فهرست مطالب

Basic Medical Sciences - Volume:9 Issue: 1, 2006

Iranian Journal of Basic Medical Sciences
Volume:9 Issue: 1, 2006

  • 80 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/04/10
  • تعداد عناوین: 9
|
  • فریبا برنجی، محمدرضا یعقوبی ارشادی، مهندس امیراحمد اخوان، مهندس احمدعلی حنفی بجد، عبدالمجید فتی صفحه 1
    هدف
    پشه خاکی های فلبوتومینه ناقلین انواع لیشمانیوز در ایران می باشند. بررسی و شناخت اکولوژی آنها جهت ارایه برنامه های مبارزه و پیشگیری از لیشمانیوزها کاری الزامی است. با توجه به گزارش سالیانه موارد جدید لیشمانیوز جلدی از منطقه همت آباد مشهد بر آن شدیم که مطالعه ای به منظور بررسی فون و فعالیت ماهیانه پشه خاکی های منطقه داشته باشیم.
    مواد و روش کار
    به این منظور از فروردین 82 لغایت آبان 82 هرده روز یک بار با استفاده از روش تله چسبان اقدام به صید پشه خاکی ها از اماکن داخلی و خارجی گردید.
    نتایج
    در این مطالعه مجموعا 521 عدد پشه خاکی از اماکن داخلی و خارجی از منطقه همت آباد صید و تعیین گونه شد. در این تحقیق وجود 4 گونه پشه خاکی، دو گونه از جنس فلبوتوموس (فلبوتوموس پاپاتاسی 1/11% و فلبوتوموس سرژنتی 7/74%) و دو گونه از جنس سرژانتومیا (سرژانتومیا سومباریکا 9/0% و سرژانتومیا سینتونی 3/13%) مشخص گردید. فلبوتوموس سرژنتی گونه غالب در اماکن داخلی و خارجی منطقه همت آباد می باشد و در مجموع 135 عدد (2/67%) از پشه خاکی های صید شده از اماکن داخلی و 254 عدد (4/79%) از پشه خاکی های صید شده از اماکن خارجی متعلق به این گونه می باشد. در این منطقه فعالیت پشه خاکی ها از نیمه اردیبهشت ماه شروع و تا نیمه مهر ماه خاتمه می یابد.
    نتیجه گیری
    فلبوتوموس سرژنتی در منطقه دارای دو پیک فعالیت، یکی در نیمه دوم خرداد ماه و دیگری در نیمه اول مرداد ماه می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده با توجه به وفور بالای فلبوتوموس سرژنتی به نظر می رسد که این پشه خاکی ناقل اصلی در انتقال لیشمانیوز جلدی در این منطقه می باشد و در کنار آن فلبوتوموس پاپاتاسی نیز نقش انتقال بیماری از جوندگان منطقه به انسان را دارد.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز پوستی، فلبوتوموس، ناقلین
  • یحیی سهرابی، محمودرضا جعفری، علی خامسی پور صفحه 7
    هدف
    لیشمانیوز یک بیماری انگلی است که عامل آن انواع گونه های لیشمانیا می باشد. ایمنی محافظتی در برابر لیشمانیوز ایمنی سلولی می باشد. نتایج کارآزمایی بالینی واکسنALM (Autoclaved Leishmania major) میزان اثربخشی پائینی را نشان داده است. لیپوزومها وزیکولهای میکروسکوپی هستند که شامل دو لایه های فسفولیپیدی و فضای مایی می باشند و به عنوان ایمونوادجوانت مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی پاسخ ایمنی ALM محصور شده در لیپوزومهای تشکیل شده از فسفولیپیدهای با درجه حرارت عبور فاز (Tm) متفاوت در موشهایBALB/c می باشد.
    مواد و روش کار
    لیپوزومهای حاوی ALM به وسیله روش دهیدراسیون و هیدراسیون مجدد (Ddehydration rehydration vesicle, DRV) که دارای (DPPC, Tm=41 ̊C) Dipalmitoyl phosphatidyl cholin و کلسترول، یا (PC, Tm=-10 ̊C) Phosphatidyl cholin و کلسترول به نسبت مولی 7:2 بود، ساخته شدند. موشهای BALB/c (ده عدد در هر گروه) به صورت زیر جلدی در سه نوبت به فاصله سه هفته با (180 μg) DRV-DPPC/Chol-ALM، (180μg) DRV-PC/Chol-ALM، ALM به تنهایی (180 μg)، بافر PBS و گروه لیپوزوم خالی ایمونیزه شدند. سه هفته بعد از آخرین تزریق آزمون جلدی ازدیاد حساسیت تاخیری (DTH) با تزریق 1×107 انگل لیشمانیا ماژور منجمد و ذوب شده به کف پای چپ موش و PBS به عنوان کنترل در کف پای راست به صورت زیر جلدی انجام گرفت و میزان تورم حاصل در پای موشها 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق اندازه گیری شد. قبل از تزریق دوم و سوم واکسیناسیون و قبل از تست DTH از موشها خونگیری به عمل آمد و عیار آنتی بادی ضد لیشمانیا (IgG total, IgG2a, IgG1) در نمونه های خونی به وسیله روشELISA تعیین شد.
    نتایج
    لیپوزومها دارای اندازه های مختلفی بین 5/0 تا 3 میکرومتر بودند. میزان محصورسازی آنتی ژن ALM در DRV-DPPC/Chol-ALM و DRV-PC/Chol- ALM به ترتیب 46%و 43% بود. نتایج DTH نشان داد که تورم پا در گروه هایی که DRV-DPPC/Chol-ALM و DRV-PC/Chol/ALM گرفته بودند، به طور بارزی بیشتر از سایر گروه ها بود. نتایج ELISA نشان داد که عیار IgG تام در گروه هایی که PBS، لیپوزوم وALM به تنهایی دریافت کرده اند بالا نرفته اما درگروه های DRV-DPPC/CHOL-ALM و DRV-PC/CHOL-ALM میزان عیارIgG تام افزایش یافته بود. عیار IgG1 سرمها در گروه های مختلف تقریبا یکسان بود، در حالی که عیار IgG2a در گروه هایی که DRV-DPPC/Chol-ALM گرفته بودند، به طور بارزی بالاتر از گروه DRV-PC/CHOL-ALM و گروه های کنترل بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که لیپوزومهای تهیه شده از فسفولیپیدهای با Tm بالا می تواند به عنوان یاور ایمنولوژیک مناسب برای ALM به منظور تحریک پاسخ ایمنی سلولی باشند.
    کلیدواژگان: واکسن، لیپوزوم، ALM، لیشمانیوز، لیشمانیا ماژور
  • جداسازی زایمودم I انتامبا دیسپار به روش ایزو آنزیم در ایران
    علی حقیقی، مصطفی رضاییان صفحه 19
    هدف
    تشخیص افتراقی دو تک یاخته کاملا مشابه انتامبا هیستولیتیکا و انتامبا دیسپار از نظر بهداشت عمومی و به منظور تصمیم گیری جهت درمان بیماران در تک یاخته شناسی پزشکی اهمیت بسیار دارد. در سالهای اخیر روش بیوشیمیایی ایزوآنزیم با استفاده از دو آنزیم هگزوکیناز و فسفوگلوکوموتاز به طور وسیعی جهت افتراق انتامبا هیستولیتیکا و انتامبا دیسپار استفاده شده است و همچنان به عنوان روش استاندارد مرجع برای تمایز این دوگونه مطرح است. این مطالعه با هدف تعیین الگوی ایزوآنزیمی ایزوله های انتامبا هیستولیتیکا و انتامبا دیسپار در ایران انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    دو ایزوله آمیب از ایران با استفاده از چهار آنزیم: گلوکز فسفات ایزومراز(GPI)، فسفوگلوکوموتاز (PGM)، مالیک آنزیم (ME) و هگزوکیناز (HK) و در کنار چهار سویه استاندارد با الگوی مشخص ایزوآنزیم تعیین گونه شدند.
    نتایج
    هر دو سویه بر روی ژل الکتروفورز الگوی زایمودم I انتامبا دیسپار را نشان دادند. پس از اینکه سویه های گزنیک (همراه با باکتری) در محیط اختصاصی و غنی شده آگزنیک (خالص و عاری از باکتری) شدند، مجددا ایزوآنزیم شده و الگوی آنها بدون هیچگونه تغییری زایمودم I تعیین شد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه وجود زایمودمI انتامبا دیسپار در ایران را اعلام می نماید. با توجه به نتیجه این مطالعه و مطالعه دیگری که بر روی 8 نمونه دیگر صورت گرفت و همه الگوی زایمودم I داشتند، می توان پیش بینی نمود که به احتمال زیاد اغلب ایزوله های انتامبا دیسپار در ایران زایمودم I که الگوی غالب در جهان است، باشند.
    کلیدواژگان: ایزوآنزیم، زایمودم، انتامبا دیسپار، کشت گزنیک، کشت آگزنیک
  • علیرضا سرکاکی، الهام کیاست، محمد بدوی صفحه 24
    هدف
    انشعابات کولینرژیک هسته قاعده ای مغز (NBM) به آمیگدال و قشر پیشانی در یادگیری و حافظه فضایی نقش دارند. همچنین بین سپتوم میانی، هیژوکامپ، آمیگدال و قشر مغز ارتباطاتاتی وجود دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش انشعاب کولینرژیک NBM به سپتوم میانی و سپس به هیپوکامپ در یادگیری و حافظه فضایی و EEG موضعی هیپوکامپ در مدل حیوانی بیماری آلزایمر بوده است.
    مواد و روش کار
    تعداد 40 سر موش صحرایی نر (Wistar) انتخاب و به چهار گروه شامل کنترل، آلزایمری شده، آلزایمری دریافت کننده سالین نرمال (شاهد درمان) و آلزایمری درمان شده با فیزوستیگمین تقسیم گردیدند. برای کاشتن کانول راهنما درون NBM و سپتوم میانی و الکترود درون هیپوکامپ پشتی از عمل جراحی استرئوتاکسیک استفاده گردید. متعاقب تخریب دو طرفه NBM با فتالیک اسید (300ng/kg)، هرروز نیم ساعت قبل از شروع آموزش فضایی درون T-Maze، فیزوستیگمین (5μg/μl) درون سپتوم میانی انفیوز شد. تغییرات دامنهEEG هیپوکامپی، یادگیری و حافظه فضایی حیوانات درون T-Maze ثبت و آنالیز گردید.
    نتایج
    نتایج نشان می دهدکه تخریب NBM موجب اختلال در یادگیری و حافظه فضایی و EEG هیپوکامپی می شود. تجویز داخل سپتوم میانی فیزوستیگمین باعث افزایش معنی دار دامنه کاهش یافته EEG موضعی هیپوکامپی، یادگیری و حافظه فضایی حیوانات آلزایمری شده می گردد (P<0.01).
    نتیجه گیری
    این یافته ها نشان می دهند که انشعابات کولینرژیک NBM به سپتوم میانی و هیپوکامپ همانند سایر انشعابات آن به قشر وآمیگدال در یادگیری و حافظه فضایی نقش دارند. تجویز داخل سپتوم میانی فیزوستیگمین نقص ایجاد شده در دامنه EEG هیپوکامپی، یادگیری و حافظه فضایی را در حیوانات آلزایمری شده با فتالیک اسید بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: بیماری آلزایمر، NBM، سپتوم میانی، هیپوکامپ، EEG موضعی
  • عبدالرحمن دزفولیان، ملک سلیمانی، سیدمحمدعلی شریعت زاده، میترا نوری، حمیده قراملکی صفحه 33
    هدف
    دیابت ملیتوس شایع ترین بیماری غدد اندوکرین است که یکی از عوارض آن، نفروپاتی می باشد. گیاه صبر زرد به عنوان یکی از گیاهان دارویی پایین آورنده قند خون گزارش شده است. این پژوهش به بررسی استریولوژی (تکنیک کاوالیه) اثر عصاره برگ صبر زرد و تاثیر کاهش قند خون بر روند بهبودی کلیه رت های دیابتی می پردازد.
    مواد و روش کار
    ابتدا 32 رت نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 74/25±13/140 گرم در گروه های کنترل، کنترل + عساره، دیابتی محض، دیابتی + عصاره، هر گروه n=8 به طور تصادفی تقسیم بندی شدند. گروه های دیابتی با تزریق داخل صفاتی استرپتوزوتوسین به میزان 60 mg/kg دیابتی شدند. گروه های کنترل + عصاره، و دیابتی + عصاره با دوز 50 mg/Rat عصاره صبر زرد به طریق خوراکی (قطره چکان) و به طور روزانه تیمار شدند. بعد از تیمار به مدت یک ماه، انجام نفرکتومی، پاساژ بافت و تهیه برشهای 4 میکرونی و رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین - ائوزین در انتها با تکنیک استریولوژی، اطلاعات کمی در مورد حجم کورتکس، مدولا، کل کلیه و گلومرول به دست آمد.
    نتایج
    نتایج آماری آزمون های One-Way Anova/Tukey-Test و Paired-Samples T-Test با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 نشان می دهد که میانگین وزن ثانویه نسبت به وزن اولیه رت در گروه های کنترل، کنترل + عصاره، و دیابتی + عصاره در مقایسه با دیابتی محض افزایش معنی داری داشت (P<0.001). حجم کورتکس و کل کلیه در گروه های کنترل + عصاره، و دیابتی + عصاره در مقایسه با دیابتی محض افزایش معنی داری نشان داد (P<0.001). همچنین حجم کل گلومرول نیز در گروه های دیابتی + عصاره، و کنترل + عصاره در مقایسه با کنترل و دیابتی محض افزایش معنی داری نشان داد. این تحقیق نشان می دهد که عصاره صبر زرد تاثیری مشخص روی کلیه در رت های دیابتی در این دوره تیمار نداشت (مدت یکماه)، ولی ممکن است در زمان های طولانی تر تاثیر داشته باشد که نیاز به بررسی یشتر دارد.
    کلیدواژگان: دیابت ملیتوس، استریولوژی، کلیه، گیاه صبر زرد
  • محمدکاظم غریب ناصری، سید محمد زارعی، امید امیری صفحه 41
    هدف
    تاکنون اثر شل کننده عصاره برگ انگور بر انقباضات آئورت، رحم و ایلئوم در موش صحرایی گزارش شده است. اثر ضد انقباضی این عصاره در آئورت وابسته به اندوتلیال و عمدتا با دخالت نیتریک اکساید انجام می شود و در ایلئوم و رحم انسداد کانالهای کلسیمی وابسته به ولتاژ دخالت دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر این عصاره بر انقباضات ناشی از چند محرک شناخته شده در کولون موش صحرایی و بررسی مکانیسم این اثر می باشد.
    مواد و روش کار
    عصاره برگ انگور به روش خیساندن پودر برگ انگور به مدت 72 ساعت در الکل 70% تهیه شد. بخش دیستال کولون موشهای صحرایی نر بالغ (Sprague Dawley) در حمام بافت حاوی محلول تایرود (37 ̊C) تحت 1 گرم کشش قرار داده شد و انقباضات آن به کمک ترانسدیوسر ایزوتونیک ثبت گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که، عصاره آبی الکلی برگ انگور (به صورت تجمعی 5/0، 1، 2 و4 mg/ml) انقباض ناشی از کلرور پتاسیم (60 mM) کلرور باریم (4 mM) و استیل کولین (1 μM) را به صورت وابسته به غلظت کاهش می دهد (P<0.0001). اثر شل کننده عصاره توسط نالوکسون (1 μM) کاهش نیافت. از طرف دیگر مهار کننده آنزیم نیتریک اکساید سنتاز (300 μM، L-NAME) و پروپرانولول (1 μM) و فنتولامین (1 μM) اثری بر عملکرد مهاری عصاره نداشتند. کاهش کلسیم محیط موجب کاهش عملکرد مهاری عصاره شد. حضور گلیبنکلامید (3 μM) اثری بر عملکرد عصاره نداشت اما تترا اتیل آمونیوم (5 mM) سبب بروز انقباض ایلئوم گردید.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهند که بخشی از عملکرد مهاری عصاره برگ انگور با دخالت کانالهای کلسیم وابسته به ولتاژ و بخشی دیگر این عملکرد مهاری با دخالت کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیم انجام می شود. همچنین این نتایج نشان دادند که عملکرد مهاری این عصاره بدون دخالت نیتریک اکساید و گیرنده های بتا آدرنرژیک، آلفا آدرنرژیک و اوپیوئیدی انجام می شود. این نتایج می توانند موید مصرف سنتی برگ انگور جهت درمان اسهال باشد.
    کلیدواژگان: برگ انگور، موش صحرایی، انقباضات کولون
  • علیرضا محمودیان، محمدطاهر بروشکی، فاطمه ملکی زاده صفحه 50
    هدف
    اعتیاد به مواد مخدر از فاکتورهایی است که می تواند تاثیر مهمی بر روی جنین بگذارد. در این مطالعه تاثیر اعتیاد پدر بر روی فرزندان نسل اول مورد بررسی قرار می گیرد. هدف کلی این تحقیق تعیین برخی عوارض احتمالی حاصل از اعتیاد موشهای نر به مرفین در فرزندان نسل اول آنها می باشد.
    مواد وروش کار
    این تحقیق بر روی 60 راس موش بالغ از نژاد سوری انجام شد. حیوانها به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و به ازای هر سه موش ماده یک موش نر انتخاب شد. گروه اول در مدت 15 روز با دوزهای افزاینده 10mg/kg و 15mg/kg، 20mg/kg و به مدت پنج روز برای هر دوز تحت تزریق مرفین قرار گرفت. به گروه دوم به صورت تک دوز مقدار mg/kg25 مورفین تزریق شد. گروه سوم هم مانند گروه اول به مدت 15 روز با دوز گروه تجربی اول نرمال سالین دریافت نمود. تمام تزریقها داخل صفاقی بود. 24 ساعت پس از آخرین تزریق در هر گروه، هر موش نر با 3 موش ماده بالغ غیر معتاد جفت و از نظر میزان تشکیل واژینال پلاگ گروه های تجربی و شاهد مقایسه شدند. پس از مشاهده واژینال پلاگ، موشهای ماده جدا شده و در قفسهای جداگانه نگهداری شدند و در هنگام زایمان، فرزندان آنها از نظر طول دوره جنینی و تعداد نوزادان از هر مادر و میزان مرگ و میر در بدو تولد، یک ماهگی و دو ماهگی و میانگین وزن در هنگام تولد و فراوانی جنس نر نسبت به جنس ماده با گروه شاهد مقایسه شدند.
    نتایج
    نتایج حاصل نشان داد که میزان تشکیل واژینال پلاگ در موشهایی که با موش نر معتاد جفت شده اند بیشتر از گروه شاهد است. طول دوره جنینی در گروه های تجربی کوتاه تر و تعداد نوزادان بیشتر از گروه شاهد بود. میزان مرگ و میر نوزادان در بدو تولد بیشتر از گروه شاهد و میانگین وزن آنها کمتر بود. همچنین در گروه های تجربی نسبت جنسیت نر به ماده بیشتر از گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری
    اعتیاد موشهای نر به مورفین موجب افزایش مرده زایی و کاهش وزن نوزادان نسل اول و نیز افزایش تعداد نوزادان، کاهش دوره جنینی، افزایش تعداد فرزندان نر و نیز افزایش پلاگ واژینال در مادران می شود.
    کلیدواژگان: مرفین، اعتیاد، موش نر، فرزندان نسل اول
  • ننا زابلی نژاد، نوریه شریفی، عباس طباطبایی، سعادت میرصدرایی، امیر مریخی اردبیلی صفحه 64
    هدف
    تومور ویلمز به عنوان شایعترین تومور کلیه اطفال با ابنورمالیتی های کروموزومی همراه می باشد. گرچه در این تومور ارتباط بین آناپلازی و موتاسیون های ژن سرکوب کننده تومور P53 وجود دارد اما اهمیت این موتاسیونها در مراحل مختلف بالینی تومورهای ویلمز با هیستولوژی مطلوب مشخص نیست. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی بروز P53 و نیز تعیین وجود ارتباط با مرحله تومور هنگام مراجعه در تومورهای ویلمز با هیستولوژی مطلوب می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه 48 مورد تشخیص داده شده از تومور ویلمز با هیستولوژی مطلوب از فایل بخش های آسیب شناسی 3 بیمارستان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بین سال های 1370-1384 مورد بررسی قرار گرفت. تعیین خصوصیات هیستولوژیک و مرحله بندی کلینیکوپاتولوژیک بر اساس National Wilms Tumor Study guidelines انجام شد. بروز P53 به روش ایمنوهیستوشیمی معین گردید. جهت هر برش نسب درصد سلول های نئوپلازیک با واکنش مثبت هسته ای همراه با تعیین شدت رنگ پذیری آن توسط دو پاتولوژییست مشخص شد.
    نتایج
    از مجموع 48 مورد تومور ویلمز با هیستولوژی مطلوب 11 مورد (23%) واکنش مثبت جهت P53 را نشان دادند که 3 مورد (27.3%) در مرحله II، 3 مورد (27.3%) در مرحله IV، 2 مورد (18.2%) در مرحله I، در مرحله III و 1 مورد (9.1%) در مرحله V بودند. واکنش مثبت در 25-1% سلولهای تومورال در 9 مورد (18.8%)، در 50-26% سلول های تومورال در یک مورد (2.1%) و در بیش از 75% سلول ها در یک مورد (2.1%) مشاهده شد. شدت رنگ پذیری در 6 مورد (12.5%) متوسط و در 4 مورد (6.3%) ضعیف و تنها در یک مورد (4.2%) شدید بود.
    بیشترین واکنش مثبت P53 در بخش بلاستمی (11 مورد و 100% موارد) مشاهده شد و در 4 مورد (36.4%) بخش اپیتلیال و 2 مورد (18.2%) بخش مزانشیمی نیز واکنش مثبت نشان دادند.
    نتیجه گیری
    ارتباطی میان واکنش مثبت P53 و یا شدت آن با مرحله تومور در هنگام مراجعه در تومورهای ویلمز با هیستولوژی مطلوب مشاهده نگردید. (p=0.66, p=0.52).
    کلیدواژگان: تومور ویلمز، P53، هیستولوژی مطلوب، مرحله، تومور کلیه
  • کامران غفارزادگان، نوریه شریفی، حسن وثوقی نیا، تقی شاکری، تقی غیاثی مقدم، شادی قناد کافی، سارا لاری، محمدرضا قوام نصیری صفحه 70
    هدف
    سرطان کولون یکی از بدخیمی های شایع انسانی است، HER2/neu انکوژن مهم در سرطان پستان است ولی شیوع و اهمیت آن در سرطان کولون تاکنون به خوبی مشخص گردیده است. هدف این مطالعه تعیین میزان و الگو بروز HER2/neu در کارسینوم کولون به روش ایمنوهیستوشیمی است.
    مواد و روش کار
    69 مورد بلوک کارسینوم کولون انتخاب شدند. ایمنوهیستوشیمی برای HER2/neu انجام شد. داده های کلینیکوپاتولوژیک و نتایج ایمنوهیستوشیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    اکثر موارد کارسینوم کولون، با تمایز خوب و در سمت چپ کولون قرار داشتند. رنگ آمیزی مثبت برای HER2/neu در درصد بالایی از موارد (41 مورد، 59.4%) مشاهده شد. رنگ آمیزی هم در سیتوپلاسم (27 مورد، 65.9%) و هم غشایی – سیتوپلاسمی (14 مورد، 34.1%) بود. رنگ آمیزی مثبت برای HER2 در 66.7% موارد Stage B، در 58.6% موارد Stage C و 28.6% موارد Stage D مشاهده گردید. میزان مثبت HER2 در مراحل بالاتر کاهش یافت ولی میزان بالاتری از رنگ آمیزی غشایی قوی وجود داشت. میزان رنگ آمیزی مثبت HER2 در 28 (66.7%) مورد با تمایز خوب و 5 (35.7%) مورد با تمایز متوسط بود. در گریدهای بالا میزان رنگ پذیری برای HER2 کاهش یافت (P=0.04) و رنگ پذیری بیشتر غشایی بود، ارتباطی بین بروز HER2/neu و سن، جنس، محل و نوع تومور وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    میزان بروز HER2/neu در کارسینوم کولون بالا ست. از آنجایی که رنگ پذیری غشایی در گرید و مراحل بالاتر قابل توجه تر است، درمان با Herceptin می تواند در بیماران با متاستاز غده لنفاوی یا متاستاز دوردست، کارآیی داشته باشد.
    کلیدواژگان: کارسینوم کولون، HER2/neu، ایمنو هیستوشیمی