فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال هفدهم شماره 7 (پیاپی 94، تیر 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/04/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا اسدی، گیتی ترکمان *، محمدرضا مهاجری تهرانی، مهدی هدایتی صفحات 7-14
    سابقه و هدف
    زخم پای دیابتی یکی از جدی ترین عوارض دیابت است. تحریک الکتریکی به عنوان یکی از مدالیته های موثر برای تسریع ترمیم زخمهای دیابتی پیشنهاد شده است. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر جریان مستقیم کاتدال بر دمای پوست و تسریع بسته شدن زخم پای دیابتی ایسکمیک انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارازمایی بالینی تصادفی یک سو کور، در فاصله آذر 1392 تا شهریور 1393، بر روی 20 بیمار دیابتی نوع 2 مبتلا به زخم پای دیابتی ایسکمیک که به طور تصادفی به دو گروه (تحریک الکتریکی و پلاسبو) تقسیم شدند، انجام گردید. در گروه تحریک الکتریکی، جریان مستقیم کاتدال به مدت یک ساعت در روز و سه روز در هفته برای 4 هفته (12 جلسه) به موضع زخم اعمال گردید. در گروه پلاسبو تمام مراحل مشابه گروه تحریک بود اما شدت جریان الکتریکی صفر بود. دمای سطح پوست در ناحیه پلانتار و دورسال پا قبل و بلافاصله بعد از مداخله در جلسات اول، شش و دوازده اندازه گیری شد. اندازه گیری مساحت سطح زخم نیز در جلسات اول، شش و دوازده انجام شد. (IRCT:1N 2014110819854)
    یافته ها
    مقایسه بین گروهی نشان داد که میانگین تغییرات دمای پوست در گروه تحریک نسبت به گروه پلاسبو به ترتیب در جلسات اول (0/26±0/75 و 0/2±0/41، 0/01=p)، جلسه شش (0/21±0/6 و 0/27±0/25، 0/01=p) و دوازده (0/23±0/66 و 0/27±0/25، 0/07=p) به طور معنی داری بیشتر است. درصد کاهش سطح زخم نیز در جلسه دوازده در گروه تحریک الکتریک (52/68%) در مقایسه با گروه پلاسبو (38/39%) به طور معنی داری بیشتر بود (0/02=p).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، جریان مستقیم کاتدال می تواند موجب بهبود دمای پوست و تسریع بسته شدن سطح زخم در زخمهای دیابتی ایسکمیک گردد.
    کلیدواژگان: تحریک الکتریکی، زخم پا، پای دیابتی، ترمیم زخم، زخم پوستی، دیابت
  • حکیمه احدیان، محمدحسن اخوان کرباسی، سحر قانع * صفحات 15-21
    سابقه و هدف
    هرپس عودکننده لبی شکل شایعی از عفونت ویروس هرپس سیمپلکس عودکننده دهان است که درمخاط یا پوست لب نمایان می شود و تحت عنوان تب خال نامیده می شود. هدف از این مطالعه مقایسه ژل ملیسان با کرم آسیکلوویر 5% در بهبود ضایعات هرپس عودکننده لبی می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه،کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 60 بیمار(14 مرد و 46 زن با متوسط سنی 23/8 سال، حداقل سن 20 و حداکثر 32) با سابقه هرپس عود کننده لبی سه بار در سال انجام شد. بطور تصادفی یکی از داروها که قبلا کدگذاری شده بود، تحویل بیماران شد. به بیمار توضیح داده شد دارو را به صورت موضعی، سه بار در روز، طبق دستور کارخانه بر روی ضایعه استفاده کند. هر فرد در روزهای یک، دو، چهار و هفت پس از تجویز دارو، از نظر تغییرات درد، اندازه ضایعه، وجود التهاب و زمان بهبودی ضایعه معاینه شد. (13870819144281:IRCT)
    یافته ها
    آسیکلوویر و ملیسان در کاهش اندازه ضایعه و التهاب و عوارض دارویی تفاوت معنی داری نداشتند. ملیسان در روز دوم و چهارم به طور معنی داری با کاهش درد بیمار همراه بود (0/0001=p روز دوم، 0/02=p روز چهارم). تفاوت آماری معنی داری در بهبودی روز دوم (0/001>p) دیده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که ملیسان نسبت به آسیکلوویر در کاهش درد و بهبودی موثرتر و در کاهش اندازه و التهاب ضایعه تفاوت چندانی ندارد. تجویز هیچکدام با عوارض جانبی همراه نبود.
    کلیدواژگان: هرپس عود کننده لبی، کرم آسیکلوویر، ژل ملیسان
  • قاسم مهدی زاده، علی اصغر منوچهری *، امین ضرغامی، علی اکبر مقدم نیا صفحات 22-28
    سابقه و هدف
    مسمومیت از شایع ترین علل مراجعه بیماران به مراکز درمانی در هر سال می باشد که میزان مرگ و میر در اثر آن تا 2 درصد گزارش شده است. با توجه به تفاوت الگو های اپیدمیولوژیک و پیامد های درمانی موارد مسمومیت در نقاط مختلف دنیا، این مطالعه به منظور بررسی یک ساله فراوانی و علل مسمومیت در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی اطلاعات تمامی بیمارانی که به علت مسمومیت به بیمارستان شهید بهشتی بابل طی یک دوره یک ساله (اول تیر 1390 الی آخر خرداد 1391) مراجعه کرده بودند به صورت آینده نگر مورد بررسی قرار گرفت. مشخصات دموگرافیک فرد مسموم، عامل مسمومیت، سابقه مسمومیت و یا خودکشی در خود فرد و یا خانواده او و پیامد درمان فرد مسموم با استفاده از چک لیست برای هر بیمار ثبت شده و اطلاعات مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 635 بیمار مورد مطالعه، 265 بیمار (41/7%) مرد و 370 بیمار (58/3%) زن بودند و میانگین سن بیماران 12/35±28/12 سال بود. میزان مسمومیت در گروه سنی 16 تا 25 سال، متاهلین، زنان خانه دار و افراد دارای مشاغل آزاد به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود(0/001>p). شایع ترین عامل مسمومیت دارو (73/3%) بود و بنزودیازپین ها (31/3%) بیشترین کلاس دارویی در موارد مسمومیت بود. شایع ترین علت مسمومیت خودکشی (76/9%) بود. بیشتر خودکشی ها با دارو (88/9%) صورت گرفته بود که از بین بنزودیازپین ها (39/3%) شایع ترین کلاس دارویی بودند. در نهایت 524 بیمار (82/5%) با رضایت شخصی از بیمارستان مرخص شدند، 93 بیمار(14/6%) بهبودی پیدا کردند و 4 بیمار(0/6%) نیز به مراکز دیگر ارجاع شدند. 6 بیمار(0/9%) دچار عوارض شدند و میزان مرگ و میر در بیماران مورد مطالعه 8 نفر(1/3%) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین میزان مسمومیت در گروه سنی جوانان و با علت خودکشی می باشد. همچنین بنزودیازپین ها اصلی ترین داروی مورد استفاده در موارد مسمومیت و خودکشی بودند.
    کلیدواژگان: علل مسمومیت، مسمومیت دارویی، خودکشی
  • سید کاظم موسوی *، محمدرضا اسلامی پور، سید صدرالدین شجاع الدین صفحات 29-35
    سابقه و هدف
    زانوی پرانتزی ریسک فاکتوری برای بروز استئوآرتریت زانو است. با توجه به نقش خستگی بر کنترل وضعیت بدنی، درک تغییر نوسانات وضعیت بدنی در افراد دارای زانوی پرانتزی، بینش خوبی برای پیش گیری از بروز استئوآرتریت زانو در این افراد خواهد داد. لذا هدف از انجام این تحقیق، مقایسه خستگی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر نوسانات وضعیت بدنی مردان دارای زانوی پرانتزی و نرمال می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 40 نفر دانشجوی مرد سالم، شامل 20 نفر دارای زانوی پرانتزی و 20 نفر دارای زانوی نرمال (به ترتیب با میانگین زاویه q5/25±0/8 و 0/86±8/79 درجه) انجام شد. ناهنجاری زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس و گونیامتر اندازه گیری شد. نوسانات وضعیت بدنی با استفاده از صفحه نیرو اندازه گیری و از پروتکل تغییر یافته آستراند برای اعمال خستگی استفاده شد.
    یافته ها
    در ثبات قدامی-خلفی دو گروه پس از خستگی تفاوت معنی داری مشاهده نشد ولی ثبات داخلی- خارجی پس از خستگی دچار کاهش معنی داری شد (به ترتیب زانوی پرانتزی با 296/86 و زانوی نرمال با 200/38 میلی متر بر ثانیه جابجایی مرکز فشار) که این تغییرات در گروه زانوی پرانتزی نسبت به گروه زانوی نرمال معنی دار شد (0/40=p). ثبات داخلی- خارجی در هر دو گروه 10 دقیقه پس ازخستگی بطور کامل بازیافت شد.
    نتیجه گیری
    جابجایی خط جاذبه به طرف داخل در افراد زانو پرانتزی می تواند موجب افزایش نوسانات پوسچر طرفی گردد و از آنجایی که دفورمیتی زانوی پرانتزی موجب چرخش داخلی ساق پا و تبدیل آن به پرونیشن مفصل ساب تالار در وضعیت تحمل وزن می شود، لذا این تغییر در ساختارهای پا می تواند موجب تغییر عملکرد پا برای کنترل تعادل داخلی خارجی (طرفی) گردد.
    کلیدواژگان: خستگی، وضعیت بدنی، زانوی پرانتزی
  • بررسی اثر حفاظتی عصاره برگ زیتون بر رفتارهای شبه اضطرابی در مدل حیوانی بیماری پارکینسون
    سیده سعیده حسینی، اکبر حاجی زاده مقدم * صفحات 36-43
    سابقه و هدف
    استرس اکسیداتیو یکی از عوامل اصلی بروز بیماری پارکینسون است. اختلالات خلقی مانند اضطراب در پارکینسون شایع است. عصاره برگ زیتون به دلیل ترکیبات فنلی فراوان، دارای خاصیت آنتی اکسیدانی و حفاظت نورونی قوی می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر حفاظتی عصاره برگ زیتون بر رفتارهای شبه اضطرابی در مدل بیماری پارکینسون با استفاده از تست ماز به علاوه ای شکل مرتفع است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی، از 42 سر موش صحرایی که به 6 گروه 7 تایی شامل گروه های کنترل، شم، بیمار، بیمار تیمار شده با عصاره تقسیم شدند، استفاده گردید. گروه کنترل با عصاره تیمار نشد. گروه های شم و بیمار حلال عصاره و گروه های بیمار تیمار شده دوزهای 50، 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره را به روش گاواژ به مدت 7 هفته دریافت نمودند. تمام گروه ها به جز گروه کنترل و شم، از طریق جراحی با دستگاه استریوتاکسی، سم 6-هیدروکسی دوپامین در ناحیه استریاتوم مغز به صورت یک طرفه دریافت کردند و مدل حیوانی بیماری پارکینسون ایجاد شد. سپس در پایان 3 هفته متوالی بعد از تزریق سم، رفتارهای شبه اضطرابی با استفاده از تست ماز به علاوه ای شکل مرتفع ارزیابی شدند.
    یافته ها
    تزریق سم 6-هیدروکسی دوپامین به سبب کاهش مدت زمان ورود به بازوی باز و تعداد دفعات ورود به بازوی باز گردید و تیمار با غلظت های مختلف عصاره سبب افزایش این فاکتورها در مقایسه با گروه بیمار شده است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که مصرف خوراکی عصاره برگ زیتون می تواند موجب کاهش معنی دار رفتارهای شبه اضطرابی القاء شده با 6-هیدروکسی دوپامین در مدل حیوانی بیماری پارکینسون شود.
    کلیدواژگان: پارکینسون، تست ماز به علاوه ای شکل مرتفع، رفتار شبه اضطرابی، عصاره برگ زیتون
  • باقر سید علیپور *، نجمه بریمانی، عباسعلی دهپور جویباری، سید محمد حسینی، معصومه عشریه صفحات 44-50
    سابقه و هدف
    نانوذرات مس در پزشکی، مکمل های غذایی و زمینه های صنعتی استفاده می شوند، اما سمیت بالقوه آنها برای سلامتی انسان و محیط زیست همچنان نامشخص است. هدف از این مطالعه بررسی اثر سمیت نانو ذره اکسید مس بر کلیه و قلب موش می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی،42 موش سوری ماده بالغ 3±30 گرم به طور تصادفی به شش گروه کنترل، یک گروه شم و چهار گروه تجربی تقسیم شدند. موشهای گروه تجربی نانوذرات اکسید مس با غلظت های 300، 400، 500 و 600 میلی گرم/کیلوگرم وزن به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از کالبد شکافی، قلب و کلیه از موش جدا گردید و وزن آنها اندازه گیری شد. جهت بررسی هیستوپاتولوژی، بافت قلب و کلیه با روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند.
    یافته ها
    وزن کلیه در گروه های کنترل و شم در مقایسه با گروه های تیمار با غلظت 300، 400، 500، 600 میلی گرم/کیلوگرم به ترتیب 0/02±21، 0/02±19، 0/02±20 و 0/01±22 کاهش یافت. در حالیکه هیچ تغییر معنی داری در وزن قلب مشاهده نشد. بررسی هیستوپاتولوژی کلیه و قلب پس از تزریق درون صفاقی نانوذره اکسید مس علائم سمیت سلولی شامل پرخونی، نکروز و ارتشاح سلولهای التهابی را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که نانو ذره اکسید مس سبب آسیب به بافت کلیه و قلب در مسیر وابسته به دوز می گردد.
    کلیدواژگان: نانو ذره اکسید مس، سمیت سلولی، موش NMRI، هیستوپاتولوژی، نکروز، ارتشاح سلولهای التهابی
  • طیبه روشنایی، مهرانگیز صدوقی، اسماعیل فتاحی * صفحات 51-57
    سابقه و هدف

    تریسیکلازول، از متداول ترین سموم تریازولی است که در کشاورزی برای کنترل بیماری بلاست برنج به کار می رود. به دلیل مصرف فراوان، پایداری بالا و اختلالات گوارشی، عصبی و کبدی از طریق سموم، این مطالعه به منظور بررسی اثرات سم تری سیکلازول بر آسیب های بافتی و تغییرات آنزیمی کبد در جنین موش های آزمایشگاهی انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، 30 سر موش نر (10=n) و ماده (20=n) با حدود سنی12-10 هفته پس از جفت گیری و تایید بارداری براساس پلاک واژنی، بطور تصادفی به سه گروه کنترل (6=n)، آزمایشی 1(7=n) و 2 (7=n) تقسیم شدند. موش ها در گروه های آزمایشی1 و2، سم تری سیکلازول را به ترتیب با دوز 0/5 و 1/5 میلی گرم بر کیلو گرم به صورت درون صفاقی دریافت کردند و گروه کنترل سمی دریافت نکرد. تمام حیوانات در شرایط اپتیموم نگهداری شده و در روز 17 بارداری کشته شدند و جنین ها از بدن مادر خارج شدند و سپس برای شمارش هپاتوسیت ها و بررسی آسیب های بافتی از کبد جنین نمونه برداری انجام پذیرفت. سطوح آنزیمهای ALT،AST وALP با استفاده از کیت های آنزیمی شرکت کایمن و به روش رنگ سنجی اندازه گیری شد.

    یافته ها

    در ارزیابی میکروسکوپی تعداد هپاتوسیتها، در گروه های آزمایشی 1(0/85±21/35) و آزمایشی 2(1/16±23/1) نسبت به گروه کنترل (1/2±16/9)، افزایش معنی داری را نشان داد (0/05>p). سطح آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش اما آلکالین فسفاتاز (ALP) کاهش نشان داد (0/05>p). از نظر هیستوپاتولوژیکی سم تری سیکلاوزل در کبد موجب نکروز، نفوذ سلول های آماسی، هیپرپلازی و دژنرسانس آبکی هپاتوسیت ها و هپاتومگالی شده است.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که تغییرات آنزیمی و آسیب های بافت کبد به دوز وابسته بوده و سم تری سیکلازول می تواند سیستم متابولیتی بدن را به شکل جبران ناپذیری مختل نماید.

    کلیدواژگان: تری سیکلاوزل، آنزیم های کبدی، هپاتوسیت
  • عبدالله شکیبا، محمود رفیعیان *، ناهید جیواد، مرتضی سدهی، ندا اردشیری لردجانی، طیبه شکیبا دستگردی صفحات 58-65
    سابقه و هدف
    گل میخک حاوی فنلی به نام اوژنول می باشد که دارای خاصیت آنتی اکسیدانی، ضد دردی و ضد التهابی می باشند. لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره هیدروالکلی گل میخک بر التهاب و واکنش به محرک درد در موش سوری انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی برای بررسی اثر عصاره بر التهاب، از 48 سر موش سوری نر که به 6 گروه شامل گروه شاهد (سالین)، کنترل مثبت (دگزامتازون) و گروه های تجربی (دریافت عصاره به ترتیب با دوزهای 42، 85، 170 و 340 میلی گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند، استفاده گردید. برای بررسی میزان احساس درد، از 160 سر موش سوری نر استفاده شد که به 4 دسته تقسیم و هر دسته به 5 گروه تقسیم شدند که شامل گروه شاهد (سالین)، کنترل مثبت (مرفین)، گروه دریافت کننده عصاره با دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم، گروه دریافت کننده عصاره با دوز 500 میلی گرم بر کیلوگرم و گروه دریافت کننده توام عصاره 200 میلی گرم بر کیلوگرم و نالوکسان (4 میلی گرم بر کیلوگرم) بود. برای بررسی پاسخ به درد از هرکدام از 4 دسته به صورت جداگانه در یکی از زمان های 5، 15، 30 یا 60 دقیقه پس از تزریق، آزمون صفحه داغ گرفته شد. وزن برش های 7 میلی متری تهیه شده از دو گوش پس از دو ساعت از تزریق 03/0 میلی لیتر گزیلن به پشت گوش راست موش ها، با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    در آزمون التهاب در گروه شاهد و گروه دریافت کننده عصاره mg/kg 42، دارای بیشترین اختلاف وزن بین برش های تهیه شده از دو گوش حیوان (به ترتیب 1/5±36 و 3/5±33 میکروگرم) بود و کمترین میزان مربوط به دوز 180و 340 mg/kg (به ترتیب 1/2±21 و 1/5±17میکروگرم) بود. در آزمون صفحه داغ، در بین گروه های تیمار شده با عصاره، عصاره mg/kg 500 در 15 دقیقه قبل از آزمون، دارای بیشترین زمان تاخیر و کمترین میزان مربوط به گروه دریافت کننده توام نالوکسان و عصاره mg/kg 200 در 5 دقیقه قبل از آزمون بود (برحسب ثانیه به ترتیب برابر با 1/53±18/91 و 1/04±8/71).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که عصاره گل میخک دارای خواص ضد التهابی و ضد دردی می باشد.
    کلیدواژگان: گل میخک، صفحه داغ، نالوکسان، مرفین، دگزامتازون، گزیلن
  • مهناز کسمتی *، اشرف داودی کورانی، مژگان ترابی صفحات 66-73
    سابقه و هدف
    اثر ضد دردی گیاه بابونه نشان داده شده اما تداخل آن با هورمونهای جنسی ماده در مقایسه با نر مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد دردی عصاره هیدرو الکلی گل بابونه در موش سوری نر و دو فاز سیکل جنسی ماده (دی استروس و پرواستروس) در حضور و غیاب گیرنده های استروژنی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی موش های سوری نر و ماده (دی و پرواستروس) بالغ (3±27 گرم) به گروه های: کنترل، دریافت کننده بابونه 30 یا 50،تاموکسیفن 5/0 یا 1 و تجویز توام تاموکسیفن 1 و بابونه 30 یا50 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. داروها به صورت درون صفاقی و بر حسب میلی گرم/کیلوگرم وزن حیوان تزریق و برای القاء درد حاد و مزمن از تست فرمالین استفاده شد. مدت زمان تجمعی لیسیدن کف پا بر حسب ثانیه به عنوان شاخص درک درد ارزیابی گردید.
    یافته ها
    در موش نر بابونه mg/kg 30 باعث کاهش درد حاد (2±53، p<0/01) و مزمن (2±71، 0/001>p) و بابونه mg/kg 50 نیز باعث کاهش درد حاد (1±41، (p<0/001 و مزمن (2±73، 0/001>p) گردید. بابونه mg/kg 50 در ماده های دی استروس (2±42، 0/05>p) و پرواستروس (1±39، 0/05>p) در فاز حاد و بابونه 30 در ماده های دی استروس (1±72، 0/01>p) و پرواستروس (2±80، 0/001>p) و بابونهmg/kg 50 در ماده های دی استروس (1±59، 0/001>p) و پرواستروس (2±62، 0/001>p) سبب کاهش درد مزمن گردید و اثر تسکینی در فاز مزمن موش نر بهتر بود. تاموکسیفن mg/kg 1 در موش های ماده دی استروس (3±81، 0/05>p) و پرواستروس (2±92، 0/05>p) باعث کاهش درد مزمن گردید. اثر ضد دردی بابونه mg/kg 30 کنار تاموکسیفن mg/kg 1 در فاز حاد موش های نر کاهش یافت (3±43، p<0/05). بابونهmg/kg 50 کنار تاموکسیفن mg/kg 1 در موش های نر درد حاد (1±29، 0/05>p) و مزمن (2±41، 0/01>p) و در ماده دی استروس سبب کاهش درد حاد (1±21، p<0/001) و مزمن (3±44، 0/01>p) و در ماده های پرواستروس نیز سبب کاهش درد حاد (2±19، p<0/001) و مزمن (3±43،p<0/001) گردید.
    نتیجه گیری
    اثر ضد دردی بابونه وابسته به جنس و در موش نر بیشتر از ماده می باشد. افزایش اثر ضد دردی بابونه کنار تاموکسیفن احتمالا ناشی از تداخل اثر گیرنده های استروژنی با اثر ضد دردی بابونه می باشد.
    کلیدواژگان: بابونه، درد، تاموکسیفن، سیکل استروس
  • سید ابراهیم حسینی، مرضیه جهاندیده صفحات 74-80
    سابقه و هدف
    با توجه به مصرف زیاد زنجبیل توسط زنان باردار جهت کاهش تهوع و استفراغ و مادران شیرده، این مطالعه با هدف بررسی اثر تجویز عصاره الکلی زنجبیل به موش های صحرایی باردار و شیرده بر میزان هورمون های استروژن، پروژسترون، محرک فولیکول (FSH)، لوتئینی کننده (LH) و فولیکول های تخمدانی در فرزندان ماده بالغ موش صحرایی انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 72 سر موش ماده بالغ که به 9 گروه 8 تایی شامل گروه های کنترل، شاهد و دریافت کننده باردار و شیرده دوزهای50، 100 و 200 mg/kgعصاره الکلی زنجبیل تقسیم شدند، انجام گرفت. تجویزها به صورت گاواژ انجام شد. در پایان شیرخوارگی، فرزندان ماده گروه های مختلف جدا و در زمان بلوغ از هر گروه بطور تصادفی 8 موش انتخاب و پس از خون گیری از نمونه ها، میزان هورمون های استروژن، پروژسترون، FSH، LH و با جداسازی تخمدان ها تعداد فولیکول ها و اجسام زرد موجود در تخمدان موش ها اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل زنجبیل باعث افزایش معنی دار در میزان هورمون های استروژن (5/78±93/36)، پروژسترون(0/45±4/52)، (0/05±FSH (0/90 و (0/08±0/79) LH و در تعداد فولیکولها (0/33±6/40) و اجسام زرد (1/41±7/00) در تمام گروه های تجربی می گردد (0/05≥p).
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان داد که مصرف زنجبیل در دوران بارداری و شیردهی باعث افزایش هورمون های استروژن،پروژسترون، F SH و LH و فولیکول های تخمدانی در فرزندان بالغ ماده موش های صحرایی می شود.
    کلیدواژگان: زنجبیل، استروژن، پروژسترون LH، FSH، فولیکول، رات
|
  • H. Ahadian, Mh Akhavan Karbasi, S. Ghanea * Pages 15-21
    Background And Objective
    Recurrent herpes labialis is a common infection of the mouth area, caused by herpes simplex virus. This infection appears in the mucus or lip skin and is commonly known as oral herpes. The purpose of this study was to compare the effectiveness of Mellisan gel and acyclovir 5% cream in the improvement of recurrent herpes labialis.
    Methods
    This double-blind clinical trial was conducted on 60 patients (14 men and 46 women), with the average age of 23.8 years (minimum of 20 and maximum of 32 years) and a prior history of recurrent herpes labialis three times a year. The previously-coded medicines were randomly distributed among patients. The subjects were asked to apply the cream or gel locally on the infected region three times a day, according to the manufacturer's instructions. All patients were examined within one, two, four and seven days after using the cream or gel to determine the changes in pain intensity, size of the ulcer, inflammation and recovery time. IRCT: 13870819144281.
    Findings
    Mellisan gel and acyclovir cream were not significantly different in reducing the size of the ulcer, inflammation or the associated side-effects. Mellisan gel was accompanied by a significant reduction in pain intensity in patients on the second and fourth days of the examination (p=0.0001 and p=0.02, respectively). Moreover, on the second day, there was a significant difference in recovery (p=0.001).
    Conclusion
    The results of this study suggested that Mellisan gel is more effective than acyclovir cream in terms of pain reduction and recovery, whereas no significant difference was observed regarding the size of the ulcer or inflammation. Also, the administration of Mellisan gel and acyclovir cream was associated with no side-effects.
    Keywords: Recurrent Herpes Labialis, Acyclovir Cream, Mellisan Gel
  • Gh Mehdizadeh, Aa Manouchehri *, A. Zarghami, Aa Moghadamnia Pages 22-28
  • Sk Mosavi *, M. Eslamipour, Ss Shojaeddin Pages 29-35
    Background And Objective
    Genu varumis a risk factor for the knee osteoarthritis onset. Given the role of exhaustion on the physical condition, understanding physical state fluctuationsin people with genu varum, will give us a good insight for prevention of knee osteoarthritis. The aim of this study was to compare the effect of exhaustive fatigue on body state fluctuations of men with genu varumand normal knees.
    Methods
    This quasi-experimentalstudy was performed on 40 healthy male students, including 20 with genu varumand 20 with normal knees (with the average q angle of 25.5±8.0 and 97.8±86.0, respectively). Genu varumdeformitywasmeasured using a caliper and goniometer. Bodyfluctuations were recorded using the force measuring diagram,and Strand modified protocol was used to inducefatigue.
    Findings
    There was no significant difference between the two groups after exhaustion in terms of anterior-posterior stability, but there was a significant decrease in medial-lateral stability after exhaustion (genu varum 86.296 mm/sec and normal knee 38.200 mm/sec, pressurecenter shifting,respectively);comparinggenu varumto the normal knee, thesechanges were significant (p=0.04). Interior-exterior stability in both groups,10 minutes after exhaustion was fully recovered.
    Conclusion
    Inside displacementof the line of gravityin genu varumsuffererscan lead to increased volatility of the lateral posture, and since genu varumdeformity causes internal rotation of the leg and turns it into pronation of the subtalar joint inthe weight-bearing position,therefore, these changes in footstructures cancause leg function alterationin control of the internal-external (lateral) balance.
    Keywords: Fatigue, Posture, Genu varum
  • The protective effect of olive leaf extract on anxiety-like behaviors in animal model of Parkinson's disease
    S. Hosseini, A. Hajizadeh Pages 36-43
  • B. Seyedalipour *_N. Barimani_Aa Dehpour Jooybari_S. M Hosseini_M. Oshrieh Pages 44-50
  • T. Rowshanaie, M. Sadoughi, E. Fattahi Pages 51-57
    Background And Objective

    Tricyclazoleis a popularTriazole pesticide used in agriculture to control rice blast disease.Due to thehigh consumption and stability of tricyclazole, as well as the digestive, nervous and hepaticdisorders it may cause, this study aimed to investigate the effects of tricyclazole on hepatic enzyme changes and tissue damagein the fetus of laboratory mice.

    Methods

    Forthis experimental study, 30 mice (10 male, 20 female) with the age range of 10-12 weeks were purchased from Pasteur Institute, Northern branch, Iran. After mating and confirmation of pregnancy usinga vaginal plaque,the mice were randomly divided into three groups of control (N=6), experiment I(N=7) and experiment II (N=7). In the experimental groups, the mice received tricyclazole via intraperitoneal injectionat doses of 0.5 and1.5 mg/kg,respectively, whilethe control group received no toxins. All the animals were preservedunderoptimum conditions, and at day 17 of gestation, they were killed,and the fetuseswere removed from the body of the mothers. Sampling of hepatic tissues was performedto count fetal hepatocytes andevaluate tissuedamage. In addition, enzymelevels of Alanine aminotransferase (ALT), Aspartate aminotransferase (AST) and Alkaline phosphatase(ALP)were measured via the colorimetric method using theenzyme kit madeby Cayman company.

    Findings

    In this study, microscopic evaluationsshowed a significant increase in the number of hepatocytes inexperimental group I (21.35 ± 0.85) and experimental group II (23.1±1.16) compared to the control group (16.9 ± 1.2)(P<0.05). Moreover, levels of ALTand AST were higher in the experimental groupscompared to the control group, whilethe level of ALP was observed to decrease in both groups (p<0.05).According to histopathological studies, concentrations of tricyclazole in the liver could lead to necrosis, inflammatory cell infiltration, hyperplasia, watery degeneration of hepatocytes and severe hepatomegaly.

    Conclusion

    According to the results of this study,enzymatic changes and hepatic tissue damage aredose-dependent processes, and tricyclazole could irreversibly disrupt the metabolic systemof the body.

    Keywords: Tricyclazole, Hepatic Enzymes, Hepatocyte
  • A. Shakiba Dastgerdi, M. Rafieian Kopaei *, N. Jivad, M. Sedehi, N. Ardeshiri Lordejani, T. Shakiba Dastgerdi Pages 58-65
    Background And Objective
    Clove contains large proportion of a phenolic compound called eugenol, which has antioxidant, anti-inflammatory and analgesic properties. This study aimed to evaluate the effects of hydro-alcoholic clove extract on inflammation and pain response in mice.
    Methods
    In this experimental study, 48 male mice were classified into six groups of control (saline), positive control (dexamethasone) and treatment (receiving 42, 85, 170 and 340 mg/kg of clove extract) to investigate the effects of clove extract on inflammation. To evaluate pain perception, 160 mice were categorized into 4 groups, divided into 5 subgroups including the control (saline), positive control (morphine), recipients of 200 mg/kg clove extract, recipients of 500 mg/kg of extract, and recipients of 200 mg/kg of combined clove extract and naloxone (4 mg/kg). To assess pain response, the hot plate test was performed on each subgroup at 5, 15, 30 and 60 minutes after the injection of the herbal extract. In addition, two hours after the injection of 0.03 ml xylene into the back of the right ears of the mice, the sections obtained from both ears (7 mm) were compared in terms of weight.
    Findings
    In the inflammation test, the most significant difference in the ear sections was observed between the control group and recipients of 42 mg/kg of extract (36±5.1 and 33±5.3 µg, respectively), while the least significant difference was observed at doses of 180 and 340 mg/kg (21±2.1 and 17 ±1.5 µg, respectively). In the hot plate test on the treatment groups, dose of 500 mg/kg caused the highest pain delay 15 minutes before the test, while the lowest delay was observed in the recipients of combined naloxone and clove extract (200 mg/kg) 5 minutes before the test (18.91±1.53 and 8.71±1.04 seconds, respectively).
    Conclusion
    According to the results of this study, hydro-alcoholic clove extract could have significant anti-inflammatory and analgesic effects on mice.
    Keywords: Clove, Hot plate, Naloxone, Morphine, Dexamethasone, Xylene
  • M. Kesmati *, A. Davoodi Korani, M. Torabi Pages 66-73
    Background And Objective
    Chamomile has several analgesic properties, while the mechanism of these effects in interaction with male sex hormones compared tofemales are not well known. This study aimedto evaluate the analgesic effects of hydro-alcoholic extract of chamomile in male mice, and two phases of femalesexual cycle (diestrus and proestrus) in the presence or absence of estrogen receptors.
    Methods
    In this experimental study, adult mice of both genders(weight: 27±3 g) were divided into four groups of control, chamomile recipients (30 or 50 mg/kg), tamoxifen recipients (0.5 or 1 mg/kg), and recipients of combined tamoxifen (1 mg/kg) and chamomile (30 or 50 mg/kg). Drugs were administeredintraperitoneally in one milligram per a kilogram of the body weight, and formalin test was used to induce acute and chronic pain. In addition, cumulative length of foot licking was calculatedin seconds as theindicator of pain perception.
    Findings
    In male mice,chamomile extract (30mg/kg) reduced acute pain (53±2, p<0.01)and chronic pain (71±2, p<0.001), and dosage of 50 mg/kgcould reduce acutepain (41±1, p<0.001) and chronic pain (73±2, p<0.001). In diestrus and proestrusfemales, chamomile extract could relieve acute pain at 50 mg/kg (42±2, p<0.05 and 39±1, p<0.05, respectively). As for the chronicphase of pain, chamomile extract (30 mg/kg) was effective in diestrus (72±1, p<0.01) and proestrus (80±2, p<0.001) female mice, whileit could reduce chronic pain at 50 mg/kgindiestrus (59±1, p<0.001) and proestrus (62±2, p<0.001) females. In male mice, the analgesic effects of the extract were more significant.In addition, tamoxifen (1mg/kg)reduced chronic pain in diestrus (81±3, p<0.05) and proestrus (92±2, p<0.05) female mice. In male mice,combination of chamomile (30 mg/kg) and tamoxifen (1mg/kg) decreased acutepain(43±3, p<0.05), andcombination of chamomile (50 mg/kg)and tamoxifen (1mg/kg) reduced acute pain (29±1, p<0.05) and chronic pain (41±2, p<0.01) in male mice. Moreover, the drug combination reduced acutepain (21±1, p<0.001) and chronic pain (44±3, p<0.01)in diestrus females, as well as proestrus ones(19±2, p<0.001) (43±3, p<0.001).
    Conclusion
    According to the results of this study, analgesic effects of chamomile extract are gender-dependent,and these effects are more significant in male mice.Increased analgesic effectsof combinedchamomile and tamoxifen couldbe due to the interaction between estrogenreceptorsand analgesic agents of chamomil.
    Keywords: Chamomile, Pain, Tamoxifen, Estrous cycle
  • S. E Hosseini *_M. Jahandideh Pages 74-80
    Background And Objective
    Ginger is widely used by pregnant women and nursing mothers as a remedy for nausea and vomiting. This study aimed to investigate the effects of the alcoholic extract of ginger on serum levels of estrogen, progesterone, follicle-stimulating hormone (FSH), luteinizing hormone (LH) and ovarian follicles during pregnancy and lactation in the adult, female offspring of rats.
    Methods
    This experimental study was conducted on 72 adult female rats, which were divided into 9 groups of 8, including the control groups, and recipients of 200, 100, 50 mg/kg of ginger alcoholic extract (perinatal and neonatal). Drug administration was performed via oral gavage, and by the end of infancy, the female offspring of each group were separated. At puberty, 8 animals were randomly selected from each group, and after blood sampling, serum levels of estrogen, progesterone, FSH and LH were measured. In addition, the number of follicles and yellow bodies (corpus luteum) were determined after the removal of ovaries.
    Findings
    In comparison with the control groups, ginger caused a significant increase in the levels of estrogen (93.36±5.78), progesterone (4.52±0.45), FSH (0.90±0.05) and LH (0.79±0.08) in the experimental groups. Moreover, there was a significant increase in the number of follicles (6.40±0.33) and yellow bodies (7.00±1.41) in all the experimental groups (p≤0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, consumption of ginger during pregnancy and lactation could increase the serum levels of estrogen, progesterone, FSH and LH, as well as the number of ovarian follicles, in the female offspring of rats.
    Keywords: Ginger, Estrogen, Progesterone, LH, FSH, Follicle