فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد - سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 51، تابستان 1384)

مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 51، تابستان 1384)

  • 112 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/07/20
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مقالات پژوهشی
  • مطهره گلستان*، ارسلان امیری، صدیقه اخوان کرباسی، مهدخت صدربافقی، منیره مدرس مصدق صفحات 3-8
    مقدمه

    تب از علایم شایع در کودکان و شایعترین علت مراجعه آنها به مراکز درمانی می باشد. استامینوفن بیشترین داروی مصرفی جهت کاهش تب در کودکان بوده و دوز آن mg/kg 15-10 هر 6-4 ساعت بصورت خوراکی یا رکتالی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر استامینوفن خوراکی با دوز mg/kg 15و10 و استامینوفن رکتالی mg/kg15 در کاهش تب کودکان بوده است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی (Clinical trial) می باشد که بر روی 90 کودک 6 ماهه تا 6 ساله با تب بیش از 39 درجه رکتال انجام شد بیماران به صورت تصادفی در سه گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه اول استامینوفن رکتال به میزان mg/kg15، گروه دوم استامینوفن خوراکی به میزان mg/kg 15 و گروه سوم استامینوفن خوراکی به میزان mg/kg 10 دریافت کردند، یک و سه ساعت بعد از مصرف استامینوفن میزان کاهش درجه حرارت مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    میانگین کاهش درجه حرارت 60 و180 دقیقه بعد از مصرف استامینوفن به ترتیب: در گروه اول (استامینوفن رکتال mg/kg 15) 16/0± 07/1 و 25/0±74/1 و در گروه دوم (استامینوفن خوراکی mg/kg 15) 19/0±98/0 و 14/0±7/1 و گروه سوم (استامینوفن خوراکی mg/kg 10) 18/0 ± 63/0 و 22/0± 25/1 شد.کاهش درجه حرارت در گروه اول و دوم تقریبا برابر و در گروه سوم به مراتب کمتر بود.

    نتیجه گیری

    اثر استامینوفن خوراکی و رکتالی mg/kg 15 در کاهش تب کودکان تقریبا برابر است اما استامینوفن خوراکی mg/kg 10 اثر کمتری دارد.

    کلیدواژگان: استامینوفن خوارکی، استامینوفن رکتال، تب
  • کاویان قندهاری، سودابه قندهاری صفحات 9-12
    مقدمه

    آفازی یافته شایعی در سکته مغزی بوده و تعیین رابطه آفازی و توپوگرافی ضایعات مغزی که هدف این مطالعه نیز می باشد می تواند به درک بهتر نوروفیزیولوژی شناختی بیانجامد.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع آینده نگر و به روش مقطعی در یکصد بیمار مبتلا به آنفارکت مغزی و آفازی که از 1/1/1382 در بیمارستان ولیعصر(عج) خراسان بستری شده بودند انجام گرفت. تمامی بیماران پی در پی با سکته مغزی و آفازی که شرایط خروج از مطالعه را نداشتند مورد بررسی قرار گرفتند. تشخیص سکته مغزی و آفازی توسط نورولوژیست بوده و توپوگرافی قلمرو عروقی مبتلا با استفاده از نقشه های توپوگرافیک استاندارد مغز در نمای سی تی اسکن تعیین شد.

    نتایج

    انواع گلوبال 52%، بروکا 40 % و ورنیکه 6% موارد آفازی را شامل شد. با توجه به خونرسانی نواحی بروکا و ورنیکه توسط شاخه های قشری قدامی و خلفی شریان مغزی میانی توپوگرافی قلمرو عروقی مبتلا در 79% موارد آفازی گلوبال، 47 % موارد آفازی بروکا و 50 % بیماران با آفازی ورنیکه قابل انتظار بود. توپوگرافی آنفارکت مغزی در سایر موارد با درگیری اختصاصی نواحی تکلمی مغز تطبیق نداشت.

    نتیجه گیری

    رابطه اختصاصی توپوگرافیک بین انواع آفازی و قلمرو عروقی مبتلا در سکته مغزی وجود نداشت. اثرات یک ضایعه عروقی را بر عملکرد تکلمی فرد نمی توان با تصاویر سی تی اسکن مغز پیش گویی نمود.

    کلیدواژگان: زبان پریشی، توپوگرافی، اختلالات مغزی عروقی
  • محمدرضا شجاع*، سید علی محمد میرآتشی صفحات 13-20
    مقدمه

    مصرف کورتیکواستروئید سیستمیک با خطر ایجاد کاتاراکت همراه است.هدف ما در این مطالعه تعیین نقش کورتیکواستروئیدهای استنشاقی در ایجاد کاتاراکت در افراد مسن میباشد.

    روش بررسی

    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی در بین 160 نفر از مبتلایان به کاتاراکت، مراجعه کننده به بیمارستان های شهید صدوقی و شهید رهنمون طی سالهای 1383-1382 و 160 نفر شاهد انتخاب شده، انجام پذیرفت. افراد گروه شاهد بر حسب سن و جنس با گروه مورد مطابقت داده شدند.جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل آماری با برنامه SPSS و آزمون های آماری Chi-square و Anova انجام شد.

    نتایج

    از 320 نفر 160 بیمار به کاتاراکت مبتلا بودند و160 بیمار دیگر به کاتاراکت مبتلا نبودند. میانگین سنی و توزیع جنس گروه مورد با گروه شاهد تفاوت معنی داری از نظر آماری نداشتند. در گروه مورد 22 نفر(%8/13) مصرف استروئید استنشاقی داشتند و در میان گروه شاهد از 160 نفر 11 فرد(%9/6) مصرف داشتند. در مجموع از دو گروه مورد مطالعه 33 نفر مصرف کننده بوده اند. این رابطه با 042/0=p معنی دار بود. با استفاده از آزمونOdds Ratio مشخص شدکسانی که کورتیکواستروئید مصرف کرده اند 16 /2 برابر از کسانی که کورتیکواستروئید مصرف نکرده اند مبتلا به کاتاراکت شده اند.(با حدود اطمینان 95% در محدوده 61/4-01/1). بعد از خروج موارد مصرف کننده کورتیکویید سیستمیک Odds Ratio به 73/4 (با حدود اطمینان 95% در محدوده 82/14-51/1) افزایش یافت. این ارتباط با افزایش مدت زمان استفاده قوی تر می شد.

    نتیجه گیری

    این مطالعه وجود ارتباطی بین مصرف کورتیکواستروئید استنشاقی و ابتلا به کاتاراکت به ویژه نوع ساب کپسولار خلفی را نشان داد. ولیکن جهت تایید آن به مطالعات دیگر از جمله مطالعات تجربی و در گروه های یکسان از نظر عوامل خطر دیگر کاتاراکت نیاز می باشد.

    کلیدواژگان: کاتاراکت، استرویید استنشاقی
  • خسرو صادق نیت حقیقی، سید جلیل میر محمدی میبدی، سید سعید لطفی، عنایت صفوی صفحات 21-25
    مقدمه

    با توجه به مواجهات ریوی متعدد لحیم کاران در صنایع الکترونیک نظیر اسیدها، قلیاها و 1Fume های لحیم کاری، این مطالعه بر روی 107 نفر از پرسنل لحیم کار و اداری یک کارخانه تولید لوازم الکترونیک در تهران جهت بررسی تاثیر لحیم کاری بر عملکرد ریه در دراز مدت صورت گرفت.

    روش بررسی

    ابتدا 47 نفر لحیم کار و 66 نفر غیر لحیم کار (مجموعا 107 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند. کلیه افراد لحیم کار در بخش لحیم کاری دستی مشغول به کار بوده و از سیم لحیم شامل آلیاژی از سرب و قلع و روغن مخصوصلحیم کاری (Flux) استفاده می کردند. افراد غیر لحیم کار در بخشهای اداری همان کارخانه و در ساعات کاری و نوبت کاری مشابه با لحیم کاران مشغول به کار بوده و هیچگونه سابقه لحیم کاری نداشتند. پس از تکمیل پرسشنامه استاندارد تنفسی، برای هر فرد حداقل 3 نوبت اسپیرومتری قابل قبول در شرایط یکسان و مطابق با معیارهای (2(ATS انجام گرفت. (افراد سیگاری وارد اینمطالعه نشدند.)

    نتایج

    در مقایسه پارامترهای اسپیرومتری بین 2 گروه لحیم کار و غیر لحیم کار اختلاف معنی داری بین میانگین3 FEF25-75%مشاهده شد (P=0.03).همچنین بین میانگین 4 FEV1/FVC (P=0.026) و میانگین 5 PEFR (P = 0.04) در گروه لحیم کار و غیر لحیم کار اختلاف معنی دار بود.پس از کنترل فاکتور مخدوش کننده سن، رابطه معنی داری بین میزان سال های اشتغال به لحیم کاری و کاهش پارامترهای اسپیرومتری در مورد FEF 25-75% و FEV1/FVC به دست آمد. ضرائب به دست آمده به ترتیب: CC = -0.24 (P=0.02) و CC=-0.32 (P=0.002) بود. همچنین فراوانی علایم تحریک چشم و بینی در گروه لحیم کار نسبت به گروه غیرلحیم کار به طور معنی داری بیشتر بود (P=0.007). در مورد سرفه و تنگی نفس مرتبط با کار تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد لحیم کاری در مطالعه فوق عامل کاهش پارامترهای اسپیرومتری با الگوی انسدادی به ویژه در مجاری هوایی کوچک (Small airway) است. این مطالعه در راستای مطالعات قبلی انجام شده در سایر کشورها، نیاز به اقدامات پیشگیرانه در این حرفه نظیر استفاده از تهویه موضعی موثر و استفاده از مواد جایگزین در این صنعت را بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.

    کلیدواژگان: لحیم کاری، صنایع الکترونیک، اسپیرومتری
  • سید محمد محمدی، اشرف امین الرعایا، حسن رضوانیان، علی کچویی، مسعود امینی صفحات 26-30
    مقدمه

    هیپرهموسیستئینمی ریسک بیماری قلبی،عروقی در افراد دیابتی را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه تعیین سطح هموسیستئین پلاسما در بیماران دیابتی تیپ II در مقایسه با افراد کنترل و ارزیابی رابطه آن با شدت هیپرگلیسمی بود.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مورد شاهدی و بر روی 39 بیمار دیابتی تیپ II، 27 بیمار دچار اختلال تحمل گلوکز و 23 فرد سالم مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. همه افراد تحت معاینه بالینی قرار گرفته و بعد از حداقل 10 ساعت Fasting شبانه نمونه خون جهت اندازه گیری FPG، HbA1c، هموسیستئین، کراتینین، کلسترول، تری گلیسرید و HDL گرفته شد. میانگین سطح هموسیستئین پلاسما در 3 گروه با استفاده از ANOVA یک طرفه مقایسه شد و رابطه بین سطح هموسیستئین پلاسما و HbA1c براساس ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردید.

    نتایج

    میانگین سطح هموسیستئین پلاسما در 3 گروه با یکدیگر اختلاف معنی دار نداشت ودر افراد دیابتی نیز بین سطح هموسیستئین پلاسما با درصد HbA1c رابطه معنی داری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد ابتلای به دیابت سطح هموسیستئین پلاسما را تحت تاثیر قرار نمی دهد. همچنین بین شدت هیپرگلیسمی با سطح هموسیستئین پلاسما رابطه ای وجود ندارد.

    کلیدواژگان: هموسیستئین، دیابت تیپ II، ریسک فاکتور قلبی عروقی، اختلال تحمل گلوکز
  • رزیتا میر محمدی میبدی*، محمدعلی کریم زاده میبدی، تهمینه فرج خدا، راضیه دهقانی فیروز آبادی، سیدمحمود طباطبایی صفحات 31-38
    مقدمه

    سقط فراموش شده در صورت عدم مداخله درمانی می تواند پیامدهای ناگواری نظیر اختلالات انعقادی، عفونت، خونریزی های شدید، شوک و حتی مرگ مادر را در پی داشته باشد. درمان های رایج سقط فراموش شده شامل درمان جراحی و طبی می باشد؛ که درمان طبی به دلیل داشتن عوارض کمتر و عدم نیاز به بیهوشی نسبت به درمان جراحی ارجحیت دارد. داروی میزوپروستول از رژیم های درمانی طبی جدیدی است که مورد تایید FDA بوده و در مورد کارآیی و عوارض جانبی آن نظرات متفاوتی وجود دارد، لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر قرص میزوپروستول به صورت واژینال در دفع محصولات حاملگی زنان دچار سقط فراموش شده و عوارض احتمالی طراحی گردید.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش نیمه تجربی (کارآزمایی بالینی بدون گروه شاهد) و از نوع تحلیلی طی سال های1383- 1382 انجام شد. 50 زن باردار 49-15 ساله با سن حاملگی زیر 25 هفته دچار سقط فراموش شده (اثبات شده با سونو گرافی) مراجعه کننده به بیمارستان های شهید صدوقی، مادر و مجیبیان شهر یزد به روش آسان به عنوان واحدهای پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که در ابتدای پژوهش و پس از شروع درمان با میزو پروستول واژینال (قرص 200 میکرگرمی که هر4 ساعت تا زمان دفع و حداکثر تا 4 قرص تکرار می شد) توسط پژوهشگر تکمیل می گردید. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی از جمله تست χ2, Anova صورت گرفت.

    نتایج

    یافته ها نشان داد همه واحدهای پژوهش(100%) پس از درمان با میزوپروستول محصولات حاملگی را دفع نمودند که 44درصد افراد دفع کامل و 56 درصد دفع ناقص داشتند، میانگین زمان دفع محصولات حاملگی پس از مصرف قرص میزوپروستول در افرادی که دفع کامل داشتند 13/9 ± 63/12 و در دفع ناقص 9/2 ± 81/8 ساعت بود که نشانگر اختلاف معنی دار آماری می باشد (p= 0. 037) بررسی تعداد قرص میزوپروستول استعمال شده مشخص نمود 29 نفر افراد یعنی اکثر واحدهای پژوهش با 2 قرص میزوپروستول محصولات حاملگی را دفع نمودند اما بیشترین میزان دفع کامل محصولات حاملگی در افرادی که 4 قرص میزوپروستول واژینال، دریافت کرده بودند مشاهده گردید این اختلاف از نظر آماری معنی دار می باشد(p= 0.0001). همچنین بیشترین عوارض جانبی و شکایت بالینی افراد را سردرد 26%، تهوع 16%، کرامپ رحمی 12% و اسهال 6% تشکیل می دادند و عوارض جدی و خطرناکی نظیر پارگی رحم، اختلالات انعقادی و خونریزی شدید و غیرطبیعی در هیچ یک از بیماران مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه که نشانگر موفقیت کامل داروی میزوپروستول واژینال در باز نمودن دهانه رحم و دفع محصولات حاملگی اعم از کامل و ناقص در زنان دچار سقط فراموش شده بود و علاوه بر این هیچگونه عارضه جدی و خطرناکی نیز به دنبال استعمال این دارو در واحدهای پژوهش مشاهده نشد؛ درمان با میزوپروستول واژینال می تواند جایگزین موثر و کم عارضه تری نسبت به کورتاژ و تجویز سنتوسینون با دوز بالا باشد.

    کلیدواژگان: سقط فراموش شده، میزوپروستول واژینال، درمان
  • فاطمه ملک پور افشار *، پروین سالاری، هاله آذر پژوه، حبیب الله اسماعیلی صفحات 39-44
    مقدمه

    زنان، دو برابر مردان دچار اضطراب می شوند و از موارد منحصر به فرد اضطراب زا برای زنان، بارداری و زایمان می باشد. 70% نخست زایان در طی حاملگی اضطراب را تجربه می کنند، به علت نتایج متفاوت مطالعات در کشورهای دیگر و عدم وجود مطالعه ای مشابه در ایران، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر «آموزش آماده سازی زایمان» بر اضطراب حین بارداری و زایمان زنان نخست باردار مراجعه کننده به درمانگاه های تامین اجتماعی شهر مشهد (1379) انجام شده است....

    کلیدواژگان: اضطراب، بارداری، زایمان، نخست باردار، حاملگی، آموزش، آماده سازی زایمان
  • شکوه تقی پور ظهیر*، هنگامه زندی، ضیاء الله بوترابی، ناهید مراتب صفحات 45-52
    مقدمه

    شیرین بیان (Glycrrhizaglabra) از گیاهان خانواده پروانه آسا می باشد که در گذشته، هم به عنوان دارو وهم به عنوان غذا مورد استفاده مردم بوده است. اخیرا در مطالعات انجام گرفته اثرات مختلفی برای آن کشف شده است از جمله خواص آنتی اکسیدان - آنتی میکروبیال - ضد التهاب و عصاره این داروی گیاهی را در درمان زخم های پپتیک که در حدود 70% ازآنها با عفونت هلیکوباکتر پیلوری همراه بوده است موثر شناخته اند.

    روش بررسی

    در این مطالعه تاثیر جوشانده شیرین بیان20gr/dl, 33gr/dl به دو روش دیسک دیفیوژن و چاهک پلیت بر مهار رشد هلیکوباکتر پیلوری در مقایسه با آنتی بیوتیک های انتخابی(آموکسی سیلین - مترونیدازول -کلاریترومایسین) به صورت تحلیلی و به روش Lab trail بر روی 30 نمونه که از طریق آندوسکوپی و بیوپسی از بیماران با تشخیص زخم معده گرفته شده بود انجام گردید.

    نتایج

    نتایج به دست آمده نشان داد که فقط جوشانده شیرین بیان33gr/ dl به روش دیسک دیفیوژن در مقایسه با آنتی بیوتیک مترونیدازول اثر یکسانی بر مهار رشد هلیکو باکتر پیلوری در شرایط آزمایشگاهی داردp=0.709)) ولی در مقایسه با آموکسی سیلین و کلاریترومایسین چنین نتیجه ای به دست نیامد (p=0.0001).

    نتیجه گیری

    به طورکلی استفاده از جوشانده شیرین بیان (20gr/dl, 33 gr /dl) به جای آنتی بیوتیک های انتخابی درمان پپتیک اولسر(آموکسی سیلین - کلاریترومایسین) درشرایط آزمایشگاهی نمی تواند سبب مهار هلیکوباکتر پیلوری شود.

    کلیدواژگان: شیرین بیان، هلیکوباکتر پیلوری، پپتیک اولسر، دیسک دیفیوژن
  • ابوالقاسم عجمی*، امیر اسماعیل نژاد مقدم، حسن معتمد، افشین خوشبخت صفحات 53-59
    مقدمه

    با توجه به اینکه وجود ایمنی بر علیه اسپرم به صورت طبیعی در نازایی های ایمونولوژیک دخالت داشته و هم چنین در مطالعات روش های پیشگیری از حاملگی از طریق تحریک سیستم ایمنی (Immunocontracoption) از اسپرم و آنتی ژن های آن برای ایجاد ایمنی و پیشگیری از حاملگی استفاده می شود، اطلاع از تاثیر راه ورود اسپرم، در ایمنی زایی آن حایز اهمیت می باشد.

    روش بررسی

    در یک مطالعه تجربی اسپرم کامل موش به همراه آدجونت کامل فروند از طریق عضلاتی (IM) و زیر پوستی (SC) و اسپرم کامل به همراه زنجیره بتای سم ویبریوکلرا (Cholera Toxin Subunite-β) به عنوان آدجونت از طریق خوراکی(Oral)، مقعدی (IR) واژینال (Ivag)، بینی (IN) و داخل صفاتی (IP) به گروه های 15 تایی موش سوری تجویز گردید. به گروه های شاهد هر کدام از روش های بالا فقط آدجونت مربوط به آن گروه به همراه حجم مساوی آنتی ژن، بافر فسفات نمکی (PBS) تجویز گردید. تجویز در روزهای صفر، 7 و 14 و 28 صورت گرفت و بعد از گذشت 26 روز (بعد از آخرین تجویز) سرم و ترشحات مخاطی واژن از موش های گروه های آزمایش و شاهد تهیه گردید. برای بررسی میزان آنتی بادی تولید شده از روش ایمونوفلوئورسانس غیرمستقیم استفاده شد، رقت آنتی بادی در سرم و ترشحات با استفاده از آنتی بادی کونژوگه باFITC (Fluorescein Isotiocyanate) نوع پلی والان تعیین گردید. آزمون های آماری Fisher exact test, Mann whitney test جهت آنالیز آماری داده ها استفاده شد.

    نتایج

    گروه داخل صفاتی (IP) به دلیل تلفات زیاد از مطالعه خارج گردید و مقایسه آماری بین نتایج سایر گروه های مورد و شاهد نشان می دهد که وجود آنتی بادی در سرم موش های روش IN, SC, IM به ترتیب با 01.0 p= و p=0.04, p= 0.01با یکدیگر اختلاف معنی دار داشته است و در مورد وجود آنتی بادی در ترشحات رحم به جز در یک مورد از گروه آزمایش IM و یک مورد از گروه آزمایش SC بقیه منفی بوده است.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های تحقیقی می توان نتیجه گرفت که اسپرم کامل از طریق IN, SC, IM می تواند باعث تولید آنتی بادی شود و سایر روش ها برای ایجاد ایمنی بر علیه اسپرم کامل موثر نبوده است.

    کلیدواژگان: اسپرم، ایمن سازی، آنتی ژن، ایمونو فلوئورسانس، موش
  • طاهره سلیمی*، حسین کریمی، لیلی شهبازی، محمدحسن دهقانپور، عباس حافظیه، کتایون پرنده، فاطمه عشقی صفحات 60-66
    مقدمه

    آموزش بالینی در بخش های ویژه از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است و ارتقای کیفیت آموزش بالینی موجب تربیت پرستارانی با کفایت و حرفه ای جهت اداره این محیط ها می شود. براین اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان مهارت بالینی دانشجویان سال آخر پرستاری در بخش های مراقبت ویژه اعصاب، قلب ودیالیز صورت گرفته است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی و به روش مقطعی بر روی 72 نفر از دانشجویان پرستاری سال آخر شاغل به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک و چک لیست مهارت های بالینی بخش های مراقبت ویژه، اعصاب، قلب و دیالیز به صورت مجزا بوده است که توسط سرپرستاران بخش های مربوطه تکمیل می گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها ازآزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است.

    نتایج

    نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آماری نشان می دهد که به طور کلی میزان مهارت بالینی دانشجویان پرستاری سال آخر در بخش های مراقبت ویژه مطلوب بوده ولی میزان مهارت در بخش مراقبت ویژه قلبی پایین تر از دو بخش دیگر می باشد. در ضمن میان میزان مهارت در بخش های ویژه و میانگین معدل ترم های گذشته و میزان علاقه به رشته تحصیلی ارتباط معنی دار آماری دیده شده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش که نشان دهنده امتیاز پایین مهارت دانشجویان در بخش مراقبت ویژه قلبی می باشد، به نظر می رسد باید توجه بیشتری به آموزش بالینی در این حیطه صورت گیرد. در ضمن با توجه به ارتباط میان علاقه به رشته تحصیلی و معدل ترم های گذشته با میزان مهارت بالینی باید گزینش خاص جهت انتخاب دانشجویان برای اشتغال به تحصیل در این رشته صورت گیرد.

    کلیدواژگان: مهارت بالینی، دانشجوی پرستاری، بخش های مراقبت ویژه
  • شهناز مجاهد *، فاطمه زارع، مهشید بکایی، بهناز انجذاب صفحات 67-72
    مقدمه

    کزاز یک بیماری میکروبی، خطرناک و از شایعترین علل مرگ و میر نوزادان در کشورهای در حال توسعه به شمار می رود. اگرچه کزاز نوزادی را می توان بوسیله ایمونیزاسیون مادر باردار و رعایت بهداشت و استریلیزاسیون در حین زایمان، پیشگیری نمود اما هیچ امیدی برای ریشه کن کردن مخزن این ارگانیسم وجود ندارد. لذا بررسی وضعیت انجام واکسیناسیون کزاز مادر در زمان حاملگی لازم به نظر می رسد. امید آنکه با این بررسی بتوان نقاط ضعف و قوت برنامه ایمن سازی مادران را مشخص نمود.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی و به روش مقطعی است که بر روی 480 نفر از مادران باردار ترم که جهت زایمان به مراکز زایمانی شهر یزد مراجعه کرده بودند تشکیل می دادند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای بود که توسط پژوهشگران تکمیل می گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از جداول توزیع فراوانی و آزمون کای اسکوار استفاده شد.

    نتایج

    با توجه به سوابق وضعیت واکسیناسیون مادران مشخص شد که پوشش واکسیناسیون کزاز 2/65% از مادران کامل و 8/34% ناقص بوده است. همچنین مشخص شد بین سن مادر، میزان تحصیلات وی، رتبه حاملگی و فاصله از حاملگی قبلی با وضعیت انجام واکسیناسیون کزاز مادر در حاملگی ارتباط معنی دار آماری وجود دارد. بیشترین علل عدم تزریق دو نوبت واکسن کزاز در جامعه مورد بررسی عبارت بود از: عدم نیاز به تزریق واکسن در حاملگی به علت کامل بودن پوشش واکسن کزاز مادر، عدم آگاهی از نیاز به تزریق واکسن، توصیه فرد ارایه دهنده مراقبت های پری ناتال مبنی بر عدم لزوم تجویز واکسن.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش لازم است در اولین ویزیت دوران بارداری ابتدا شرح حال کاملی از مادر در رابطه با وضعیت انجام واکسیناسیون کزاز گرفته شده و سپس براساس آن راهنمایی صحیح به وی در مورد (نیاز یا عدم نیاز به تزریق واکسن یا تعداد دفعات) تزریق واکسن انجام شود. به علاوه پیشنهاد می شود برای اصلاح پوشش واکسیناسیون کزاز مادران باردار، اقداماتی در جهت آگاه سازی آنها در ارتباط با اهمیت تزریق واکسن کزاز در حاملگی و عدم وجود عوارض جنینی و مادری در صورت تزریق این واکسن انجام شود. همچنین امید است برنامه ریزان و مسئولین مربوطه بر تدارک برنامه های آموزش ضمن خدمت و تاکید بر این جنبه از وظایف پرسنل ارایه دهنده مراقبت های پره ناتال همت گمارند.

    کلیدواژگان: واکسن کزاز، حاملگی، ایمونیزاسیون
  • گزارش مورد
  • راضیه فلاح * صفحات 73-77

    بیوتین که یک ویتامین محلول در آب می باشد به عنوان کوفاکتوربرای فعال کردن آپوآنزیم کربوکسیلازها (فرم غیرفعال) به کار می رود. آنزیم بیوتینیداز برای آزاد کردن بیوتین از آپو آنزیم ها و بازیافت آن لازم است. کمبود بیوتینیداز یک بیماری اتوزوم مغلوب می باشد که با علایمی نظیر درماتیت، آلوپسی، آتاکسی، تشنج، تاخیر تکاملی و اختلال بینایی و شنوایی و اختلال ایمنی بروز می کند. با تشخیص زودرس و درمان آن می توان از علایم کلینیکی و نقص های عصبی جلوگیری کرد. در این مقاله به معرفی یک مورد کمبود بیوتینیداز می پردازیم که با تشنج، تاخیر تکاملی، ضایعات پوستی، مشابه آکرودرماتیت انتروپاتیکا واسیدوز متابولیک خفیف جبران شده مراجعه کرده است.

    کلیدواژگان: بیوتین، کمبود بیوتینیداز، اکرودرماتیت انتروپاتیکا، تشنج مقاوم
  • مقاله خود آموزی
  • مصطفی بهجتی اردکانی*، جمشید آیت اللهی صفحات 78-94
    مقدمه

    تب رماتیسمی و عوارض مزمن آن یعنیRheumatic Heart Disease (RHD) یک مشکل اساسی بهداشت و سلامت عمومی در کشورهای در حال توسعه است. هیچ پیشرفت قابل ملاحظه ای از سه دهه پیش تاکنون در درمان صورت نگرفته است.حدود سه درصد افراد مبتلا به فارنژیت حاد استرپتوکوکی به Rheumatic Fever (RF) مبتلا می شوند. پاتوژنز آن دقیقا مشخص نیست به هر حال بهترین توجیه تقلید آنتی ژنتیک بین آنتی ژن های انسان و باکتری است. اپیدمیولوژی آن همان اپیدمیولوژی فارنژیت استرپتوکوکی است و سن شایع آن 15- 5 سالگی می باشد.

    اهداف

    پس از مطالعه این مقاله باید بتوانید:پاتوژنز و پاتولوژی تب روماتیسمی را شرح دهید.
    تظاهرات بالینی آن را بیان کنید.
    پیشگیری اولیه و ثانویه را بیان کنید.
    معیارهای تشخیصی اصلی و فرعی را فهرست کنید.
    گروه های در معرض خطر را فهرست کنید.

|
  • K Ghandehari, S Ghandehari Pages 9-12
    Introduction

    Aphasia is a common manifestation of stroke and evaluation of relationships of aphasia and brain topography could lead to better understanding of cognitive neurophysiology.

    Methods

    100 stroke patients with aphasia admitted in Valie-Asr hospital, Khorasan since April 2003 were enrolled in this prospective cross-sectional study. Diagnosis of stroke and aphasia was made by a neurologist and topography of involved cerebrovascular territories confirmed by topographic maps of brain in CT scan.

    Results

    Global, Broca and Wernicke subtypes of aphasia constituted 52%, 40% and 6% of the cases, respectively. Based on the usual nourishment of Broca and Wernicke areas by anterior and posterior cortical branches of the middle cerebral artery, 79% of Global, 47% of Broca and 50% of Wernicke aphasias had compatible infarct topography. The infarct topography in other cases was not congruent with the involved linguistic areas of their brain.

    Conclusion

    Specific cerebrovascular topography for subtypes of aphasia in stroke patients was not found. The effects of cerebrovascular lesions on linguistic functions are not predictable by their topography in CT scan.

    Keywords: Aphasia, Topography, Cerebrovascular Disorders
  • MR Shoja*, A Miratashi Pages 13-20
    Introduction

    Exposure to systemic corticosteroids is known to be associated with a risk of cataract. This study was undertaken to determine the risk of cataract associated with the use of inhaled corticosteroids in old age.

    Methods

    A case-control study consisting of 160 people with cataract (case) and 160 controls matched for age and sex was conducted at Shaheed Sadoughi and Shaheed Rahnemoon hospitals of Yazd. Data gathered via a questionnaire and interview and analyzed by SPSS, Chi Square and ANOVA tests.

    Results

    There was no difference in age and sex between the two groups of case and control. In case group, 22(13.8%) and in control group 11(6.9%) persons (total of 33 patients) used inhaled corticosteroids that was statistically significant (P-Value=0.042). The odds ratio for the association between inhaled corticosteroids and cataract was 2.16 (95% CI 1.01 to 4.61). After adjustment for systemic corticosteroid exposure, the Odds ratio rose to 4.73 (95% CI 1.51 to 14.82). The association was stronger with increase in duration of use.

    Conclusion

    This case-control study showed an association between use of inhaled corticosteroids and increased risk of cataract, especially the posterior sub capsular type. But, in order to confirm these findings, other studies including experimental ones and similar groups in respect to other risk factors of cataract are needed.

    Keywords: Cataract, Inhaled Steroids
  • Kh Sadegh Niyat Haghighi*, J Mir- Mohammadi-Meybodi, S Lotfi, E Safavi Pages 21-25
    Introduction

    Regarding the numerous problems of solderers in electronic industries because of their exposure to Acids, bases and fumes of soldering ,a study was carried out on107 solderers and administrative personels of a factory producing electronic appliances in Tehran to inspect the long term effects of soldering on lung functions Inspection.

    Methods

    At first ,47 solderers and 66 controls (totally 107 persons )were selected randomly. All the solderers were working in the manual soldering section and used the soldering wire made of an alloy (composed of plumbum, Stannum and special oil of soldering called flux ). The persons controls worked in the administrative sections of the same factory and for the same hours as the solderers , but they did not have any soldering experience. After they filled the standard respiratory questionnaire , spirometry was done at least 3 times on each of them under the same conditions and according to the ACT criteria (No smokers included in the study)

    Results

    The spirometry parameters of the two groups were compared . There was a significant difference in the average FEF 25 : 75% (P=0.03).Also ,there was a significant difference in the average FEV1/FVC P=0.026 and PEFR (P=0.04)between two groups .After controling the altering age factor . ameaningful relation between the years of work in soldering section and decrease in the spirometry parameters related to FED 25-75% and FEV1/FVC was seem . Also . the frequency of the signs of nasal and eyes initation in the solderer group was more than the other group (p=0.007) Cough and Asthma related to ork had no meaningful difference in the two groups . Conclsion :It seem that in the above study , soldering is a factor decreasing the spirometry parameters with a blocking pattern , especilly in smal airways . This study was done in the direction of the former studies done in other countries and emphasizes on the need for necessary preventive action in this profession , uch as effective local ventilation and use of alternative substances .

    Keywords: Soldering Electronic Industries, Spirometry
  • M Mohammadi*, A Amin-Alroaaya, H Rezvanian, A Kachoie, M Amini Pages 26-30
    Introduction

    Hyperhomocysteinemia is associated with an increased risk of cardiovascular disease in diabetic patients. The aim of this study was to determine plasma homocysteine levels in diabetics and compare with control persons and also evaluation of correlation between plasma homocysteine concentration and diabetic related variables.

    Methods

    This study was done on 39 type II diabetic patients, 27 subjects with impaired glucose tolerance and 23 normal persons referring to Endocrine and Metabolism Research Center of Medical university of Isfahan. Physical characteristics were recorded. After an overnight fast, a blood sample was drawn for determination of FPG, HbA1c – homocysteine, Cr. Cholesterol – Triglyceride and HDL- Cholesterol. Mean plasma homocysteine levels in the groups were compared by one way ANOVA. The Correlation of different parameters was tested by Pearson’s correlation.

    Results

    There was no statistically significant difference in the plasma homocysteine levels of all the groups.(P=0.71). Correlation between homocysteine levels and HbA1c was not significant (P=0.42) in diabetic patients.

    Conclusions

    The findings suggest that diabetes does not influence plasma homocysteine levels. Also, there is no correlation between plasma homocysteine levels and HbA1c in diabetic patients

    Keywords: Homocysteine, Type II diabetes, Cardiovascular risk factors, Impaired glucose – Tolerance
  • R Mirmohammadi-Maibodi*, MA Karimzadeh-Maibodi, T Faraj khoda, R Dehghani Firooz-abadi, M Tabatabaei Pages 31-38
    Introduction

    Missed Abortion is a important obstetric and gynecology complication because of its serious outcomes such as DIC, infection, shock, hemorrhage & death. There are various medical and surgical methods for treatment of missed abortion. Medical treatment of missed abortion is safe, effective, acceptable and an inexpensive alternative. Misoprostal is a synthetic prostaglandin (E1) and recommended by FDA for treatment of missed abortion. There are different views about its safety, dosage and effectiveness.

    Methods

    This study was designed in order to determine the efficacy of vaginal misoprostol for termination of pregnancy in women with missed abortions admitted in Shahid Sadoughi, Madar and Mojibian hospitals of Yazd from 2003 to 2004. The method of study was semi-experimental. (Clinical trial without control group) 50 women with missed abortion and the required criteria (age 15 – 45 years, gestational age ≤ 25 weeks, no previous medical or surgical complication and confirmation of missed abortion on sonography) were selected. The data was collected by a questionnaire filled at the onset of study and after treatment (Misoprostol, (200 micrograms/dose) repeated every 4 hours till expulsion of pregnancy products for maximum of 4 doses).The data analysis was done by statistical tests such as x2 and ANOVA.

    Results

    The mean duration of medical treatment in the group with complete expulsion (44%) and incomplete expulsion (56%) was 12.63± 9.13 hours and 8.81± 2.9 hours, respectively, which was significantly different. (P value = 0.037). Of the total, 29 women had received two tablets of misoprostol, but the highest rate of complete expulsion was observed in women who had received four tablets. This difference in result was statistically significant. (p ≈ 0.000 ). Observed side effects included headache (26%), nausea (16%), uterine cramps (12%) and diarrhea. (6%) There was no serious complication such as uterine rupture, excessive vaginal bleeding, DIC, prolonged PT or PTT.

    Conclusion

    This study confirmed that medical evacuation of missed abortion with vaginal misoprostol is an effective, safe and cost efficient method without any serious complications and can be a suitable alternative to surgery.

    Keywords: Missed abortion, Vaginal misoprostol, Treatment
  • F Malekpour – Afshar*, P Salari, H Azar Pedjouh, H Ismaeili Pages 39-44
    Introduction

    Women are likely to be involved in anxiety two times more than men. One of the reasons for this increase is that stressors like pregnancy and labor are specific for women. 70 percent of primigravidas and 75 percent of multigravidas experience anxiety during their pregnancy. So, this research was done with the aim of evaluating the effect of education module “Preparing for childbirth” on the level of anxiety during pregnancy and labor in primigravidas referring to the Social Security Insurance clinic in Mashad. Material &

    Methods

    This study was a kind of semi-experimental clinical research that was done on 110 primigavidas. The method was goal-center sampling on three occasions beginning of research, pregnancy period and labor by using the Cattells anxiety test. After determination of primary anxiety, experimental group was educated for “preparation for childbirth” in 3 meetings for 3 weeks, and about four weeks after the determination of primary anxiety. During labor, (dilation 3-5 cm) anxiety in two groups was measured.

    Results

    Findings showed that education significantly decreases the anxiety during pregnancy (p<0.0001) and labor (p<0.0001) , while in the control group, the level of anxiety during pregnancy and labor as compared to the initial stage was significantly higher. There was a straight correlation between hidden anxiety and the acquired scores during education.(P=0.018, r=0.28)

    Conclusion

    “Preparation for labor” education declines the anxiety of pregnant females during their pregnant period and as soon as the education is stopped, its effect gradually decreases and anxiety again increases. The researcher therefore proposes that for reduction of anxiety in pregnant females, continuous education should be imparted to pregnant women.

    Keywords: Anxiety, Pregnancy, Delivery, Labor, Primiparity, Antenatal Education
  • Sh Taghipour Zahir*, H Zandi, Z Botorabi, N Merat Pages 45-52
    Introduction

    Glycyrrhiza Glabra (Licorice) root, a member of the pea family has been used since ancient times as both food and medicine. Licorice has been used as an antioxidant, antimicrobial and anti inflammatory in researches .Extraction of this medical plant is used as the basis of anti-ulcer medicine for treatment of peptic ulcer. Patients and

    Methods

    In the present study, licorice decoction (20gr/dl,33gr/dl) was prepared and anti microbial activity on helicobacter pylori growth was studied by disk diffusion method and cup plate method.

    Results

    The results showed that licorice decoction 33gr/dl by disk diffusion method inhibited growth of helicobacter pylori in vitro the same as metronidazole.(P value=0.709) However, it does not have anti bacterial activity against helicobacter pylori like amoxicillin and clarythromycin (Pvalue~0.000).

    Conclusion

    Decoction licorice (20gr/dl, 33gr/dl) can not be used as an alternative to choice antibiotics (amoxicillin, clarythromycin) in vitro.

    Keywords: Licorice, Helicobacter pylori, Peptic ulcer, Disk diffusion
  • AG Ajami*, AE Nejad-Moghaddam, H Moatamed, A Khoshbakht Pages 53-59
    Introduction

    Antifertility effects of naturally occuring antisperm antibody (ASA) in infertile couples and studies on experimental immunization of various animals with sperm antigens represent ASA as an immunocontraceptive target. The effects of different factors on sperm immunogenecity and ASA production have been studied and different results have been reported. In this study, whole sperm immunization was evaluated.

    Methods

    In this experimental study, whole mice sperm with different adjuvants i.e. complete Freund’s adjuvant (CFA), incomplete Freund’s adjuvant (ICFA), cholera toxin subunit-β (CTS-β) were administrated to mice by different routes Intramuscular (IM), Subcutaneous (SC), Intranasal (IN), Intra peritoneal (IP), Intrarectal (IR), Intravaginal (IVA) and oral. Control groups were inoculated with phosphate buffer saline (PBS) plus corresponding adjuvant. Immunization was carried out on day 0,7,14,28 and ASA titers were detected by indirect immunofluorescence (IFA) technique. The results were compared between control and experimental groups by Mann Whitney and Fisher exact tests.

    Results

    The number of positive mice for ASA in IM, IN and SC experimental and control groups were significantly different (P=0.01, P=0.01, P=0.04 respectively). However, there were no significant differences between the IR, IVA, and oral experimental and control groups. No differences were observed between ASA in vaginal washing of all groups. Due to high mortality, the IP group was excluded from the study.

    Conclusion

    It can be concluded that whole sperm antigen can induce immune response in female mice by IM, SC and IN routes, but not through IAV, IR and oral administration routes.

    Keywords: Sperm, Immunization, Antisperm antibody, Immunofluorescense
  • T Salimi*, H Karimi, L Shahbazi, MH Dehghanpour, A Hafezieh, K Parandeh, F Eshghi Pages 60-66
    Introduction

    Clinical education in critical care units is very important and promotion of quality of clinical education can lead to higher qualification and professionalism of nursing students in this area of practice . So, this study was conducted to evaluate the clinical skills of nursing students in ICU , CCU and dialysis Units . Method & Materials : This research was a cross sectional descriptive one and the samples of this research were 72 final year nursing students of Yazd Shaheed Sadoughi Nursing School. The data was collected by a demographic and checklist questionnaire about clinical skills in ICU, CCU , and dialysis unit . Analysis and descriptive statistics were used for the research goals.

    Results

    Results showed that clinical skills of nursing students in critical care units is ideal, but these skills in CCU are lower than ICU and dialysis unit . Results indicated that the levels of the clinical skills of nursing students were directly related to their examination scores and interest in nursing .

    Conclusion

    Our findings indicate that special attention should be paid to clinical education in critical care units and selection of students in this field should be given special attention.

    Keywords: Clinical skills, Nursing students, Critical care units
  • Sh Mojahed*, F Zareh, M Bokaei, B Enjezab Pages 67-72
    Introduction

    Tetanus is a serious infectious disease and the most common cause of neonatal mortality in developing countries. Although neonatal tetanus (NT) can be prevented by immunization of expectant mothers, good hygiene and asepsis during delivery, total eradication of organism is not possible.

    Methods

    The cross-sectional study was done on 480 pregnant women after delivery. Data was collected by a questionnaire and analysed using SPSS windows software program.

    Results

    Prenatal immunization rate (complete and partial) was 65/2% and 34/8%, respectively. There was a significant relationship between the vaccination status and age, education of mother, parity and length of time between pregnancy and previous pregnancy. The reasons reported by non immunized mothers (not receiving the two dose vaccine) included complete tetanus vaccination coverage before pregnancy, lack of awareness about the needs for vaccination, improper counseling by persons responsible for antenatal care, e.t.c.

    Conclusion

    Considering the results of the study, it is proposed that a complete history of the pregnant woman recorded at the first antenatal visit should be the basis of counseling and education of the woman and prenatal care staff should be also be fully educated.

    Keywords: Immunization, Pregnancy, Tetanus vaccination
  • R Fallah* Pages 73-77

    Biotin is a water-soluble vitamin and co-factor for activation of carboxylases apoenzymes. Biotinidase enzyme is essential for release of biotin from apoenzymes. Absence of biotinidase is an autosomal recessive trait with a prevalence of 1 in 60000. Clinical manifestations of biotinidase deficiency include dermatitis, alopecia, seizures, hypotonia, developmental delay, hearing loss, visual impairment and immunodeficiency. With early diagnosis and treatment with biotin supplements, it is possible to prevent clinical manifestations and neurological deficits. We report a case of biotinidase deficiency with seizures, developmental delay, acrodermatitis enthropathica manifestations and mild compensated acidosis.

    Keywords: Biotin, Biotinidase deficiency, Acrodermatitis Enthropathica, Refractory seizure