فهرست مطالب

ارمغان دانش - سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 108، فروردین 1395)

نشریه ارمغان دانش
سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 108، فروردین 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/01/24
  • تعداد عناوین: 9
|
  • زهرا جهانگیری، مهدی عبدالوهاب *، حسین باقری، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی صفحات 1-13
    زمینه و هدف
    فلج مغزی یکی از دلایل رایج ناتوانی در دوران کودکی است که بر رشد حرکتی و وضعیت بدن تاثیر می گذارد و منجر به محدودیت در انجام فعالیت ها می شود. عملکرد بازو و دست در کودکان فلج مغزی همی پلژیک دچار مشکل می شود و همین امر منجر به ناتوانی در انجام فعالیت های روزمره زندگی آنها می شود. ارتز ها و اسپلینت ها به منظور بهبود وضعیت ، دامنه حرکتی و عملکرد دست مورد استفاده قرار می گیرند و در نتیجه می توانند بر انجام فعالیت ها توسط کودک تاثیر بگذارند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک بر انجام فعالیت ها، اسپاستی سیته، دامنه حرکتی و زبردستی کودکان فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 12-8 ساله می باشد.
    روش بررسی
    روش مطالعه در این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سویه کور می باشد. 20 بیمار فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 8 تا 12 ساله از بین کودکانی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار داده شدند. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و 6 ساعت در روز استفاده کردند. مدت زمان استفاده از اسپلینت در طول روز، سه وعده دو ساعته بود. در این مطالعه از مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست، ساعد و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی مچ دست، ساعد و آرنج ، از آزمون Box & Block برای ارزیابی زبردستی و از مقیاس Activity Scale for Kids برای بررسی نحوه انجام فعالیت های کودکان استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج ارزیابی ها در گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفت و با هم مقایسه شد. در گروه مورد نتایج ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار اسپاستی سیته مفصل مچ دست(005/0p<) ، اسپاستی سیته ساعد (003/0p<)، دامنه حرکتی مفصل مچ دست (001/0p<)، دامنه حرکتی ساعد (003/0p<)، زبردستی (001/0p<) و فعالیت های کودکان (002/0p<) بود، اما تاثیر معناداری بر اسپاستی سیته آرنج (157/0p<) و دامنه حرکتی آرنج (343/0p<) مشاهده نشد. در گروه شاهد، ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار در هیچ کدام از موارد فوق نبود(05/0p>). در مقایسه گروه مورد و شاهد با یکدیگر نتایج نشان می دهد که قبل از مداخله، تفاوت معناداری بین میانگین های گروه مورد و شاهد مشاهده نمی شود، اما بعد از مداخله، به غیر از دامنه حرکتی و اسپاستی سیتی آرنج، در سایر متغیرها تفاوت معناداری بین میانگین های گروه مورد و شاهد مشاهده می شود.
    نتیجه گیری
    اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و 6 ساعت در روز، می تواند روش موثری جهت بهبود انجام فعالیت ها، اسپاستی سیته و دامنه حرکتی مفاصل مچ دست و ساعد، زبردستی کودکان فلج مغزی همی پلژیک باشد.
    کلیدواژگان: فلج مغزی، اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک، فعالیت های کودکان، همی پلژیک اسپاستیک
  • مهناز طاهریانفرد *، شیوا برومند صفحات 14-26
    زمینه و هدف
    در معرض بیس فنول آ(BPA) قرار گرفتن افزایش قابل توجهی در سطوح mRNA گیرندهD1 دوپامین در کل مغز ایجاد کرده است. لذا هدف تحقیق حاضر عبارت است از: اثر BPA بر توزیع گیرندهD1 دوپامین در هسته های اکامبنس و پوتامن دمی در مغز موش های صحرایی نر در شرایط بدون یادگیری و همراه با یادگیری.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 30 موش صحرایی نر با وزن 220-300 گرم استفاده شد. حیوانات به 6 گروه 5 تایی تقسیم شدند. BPA در دو دوز 5 و 50 میلی گرم به ازای یک کیلوگرم وزن بدن در روز به مدت 15 روز به صورت خوراکی استفاده شد. تست یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال توسط شاتل باکس انجام شد. بررسی توزیع گیرندهD1 دوپامین توسط تکنیک ایمنوهیستوشیمی انجام شد. جهت مقایسه رنگ در نمونه ها از نرم افزار تحلیل گر تصویر (Image Analyzer) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه و تست تشخیصی توکی استفاده شد. سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    داده های این پژوهش نشان داد که BPA در هر دو دوز در مقایسه با گروه شاهد2 باعث کاهش معنی داری (05/0>P) در توزیع گیرندهD1 دوپامین در هسته اکامبنس در موش های صحرایی نر همراه با یادگیری شد. BPA در هر دو دوز در مقایسه با گروه شاهد1 و2 باعث کاهش معنی داری (05/0>P) در توزیع گیرندهD1 دوپامین در هسته پوتامن دمی در موش های صحرایی نر بدون یادگیری و همراه با یادگیری شد. توزیع گیرندهD1 دوپامین در هسته های اکامبنس و پوتامن در گروه شاهد 2 بطور معنی داری (05/0>P) بیش از شاهد1 بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاضر BPA باعث اختلال در توزیع گیرندهD1 دوپامین در هسته های اکامبنس و پوتامن شد، در حالیکه، BPA در موش های آموزش دیده اثر قابل توجهی بر توزیع گیرندهD1 دوپامین در موش هایی که در معرض BPA قرار داشتند، نداشت.
    کلیدواژگان: BPA، هسته های اکامبنس و پوتامن دمی، یادگیری احترازی غیر فعال، شاتل باکس، گیرندهD1 دوپامین، موش صحرایی نر
  • ناصر میرازی *، سمانه طاهری صفحات 27-39
    زمینه و هدف
    غده تیروئید نقش مهمی در رشد و متابولیسم بدن دارد. هیپوتیروئیدی اختلالی است که تاثیر زیادی در اندام های مختلف بدن ایجاد می نماید. استفاده از گیاهان داروئی در درمان بسیاری از بیماری ها رایج می باشد. گیاه هل سبز یکی از گیاهان دارویی محسوب می گردد که در طب سنتی کاربرد وسیعی دارد. در این بررسی اثرات عصاره هیدروالکلی دانه هل سبز در شرایط هیپوتیروئید در موش های سوری نر مورد بررسی واقع گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، تعداد 42 سر موش سوری نر به 6 گروه کنترل، شاهد هیپوتیروئیدی، تیمارهای 1، 2و 3 (دوزهای 100، 200 و 400 میلی گرم بازاء کیلوگرم وزن بدن روزانه، به صورت تزریق داخل صفاقی و به مدت 10 روز) و گروه دریافت کننده لوتیروکسین (15 میکروگرم بازاء کیلوگرم وزن بدن روزانه و به مدت 10 روز، به صورت گاواژ) تقسیم شدند. گروه های شاهد ، تیمار و دریافت کننده لوتیروکسین به مدت 15 روز پروپیل تیواوراسیل (PTU) 1/0 درصد (از طریق آب آشامیدنی) دریافت نمودند. گروه کنترل روزانه 25/0 میلی لیتر سرم سالین نرمال به صورت درون صفاقی دریافت نمودند. در پایان آزمایش موش ها توسط اتر بیهوش گردیده و خون گیری مستقیم از قلب جهت تهیه سرم خون و اندازه گیری هورمون های TSH،T3 & T4 صورت گرفت. داده ها به صورت mean±SEM ارائه و با روش آماری ANOVA مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که غلظت سرمی هورمون های تیروئیدی T4وT3 در گروه دریافت کننده (PTU) کاهش معنی دار و هورمون TSH افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل داشت (001/0p<). همچنین در گروه های دریافت کننده (PTU) و تیمار شده با غلظت های مختلف عصاره هل سبز هورمون های T4وT3نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار نشان داد. علاوه بر این هورمون های T4وT3در گروه دریافت کننده داروی لووتیروکسین نسبت به گروه کنترل و شاهد هیپوتیروئیدی دارای افزایش معنی داری می باشد (01/0p<).
    نتیجه گیری
    عصاره میوه گیاه هل سبز احتمالا به دلیل دارا بودن ترکیبات آنتی اکسیدانی و فلاونوئیدی قادر است در روند سنتز هورمون های تیروئیدی در موش سوری نر و افزایش سطح سرمی آنها تاثیرات قابل توجهی را اعمال نماید.
    کلیدواژگان: هیپوتیروئیدی، گیاه هل سبز، T3 &، amp، T4، موش سوری
  • ابراهیم بنی طالبی *، مجید چراغ چشم، محمد فرامرزی صفحات 40-56
    زمینه و هدف
    روش های درمانی مختلفی پس از آسیب طناب نخاعی شامل تمرینات مقاومتی زمینی، آب درمانی، تمرین لوکوموتور با حمایت وزن و تحریک الکتریکی عملکردی وجود دارد. بنابراین، هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر تمرین رایج و تمرین لوکوموتوربر کیفیت زندگی، ترکیب بدنی و سرعت راه رفتن در افراد پاراپلژی ناقص است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس ازمون است. تعداد 17 نفر بیمار مبتلا به ضایعه نخاعی پاراپلژی به صورت در دسترس و داوطلبانه به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. این آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تمرین لوکوموتور با حمایت وزن (10 = N) و گروه تمرین رایج (7 = N) تقسیم شدند. آزمودنی ها در یک دوره 12 هفته ای، 4 جلسه 60 دقیقه ای در هفته شرکت کردند. برای ارزیابی عملکرد حرکتی افراد ضایعه نخاعی ناقص از سرعت راه رفتن افراد ضایعه نخاعی استفاده گردید. پرسشنامه SF-36 برای ارزیابی کیفیت زندگی از نظر وضعیت جسمانی و روانی استفاده شد که بوسیله ترکیب نمرات حیطه های هشت گانه تشکیل دهنده سلامت به دست می آید.
    یافته ها
    داده ها تفاوت معنی داری در نمره عملکرد جسمانی (PF) (039/0=P)، انرژی و خستگی (VI) (002/0=P)، سلامت روحی (MH) (004/0=P) و سلامت عمومی (GH) (025/0=P) نشان داد. اما تفاوت معنی داری در نمره محدودیت در نقش جسمانی (RP) (897/0=P)، درد جسمانی (BP) (780/0=P)، عملکرد اجتماعی (SF) (068/0=P) و محدودیت در نقش احساسی (RE) (434/0=P) مشاده نشد. همچنین تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی از نظر جسمی و (313/0=P) روانی (257/0=P) بین دو گروه وجود نداشت. بعلاوه، نتایج تحقیق نشان می دهد که تفاوت معنی داری در وزن (003/0P=)، BMI (001/0P=)، درصد چربی بدن (001/0P=) و سرعت راه رفتن (001/0P=) بین گروه تمرین لوکوموتور و گروه تمرینات رایج وجود داشت.
    نتیجه گیری
    هرچند نتایج تحقیق نشان داد که در برخی از ابعاد کیفیت زندگی تفاوت معنی داری بین دو نوع مداخله توانبخشی وجود دارد، اما در مجموع هر دو نوع تمرین دستاوردهای موثر و یکسانی در بهبود کیفیت زندگی، ترکیب بدن و سرعت راه رفتن افراد پاراپلژی بهمراه داشت.
    کلیدواژگان: تمرین لوکوموتور، کیفیت زندگی، پاراپلژی ناقص، ترکیب بدن، سرعت راه رفتن
  • محمدطاهر افشون پور *، عبدالحمید حبیبی، روح الله رنجبر صفحات 57-70
    زمینه و هدف
    آپلین، آدیپوکاین جدیدی است که نقش مهمی در تنظیم هومئوستاز انرژی و بهبود مقاومت به انسولین دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی تداومی بر غلظت آپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کاربردی و به روش نیمه تجربی بود. در این مطالعه 24 مرد بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز به روش هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تمرین هوازی تداومی(12 نفر) و کنترل(12 نفر) قرار گرفتند. شاخص های تن سنجی، ترکیب بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها با استفاده از آزمون تعدیل شده بروس، اندازه گیری شد. آزمودنی ها تمرین هوازی تداومی را به مدت هشت هفته(3 جلسه در هفته، 20 تا 45 دقیقه در هر جلسه با شدت 40 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب) به اجرا در آوردند. پیش از شروع تمرین های و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، غلظت پلاسمایی آپلین، گلوکز و انسولین و شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته، تحلیل کواریانس و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج تحقیق، کاهش معنی دار غلظت گلوکز خون، انسولین خون و شاخص مقاومت به انسولین گروه تمرین را در مقایسه با پیش آزمون و گروه کنترل نشان داد، در حالی که افزایش معنی دار غلظت آپلین پلاسما گروه تمرین در مقایسه با پیش آزمون و گروه کنترل مشاهده گردید. هم چنین، بین غلظت آپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین پس از هشت هفته تمرین هوازی تداومی رابطه معکوس و معنی داری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تمرین هوازی تداومی با شدت کم تا متوسط می تواند بر غلظت آپلین پلاسما موثر باشد، هم چنین موجب کنترل قند خون و بهبود مقاومت به انسولین در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 گردد.
    کلیدواژگان: آدیپوکاین، آپلین، مقاومت به انسولین، دیابت نوع 2، تمرین هوازی تداومی
  • گتابی احمد صالحی، فاطمه زابلی * صفحات 71-83
    مقدمه واهداف
    مقاومت آنزیمی بتالاکتاماز طیف گسترده(ESBL) یکی از شایع ترین مقاومت آنزیمی بتالاکتامازدر باکتری های عامل عفونت های بیمارستانی است.از مهمترین عوامل این نوع مقاومت دارویی،مصرف خودسرانه و یا بیش از حد آنتی بیوتیک ها می باشد. الگوی مقاومت سویه های باکتریایی مولد عفونت های بیمارستانی با مکانیسم ESBLs در مناطق مختلف ایران در دسترس نمی باشد وشیوع آن در فصل های سال متفاوت بوده و موارد مقاومت آن درحال افزایش می باشد. هدف از این مطالعه،تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و وجود ژن های بتالاکتامازیSHV، TEM،-M CTXدر سویه های کلبسیلا مولدESBL از نمونه های بالینی در بیمارستان یحیی نژاد بابل بود.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی در مقطع زمانی شش ماهه در سال1393 انجام گرفت.از میان 2075 نمونه های بالینی(ادرار،خون،ترشحات برونش، لوله تراشه، زخم، مایعات پلور،CSF، آسیت، مفصل، مغز استخوان) تعداد 39 ایزوله سویه های کلبسیلا از بیماران بستری وسرپایی بیمارستان شهید یحیی نژاد با روش انتشار دیسک بر اساس دستور العمل(CLSI) تعیین هویت شدند.برای تمامی سویه ها تست حساسیت آنتی بیوتیکی انجام وسپس سویه ها با روش سینرژیک دودیسک از نظروجودESBL جداسازی شد.درمرحله بعد DNA استخراج شده با استفاده از پرایمر های اختصاصی ازنظر حضور ژن هایSHV، TEM،-M CTX به روش PCR بررسی گردید.داده های جمع آوری شده با استفاده، نرم افزارSPSS و با آزمون های آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    فراوانی سویه های تشخیص داده شده شامل؛31(49/79) ایزوله کلبسیلا پنومونیه،5(82/12) ایزوله کلبسیلا اکسی توکا،3(69/7) ایزوله کلبسیلا اوزنه بود.ازمیان ایزوله سویه های کلبسیلا 19(72/48%) ایزوله مقاوم به سفوتاکسیم،14(90/35%) ایزوله مقاوم به سفتازیدیم،18(16/46 %) ایزوله مقاوم به آمیکاسین، 13(34/33 %) ایزوله مقاوم به مروپنم،18(15/46 %) ایزوله مقاوم به سیپروفلوکساسین، 26(67/66 %) ایزوله مقاوم به سفتریاکسون،12(77/30 %) ایزوله مقاوم به پنی سیلین تازوباکتام و16(03/41 %) ایزوله مقاوم به آمپی سیلین سولباکتام بودند. از بین39 ایزوله سویه های کلبسیلا،10(64/25%) ایزوله کلبسیلا پنومونیهESBL مثبت، 10(100%) ایزوله ژنSHV bla،6(60%)ایزوله ژنTEM bla و4(40%)ایزوله ژن CTX-M blaبودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به درصد بالای مقاومت به سفالوسپورین های نسل سوم، انجام دقیق آنتی بیوگرام و پرهیز از تجویز بی رویه آنتی بیوتیک ها در عفونت های ناشی از ارگانیسم های تولید کنندهESBL و غربالگری نمونه های بالینی از لحاظ مقاومت بهESBL وهمچنین راهکارهای لازم جهت کمک به پزشکان در تشخیص بیماری و استفاده از درمان مناسب از اهمیت زیادی برخوردار است.لذا تشخیص ژن هایSHV ،TEM،-M CTXدر کلبسیلا پنومونیه با روش PCR روی نمونه هایDNA تخلیص شده امکان پذیر است.
    کلیدواژگان: کلبسیلاپنومونیه، مقاومت آنتی بیوتیکی، آنزیم بتالاکتاماز طیف گسترده، PCR
  • سجاد افروز، محمد امین قطعی *، محمد ذوالعدل، محمدحسین سنگتراش، علیرضا عوض پور صفحات 84-94
    مقدمه
    تالاسمی بیماری با توارث اتوزومی مغلوب که به علت اختلال در واریانت های ساختاری یا سنتز زنجیره های گلوبینی ایجاد می شود. غربالگری بیماری تالاسمی در داوطلبین ازدواج، فرصتی مناسب جهت پیش گیری و کنترل این بیماری است. با توجه به اهمیت تغییرات اندکس های خونی این مبتلایان، این مطالعه با هدف مقایسه تغییرات میانگین اندکس های خونی در داوطلبین ازدواج استان کهگیلویه و بویراحمد با نوع تالاسمی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی نتایج آنالیز ژنتیکی با روش GAP-PCR متضمن نوع تالاسمی و مقادیر ایندکس های خونی MCV، MCH،HBA2 وRBC مربوط به 111 نفر از داوطلبین ازدواج مراجعه کننده به مراکز بهداشت استان به همراه مشخصات جمعیت شناختی آنها وارد نرم افزار SPSS 17 شده و با استفاده از آزمون های Anova و ضریب همبستگی پیرسون ،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    تالاسمی آلفا با 4/78 درصد، غیر آلفا-بتا با 9درصد و بتا با 1/8 درصد بیشترین فراوانی را داشتند. میانگین اندکس های خونی داوطلبین ازدواج تالاسمیک HBA2 با 75/0±77/2،MCV با 58/5 ±62/75، MCH با 40/2±87/23 وRBC با 62/0±61/5 بود. میانگین MCV در مبتلایان به تالاسمی آلفا بطور معنادار آماری بیشتر از این شاخص در مبتلایان به تالاسمی بتا بود. تفاوت میانگین اندکس MCV در بیماران تالاسمی آلفا و بیماران دچار تالاسمی غیر آلفا/بتا معنادار نبود. تفاوت میانگینMCV برای تالاسمی بتا با هر دو تالاسمی آلفا و غیر آلفا/بتا معنادار بود. برای اندکس هایMCH و HBA2، نتایج مشابه با MCV بدست آمد در حالی که تفاوت میانگین RBC برای هیچ یک از انواع تالاسمی معنادار نبود. در تمامی مبتلایان به انواع تالاسمی بین MCV و MCH همبستگی مستقیم معنادار وجود داشت. در مبتلایان به آلفا تالاسمی بین این دو اندکس با RBC همبستگی معنادار معکوس بود (0/01 p=).
    نتیجه گیری
    تفاوت معنا دار میانگین اندکس های خون MCV، MCH و HBA2 در مبتلایان به تالاسمی آلفا با بتا و تالاسمی غیر آلفا/بتا با بتا و بتا تالاسمی با هر دو می تواند به عنوان یک شاخص پیشگویی کننده در تشخیص بالینی انواع تالاسمی در استان عمل نماید.
    کلیدواژگان: تالاسمی آلفا، تالاسمی بتا، اندکس های خونی، کهگیلویه و بویراحمد
  • علیرضا جباری، محمود کیوان آرا، مینا عزیززاده *، فاطمه رهی صفحات 95-106
    مقدمه
    تعرفه گذاری یکی از مهمترین ابزارهای سیاست گذاران نظام درمانی هر کشور، برای اعمال تولیت است که در عدالت،کارایی،کیفیت و پاسخگویی در ارایه ی خدمات تاثیرگذار بوده و با آن می توان بر میزان دسترسی و استفاده از خدمات تاثیر گذاشت. تغییر تعرفه های پزشکی از سویی درآمد ارایه کنندگان خدمات پزشکی و بیمارستانی و از سوی دیگر هزینه تامین کنندگان منابع مالی خدمات مراقبت پزشکی و بیمارستانی را تحت تاثیر قرار می دهد.
    روش اجرا: این مطالعه از نوع مطالعه ی کیفی می باشد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شده و تا اشباع داده ها ادامه یافت، مشارکت کنندگان 12 نفر از مدیران سلامت شهرهای تهران، اصفهان و تبریز انتخاب شد که در راستای هدف پژوهش به مصاحبه ی عمیق با آنان پرداخته شد. روش تحلیل داده ها در این پژوهش بر مبنای روش تحلیل موضوعی است. معیارهایی مانند «موثق بودن اطلاعات»، «قابل اعتماد بودن»، «قابل اطمینان بودن» و «قابل تثبیت بودن» داده ها در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش دو دسته پیامدهای مثبت و منفی را در نتیجه ی اصلاح تعرفه های خدمات پزشکی و افزایش احتمالی و البته منطقی و علمی آن معرفی نمود. این پیامدهای مثبت شامل؛ پیامدهای رفتاری، اقتصادی و رضایتمندی ذی نفعان می باشد. و پیامدهای منفی شامل پیامدهای اقتصادی و نارضایتی عده معدودی می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    پیش بینی پیامدهای یاد شده، در هنگام اصلاح تعرفه های خدمات پزشکی علاوه بر اشاره به مزایای کسب شده در قالب پیامدهای مثبت و تشویق تعرفه گذاران و سیاستگذاران بهداشت و درمان، آنان را متوجه پیامدهای منفی به ویژه از نظر اقتصادی در نیاز به تامین افزایش در تعرفه ها و نیاز به اندیشیدن برای تامین منابع مالی جبرانی می نماید.
    کلیدواژگان: تعرفه ی درست، تعرفه پزشکی، اصلاح، پیامدها
  • ناهید رادنیا، مرضیه اتوگرا *، فاطمه سجادی، سمیه حسینی راد صفحات 107-113
    زمینه و هدف
    میزوپروستول یک آنالوگ سنتتیک پروستاگلاندین E1 است که برای پیشگیری از زخم اولسرپپتیک ناشی از NSAID به کار می رود. میزوپروستول جهت القای لیبر و ختم بارداری در اواسط بارداری و قبل از دیلاتاسیون و کورتاژ در ترایمستر اول استفاده می شود. پارگی رحم یکی از عوارض نادر اما جدی القای لیبر در مصرف میزوپروسترول است و این مقاله یک مورد پارگی رحم به دنبال مصرف میزوپروستول در خانم پرایمی گراوید را گزارش می کند.
    معرفی بیمار : خانمی 19 ساله پرایمی گراوید با درد اپی گاسترمراجعه کرده که در بخش اورژانس بیمارستان توسط متخصص زنان تحت سونوگرافی پرتابل قرار گرفته و ضربان قلب جنین در ناحیه سوپراپوبیک قابل سمع نبود و با توجه به مایع آزاد و خون آزاد فراوان در شکم در هفته 12 بارداری با تشخیص هیدروپس فتالیس مجوز سقط قانونی را گرفته و در هفته 16 بارداری در بیمارستان بستری و طی 48 ساعت باتوجه به استفاده از میزوپروستول و اکسی توسین طبق پروتکل بخش بدون هیچ گونه علایمی دال برخونریزی و دیلاتاسیون، مرخص می شود. مجددا ظرف 48 ساعت به بیمارستان مراجعه و مجددا اقدامات فوق برای بیمار اجرا می شود که منجر به دفع جنین نمی گردد، 18 روز پس از این اقدام با علایم شکم حاد به بیمارستان مراجعه کرده و در اورژانس اقدامات لازم برای بیمار انجام شده و با انجام سونو گرافی هموپریتول تشخیص داده می شود، تحت عمل لاپاروتومی قرارمی گیرد که جراح جفت و جنین را از داخل حفره شکم خارج می کند و با بررسی رحم، شاخ فرعی و رحم دارای سپتوم ناقص برای بیمار در هنگام عمل مشاهده می شود.
    نتیجه گیری
    پارگی به دنبال میزوپروستول بسیار نادر است و با توجه به عوارض جبران ناپذیر ذکر شده در این مقاله ، باید تمهیدات لازم در طی استفاده از آن به عمل آید و حتما قبل از تجویز دارو از نرمال بودن رحم ، اطمینان حاصل شود.
    کلیدواژگان: پارگی رحم، میزوپروستول، گزارش موردی
|
  • Jahangiri Z., Abdolvahab M. *, Bagheri H., Jalili M., Baghestani Ar Pages 1-13
    Background and Aim
    Cerebral palsy is a common cause of disability in childhood that effects on posture and motor development and leads in activity limitation.In this children, the function of hand and arm become problematic and this can lead to disability in doing of activities of daily living. Orthosis and splints are used to improve position, range of motion, hand function and finally can improve doing of activities in children. The aim of this study was to investigate the effects of static anti-pronation splint on activity,spasticity, range of motion, and function of affected hand of spastic hemiplegic children of 8-12 years old.
    Methods
    This study is a single blind randomised control trial that was approved by ethical committee of Tehran University of Medical Scienses(Irct ID: IRCT2014042717450N1 ). 20 spastic hemiplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old were selected through students who studied in physical disabled schools in Tehran city and had the inclusion criteria.Patients randomly divided into intervention and control group.Patients in intervention group used a static anti-pronation splint for two months, 6 hours daily.Duration of using the splint was 3 sets of 2 hours a day. In this study the Activity Scale for Kids was used to evaluate activitiy implementation of children, the Modified Ashworth Scale was used to assess spasticity of wrist, forearm and elbow, ROM of wrist, forearm and elbow were tested with goniometer and Box & Block test was used to evaluate hand function.
    Results
    The results in intervention and control group were interpreted and compared together. Results in intervention group showed a significant improvement in activities of children(p0.05) . In comparing the results of intervention and control group, before the study there was not a significant diference between two groups but after study, the diference was significant.
    Conclusions
    Information from present research shows that using static anti-pronation splint for 2 months ,6 hours a day, can be an effective method to improve activity implementation, wrist and forearm spasticity and range of motion and hand function in hemiplegic CP children.
    Keywords: Cerebral palsy, Activities of children, Static anti, pronation splint, Spastic hemiplegic
  • Dr Mahnaz Taherianfard *, Shiva Bromand Pages 14-26
    Introduction
    exposure to Bisphenol A (BPA) produced a significant increase in levels of the dopamine D1 receptor mRNA in the whole brain. So the aim of present study was to investigate: The effect of BPA on dopamine D1 receptor distribution in accumbens (aca) and caudate putamen (cpu) nuclei in with and without learning of male rats.
    Material and
    Methods
    In this experimental study, thirty male rats weighting 220- 300 g were used. Animals were divided into 6 groups that each of them have 5 male rats. BPA in doses 5 and 5o mg/kg/day were used by oral intake for 15 days. Learning and memory were performed by a passive avoidance shuttle-box. Distribution of dopamine D1 receptor was investigated by immunohistochemical procedure. For determination of color difference the software of Image Analyzer were used. For data analyzing, Onaway ANOVA test and Tukey as post-hoc were used. Significant level was considered P
    Results
    Data in the present study showed that BPA in two dose significantly (P
    Conclusion
    According to present results BPA impair dopamine D1 receptor distribution in aca and cpu nuclei of male rats, while the BPA in learned animal has not significant effects on dopamine D1 receptor distribution.
    Keywords: BPA, passive avoidance learning, shuttle, box, dopamine D1 receptor, male rats
  • Naser Mirazi *, Samaneh Taheri Pages 27-39
    Introduction
    .Thyroid gland has an important role in growh and metabolism in the body. Hypothyroidism is a disorder that act on body organs. The medicinal plants in treatment of disease are widely used. Elettaria Cardamomum L. is known as a medicinal plant with widely use in traditional medicine. In this study the Elettaria Cardamomum hydroethanolic extract (ECE) on hypothyroid male mice has been investigated .
    Material and
    Methods
    In this experimental study 42 male mice were divided to 6 groups randomly: control groups, witness (taking propylthiouracil ,PTU 0.1% in tap water), treated groups 1,2 and 3: (taking PTU, 0.1% in tap water 100, 200 and 400 mg/kg ECE , i.p) and levothyroxine group (taking PTU, 0.1% in tap water 15 µg/kg. gavaged). The PTU 0.1% administered for 15 days, then the groups received ECE and levothyroxine for 10 days. The control group were received daily 0.25ml normal saline intraperituneally. At the end of experiment, animals were anesthetized by ether and blood samples collected from heart directly for analyzing TSH,T3 & T4 hormones. The data were expressed as mean±SEM and analyzed by ANOVA statistical software. The significant differences were expressed with P
    Results
    The results of this study showed that the T3 and T4 level decreased and TSH level increased compared with control group significantly in taking PTU group(P
    Conclusion
    The ECE may be has antioxidant and flavonoid compounds which are able to act on thyroid hormones synthesis considerably and increase its serum levels in male mice.
    Keywords: Hypothyroidism, Elettaria cardamomum, T3, amp, T4, mice
  • Ebrahim Banitalebi *, Majid Cheragh Cheshm, Mohammad Faramarzi Pages 40-56
    Introduction
    There are various treatment methods include land-based training, hydrotherapy, locomotor training with bodyweight support and functional electrical stimulation after spinal cord injury. So, the aim of this study was the comparison of effect of conventional exercise and locomotor training on quality of life, body composition and speed walk in incomplete paraplegic persons.
    Methods
    This is a quasi-experimental study. 17 voluntary paraplegic spinal cord injured persons, selected availability and voluntarily. The subjects were randomly assigned to locomotor group (N=10) and conventional exercises group (N=7). The subjects trained for 12 weeks, four sessions per week and 60 min per session. Locomotor session include 15 min warm-up on fixed gear bike, 45 min locomotor with 50% body weight and 10 min cold-down finally. 10% load was added each week. Traditional exercises session included 15 min warm-up plus 45 min stretch exercise and resistance training. The first samples were taken 24 h before the first session and the second samples were taken 48 h after the last session (after 12 weeks).
    Results
    The data showed that there were significant differences physical functioning (P = 0.039), role-physical (P = 0.001), bodily pain (P = 0.001), general health (P = 0.001), vitality (P = 0.001), social functioning(P = 0.001), role-emotional (P = 0.001), mental health (P = 0.001), between locomotor and conventional exercise groups. On the other hand, there were no significant differences in terms of physical (P = 0.313) and mental (P = 0.257) quality of life between two groups. In addition, the results showed that no significant difference in (P = 0.0031), BMI (P = 0.001), body fat percentage (P = 0.001) and speed walk(P = 0.001) between locomotor training and conventional training groups.
    Conclusions
    The results showed that in some aspects of quality of life were observed significant differences between the two types of rehabilitation intervention, but overall both practice and effective achievements in improving the quality of life for people with paraplegia with the same.
    Keywords: Locomotor exercises, Quality of Life, Incomplete Paraplegia, body composition, speed walk
  • Mt Afshoun Pour *, Ah Habibi, R. Ranjbar Pages 57-70
    Background
    Apelin is a newly discovered adipokine which plays an important role in regulation of energy homoeostasis and improvement of insulin resistance. The aim of this study was to determine the effect of continuce aerobic training on plasma concentration of apelin and insulin resistance in type 2 diabetic men.
    Material and
    Methods
    This study was quasi-experimental and applied. In this experimental study, twenty four diabetic men of ahwas were chosen method and randomly divided into training (n=12) and control (n=12) group. Anthropometric measures, body composition and maximal oxygen uptake (VO2max) of the subjects were measured by using a modified Bruce continuce aerobic exercise training was performed during 8 week (3 session per week, 20-45 min per sission, 40%- 70% HRmax). Before, and 48 hours after the last training session, plasma concentration of glucose, insulin and apelin were measured and HOMA-IR was calculated. Data analyse was used by T-tests, ANOVA and Pearson correlation coefficient and the significant level of p˂0/05 was considered.
    Results
    There was a statisticaly significant decrease in plasma concentration of glucose and insulin and HOMA-IR, and a significant increase in plasma concentration of apelin was observed in training group compared with pretest and control group. Furthermore, a significant negative relationship between plasma concentration of apelin and HOMA-IR after 8 weeks aerobic training was found.
    Conclusion
    It seems that low to moderate intensity continuce areobic exercise training has significant effect on the amount of plasma apelin in type 2 diabetic men. IT may be a continuce aerobic training is effective to improve insulin resistance and glycemic control in type 2 diabetic men.
    Keywords: Adipokine_Apelin_Insulin resistance_Type 2 Diabetes_continuce Aerobic Exercise
  • Gatabe Ahmad Salehi, Fatemeh Zaboli * Pages 71-83
    Background And Aim
    Resistance to Extended Spectrum Beta-Lactamase (ESBL) is one of the most widespread enzymatic beta-lactamase in those bacteria which cause infections in hospitals. One major reason for this type of resistance seems to be the arbitrary and/or excessive use of antibiotics. At present, there is no resistance pattern for bacterial strains which cause infections in hospitals with ESBL mechanism in different regions of Iran, they spread differently in different seasons, and more and more cases of the resistance are being reported. Hence, the present study aimed to determine the antibiotic resistance patterns and bacterial strains and to investigate the presence of Beta-lactamase SHV, TEM , CTX-M genes in those Klebsiella strains which produce ESBL. The clinical samples of the study were collected from Yahyanejad Hospital in Babol.
    Methods
    This study, which is a descriptive-analytical one, was carried out in six-months and 2075 clinical samples( of blood, urine, respiratory discharge, throat culture, wound culture, pleural fluid culture, CSF, Ascitic fluid culture, Synovial culture, and bone marrow smear) were gathered during this period in 1393. 39 Klebsiella strains were identified among the hospitalized and out-patients of Yahyanejad Hospital using disk diffusion method and CLSI instructions. Antibiotic allergy tests were given for all the strains, and all the strains were separated using synergic double discs to check the presence of ESBL. In the next phase of the study, the extracted DNA were examined in terms of the presence of SHV, TEM , CTX-M by using specific primers and employing PCR method. The collected data were analyzed using, SPSS and K2 tests.
    Results
    The frequencies of the identified strains were: isolated Klebsiella Pneumonia: 31(79.49%), isolated Klebsiella Oxytoca: 5(12.82%), and isolated Klebsiella Ozaenae: 3(7.69%). Among the isolated Klebsiella stains 19(48.72%) were resistant to cefotaxime , 14(35.90%) to ceftazidime, 18(46.16%) to Amikacin, 13(33.34%) to Meropenem, 18(46.15%) to Ciprofloxacin, 26(66.67%) to Ceftriaxone, 12(30.77%) to Piperacillin Tazobactam, and 16(41.03%) to Ampicilin sulbactam. Also, among the 39 isolated Klebsiella Pneumonia, there were 10(25.64%) isolated positive ESBL, all the 10(100%) isolated strains having Beta-Lactamase SHV gene, there were 6(60%) isolated positive TEM gene and there were 4(40%) isolated positive CTX-M gene.
    Conclusion
    Considering the high rate of resistance to third generation cephalosporin, it is imperative to perform accurate antibiogram and avoid irrational prescription of antibiotics in treating infections due to organisms which produce ESBL. In addition, it is of vital importance to screen the clinical samples in terms of resistance to ESBL, and to prepare guidelines for physicians to help realize the disease and to treat the patients properly. Also , the extracted DNA were examined samples purified in identifying genes SHV ,TEM ,CTX-M in Klebsiella Pneumonia is possible PCR method.
    Keywords: Klebsiella Pneumonia, antibiotic resistance, Extended Spectrum Beta lactamase (ESBL), Polymerase Chain Reactio(PCR)
  • Sajad Afrouz, Mohammad Amin Ghatee *, Mohammad Zoladl, Mohammad Hossain Sangtarash, Ali Reza Avazpour Pages 84-94
    Introduction
    Thalassemia is an inherited autosomal recessive anemia caused by structural variations or abnormalities in globin chain synthesis. The screening of thalassemia in marriage candidates is a suitable opportunity for prevention and control of this disease. Regarding hematologic indices variations in above-mentioned patients, this study was conducted to compare the hematological indices variations in types of Thalassemia in marriage candidate patients in Kohgiluye & Boyerahmad province in 1392.
    Method
    In this cross-sectional study, the results of the genetic analysis by GAP-PCR method and hematological indices including MCV, MCH, HGA2 and RBC of 111 thalassemic marriage candidates who referred to health centers, along with their demographic data was analysed with descriptive statistics and inferential statistics Anova and pirson"s correlation, by SPSS 17 software.
    Results
    Alpha thalassemia (78/4 percent), non-alpha-beta thalassemia (9 percent) and beta thalassemia (8.1 percent) were the most frequent types, respectively. The average of hematological indices were 2/77 ± 0/75, 75/62 ± 5/58, 23/87 ± 2/40 5/61 ± 0/62 for HbA2, MCV, MCH and RBC, respectively. Alpha thalassemia patients showed higher MCV average in comparison to beta thalassemia cases. The difference of average of MCV between patients with alpha-thalassemia and patients with non-alpha/beta was not statistically significant. MCV average in Beta thalassemia was not different with both Alpha thalassemia and non-alpha/beta thalassemia. MCH and HgA2 difference between different thalassemia types was matched with MCV but RBC average difference was not significant for any types of thalassemia. There was a direct significant correlation between MCV and MCH for all types of thalassemia. MCV and MCH indices averages have inversely correlated with RBC In patients with alpha thalassemia (p =0/01).
    Conclusion
    Ddifference of average of blood parameters including MCV, MCH and HgA2 between beta thalassemia cases with alpha, non-alpha-beta thalassemia patients with beta thalassemia cases, and beta thalassemia with both alpha and non-alpha-beta thalassemia can be used as a predictive marker for clinical diagnosis types of thalassemia among Kohgiluye and Boyerahmad province patients.
    Keywords: Alpha thalassemia, Beta thalassemia, Blood indices, Kohgiluyeh, amp, Boyer Ahmad
  • Jabbari Ar, Azizzadeh M., Keyvanara M.*, Rahi F Pages 95-106
    Intrudaction: Medical services pricing is one of the most important tools of each country's health system policy makers. Tariff is effective on equity, efficiency, quality and accountability in the provision of services and it can affect the availability and use of services. Switch medical services tariffs affected providers of hospital and medical services income on the one hand, and on the other hand the cost of medical and hospital care providers of financial resources. This study aims to predict the consequences of the reform of pricing medical services (making medical services tariffs) were performed.
    Methods
    This study is a qualitative study. Sampling was Purposeful and continued until data saturation. Research Society was 12 people of, Health Managers of cities include Tehran, Isfahan and Tabriz, that in the purpose of the study, these people were investigated with deep interview. Analysis of the data in this study is based on a thematic analysis. Criteria such as "reliable information", "trustworthy", "reliability" and "ability to consolidation" of data were considered.
    Results
    According to findings, the results of the study were divided into two categories: positive and negative consequences as a result of medical services tariff reforms and likely increase, although logically and scientifically. The positive consequences include behavioral outcomes, economic and stakeholder satisfaction. And negative consequences include economic consequences and limited group dissatisfaction.
    Conclusion
    The consequences have been anticipated at the time of modification of medical tariffs in addition to encouraging health tariff and policy makers Because of the benefits that will be earned in terms of positive consequences, they noticed negative consequences, particularly in economic consequences and the need to provide for an increase in tariffs and the need to think for provides financing compensatory.
    Keywords: right tariffs, medical tariffs, reform, consequences
  • Nahid Radnia, Marzieh Otogara*, Fatemeh Sajadi, Somayyeh Hosseinirad Pages 107-113
    Objective
    our purpose is to report the experience of uterine rupture in a primigravida patient with uterine anomaly for whom misoprostol is used for induced abortion in the second trimester. Misoprostol is a synthetic analogue of E1 prostaglandin which is used to prevent the ulcer peptic causing NSAID. Misoprostol is prescribed for oral, sublingual, vaginal and rectal consumptions to force induced labor and termination in mid-pregnancy and it is also used for dilation and suction in the first trimester. Food and Drug Administration presents the side effects of Misoprostol usage as follow: Uterine hyper stimulation, uterine tetany, uterine ruptures, shocks maternal death, fetus bradycardia and death as well as Meconium amnion fluid.
    Results
    Uterine rupture in women with uterine anomalies is one of the rare yet serious complications in the second trimester of induced labor and the anomaly rate is between 0.5 to 1.8. Pregnancy in rudimentary horn is rare but it is followed with lethal side effects such as uterine rupture, abortion, ectopic pregnancy and etc. The review of this study indicates that not enough data is available in order to support the usage of Misoprostol for women with uterine anomaly.
    Conclusion
    although uterine rupture is rarely followed by the usage of Misoprostol, it is of great importance to take in to consideration the irrecoverable complications which compel us undertaking vital cautions and also make sure of the normality of uterine before prescribing Misoprostol.
    Keywords: Misoprostol, Abortion Induced, uterine rupture, uterine anomalies