فهرست مطالب

Cell Journal - Volume:11 Issue: 2, 2009

Cell Journal (Yakhteh)
Volume:11 Issue: 2, 2009

  • 184 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/04/10
  • تعداد عناوین: 22
|
  • مقالات مروری
  • شاهین اقبال سعید، کامران قائدی، محسن فروزانفر، مهدی حاجیان، سید مرتضی حسینی، محمدحسین نصر اصفهانی صفحه 78
    در طول دو دهه گذشته، روش های زیادی برای انتقال ژن (Transgenesis) به ژنوم حیوانات اهلی معرفی شده است. انتقال ژن با اهداف افزایش قابلیت های حیوانات، حذف یا خاموش کردن ژن های معیوب و سرطان زا و ایجاد داروهای زیستی انجام می گیرد. تکنیک های انتقال ژن شامل: ریزتزریق به داخل پیش هسته، انتقال هسته سلول های بدنی، انتقال ژن از طریق ویروس ها و اسپرم است؛ هرچند ریزتزریق به داخل پیش هسته اولین تکنیکی بوده که توانسته موش های ترانس ژنیک را ایجاد کند و از آن به بعد برای ایجاد سایر گونه های ترانس ژنیک (خرگوش، گوسفند، خوک و گاو) استفاده شود، اما به دلیل معایب زیاد همچون بازدهی بسیار کم، وارد شدن تصادفی ترانس ژن به داخل ژنوم میزبان و نرخ موزاییک زیاد از تکنیک های جایگزین برای انتقال ژن استفاده می شود. تکنیک انتقال هسته سلول های بدنی معتبرترین تکنیکی است که در انتقال ژن استفاده می شود و حیوان ترانس ژنیک ایجاد شده در این روش فاقد سلول های موزاییک بوده است. با این وجود مراحل انجام کار، پیچیده و خسته کننده بوده و نیاز به بهینه سازی بیشتری دارد. مراحل انجام کار استفاده از لنتی ویروس ها برای انتقال ژن به درون تخمک یا سلول تخم دارای بازدهی بالا ساده است که مهم ترین محدودیت این روش عدم توانایی حمل ترانس ژن هایی با طول بیش از 5/8 کیلوباز است. روش بسیار ساده دیگر، استفاده از اسپرم به عنوان حامل ترانس ژن به تخمک است که با استفاده از روش کروموزوم های مصنوعی باکتریایی به طول بیش از 200 کیلوباز، با بازدهی بسیار بالا به تخمک موش منتقل می شود. بنابراین مقاله حاضر شامل روش های مختلفی است که می توان به وسیله آن ترانس ژن را به داخل تخمک یا جنین حیوانات اهلی منتقل کرد.
    کلیدواژگان: انتقال ژن، ریز تزریق، حیوانات تراریخته
  • سید علیرضا طلایی زواره، غلامعلی حمیدی، محمود سلامی صفحه 88
    بیش از سه دهه از معرفی پدیده تقویت دراز مدت به دنیای علم می گذرد. تاکنون گروه های مختلف تحقیقاتی، در معرفی این پدیده به عنوان مکانیسم طبیعی یادگیری و تشکیل حافظه در سیستم عصبی مرکزی پستانداران تلاش بسیاری کرده اند. به طور خلاصه می توان گفت شواهد زیادی نشان می دهد که 1. مسیرهای درگیر در یادگیری، اغلب LTP (Long Term Potentiation) پذیرند، 2. یادگیری و شکل پذیری سیناپسی، واسطه ها و گیرنده های مشابه و مشترک دارند و 3. برخی عوامل مثل هورمون ها، سیگنال های محیطی، سابقه فعالیت نورون ها و... اثرات یکسانی بر یادگیری و LTP دارند. با این وجود، به صراحت گزارش های بسیار دیگری موارد فوق را نقض می کند. در این مقاله مروری، سعی بر این است که پس از معرفی یادگیری، حافظه و LTP، گوشه ای از این تلاش ها را بررسی نماییم. در پایان، نتیجه گیری می شود که هنوز زمان آن فرا نرسیده است تا بتوان با قاطعیت به این سئوال پاسخ داد که آیا تقویت دراز مدت، مکانیسم حافظه و یادگیری است؟
    کلیدواژگان: تقویت دراز مدت، یادگیری، حافظه
  • وحیده ربانی، حسین بهاروند صفحه 106
    ماتریکس متالوپروتئینازها، دسته ای از اندوپپتیدازهای خنثی وابسته به کلسیم و روی هستند که در اکثر بافت هایی که دچار آسیب می شوند مثل آسیب های قلبی وعروقی، کبدی و... بیان می شوند. فعالیت این آنزیم ها توسط مهار کننده های بافتی آنها تنظیم می شود. تغییراتی در میزان بیان این آنزیم ها در هنگام بیماری های کبدی، تکوین کبد و در طول درمان بیماری ها مثل دوره پس از پیوند کبد یا پیوند سلول های بنیادی گزارش شده است و این آنزیم ها را همراه با فعالیت سلول های ستاره ای کبد به عنوان یکی از شاخصه های برجسته پاتوژنز، بهبود و تکوین معرفی نموده اند. تغییر بیان این آنزیم ها در زمان بهبود خودبه خودی کبد که مرتبط با دخالت سلول های بنیادی مقیم کبد و مهاجرت سلول های بنیادی از مغز استخوان فرد درگیر دانسته شده است، نشان دهنده موثر بودن بیان و حضور این آنزیم ها در مهاجرت و لانه گزینی سلول های بنیادی مغز استخوان است.
    کلیدواژگان: ماتریکس متالوپروتئیناز، فیبروز، سلول های ستاره ای کبد، سلول های بنیادی
  • مقالات اصیل
  • آرش معمارنژادیان، فرزین روحوند، آرش آرش کیا، فریده برجیسیان، محمدرضا آقاصادقی صفحه 122
    هدف
    طراحی، ساخت و ارزیابی ایمنی زایی سازه های DNA پلی توپ با استفاده از اپی توپ های غالب ویروس هپاتیت سی در موش BALB/c
    مواد و روش ها
    چهار اپی توپ CTL وابسته به HLA-A2 و H-2d انتخاب و بر اساس الگوریتم های شناسایی اپی توپ و برش پروتئازوم در سه ترتیب مختلف طراحی شدند. توالی های نوکلئوتیدی مربوطه با روش SOEing PCR ساخته شده و به صورت متصل یا غیرمتصل به ژن آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت بی (HBsAg-S) در پلاسمید pcDNA3.1 کلون شدند. به دنبال تهیه آنتی سرم پلی کلونال بیان و ترشح پلی توپ ها در سلول های Cos-7 با روش های ایمونوفلورسانس، وسترن بلات، دات بلات، الایزا و RT-PCR بررسی و ایمنی زایی سازه ها با آزمون ازدیاد حساسیت تاخیری (Delayed-type Hypersensitivity; DTH) در موش BALB/cارزیابی شد.
    یافته ها
    پپتیدهای پلی توپ حاصل از بیان پلاسمیدهای ساخته شده به واسطه طراحی in silico و تمهیدات به کار رفته، با تکنیک های معمول در محیط آزمایشگاه به طور کامل شناسایی شده و ترشح ذرات هیبرید با HBsAg-S به محیط کشت (به میزان 30 درصد) نشان داده شد. هم چنین کلیه پلاسمیدها قادر به تحریک کارآمد پاسخ DTH بودند که در این میان سازه های هیبرید با HBsAg-S اثر فزاینده معنی داری را بر پاسخ ایجاد شده علیه اپی توپ های موشی نشان دادند.
    نتیجه گیری
    سازه های پلی توپ ساخته شده به خوبی بیان و پردازش شده و از کارایی اولیه لازم به منظور بررسی بیشتر ایمنی زائی در موش تراریخته برخوردار می باشد.
    کلیدواژگان: اپی توپ، ویروس هپاتیت سی، واکسن DNA، لنفوسیت های T سیتوتوکسیک
  • حامد چیت سازان، حمید گورابی، علی جباری ارفعی، حسین بهاروند صفحه 134
    هدف
    روش ساده و پربازده برای استخراج سلول های بنیادی (نئوبلاست های) از کرم های پهن پلاناریا
    مواد و روش ها
    حدود 12-10 کرم پلاناریا از جنس Dugesia و با اندازه متوسط 18 میلی متر به هموژنیزر دستی حاوی 1 میلی لیتر محلول نمکی پلانارین ها منتقل و بعد از خرد شدن، به ترتیب از فیلترهای نایلونی 60، 41، 30، 20 و 11 میکرومتری عبور داده شدند. برای پی بردن به میزان خلوص نئوبلاست ها، سوسپانسیون نهایی حاصل کرم های سالم و کرم های فاقد نئوبلاست - که نئوبلاست های آنها با تاباندن 30 گری (Gy) پرتو X نابود شده بودند - مقایسه شدند. برای مشخص شدن سلول ها از سایر ذرات از رنگ هوخست و برای مشخص شدن سلول های مرده از رنگ پروپودیوم یدید و متیلن بلو استفاده شد.
    یافته ها
    از هر 12-10 کرم حدود 3-6/2 میلیون سلول حاصل شد. نتایج فلوسیتومتری نشان داد که حدود 83 درصد از ذرات استخراج شده سلول هستند و تیمار با پرتو X حدود 50 درصد از این ذرات را ازبین برده است. 18-16درصد سلول های استخراج شده مرده و 66-62 درصد از سلول های استخراج شده سلول های حساس به اشعه یا همان نئوبلاست ها بودند. لیز کردن سلول ها با آب دوبار تقطیراستریل و بررسی محلول نهایی با میکروسکوپ اختلاف فاز نشان داد که بخش عمده ای از ذرات غیرسلولی موجود در سوسپانسیون نهایی سلولی خارهای کیتینی استحکام بخش مزانشیم و رابدیت ها هستند.
    نتیجه گیری
    روش ارایه شده منجر به افزایش خلوص نئوبلاست ها تا حدود 66 درصد می شود که روشی ارزان، سریع و پربازده برای استخراج نئوبلاست ها جهت استفاده در مطالعات پروتئوم و ترانس کریپتوم یا سایر روش های نیازمند حجم بالای سلول است.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی، کرم های پهن، پلاناریا، ترمیم
  • لادن تیموری طولابی، کیهان آزادمنش، سمیه جمالی، امیر امان زاده، مرتضی کریمی پور، سیروس زینلی صفحه 142
    هدف
    ساخت سازه های گزارشگر با استفاده از پروموتورهای پایین دست دو مسیر سیگنالینگ Wnt و K-ras (به ترتیب پروموتورهای فاکتور رشد فیبروبلاستی 18 (Fibroblast Growth Factor18; FGF18) و گیرنده فعال کننده یوروکینازی پلاسمینوژن (Urokinase Plasminogen Activator Receptor; UPAR) و بررسی فعالیت این دو مسیر در دو رده سلولی سرطان کولون (HCT116 و SW480)
    مواد و روش ها
    پلاسمیدهای UPARLacZ و FGF18LacZ و کنترل منفی(pUCLacZ) و مثبت (CMVLacZ) و وکتور گزارشگر pRc/CMV2CAT ساخته شدند. بیان LacZ به وسیله رنگ آمیزی و الایزا پس از نرمالیزاسیون بیان β-Gal با بیان CAT (کلرامفنیکل استیل ترانسفراز) اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در رنگ آمیزی FGF18LacZ نسبت به UPARLacZ در هر دو رده سلولی تعداد بیشتری از سلول ها را آبی کرده بود. این نسبت در SW480 بیشتر بود. هر دو سازه در هر دو رده سلولی دارای توانایی بیان بودند. هم چنین FGF18LacZ در هر دو رده سلولی به نسبت معنی داری فعال تر از UPARLacZ می باشد.پروموتور FGF18 در HCT116 و SW480 به ترتیب 34/1 و 4/4 برابر فعال تر از پروموتور UPAR می باشد.
    نتیجه گیری
    بر خلاف اینکه در سلول HCT116 مسیر Ras فعال می باشد، پروموتور FGF18، فعال تر از پروموتور UPAR می باشد. البته پروموتور UPAR در HCT116 از SW480 فعال تر می باشد. این امر در راستای مطالعات پیشین می باشد که در همه رده های سلولی سرطان کولون حتی رده های بدون جهش در ژن های مسیر Wnt، مسیر Wnt فعال می باشد که مهم ترین مسیر سرطان زایی در سلول های اپی تلیال کولون می باشد. این سازه ها می تواند به عنوان ابزاری در بررسی این دو مسیر سیگنالینگ در رده های مختلف سلولی به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: کولون، سرطان، گیرنده فعال کننده اوروکینازی پلاسمینوژن، فاکتور رشد فیبروبلاستی 18، نواحی پروموتوری
  • مریم استادشریف، کامران قائدی، محمدحسین نصر اصفهانی، سمیه تنهایی، خدیجه کربلایی، کاظم پریور، حسین بهاروند صفحه 154
    هدف
    آنالیز اسیدآمینه ای ژن پراکسیزومال پروتئین نشان می دهد که در انتهای کربوکسیل در این سازه قلمرو SKI وجود دارد. به منظور یافتن اهمیت این بخش، از طریق ایجاد موتاسیون هدف دار تری پپتید SKI حذف گردید و در سلول هایCHO-K1 و P19 ترانس فکت گردید.
    مواد و روش ها
    به منظور ایجاد سازه جهش یافته مورد نظر PCR با استفاده از پرایمرهای مناسب صورت گرفت. موتانت حاصل در فرودست ژن EGFP تحت کنترل پروموتر CMV قرارداشت. پس از تعیین توالی باکمک لیپوفکتامین 2000 به درون سلول های CHO-K1 و P19 ترانس فکت گردید.
    یافته ها
    گرادیان دمایی PCR نشان می دهد که بهترین دمای اتصال، 6/71 درجه است. ترانس فکت نمودنEGFP-PeP الگوی سبز رنگ نقطه دار دارد، در حالی که سازه EGFP-PeP/ΔSKI پس از ترانس فکت نمودن الگوی یکنواخت سبز رنگ دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده مشخص می شود که SKI در انتهای کربوکسیل پروتئین برای ورود به پراکسیزوم لازم و ضروری است.
    کلیدواژگان: پپتیدنشانه، پراکسیزومال پروتئین، سیگنال هدف یابی
  • مهدی کدیور، مریم درویش، مسعود صالحی مقدم صفحه 160
    هدف
    بررسی امکان جداسازی، کشت و تعیین هویت سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت سینوویوم زانوی انسان
    مواد و روش ها
    در این پژوهش ابتدا نمونه هایی در حدود 200 تا 300 میلی گرم از بافت سینوویوم بیمارانی گرفته شد که به هر دلیلی تحت عمل جراحی زانو قرار گرفته بودند. پس از طی مراحل هموژنیزه کردن، هضم آنزیمی با کلاژناز D و عبور از فیلتر نایلونی 70 میکرومتری، سلول های حاصل کشت داده شد. سلول های چسبیده به انتهای فلاسک جهت جداسازی سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت سینوویوم زانو نگه داشته و پاساژ داده شد. هویت سلول های جداشده به کمک مشاهدات مورفولوژیک، تست های تمایزی، فلوسایتومتری، بررسی های ایمونوسیتوشیمی و RT-PCR مورد تایید قرار گرفت.
    یافته ها
    سلول های جدا شده در این تحقیق، از نظر مورفولوژی شبیه به فیبروبلاست بوده و از قابلیت تکثیر بالایی برخوردارند. در بررسی های فلوسایتومتری و ایمونوسیتوشیمی، وجود آنتی ژن های اختصاصی CD73 و CD105 مورد تایید گردید. آنالیز ژن توسط RT-PCR و همچنین رنگ آمیزی های اختصاصی سلول های القا شده به سمت استئوسیت و آدیپوسیت حاکی ازتوانایی سلول های جداشده در تمایز به سمت رده های یاد شده بود.
    نتیجه گیری
    در مجموع به نظر می رسد بافت سینوویوم که در بیشتر عمل جراحی زانو، قسمتی از آن کنده و دور ریخته می شود، می تواند به عنوان منبعی غنی از سلول های بنیادی مزانشیمی جهت استفاده در پروتکل های سلول درمانی و نیز مهندسی بافت مورد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بنیادی مزانشیمی، بافت، سینوویوم، زانو
  • محمدحسین نصر اصفهانی، شهناز رضوی، محمد مردانی، نوش آفرین خواجوی، محمدرضا دیمه، مرضیه تولایی صفحه 168
    هدف
    ارزیابی کارایی دو روش Zeta و DGC) Density Gradient Centrifugation) جهت جداسازی اسپرم با ساختار کروماتین طبیعی با استفاده از آکریدین اورانژ (AO) و TUNEL، پراکندگی کروماتین اسپرم (Sperm Chromatin Dispersion; SCD) و کرومومایسین A3 و (Chromomycin A3; CMA3).
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 63 بیمار مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان صورت گرفت. آنالیز روتین مایع سمن طبق معیارهای WHO انجام شد. سپس نمونه سمن به سه بخش تقسیم گردید: کنترل، اسپرم های جداسازی شده به روش Zeta و اسپرم های جداسازی شده به روش DGC. سپس بر روی هریک از گروه های مذکور، ارزیابی مورفولوژی اسپرم (رنگ آمیزی Diff Quick)، کمبود پروتامین (رنگ آمیزی CMA3) و فراگمنتاسیون DNA (TUNEL، SCD و AO) انجام گرفت. نتایج با آزمون های آماری ضریب همبستگی و t test با استفاده از نرم افزار 5/11-SPSS بررسی و تحلیل شدند.
    یافته ها
    درصد اسپرم های با مورفولوژی غیرطبیعی، کمبود پروتامین و درصد فراگمنتاسیون DNA در دو گروه اسپرم های جداسازی شده به روش Zeta و DGC نسبت به گروه کنترل از لحاظ آماری کاهش معنی داری یافته است (005/0>p). به علاوه روش DGC در جداسازی اسپرم های با مورفولوژی طبیعی نسبت به روشZeta بهتر عمل نموده است (005/0>p) در حالی که روش Zeta در جداسازی اسپرم های دارای فراگمنتاسیون DNA کمتر نسبت به روش DGC بهتر عمل نموده است (005/0>p).
    نتیجه گیری
    هر دو روش Zeta و DGC به طور معنی داری قادر به جداسازی اسپرم های با مورفولوژی و ساختار کروماتین طبیعی می باشد. بنابراین پیشنهاد می گردد از هر دو روش DGC و Zeta برای جداسازی اسپرم های طبیعی استفاده شود.
    کلیدواژگان: روش زتا، پروتامین، مورفولوژی، اسپرم، فراگمنتاسیون DNA
  • مهری کاویانی، سید محمد فیروزآبادی، مهیار جان احمدی صفحه 176
    هدف
    بررسی تاثیر میدان های مغناطیسی کم فرکانس 217 هرتز ناشی از گوشی موبایل GSM 900 بر فعالیت بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی
    مواد و روش ها
    بر اساس اندازه گیری شدت میدان های مغناطیسی ناشی از گوشی موبایل، محدوده ای از چگالی شار میدان مغناطیسی (229-46/0 میکروتسلا) با فرکانس 217 هرتز در سیستم مولد میدان مغناطیسی ایجاد شد. فعالیت بیوالکتریک سلول های عصبی F1 با استفاده از روش ثبت داخل سلولی تکنیک گیرش جریان در فواصل زمانی مختلف در گروه کنترل، تجربی کاذب و گروه های تجربی بررسی شد.
    یافته ها
    تابش میدان های مغناطیسی موجب کاهش دامنه و فرکانس پتانسیل های عمل سلول عصبی F1 شد. هم چنین دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب و طول مدت پتانسیل عمل پس از تابش به طور معنی داری (05/0>p) افزایش یافت. تغییر در پارامترهای الکتروفیزیولوژیک سلول همراه با کاهش تحریک پذیری سلول بود. اعمال میدان مغناطیسی تاثیر دوگانه ای شامل دپلاریزاسیون و هیپرپلاریزاسیون بر پتانسیل استراحت غشاء داشت. با توجه به شرایط آزمایش، تغییرات ایجاد شده ناشی از اعمال میدان مغناطیسی بر بسیاری از ویژگی های بیوالکتریک سلول های عصبی F1 برگشت پذیر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میدان های مغناطیسی 217 هرتز گوشی موبایل با شدت های مختلف روی فعالیت خودبه خودی سلول های عصبی F1 تاثیر گذاشته و تغییرات ایجاد شده در پارامترهای بیوالکتریک سلول های عصبی موجب کاهش تحریک پذیری سلول های عصبی می شود. این اثرات در ویژگی های الکتروفیزیولوژیک سلول عصبی در فلوی متفاوتی از میدان های مغناطیسی، نشان دهنده ارتباط پنجره ای دامنه میدان مغناطیسی با تغییرات ایجاد شده است. برگشت پذیری تغییرات القاء شده در اکثر پارامترهای بیوالکتریک ناشی ازتابش میدان مغناطیسی مشاهده شد.
    کلیدواژگان: میدان مغناطیسی، گوشی موبایل، پتانسیل عمل، داخل سلولی، ثبت
  • حسین ایمانی، سیده فاطمه سیادت، کاظم پریور، پوپک افتخاری یزدی، مجتبی رضازاده ولوجردی، عبدالحسین شاهوردی صفحه 184
    هدف
    بررسی میزان زنده ماندن فولیکول ها در پیوندهای آلوگرافت تخمدان های سالم (Intact) و دست نخورده درون ماهیچه با توجه به زمان پیوند
    مواد و روش ها
    تخمدان های موش ها (9=n) به صورت دست نخورده و سالم به ماهیچه سرینی سطحی همان موش ها پیوند زده شد. تعداد فولیکول های سالم باقی مانده در تخمدان های پیوند شده در 3 فاصله زمانی یک، دو و سه هفته با هم مقایسه گردید. از تمام تخمدان های پیوندی این سه گروه به منظور بررسی های بافت شناسی و شمارش انواع فولیکول ها برش های بافتی تهیه گردید. رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین برای شمارش فولیکول ها و تانل (TUNEL) برای بررسی آپوپتوزیس در بافت ها انجام گرفت.
    یافته ها
    بین میانگین تعداد فولیکول ها در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی دار وجود داشت (05/0>p). میانگین تعداد فولیکول ها با گذشت زمان افزایش نشان داد ولی اختلاف معنی داری وجود نداشت. تعداد فولیکول های بدوی (Primordial Follicles) در هر سه گروه نسبت به بقیه انواع فولیکول ها بیشتر بود که نشان دهنده مقاومت بیشتر این نوع فولیکول ها به شرایط پیوند می باشد.
    نتیجه گیری
    فولیکول های آنترال نسبت به شرایط ایسکمی حساس ترین نوع و فولیکول های بدوی مقاوم ترین آنها هستند که به نظر می رسد پیوند تخمدان در ماهیچه می تواند راهکاری باشد برای درمان ناباروری در افرادی که نیاز به شیمی درمانی یا رادیوتراپی دارند.
    کلیدواژگان: تخمدان، پیوند، موش
  • حمیدرضا محمدی مطلق، کامران منصوری، یدالله شکیبا، مریم کشاورز، رضا خدارحمی، عباس صیامی، علی مصطفایی صفحه 190
    هدف
    بررسی فعالیت ضد رگ زایی عصاره آبی موسیر در مدل حلقه آئورت موش صحرایی
    مواد و روش ها
    ابتدا آئورت موش صحرایی را به قطعات 1 تا 2 میلی متری در آورده سپس در ماتریکس کلاژن نوع یک کشت داده شد. پس از ظاهر شدن نخستین جوانه ها از حلقه آئورت در روز سوم، عصاره آبی گیاه موسیر (در غلظت های 25 تا 800 میکروگرم در میلی لیتر) به نمونه ها اضافه گردید. در نهایت، نتایج فعالیت ضد رگ زایی آن با میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. سمی بودن غلظت های مختلف عصاره موسیر روی سلول های اندوتلیال بندناف انسان با روش تریپان بلو مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عصاره موسیر اثر ضد رگ زایی مناسبی در محدوده غلظتی 50 تا 800 میکروگرم در میلی لیتر دارد ولی در غلظت 25 میکروگرم، اثری محسوس در مهار رگ زایی ندارد. هم چنین، مشخص شد که عصاره در غلظت های فوق، اثر سمی محسوسی بر روی سلول های اندوتلیال ندارد.
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که عصاره آبی پیازچه های موسیر دارای فعالیت مهار رگ زایی چشم گیر است که بدون اثر سمی بر روی سلول ها در دامنه غلظتی 50 تا 800 میکروگرم در میلی لیتر می باشد. بنابراین موسیر یک نامزد مناسب برای تحقیقات بیشتر به عنوان یک داروی مورد استفاده در حالات پاتولوژیک وابسته به رگ زایی است.
    کلیدواژگان: رگ زایی، موسیر، حلقه های آئورت، سلول های اندوتلیال، عصاره آبی
  • سمیه تنهایی، کامران قائدی، خدیجه کربلایی، شهناز رضوی، مریم استادشریف، ملیحه نظری جهان تیغ، فرزانه ربیعی، مرضیه نعمت اللهی، حسین بهاروند، محمدحسین نصر اصفهانی صفحه 196
    هدف
    کلون نمودن cDNA پروتئین پراکسیزومی در پلاسمید یوکاریوتی بیانی EGFP-C1 و بررسی الگوی بیان ژن PEP و (Peroxisomal Protein) متصل به مارکر پروتئین سبز فلورسانس در سلول تخمدان خوکچه هندی
    مواد و روش ها
    پس از استخراج RNA کل سلول از قلب موش بالغ، cDNA مربوطه تهیه شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر PEP cDNA صورت گرفت. PEP cDNA تکثیر شده پس از هضم آنزیمی در پلاسمید EGFP-C1 قرار گرفت. باکتری های 10 One Shot TOP با محصول اتصال پلاسمید و PEP cDNA ترانس فورم گردید و پس ازکشت کلونی های مثبت دارای پلاسمید نو ترکیب با آزمون PCR انتخاب و تکثیر گردیدند و بر روی پلاسمید خالص شده ازآنها تست های هضم آنزیمی و تعیین توالی انجام شد. برای بررسی الگوی بیان PEP درون سلول های CHO، این سلول ها با 4 میگروگرم پلاسمید و 10 میکرولیتر لیپوفکتامین 2000 ترانس فکت شدند.
    یافته ها
    نتایج هضم آنزیمی و تعیین توالی ثابت کرد که قطعه تکثیر و کلون شده همان PEP cDNA می باشد. این cDNA 630 جفت بازی کدکننده 209 اسیدآمینه است که بررسی های بیوانفورماتیکی نشان دهنده وجود یک دامنه فیبرونکتین نوع 3 از اسیدآمینه 31 تا114 و با احتمال بسیار زیاد دو دامنه آلفا هلیکس درون غشایی آب گریز از اسید آمینه 12 تا 32 و 152 تا 169 در آن می باشد. نتایج ترانس فکشن سلولی به همراه رنگ آمیزی اختصاصی کاتالاز ثابت می کند که این پروتئین با سیگنال انتهای کربوکسیل خود، (Serine Lysine Lucine; SKL)، به درون اندامک پراکسیزوم منتقل می شود.
    نتیجه گیری
    مطالعات اثبات می کند که PEP یک پروتئین پراکسیزومی است؛ هرچند این پروتئین یک دامنه فیبرونکتین نوع 3 و دو دامنه آب گریز دارد که نقش آنها هنوز نامشخص است.
    کلیدواژگان: فیبرونکتین، پراکسیزوم، سیگنال PTS1
  • پریس کی نژاد، کاظم پریور، مهناز آذرنیا صفحه 204
    هدف
    بررسی اثر داروی منوتروپین انسانی در تحریک رشد فولیکول های تخمدانی مرغابی سانان در فصل غیر تولیدمثل
    مواد و روش ها
    مدل آزمایشی طرح، مرغابی سرسبز ماده بالغ بود که در خارج از فصل تولیدمثل (نیمه تیرماه تا نیمه مرداد ماه) مقدار 75 واحد داروی Human Menopausal Gonadotropin و (hMGn) به مدت10 روز به صورت عضلانی تزریق شد سپس بافت تخمدان گروه های شاهد و تجربی مورد بررسی های ماکروسکوپی و هیستولوژیک قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج، حاکی از اثر مثبت دارو بر بیشتر پارامترهای مورد بررسی است. در گروه تجربی اندازه تخمدان، تعداد تخمک های درحال تمایز (مراحل زرده سازی و پس زرده سازی) و قطر لایه تکا در تخمک های زرده ساز به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود. تفاوت سایر پارامترها (تعداد تخمک های تمایز نیافته و مرحله پیش زرده سازی، قطر هسته در تخمک های مراحل مختلف و قطر مویرگ ها در بافت تخمدان) بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    داروی hMG اثر مثبت و معنی داری بر رشد فولیکول های تخمدانی نمونه مورد آزمایش داشته است و استفاده از این دارو گام موثری در جهت ورود مرغابی سر سبز به فاز تخم گذاری محسوب می شود که به دنبال آن می توان با تلقیح مصنوعی به تکثیر گونه مورد نظر نیز کمک کرد.
    کلیدواژگان: مرغابی سانان، منوتروپین، روش های کمک باروری، تحریک تخمک گذاری
  • اعظم دالمن، پوپک افتخاری یزدی، مجتبی رضازاده ولوجردی، عبدالحسین شاهوردی، حمید گورابی، رحمان فاخری، احسان جان زمین، فاطمه صادقیان صفحه 212
    هدف
    تاثیر کاهش سرم، کشت تا تراکم سلولی (Confluence) و تراکم کامل سلولی (Full Cell Confluence) بر هم زمانی سیکل سلولی و آپوپتوز سلول های فیبروبلاست درمی بز.
    مواد و روش ها
    سلول های فیبروبلاست از گوش یک بز ماده 5/1 ساله به دست آمد. گروه های آزمایشی در این مطالعه شامل کشت سلول ها تا مرحله Confluent، کشت سلول های Confluent برای 72 ساعت و کاهش سرم سلول ها به مدت 48 و 72 ساعت می باشد.
    یافته ها
    آنالیز سیکل سلولی توسط فلوسایتومتری نشان داد که 48 و 72 ساعت کاهش سرم منجر به توقف چشم گیر سلول ها در 53/91 درصد سلول های تراکم کامل در مراحل G0/G1 قرار داشتند که بر عکس تیمار کاهش سرم در صد بیشتری از سلول ها در مرحله G1 بودند. زمانی که سنتز DNA توسط BrdU بررسی شد، 80/19 درصد از سلول های در حال رشد نرمال در فاز S بودند. در گروه های آزمایشی تغییر چشم گیری در درصد سلول های موجود در فاز S مشاهده شد (05/0>p). تحت شرایط کشت نرمال 67/6 درصد سلول ها آپوپتوز اولیه را نشان دادند. تیمار تراکم کامل سلولی، آپوپتوز را در سلول ها افزایش نداد. گروه 72 ساعت کاهش سرم افزایش معنی داری را در آپوپتوز اولیه نسبت به سایر گروه ها نشان داد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که فیبروبلاست های درمی بز به صورت مؤثر با استفاده از تیمارهای کاهش سرم و تراکم کامل سلولی در مراحل G0/G1 سیکل سلولی هم زمان شدند که برای انتقال هسته سلول سوماتیک در این گونه مفید می باشد. کاهش سرم به مدت 72 ساعت سلول ها را به صورت مؤثر در مرحله G0/G1 متوقف کرد ولی آپوپتوز را به صورت چشمگیر افزایش داد.
    کلیدواژگان: سیکل سلولی، هم زمان سازی، کاهش سرم، آپوپتوزیس، فیبروبلاست
  • وجیهه عسگری، محسن فروزانفر، سید مرتضی حسینی، مهدی حاجیان، فریبا مولوی، پروانه عابدی، لاله حسینی، حسین صادق، حمید بهرامیان، محمدحسین نصراصفهانی صفحه 220
    هدف
    معرفی یک روش ساده جهت انجماد شیشه ای بلاستوسیست های گاوی
    مواد و روش ها
    بلاستوسیست های تولید شده آزمایشگاهی گاوی، به طور تصادفی به نسبت یک به سه برای انجماد شیشه ای (100 بلاستوسیست) و یا کنترل (43 بلاستوسیست) استفاده شدند. برای انجماد شیشه ای، بلاستوسیست های متسع، ابتدا در محیط تعادل (8 دقیقه) و سپس در محلول انجماد شیشه ای (1 دقیقه) انکوبه شدند و پس از انتقال به نوک کرایوتیپ های دست ساخت درون ازت مایع قرار گرفتند. رویان های منجمد شده با غوطه ورسازی نوک کرایوتیپ ها در محلول های ذوب متوالی شست وشو و برای یک دوره 48 ساعت کشت داده شدند. میزان اتساع مجدد (Re-Expansion)، شکوفایی (Hatching) و دژنره شدن (Degeneration) بلاستوسیست های گروه انجمادی با گروه کنترل مقایسه شدند.
    یافته ها
    48 ساعت پس از ذوب جنین ها در گروه های انجمادی و کنترل، میزان اتساع مجدد به ترتیب 067/0 ± 5/78 درصد و 072/0 ± 6/81 درصد، میزان شکوفایی به ترتیب 083/0 ± 7/43 درصد و 089/0 ± 8/49 درصد و میزان دژنره شدن به ترتیب 082/0 ± 36 درصد و 087/0 ± 3/22 درصد بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0
    نتیجه گیری
    از آنجا که توانایی زنده مانی رویان های انجمادی تفاوت معنی داری با گروه کنترل نداشته است، می توان مطالعه حاضر را به عنوان یک روش کارآمد برای انجماد شیشه ای بلاستوسیست های گاوی معرفی نمود.
    کلیدواژگان: بلاستوسیست، گرم کردن، زنده مانی
  • حسین عزیزی، نرگس زارع مهرجردی، میرزا خلیل بهمنی، حسین بهاروند صفحه 228
    هدف
    بررسی اثر دهیدرواپی اندرواسترون به تنهایی و اثر دهیدرواپی اندرواسترون همراه با اسید رتینوئیک برتمایز سلول های عصبی از سلول های P19 و تعیین ماهیت آنها
    مواد و روش ها
    سلول های P19 به مدت 6 روز به صورت سوسپانسیون در ظروف کشت پلاستیکی مخصوص کشت باکتری همراه با محیط DMEM حاوی سرم کشت شد.در این مدت زمان سلول ها در معرض اسید رتینوئیک، دهیدرواپی اندرواسترون و اسید رتینوئیک + دهیدرواپی اندرواسترون قرار گرفت. سلول ها تریپسینه شده و به مدت 4 روز روی بستر پوشیده شده از پلی-L- لیزین کشت شد. سپس درصد بیان مارکرهای عصبی Tuj1، MAP-2، Tau، مارکرآستروسیتی (GFAP)، درصد نوروترانسمیترهای تیروزین هیدروکسیلاز، گلوتامات، سروتونین واستیل کولین سلول های عصبی با فلوسایتومتری، ایمونوسیتوشیمی و RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    آنالیزهای فلوسایتومتری نشان داد که حدود 3 ± 63 درصد سلول ها Tuj1 و حدود 1 ± 5 درصد سلول ها تیروزین هیدروکسیلاز را در گروه اسید رتینوئیک بیان می کند. اما درگروه تحت تیمار اسید رتینوئیک + دهیدرواپی اندرواسترون بیان Tuj1 به حدود 1 ± 74 درصد و نوروترانسمیتر تیروزین هیدروکسیلاز به حدود 2 ± 23 درصد افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که دهیدرواپی اندرواسترون به همراه اسید رتینوئیک تعداد سلول های عصبی Tuj1 و عصب های دوپامینرزیک مشتق شده از سلول P19 را افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: اسید رتینوئیک، تمایز به سلول های عصبی، دهیدرواپی اندرواسترون
  • سیدابوالحسن شاهزاده فاضلی، محمدحسین صنعتی، داود نصرآبادی، علیرضا پویا، حسین بهاروند، سیدقاسم حسینی سالکده صفحه 236
    هدف
    شناسایی آسیب های مولکولی وارده بر سیستم عصبی مرکزی مدل حیوانی بیماری مالتیپل اسکلروزیس
    مواد و روش ها
    مدل موشی انسفالومیلیت اتوایمیون تجربی (Experimental autoimmune encephalomyelitis; EAE) به وسیله ماده گلیکوپروتئین الیگودندروسیت میلین القا گردید. پروفایل های بیانی پروتئین های سیستم عصبی مرکزی موارد سالم و نمره بالینی 1 و 3 مدل EAE با استفاده از روش پروتئومیکس مبتنی بر الکتروفورز دو بعدی به همراه اسپکترومتری جرمی از نوع MALDI TOF/TOF مطالعه گردید.
    یافته ها
    هشت پروتئین میتوکندریایی را که به صورت متفاوت در سیستم عصبی مرکزی بیان شده بودند، شناسایی شد که همه آنها در نمره بالینی 1 و 3 یا هر دو، کاهش بیان را نشان دادند. از بین آنها 5 پروتئین متعلق به زنجیره تنفسی میتوکندری بودند که عبارت از: NADH دهیدروژناز (یوبیکینون) Fe-s پروتئین 8، دسیتوکروم c اکسیداز Va، سیتوکروم c اکسیداز Vb، ز ATP5B و NADH دهیدروژناز فلاووپروتئین 2 بودند.هم چنین کاهش بیان 3 پروتئین میتوکندریایی دیگر از جمله: گلوتاردوکسین5، استرادیول 17 بتا دهیدروژناز 8، و ایزوسیترات دهیدروژناز مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    کاهش بیان پروتئین های میتوکندریایی، این فرضیه را تقویت می بخشد که آسیب های شبه هیپوکسی در بافت آسیب دیده مالتیپل اسکلروزیس ممکن است به دلیل اختلالات میتوکندریایی باشد.
    کلیدواژگان: میتوکندری، پروتئومیکس، انسفالومیلیت اتوایمیون تجربی، مالتیپل اسکلروزیس
  • گزارش موردی
  • سید حسین میرهندی، محمدعلی ضیا، کوییچی ماکی مورا صفحه 244
    گزارش حاضر بر اساس توالی اسیدهای نوکلئیک ناحیه D1/D2 26S rDNA که توالی ناحیه ITS1 که مارکرهایی برای افتراق گونه هاست، ایزوله جدیدی از این جنس را معرفی می نماید.
    نمونه کشت داده شد و کلونی مالاسزیای مجهول جداسازی گردید. با استفاده از دو جفت پرایمر، یکی جهت قطعه D1/D2 موجود درناحیه 26S و دیگری ناحیه TS1 مربوط به DNAی ریبوزومی، PCR انجام شده و توالی نوکلئوتیدی قطعات مزبور تعیین گردید. توالی ها مورد آنالیز قرار گرفته و با توالی های همان نواحی در سایر مالاسزیاها و سایر میکروارگانیسم ها مقایسه شد.
    کلونی های رشد یافته و نیز مورفولوژی میکروسکوپی سلول های مخمری حکایت از وجود مخمرهایی از جنس مالاسزیا داشت. با اجرای واکنش PCR یک قطعه DNA به وزن حدود 580 جفت بازو مشابه با سایر مالاسزیاها مشاهده گردید. برش محصول PCR با آنزیم CfoI، و الکتروفورز محصولات RFLP، الگویی به دست آمد که با هیچ کدام از مالاسزیاهای شناخته شده مطابقت نداشت. با الکتروفورز محصول PCR مربوط به ITS1 نیز یک باند به وزن حدود280 جفت باز مشاهده گردید. پس ازآنالیز توالی های 26S و ITS1 مشخص شد که سکانس های این ایزوله با سایر مالاسزیاها به میزان قابل توجهی تفاوت دارد.
    با توجه به الگوی جدیدی که در نتایج حاصل از RFLP ناحیه 26S rDNA مشاهده شد و نظر به اینکه نواحی D1/D2 و نیز ITS1 موجود در کمپلکس ژنی rDNA مارکرهای پذیرفته شده ای برای تعیین جایگاه تاکسونومیک مالاسزیاها می باشند و از آنجا که این نواحی در مالاسزیای جدا شده در طی این تحقیق دارای توالی نوکلئوتیدی کاملا متفاوت با سایر مالاسزیاها بود، به عنوان یک ایزوله با مشخصات ژنتیکی و تاکسونومیک جدید معرفی می شود.
    کلیدواژگان: مالاسزیا، DNA ریبوزومی، طبقه بندی
  • تصاویر رنگی
    صفحه 250
  • بیانیه انجمن سردبیران
    صفحه 260
  • بیانیه گروهی از سردبیران مجلات علمی پزشکی کشور
    صفحه 261