فهرست مطالب

Iranian Journal of Basic Medical Sciences
Volume:9 Issue: 3, 2006

  • تاریخ انتشار: 1385/08/11
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مطالعه مرگ سلولی ناشی از رز بنگال (Rose Bengal) در سلولهای ملانوم در عدم حضور نور
    سید هادی موسوی، شو دنگ زنگ، علی محمد شریفی، پیتر هرسی صفحه 8
    هدف
    ملانوم در بین شش سرطان اول دنیا از نظر ایجاد مرگ و میر و ناتوانی می باشد. مناسفانه به علت مقاومت تومورهای متاستاتیک ملانوم به داروهای رایج شیمی درمانی، پیشرفت اندکی در درمان آنها حاصل شده است. بدین جهت شناسائی عوامل شیمی درمانی جدید در درمان ملانوم مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. رز بنگال (RB) در روش های تشخیصی فونکسیون سیستم کبدی – صفراوی، چشم پزشکی و در درمانهای فتودینامیک بکار رفته است. در این مطالعه اثرات این دارو بر سلولهای ملانوم، در تاریکی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    رده های سلولی ملانوم (Me4405, Me1007, IgR3, Mel-FH, Mel-RM, Mel-CV, MM200, Sk-Mel-28) و سلولهای فیبروبلاست در محیط DMEM و در شرایط اپتیمال کشت داده شدند. مرگ سلولی به روش MTT اندازه گیری گردید. اپپتوز به روش رنگ آمیزی PI و تشخیص sub-G1 peak و با استفاده از دستگاه فلوسیتومتری تعیین گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که RB سبب ایجاد مرگ سلولی شدیدی در رده های مختلف ملانوم و نه در سلولهای فیبروبلاست می گردد. این توکسیسیته در اغلب رده های سلولی به صورت غیرآپپتوتیک بود، ولی در برخی از رده های سلولی تا حدود زیادی آپپتوز نیز مشاهده گردید.
    نتیحه گیری:در نتیجه می توان RB را به عنوان یک داروی موثر در شیمی درمانی ملانوم در آینده در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: ملانوم، رز بنگال، مرگ سلولی، آپپتوز
  • بررسی دوز جذب اشعۀ دریافتی توسط پرسنل کادر پروازی در پروازهای داخلی
    محسن حاجی زاده صفار، محمدتقی بحرینی طوسی صفحه 9
    هدف
    تشعشعات کی هانی از فضای خارج به طور مستمر به سطح زمین می تابد. میزان پرتوگیری محیطی در آتمسفر زمین، به جز از فعالیتهای غیرمعمول و گذرای خورشیدی، اغلب تابعی از عرض جغرافیائی و ارتفاع از سطح زمین است. این پرتوگیری در عرض جغرافیائی معتدل شمالی و در ارتفاع هواپیماها به میزان 20-25 برابر افزایش می یابد. بنابراین کادر پروازی و مسافرانی که به طور مکرر در پروازند به میزان زیادی در معرض این تابشهای کی هانی قراردارند. در این مقاله به جنبه های عمومی حفاظت پرتوی برای کادر پروازی که در پروازهای داخل کشور در معرض اشعه کی هانی قراردارند، توجه شده است.
    مواد و روش کار
    میزان دوز محیطی در چندین پرواز داخلی با استفاده از سرویمتر مدل RDS-110 اندازه گیری شده است. بر مبنای اطلاعات اندازه گیری شده و مدت پرواز، دوز موثر کادر پروازی ابتدا محاسبه و سپس با نتایج به دست آمده از نرم افزار CARI-6 که توسط انستیتو هوا-فضای شهری در شهر اکلاهمای امریکا معرفی شده، مقایسه گردیده است. به علت تطابق بسیار خوب مقادیر اندازه گیری با نتایج محاسبات، از برنامه مذکور برای تعیین میزان دوز در سایر ارتفاعات و در سراسر کشور استفاده شده و الگوریتم ساده ای برای محاسبه دوز مسیرهای مختلف در پروازهای داخلی ارائه گردیده است.
    نتایج
    نتایج اندازه گیری ها نشان می دهد که میزان معادل دوز در ارتفاعات مربوط به پروازهای داخلی می تواند از رابطه a(h)b محاسبه شود. در این رابطه h ارتفاع پرواز برحسب هزارپا، a و b ثابتهائی هستند که به محل جغرافیائی بستگی دارند. با استفاده از میزان معادل دوز و پرفایل پرواز، الگوریتم ساده ای برای برآورد دوز مسیر در پروازهای داخلی ارائه شده است.
    نتیجه گیری
    حدود دوز سالانه عموم افراد جامعه به کادر پروازی این اجازه را می دهد که سالانه 290 ساعت پرواز در ارتفاعات 27-33 هزارپا را در پروازهای داخلی داشته باشند، و کارکنان زن در کادر پروازی در زمان حاملگی تنها می بایستی از پرتوگیری خود مطلع باشند.
    کلیدواژگان: دوز موثر، کادر پروازی، دوز جذبی، معادل دوز محیطی
  • زهرا اسلامی نژاد، باقر بحرینی، محمدحسین داعی پاریزی، نیکو نیک نفس صفحه 153
    هدف
    استرپتوکوک پیوژنز یکی از مهاجم ترین پاتوژن ها است. کشت میکروبی کماکان متداول ترین روش تشخیص آزمایشگاهی این باکتری محسوب می شود. کارکنان آزمایشگاه های بالینی، برحسب تسهیلاتی که در اختیاردارند از روش های تشخیصی متفاوتی در این زمینه استفاده می نمایند. در این مطالعه معمول ترین روش ها مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته اند.
    مواد و روش کار
    159 سویه استرپتوکوک بتاهمولیتیک، جمع آوری شده از کانون های عفونی متفاوت، از نظر توان و شدت همولیز، حساسیت به باسی تراسین (BC)، حساسیت به کوتریموکسازول (SXT)، آزمون ووگس پروسکوئر (VP)مورد بررسی قرار گرفتند. بر پایه آزمون پیرولیدونیل- بتا – نفتیل آمید((PYR، ارزش پیشگویی مثبت، منفی و حساسیت هر یک از آزمون های فوق محاسبه گردید.
    نتایج
    ارزش پیشگویی مثبت، منفی و حساسیت همولیز استرپتوکوک پیوژنز در محیط کشت حاوی خون گوسفند به ترتیب 75، 89 و 89 درصد و در محیط کشت حاوی خون انسان 76، 89 و 53 درصد بود. در مورد آزمون BC، معیارهای مذکور به ترتیب 52، 70 و 89 درصد، آزمون VP 57، 89 و 94 درصد و در نهایت آزمون SXTبا49، 47 و 63 درصد، کمترین ارزش کاربردی را در تشخیص آزمایشگاهی استرپتوکوک پیوژنز نشان داد.
    نتیجه گیری
    آزمونPYR مستدل ترین روش تشخیصی استرپتوکوک پیوژنز در میان استرپتوکوک های بتا همولیتیک است. در صورتی که امکان استفاده از این آزمون نباشد، مجموع دو مشخصه همولیز با قطر mm 3 ≤ به اضافه حساسیت به باسی تراسین با قطر mm 10 ≤ با احتمال 89% ارزش تشخیصی دارد. فعالیت همولیتیک این باکتری در محیط کشت حاوی خون انسان، مستدل و معادل همولیز قوی در محیط کشت حاوی خون گوسفند به دست آمد. نتیجه مثبت آزمونVP با احتمال 89% در رد این باکتری مناسب تشخیص داده شد. اما استفاده از آزمون SXT در زمینه تشخیص استرپتوکوک پیوژنز ارزش محدودی نشان داد.
    کلیدواژگان: استرپتوکوک پیوژنز، تشخیص آزمایشگاهی، همولیز، باسیتراسین، کوتریموکسازول، ووگس پروسکوئر
  • موسی الرضا حاج زاده، علیرضا خویی، محمدرضا پریزاده، زهرا حاج زاده صفحه 158
    هدف
    سنگ های ادراری از شایع ترین بیماری های سیستم ادراری هستند که علاوه بر هزینه های سنگین درمان، گاه برای خارج کردن آن ها نیاز به عمل جراحی و یا شکستن آن می باشد. عوارض جانبی و احتمالی سنگ ها نیز قابل توجه است و لذا تشخیص و درمان زودرس سنگ های کلیه و مجاری ادراری و دفع آن، می تواند از بزرگ شدن سنگ و عوارض بعدی آن جلوگیری کند. تخم سیاهدانه از مواد مفید و موثری است که خواص ضد دردی، ضد التهابی، کاهش چربی های سرم، تغییر فعالیت برخی از آنزیم ها و افزایش گلوتاتیون در بافت کلیه و نیز بهبود و ترمیم بافتی. پس از ایجاد سمیت کلیوی برای آن گزارش شده است. هدف این پژوهش بررسی اثرات احتمالی عصاره اتانولی دانه سیاهدانه بر روی سنگ کلیه ناشی از اتیلن گلیکول در رت می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه 32 سر رت نر از نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند: گروه (A) کنترل سالم، که در آب آشامیدنی به میزان 1% آب مقطر در مدت تجربه، دریافت کردند و به آب آشامیدنی گروه (B) کنترل منفی، گروه (C) پیشگیری و گروه (D) درمان به مدت 30 روز اتیلن گلیکول به مقدار 1% اضافه شد. در گروه C از شروع تجویز اتیلن گلیکول و در گروه D از روز چهاردهم پس از شروع تجویز اتیلن گلیکول در آب آشامیدنی، روزانه mg/kg 250 وزن بدن از عصاره اتانولی دانه سیاهدانه به آب مصرفی رت ها اضافه شد. جهت اندازه گیری اگزالات کلسیم ادرار در روزهای صفر (قبل از شروع تجربه) 7، 14 و30 هر یک از رت ها را داخل قفس متابولیک گذاشته و نمونه ادرار 24 ساعته آن ها جمع آوری شد. در پایان تجربه تمام رت ها با گیوتین کشته شدند و کلیه آن ها به سرعت جدا گردید، سپس با روش های آسیب شناسی برش هایی از هر کلیه آماده شد و با میکروسکوپ نوری و درشت نمایی40×10 از نظر حضور تجمعات اگزالات کلسیم بررسی شد. اگزالات کلسیم ادرار نیز با اسپکتروسکوپ جذب اتمی اندازه گیری شد.
    نتایج
    نتایج نشان می دهد که در گروه B، تعداد تجمع سنگ های کلیوی (88/9 ± 05/55) در مقایسه با گروه A (بدون تجمع بلور) افزایش معنی داری یافته است (001/0>p). در گروه C (4/7 ± 75/19) و D (8/97 ± 14/24) تعداد تجمعات سنگ ها در مقایسه با گروه B به طور معنی داری کاهش یافته (05/0>p) ولی در مقایسه با گروه A تفاوت معنی داری ندارند. بررسی بیوشیمیایی ادرار در پایان تجربه (روز سی ام)، افزایش معنی دار اگزالات کلسیم ادرار را در گروهB (mg/dl 26/1 ± 57/15) در مقایسه با گروه های A (1 ± 43/8) و C (7/0 ± 1/8) (001/0>p) و در مقایسه با گروه D (2/1 ± 64/10) (05/0>p) نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نشان می دهد، عصاره الکلی سیاهدانه در جلوگیری از تجمع کریستالهای اگزالات کلسیم و در خرد کردن سنگ کلیه موثر است. اگرچه مکانیسم این اثرات معلوم نیست اما شاید بتوان این اثرات را به خواص ضد چربی و ضد التهابی سیاه دانه و دخالت در فرایند تخریب سلولی آن مرتبط دانست و لذا می توان مصرف آن را برای موارد انسانی نیز توصیه کرد.
    کلیدواژگان: سیاهدانه، سنگ کلیه، اتیلن گلیکول، اگزالات کلسیم، سنگ های ادراری، رت
  • شمسی دارابی، سعید خامنه، اکرم حیدری صفحه 167
    هدف
    تهویه ریوی در حال استراحت 6-5 لیتر در دقیقه می باشد، در حالی که هنگام ورزش به 150 لیتر در دقیقه می رسد. عامل تحریک تنفس و ایجاد تهویه بالا در شرایط ورزش مدتها است که مورد توجه بوده و در توجیه آن عوامل متعددی را دخیل دانسته اند از آن جمله پتاسیم و لاکتات خون به عنوان عوامل موثر در افزایش تهویه در هنگام ورزش محسوب می شوند، ارتباط این دو فاکتور، با افزایش ناگهانی تهویه در طی ورزش موضوع مورد بحث این مقاله است، بنابراین سعی شده است این ارتباط با آزمایش مورد بررسی قرار گیرد.
    مواد و روش کار
    به منظور تحقیق این موضوع، 15 نفر از ورزشکاران مذکر داوطلب انتخاب شدند. به این افراد با ارگومتر تا سر حد خستگی ورزش داده شد. ورزش با 50 وات شروع و در انتهای هر سه دقیقه به 25 وات افزایش یافت. نمونه خون وریدی، قبل از شروع ورزش و در انتهای هر سه دقیقه در جریان ورزش گرفته شد.
    نتایج
    هر سه پارامتر، تهویه، لاکتات و پتاسیم در طی ورزش با افزایش بار کاری افزایش یافتند. این تغییرات در هر سه مورد غیر خطی بود. ضریب همبستگی تهویه با پتاسیم 99/0 = r و با لاکتات 97/0 = r محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که لاکتات و پتاسیم هر دو با افزایش تهویه در طی ورزش، ارتباط مستقیم دارند و ممکن است از علت های افزایش ناگهانی تهویه باشند.
    کلیدواژگان: لاکتات، پتاسیم، تهویه، ورزش
  • وحید ضیایی، زهرا احمدی نژاد، امیر فراهی، مسعود موحدی، محمدعلی منصورنیا صفحه 172
    هدف
    فعالیت فیزیکی به عنوان یک عامل ایجاد کننده برونکواسپاسم مطرح می باشد.مطالعاتی برروی تاثیر سریع ورزش بر تست های تنفسی ورزشکاران در سایر کشورها انجام شده، با این وجود مطالعه ای که تغییرات تست های تنفسی را در ورزشکاران بسکتبالیست سالم نشان داده باشد یافت نشد. از این رو هدف این مطالعه بررسی تغییرات تست تنفسی بعد از ورزش در ورزشکاران حرفه ای بسکتبال و مقایسه آن با ورزشکاران نیمه حرفه ای و غیر ورزشکار می باشد.
    روش کار
    در یک مطالعه آینده نگر در سال 1384 تاثیر ورزش بسکتبال بر تست های تنفسی با انجام اسپیرومتری قبل و بعد از ورزش در سه گروه مورد بررسی قرار گرفت. اعضا تیم ملی بسکتبال جوانان به عنوان گروه ورزشکار حرفه ای، تیم بسکتبال دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان گروه نیمه حرفه ای و گروهی از دانشجویان غیر ورزشکار به عنوان گروه غیر حرفه ای انتخاب شدند. تست تنفسی با استفاده از دستگاه اسپیرولب دو، ساخت کشور ایتالیا، ارزیابی شد. قبل از فعالیت ورزشی تست پایه انجام، 6 تا 9 دقیقه پس از توقف فعالیت ورزشی نوبت دوم تست انجام شد. در گروه اول و دوم میزان فعالیت ورزشی بسکتبال حدود 10 دقیقه و فعالیت ورزشی بسکتبال بود و در گروه غیرورزشکار فعالیت ورزشی توسط دوچرخه به مدت 9 دقیقه انجام شد.
    نتایج
    در مجموع 81 نفر شامل 35 نفر بسکتبالیست حرفه ای، 12 نفر بسکتبالیست نیمه حرفه ای و 34 فرد غیر ورزشکار مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان FVC (forced vital capacity) در مجموع بعد از ورزش کاهش معنی داری داشت (000/0=p). هرچند تغییرات FVC در ورزشکاران حرفه ای به طور حد مرزی تفاوت نشان داد (05/0=p)، ولی تفاوت معنی داری در گروه های نیمه حرفه ای و غیر ورزشکار دیده نشد. FEV1 (forced expiratory volume in 1 second) نیز در مجموع افراد مورد مطالعه کاهش معنی داری را بعد از ورزش نشان نداد ولی کاهش در گروه بسکتبالیست های حرفه ای معنی دار بود (036/0=p). سایر پارامترها تغییر معنی داری نشان نداد. علی رغم تغییرات معنی دار در برخی پارامترها تمامی تغییرات کمتر از 6% بود.
    نتیجه گیری
    تغییرات تست های تنفسی در بسکتبالیست های حرفه ای بیش از ورزشکاران نیمه حرفه ای و افراد غیر ورزشکار بوده است. این تغییرات در پارامترهای FVC و FEV1 معنی دار بود.
    کلیدواژگان: تست عملکرد ریوی، اسپیرومتری، ورزشکار، بسکتبال، ورزش
  • محمد کاظم غریب ناصری، هدا یحیاوی صفحه 178
    هدف
    میوه فلفل سیاه (Piper nigrum) یکی از مواد تشکیل دهنده مهم و عمده ادویه خوراکی است و پیپرین فراوانترین ماده تشکیل دهنده آن است که ترشحات روده باریک و ترشحات صفراوی را افزایش داده ولی تخلیه معده و سرعت حرکت محتویات روده را در موش صحرایی و موش سوری کاهش می دهد. در طب سنتی دم کرده فلفل سیاه را جهت تسکین دردهای قاعدگی مصرف می کنند ولی تاکنون در این مورد تحقیق علمی انجام نشده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر عصاره آبی میوه فلفل سیاه بر انقباضات رحم موش غیر حامله و تعیین مکانیسم های دخیل در این اثر می باشد.
    مواد و روش کار
    عصاره آبی میوه فلفل سیاه در آب مقطر جوش تهیه شد و حلال محلول صاف شده تبخیر و پودر عصاره به دست آمد. رحم موشهای صحرایی (Wistar) بالغ غیر حامله جدا شد و در حمام بافت حاوی محلول دیژالون با جریان دائم هوا و تحت 1 گرم کشش اولیه قرار داده شد و انقباضات آن به روش ایزومتریک ثبت شد.
    نتایج
    غلظتهای تجمعی (125/0، 25/0، 5/0، 1 و mg/ml2) عصاره آبی میوه فلفل سیاه، انقباض رحم ناشی از کلرورپتاسیم (mM60) و اکسی توسین (mU/ml10) را به صورت وابسته به غلظت کاهش داد (0001/0p<). عملکرد مهاری عصاره بر انقباض ناشی از کلرورپتاسیم در حضور فنتولامین (μM1)، نالوکسون (μM1) و L-NAME (μM100) کاهش نیافت ولی در حضور پروپرانولول (μM1) این اثر مهاری کاهش یافت (01/0p< تا 0001/0p<). در محلول دیژالون فاقد کلسیم و غلظت زیاد کلرورپتاسیم (mM60)، عصاره (0312/0، 0625/0، 125/0 و (mg/ml 25/0) انقباض ناشی از غلظتهای تجمعی کلرور کلسیم (1/0 تا mM5/0) را در رحم دپولاریزه شده به صورت وابسته به غلظت کاهش داد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد عملکرد مهاری عصاره آبی میوه فلفل سیاه بر انقباض رحم با دخالت کانالهای کلسیمی وابسته به ولتاژ انجام می شود. همچنین گیرنده های بتا-آدرنرژیک در این اثر دخالت دارند ولی گیرنده های آلفا-آدرنرژیک و اوپیوئیدها و نیز سنتز نیتریک اکساید در آن نقشی ندارند. نتایج تحقیق می تواند مصرف سنتی فلفل سیاه در تسکین دردهای قاعدگی را تایید کند.
    کلیدواژگان: میوه فلفل سیاه (Piper nigrum)، رحم، موش صحرایی، اثر ضد انقباضی
  • مسعود مهاجری، سیدعلی اکبر شمسیان، دکترمحمد تقی شاکری، حمیدرضا بیدخوری، محمود محمودی صفحه 187
    هدف
    سازمان جهانی بهداشت لیشمانیوز را به عنوان یک مشکل بهداشتی در سطح جهان معرفی کرده است. این بیماری در ایران شیوع فراوانی داشته و شهر مشهد از کانونهای مهم آلودگی در کشور ما محسوب می شود.
    با توجه به وجود پاسخهای متفاوت افراد به عفونت لیشمانیوز پوستی و پیش آگهی متفاوت افراد در سیر درمان و همین طور احتمال تاثیرگذاری میزان سلولهای کشنده طبیعی(Natural Killer Cells) در پیش آگهی سیر بیماری و بهبودی، نقش سلولهای کشنده طبیعی از طریق بررسی درصد سلولهای دارای مارکر CD16+56 به روش فلوسیتومتری در گروه های مختلف مورد مطالعه قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه تحلیلی آینده نگر، که از شهریور 1380 تا آبان 1381 در بیمارستان قائم(عج) مشهد و پژوهشکده بوعلی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است، از 36 بیماری که تشخیص لیشمانیوز جلدی در مورد آن ها مسجل شده بود، قبل و بعد از درمان، وهمچنین گروه کنترل، نمونه خون محیطی تهیه شد. از بین این بیماران، 7 بیمار به دلایل مختلف از مطالعه حذف شدند و 29 بیمار تا پایان مطالعه با ما همکاری داشتند. در این مطالعه از آنتی بادی مونوکلونال+CD16 + 56 محصول کمپانی IQ products هلند برای ارزیابی درصد سلولهای کشنده طبیعی استفاده شده است.
    نتایج
    تفاوت درصد سلولهای کشنده طبیعی در بیماران مورد مطالعه و گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان می داد (01/0 p=). همچنین تفاوت درصد این سلولها، در بیمارانی که پس از اولین دوره درمان به آن پاسخ داده بودند، با گروه کنترل (02/0 p =)، و بیمارانی که پس از گذشت یک ماه از پایان دوره درمان پاسخی به درمان نداده بودند (04/0 p =)، معنی دار بود.
    همچنین در مطالعه حاضر، تفاوت درصد سلولهای کشنده طبیعی در کل بیماران قبل و بعد از درمان معنی دار نبود. عدم تفاوت معنی دار درصد سلولهای کشنده طبیعی قبل و بعد از درمان در بیماران پاسخ داده به اولین دوره درمانی و کسانی که به اولین دوره درمان پاسخ ندادند، صادق بود.
    نتیجه گیری
    این موضوع مؤید این نکته مهم است که تعداد کم سلولهای کشنده طبیعی در افراد مبتلا به لیشمانیوز جلدی می تواند زمینه را برای ابتلای این افراد فراهم آورد و همچنین این نتایج نشان می دهد گلوکانتیم تاثیری بر درصد این سلولها ندارد.
    کلیدواژگان: سلولهای کشنده طبیعی، فلوسایتومتری، لیشمانیوز جلدی
  • محبوبه نخعی مقدم، محمد رمضانی، مهرانگیز خواجه کرم الدینی، فریدون ملک زاده صفحه 193