنگ ابتدای حالب و 7 بیمار سنگ میانه یا انتهای حالب داشتند. معیار ما برای انتخاب بیمار جهت لاپاروسکوپی، اندازه بزرگ سنگ 1) سانتی متر یا بیشتر(یا عدم موفقیت سنگ شکنی برون اندامی (Extra corporeal shock wave lithotripsy) یا سنگ شکنی درون اندامی (Intra corporeal lithotripsy) برای درمان سنگ بود. برای سنگهای ابتدای حالب از 3 تروکار و برای سنگهای میانه و انتهای حالب از 4 تروکار استفاده کردیم. در 10 بیمار محل انسزیون حالب با یک سوچور قابل جذب 4-0 بسته شد)و در 2 نفر از این بیماران کاتتر دبل جی نیز در حالب گذاشته شد(. در 6 بیمار باقیمانده فقط کاتتر دبل جی با یورتروسکوپ گذاشته شد و انسزیون روی حالب بدون سوچوررها شد.
    نتایج. خروج سنگ حالب بطریق لاپاروسکوپی ترانس پریتونئال در هر 16 بیمار موفقیت آمیز بود. زمان عمل بین 2.4 تا 4.5 ساعت)متوسط 3.2 ساعت(و مدت بستری در بیمارستان بین 3 تا 14 روز)متوسط 6.3 روز(محاسبه شد. تمام بیماران در KUB بعد عمل عاری از سنگ شده بودند. فقط 3 بیمار دچار عوارض جدی بعد عمل (نشت طولانی مدت ادرار ا درن) شدند که در یکی از آنها مجبور به عمل جراحی باز جهت بستن برش روی حالب شدیم. هر سه بیمار مذکور از گروهی بودند که انسزیون روی حالب بدون سوچورها شده بود. IVP طی دوره پیگیری بعد عمل فقط در 10 بیمار انجام شد که بقایای سنگ یا انسداد در حالب در هیچ یک مشاهده نشد.
    نتیجه گیری. یورترولیتوتومی لاپاروسکوپیک روشی موثر و کارآمد با میزان موفقیت بالا برای خارج کردن سنگهای حالب است. اگر چه هنوز سنگ شکنی برون اندامی و درون اندامی روش های انتخابی و خط اول درمان برای سنگهای حالب هستند اما در مواردی که به علت بزرگی اندازه سنگ یا گیر افتادن سنگ در مخاطب حالب یا به هر دلیل دیگری روش های فوق ناموفق باشند، یورترولیتوتومی لاپاروسکوپیک جایگزین مناسبی برای جراحی باز می باشد.
    کلیدواژگان: سنگ حالب، لاپاروسکوپی، یورترولیتوتومی
  • مقایسه رنگ آمیزی روتین هماتوکسیلین - ائوزین (H & E) با رنگ آمیزی اختصاصی ماسون تری کروم و رتیکولین در نمره بندی (scoring) هیستوپاتولوژیک هپاتیت مزمن ویروسی
    پروین محزونی، لطف الله فولادی، حمید کلانتری صفحه 63
    هدف. هپاتیت مزمن ویروسی بدون عارضه قابل درمان است، اما این التهاب پارانشیم کبدی در صورت طولانی شدن، موجب ایجاد فیبروز و کاهش پاسخ به درمان در مراحل پیشرفته می گردد. التهاب و فیبروز در درجات و مراحل مختلف، پاسخ به درمان و پیش آگهی متفاوتی دارند، لذا تعیین دقیق درجه (grade) التهاب و مرحله (stage) فیبروز و نمره نهایی حایز اهمیت می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه رنگ آمیزی روتین هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) با رنگ آمیزی اختصاصی ماسون تری کروم و رتیکولین در تعیین درجه و مرحله هیستوپاتولوژیک هپاتیت مزمن ویروسی می باشد.
    روش ها. این مطالعه توصیفی - تحلیلی و گذشته نگر در سالهای 81-82 در مرکز درمانی الزهرا (س) انجام گرفت. 50 نمونه بیوپسی هپاتیت مزمن ویروسی مطالعه شد، از هر بلوک پارافینی سه اسلاید تهیه گردید و هر کدام توسط یکی از سه رنگ آمیزی فوق رنگ شد. سپس نتایج رنگ آمیزی H&E با رنگ آمیزی اختصاصی ماسون تری کروم و رتیکولین جهت تعیین درجه و مرحله میکروسکوپی مقایسه گردید.
    نتایج. میانگین درجه با رنگ آمیزی H&E (SD=4.5) 7.34: و با رنگ آمیزی ماسون تری کروم و رتیکولین: (SD=4.53) 7.38 حاصل گردید. میانگین مرحله با رنگ آمیزی H&E (SD=1.2) 1.16: و با رنگ آمیزی ماسون تری کروم و رتیکولین (SD=1.6) 2.4 بدست آمد. با استفاده از آزمون T student بین میانگین درجه رنگ آمیزی H&E و رنگ آمیزی ماسون تری کروم و رتیکولین اختلاف معنی دار مشاهده نشد (P>0.05) اما میانگین مرحله، بین رنگ آمیزی H&E با رنگ آمیزی ماسون تری کروم و رتیکولین دارای اختلاف معنی دار بود (P<0.001). آزمون wilcoxon نیز مطالب فوق را تایید کرد.
    نتیجه گیری. نتایج حاصل از پژوهش موید این است که روش رنگ آمیزی ماسون تری کروم و رتیکولین یک روش تکمیلی قابل قبول در کنار رنگ آمیزی روتین H&E بوده و با اطمینان بیشتری مرحله هیستوپاتولوژیک، پاسخ به درمان و پیش آگهی را مشخص می نماید.
    کلیدواژگان: هپاتیت مزمن ویروسی، درجه هیستوپاتولوژیک، مرحله هیستوپاتولوژیک
  • اندازه گیری ضخامت دیواره قدامی قفسه صدری در رابطه با انتخاب انرژی مناسب الکترون در مبتلایان به سرطان پستان
    جعفر امامی، عباس گوکی زاده صفحه 69
    یکی از درمانهای رایج سرطان پستان جراحی به روش رادیکال ماستکتومی تعدیل شده می باشد. بسیاری از این بیماران پس از جراحی نیاز به پرتو درمانی دیواره قدامی قفسه صدری دارند. این اقدام از احتمال عود موضعی بیماری بطور قابل ملاحظه ای می کاهد. از بهترین روش های پرتو درمانی در این بیماران استفاده از انرژی مناسب الکترون می باشد، این مطالعه با هدف اندازه گیری ضخامت دیواره قدامی قفسه صدری در رابطه با انتخاب انرژی مناسب الکترون در مبتلایان به سرطان پستان انجام گرفت...
    کلیدواژگان: ضخامت دیواره قدامی قفسه صدری، انرژی مناسب الکترون، سرطان پستان، رادیکال ماستکتومی تعدیل شده، پرتو درمانی
  • بررسی عوامل شایع در ماتوفیتوز در کشتی گیران مراجعه کننده به مرکز قارچ شناسی اصفهان
    شهلا شادزی، عباس کرباسیان، محمدرضا خادمی، نازیلا کساییان، زری نخودیان، جواهر چعباوی زاده صفحه 77
    با توجه به اینکه کشتی گیران به سبب شرایط ورزشی خاص در معرض ابتلا به عفونت های قارچی بوده و این عفونتها به سادگی قابل انتقال به رقبای ورزشی آنها می باشد، شناسایی به موقع موارد مبتلا به تشخیص گونه های قارچی موجد بیماری در درمان هرچه سریع تر این ورزشکاران بسیار حائز اهمیت است. لذا، نظر به ضرورت جمع آوری اطلاعات در این زمینه در جهت اتخاذ روش های پیشگیری و درمان، این مطالعه با هدف تعیین عوامل اصلی درماتوفیتوز در کشتی گیران اصفهان انجام گردید. در یک مطالعه مقطعی طی سالهای 1383-1381، تعداد 44 کشتی گیر مرد دارای ضایعات جلدی مشکوک به درماتوفیتوز مراجعه کننده به مرکز قارچ شناسی اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند...
    کلیدواژگان: اصفهان، کشتی گیران، درماتوفیتوز
  • بررسی موتاسیون اگزون 5 ژن P53 در سرطان کولورکتال
    رحیم گل محمدی، مهدی نیکبخت، منصور صالحی، مژگان مختاری صفحه 81
    سرطان کولور کتال دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در غرب بوده و در اغلب موارد با موتاسیون ژن P53 که مهمترین ژن مهار کننده تومور است، همراه می باشد. هدف از این مطالعه تعیین حضور یا عدم حضور موتاسیون اکسون 5 ژن P53 در نمونه های سرطانی کولور کتال است. این مطالعه بر روی 60 نمونه سرطان کولور کتال انجام شد. پس از استخراج DNA، اکسون 5 ژن P53 با PCR تکثیر گردید، و متعاقب آن با روش SSCP موتاسیون اکسون 5 تعیین شد. از 60 نمونه مورد مطالعه 14 نمونه در ناحیه رکتوم و 46 نمونه در بخشهای مختلف روده بزرگ قرار داشتند...
    کلیدواژگان: PCR-SSCP، P53، موتاسیون، سرطان کولور کتال
  • معرفی یک مورد همانژیومای طناب اسپرماتیک
    حمید مزدک، پروین رجبی، نوشین افشار مقدم، محمد ابوطالب دخت صفحه 88
    همانژیوم ها تومورهای خوش خیم عروقی بوده که محلهای شایع آنها به ترتیب سر، گردن، تنه و اندامها می باشند. اسکروتوم و بیضه از محل های بسیار ناشایع این تومورها هستند و فقط موارد معدودی از آنها در این محل ها گزارش شده است. در این مقاله مورد نادری از همانژیوم غاری در ناحیه طناب اسپرماتیک در یک مرد 54 ساله گزارش می شود. بیمار با توده بدون درد در بیضه راست به مرکز درمانی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان مراجعه کرده و در سونوگرافی، ضایعه ای هیپواکو، بیضی شکل با نمای لانه زنبوری به ابعاد 5/1 × 2 × 2/2 در قسمت خلفی زیر کپسول بیضه راست و با احتمال بدخیمی مشاهده شد...
    کلیدواژگان: طناب اسپرماتیک، همانژیوم غاری، ارکیکتومی