فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 54، فروردین و اردیبهشت 1389)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 54، فروردین و اردیبهشت 1389)

  • 104 صفحه، بهای روی جلد: 7,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/03/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • مسلم محمدی، اسماعیل غنی، اصغر قاسمی، علی خوش باطن، علیرضا عسگری صفحه 8
    سابقه و هدف
    ترکیبات ارگانوفسفره موادی فوق العاده سمی هستند که به عنوان حشره کش کاربرد وسیعی در کشاورزی و مصارف خانگی دارند. مهار استیل کولین استراز مکانیسم اصلی ایجاد مسمومیت حاد با ترکیبات ارگانوفسفره در موجود زنده می باشد. در این مطالعه پس از تجویز سیستمیک سه دوز پاراکسان به موش صحرایی، نحوه مهار و بازیافت فعالیت استیل کولین استراز پلاسما، قشر مغز و هیپوکامپ و ارتباط بین آنها در سه زمان مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از 84 سر موش موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به وزن270-200 گرم استفاده شد و به گروه های 7 تایی تقسیم شدند. حیوانات روغن ذرت (گروه حلال) یا یکی از دوزهای پاراکسان (7/0، 3/0، 1/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند و 30 دقیقه، 4 و 18 ساعت بعد از مواجهه، فعالیت استیل کولین استراز پلاسما، قشر مغز و هیپوکامپ با استفاده از روش اصلاح شده Ellman اندازه گیری و مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    فعالیت استیل کولین استراز پلاسما و مغز توسط پاراکسان بصورت وابسته به دوز مهار شد. 18 ساعت پس از مواجهه با دوزهای 3/0 و 7/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پاراکسان، فعالیت استیل کولین استراز پلاسما به ترتیب 32% و 42% بازیافت شد (001/0>p). هجده ساعت پس از تجویز دوز 7/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پاراکسان، فعالیت استیل کولین استراز در هر دو ناحیه مغز به میزان 20% بازیافت شد (001/0>p). در حیوانات تیمار شده با پاراکسان (7/0 و 3/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، فعالیت استیل کولین استراز پلاسما همبستگی معنی داری با فعالیت استیل کولین استراز قشر مغز و هیپوکامپ داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که تنها دوز 7/0 میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن پاراکسان پس از 30 دقیقه در هر دو ناحیه مغز فعالیت استیل کولین استراز را فراتر از حد لازم برای القاء تشنج مهار می کند و مهار فعالیت استیل کولین استراز پلاسما تنها در مسمومیتهای شدید می تواند به عنوان شاخصی برای مواجهه با ترکیبات ارگانوفسفره استفاده شود.
    کلیدواژگان: پاراکسان، استیل کولین استراز، بازیافت، قشر مغز، هیپوکامپ
  • فرامرز فلاحی، مهرداد روغنی، علی باقری صفحه 16
    سابقه و هدف
    دیابت قندی از مهمترین عوامل خطر برای وقوع برخی بیماری ها محسوب می شود. کاهش دادن سطح گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت بالینی زیادی برخوردار می باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر ضد دیابتی و وابسته به زمان مصرف موسیر انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 340-250 گرم که به 4 گروه کنترل، کنترل تحت درمان با گیاه، دیابتی و دیابتی تحت درمان با گیاه تقسیم شدند، انجام گردید. دو گروه تحت تیمار از غذای موش حاوی گیاه به مدت 8 هفته استفاده نمودند. برای دیابتی نمودن موشها از استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم استفاده شد. میزان گلوکز و لیپیدهای سرم قبل از بررسی و در هفته های 4 و 8 پس از بررسی به روش های آنزیمی متداول اندازه گیری و گروه ها با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    در گروه دیابتی تحت درمان میزان گلوکز سرم بطور معنی دار، در هفته های 4 و 8 به ترتیب به میزان 8/29 و 2/56% کمتر از گروه دیابتی درمان نشده بود (005/0>p و 01/0>p). بعلاوه، سطح کلسترول توتال در همین هفته ها در گروه دیابتی تحت تیمار کاهش معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده به ترتیب به میزان 3/38% و 1/47% نشان داد (01/0>p). همچنین سطح تری گلیسیرید سرم در گروه دیابتی تحت تیمار در مقایسه با گروه دیابتی فقط در هفته 8 بطور معنی دار و به میزان 9/30% کمتر بود (05/0>p). از طرف دیگر، درمان موشهای دیابتی با گیاه، تغییر معنی دار و مطلوب کلسترول HDL در مقایسه با موشهای دیابتی ایجاد ننمود و از نظر کلسترول LDL نیز مشخص شد که تیمار موشهای دیابتی با گیاه موجب کاهش معنی دار این پارامتر در هفته های 4 و 8 نسبت به گروه دیابتی درمان نشده به ترتیب به میزان 1/39% و 5/42% می گردد (01/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که تجویز خوراکی موسیر به صورت وابسته به زمان دارای اثر هیپوگلیسمیک بوده و موجب تغییر سودمند در چربی های خون به جز کلسترول HDL می شود.
    کلیدواژگان: موسیر، دیابت قندی، هیپوگلیسمیک، هیپولیپیدمیک
  • مهدی منتظر حقیقی، سید رضامحبی، محمد امین پور حسینقلی، محمدیعقوب طالقانی، سید رضافاطمی، محمدرضا زالی صفحه 24
    سابقه و هدف
    سرطان روده بزرگ سومین سرطان شایع دنیا و چهارمین سرطانی است که بیشترین مرگ های ناشی از سرطان را به خود اختصاص داده است. پلی مورفیسم های ژن گیرنده ویتامین D در افزایش احتمال خطر ابتلا به سرطان غیر ارثی روده بزرگ تاثیر گذار هستند.گیرنده ویتامین VDR) D) یک واسطه تعیین کننده در تاثیر سلولی ویتامین D دارد بعلاوه این گیرنده ها با سایر مسیرهای انتقال سیگنال داخل سلولی که در پیشرفت سرطان تاثیر گذار هستند، میانکنش دارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی همبستگی احتمالی این پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی در ژن گیرنده ویتامین D با سرطان غیر ارثی روده بزرگ در یک جمعیت از ایران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ازنوع مورد- شاهدی بر روی 130 بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ و 130 فرد کنترل که به بیمارستان طالقانی تهران برای بررسی کولون مراجعه کرده بودند انجام شد. این افراد با توجه به نتایج تشخیص پا تولوژی در دو گروه قرار گرفتند. به منظور تعیین ژنوتیپ های ژن گیرنده ویتامینD VDR از روش PCR-RFLP استفاده شد و آنزیم محدود الاثرApaI مورد استفاده قرار گرفت. ژنوتیپهای 260 نمونه با استفاده از روشPCR-RFLP تعیین و دو گروه با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    فراوانی ژنوتیپ های TT،TG،GGدر گروه کنترل به ترتیب 10%، 8/43% و46% و در افراد بیمار به ترتیب 5/21%، 6/44% و 8/33% بود. علاوه بر این فراوانی آلل T به ترتیب 68%، 44% و فراوانی آلل G سی و دو درصد، 56% در گروه های کنترل و بیمار بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق یک همبستگی معکوس و معنی داری بین ژنوتیپ T <61888G و سرطان روده بزرگ وجود دارد.
    کلیدواژگان: سرطان روده بزرگ، گیرنده ویتامین D، T <61888G
  • شهلا شجاعی، سهراب حلالخور، سیدفرزاد جلالی، کریم الله حاجیان، راحله عطایی، حسین ندیمی، محمدرضا زاهدپاشا صفحه 29
    سابقه و هدف
    ژن آپولیپوپروتئین A5 نقش مهمی در تنظیم چربی های پلاسما ایفا می کند و نقص پروتئین حاصل از آن باعث افزایش تری گلیسرید پلاسما می شود. این مطالعه به منظور بررسی اثر پلی مورفیسم شایع این ژن در جمعیت بابل، جهت تعیین همراهی آن با نمایه چربی های پلاسما انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد – شاهدی بر روی 199 نفر از جمعیت بابل جهت انجام آزمایشات روتین به آزمایشگاه پارس بابل مراجعه کردند، انجام شد. افراد به دو گروه تری گلیسرید پایین (99 نفر با تری گلیسرید کمتر از 103mg/dl) و تری گلیسرید بالا(100 نفر با تری گلیسرید بیشتر از 150mg/dl) زیر نظر پزشک متخصص و با توجه به سابقه و پرونده آنها، تقسیم شدند. میزان متغیرهای بیوشیمیایی و تن سنجی (BMI، W/H) آن ها اندازه گیری شد. قطعه ژن مورد نظر با روشPCR تکثیر و پلی مورفیسم با روش RFLP و با استفاده از آنزیم MseI تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    فراوانی الل C در جمعیت با تری گلیسرید بالا 21/0 و در جمعیت با تری گلیسرید پایین 11/0 بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (02/0=p). همچنین همراهی معنی داری بین تری گلیسرید سرم (016/0=P) و حضور الل C در دو گروه تری گلیسرید بالا و تری گلیسرید پایین یافت شد. حمل الل C در مقابل ژنوتیپ TT شانس تری گلیسرید بالا را 97/1 برابر افزایش داد (فاصله اطمینان 95%=35/1-68/3).
    نتیجه گیری
    نتیجه این مطالعه نشان داد که بین پلی مورفیسم 1131T>C- آپولیپوپروتئین A5 با میزان تری گلیسرید در انسان ارتباط وجود دارد. بنابراین بررسی ژنتیکی افراد با تری گلیسرید بالا جهت بررسی وجود الل و شناسایی افراد در معرض خطر بیماری های قلبی – عروقی پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: آپولیپوپروتئین A5، پلی مورفیسم، تری گلیسرید
  • نرگس سادات مطهری طبری، شادمهر میردار، اصغر خالدان، مرجان احمد شیروانی صفحه 36
    سابقه و هدف
    فعالیت های ورزشی در دوران حاملگی به جهت بهبود وضعیت قلبی- عروقی، کاهش خطر چاقی و کنترل کمر درد همواره مورد توجه زنان باردار بوده است، اما در مورد نتایج آن از نظر پیامدهای جنینی نگرانی هایی وجود دارد. از آنجاییکه مطالعات مختلف پیامدهای متناقضی را گزارش کرده اند، این مطالعه به منظور بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی هوازی طراحی شده بر روی پیامدهای بارداری انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی بر روی 44 زن باردار 24 تا 32 هفته که بصورت تصادفی به دو گروه تجربی (20 نفر) و کنترل (24 نفر) تقسیم شدند، انجام شد. نمونه ها از نظر سن حاملگی، BMI، تعداد بارداری، وضعیت اجتماعی– اقتصادی، همسان سازی شدند. زنان باردار تک قلو کیسه آب سالم که منع انجام فعالیت ورزشی را در حاملگی نداشتند، وارد مطالعه شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات کششی و انعطاف پذیری به مدت 15 دقیقه و تمرینات هوازی به صورت راهپیمایی تداومی از 5 تا 15 دقیقه بود. پیامدهای بارداری شامل نوع زایمان، علت سزارین، افزایش وزن مادر و جنین، وزن نوزاد و طول مدت بارداری در دو گروه بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    افزایش وزن مادر پس از دو ماه در گروه تجربی کمتر از گروه کنترل بود (34/4 کیلوگرم در مقابل 5 کیلوگرم)، اما تفاوت معنی داری نداشت. نوع زایمان بین دو گروه، اختلاف معنی داری نداشت، هر چند میزان سزارین و سزارین به علت عدم پیشرفت در گروه کنترل بیشتر بود. هیچ موردی از زایمان زودرس و دیررس وجود نداشت و طول مدت بارداری در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. پس از دو ماه میزان افزایش وزن جنین در گروه تجربی بیش از گروه کنترل بود (25/426 گرم در مقابل 05/369 گرم)، اما این اختلاف معنی داری نبود وزن نوزاد و اختلاف نسبی افزایش وزن جنین در دو گروه در مراحل مختلف مطالعه از نظر آماری نیز معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که انجام فعالیت های ورزشی در دوران بارداری نه تنها برای مادر و جنین ضرری ندارد، حتی برخی از پیامدهای بارداری را نیز بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: آبستی، پیامد بارداری، مادران، جنین، تمرینات هوازی
  • خدابخش احمدی، محمود رشادت جو، غلامرضا کرمی صفحه 44
    سابقه و هدف
    عوامل استرس زا در بروز اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال اضطرابی و اختلال استرس بعد از سانحه، تاثیر بسزایی دارند. جنگ و مناقشات نظامی یکی از شناخته شده ترین عوامل استرس زا می باشند. علاوه بر اثرات مخرب و مزمن جسمی کاربرد سلاحهای شیمیایی، بروز اختلالات روانشناختی نیز در آسیب دیدگان قابل انتظار است. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیرات دراز مدت مواجهه با سلاحهای شیمیایی بر سلامت روان قربانیان سلاحهای شیمیایی سردشت که در جنگ ایران-عراق، با چهار بمب 250 کیلوگرمی سولفارت موستارد بمباران شدند، انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی با بررسی پرونده کلیه جانبازان شیمیایی سردشت (1336 مورد) انجام شد. افرادیکه مواجهه با سموم ناشی از بمباران در آنها ثابت شده بود و بیماری مزمن یا بدخیمی در خود یا اعضای خانواده نداشتند به عنوان گروه مورد (150 نفر) انتخاب شدند. گروه جمعیت عادی نیز به روش سیستماتیک تصادفی از میان شهروندان سالم سردشت انجام شدند (156 نفر) انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه 42 سوالی DASS میزان افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره افسردگی در گروه جانبازان 96/10±14/37 و در جمعیت عادی 85/7±5/19 بود، میانگین نمره اضطراب در دو گروه جانبازان و جمعیت عادی به ترتیب 6/8±91/41 و 6/7±26/21 بود. استرس نیز 5/8±72/45 در گروه جانبازان و 66/10±72/26 در جمعیت عادی بود. که هر سه اختلال در گروه جانبازان به طور معنی داری بیشتر از جمعیت عادی بود (001/0>p).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، مواجهه با گازهای شیمیایی می تواند منجر به عوارض شدید و دراز مدت در قربانیان سلاحهای شیمیایی شود. بنابراین توجه کافی برای تشخیص، درمان و پیگیری افراد در معرض خطر ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: اختلال افسردگی، اختلال اضطرابی، اختلال استرسی، مواجهه شیمیایی
  • نگین فرهنگی، فرزاد زهساز صفحه 51
    سابقه و هدف
    تمرینات متوسط عملکرد ایمنی را توسعه داده و تمرینات طولانی مدت یا شدید عملکرد ایمنی را تضعیف می کنند. بعضی از ورزشکاران بار تمرینی خود را به مدت 6 تا 21 روز قبل از مسابقه کاهش می دهند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر طول دوره 7 و 21 روزه تیپر بر غلظت برخی از شاخص های ایمنولوژیک پلاسمایی و زمان عملکرد مردان دونده استقامتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی که روش اجرای آن میدانی است بر روی 22 مرد دونده تمرین کرده، با میانگین سن 6/2±5/24 سال، انجام شد. پیش از شروع برنامه تمرینی، آزمودنی ها به صورت تصادفی و بطور مساوی به دو گروه کنترل و تیپر تقسیم شدند. یک و سه روز قبل از شروع تمرینات، در پایان هفته چهارم، هشتم، نهم و یازدهم پس از تمرینات، بلافاصله پس از اجرای آزمون 10 کیلومتر تردمیل، خون گیری به عمل آمد. غلظت اینترلوکین-یک بتا و اینترلوکین-6 پلاسمایی به روش ELISA اندازه گیری و گروه ها با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    با مقایسه میانگین های مقادیر IL-1β و IL-6 پلاسمایی و زمان عملکرد گروه کنترل و گروه تیپر، پس از انجام یازده هفته تمرین، مقادیر IL-1β و IL-6 و زمان عملکرد گروه تیپر نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری داشت (001/0>p و 001/0>p و 001/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش نشان داد کاهش سه هفته ای حجم تمرینات استقامتی گروه تیپر در مقایسه با گروه کنترل، بدون آنکه تاثیر معکوسی بر عملکرد ورزشی داشته باشد، می تواند مقادیر IL-1β و IL-6 پلاسمایی را کاهش دهد که احتمالا به علت کاهش آسیب میوسیتهای عضلانی در بدن ورزشکاران است. بنابراین مربیان می توانند با رعایت احتیاط و با بکارگیری دوره های دو تا سه هفته ای تیپر، عملکرد ورزشی را توسعه دهند.
    کلیدواژگان: اینترلوکین - یک بتا اینترلوکین، 6، عملکرد جسمانی، ضدالتهابی
  • احمد منصوری، عباس بخشی پور رودسری صفحه 59
    سابقه و هدف
    فعالیت سیستم بازداری رفتاری نقش مهمی در بروز تجربیات هیجانی یا عاطفی منفی بازی می کند و منجر به صفات شخصیتی اضطرابی و حساسیت بالا به محرک های تهدید کننده می شود. بعلاوه، این فعالیت با احساس اضطراب، نگرانی و نشخوار فکری همراه است. از طرف دیگر، اطلاعات مدونی درباره رابطه سیستمهای بازداری و فعال ساز رفتاری با نگرانی آسیب شناختی و غیر آسیب شناختی وجود ندارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی رابطه سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری با نگرانی آسیب شناختی و غیر آسیب شناختی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 220 دانشجوی خوابگاهی (دختر 120، پسر 100) دانشگاه تبریز انجام شد. نمونه گیری به روش خوشه ایمرحله ای بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری، پرسشنامه نگرانی ایالت پن و پرسشنامه ابعاد نگرانی استفاده شد و متغیرهای مورد بررسی با استفاده از مقیاس 5 درجه ای لیکرت اندازه گیری و مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین سن شرکت کنندگان 74/1±22 سال بود. میانگین نمره سیستم بازداری 59/2±79/19 و میانگین نمره نگرانی آسیب شناختی 94/11±89/43 و نگرانی غیر آسیب شناختی 27/22±80/49 بود. رابطه بین سیستم بازداری با نگرانی آسیب شناختی و غیر آسیب شناختی معنی دار بود (01/0>p). سیستم بازداری تاثیر مثبت و معنی داری بر نگرانی ها داشت. به عبارت دیگر، سیستم بازداری درصدی از واریانس نگرانی را شامل شده و می تواند آن را پیش بینی کند. علاوه براین، رابطه بین سیستم بازداری و نگرانی درباره روابط، کار و نگرانی های مالی معنی دار بود (01/0> p) و سیستم بازداری تاثیر مثبت و معنی داری بر آنها داشت. از طرف دیگر، رابطه بین سیستم فعال ساز با نگرانی ها معنی دار نبود و سیستم فعال ساز تاثیر مثبت و معنی داری بر نگرانی ها نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و نگرانی را تایید کرد. علاوه براین، نشان داد که سیستم بازداری یکی از عوامل موثر در تجربه نگرانی و شدت نگرانی است و می تواند نگرانی را پیش بینی کند.
    کلیدواژگان: سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، نگرانی
  • زهرا کشتکاران، فریبا قدس بین، سعید سلوکی، محسن رازقی، نجف زارع صفحه 65
    سابقه و هدف
    بیماری های مزمن از جمله استئوآرتریت به علت سیر پیشرونده ای که دارند اغلب ناتوان کننده بوده و کیفیت زندگی فرد را متاثرمی سازند. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آموزش خود مراقبتی بر کیفیت زندگی بیماران استئوارتریت مراجعه کننده به مراکز توابخشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه شبه تجربی بر روی 110 بیمار مبتلا به استئوارتریت که به روش نمونه گیری آسان، بطور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد (55 نفر در هر گروه) قرار گرفتند، انجام شد. مشخصات بیمار و پرسشنامه 36 گزینه ای مشتمل بر هشت حیطه و نمره گذاری، 100-0 بود که برای هر دو گروه پرسشنامه تکمیل شد. نمره بیشتر نشانه کیفیت زندگی بهتر است. به گروه آزمون در فاصله زمانی بین دو مرحله اندازه گیری کیفیت زندگی، آموزش تدوین شده از طریق چهره به چهره و دفترچه آموزشی داده شد. نهایتا تغییرات کیفیت زندگی در دو گروه مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    از 110 بیمار مورد مطالعه در هر دو گروه آزمون و شاهد 101 نفر زن با میانگین سنی 2/7±56 سال بودند: دو گروه از نظر سطح سواد، تاهل، شغل، وضعیت درآمد و درگیری هر دو مفصل زانو با هم اختلاف معنی داری نداشتند. بین سن، طول مدت ابتلاء و سطح در آمد با کیفیت زندگی ارتباط معنی داری مشاهده شد (01/0=p) بطوریکه با افزایش سن و طول مدت ابتلاء به استئوارتریت و سطح درآمد، کیفیت زندگی کاهش و با افزایش سطح تحصیلات، کیفیت زندگی افزایش یافت. در گروه آزمون میانگین تغییرات کیفیت زندگی 5/87±4/280 و در گروه شاهد 2/11±8/52 بود که تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد (001/0=p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خود مراقبتی بر کیفیت زندگی مبتلایان به استئوارتریت تاثیر مثبت دارد و با آموزش خود مراقبتی می توان نحوه مدارا و تطابق با بیماری را به نحو مؤثرتری فراهم کرد و در بهبود کیفیت زندگی فرد و سطح سلامت جامعه نقش مهمی را ایفاء نمود.
    کلیدواژگان: آموزش خود مراقبتی، کیفیت زندگی، استئوآرتریت
  • مهرداد رفعتی رحیم زاده، علی اکبر مقدم نیا صفحه 71
    ترکیبات ارگانوفسفره از حشره کش ها و آفت کش های مهم هستند که اشکال مورد استفاده آنها در جنگ شیمیایی به عوامل اعصاب معروفند. وجود آنها یکی از مشکلات اصلی کلینیکی در دنیا با هزاران قربانی در سال است. این ترکیبات با مهار فعالیت استیل کولین استراز، باعث تجمع استیل کولین در تعدادی از سیناپس های مغزی و بخشهای مختلف محل اتصال عضله عصب می شوند. در مسمومیت با سموم ارگانوفسفره چهار سندرم بالینی، بحران کلینرژیک، سندرم بینابینی، نوروپاتی تاخیری و اختلال مزمن عصبی-روانی ناشی از ارگانوفسفره تعریف شده است. هر کدام از این سندرم ها دارای علائم و نشانه های خاص خود هستند.
    تعیین فعالیت استیل کولین استراز حقیقی در خون کامل یک روش دقیق و در عمل بسیار مشکل است. اما اندازه گیری فعالیت بوتیریل کولین استراز یا استیل کولین استراز کاذب (موجود در پلاسما) در خون کامل یا پلاسما، یک روش غربالگری سریع، مناسب و سودمند، تشخیص مسمومیت با ترکیبات ارگانوفسفره است ولی دارای حساسیت و اختصاصیت بالایی نیست. همچنین بررسی میزان تخریب تولیدات آنها در پلاسما و ادرار قابل انجام است ولی محدود به آزمایشگاه های اختصاصی بوده و مقرون به صرفه نمی باشد. درمان سنتی و استاندارد شامل درمان حمایتی، سم زدایی و درمان با آنتی دوت سولفات آتروپین به تنهایی یا به همراه یک اکسیم خواهد بود. بعضی داروهای دیگر مانند گیلکو پیرولات، بیکربنات سدیم و سولفات منیزیم نیز ممکن است در بعضی موارد کاربرد داشته باشند. ولی هنوز سئوالات بی جواب فراوانی در درمان مسمومیت با ارگانوفسفره وجود دارند.
    بیماران با مسمومیت متوسط تا شدید که کمک های اولیه و درمان طبی اورژانسی برای آنها انجام شده، ممکن است بقاء یابند. هرچند، وجود آریتمی قلبی و نارسایی تنفسی توام با بیش آگهی ضعیف است. نهایتا تشخیص اولیه و بررسی دقیق و درمان مناسب عوارض، کاهش مرگ و میر را به همراه دارد. در این مقاله مروری به مسمومیت ناشی از عوامل ارگافسفره پرداخته خواهد شد.
    کلیدواژگان: ارگانوفسفره، حشره کش ها، آفت کش ها، عوامل اعصاب، استیل کولین استراز، آلودگی زدایی، آتروپین سولفات، اکسیم ها
  • امیراشکان نصیری پور *، سیدجمال الدین طبیبی، پوران رئیسی، محمدعلی جهانی صفحه 86
    سابقه و هدف

    جهانی شدن و برنامه ریزی در جهت جهانی فکر کردن و فعالیت موسسات به صورتی که بتوانند خارج از محدوده ملی کار و فعالیت کنند از جمله اقدامات اساسی در ایران است. یک نیروی پیش برنده اصلی در توسعه شاخص های سلامت می باشد. این مطالعه به منظور طراحی الگوی جهانی شدن خدمات بیمارستانی ایران جهت ارتقاء مشارکت در جذب مشتریان برای خدمات تشخیصی و درمانی بیمارستان ها در سال 1387 از سایر کشورهای جهان انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی- تطبیقی، به صورت مقطعی بر روی تعدادی از کشورهای منتخب شامل آمریکا، انگلیس، هند، تایلند و مالزی انجام شد. اطلاعات بیمارستانی مورد نیاز کشورهای منتخب شامل مکانیسم بازاریابی، خدمات درمانی ارایه شده، تجهیزات و تسهیلات بیمارستانی آنها از طریق فرم جمع آوری داده ها گردآوری و الگوی اولیه تهیه گردید. الگو از طریق دلفای تکنیک به آزمون گذاشته شد و داده های حاصل پس از جمع آوری دسته بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا بر اساس آن الگوی نهایی ارائه گردد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه مربوط به کشورهای منتخب نشان داد که کشورهای توسعه یافته آمریکا و انگلستان دارای ساختار قوی مدیریت بیمارستانی و فن آوری های و تکنولوژی های مدرن و پیچیده می باشند. هندوستان، تایلند و مالزی نیز به علت موفقیت آن ها در ارائه خدمات بیمارستانی در سطح بین المللی و بازاریابی موفق در این زمینه و ورود تکنولوژی های کشورهای توسعه یافته در دهه گذشته توانسته اند نقش موثری در ارائه خدمات بین المللی داشته باشند. مطابق با اصول بدست آمده از یافته های این تحقیق، الگوی جهانی شدن خدمات بیمارستانی در ایران طراحی و با توجه به شرایط فرهنگی ایران ارائه گردید.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه با بهره گیری مناسب از امکانات و ظرفیت های موجود در ایران و استفاده از الگوی پیشنهادی می توان کمک شایانی به جهانی شدن خدمات بیمارستانی نمود.

    کلیدواژگان: جهانی شدن، خدمات بیمارستانی، بازاریابی
  • یحیی عقیقی، فرهاد ابول نژادیان، سید رضارئیس کرمی، وحید ضیایی* صفحه 95
    سابقه و هدف

    فیبرودیسپلازی اسیفیکان پیشرونده یا میوزیت اسیفیکان یک اختلال ارثی نادر و شدید در بافت همبند می باشد که تشخیص براساس خصوصیات بالینی بیماران (هالوکس والگوس و کوتاه بودن انگشت شست پا) و بروز اسیفیکاسیون نابجا داده می شود و انجام مداخلات تشخیصی دیگر عوارضی برای بیمار به دنبال دارد. پیشگیری از مداخلات تشخیصی بی مورد مانند بیوپسی به کند کردن سیر ناتوانی در بیماران کمک می نماید. در این گزارش دو بیمار که در یکی با تشخیص به موقع از بروز عوارض شدید پیشگیری شده و درگیری به دلیل عدم تشخیص و انجام اقدامات تشخیصی مکرر باعث بروز ناتوانی حرکتی در بیمار شده، معرفی می شود.
    گزارش مورد: بیمار اول دختر 11 ساله ای است که از حدود 2 سال و 9 ماهگی دچار برآمدگی در جمجمه شد. در معاینه اندام ها انگشت اول هر دو پا از انگشت دوم کوتاهتر و هالوکس والگوس داشت. در سن 3 سالگی تشخیص فیبرودیسپلازی اسیفیکان برای وی داده شد که تحت درمان با اتیدرونات قرار گرفت و در حال حاضر با پیگیری 6 ماه یکبار با رعایت پیشگیری از تروما، فعالیت طبیعی دارد. بیمار دوم پسر 12 ساله ای است که از 18 ماهگی به علت تورم در ناحیه گردن مراجعه و تا سن 8 سالگی با وجود مراجعات مکرر به مراکز دیگر و انجام اقدامات تشخیصی غیر ضروری از جمله بیوپسی بیماری وی تشخیص داده نشد که به مرکز طبی کودکان مراجعه کرد در معاینه انگشتان هر دو پا دفورمیتی داشته و هالوکس والگوس در انگشت شست هر دو پا مشهود بود. همچنین کلسیفیکاسیون های متعدد بافت نرم در ناحیه جدار شکم، اندام فوقانی و تحتانی و اسکاپولا داشت که با ارجاع به کلینیک روماتولوژی کودکان تشخیص فیبرودیسپلازی اسیفیکان برای وی گذاشته شد اما علیرغم شروع درمان با اتیدرونات به دلیل کلسیفیکاسیونهای متعدد در بافت زیر جلدی و اطراف مفاصل، بیمار قادر به راه رفتن می باشد اما قادر به نشستن نیست.

    نتیجه گیری

    تشخیص زودهنگام فیبرودیسپلازی اسیفیکان اهمیت ویژه ای دارد، چرا که با پیشگیری از اقدامات تشخیصی بی مورد و پیشگیری از تروما می توان از ناتوانی بیمار مبتلا پیشگیری نمود.

    کلیدواژگان: فیبرودیسپلازی اسیفیکان، هالوکس والگوس، میوزیت اسیفیکان، مرد سنگی
|
  • M. Mohammadi E. Ghani Student), A. Ghasemi , A. Khoshbaten A.R. Asgari Page 8
    Background And Objective
    Organophosphorus (OP) compounds are highly toxic and are widely used as an insecticide in agriculture and domestic consumptions. Acetylcholinesterase (AChE) inhibition is the primary mechanism of acute in vivo toxicity of organophosphorus compounds. In the present study we evaluated inhibition and recovery of the plasma, cerebral cortex and hippocampus AChE activity and their correlations following systemic administration of three doses of paraoxon in three different time points in rat.
    Methods
    Eighty four male Wistar rats (200-270 g) were used in this study and divided into groups of seven. Animals were given a single intraperitoneal injection of corn oil (vehicle group) or one of the doses of paraoxon (0.1, 0.3, or 0.7 mg/kg) and AChE activity in the plasma, cerebral cortex, and hippocampus was measured at 30 min, 4 h, and 18 h after exposure using the modified method of Ellman.
    Findings
    Plasma and brain AChE activity was inhibited in a dose dependent manner by paraoxon. After 18 h, plasma AChE activity was recovered 32, and 42 percent (p<0.001) in animals exposed to 0.3, and 0.7 mg/kg paraoxon, respectively. 18 h after 0.7 mg/kg paraoxon, AChE activity was significantly recovered (p<0.001) in both brain areas (about 20%). Plasma AChE activity correlated significantly with both cerebral cortex and hippocampus AChE activity in rats treated with paraoxon (0.3 and 0.7 mg/kg).
    Conclusion
    In both brain areas, paraoxon (only 0.7 mg/kg) inhibited AChE activity to induce seizure activity after 30 min. Inhibition of the plasma AChE activity can use as a marker of exposure only in severe toxicities with OP compounds.
  • F. Fallahi , M. Roghani , A. Bagheri (Gp) Page 16
    Background And Objective
    Diabetes mellitus is one the most important risk factors for some disorders. Reduction of serum glucose and lipid levels in diabetic patients due to medicinal plants is clinically important. The aim of this study was to evaluate time-dependent anti-diabetic effect of Allium ascalonicum L. (AA) feeding.
    Methods
    In this experimental study, 40 male Wistar rats (250-350 g) were divided into 4 groups, i.e. control, AA-treated control, diabetic, and AA-treated diabetic groups. The treatment groups received oral administration of plant-mixed pelleted food for 8 weeks. Streptozotocin (60 mg/kg) was used for diabetes induction. Serum glucose and lipids levels were determined before the study, and at 4th and 8th weeks after the study using routine enzymatic methods.
    Findings
    Serum glucose was significantly lower (29.8% and 56.2%) in AA-treated diabetic rats at 4th and 8th week as compared to untreated diabetics (p<0.01& p<0.005). In addition, serum total cholesterol showed a significant reduction (38.3% and 47.1%) at 4th and 8th weeks in AA-treated diabetic rats as compared to untreated diabetics (p<0.01). There was also a significant lower level of triglyceride (30.9%) in AA-treated diabetic rats (p<0.05) only at 8th week. On the other hand, although AA treatment did not cause a significant improvement in HDL-cholesterol level in treated diabetic group as compared to untreated diabetic group, but a significant lower level of LDL-cholesterol at 4th and 8th weeks (39.1% and 42.5%) was observed in AA-treated diabetics (p<0.01) relative to untreated diabetics.
    Conclusion
    Oral administration of AA time-dependently has a significant hypoglycemic effect and improves lipid profile except for HDL-cholesterol.
  • Sh. Shojaee , S. Halalkhor , S.F. Jalali K. Hajian , R. Ataie , H. Nadimi , M.R. Zahedpasha Page 29
    Background And Objective
    Apolipoprotein A5 gene plays an important role in plasma lipid regulation. Protein deficiency of apolipoprotein A5 gene causes an increase in plasma triglyceride. The aim of this study was to assay the effect of apolipoprotein A5-1131T>C polymorphism associated with lipid profile in Babol population.
    Methods
    This case-control study was performed on 199 people in Babol. They were divided into two groups under supervision of the specialist and with regard to their medical history and files: low triglyceride group (99 persons with triglyceride< 103 mg/dl) and high triglyceride group (100 persons with triglyceride> 150 mg/dl) and their biochemistry and anthropometric parameter were measured. The apolipoprotein A5 gene was amplified by PCR method and polymorphism was revealed by the use of MseI enzyme with RFLP method and then compared.FINDINDS: Allele C frequency in people with high triglyceride was 0.21 and in people with low triglyceride was 0.11 that these differences were statistically significant (p=0.02). Also, significant association was found between serum triglyceride (p=0.016) and C allele in low and high triglyceride groups. Being carrier allele C versus TT genotype increased the chance of high triglyceride OR=1.97 times (95% CI=1.35-3.68).
    Conclusion
    Our study confirms the association of the APOA5 -1131T>C polymorphism with triglyceride levels in humans. Therefore, genetically evaluation of subjects with high triglyceride recommends to determine allele and diagnosis of cardiovascular patient.
  • N.S. Motahhari Tabari , Sh. Mirdar , A. Khaldan , M. Ahmad Shirvani Page 36
    Background And Objective
    Exercise during pregnancy is interested for pregnant women, because of the positive effects on cardiovascular status, decrease of risk of obesity and low back pain, but there is worry about fetal outcomes. Since there are controversies in various studies about this effect, making a conclusion is difficult. The purpose of this study was to assess the effect of a planned aerobic exercise program on the pregnancy outcomes.
    Methods
    This study was a randomized clinical performed on 44 pregnant woman with 24 to 32 weeks gestational age were divided in case (n=20) and control group (n=24). Two groups were matched for mother age, BMI, Para, gestational age and socioeconomic status. Included criteria were single pregnancy with intact fetal membrane and excluded criteria were contraindications of exercise in pregnancy. Exercise program training includes stretching and flexibility exercise for 15 minutes and then aerobic exercise includes constant walking for 5 to 15 minutes. Pregnancy outcomes were assessed included: delivery mood, cause of cesarean section, increase of mother and fetus weight and duration of pregnancy and compared in two groups.
    Findings
    The increase of mother weight was lower in case group after two months (4.34kg VS 5kg), but the difference was not significant. The mood of delivery was not significantly different between two groups, although the rate of cesarean section and cesarean section for prolonged labor was higher in control group. There was no case of preterm or postterm delivery. No significant difference was seen between two groups about duration of pregnancy. After two months the increase of fetal weight was higher in case group (426.25gr VS 369.05gr) but showed no significant difference. Partial difference of increase in fetal weight was not significant between two groups during study.
    Conclusion
    The results of this study showed that not only doing or continue the exercise has no negative effect on mother and fetus but also it has positive effect on pregnancy outcomes.
  • Kh. Ahmadi , M. Reshadatjoo , G.R. Karami Page 44
    Background And Objective
    Nowadays, the influence of the stressors on the incidence of the psychological disorders such as depression, anxiety disorders and post traumatic stress disorder (PTSD) has been revealed. The war and the military disputes are known as one of the most important stressors. Chemical weapons not only have destructive and chronic corporal effects but also psychological disorders should be expected in injured people who have experienced the hardship. The purpose of this research was to study the long-lasting effects of exposure to chemical agents on psychological health of the chemical victims in Sardasht, Iran which was bombarded with four 250 kg sulfur mustard bombs in Iran-Iraq war.
    Methods
    In this cross-sectional study, all records related to 1336 registered chemical attack victims in Sardasht city were reviewed. In this study, 306 subjects in two categories were enrolled: (1) 150 chemical attacks survivors, exclude chronic disease (COPD) as case group, (2) 156 unexposed civilians from Sardasht, with their age matched with that of cases sampling by systematic random as the control group. The symptoms of depression, anxiety and stress disorders in both groups were assessed by applying DASS 42-query questionnaire and then compared.
    Findings
    The depression score in chemical victims was 37.14±10.96. The anxiety and stress scores were 41.91±8.6 and 45.72±8.5. These scores in ordinary people were 19.5±7.85, 21.26±7.6 and 26.72±10.66. All above scores in victims group were significantly higher than ordinary people. (p<0.001)
    Conclusion
    The results necessitate paying enough attention to diagnosis, follow up and treatment of the people involved exposure to chemical agents may result in severe and long-lasting consequences in the chemical victims.
  • N. Farhangi , F. Zehsaz Page 51
    Background And Objective
    Moderate exercise training improves immune system function, but intensive and prolonged bouts of endurance training weaken immune function. Some athletes reduce their training load for 6-21 days before the major competitions. The purpose of this research was to investigate the effect of 7 and 21 days tapering period length on the concentrations of some plasma immunological factors and performance time in endurance male runners.
    Methods
    This semi experimental study was performed on 22 well trained male runners with aged 24.5 ± 2.6 years. Before the beginning of exercise trainings, the subjects were randomly divided into two groups (control and taper). The blood samples were taken 1 and 3 days before the beginning of training and after 4, 8, 9, and 11 weeks training, immediately after 10 km treadmill test. IL-1β and IL-6 levels were assayed by using a validated commercial ELISA (Quantikine; Minneapolis, MN) and compared together.
    Findings
    With comparison IL-1β and IL-6 concentrations and performance time between groups, after 11 weeks training, there were significant decreases in IL-1β and IL-6 concentrations and performance time in the taper group in comparison with control group (p<0.001, p<0.001, p<0.001).
    Conclusion
    According to the research results, during three week taper period, decreasing of training volume of the taper group in proportion to control group one can reduce IL-1β and IL-6 concentrations without having disorder on performance time. It is likely because of the muscle myocyte injury decrease in athlete's body. Therefore coaches regarding caution can use 2 to 3 week taper period for improving of athletic performance.
  • A. Mansouri , A. Bakhshipour Roodsari Page 59
    Background And Objective
    Activation of the behavioral inhibition system plays central role in appearance of emotional and affective experiments and cause anxiety personality traits and high sensitive on the threatening stimulus. Also, it coincides with the feelings of anxiety, worries and rumination. On the other hand, it is not collected information about relationship between behavioral activation and inhibition systems with pathological and non-pathological worry. Thus, the purpose of this study was to investigate the relationship between behavioral activation and inhibition systems with pathological and non-pathological worry.
    Methods
    This cross sectional study was performed on 220 students (120 females, 100 males) of Tabriz University dormitories. Students were selected by random cluster sampling. Behavioral Activation/Inhibition Systems Scale, Worry Domains questionnaire and Penn State Worry Questionnaire were used for data collection. Variables were measured by 5-point Likert-scale and then analyzed.
    Findings
    The mean age of participants was 22±1.74 years. The mean of inhibition system, pathological worry and non-pathological worry were 19.79±2.59, 43.89±11.94 and 49.80±22.27, respectively. Relationship between inhibition system with pathological and non-pathological worry was significant (p<0.01). Inhibition system had positive and significant effect on the pathological and non-pathological worry. In other word, inhibition system account for variance in the pathological and non-pathological worry and can predict worry. Moreover, relationship between inhibition system with worry for relationships, work and financial was significant (p<0.01) and also inhibition system had positive and significant effect on them. On the other hand, relationship between activation system with worries was not significant (p>0.01) and activation system had not positive and significant effect on worries.
    Conclusion
    Results of this study endorse the relationship between inhibition system with worry. Moreover, it showed that inhibition system is one of effective factors on experiment and intensity worry. In addition, inhibition system can predict worry.
  • Z. Keshtkaran , F. Ghodsbin , S. Solouki , M. Razeghi , N. Zare Page 65
    Background And Objective
    Chronic diseases such as ostreoarthritis by the reason of successive progressing are frequently disabling and effect on quality of life of patients. The aim of this study was to assign the impact of self care education on quality of life of those clients suffering from ostreoarthritis in rehabilitation centers of Shiraz University of Medical Science.
    Methods
    This pseudo research was done on 110 patients suffering from osteoarthritis by easy sampling and random counting in two multitudes of case and control (55 patients in each group). A medias including 36 short choices questionnaires includes 8 domains and scoring between 0-100 which are completed for both groups in two steps. Case group in time distance between two levels of measuring quality of life received principled education via face to face and educational notebook. Ultimately, alterations in the quality of life in two groups were evaluated and compared.
    Findings
    In both groups of case and control, among 110 patients that have been under study, 101 women, with average age of 56±7.2 who were illiterate and under educated, married, housewife and with average income had their both knee joints involved and the difference was not significant between two groups. There was a meaningful relationship between age, affection period and amount of incoming with the quality of life (p=0.01) so that by increasing age and the affection period of osteoarthritis and amount of incoming, the quality of life has been decreased and by increasing the level of education, the quality of life has been increased. The average change of the quality of life was 280.4±87.5 in case group and 52.8±11.2 in control group that showed a statistical meaningful difference (p=0.001).
    Conclusion
    According to the results of the study and positive impact of self care education on quality of life of those clients suffering from osteoarthritis, the method of modifying and conformity toward the disease can be provided effectively and play a significant role in recovering the quality of life of the patient and the health level of society.
  • M. Rafati Rahimzadeh , A.A. Moghadamnia Page 71
    Organophosphorus compounds are one of the important insecticides and pesticides that have been used in chemical warfare as nerve agents. They are a major global clinical problem, with thousands of deaths occurring every year. Organophosphorus compounds inhibit acetylcholinesterase activity cause to the accumulation of acetylcholine at many synapses in the brain and different parts of neuromuscular junctions. In the cases of intoxication to organophosphours poisons four clinical syndromes have been described; cholinergic crisis, intermediate syndrome, delayed neuropathy and chronic organophosphate inducted neuropsychiatric disorder. Whichever stages has special signs and symptoms.The determination of acetylcholinesterase (AChE) and butyrylcholinesterase (BuChE) activity in whole blood and plasma, is a rapid, convenient and benefit screening method of poisoning due to organophosphorus compounds but without high sensitivity and specificity, also assess their degradation products in plasma and urine will be feasible but is expensive and is limited to specialized laboratories.The conventional and standard management of poisoned patients include supportive care, detoxification and treatment with antidote atropine sulfate alone or with an oxime. Some of other drugs have been suggested for treatment, e.g. glycopyrrolate, sodium bicarbonate and magnesium sulfate which may in some cases necessary. But still there are many unanswered questions and controversies in the management of organophosphorus poisoning. Patients with moderate to severe intoxication who receive first aid and emergency medical treatment may survive. However, the presence of either a cardiac arrhythmia or respiratory failure is associated with a poor prognosis. Finally, to reduce mortality rate, early diagnosis, precise monitoring and selection appropriate treatments are useful. This article presents a review of poisoning with organophosphorus compounds.
  • A.A. Nasiripour, S.J. Tabibi, P. Raeisi, M.A. Jahani Page 86
    Background And Objective

    Globalization and planning for global thinking and institution's activity that could work and act out of national limit are important actions which should be taken in Iran. Globalization is a progressive power in health index promotion. This aim of this study was to design a model for globalization of hospital services in Iran in order to promote the participation in patient attraction for diagnostic and medical services in hospitals from different countries in 2009.

    Methods

    This descriptive-comparative and cross sectional study was performed on some selected countries such as United States of America, England, India, Thailand and Malaysia. The hospital's information related to selected countries was marketing mechanism, equipment and hospital's facilities. The original model prepared based on data gathering form. This model was tested using Delphi technique and obtained data were analyzed and then the final model was introduced.

    Findings

    The results of studies in selected countries showed that developed countries like America and England have strong basis of management structure, knowledge, modern and complex technology. India, Thailand and Malaysia because of their success to present hospital services on the international level and successful marketing in this connection and arrived the developed countries technologies in previous decade have been able to have effective part presented international services. The designed model in this research, in attention to basis obtained has presented according to Iran qualifications.

    Conclusion

    According to the results of this study, with utilization of possibilities and capacities in Iran, the proposed model can greatly contribute to globalization of hospital services.

  • Y. Aghighi , Frcp), F. Abolnejadian , S.R. Raeiskarami , V. Ziaee Page 95
    Background And Objective

    Fibrodysplasia ossificans progressive (FOP) or myositis ossificans progressiva is a rare hereditary connective tissue disorder. Diagnosis can be made by the typical clinical features (congenital malformations of the great toes and hallux valgus deformity) and ectopic ossification. Early diagnosis can lead to avoidance of additional harmful diagnostic and treatment procedures (such as injection and biopsy) and trauma prevention. In this report we present 2 typical cases of FOP with early and delay diagnosis.CASE: The first case was an 11 year-old girl. The first symptom was painless nodule on the skull at 2.9 years old. She had congenital malformations of the great toe and hallux valgus deformity in both feet. According to clinical findings, the diagnosis was confirmed at 3 years. She was on etidronate and she had regular follow-up every 6 months. Now, she had no any disability. The second case was a 12 year-old boy. He had had a neck mass at 18 months and he was repeatedly visited by different physicians and some unnecessary tests and procedures were done for him, but the diagnosis had a delay until 8 years old, when he referred to our pediatric rheumatology clinic. He had hallux valgus deformity and congenital malformations of the great toe in both feet. Several ectopic ossifications had occurred in abdomen wall, upper and lower limbs. Now, he walks but he cannot sit.

    Conclusion

    Because tissue damage serves as a focus for ossification, early diagnosis can protect the patient from trauma and avoidance of unnecessary procedures.