فهرست مطالب

زبان و ادب فارسی - پیاپی 223 (بهار و تابستان 1390)

نشریه زبان و ادب فارسی
پیاپی 223 (بهار و تابستان 1390)

  • 232 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1390/10/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سوسن جبری، پرند فیاض منش صفحه 1
    حکایت از قالب های داستانی است که پدیدآورنده آن، برای بیان تجربه خود از جهان بیرون، ارتباط تاثیرگذار و بیان اندیشه از آن بهره می گیرد. یکی از انواع حکایت ها، حکایت های صوفیانه است؛ حکایت هایی که بیش از هر چیز، ظرف بیان اصول انسانی بوده و با خلق متن، اندیشه را از حالت بالقوه به فعل درآورده اند. بنابراین با توجه به این موضوع، تحول از اساسی ترین دغدغه های حکایت های صوفیانه است که ابتدا در شخصیت ها به عنوان پایه های حکایت، سپس در مخاطبان آن صورت می گیرد. بسیاری از منتقدان ادبی، شخصیت های حکایت و از جمله حکایت های صوفیان را شخصیت هایی ایستا و کم تغییر معرفی نموده اند. در این جستار، حکایت های صوفیانه با تکیه بر خوانش آزاد (خواننده محور و متن محور) و از دیدگاه تحول بررسی شد. این بررسی ها بیانگر دو گونه از تحول است: روایت تحول (تحول در بینش و رفتار شخصیت های حکایت) و خلق تحول (تاثیر حکایت بر اندیشه مخاطبان و تحول در بینش خوانندگان)، که تمامی عناصر حکایت و بیش از همه عنصر گفتگو در فرآهم آوردن زمینه این تحول نقش داشته اند.
    کلیدواژگان: نقد خواننده محور، نقد متن محور، حکایت صوفیانه، تحول، شخصیت
  • سیف الله چنگیزی صفحه 23
    دادستان مینوی خرد متنی به زبان فارسی میانه مشتمل بر63 فصل و در شمار اندرزنامه هاست.در قرن14میلادی تریوسنگ آن را به زبان سنسکریت ترجمه کرده است. ترجمه نریوسنگ ترجمه ای لفظ به لفظ است، بدون مطالعه متن فارسی میانه قابل درک نیست و زبان آن ویژگی هایی دارد که آن را از سنسکریت کلاسیک متمایز و به زبان های ایرانی نزدیک می سازد. از این جهت لازم است با متن فارسی میانه مقایسه و ویژگی های زبان شناختی آن بررسی شود. دادستان مینوی خرد در قرن هجدهم میلادی به فارسی نیز ترجمه شده است. در این مقاله فعل ماضی متعدی و ساخت ارگتیو دادستان مینوی خرد و شیوه ترجمه آن به سنسکریت و فارسی بررسی می شود.
    کلیدواژگان: فارسی میانه، سنسکریت، فارسی، ارگتیو، ماضی متعدی، ماضی نقلی
  • خلیل حدیدی، محمدعلی موسوی زاده صفحه 53
    در مقایسه محتوایی آثار مهم ادبیات عرفانی ایران و نیز تمام آثاری که صبغه عرفانی دارند، موضوعات مشترک فراوانی به چشم می خورد که بحث تقابل عقل و عشق یکی از آنهاست و می توان از آن به رویارویی فلسفه و عرفان نیز تعبیر کرد. در این منازعه بخش قابل توجهی از غوغای کارزار عقل و عشق شاعران متوسطی هستند که تنها با سلاح تقلید و تکرار اندیشه های خردستیز در میدان ظاهر شده اند و نه از روی باورهای برخاسته از تجربه های عرفانی. آنها صرفا از دیدگاه ذوقی و شاعرانه و با تکیه بر سنت های ادبی، عشق را بر عقل ترجیح داده اند لیکن در میان انبوه این شعرا، شاعران معدودی را نیز سراغ داریم که با افکار متعالی عرفانی در این مصاف قد علم کرده اند و اندیشه های خردستیز و فلسفه گریز در کلام آنها به شکل بنیادین و به عنوان یک باور استوار، و نه از روی تقلید و تکرار مطرح می شود. در میان شاعران دسته اخیر، حافظ به دلیل تجلی اندیشه های خردستیز در نهان و آشکار شعرش جایگاهی ویژه دارد. با توجه به شعر و اندیشه حافظ اگرچه انتظار نمی رود مقام و دلبستگی های عرفانی حافظ با آنچه ما از مولانا وعطار سراغ داریم، پهلو بزند لیکن حضور اندیشه های عرفانی و به تبع آن باورهای خردستیز در کلام او به قدری پررنگ است که اگر او را به عنوان شاعری عارف- نه عارفی شاعر- در سلک این بزرگان یاد کنیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. در این مقاله جلوه های مختلف خردستیزی در دیوان حافظ که در لباس ذم عقل جزئی، نفی فلسفه و حکمت فلسفی، نفی علوم مکتبی و مدرسی و توصیه به مستی رخ می نماید، بررسی شده است.
    کلیدواژگان: خردستیزی، عقل جزئی، فلسفه، علوم، شعر عرفانی، حافظ
  • جهاندوست سبزعلیپور صفحه 89
    گویش های ایرانی که گاه همپای زبان فارسی و گاه بیش از زبان فارسی قدمت دارند، ذخایری هستند که با گذشت سالیان دراز می توان از دل آنها به فرهنگ غنی و پربار ایرانی دست یافت و با شناخت هرچه بیشتر این گویش ها می توان به شناخت بیشتر زبان فارسی و باروری آن کمک فراوانی نمود؛ اما گاه پراکندگی و کمبود منابع در زمینه تعداد کثیری از گویش های ایرانی نو باعث شده است که نتوان آن چنان که شایسته است درباره آنها نظرداد و به تحلیل و طبقه بندی آنها پرداخت و بدان خاطر باید از هرگونه مواد و پیکره زبانی به دست آمده از چنین گویش هایی استقبال کرد. گویش تاتی که در زمینه ارتباطش با زبان آذری و زبان های دیگر ایرانی، نظرات بسیاری ذکر شده، از گویش هایی است که گونه های فراوانی دارد و یکی از آنها تاتی کلاسور(kalāsur) از گویش های تاتی آذریایجان است. آنچه از این گویش در دست داریم، دو مقاله از آقای احمد اصغری است که در شماره های قبلی نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریزچاپ شده بود. بنابه اهمیت این گویش در حال فراموشی و نیز بنا به این دلیل که از این گویش، مواد زبانی قابل اعتماد دیگری در دست نداریم، نگارنده در این مقاله به بررسی و تحلیل آن گویش پرداخته است. آنچه در این مقاله آمده تحلیل مواد قبلی و استخراج ویژگی های دیگر گویش تاتی کلاسور از روی مواد زبانی ارائه شده است که در دو بخش تنظیم شده است: ا- تحلیل و بررسی تحقیق قبلی، 2- ویژگی های دیگر زبانی تاتی کلاسور. در بخش دوم مقاله، سعی نویسنده بر آن بوده ضمن برشمردن ویژگی های زبانی تاتی کلاسور، با گویش های تالشی و تاتی خلخال نیز به طور تطبیقی مقایسه شود.
    کلیدواژگان: گویش شناسی، گویش تاتی کلاسور، بررسی تطبیقی، تالشی، تاتی خلخال
  • مرتضی شجاری صفحه 115
    صوفیان محقق لازمه طی منازل سیر و سلوک را همراه داشتن توشه ای به نام علم می دانند؛ زیرا از نظر ایشان علت انحراف عده ای از سالکان، جهل آنها و اشتغال به مجاهده قبل از عالم شدن است. به باورخواجه عبدالله گرچه علم برای عارف، پای بند است اما عارف بدون علم، شیطانی بیش نیست. جهالت زهری است که سالک را به هلاکت می رساند. از نظر وی معرفت، روح علم و امری شهودی است که با کسب و تحصیل به دست نمی آید. علم در سیر و سلوک عرفانی مانند چراغی است که ظلمات مسیر را روشن می کند؛ اما حالی که معرفت در سالک ایجاد می کند مانند نردبانی است که موجب صعود او می شود. اگر عارفی با عالمان سخن بگوید، و آنها مفهومی از آن سخن دریابند، آن مفهوم، علم است؛ اما علم، برای عارفان، معرفت است. در واقع برای عارف، علم استدلالی به علم لدنی تبدیل می گردد؛ یعنی آنچه بر علما معلوم است، برای عارفان مشهود می شود. از این رو لازم است که سالک با رفع حجاب علم از احکام آن به احکام احوال و مواجید منتقل شود. در مقام علم و قبل از رفع حجاب آن، این عقل آدمی است که ادراک کرده و از ادراکات او نفس ناطقه به بهجت و سرور می افتد؛ اما در مقام معرفت و شهود، نفس ناطقه محو گشته و ادراک به واسطه روح است؛ یعنی روح دارای وجد و سرور می شود.
    کلیدواژگان: علم، معرفت، حجاب علم، احوال عرفانی، سیر و سلوک
  • ناصر علیزاده، طاهره نظری انامق صفحه 151
    شخصیت های داستانی از طریق انتساب خصیصه های فردی، اجتماعی، سیاسی و... در یک متن معرفی می شوند و در جریان کنش ها و واکنش ها، بازتاب دهنده افکار، آمال و ناگفته های درونی خود، خالق اثر و ویژگی های محیطی هستند. هدف از مقاله حاضر، تحلیل ساختار شخصیت و امکانات محیطی در ایجاد و شکل گیری شخصیت های داستانی در آثار داستانی «صادق هدایت» است. حضور شخصیت های تیپیک «هدایت» در محیط داستان هایش به رکود و ایستایی فضای جامعه داستانی دامن زده است و «هدایت» با به نقد کشیدن این ساختار در قالب شخصیت های درون گرا، منزوی، شکست خورده و...، عمل شخصیت ها را در برابر حوادث داستانی اش به مبارزه طلبیده است. تعدد شخصیت به عنوان بیماری اجتماعی و روانی، شخصیت ها و محیط داستانی را تحت تاثیر قرار داده و هر دو را از خودشناسی، قدرت عمل و پویایی بازداشته است.
    کلیدواژگان: شخصیت، عمل، محیط، پدرسالاری، واقعیت گریزی، عدم فردیت
  • رحمان مشتاق مهر، اصغر برزی صفحه 191
    عطار عارف شاعری است که با تالیف تذکرهالاولیا نقش شگرفی در حوزه ادبیات منثور فارسی احراز کرده و یکی از شیرین ترین شاهکارهای عرفانی ادب ایران را به یادگار گذاشته است. اخلاص مولف به همراه بی پیرایگی زبانش موجب شده است که تنها کتاب نثر او از برجسته ترین آثار تاریخ تصوف ایران شمرده شود و در ردیف اسرارالتوحید محمد بن منور در فرهنگ و شکل گیری و ترویج تصوف از منابع قابل اعتماد قرار گیرد. عطار بیش از محتوا در ساختار این اثر موثر بوده و چون هدف تعلیمی داشته با زبانی ساده و رسا به القای مطلب پرداخته است. شیفتگی او به اقوال عرفا در سراسر کتاب مشهود است. او سخن مشایخ را بعد از آیات و احادیث بهترین راهنمای بشر می داند و سالکان را با آن چراغ به جانب سعادت جاودانی رهنمون می سازد و به این خاطر کتاب خود را بهترین پدیده آفرینش قلمداد می کند. اینجا با نگاهی گذرا به احوال و آثار عطار ابتدا صورت و محتوای تذکر الاولیا و اعتقادات عرفانی مولف که در لابه لای اقوال مشایخ نهفته است، می آید. سپس ارزش های تاریخی، عرفانی وادبی کتاب و نهایتا شیوه کاربرد آیات و احادیث آن مورد ارزیابی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: عطار، تذکره الاولیا، ساختار، محتوا، ارزش
|
  • Dr. Susan Jabri, Parand Fayazmanesh Page 1
    One of the forms of fiction is tale which writers use for connecting their experience of the external world, effective communicating with the others and expressing thoughts. One of the types of tales is the Sufi's tales that utilized as a means of expressing humanitarian rules.These tales by creating texts, have changed thought from potential aspect into actual aspect. There fore, according to this issue, development is the most essential concern in the sufi's tales. Many of the literary critics have considered the characters created in the tales, including the sufi's tales, static and of minute change ones. In this essay, the sufi's tales have been evaluated on the basis of free-reading (reader-response and text-based) and from the perspective of development. Development has been evaluated according to two aspects: development displays: development in the vision of the characters depicted in the tale, and creation of development: the influence of the tales on the thoughts of the addressees and development in the vision of the readers, in which all the elements of the narrative, and above all, dialogue, have been influential in preparing the context for creating such development.
  • Dr. Seifollah Changizi Page 23
    Dādestān ī Mēnōg ī Xrad is Middle Persian language and containts sixty-three chapters. This book belongs to the genre of advice literature. Nēryōsang translated it into Sanskrit in the 14th century. Nēryōsang's Sanskrit is a word-for-word translation and cannot be understood without the studying of the Middle Persian text; its characteristics differentiate it from Classical Sanskrit and make it similar to Iranian Languages.It is necessary to compare it with Middle Persian text and study its linguistic peculiarities. Dādestān ī Mēnōg ī Xrad is translated into Persian in the 18th century A.D. In this paper, transitive past tense and Ergative construcation of Dādestān ī Mēnōg ī Xrad and its methods of translation into Sanskrit and Persian will be discussed.
  • Dr.Khalil Hadidi, Mohammad Ali Mousazadeh Page 53
    The debate between wisdom and love is one of the most important and contemplable topics in the valuable texts of persian verse and prose. Whe we investigate the persian poetry, it will be observed that to deal with such debatable topic, a large number of poets have abandoned the immitation and repetition of antireason and antiphilosophical thoughts of great poets and philosophers. This immitation goes with their mystic ranks and experiences. However among these poets, we can find few poets in whose thoughts there are higherspiritual thoughts, antireason debate, and antiphilosophicality, whether this be manifested overtly or covertly in their speech or writing fundamentally as a firm thinking, but there is not any place for immitation and repetition. These antireason beliefs which are the results of their fine spiritual greatness. As an example, the manifestation of antireason thoughtseither overtly or covertly- in the poems of Hafiz has given him a special status. This paper aims at investigating various dimesions of antireason in the Divan of Hafiz, referring to the unapproveed characteristics of wison, statement of wisdom in capabilities in the discovery of secrets, rejection of philosophy and philosophical knowledge, learned sciences, recommendation of drunkness by Hafiz.
  • Dr.Jahandust Sabzalipour Page 89
    Some new Iranian dialects that are ancient like new Persian preserve old linguistic characteristics. Studying these dialects can help Persian as standard language. In Azerbaijan,there are some Iranian dialects on which there is no research. One of them is Tati of Kalasur, which is now being used around kaleybar, and recently A.Asghari has written tow papers about it. With regard to the importance of this unknown dialect,this paper tries to explain som of the most importance characteristics of Tati Kalasur which are disregarded in tow prior works. A comparative study of this dialect with Taleshi and Tati of Khalkhal and a description of features of Tati Kalasur are this paper's important parts.
  • Dr. Morteza Shajari Page 115
    The mystics believe that knowledge is necessary in mystic journey; because the ignorance is the cause of corruption in many of travelers on the mystic way. According to Abdullah Ansari a Sufi without knowledge is Devil while ignorance is poison that which destroys travelers on the mystic way. In his opinion, gnosis is spirit of knowledge and it is Divine vision that it don’t happen by acquisition. In mystic journey, Knowledge is a light that illumines darkness of the mystic way; while gnosis is ladder that which ascends travelers on the mystic way. If a mystic talks with religious scholars and they acquire his talking, this is knowledge for scholars; while all of knowledge is gnosis for mystics. In reality intellectual knowledge turns into esoteric knowledge i.e. whenever is known for religious scholars is witnessed for Gnostics. As a result of that it is necessary that a traveler on the mystic way takes away veil of knowledge and remove to the states of the mysticism. In station of knowledge, i.e. before taking away its veil human intelligence is knowledgeable and rational soul joys of that; but in station of gnosis, rational soul is effacement and spirit is knowledgeable and joys of that.
  • Dr. Naser Alizadeh, Tahereh Nazari Anamag Page 151
    The characters in a story are represented in a text through the assignment of personal social, political features and create their work thought, hops and inner words and environmental characteristics. The objective of the present paper is to analysis character's structure and environmental facilties in the formation of fiction characters in Sadeg Hedayat's stories. The presence of Hedayat's typical characters in his stories has magnified the staticness of the fictional climate and Hedayat challenges the action of characters against the fictional incidents by criticizing their structure in the form of introvert, isolated and defeated characters. Multi personality has affected the characters and fictional environment as a social and mental illness and defers both from self-realization, power of action and dynamism.
  • Dr. Rahman Moshtag Mehr, Asgar Barzi Page 191
    Attar is a mistic poet who has a great role in prose of Persian Literature br his Tazkerat- ol- oliya. As well, it is one of the most favorite masterpieces of Iranian mysticism literature. The honesty of author along with his frank and simple language caused his only prose book to become one of the most striking works of mistic history in Iran. It is considered a work parallel to Mohammad- ebne- monavvar s Asraro – al- Tohid which is very reliable source in mysticism culture forming and development. Attar has been very influencing in form more than content and because he had an instructive goal he has used a simple and eloquent language in his work. His charm and attraction in to other mistices sayings clear allover his work. He believes that mistics speeches are the best for guiding human beings after Holy Quran s verses and narrations.He guides the followers into eternal prosperity whith that light. Hence, he introduces his book as the best phenomenon of creation. This stady first tries to have a glimpse on Attar s works and moods, then form content of Tazkerat- ol- Oliya and mystical beliefs of author which are constructed with mistic s speeches. Next, historical, mystical and literal values of the work are being talked. At the end, the usage stgles of verses and narration through this work are studied.