فهرست مطالب

نشریه رویکردهای نوین آموزشی
سال نهم شماره 2 (پیاپی 20، پاییز و زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/10/23
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مجید بحرینی *، سید ابراهیم میرشاه جعفری، محمد جواد لیاقتدار صفحات 1-26
  • ضیاء الدین سالاری، مرتضی کرمی * صفحات 27-58
    فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاثیر شگرفی بر فرصت های یاددهی- یادگیری در موقعیت های آموزشی گوناگون؛ از جمله صنعت داشته است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثربخشی رویکردهای آموزش الکترونیک و ترکیبی در آموزش های صنعتی بود. این پژوهش در مجموعه پژوهش های شبه آزمایشی قرار گرفته؛ در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل منابع انسانی شرکت هپکو اراک در دو سطح کارشناسی و مدیریتی بود. در سطح کارشناسی، 90 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به سه گروه گمارش تصادفی یافتند. در سطح مدیریتی به علت محدود بودن افراد، از سرشماری استفاده شد. برای اجرای پژوهش، در آغاز دوره آموزشی «حل مساله» به سه شکل الکترونیکی، ترکیبی و حضوری طراحی و سپس بر روی کارشناسان گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل همین دوره آموزشی را به شکل حضوری گذراندند. برای طراحی هر سه دوره آموزشی، از مدل طراحی آموزشی گانیه و بریگز استفاده شد. به منظور ارزیابی اثربخشی، سه متغیر وابسته شامل: رضایت فراگیران، رضایت مدیران و یادگیری سنجش شد. ابزار اندازه گیری این متغیرها به ترتیب پرسشنامه، مصاحبه و آزمون بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز در دو بخش کمی و کیفی صورت گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان رضایت فراگیران از رویکرد یادگیری ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است(000/0>p). مدیران فراگیران حاضر در دوره نیز ابراز رضایت بیشتری از یادگیری ترکیبی در قیاس با دو رویکرد دیگر داشتند. در زمینه یادگیری هم نتایج نشان می دهد میزان یادگیری کارشناسانی که در دوره آموزشی ترکیبی حضور داشتند، بیشتر از سایر دوره هاست. (000/0>p).
    کلیدواژگان: یادگیری الکترونیکی، یادگیری ترکیبی، آموزش صنعتی، اثربخشی آموزش
  • بتول بصیری *، هوشنگ طالبی، محمدرضا نیلی صفحات 59-88
    بررسی تاثیر الگوی تدریس «دریافت مفهوم» بر عملکرد تحصیلی دانشجویان در درس آمار هدف اصلی این مطالعه است که بر اساس آموزش مفاهیم انتزاعی آمار، در قالب مثال های واقعی زندگی اجرا شده است. این مطالعه از نوع پژوهش های «شبه تجربی» است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان در نیمسال اول سال تحصیلی 93- 92 بوده اند. روش نمونه گیری تصادفی است. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس بررسی شدند. به منظور اجرای پژوهش تعداد 30 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفری تقسیم شد. برای گرد آوری اطلاعات و اندازه گیری سطح یادگیری دانشجویان در درس آمار ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون و در پایان آموزش از آنان پس آزمون گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین نمره های آزمون آمار گروه ها تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به اینکه میانگین گروه «آزمایش» از گروه «کنترل» بیشتر بوده است، کاربرد الگوی تدریس دریافت مفهوم بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان در درس آمار تاثیر مثبت داشته و باعث بهبود بخشی دست آورد آنان در این درس شده است (001/0P=). لذا به استادان و مدرسان این درس توصیه می شود که در تدریس مفاهیم انتزاعی آمار در دانشگاه ها از این روش بهره جویند. زیرا استفاده از این الگو باعث به یاد ماندنی کردن درس آمار در ذهن دانشجویان و تثبیت یادگیری در فراگیران می گردد.
    کلیدواژگان: آموزش آمار، مفاهیم انتزاعی، مثال های واقعی، دریافت مفهوم، روش تدریس
  • محمدحسین حیدری، شهریار امینی ناغانی، علی شیروانی شیری * صفحات 89-102
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش خودکارآمدی، خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) و عزت نفس در عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال سوم دبیرستان بود. در این پژوهش خودکارآمدی، خودتنظیمی(راهبردهای شناختی و فراشناختی)و عزت نفس به عنوان متغیرهای پیش بین و عملکرد تحصیلی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده اند. نمونه پژوهش، شامل 500 نفر دانش آموز دختر و پسر سال سوم علوم تجربی شاغل به تحصیل در سال 89-1388در دبیرستان های شهرکرد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که در کل نمونه، نقش متغیرهای خودکارآمدی، خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فرا شناختی) و عزت نفس با عملکرد تحصیلی به ترتیب23/0، 34/0، 25/0، 22/0 و 23/0 بود. خودکارآمدی نیز بر خودتنظیمی و عزت نفس موثر بود(p<0.01). همچنین، برای تعیین سهم هر یک از متغیرهای پیش بین در تعیین متغیر ملاک از رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که خودتنظیمی و خودکارآمدی در تبیین واریانس عملکرد تحصیلی سهم داشته اند. عزت نفس سهمی در تبیین واریانس عملکرد تحصیلی نداشته است.
    کلیدواژگان: خودکارآمدی، خودتنظیمی، عزت نفس، عملکرد تحصیلی
  • مینو طباطبایی *، مسعود سلیمی، شهین نادی صفحات 103-120
    هدف از انجام این پژوهش که به روش مقایسه ای پس رویدادی انجام شده، مقایسه حافظه کوتاه مدت(بصری- شنیداری- یادگیری تداعی)، فعال و دراز مدت دانش آموزان قوی و دانش آموزان ضعیف در املای زبان فارسی بوده است. بدین منظور از طریق روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تعداد چهار مدرسه ابتدایی دخترانه از میان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان چادگان در سال تحصیلی 1392 به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابتدا، در سه نوبت آزمون املای فارسی از دانش آموزان نمونه گرفته شد و سپس آزمون های املا نمره گذاری و میانگین هر سه آزمون برای هر دانش آموز محاسبه گردید. 20 درصد بالا و20 درصد پایین نمره ها به ترتیب به عنوان گروه قوی وضعیف انتخاب شدند.30 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمره ها را داشتند(20=M)، به عنوان گروه قوی و 30 نفر از دانش آموزانی که درآزمون پایین ترین نمره ها را کسب کرده بودند (70/14=M)، به عنوان گروه ضعیف انتخاب شدند. دانش آموزان هر دو گروه به سوال های آزمون حافظه وکسلر به صورت انفرادی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها ازآزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهدکه میانگین های نمره های دانش آموزان قوی با میانگین نمره های دانش آموزان ضعیف دراملای زبان فارسی، درحافظه دراز مدت(خرده آزمون های اطلاعات عمومی و جهت یابی)، حافظه فعال(خرده آزمون کنترل ذهنی)، حافظه شنیداری کوتاه مدت (خرده آزمون های حافظه منطقی و تکرار ارقام)، حافظه بصری کوتاه مدت ویادگیری تداعی، تفاوت معنی داری دارند (P<0/05).
    کلیدواژگان: حافظه کوتاه مدت، حافظه فعال، حافظه دراز مدت، حافظه شنیداری، حافظه بصری، حافظه یادگیری تداعی، املا فارسی
  • مرضیه حیدری *، سیدعلی سیادت، رضا هویدا صفحات 121-140
    هدف از این پژوهش، تعیین روابط چندگانه میان یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی در دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1745 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392- 1391 بودکه از این جامعه تعداد 291 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب و مطالعه شدند. داده ها به وسیله سه پرسشنامه یادگیری سازمانی گومژ و همکاران (2005) مشتمل بر 16 سوال، پرسشنامه توانمندسازهای تعالی سازمانی بر اساس مدل EFQM (2010) مشتمل بر 25 سوال و پرسشنامه قابلیت های چابکی سازمانی بر اساس مدل چابکی سازمانی ژانگ و شریفی (2000) مشتمل بر 25 سوال جمع آوری شد. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی و سازه تایید شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پایایی پرسشنامه یادگیری سازمانی 89/0، توانمندسازهای تعالی سازمانی 93/0، قابلیت های چابکی سازمانی 92/0 بود. یافته های پژوهش نشان داد که توانمندسازهای تعالی سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی تاثیر معنی دار داشته، ولی تاثیر یادگیری سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی معنادار نبوده است(05/0p≤). همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون بین ابعاد یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی رابطه چندگانه ای مشاهده گردید(05/0p≤). نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تایید می شود.
    کلیدواژگان: یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی، قابلیتهای چابکی سازمانی، اعضای هیات علمی دانشگاه
  • سید حمیدرضا شاوران * صفحات 141-160
    هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاثیر رفتارهای اخلاقی و معنوی مدیران بر میزان استقرار رهبری تحولی در دانشگاه اصفهان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 جمعا به تعداد 1230 نفر بود. حجم نمونه آماری از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 201 نفر محاسبه شد که پس از توزیع پرسشنامه ها در مجموع تعداد 188 نفر آنها را تکمیل نمودند. با توجه به این که تعداد کارکنان دوایر ستادی و دانشکده ها متفاوت بود، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری استفاده شد. ابزارهای اندازه گیری استفاده شده شامل پرسشنامه 16 سوالی رهبری معنوی محقق ساخته بر اساس نظریه های ریو (2005) و فرای(2003) با ضریب پایایی 85/0 و پرسشنامه سبک رهبری تحولی چند عاملی باس(1985) (MLQ)، با ضریب پایایی 85/0 بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد بطور کلی همبستگی مثبت و معناداری بین میزان اعمال رفتارهای اخلاقی و معنوی مدیران با رهبری تحولی مدیران دانشگاه اصفهان وجود دارد (05/0 AWT IMAGE). علاوه بر آن، مولفه های رهبری معنوی، یعنی ترویج معناداری کار، توسعه فرهنگ بشردوستانه، بینش و بصیرت کاری، درستی، صداقت و تواضع در کار نیز به طور معناداری پیش بینی کننده چهار مولفه سبک رهبری تحولی(نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، تحریک فکری و ملاحظات فردی) بودند.
    کلیدواژگان: رهبری معنوی، مدیران، رهبری تحولی، رفتارهای اخلاقی، کارکنان، دانشگاه