فهرست مطالب

Basic Medical Sciences - Volume:9 Issue: 2, 2006

Iranian Journal of Basic Medical Sciences
Volume:9 Issue: 2, 2006

  • 87 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/06/14
  • تعداد عناوین: 9
|
  • جواد آرشامی، حسین اسماعیل زاده، مهدی نصیری محلاتی، مرتضی هاشمی عطار صفحه 75
    هدف
    تعیین اثرات آنتی اکسیدانی ویتامین های E و C بر خصوصیات اسپرم در شرایط in vitro.
    مواد و روش کار
    مایع اسپرم یک نوبت از گاو نر بالغ و سالم جمع آوری و با استفاده از رقیق کننده، غلظت آن به ml/6 10×20 رسید. مایع اسپرم رقیق شده ابتدا به سه قسمت مساوی تقسیم و سپس هر بخش ویتامین E (TE=40? g/ml) یا ویتامین C (TC=200? g/ml) و یا هیچ کدام (کنترل) دریافت نمودند. تعداد 8 نمونه از هر تیمار (اپندورف ml 1) تهیه و در یخچال در دمای 5oC نگهداری شدند. ارزیابی تیمارها در فاصله زمانی 24= 1 C،1 E و 48=2 C،2 E و 72=3 C،3 E و 96=4 C، 4 E ساعت انجام شد. در هر نوبت سنجش، دو عدد اپندورف از هر تیمار به طور تصادفی برای فاکتورهای کیفیت اسپرم شامل pH، درصد سلول های اسپرم متحرک نرمال (%SNM)، غلظت اسپرم نرمال با حرکت پیشرونده (FSC)، ایندکس اسپرم متحرک (SMI)، درصد اسپرم های متحرک با حرکت پیشرونده (%PSM)، غلظت اسپرم های متحرک در واحد حجم (MSC) و غلظت سلولهای اسپرم (TSC) ارزیابی شدند. تیمار کنترل فقط در روز اول ارزیابی گردید و اسپرم های تیمار C4 مرده بودند.
    نتایج
    میزان pH تیمار E1 در مقایسه با کنترل افزایش معنی دار نشان داد. تعداد اسپرم های نرمال در تیمارهای E1، E2 و C1 به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. همچنین فاکتور PSC در تیمارهای E1، E2 و C1 افزایش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند در حالی که تیمارهای E4، C2 و C3 کاهش معنی داری پیدا نمودند. درصد SMI در تیمارهای E1، E2 و C1 نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری پیدا نمود اما تیمارهای E3 و C2 تفاوتی نداشتند در حالی که تیمارهای E4 و C3 به طور معنی داری کاهش نشان دادند. میزان PSM% در تیمارهای E1، E2 و C1 افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل پیدا نمودند اما تیمارهای E3، E4 و C2 تفاوتی نداشتند؛ در حالی که تیمار C3 کاهش معنی داری را نشان داد. میزان MSC در تیمارهای E1، E2 و C1 افزایش معنی دار نسبت به گروه کنترل نشان می دهند. اگر چه سطح MSC در تیمارهای E3، E4 و C2 تفاوتی ندارند اما C3 کاهش معنی دار نشان می دهد. غلظت سلول های اسپرم در تیمارهای E1، E2 و C1 افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان می دهد اما تیمارهای E3، E4 و C2 اختلافی ندارند، ولی تیمار C3 کاهش معنی دار پیدا نمود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که افزودن 40? g/ml ویتامین E و200? g/ml ویتامین C به مایع اسپرم از تخریب سلول های اسپرم حداقل برای مدت 48 و یا 24 ساعت به ترتیب در محیط in vitro جلوگیری و سبب بهبود کیفیت اسپرم می گردد.
    کلیدواژگان: ویتامین E، ویتامین C، خصوصیات اسپرم، ذخیره اسپرم، in vitro
  • ناهید بیژه، سید رضاعطارزاده حسینی، حمیدرضا هاتف صفحه 83
    هدف
    از این پژوهش بررسی میزان تراکم استخوان BMD))، محتوای استخوان (BMC)، قدرت عضلات و خصوصیات آنتروپومتریک در دختران ورزشکار والیبالیست و تکواندوکار و مقایسه آن با گروه غیر ورزشکار بود.
    مواد و روش کار
    آزمودنی های این پژوهش تعداد 15 نفر دختر ورزشکار والیبالیست با میانگین سن (3/3 ±66/20)، میانگین قد (25/5 ± 165) و میانگین وزن (08/6 ± 9/58)، 13 نفر دختر ورزشکار تکواندوکار با میانگین سن (78/2± 69/19)، میانگین قد (6/5 ±161) و میانگین وزن (01/5 ± 2/56) و 12 نفر دختر غیر ورزشکار با میانگین سن (9/1 ± 5/21)؛ میانگین قد (19/4 ±160) و میانگین وزن (64/6 ± 8/52) بودند. گروه های ورزشکار با استفاده از پرسشنامه از بین افرادی که حداقل 5 سال سابقه ورزشی مستمر داشته و از سلامت کامل برخوردار بودند به طور داوطلبانه انتخاب شدند. با استفاده از روش DEXA تراکم استخوان نواحی ران (گردن و دیواره) و مهره های کمری (L4, L3, L2) و با استفاده از دستگاه Kin-Kom (ایزوکینتیک) قدرت عضلات چهار سر ران و همسترینگ اندازه گیری شد. سطح کلسیم و فسفر سرم خون، آنزیم آلکالین فسفاتاز و هورمون پاراتورمون در حالت ناشتا اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح 05/0 تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    نتایج حاصل نشان داد که: 1- میزان متوسط تراکم استخوان سه مهره کمری در میان گروه های ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری نداشت، اگر چه این مقادیر در میان ورزشکاران والیبالیست نسبت به سایر گروه ها بالاتر بود (05/0P). به طور کلی نتایج حاضر نشان داد که ورزشکاران نسبت به غیر ورزشکاران دارای تراکم استخوانی بالاتری بودند، به استثنای تکواندوکاران که در ناحیه مهره های کمری دارای تراکم استخوانی پایین تری بودند.
    نتیجه گیری
    بنابراین با توجه به اینکه 90 درصد رشد استخوان در سنین 20-10 سالگی انجام می شود، می توان به نوجوانان آموزش داد که با تغذیه صحیح و ورزش مستمر می توانند استخوان بندی محکمی داشته باشند و به طور قطع از بروز بسیاری از بیماری ها جلوگیری شود.
    کلیدواژگان: ورزش، تراکم استخوان، محتوای استخوان، قدرت عضلانی
  • محمدعلی حسینپور فیضی، مهندس خسرو کریمی، رسول صائبی نیا، پروین آذرفام صفحه 91
    هدف
    در سال 1937 یوگو سیرلتی (Cerletti) و لوسینو بینی (Bini) بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی را با استفاده از الکتریسته در قالب شوک یا حمله ناگهانی، بهتر از دارو درمان کردند. ولی روانشناسان هنک کنگی متوجه شدند که چنین درمانهایی تاثیرات شیمیایی متضاد در مغز ایجاد می کنند. در این پژوهش تاثیرات شوک الکتریکی سینوسی ارتعاشی (سکویی) بر سلولهای لیدیک، سلولهای سرتولی و هورمونهای گنادوتروپ هیپوفیز (FSH,LH) بررسی شد.
    مواد و روش کار
    در 50 موش سوری نر بالغ در 10 گروه (پنج تایی)، یک گروه شاهد و 9 گروه با میزان شوک قابل تحمل صفر، 13 و 30 ولت (با فرکانس 35 کیلوهرتز) و با تعداد شوک 4 و 8 و 12بار و هر بار به مدت 2 دقیقه و طی 24 روز به صورت یک روز در میان در داخل دستگاه شوک الکتریکی با ولتاژ ورودی 220 ولت و فرکانس 50 هرتز و شدت جریان 200 میلی آمپر با خروجی های قابل تنظیم تحت تاثیر شوک الکتریکی، قرار گرفتند.
    نتایج
    نتایج به دست آمده از مطالعه سلولهای لیدیک و سرتولی و اندازه گیری هورمونها نشان داد که از نظر آماری اختلاف معنی داری در تعداد سلولها و میزان میانگین هورمونهای (FSH,LH) خون بین گروه شاهد و گروه های تحت آزمایش وجود دارد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    به منظور توجیه این مطلب به نظر می رسد احتمالا شوک الکتریکی با تاثیر بر مراکز بالاتر از هیپوفیز و نیز تاثیر مستقیم بر روی فعالیت متابولیکی سلولهای هیپوتالاموس که هورمون محرک لوتیینی و فولیکولی (GnRH) ترشح می کنند باعث کاهش متابولیسم و ساخت GnRH می گردد که این نیز بر روی غده هیپوفیز تاثیر گذاشته و در نهایت تعداد سلولها و میزان هورمونهای گنادوتروپ (FSH,LH) کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: موش سوری، الکتروشوک، سلولهای لیدیک، سلولهای سرتولی، هورمونهای گنادوتروپ هیپوفیز (FSH، LH)
  • محمود حسینی، حجت الله علایی، محمدرضا شریفی، محمدرضا جعفری صفحه 96
    هدف
    مکانیسمهای دقیق وابستگی دارویی و تحمل مشخص نیست و نوروترانسمیترهای متعددی می توانند در آن دخیل باشند. سیستم رنین – آنژیوتانسین مغز می تواند روی سیستم پاداشی (Reward) اثر کرده، با میانجی های متعدد در مغز تداخل عمل داشته باشد. از طرف دیگر با توجه به اینکه آنژیوتانسین II و همین طور مهار کننده های ACE اثر ضد دردی، تشنج و افسردگی نشان داده و در بعضی موارد اثر مرفین را آنتاگونیزه کرده اند، احتمال می رود که با سیستم اوپیوئیدی تداخل داشته باشند. لذا در این مطالعه اثر کاپتوپریل و آنژیوتانسین II بر تمایل به مصرف مرفین در موش صحرایی بررسی شد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه از موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد. ابتدا موشها آموزش داده شدند تا با فشار دادن پدال فعال دستگاه خود تزریقی بسته های کوچک غذایی دریافت کنند. سپس ورید ژورگولر خارجی کانوله شد و کانولهای فلزی با استفاده از استرئوتاکس داخل بطن راست مغزی کار گذاشته شد. بعد از بهبودی، حیوانات 11 روز و هر روز 2 ساعت داخل دستگاه خود تزریق قرار داده شدند که 6 روز اول با محدودیت و 5 روز آخر بدون محدودیت غذا بود. حیوانات با فشار دادن پدال فعال 1/0 میلی لیتر مرفین همراه با بسته های کوچک غذا در 6 روز اول و 1/0 میلی لیتر مرفین بدون غذا در 5 روز آخر دریافت می کردند. با فشردن پدال غیر فعال حیوانی مرفین و غذا دریافت نمی کرد. در پایان تعداد پدالهای فعال و غیر فعال که به وسیله رایانه ثبت شده بود در هر گروه و تعداد پدال فعال و غیر فعال بین گروه های مختلف مقایسه شد.
    نتایج
    در گروه مرفین تفاوت معنی داری بین تعداد فشرده شدن پدال فعال و غیر فعال وجود داشت (01/0>P و 001/0>P) و تعداد فشرده شدن پدال فعال در مقایسه با گروه نرمال سالین در 3 روز آخر به مقدار معنی داری بیشتر بود (05/0>P و 001/0>P). در گروهی که کاپتوپریل دریافت کرد تفاوت معنی داری بین تعداد فشرده شدن پدال فعال و غیر فعال در 5 روز آخر وجود نداشت و تعداد فشار داده شدن پدال فعال در مقایسه با گروه شاهد (مرفین) به طور معنی داری کاهش یافته بود (001/0>P و 05/0>P) ولی آنژیوتانسین II تغییر قبل توجهی ایجاد نکرد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه کاپتوپریل می تواند تجزیه اوپیوییدهای آندوژن را کم کند، احتمالا از این طریق توانسته است میل به مرفین را کاهش دهد. مسیرهای احتمالی دیگر برای اثر این دارو، تداخل با دوپامین، سروتونین، ماده P، استیل کولین یا نیتریک اکساید در مناطق مختلف مغز می تواند باشد که نیاز به بررسی بیشتر دارد.
    کلیدواژگان: آنژیوتانسین، کاپتوپریل، خودتزریقی، مرفین، موش صحرایی
  • قاسم مسیبی، علی قضاوی، محمدعلی پایانی، محمودرضا خزاعی صفحه 107
    هدف
    آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی Experimental Autoimmune Encephalomyelitis)؛(EAE یک بیماری خود ایمن التهابی تخریب کننده میلین سیستم اعصاب مرکزی است که به عنوان مدل حیوانی برای مولتیپل اسکلروز Multiple sclerosis)؛(MS به کار می رود. در این مطالعه اثر روغن کنجد در درمان EAE موشهای C57BL/6 مورد ارزیابی قرار گرفت. روغن کنجد اثر ضد التهابی دارد و به صورت سنتی جهت درمان اختلالات التهابی کاربرد داشته است.
    مواد و روش کار
    EAE از طریق ایمونیزاسیون موشهای 8 هفته ای با MOG35-55 همراه با ادجوانت کامل فروند ایجاد شد. درمان با روغن کنجد 2 روز قبل از ایمونیزاسیون شروع شد. ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) به روش قدرت آنتی اکسیدانها در احیای یون فریک (FRAP) سنجش شد. تولید اکسید نیتریک (NO) نیز با واکنش Griess ارزیابی شد.
    نتایج
    پس از تجویز روزانه روغن کنجد به صورت داخل صفاقی، علایم بالینی در موشهای C57BL/6 مبتلا به EAE به طور معنی داری کاهش یافت (01/0>P). شروع بیماری در موشهای درمان شده نیز به طور معنی داری نسبت به موشهای شاهد با تاخیر همراه بود. روغن کنجد به طور معنی داری TAC را افزایش داد (05/0>P) ولی اثری بر تولید نیترات سرم نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج ما برای اولین بار مشخص ساخت که درمان با روغن کنجد ممکن است در پیشگیری از علایم EAE موثر باشد. مقاومت ایجاد شده نسبت به آنسفالومیلیت احتمالا مربوط به مهار استرس اکسیداتیو است.
    کلیدواژگان: روغن کنجد، آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی، MOG 35، 55، مولتیپل اسکلروز
  • احمد مظفری جوین، کاظم پریور، شهربانو عریان، هما محسنی کوچصفهانی صفحه 113
    هدف
    جنبه هایی از دوگانگی جنسی در اندام های مختلف پستانداران توسط محققین مطالعه شده ولی در مورد دو گانگی جفت مطالعه ای انجام نشده بود. لذا به این منظور دو گانگی جنسی در فعالیت آنزیم فسفاتاز قلیایی (ALP) جفت در پستانداران (موش کوچک نژاد استرالیایی) مورد مطالعه قرار گرفت. این آنزیم از گستردگی عمل بسیاری برخوردار است.
    مواد و روش کار
    به این منظور 75 موش مادر حامله در سه گروه دسته بندی شدند: گروه اول شامل 15 موش حامله برای بررسی های اولیه و انتخاب روش های مناسب، گروه دوم شامل 30 موش مادر حامله برای بررسی طی روزهای دهم تا چهاردهم حاملگی و گروه سوم شامل 30 موش مادر حامله برای بررسی طی روزهای پانزدهم تا نوزدهم حاملگی. هر روز شش موش مادر حامله انتخاب و پس از تشریح شکم و رحم حیوان، از هر شاخه رحمی دو جنین و جفت آن ها (در گروه سوم یک جنین نر و یک ماده) خارج شده و فعالیت ALP در جنین و جفت آن مورد سنجش قرار گرفت. در هر مورد سه تست تکرار انجام شد.
    نتایج
    در پایان اجرای طرح و تحلیل آماری نتایج، بین سطح فعالیت آنزیمی و الگوی تکوینی فعالیت آنزیم در جفت نر و جفت ماده تفاوت معنی داری (005/0?P) دیده شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد فعالیت آنزیمی ALP جفت – به عنوان معیاری از فعالیت فیزیولوژیکی جفت – از دو گانگی جنسی برخوردار است، که در علوم پایه از جنبه تکوینی و در علوم پزشکی از جنبه کاربردی باید مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: دو گانگی جنسی، فیزیولوژی جفت، آنزیم فسفاتاز قلیایی
  • حسین آیت اللهی، سیدعباس طباطبایی، نوریه شریفی، محمدهادی صادقیان، حبیب الله اسماعیلی، جعفر بردبار آذری، مسعود بصیری نژاد صفحه 131
    هدف
    تشخیص های سیتولوژیک از راه دور (Telecytology) گسترش های مایع پلورال به دلیل امکان استفاده موثرتر از سیتوپاتولوژیست های با تجربه بالقوه مفید می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی این نوع بررسی (سیتولوژی از راه دور) و ارتباط آن با امتحان تمام اسلاید توسط پاتولوژیست می باشد.
    مواد و روش کار
    35 گستره افیوژن پلورال با تشخیص های متفاوت شامل 16 نمونه خوش خیم، 5 نمونه مشکوک به بدخیمی و 14 نمونه بدخیم که تشخیص های آن توسط دو سیتوپاتولوژیست مجرب تایید شده بود، توسط دستیار تخصصی آسیب شناسی انتخاب گردید. برای هر اسلاید تعداد 3 تا 11 فیلد میکروسکوپی که حاوی سلولهای غیر نرمال بود، انتخاب و تصاویر دیژیتال تهیه گردید. پاتولوژیست ها در ابتدا اسلایدها و سپس تصاویر دیژیتال را مطالعه نمودند. تشخیص هایی که بر اساس تصاویر دیژیتال گرفته شده بود و با تشخیص هایی که بر اساس مطالعه معمول اسلاید ها می باشد، مقایسه گردید. در هر مطالعه میزان کاپا، یک بررسی توافق که فاکتور شانس در آن اصلاح گردیده است (تکرار پذیری) ارزیابی گردید.
    نتایج
    ارزش کاپای بین مشاهده کننده ها برای اسلایدها 76% و ارزش کاپای بین مشاهده کننده ها برای تصاویر دیژیتال 67% بود.
    نتیجه گیری
    میانگین عدم توافق بین تشخیص های پاتولوژیک در بررسی اسلایدها و تشخیص های تصاویر دیژیتال برای پاتولوژیست ها (میانگین ارزش کاپا در هر مشاهده کننده 73% بود) بیشتر از تشخیص های پاتولوژیک چند پاتولوژیست در بررسی اسلایدها می باشد (میانگین ارزش کاپا در بررسی اسلایدها بین مشاهده کننده ها 76% بود). در هر حال، تکرار پذیری تشخیص های بین مشاهده کننده ها و یک مشاهده کننده ه در بررسی های اسلایدهای پاتولوژیک و تصاویر دیژیتال گستره های افیوژن پلورال، خوب تا عالی می باشد.
    کلیدواژگان: سیتولوژی از راه دور، تکرار پذیری تشخیصی، گستره های افیوژن پلورال
  • رضا قادری، محمد افشار صفحه 136
    هدف
    درمان و ترمیم زخم های عمیق هنوز به عنوان یک چالش بین پزشکان و جراحان در حیطه جراحی زیبایی پوست باقی مانده است. در حال حاضر از بعضی از داروها و روش های جراحی جهت تسریع در بهبود و ترمیم زخم های عمیق استفاده می شوند. بر اساس پژوهش هایی که نشان داده اند که ترمیم زخم در ناحیه پلک فوقانی با کاربرد چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات تسریع می شود انتظار داشتیم که چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات باعث تسریع در بهبود و ترمیم زخم های عمیق پوست نیز بشود. بر اساس اطلاعات اولیه شواهدی وجود دارد که چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات یک درمان موثر ساده و بدون درد (برخلاف بخیه) و ایمن در تسریع بهبود زخمها است.
    هدف این پژوهش ارزیابی اثر بخشی چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات در تسریع در ترمیم زخم های عمیق پوست در موش بود.
    مواد و روش کار
    مطالعه از نوع تجربی بود. حیوانات: موش نر به تعداد 6 تا در هر گروه مورد مطالعه، روش جراحی: زخمی به ضخامت 2 میلیمتر در ناحیه پشت موشها تحت بیهوشی عمومی ایجاد شد، درمان گروه های مورد مطالعه: گروه شاهد که زخم آنها با پانسمان ساده با گاز استریل درمان شد، گروه مورد که زخم آنها با چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات درمان شد، زمان بررسی: موشها در روزهای 4 – 7 و 10 پس از عمل کشته و مورد ارزیابی قرار گرفتند، ارزیابی: 1- بررسی پاتولوژی ماکروسکوپی پوست از نظر وجود عفونت – پارگی و ترمیم، 2- ارزیابی بافت شناسی محل زخم از نظر درجه ترمیم زخم،3- سرانجام زخم ها از نظر توانایی کشش و تغییر شکل بدون صدمه بافتی – ماکزیمم فشاری که می تواند قبل از ضعف و پاره شدن تحمل کند بررسی شدند.
    نتایج
    چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکریلات باعث افزایش تشکیل بافت جوانه ای – تراکم و فعالیت فیبروبلاستها – کراتینیزاسیون سطح زخم – ضخامت غشاء پایه و اپیدرم شد. همچنین باعث کاهش عفونت – التهاب و ادم و در نهایت افزایش کشش و تحمل و قدرت نهایی زخم در موش شد.
    نتیجه گیری
    ما نتیجه گرفتیم که چسب بافتی اوکتیل 2- سیانوآکرایلات باعث تسریع در ترمیم زخم های عمیق پوست در موش می شود.
    کلیدواژگان: موش کوچک، اوکتیل 2، سیانو آکریلات، کشسانی، ترمیم زخم
  • عباس پیشدادیان، جلیل توکل افشاری، محمود محمودی، محسن فروغی پور، سیدعادل معلم، سید رضاشهامی، محمدعلی فهمیده کار، علی زمانی صفحه 144
    هدف
    مولکول Fas/Apo-1 از طریق مجموعه Fas و Fas لیگاند (Fas Ligand) باعث القای آپوپتوز می شود. اخیرا نوع محلولی از Fas (soluble Fas: sFas) شناسایی و معرفی شده است که به نظر می رسد از نظر عملکردی در سیستم انتقال پیام Fas تداخل ایجاد می کند که این تداخل ارتباطی را بین عملکرد sFas و برخی از بیماری ها مطرح می کند.
    مواد و روش کار
    برای پی بردن به ارتباط احتمالی Fas محلول در بیماریزایی اختلال اسپاستیک ناشی از میلوپاتی وابسته ویروس (HAM/TSP) HTLV-1 ما در این مطالعه با استفاده از یک روش سنجش ایمنی آنزیماتیک با حساسیت بالا (الایزا) میزان سرمی Fas محلول را در سرم افراد سالم، ناقلین بدون علامت ویروس لنفوسیتهای T انسانی نوع HTLV-1 و بیماران مبتلا به HAM/TSP اندازه گیری کردیم.
    نتایج
    میزان Fas محلول در افراد سالم، ناقلین HTLV-1 و بیماران مبتلا به HAM/TSP به ترتیب عبارت بود از 11/0 ± 14/0، 25/0 ± 26/0 و 0.39±0.35 ng/ml. هر چند میزان Fas محلول در گروه بیماران از لحاظ آماری در مقایسه با افراد سالم تفاوت معنی دار داشت (05/0>P)، ولی مقدار آن در بین گروه بیماران بسیار متغیر بود.
    نتیجه گیری
    این نتایج پیشنهاد می کند که Fas محلول احتمالا نقش مهمی در بیماریزایی اختلال HAM/TSP داشته و اینکه سطح سرمی Fas محلول احتمالا با فعالیت بالینی در بیماران مبتلا به HAM/TSPمرتبط است.
    کلیدواژگان: آپوپتوز، Fas / FasL، بیماری HAM/TSP، ویروس Fas، HTLV، 1 محلول (sFas)