فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 57، مهر و آبان 1389)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 57، مهر و آبان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/01
  • تعداد عناوین: 13
|
  • صدیقه اسماعیل زاده، لیلا قربانی، مجید شربتداران، علی بیژنی، پروین سجادی صفحه 7
    سابقه و هدف

    سندرم تخمدان پلی کیستیک از شایعترین اختلالات غدد درون ریز است که در افراد مبتلا، خطر ابتلا به دیابت، آترواسکلروز و بیماری های قلبی - عروقی بالا می باشد. تابلوهای بالینی شایع در سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاومت به انسولین، هیپرآندروژنیسم، عدم تخمک گذاری و متعاقبا ناباروری است. از آنجائیکه چاقی شایعترین دلیل مقاومت به انسولین و هایپرآندروژنیسم می باشد. این مطالعه به منظور بررسی اثر کاهش وزن و اثر دو داروی متفورمین و فلوتامید بر شاخصهای مقاومت به انسولین و هایپرآندروژنیسم و لیپیدهای سرم در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسو کور بر روی 40 خانم مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام شد. پس از مشاوره اولیه، رژیم کم کالری جهت بیماران شروع شد و بطور تصادفی در 2 گروه تحت درمان با مت فورمین (250 میلی گرم سه بار در روز) و فلوتامید (250 میلی گرم دوبار در روز) به مدت 6 ماه قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه شاخص های آنتروپومتری، درجه هیرسوتیسم، وضعیت قاعدگی و نیز آزمایشات هورمونهای جنسی، لیپید پروفایل و شاخص های حساسیت انسولین و SHBG اندازه گیری و سپس در دو گروه مقایسه شد.

    یافته ها

    مت فورمین بطور میانگین به میزان 07/6±2/12 کیلوگرم سبب کاهش وزن (000/0p=) و BMI (000/0p=) و اندازه دور باسن (000/0p=) و دور کمر (000/0p=) و درجه هیرسوتیسم (000/0p=) و تستوسترون توتال (032/0p=) شد. فلوتامید بطور میانگین به میزان 1/5±5/6 کیلوگرم سبب کاهش وزن (000/0p=) و BMI (000/0p=) و دور کمر (000/0p=) و نسبت دور کمر به دور باسن (005/0p=) و درجه هیرسوتیسم (000/0p=) و تستوسترون (024/0p=) و کلسترول (011/0p=) و LDL (013/0p=) شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که شاخص های تن سنجی و درجه هیرسوتیسم توسط داروهای بی خطر متفورمین و فلوتامید، کاهش یافته است. اما متفورمین در مقایسه با فلوتامید در کاهش وزن و BMI و دور کمر و دور باسن موثرتر بوده است.

    کلیدواژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک، مت فورمین، فلوتامید، رژیم کم کالری، هیرسوتیسم
  • فرزان خیرخواه، علی اکبر مقدم نیا، گویا طیبی، علی بیژنی، پویا طیبی، عسکری صلواتی صفحه 14
    سابقه و هدف

    اختلال افسردگی اساسی مجموعه ای از اختلالات شایع و مخرب روانی با اپیزودهای نسبتا طولانی، تمایل زیاد به مزمن شدن، عود داشته و مسئول بسیاری از ناتوانی های جسمی و روانی می باشد که شیوع آن در طول زندگی حدود 19- 17 درصد می باشد. با توجه به بهبود بیماران مبتلا به افسردگی های مقاوم به درمان بدنبال تزریق تک دوز کتامین این مطالعه به منظور بررسی اثر کتامین در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت نیمه تجربی بر روی 60 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی بر اساس معیارهای DSM IV-TR که تحت درمان با تک دوز وریدی کتامین mg/kg 5/0 قرار گرفته اند انجام گردیده است. تمام بیماران قبل از تزریق دارو و در روزهای 2، 7 بعد از تزریق و پایان ماه اول و دوم تحت آزمون های ارزیابی شدت افسردگی همیلتون و بک قرار گرفتند و ملاک پاسخ به درمان با کتامین کاهش 50% یا بیشتر نمره آزمونهای بک و همیلتون بود.

    یافته ها

    نتایج بدست آمده از دو آزمون همیلتون و بک نشان داد که میانگین نمره تست، همیلتون قبل تزریق 12/9±71/28، روز دوم 88/10±57/20 روز هفتم 70/10±85/16 و تست بک قبل تزریق 96/13±28/33 روز دوم 10/14±05/25 و روز هفتم 40/13±71/19 بود که به طور معنی داری نسبت به زمان قبل از تزریق دارو کاهش یافته است (05/0≥(p. همچنین این نتایج در حدود 20% از بیماران در روز دوم و حدود 40% از بیماران در روز هفتم بعد از تزریق کتامین بیش از 50% کاهش داشته است. بهبود علایم افسردگی در این بیماران ارتباطی با سایر متغیرهای مورد بررسی از قبیل سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، میزان تحصیلات و فصل تزریق آنها نداشته است.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که درمان با تک دوز وریدی کتامین با توجه به تجویز آسان، تاثیر سریع و طول اثر مناسب آن در بیماران می تواند جایگزین مناسبی برای درمان فاز حاد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی قرار گیرد.

    کلیدواژگان: افسردگی اساسی، اختلالات خلق، کتامین، آنتاگونیست گیرنده NMDA
  • مهرداد روغنی، تورانداخت بلوچ نژاد مجرد، فرشاد روغنی دهکردی صفحه 21
    سابقه و هدف

    دیابت یکی از مهم ترین عوامل خطر برای اختلالات نفروپاتی، رتینوپاتی، نوروپاتی و بیماری های قلبی – عروقی می باشد. کاهش دادن سطح گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی و مواد موثره مشتق از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه اثر تجویز دراز مدت فلاونوئید هسپرتین بر میزان گلوکز و لیپیدهای سرم در موشهای صحرایی دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تجربی بر روی 40 موش سر با محدوده وزنی 270-250 گرم که به طور تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تحت درمان با هسپرتین، دیابتی، دیابتی تحت درمان با هسپرتین و یا گلیبن کلامید (کنترل مثبت) تقسیم شدند، انجام شد. برای دیابتی نمودن موشها از استرپتوزوتوسین به فرم تک دوز و داخل صفاقی به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم وزن حیوان استفاده گردید. هسپرتین به فرم داخل صفاقی به میزان 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن حیوان یک هفته پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 6 هفته تجویز شد. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول توتال، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از بررسی و در هفته های 3 و 6 پس از تجویز تعیین و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    در گروه دیابتی تحت درمان با هسپرتین میزان گلوکز سرم در حد معنی دار و به میزان 1/20% و 6/23% به ترتیب در هفته های سوم و ششم کمتر از گروه دیابتی درمان نشده بود (05/0p<)، بعلاوه سطح کلسترول توتال در گروه دیابتی تحت تیمار در همین هفته ها کاهش معنی دار و به ترتیب به میزان 4/20% و 1/17% در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده، نشان داد (05/0p<). تری گلیسیرید سرم نیز یک کاهش غیر معنی دار به میزان 7/11% در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته ششم در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده، نشان داد. از طرف دیگر، درمان موشهای دیابتی با هسپرتین در هفته ششم موجب افزایش معنی دار کلسترول HDL سرم نشد اما کاهش معنی دار میزان کلسترول LDL در همین هفته به میزان 2/29% در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده، مشاهده شد (05/0p<).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که تجویز دراز مدت هسپرتین در مدل تجربی دیابت قندی دارای اثر آنتی هیپرگلیسمیک بوده و موجب کاهش سودمند کلسترول توتال و LDL سرم می گردد و وابسته به زمان نمی باشد.

    کلیدواژگان: هسپرتین، دیابت قندی، آنتی هیپرگلیسمیک، آنتی هیپرلیپیدمیک
  • فاطمه برزگری فیروزآبادی، آمنه جاوید، سعید رضایی زارچی صفحه 27
    سابقه و هدف

    بلوغ اووسیت در محیط (IVM) Invitro تکنیکی موثر برای کاهش قیمت و تقلیل اثرات جانبی تحریکات گنادوتروپین ها در لقاح(IVF) Invitro شناخته شده است. انواع سیستم های کشت فولیکولی Invitro که در مراحل مختلفی از رشد به سر میبرند به ما اجازه شناسایی این فاکتور ها و درک مکانیسم فعالیت آنها را می دهد. این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر هورمون FSH روی رشد فولیکول های پره آنترال موش و تمایز آن ها در طول دوره کشت در محیط Invitro انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 30 موش سوری 6 تا 8 هفته ای ماده انجام شد. برای آماده سازی فولیکول های پره آنترال تخمدان ها با دقت جدا شده و در پتریدیش های پر شده با محیط کشت پایه در دمای اتاق قرار داده شد. مقادیر خاصی از FSH (غلظت های5، 20، 40، 60، 100، 140، 180 و 220 واحد / لیتر از FSH) به محیط کشت های انتخابی (حاوی 30-25 فولیکول) اضافه شد. اثرات غلظت های مختلف گنادوتروپین محرک فولیکولی (FSH) روی رشد، زیست پذیری فولیکولها و بلوغ اووسیت ها پس از 6 روز ارزیابی شد.

    یافته ها

    درصد بقاء فولیکول ها در روز ششم به 30% در مقایسه با روز دوم (17%)، چهارم (24%) و روز هشتم (29%) افزایش یافت (05/0p<). در طول مطالعه غلظت 100 واحد / لیتر از FSH بیشترین اثرات معنی دار را روی رشد فولیکول ها و اووسیت نشان داد، به طوری که میزان زیست پذیری فولیکولی به 91% در مقایسه با شرایط بدون FSH (28%) رسید. درصد بقاء فولیکولها در روز ششم به 30% در مقایسه با روز دوم (17%)، چهارم (24%) و روز هشتم (29%) افزایش یافت (05/0p<). بلوغ اووسیت (61%) و میزان گسیختگی وزیکول ژرمینال (81%) نیز افزایش قابل توجه ای نشان دادند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که سرعت رشد فولیکولی تا روز ششم به طور خطی افزایش می یابد اما بعد از آن تقریبا ثابت می شود. ثبات تدریجی این سرعت در طول دو روز آخر کشت در محیطTCM199 بر این نکته اشاره دارد که این شرایط محیط کشت برای نگهداری یک محیط کشت فولیکولی کافی نیست و فولیکول ها به مکمل های رشدی بیشتری نیاز دارند.

    کلیدواژگان: هورمون محرک فولیکولی، فولیکول های پره آنترال، موش سوری، بلوغ اووسیت
  • افسانه اخوان تفتی، علی اکبر مقدم نیا، غلامعلی جورسرایی، عبدالحمید آل هوز، سیده فاطمه پاچناری، سجاد یوسفی صفحه 35

    خلاصه

    سابقه و هدف

    روکش های ریختگی ساختار از دست رفته دندان را جایگزین می کنند. ممکن است با گذشت زمان، تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله طرح پروتز دندانی درجاتی از پوسیدگی راجعه در خط خاتمه تراش این روکش ها ایجاد شده و موجب شکست طرح درمان شود. لذا این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه میزان پوسیدگی در روکش های ریختگی کامل و پارسیل انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر روی 18 دندان پره مولر ماگزیلاری سالم انسانی که به طور تصادفی در سه گروه (روکش های کنترل، پارسیل و کامل) تقسیم شدند، انجام گردید. دندانها طبق اصول آماده سازی استاندارد تراشیده و تحت بار 5 کیلوگرم روکش شدند. پس از ارزیابی تطابق لبه ها، نمونه ها به مدت 10 روز در محلول دمینرالیزاسیون (5/4: pH) قرار گرفتند. سپس روکش ها جدا شدند و دندان ها برای تهیه برش های بافتی، توسط اسید نیتریک 5% کلسیم زدایی شدند. از هر لبه تراش، برشهای سریالی، با ضخامت 5 میکرولیتر، زده شد و عمق ضایعات توسط میکروسکوپ نوری با بزرگنمایی 40 برابر و دقت 001/0 میلی متر، بررسی شدند.

    یافته ها

    میانگین پوسیدگی در گروه تحت روکش کامل 207/250±026/289 میکرومتر و در گروه پارسیل513/180±688/276 میکرومتر بود، که اختلاف آماری معنی داری نشان نداد. پوسیدگی دندانی در لبه های عمودی گروه پارسیل نسبت به لبه های افقی همین گروه به طور معنی داری بیشتر بود (03/0=p). اما به دلیل تعداد کمتر لبه های عمودی، آنها 31% از کل پوسیدگی روکش پارسیل را به خود اختصاص دادند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد با وجود اینکه روکش های ریختگی پارسیل دارای تعداد لبه بیشتری هستند، میزان پوسیدگی ثانویه در خط خاتمه تراش آنها و روکش های ریختگی کامل، یکسان است. لذا زمانیکه برخی سطوح محوری دندان سالم است، بر اساس اصول حفظ نسج دندانی و تامین زیبایی، روکش های پارسیل مفیدتر هستند.

    کلیدواژگان: روکش ها، طرح پروتز دندانی، پوسیدگی دندانی
  • راحله منزوی ثانی*، فریبا سوادکوهی، زهره روحانی صفحه 43
    سابقه و هدف

    تشخیص زود هنگام بیماری تالاسمی توسط نمونه گیری از پرزهای جفتی در دوران حاملگی نقش مهمی در ارزیابی سلامت جنین ایفا می کند. به دلیل افزایش خطر از دست دادن جنین و سایر خطرات احتمالی، اطلاع از فراوانی عوارض این روش در مادر و جنین با ارزش می باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی فراوانی عوارض نمونه گیری از پررزهای جفتی در استان سیستان و بلوچستان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی در مرکز نمونه گیری از پرزهای جفتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بر روی 137 خانم باردار 13-10 هفته که جهت انجام نمونه گیری از پرزهای جفتی به مرکز مربوطه مراجعه نمودند، انجام شد. نمونه گیری از پرزهای جفتی از راه شکم با هدایت سونوگرافی انجام شد. نمونه ها جهت انجام آزمایش ژنتیک به آزمایشگاه ارسال شدند و بلافاصله پس از انجام نمونه گیری سونوگرافی کنترل از نظر وجود خونریزی داخل جفت در محل نمونه گیری، هماتوم پشت جفت و کنترل ضربان قلب جنین انجام و پس از 2 ساعت استراحت خانم باردار مرخص گردید. سپس نمونه ها از نظر نقایص جنینی و میزان عوارض مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    یافته ها

    شایعترین عارضه نمونه گیری از پرزهای جفتی، هماتوم ساب کوریونیک در 5/6% (9 مورد) بیماران بوده که از این تعداد یک مورد آن منجر به دکولمان جفت و نهایتا سقط جنین شد. میزان از دست رفتن جنین 7/0% (1 مورد) بود و در پیگیری نوزادان نیز هیچ نقصی رویت نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که نمونه گیری از پرزهای جفتی می تواند خطرساز می باشد و باید با دقت و مهارت خاصی انجام شود و اگر نمونه گیری پس از 10 هفته بارداری انجام شود تاثیری در افزایش خطر و نقایص جنینی ندارد.

    کلیدواژگان: نمونه برداری از پرزهای جفتی، تالاسمی ماژور، هماتوم ساب کوریونیک، سقط جنین
  • مهرداد کاشی فرد، مهرداد ساروی، حسن طاهری، رسول بحرینی صفحه 48
    سابقه و هدف

    سیروز کبدی اغلب ارگانها و سیستم های بدن را گرفتار می کند و اختلال در کارکرد قلبی گزارش شده در سیروز، پیشنهاد کننده کاردیومیوپاتی تاخیری در این بیماران می باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی عملکرد قلبی با استفاده از اکوکاردیوگرافی در بیماران سیروتیک با گروه کنترل انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد – شاهدی بر روی 15 بیمار سیروتیک بدون آسیت، 15 بیمار سیروتیک با آسیت متوسط تا شدید (بر اساس معیارهای بالینی، آزمایشگاهی، سونوگرافی و آندوسکوپی) و 15 فرد سالم بعنوان گروه کنترل انجام شد. گروه شاهد از بین اطرافیان بیمار انتخاب گردیدند. تمامی افراد توسط اکوکاردیوگرافی مورد ارزیابی از نظر کارکرد قلب قرار گرفتند. سن، جنس، فشار خون و یافته های اکوکاردیوگرافیک برای تمامی افراد ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    ضربان قلب در گروه بدون آسیت 39/8±6/96، با آسیت 11/5±73/89 و در گروه کنترل 87/6±76 بود. اندازه دهلیز چپ 57/2±2/40 در بدون آسیت، 93/2±2/35 در گروه با آسیت و 88/0±27/31 در گروه کنترل بود. اندازه دهلیز راست 76/2±8/42 در بدون آسیت، 51/1±42 در با آسیت و 91/0±4/31 در گروه کنترل بود. اندازه انتهای سیستولی 97/3±73/46 در بدون آسیت، 8/1±4/43 در با آسیت و 1±41 در گروه کنترل) و دیاستولی بطن چپ (94/1±73/30 در بدون آسیت، 74/1±2/31 در با آسیت و 7/0±27/27 در گروه کنترل بود. نسبت E/A (15/0±55/0 در بدون آسیت، 1/0±67/0 در با آسیت و در گروه کنترل 2/0±28/1 بود که در بیماران سیروتیک با و بدون آسیت بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0p<).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که سیروز سبب افزایش اندازه حفرات قلبی و اختلال عملکرد دیاستولی در بیماران سیروتیک می شود

    کلیدواژگان: سیروز، آسیت، اکوکاردیوگرافی
  • موسی احمدپور کچو، یدالله زاهدپاشا، معصومه شیروانی، طاهره جهانگیر صفحه 54
    سابقه و هدف

    سورفکتانت علاوه بر سندرم زجر تنفسی، در دیگر بیماری های ریوی نوزادان نیز استفاده می شود. استفاده از سورفکتانت در بیماری های ریوی نوازدان پیامدهای متفاوتی دارد. لذا این مطالعه به منظور تعیین نمای بالینی، بیماری زمینه ای، عوارض و پیامدهای ناشی از درمان جایگزینی سورفکتانت در بیمارستان کودکان امیرکلا به عنوان یک بیمارستان مرجع در شمال ایران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی کلیه نوزادانی که طی سالهای 88-1379 تحت درمان جایگزینی با سورفکتانت در بیمارستان کودکان امیرکلا، 2-1 دوز یکی از سورفکتانت های در دسترس شاملSurvanta، Curosurf و یا Newfactan دریافت کردند، انجام شد. سن دریافت سورفکتانت، طول مدت استفاده از رسپیراتور، فراوانی مرگ و میر، بیماری های زمینه ای و بروز عوارضی چون پنوموتوراکس، عفونت بیمارستانی، خونریزی ریوی و مجرای شریانی باز در این نوزادان بررسی شد.

    یافته ها

    از 213 نوزاد که تحت درمان با سورفکتانت قرار گرفتند، بیماری زمینه ای که منجر به دریافت سورفکتانت شد در 178 نوزاد (56/83%) سندرم دیسترس تنفسی، 18 نوزاد (45/8%) پنومونی، 13 نوزاد (10/6%) سندرم آسپیراسیون مکونیوم و 4 نوزاد (87/1%) فتق مادرزادی دیافراگم بود. میانگین سن حاملگی بیماران 8/3±32/32 هفته و میانگین وزن آنها 875±1970 گرم بود. میانگین سن دریافت سورفکتانت 2/3±3/7 ساعت بعد تولد و میانگین زمان استفاده از رسپیراتور 9/3±05/4 روز بوده است. در 48/42% موارد پنوموتوراکس، 05/6% سپسیس ثانویه، 67/3% مجرای شریانی باز و 42/3% خونریزی ریوی مشاهده شد. کلا 85 مورد مرگ نوزاد اتفاق افتاد که از 87/48% در سالهای اولیه مطالعه به 88/24% در دو سال آخر مطالعه کاهش یافته است (003/0p=).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که سندرم دیسترس تنفسی نوزادان فراوان ترین بیماری زمینه ای، نیازمند درمان جایگزینی با سورفکتانت بوده و میزان بقای نوزادانی که درمان جایگزینی سورفکتانت دریافت نمودند، بیشتر گردید

    کلیدواژگان: نوزاد، سورفکتانت، بیماری ریوی، سندرم دیسترس تنفسی
  • محمد مهدی ناصحی، فرهاد محولاتی شمس آبادی، محمد غفرانی صفحه 61
    سابقه و هدف

    با توجه به اینکه در 20-10 درصد کودکان مبتلا به صرع علیرغم درمان مناسب همچنان حملات تشنجی ادامه می یابد. این مطالعه به منظور بررسی فاکتورهای موثر در پاسخ درمانی کودکان با صرع مقاوم به درمان، مراجعه کننده به بیمارستان مفید انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 150 کودکی که با صرع مقاوم به درمان به بیمارستان کودکان مفید تهران طی یک سال مراجعه کردند، انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و کلینیکال، سابقه بیماران، تعداد و نوع داروهای مصرفی، نوع تشنج و وضعیت پاسخ درمانی از طریق پرسش از والدین و مراجعه به پرونده بیماران ثبت گردید. موارد بدون تشنج به مواردی اطلاق شد که بیمار برای حداقل یکسال، حمله تشنجی نداشت و کاهش بیش از 50% در فرکانس یا مدت تشنجات، کنترل نسبی در نظر گرفته شد و ارتباط پاسخ درمانی با متغیرهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران 14/51±58/83 ماه بود. 65 نفر (3/43%) دختر و 85 نفر (7/56%) پسر بودند. 49 بیمار (7/32%) صرع ایدیوپاتیک و 91 بیمار (6/57%) صرع سمپتوپاتیک داشتند. عدم پاسخ در 74 بیمار (3/49%) و پاسخ نسبی در 20 بیمار (3/13%) مشاهده گردید و 56 نفر (3/37%) سرانجام به داروهای ضدتشنج پاسخ داده بودند. اختلاف معنی داری بین پاسخ به درمان بیماران صرع سمپتوماتیک و صرع ایدیوپاتیک وجود داشت (049/0=p). اختلاف معنی داری بین پاسخ به درمان با متغیرهای زمینه ای جنس، نسبت فامیلی والدین، ایکتر و آسیفکسی نوزادی، سن حاملگی زمان تولد، میکروسفالی، تونیسیته عضلات، ارگانومگالی، سن شروع تشنجات و سابقه خانوادگی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که سمپتوماتیک بودن صرع، در پاسخ به درمان بیماران مقاوم تاثیر واضح داشته و باعث افزایش احتمال عدم پاسخ دهی به درمانهای طبی می گردد.

    کلیدواژگان: صرع مقاوم، کودکان، پاسخ درمانی
  • شهلا یزدانی، زینت سادات بوذری، هدی مجد صفحه 67
    سابقه و هدف

    پره اکلامپسی از بیماری های شایع دوران حاملگی می باشد که با پروتئینوری و فشارخون بالا می تواند عوارض جدی و حتی مرگ و میر را برای مادر و نوزاد بهمراه داشته باشد. اختلال سلولهای اندوتلیال و التهاب نقش مهمی در مکانیسم پاتوفیزیولوژی پره اکلامپسی دارند. پاسخ التهابی سیستمیک سیستم ایمنی هم سیستمهای انعقادی و هم فییبرینولیتیک را درگیر می کند. لذا این مطالعه به منظور تعیین ارتباط فیبرینوژن و CRP بعنوان واسطه های پاسخ التهابی با شدت پره اکلامپسی انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 44 خانم باردار سالم، 35 مورد پره اکلامپسی خفیف و 19 مورد پره اکلامپسی شدید مراجعه کننده به بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل با حاملگی اول، تک قلو، سن بالای 15 سال و سن حاملگی بین 40-30 هفته که طی یک هفته قبل از نمونه گیری نیز بتامتازون دریافت نکرده بودند، انجام شد. تشخیص پره اکلامپسی براساس90/140 ≤BP و پروتئینوری Trace و بیشتر بود. نمونه خون از همه بیماران جهت اندازه گیری CRP و فیبرینوژن گرفته شد و به آزمایشگاه واحد فرستاده شد. سپس گروه ها با هم مقایسه شدند.

    یافته ها

    میانگین CRP بین گروه کنترل (81/0±28 /2) و پره اکلامپسی خفیف (99/5±91/4) اختلاف معنی داری داشت (03/0=p) درحالی که اختلاف معنی داری بین میانگین CRP گروه کنترل (81/0±28/2) و پره اکلامپسی شدید (05/3±8/3) وجود نداشت. میانگین فیبرینوژن در گروه کنترل (35/62±5/360) با پره اکلامپسی خفیف (07/65±71/344) و پره اکلامپسی شدید (62/78±95/340) اختلاف معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد کهCRP در بیماران پره اکلامپسی خفیف نسبت به گروه کنترل افزایش داشته ولی ارتباط معنی داری بین سطح فیبرینوژن با پره اکلامپسی خفیف و شدید مشاهده نگردید.

    کلیدواژگان: پره اکلامپسی، فیبرینوژن
  • سیده رقیه جعفریان امیری، علی ذبیحی، فائزه بابایی اصل، نرگس اشکوری، علی بیژنی صفحه 72
    سابقه و هدف

    دیابت یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی در جهان معاصر است که نیازمند مشارکت بیمار در فرآیند درمان می باشد و فرد دیابتی نقش محوری در کنترل این بیماری دارد. این مطالعه به منظور بررسی رفتارهای مراقبت از خود و عوامل مرتبط با آن در بیماران دیابتی انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 201 نفر از بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه های دیابت شهر بابل که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند، انجام شد. اطلاعات بر مبنای پرسشنامه SDSCA (Summary of diabetes Self Care Activities) که از 105-0 امتیاز دارد در دو بخش مشخصات فردی (سن، جنس، قد، وزن، تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل،...) و رفتارهای مراقبت از خود (مصرف دارو، رژیم غذایی، ورزش، خود کنترلی قند خون، مراقبت از پا)، جمع آوری و مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    از افراد مورد مطالعه، 166 نفر (6/82%) زن و 35 نفر (4/17%) مرد بودند. میانگین سن آنها 11/11±61/50 سال بود. 151 نفر (1/75%) از بیماران خانه دار و 174 نفر (6/86%) آنان متاهل بودند. 83 نفر (3/41%) از بیماران رژیم غذایی مناسب را اصلا رعایت نکرده و تنها 47 نفر (4/23%) آنان در همه ایام هفته رژیم غذایی مناسب را رعایت کردند. 59 نفر (4/29%) از بیماران طی هفته گذشته فعالیت فیزیکی (توصیه شده) نداشته، 152 نفر (6/75%) از بیماران قند خون خود را طبق برنامه پیشنهادی کنترل نکرده و 66 نفر (8/32%) از آنها فقط یکبار در هفته قند خون خود را کنترل کردند. افراد با تحصیلات بالاترمراقبت از پا (000/0p=) و فعالیت بدنی (02/0p=) بهتر داشته اند. افرادیکه رفتارهای مراقبت از خود بهتری داشتند نتایج قندخون ناشتا (000/0p=) و میزان BMI (01/0p=) آنها کمتر بوده است.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که افراد بی سواد و کم سواد جامعه نیازمند توجه بیشتری می باشند و باید جهت ارتقاء رفتارهای مراقبت از خود، برای آنها برنامه های آموزشی مناسب در نظر گرفته شود.

    کلیدواژگان: بیماران، دیابت ملیتوس، مراقبت از خود
  • محمود برادران، علیجان احمدی آهنگر، پوریا رضوانی بابلی صفحه 79
    سابقه و هدف

    سردرد شایع ترین سندرم درد است. حدود 90 درصد افراد حداقل یکبار در سال دچار حمله سردرد می شوند. از آنجاییکه سردرد شدید و ناتوان کننده در 40 درصد افراد کل جهان وجود دارد، این مطالعه به منظور تعیین شدت سردرد و داروهای مورد تقاضای بیماران مبتلا به سردرد مراجعه کننده به داروخانه های شبانه روزی شهرستان بابل انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 300 بیمار مبتلا به سردرد مراجعه کننده به داروخانه شبانه روزی شهرستان بابل در سال 1387 انجام شد. برای تمام افراد دو پرسشنامه تکمیل گردید. در پرسشنامه اول اطلاعات دموگرافیک و نظرات بیمار در ارتباط با سردرد و داروهای مورد استفاده و پرسشنامه دوم، (MIDAS) شدت درد بیمار براساس تعداد روزهای از دست رفته یا محدودیت فعالیت به دنبال سردرد در سه ماه تکمیل گردید که از 21-0 امتیاز دارد و به چهار گروه ناتوانی جزیی (5-0)، ناتوانی خفیف (10-6)، ناتوانی متوسط (20-11) و ناتوانی شدید (بالاتر از 21). تقسیم می شود، امتیازات هرسوال محاسبه و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    در افراد مورد مطالعه 173 نفر (67/57%) متقاضی داروهای بدون نسخه و 127 نفر (33/42%) متقاضی داروهای نسخه ای بودند. شایعترین داروی بدون نسخه مورد درخواست ایبوپروفن (55/48%) و شایعترین داروی نسخه ای درخواستی دگزامتازون (58/38%) بود. 50 بیمار (67/16%) ناتوانی شدید، 87 بیمار (29%) ناتوانی متوسط، 117 بیمار (39%) ناتوانی خفیف و 46 بیمار (33/15%) ناتوانی جزیی داشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که بیماران متقاضی دریافت داروهای بدون نسخه جهت درمان سردرد از شدت ناتوانی بالاتری نسبت به بیماران متقاضی داروهای نسخه ای برخوردار هستند بنابراین نقش پزشک داروساز در راهنمایی مراجعین به متخصص و دریافت نسخه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    کلیدواژگان: سردرد، داروهای بدون نسخه، پرسشنامه MIDAS، تقاضا
  • محمد سالکی، رضا کریمی صفحه 85
    سابقه و هدف

    مشکلات عضلانی از مهم ترین عوارض داروهای استاتین می باشد که بصورت میالژی، میوپاتی و رابدومیولیز بروز می نماید. از آنجاییکه از استاتین ها جهت کاهش لیپیدهای سرم به منظور پیشگیری از ایجاد و پیشرفت آترواسکلروز، عوارض قلبی عروقی و حوادث عروقی مغز استفاده می شود لذا بطور معمول در ترکیب با سایر داروهای ضد فشار خون و ضد آنژین بکار گرفته می شوند. در اینجا یک مورد رابدومیولیز بدنبال مصرف همزمان استاتین و دیازپام معرفی می گردد.
    گزارش مورد: بیمار مرد 80 ساله ای است که با کاهش سطح هوشیاری به بخش اورژانس بیمارستان شهید یحیی نژاد مراجعه کرد. در سابقه بیمار مصرف توام دیلتیازم و لووستاتین 40 میلی گرم روزانه سه روز قبل از عارضه ذکر می شود. براساس شرح حال، معاینات بالینی و آزمایشات انجام شده با توجه به هیپرکالمی و برادی آریتمی و کلاپس عروقی تشخیص رابدومیولیز مسجل گردید. طی اقدامات انجام شده در جریان احیاء، ضمن درمان هیپرکالمی شرایط بحرانی همودینامیک و آریتمی اصلاح شد و پس از طی دوران نقاهت بدون عارضه و معلولیت بیمار در کمال سلامت مرخص گردید.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که مصرف همزمان داروهای استاتین و دیلتیازم می تواند بالقوه منجر به عوارض شدید گردد. با تاکید بر رعایت اصول فارماکولوژی در تجویز داروهای استاتین و اجتناب از تجویز همزمان با دیلتیازم خصوصا در سنین بالا می توان از عوارض دارویی جلوگیری کرد.

    کلیدواژگان: آتروسکلروز، رابدومیولیز، استاتین، هیپرکالمی، برادی آریتمی، دیلتیازم
|
  • S. Esmaeilzadeh, L. Ghorbani, M. Sharbatdaran, A. Bijani, P. Sajadi Page 7
    Background And Objective

    Polycystic ovary syndrome is one of the most common items in endocrine diseases and involved patients are at the risk of diabetes and atherosclerosis and cardiovascular disease. The most common clinical features of PCOS are insulin resistance, hyperandrogenemia, non ovulation and infertility. Since obesity is the most common cause of insulin resistance and hyperandrogenemia, so this study was designed to evaluate the effects of weight reduction and treatment with metformin and flutamide on insulin resistance indices and hyperandrogenism and lipid serum in overweight-obese PCOS patients.

    Methods

    This double blind clinical trial study was performed on 40 overweight-obese women with PCOS. After a one month diet, according to a control trial double blind design, the patients were randomly allocated to treatment with placebo, metformin (500mg/TDS) and flutamide (250 mg/BID) for the following 6 months while continuing hypocaloric dieting. At baseline and at the end of the study anthropometric parameters, hirsutism and menses, sex hormones, SHBG, lipid and insulin sensitivity determinations were measured and compared in two groups.

    Findings

    Metformin (12.2±6.07 kg) has a significant effect in decreasing body weight (p=0.000), BMI (p=0.000), waist circumference (p=0.000) and hip circumference (p=0.000) and hirsutism (p=0.000), total testosterone (p=0.032). Flutamide (6.5±5.1 kg) has effectively decreased body weight (p=0.000), BMI (p=0.000), waist circumference (p=0.000) and waist/hip circumference (p=0.005) and hirsutism (p=0.000), total testosterone (p =0.024), cholesterol (p=0.011) and LDL levels (p=0.013).

    Conclusion

    The results of this study showed that safe drugs such as metformin and flutamide reduced in anthropometric indices and hirsutism. Metformin has been more effective in reducing weight, BMI, waist and hip circumference rather than flutamide.

  • F. Kheirkhah, A.A. Moghadamnia, G. Tayebi, A. Bijani, P. Tayebi, A. Salavati Page 14
    Background And Objective

    Major depressive disorder is a common and destructive mental disorder with relatively long episodes, high tendency to be chronic and recurrence, and responsible for many physical and mental disabilities that has the lifetime prevalence of about 17% to 19%. With regard to the improvement of non responder patients to routine treatment following a single dose injection of ketamine, this study was done to investigate the effect of ketamine on patients with major depressive disorder (MDD).

    Methods

    This clinical trial study (semi-experimental design) was performed on 60 patients with MDD according to DSM IV-TR criteria. A single intravenous dose of ketamine (0.5 mg/kg) was given to the patients. Depression level of all patients was assessed before injection, on the days 2 and 7 after injection of ketamine and at the end of 1st and 2nd months based on Beck and Hamilton Depression Scale. Criteria for response to treatment with ketamine was reduction of 50% or greater in Hamilton and Beck scores.

    Findings

    The results showed that mean score for Hamilton test before injection, on the days 2 and 7 after injection was 28.71±9.12, 20.57±10.88 and 16.85±10.70, respectively and mean score for Beck test before injection, on the days 2 and 7 after injection was 32.28±13.96, 25.05±14.10 and 19.71±13.40, respectively that significantly decreased as compared to before injection (p<0.05). The results of the scores decreased over 50% in about 20% of patients on the second day and 40% on the seventh day after injection of ketamine. Improving symptoms of depression in these patients was not associated with other variables such as age, sex, marital status, residence place, education level and season of injection.

    Conclusion

    With regard to easy administration, rapid effect and appropriate duration of action of intravenous single dose of ketamine in patients with MDD, it can be a good alternative for acute phase treatment of major depression.

  • M. Roghani, T. Baluchnejadmojarad, F. Roghani-Dehkordi Page 21
    Background And Objective

    Diabetes mellitus is one of the most important risk factors for incidence of nephropathy, retinopathy, neuropathy, and cardiovascular disorders. Use of medicinal plants and their effective constituents for attenuation of hyperglycemia and restoration of lipids to normal level is very important. In this study, the effect of chronic administration of favonoid hesperetin on serum glucose and lipids in diabetic rats was investigated.

    Methods

    In this experimental study, male Wistar rats (n=40) (250-270 g) were divided into 5 groups, i.e. control, hesperetin-treated control, diabetic, and hesperetin- or glibenclamide-treated diabetic groups. For induction of diabetes, streptozotcin (STZ) was administered (60 mg/Kg; i.p.). Hesperetin was administered i.p. at a dose of 10 mg/kg one week after diabetes induction for 6 weeks. Serum glucose, triglyceride, total cholesterol, LDL- and HDL- cholesterol levels were determined before the study, and at 3rd and 6th weeks after the study and compared.

    Findings

    There was a significant reduction in serum glucose level at 3rd and 6th weeks (20.1% and 23.6% respectively) in hesperetin-treated diabetic group as compared to untreated diabetics (p<0.05). In addition, there was a significant reduction for serum total cholesterol in hesperetin-treated diabetic group as compared to untreated diabetics (20.4% and 17.1% respectively) (p<0.05). Regarding serum triglyceride, there was only a non-significant reduction (11.7%) in hesperetin-treated diabetic group as compared to untreated diabetics at 6th week. On the other hand, hesperetin administration did not significantly increase HDL-cholesterol level in treated diabetics at 6th week and in contrast significantly reduced LDL-cholesterol level (29.2%) relative to untreated diabetics (p<0.05).

    Conclusion

    Chronic administration of hesperetin had a significant antihyperglycemic effect and lowers serum total cholesterol and LDL-cholesterol and these changes are time-independent.

  • F. Barzegary Firouzabadi, A. Javed S. Rezaei Zarchi Page 27
    Background And Objective

    In vitro maturation (IVM) of oocyte is a promising technique to reduce the costs and avert the side-effects of gonadotropin stimulation for in vitro fertilization (IVF). In vitro follicular culture systems at various developmental stages allow the identification of these factors and the understanding of their mechanisms of action. The aim of this study was to evaluate the influence of FSH hormone on preantral follicular growth and differentiation during in vitro follicular culture using the rodent (mouse) model.

    Methods

    This semi experimental study was performed on 30 numbers of six to eight week Syrian mice. For preparation of preantral follicular, the ovaries were removed aseptically and placed in petri dishes filled at room temperature with the basal medium. Special quantities of FSH (5, 20, 40, 60, 100,140, 180 and 220M IU/l of FSH) was added to the culture mediums (containing 25-30 follicles) during separate experiments. Effect of gonadotrophin (FSH) was evaluated on the growth and viability of the follicles and oocyte maturation after 6 days.

    Findings

    During present study, 100 mIU/ml FSH showed highly significant effect on follicle and oocyte growth as follicle survival rate also increased (91%) as compared to the follicles survived when the culture was grown without this gonadotrophin (28%). The survival rate of the follicles increased (30%) up to day 6 as compared to days 2 (17%), 4 (24%) and 8 (29%), p<0.05. Oocyte maturation (61%) and germinal vesicle breakdown rates (81%) also showed a significant increase.

    Conclusion

    The results of this study show that the follicular growth rate was increasing linearly up to the day-6 but after this it became almost constant. A gradual constancy of these rates was noticed during the last 2 days of culture in TCM199 medium, implying that these culture conditions were not enough to sustain a long-term follicular culture and follicles needed some growth enhancers.

  • A. Akhavan Tafti (Dds), A.A. Moghadamnia, Gh.A. Jorsaraie, A.H. Al-Havaz (Dds), S.F. Pachenari (Dds), S. Yoosefi (Dds) Page 35
    Background And Objective

    The cast crowns replace lost tooth structure. Probably, recurrent caries occurs at the preparation margins and give rise to crown failure, affected by several factors, such as dental prosthesis design. The aim of this study was to investigate and compare of dental caries depth at full and partial crown margins.

    Methods

    In this experimental study, eighteen sound human maxillary premolars were assigned randomly into three groups (control, partial and full), prepared based on standard preparation and crowned under a 5-Kg load. After marginal adaptation assessment, the crowns were exposed to a demineralizing solution (pH 4.5) for 10 days. Then crowns were debounded and teeth were decalcified in 5% nitric acid. Each margin was serially sectioned into a thickness of 5 µm. For depth of lesion evaluating, light microscopy (40X magnification), with 0.001 mm accuracy, was used.

    Findings

    No significant difference was observed between mean caries value of full crowns and partial crowns (289.026±250.207 µm vs. 276.688±180.513 µm). Vertical margins of partial crowns presented higher mean value of caries depth than horizontal margins of these crowns (p= 0.03). But, due to less vertical margins, only 31% of total partial crown caries was assigned to those.

    Conclusion

    According to the results, although, despite to higher margins in partial crown, there is no difference in secondary caries between partial and full crowns. In conclusion, when some of axial tooth walls are intact, partial crown is more beneficial to preserve tooth structure and aesthetics.

  • R. Monzavi Sani, F. Savadkuhi, Z. Roohani Page 43
    Background And Objective

    Early diagnosis of thalassemia with chorionic villus sampling (CVS) has an important role in fetal evaluation. Because of increasing risk of fetal loss and other probable risks, it seems that information about the incidence of complications of this method in the mother and the fetus is invaluable. Therefore this study was performed to evaluate the incidence of complications of chorionic villus sampling in Sistan and Baluchestan province, Iran.

    Methods

    This cross sectional study was performed on 137 pregnant women (gestational age of 10-13 weeks) who referred to CVS center of Zahedan University of medical sciences, Zahedan, Iran. Transabdominal chorionic villus sampling was performed with sonographic guide. Samplings were sent to genetic laboratory. Immediately after sampling, the control sonography was performed for detecting the placental hemorrhage at the sampling site, subchorionic hematoma and fetal heart rate. The pregnant woman was discharged after 2 hours rest. Also, the final evaluation was performed on neonates to detect any defects.

    Findings

    The most common early complication of CVS was subchorionic hematomain in 9 (6.5%), that in one of these cases placental abruption was observed and abortion occurred finally. Fetal loss rate was 0.7% (1 case) and no defects were found in neonatal follow up.

    Conclusion

    The results of this study show that chorionic villus sampling could be dangerous and it should be done carefully and if CVS is performed after 10 weeks of gestation, it does not increase the risk of fetal anomalies.

  • M. Kashifard, M. Saravi, H. Taheri, R. Bahreini Page 48
    Background And Objective

    Liver cirrhosis involves most organs and systems. Abnormalities in cardiac function have been reported in liver cirrhosis, suggesting a latent cardiomyopathy in these patients. So the aim of this study was to evaluate the cardiac function by echocardiography in cirrhotic patients and controls.

    Methods

    This case-control study was carried out on 15 cirrhotic patients without ascites, 15 cirrhotic patients with moderate-to-severe ascites (based on clinical criteria, laboratory, ultrasound and endoscopy), and 15 healthy controls. Controls were selected from the relatives of cirrhotic patients. All persons were evaluated echocardiography. Sex, age, blood pressure and echocardiographic findings were recorded and compared.

    Findings

    Heart rate (96.68.39 in without ascites, 89.735.11 in ascites and 766.87 in controls), left atrium diameters (40.22.57 in without ascites, 35.22.93 in ascites and 31.270.88 in controls) and right (42.82.76 in without ascites, 421.51 in ascites and 31.40.91 in controls), left ventricle end systolic (46.733.97 in without ascites, 43.41.8 in ascites and 411 in controls) and diastolic (30.731.94 in without ascites, 31.21.74 in ascites and 27.270.7 in controls) diameters and E/A ratio (0.550.15 in without ascites, 0.670.1 in ascites and 1.280.2 in controls) in cirrhotic patients with and without ascites was significantly higher than control group (p<0.05).

    Conclusion

    Results showed that liver cirrhosis is associated with enlarged cardiac chamber and diastolic dysfunction.

  • M. Ahmadpour-Kacho, Y. Zahedpasha, M. Shirvani, T. Jahangir Page 54
    Background And Objective

    Surfactant replacement therapy (SRT) recruited for neonatal pulmonary diseases other than respiratory distress syndrome (RDS). Different outcomes were obtained from SRT in neonatal lung diseases. This study was carried out to determine the clinical profile, underlying diseases, complications and the outcomes of the neonates who received surfactant replacement therapy at NICU in Amirkola children hospital, a referral hospital in the north of Iran.

    Methods

    In this cross-sectional study, all neonates who received SRT were included during 2000-2009. The more common type of surfactant used was Survanta, but Curosurf and Newfactan were used because of unavailability of Survanta. Age of the neonate at the time of SRT, underlying pulmonary diseases, duration of mechanical ventilation (MV), any complications such as pneumothorax, nosocomial infection, pulmonary hemorrhage, patent ductus arteriosus (PDA) and also mortality rate were recorded.

    Findings

    Out of 213 SRT cases, the frequency of pulmonary lung diseases were as follows: 178(83.56%) RDS, 18(8.45%) pneumonia, 13(6.10%) MAS (Meconium aspiration syndrome) and 4 (1.87%) CHD (Congenital diaphragmatic hernia). The mean gestational age of neonates was 32.32±3.8 weeks and the mean birth weight was 1970 ±875 gr. The mean age of neonate at the time of SRT was 7.3±2.3 hours after birth. The mean duration of MV was 4.05±3.93 days. The prevalence of complications was pneumothorax (42.48%), secondary sepsis (6.05%), PDA (3.67%) and pulmonary hemorrhage (3.42%). Neonatal death occurred in 85 cases. The mortality rate decreased from 48.87% for the first 8 years of the study to 24.88% for the last two years (p=0.003).

    Conclusion

    According to the results of this study, RDS was the most common pulmonary disease which required SRT and the survival rate of the surfactant treated neonates increased.

  • M.M. Nasehi, F. Mahvalati Shamsabadi, M. Ghofrani Page 61
    Background And Objective

    Considering 10-20% of children with epilepsy continue to have seizure despite the appropriate treatment; this study was done to determine the associated factors in response to treatment in children with refractory epilepsy attending in Mofid children's hospital, Tehran, Iran.

    Methods

    This cross-sectional study was done during one year on 150 children with refractory epilepsy in Mofid children's hospital, Tehran, Iran. Demographic and clinical information, history, type of seizure, the number and type of drugs and treatment response were recorded by interview with parents and refer to medical recorded form. Patients who had no seizure in last year defined as a seizure free and patients who had more than 50% reduction in time or number of seizure defined as a relative response and relationship between different variables and treatment response was determined.

    Findings

    The mean age of patients was 83.5±51.14 month and 65 (43.3%) were female and 85 (56.7%) were male. Forty-nine (32.7%) had idiopathic epilepsy and 91 (57.6%) had symptomatic epilepsy. No response and relative response was seen in 74 (49.3%) and 20 (13.3%) respectively and 56 (37.3%) was seizure free. Response to treatment had significant difference between idiopathic epilepsy and symptomatic epilepsy (p=0.049). There was not significant difference between response to treatment with sex, family relation of parents, history of neonatal asphyxia and icter, preterm labor and microcephaly, gestational age, muscle tonicity, early age of onset and family history of seizure.

    Conclusion

    Results show that symptomatic seizure had significant effect on response to treatment and these patients had worst response to antiepileptic drugs.

  • Sh. Yazdani, Z. Bouzari, H. Majd Page 67
    Background And Objective

    Preeclampsia is one of the most prevalent diseases in pregnancy that include proteinuria and hypertension and can be associated with morbidity and mortality in mother and neonate. Endothelial cell dysfunction and inflammation are considered to have a crucial role in the pathophysiologic mechanism of preeclampsia. A systemic inflammatory response involves both the immune system and the clotting and fibrinolytic system. The aim of this study was to determine the association of fibrinogen and C-reactive protein (CRP) with the severity of preeclampsia.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on 44 normal pregnant women, 35 cases with mild preeclampsia and 19 cases with severe preeclampsia that referred to Shahid Yahyanejad hospital, Babol, Iran. All of patients were primigravida and single pregnancy, cases over the age of 15 and gestational age of 30 to 40 weeks. Patients didnt receive betamethasone in last week. The diagnosis of preeclampsia is made whose blood pressure reaches 140/90 mmHg or greater with proteinuria (trace or greater in random urine samples). Blood sample were taken from all subjects to measure CRP and fibrinogen and send to single laboratory. Then the groups were compared.

    Findings

    The mean of CRP was significantly different in control (2.28±0.81) and mild preeclampsia group (4.91±5.99) (p=0.03), and there was not significant difference between control (2.28±0.81) and severe preeclampsia group (3.8±3.05). The mean of fibrinogen was not significantly different in control group (360.5±62.35) and mild preeclampsia (344.71±65.07) and severe preeclampsia groups (340.95±78.62).

    Conclusion

    Results show that CRP increased in mild preeclampsia in comparison with control group but there was not significant difference between fibrinogen level in control group with mild and severe preeclampsia.

  • S.R. Jafarian Amiri, A. Zabihi, F. Babaieasl, N. Eshkevari Page 72
    Background And Objective

    Nowadays diabetes is a main public health problem in the world that needs patients cooperating in the therapeutic process and diabetic patient has central role in its management. The aim of this study was to assess self care behaviors and its related factors in diabetic patients.

    Methods

    This cross-sectional study was done on 201 diabetic patients referring to diabetes clinics of Babol town who were selected by easy sampling method. Data was collected by means of SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities) questionnaire (score range 0-105) consists of two parts of demographic characteristics (age, sex, height, weight, education, job, marital status, etc) and self care behaviors questions (medication, diet, exercise, self monitoring of blood glucose and foot care).

    Findings

    In this study 166 females (82.6%) and 35 men (17.4%) participated. The mean age of participants was 50.61±11.1. Most of patients were housewives 151 (75.1%) and married 174 (86.6%). Eighty-three (41.3%) of patients didn’t have suitable diet and only 47 (23.4%) of them had suitable diet during the week. Also 59 (29.4%) of them didn’t have prescribed physical activity last week, 152 (75.6%) of patients didn’t check their blood sugar according to their recommended plan and 66 (32.8%) of them checked their blood sugar only once a week. In this study, patients with higher educational level had better foot care (p=0.000) and physical activity (p=0.02). Findings showed that patients who had better self care behaviors had lower FBS results (p=0.000) and BMI (p=0.01).

    Conclusion

    According to the results of this study, attention should be given more to illiterate or low educated persons and there should be proper teaching program to increase self care behaviors.

  • M. Baradaran, A. Ahmadi Ahangar, P. Rezvani Baboli Page 79
    Background And Objective

    Headache is the most common type of pain syndrome. About 90% of the whole population has headache attack at least once a year. Severe disabling headache affects 40% of the population worldwide. This study was designed to evaluate the severity of headache and types of drugs requested by affected patients who visiting a day-and-night pharmacy, Babol, Iran.

    Methods

    This was a cross sectional study on 300 patients suffering from headache who visited a day-and-night pharmacy of Babol in 2008. For every patient two questionnaires were filled. The first questionnaire was about patient's demographic information and their opinions about the headache and the relevant drugs. The second questionnaire was a translated standard MIDAS questionnaire for headache severity assessment. This questionnaire is based on calculating the number of the days taking off work or having some restrictions during those working days during last 3 months and scored from 0 to 21 that divided into 4 groups of minimal disability (0-5), mild disability (6-10), moderate disability (11-20) and severe disability (above 21). The score was calculated for each question.

    Findings

    Hundred and seventy three patients (57.67%) were looking for over the counter (OTC) drugs and the rest 127 patients (42.33%) had visited physician and had prescriptions for their headache. The most common OTC drug requested by patients was ibuprofen (48.55%) and the most common drug among the prescribed drugs was dexamethasone (38.58%). Fifty (16.67%) patients had severe disability, 87 (29%) moderate, 117 (39%) mild and 46 (15.33%) patients had a minimal disability from headache.

    Conclusion

    Most patients who had prescriptions for their headaches had a higher MIDAS score (more disable) compared to OTC patients. Pharmacists play an important role in advising patients to visit a doctor and have prescription.

  • M. Saleki, R. Karimi Page 85
    Background And Objective

    Muscular involvement presenting as myalgia, myopathy and rhabdomyolysis are the most important side effects of statins. Frequently statins and other antiangina and antihypertensive agent are used as combination in order to preventing and management of atherosclerosis and cardiovascular and cerobrovascular disorders. Here we present a case of rhabdomyolysis after lovastatin and diltiazem consumption. CASE: An 80 year old man with decreased level of consciousness presented to emergency ward of Shahid Yahyanejad hospital of Babol, Iran. Past medical history revealed diltiazem and lovastatin consumption (40mg/daily) from three days before. Diagnosis of rhabdomyolysis was documented according to history, physical exam and laboratory test regarding hyperkalemia and bradyarrhythmia leading to cardiovascular collapse. During successful resuscitation arrhythmia and hemodynamic failure and hyperkalemia was corrected and patient was discharged from hospital without any morbidity after convalescence.

    Conclusion

    The results of this study showed that combination of statins and diltiazem can potentially lead to serious side effects that can be prevented by accenting on pharmacology consideration in prescribing statins and avoiding conjoins these agents with diltazem especially in old age patient.