فهرست مطالب

Basic Medical Sciences - Volume:9 Issue: 4, 2007

Iranian Journal of Basic Medical Sciences
Volume:9 Issue: 4, 2007

  • 96 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/01/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • بررسی پاسخهای ایمنی سیستمیک و مخاطی پس از ایمن سازی از راه بینی با لیپوزومهای حاوی توکسوئید کزاز با اندازه های مختلف
    محسن تفقدی، محمودرضا جعفری، افشین نیکوزاده صفحه 223
    هدف
    لیپوزوم ها، ادجوانت های (adjuvants) ایمنولوژیک موثری هستند که برای تجویز آنتی ژن های پروتئینی از راه بینی و خوراکی قابلیت های مناسبی دارند. ویژگی های فیزیکوشیمیایی لیپوزوم ها از جمله اندازه لیپوزوم می توانند روی استفاده آنها به عنوان یک سامانه داروسازی و ادجوانت واکسن تاثیر گذار باشند.
    مواد و روش کار
    دراین تحقیق پس از تجویز بینی لیپوزوم ها، اثر اندازه های مختلف لیپوزوم های حاوی توکسوئید کزاز (TT) تهیه شده به روش اکستروژن (extrusion) بر روی القا پاسخ های ایمنی سیستمیک و مخاطی بررسی شد. لیپوزوم های حاوی TT به روش دهیدراسیون- رهیدراسیون (DRV) تهیه شدند. لیپوزوم های با قطر 100، 400 و 1000 nm به روش اکستروژن از لیپوزوم های DRV تهیه شدند. حیوانات سه نوبت با Lf 40 لیپوزومی یا محلول ایمن سازی شدند. عیار IgG سرم و sIgA موجود در لاواژ بینی به روش الایزا (ELISA) تعیین شد.
    نتایج
    قطر میانگین DRVs برابر 2.2 mm بود. درصد محصورسازی TT در لیپوزم ها بین 74-64.3% متغیر بود. براساس مطالعات TT, SDS- PAGE محصور شده ساختمان خود را حفظ کرده بود. بالاترین عیار IgG سرمی در گروه های ایمن سازی شده با فرمولاسیون های محلول مشاهده شد (P<0.05). اما بالاترین عیار sIgA مخاطی به وسیله لیپوزوم های با اندازه 100 nm به دست آمد. درمیان فرمولاسیون های لیپوزومی، بالاترین عیار IgG سرمی به وسیله گروه DRV مشاهده شد (P<0.001). به نظر می رسد پاسخ های ایمنی مخاطی و سیستمیک به صورتی متفاوت تحت تاثیر اندازه ذره ای قرار دارند. پاسخ های ایمنی مخاطی به وسیله لیپوزوم های 100 nm افزایش یافتند اما پاسخ های ایمنی سیستمیک کاهش یافتند.
    نتیجه گیری
    پس از ایمن سازی بینی با TT لیپوزومی، رابطه مستقیمی بین اندازه لیپوزوم و پاسخ های ایمنی مخاطی یا سیستمیک مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: اندازه لیپوزوم، ایمن سازی از راه بینی، توکسوئید کزاز
  • رویا جاجوندیان، ناصر مهدوی شهری، علی رمضانی صفحه 231
    هدف
    خطوط پوششی نیز مانند سایر اعضا و قسمت های بدن یک فرد در دو طرف کاملا مشابه و یکسان نمی باشند. نوسانات آسیمتری (FA) ظرفیتی برای موجود فراهم می سازند تا در مقابل عوامل ناسازگار تکوینی مقابله کنند. شواهدی مبنی بر ارتباط شاخص های تکوینی عصبی موثر بر FA و ظهور اسکیزوفرنی در دست است. در پژوهش حاضر سعی شد، احتمال وجود عدم تقارن در الگوهای درماتوگلیفیک کف دست افراد اسکیزوفرن در قیاس با کنترل بررسی گردد.
    مواد و روش کار
    پژوهش حاضر به صورت مطالعه تحلیلی و مشاهده ای و کاربردی به صورت موردی و شاهدی در 91 بیمار اسکیزوفرن با میانگین سنی 31.35 ± 7.46 و افراد سالم با نمونه گیری به روش تصادفی ساده و بدون جایگزینی در خراسان رضوی انجام شد. ثبت خطوط پوستی به روش ثبت با مرکب انگشت نگاری بود و خط شماری a-b و تشخیص الگوهای نوک انگشتان در گروه های مورد آزمایش به تفکیک جنسیت انجام شد. آنالیز آماری داده ها با آزمون T دانشجویی (t-test) و GLM بود.
    نتایج
    هیچ گونه اختلاف معنی دار آماری بین خط شماری a-b و نوع دست در مردان و زنان گروه کنترل و آزمایش وجود ندارد. درمقایسه الگوی انگشتان در گروه بیمار و کنترل، و زنان و مردان، تفاوت آماری در زنان با مردان و مبتلایان یا افراد سالم و به تفکیک دست راست و چپ وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    علی رغم شواهد متعدد و متناقضی که در زمینه احتمال عدم در تقارن در الگوهای درماتوگلیفیک در دست است، با استناد به نتیجه تحقیق حاضر، هیچگونه اختلاف آماری در مقایسه الگوی انگشتان دست راست و چپ دو گروه، مشاهده نمی شود. با توجه به اینکه عوامل متعدد محیطی و ژنتیکی در بروز بیماری موثرند، می توان بروز این حالت را به زمان کوتاه و سریع شکل گیری الگوها و خطوط نوک انگشت طی تکوین دانست که ممکن است به کمرنگ شدن تاثیر عوامل محیطی در بروز FA منجر شده باشد.
    کلیدواژگان: عدم تقارن، درماتوگلیفیک، اسکیزوفرن
  • موسی الرضا حاج زاده، جواد رحیقی، آزیتا آقایی صفحه 237
    هدف
    گزارشات فراوانی ارتباط بین کم کاری تیروئید با تغییر در مقدار عناصر در بافت های مختلف حیوان و انسان را نشان داده است. با توجه به اینکه املاح در عملکرد طبیعی ارگان های بدن نقش های حساس و کلیدی ایفا می کنند و تغییر میزان آنها از مقادیر طبیعی حتی به مقدار جزیی موجب بروز اختلالات عمده در ساختار و عملکرد دستگاه های بدن می گردد، هدف از این مطالعه بررسی اثرات کم کاری تیروئید بر مقدار املاح در بافت های مختلف موش صحرایی می باشد.
    مواد و روش کار
    تعداد 24 سر موش با سن حدود 3 ماه و وزن حدود 270-190 گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. در آب آشامیدنی حیوانات گروه تجربی پودر متی مازول (0.03%) اضافه شد و گروه شاهد آب شیر دریافت نمودند. در پایان هفته چهارم از سینوس غاری (چشم) موش های هر دو گروه خونگیری به عمل آمد و TT4 آن اندازه گیری شد. پس از اطمینان از ایجاد کم کاری تیروئید درگروه تجربی هر دو گروه موش ها به مدت 3 هفته دیگر نگهداری و در پایان هفته هفتم کشته شدند و قسمتی از استخوان جمجمه، پوست و سه بخش بافت مغز شامل: سربرال کورتکس، مدولا + میدبرین و پالئو کورتکس جدا و در فریزر -20°C نگهداری گردید. با استفاده از روش Proton Induced X- ray Emission (PLXE) مقدار عناصر Zn, Cu, Fe, Ca, K, Cl, S و P در بافت های مذکور برای هر دو گروه بر حسب ppm تعیین و به صورت Mean ± SD محاسبه و با استفاده از آزمون t-test مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که در گروه هیپوتیروئید: کلسیم در استخوان جمجمه به میزان 31%، سولفور در پوست به میزان 23% و فسفر در بخش مدولا± میدبرین مغز به میزان 33% همگی به طور معنی داری (P<0.05) در مقایسه با گروه کنترل افزایش نشان می دهند. برخی از عناصر نیز در بافت های مورد مطالعه درگروه هیپوتیرویید تغییراتی نشان می دهند که از نظر آماری معنی دار نیست.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که تغییرات وسیعی در مقدار عناصر در بافت های استخوان جمجمه، پوست و مغز موش های هیپوتیروئید به وجود می آید که این تغییرات می تواند زمینه ساز علایم و نشانه های کلینیکی باشد که درکم کاری های تیروئید به وجود می آید.
    کلیدواژگان: کم کاری تیروئید، عناصر معدنی، کلسیم، فسفر، سولفور، بافت های موش صحرایی
  • علی خوانین، ویدا زراوشانی، عباس رضایی، دکترسیدباقر مرتضوی، رمضان میرزایی، جلال حسنی صفحه 244
    هدف
    امواج ماکروویو در بخش های مختلف صنعتی، پزشکی، علمی و لوازم خانگی، کاربردهای بسیاری دارد. کاربرد این امواج با فرکانس 915 مگاهرتز در تلفن سیار باعث ایجاد اثرات حرارتی و غیرحرارتی می شود. با توجه به استفاده فراوان و طولانی مدت افراد مختلف جامعه از این وسیله و نیز با توجه به اهمیت ویژه آنتی اکسیدان ها در سیستم ایمنی بدن و پیشگیری از ابتلا به برخی بیماری ها، در این پژوهش به بررسی اثرات بیولوژیکی امواج ماکروویو تلفن همراه با فرکانس 915 مگاهرتز بر تغییرات آنتی اکسیدانی پرداخته شد.
    مواد و روش کار
    این پژوهش به شیوه تجربی و با آزمایش بر روی 14 سرخرگوش نر سفید سه ماهه با نژاد خالص نیوزلندی و وزن 1400-1700 g انجام شد. خرگوش ها به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. گروه مورد به مدت سه هفته، روزی 8 ساعت، در معرض امواج مایکروویو با فرکانس 915 مگاهرتز و میانگین چگالی توان 0.6789 mW/cm2، که توسط دستگاه شبیه ساز، تولید شده بود در یک محفظه کاملا ایزوله در مواجهه تمام بدن قرار گرفتند. پس از مواجهه، به صورت مستقیم از قلب گروه های شاهد و مورد خونگیری شد و میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS توسط آزمون t-test، تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    نتایج حاصل از مقایسه میان میانگین غلظت آنتی اکسیدان ها در پلاسمای گروه شاهد (890.619±104.55 mmol/lit) و گروه مورد (630.619±151.08 mmol/lit) تغییرات معنی داری را نشان داد (P<0.003). میانگین غلظت آنتی اکسیدان ها در پلاسمای گروه مورد نسبت به گروه شاهد در حدود 30 درصد کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان می دهد، امواج مایکروویو ناشی از تلفن های سیار باعث کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما می شود و به عنوان یک عامل زیان آور فیزیکی مطرح می باشد. لذا پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری از استرس اکسیداتیو ویا کاهش چشمگیر آن فرکانس کاربردی در تلفن های سیار و چگالی توان کاهش یافته و مواد حاوی آنتی اکسیدان در رژیم غذایی کاربران گنجانده شود.
    کلیدواژگان: استرس اکسیداتیو، آنتی اکسیدان، تلفن همراه، امواج مایکروویو
  • حمید عزیزی ملک آبادی، حجت الله علایی، شهربانو عریان صفحه 250
    هدف
    فعالیت بدنی از طریق مکانیسم هایی که هنوز ناشناخته اند فعالیت مغز را افزایش می دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که ورزش و فعالیت بدنی نقل و انتقال ناقلان عصبی مغز را دستخوش تغییر می سازد. همچنین یافته های جدید نشان می دهد که ناقل عصبی گلوتامات در وابستگی به مرفین نقش دارد. بر این اساس اثر فعالیت بدنی با تردمیل بر تغییرات غلظت ناقل عصبی گلوتامات از شکنج دندانه ای هیپوکامپ در رت های سالم و وابسته به مرفین مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    تعداد 28 سر موش صحرایی نر سالم با وزن تقریبی 250 g انتخاب و درچهار گروه: کنترل، مرفین، فعالیت بدنی، مرفین همراه با فعالیت بدنی گروه بندی گردید. برای ایجاد وابستگی به مرفین از تزریق درون صفاقی محلول مرفین با دوزهای افزایشی به ترتیب: سه روز اول 10 mg/kg، سه روز دوم 20 mg/kg و سه روز سوم 40 mg/kg استفاده شد. تمرین دویدن رت ها روی تردمیل، در یک دوره ده روزه (دو ساعت در روز، با سرعت 12 m/min و شیب 15 درجه) برای گروه های فعالیت بدنی و مرفین همراه با فعالیت بدنی انجام گرفت. در مرحله میکرودیالیز، رت ها به دقت وزن کشی شده و با تزریق درون صفاقی کلرال هیدرات (450 mg/kg) %10 بیهوش شده و پس از قرار گیری در دستگاه استرئوتاکس مخصوص رت و برداشتن پوست سر و مشخص شدن نقاط برگما (bregma) و لامبدا (lambda) و مختصات شکنج دندانه ای هیپوکامپ بر سطح جمجمه، نقطه مورد نظر با مته دندانپزشکی سوراخ شده و با دقت بسیار پراب میکرودیالیز در موقعیت مورد نظر قرار داده شد. در ادامه مایع مغزی- نخاعی مصنوعی (aCSF) (شامل: CaCl2, NaH2PO4, Na2HPO4, MgCl2, KCl, NaCl و گلوکز) با پمپ تزریق پرفوزیون و با سرعت 2 ml/min وارد پرآب شده و خروجی پراب در ویال های شماره گذاری شده جمع آوری شد. ابتدا خروجی ساعت اول دور ریخته می شد (تخلیه ساعت اول) و پس از آن هر 20 دقیقه خروجی پراب در یک ویال جمع آوری شده و در دمای 70- درجه سانتی گراد نگهداری شد. در نهایت اندازه گیری گلوتامات با روش HPLC و با استفاده از شناساگر فلوئورسانس انجام شده و نتایج به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که در زمان های نمونه گیری پس از تخلیه ساعت اول، درمقایسه میانگین تغییرات غلظت گلوتامات شکنج دندانه ای (DG) گروه های آزمایشی، بین گروه مرفین همراه با فعالیت بدنی با سایر گروه ها افزایش معنی دار وجود دارد (P<0.05). در مقایسه گروه کنترل با گروه های مرفین و فعالیت بدنی درهیچ یک از زمان های نمونه گیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (P>0.05).
    نتیجه گیری
    شاید بتوان گفت که مرفین با تغییرات پایدار در نقل و انتقال سیناپس های گلوتاماترژیک، غلظت خارج سلولی آن را افزایش می دهد. در مقابل فعالیت بدنی با افزایش ناقلان گلوتاماتی مقادیر خارج سلولی آن را کاهش می دهد. شگفت اینکه تیمار مرفین همراه با فعالیت بدنی احتمالا از طریق همکاری (سینرژیسم) و تقویت اثر یکدیگر، سبب افزایش غلظت گلوتامات خارج سلولی ناحیه شکنج دندانه ای می شوند.
    کلیدواژگان: فعالیت بدنی، گلوتامات، میکرودیالیز، مرفین، شکنج دندانه ای
  • رابطه بین حداکثر سرعت جریان بازدمی قبل از برونکوسکوپی و کاهش اشباع اکسیژن خون شریانی در حین برونکوسکوپی
    داود عطاران، محمد توحیدی، مهناز امینی، مهران طوسی صفحه 260
    هدف
    کاهش قابل ملاحظه اشباع اکسیژن خون شریانی در حین برونکوسکوپی فیبروپتیک ثابت شده است ولی این که همه بیماران نیاز به دریافت اکسیژن در حین انجام برونکوسکوپی دارند مشخص نشده است. هدف انجام این مطالعه بررسی رابطه حداکثر سرعت جریان بازدمی قبل از برونکوسکوپی با میزان افت اشباع اکسیژن خون شریانی درحین برونکوسکوپی می باشد.
    مواد و روش کار
    اندازه گیری حداکثر سرعت جریان بازدمی (درصد مورد انتظار) قبل از برونکوسکوپی انجام شد و میزان افت اشباع اکسیژن خون شریانی درحین برونکوسکوپی با دستگاه اکسی متر نبض بررسی گردید. مطالعه در 66 بیمار بامیانه سنی 53 سال که به بخش برونکوسکوپی ارجاع شده بودند، انجام شد. هیچ کدام از بیماران قبل از انجام برونکوسکوپی اکسیژن دریافت نکردند.
    نتایج
    39 مورد (59%) دچار افت اشباع اکسیژن خون شریانی درحین برونکوسکوپی شدند. 25 مورد آنها (38%) دچار افت اشباع اکسیژن شریانی مداوم شدند و نیاز به دریافت اکسیژن داشتند، در صورتی که 14 مورد (21%) دچار افت موقتی (کمتر از 20 ثانیه) شدند و نیاز به دریافت اکسیژن نداشتند. در 58% موارد بیمارانی که میزان حداکثر سرعت جریان بازدمی کمتر از 60% و در 83% کسانی که میزان حداکثر سرعت جریان بازدمی کمتر از 45% بود، اکسیژن استفاده شد (p<0.001, p=0.008). همچنین کاهش قابل ملاحظه متوسط اشباع اکسیژن خون شریانی در حین انجام برونکوسکوپی (4%88 ±) در مقایسه با مقادیر قبل از برونکوسکوپی (2% 95 ±) مشاهده شد (p<0.001).
    نتیجه گیری
    از این مطالعه نتیجه گیری می شود که میزان حداکثر سرعت جریان بازدمی کمتر از 60% و به خصوص کمتر از 45% معیار پیش بینی کننده قابل اعتماد برای هیپوکسمی و نیاز به دریافت اکسیژن درحین برونکوسکوپی می باشد.
    کلیدواژگان: برونکوسکوپی فیبروپتیک، افت اشباع اکسیژن شریانی، حداکثر سرعت جریان بازدمی
  • مختار مختاری، اسفندیار شریفی، داوود مقدم نیا صفحه 265
    هدف
    چمچمه یا اسپات خرما حاوی شیمیایی شامل پروتئین ها، فیبرها، قند به صورت احیا و غیراحیا، نم یا رطوبت، سه نوع کومارین، ترکیبات آلی از خانواده کافور، فیتواسترول ها و 1 و 2 دی متوکسیل 4 متیل بنزن می باشد. این ترکیبات دارای خواص آنتی میتوزی، استروژنیک، ضدسرطان، ضد دیابت، ضد چاقی و ضد جهش می باشند. در این تحقیق اثر عصاره الکلی چمچمه خرما بر میزان هورمون های گنادوتروپ و تستوسترون و نیز بافت بیضه در موش صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش کار
    حیوانات مورد استفاده 50 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن تقریبی 280 ± 10 گرم بود. برای این منظور موش ها به صورت تصادفی به 5 گروه ده تایی تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر) و گروه های تجربی که عصاره الکلی چمچمه خرما در مقادیر 0.2, 0.1, 0.05 g/kg دریافت کردند. از تمام گروه ها در پایان روز چهاردهم خونگیری به عمل آمد و از نمونه های خونی جمع آوری شده برای اندازه گیری هورمون های FSH, LH و تستوسترون به روش رادیوایمونواسی (RIA) استفاده شد. نتایج حاصله براساس برنامه آماری SPSS و تست Tukey مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بیضه ها خارج و مطالعات بافتی روی آنها صورت گرفت.
    نتایج
    سطح سرمی تستوسترون در گروه های دریافت کننده مقادیر 0.05 g/kg و 0.1 عصاره، کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل و شاهد نشان داد. همچنین تراکم اسپرم در لوله های اسپرم ساز و میانگین وزن بدن وبیضه ها در تمام گروه های تجربی کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل و شاهد نشان داد. هیچگونه اختلاف معنی داری در غلظت هورمون های FSH, LH، بین گروه های تجربی، کنترل و شاهد مشاهده نشد (P>0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که احتمالا عصاره الکلی چمچمه خرما به علت داشتن ترکیباتی همچون فیتواسترول ها از طریق کاهش کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید ها باعث کاهش وزن بدن می شود. علاوه بر این فیبرهای موجود در عصاره با کاهش کلسترول و آسیب به بخش های جانبی هیپوتالاموس باعث بی اشتهایی شدید و کاهش وزن می شود. همچنین عصاره به علت داشتن فیتواسترول ها و کومارین ها که دارای اثرات آنتی آندروژنی می باشند، باعث کاهش تستوسترون می شود و کاهش تستوسترون نیز به نوبه خود از طریق کاهش سنتز پروتئین ها باعث کاهش وزن بیضه می شود. احتمالا عصاره به علت داشتن فیتواسترول ها از طریق مهار آنزیم 5- آلفا- ردوکتاز و آروماتوز باعث کاهش حساسیت بافت ها به آندروژن ها و کاهش فعالیت آندروژن ها می شود. فیتواسترول ها و کومارین موجود در عصاره نیز دارای اثرات استروژنیک می باشند و افزایش استروژن ها در جنس نر باعث کاهش تراکم اسپرم در لوله های منی ساز می شود.
    کلیدواژگان: چمچمه خرما، بافت بیضه، FSH، LH، تستوسترون، موش صحرایی
  • آسیه نادری، حجت الله علایی، محمدرضا شریفی، محمود حسینی صفحه 272
    هدف
    مکانیسم های دقیق اعتیاد و وابستگی دارویی مشخص نیست اما نوروترانسمیترهای متعددی می توانند در آن دخیل باشند. مدتهاست که ورزش به دلیل توانایی درمعالجه و حتی پیشگیری از بسیاری مشکلات و بیماری ها مورد توجه قرار گرفته است. نشان داده شده است که ورزش می تواند فعالیت نوروترانسمیترهای متعدد را در مغز تغییر دهد. دیده شده است که ورزش حداقل بعضی از مسیرهایی را که به وسیله مرفین و سایر اپیات ها فعال می شوند فعال می کند و با آزاد کردن میانجی های متعدد می تواند روی سیستم reward اثر داشته باشد. در این تحقیق اثرات ورزش (دویدن اجباری بر روی تردمیل) کوتاه مدت و میان مدت بر میل به مصرف مرفین در موش های صحرایی نر مورد بررسی قرارگرفت.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه از موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد. ابتدا موش ها آموزش داده شدند تا با فشار دادن پدال دستگاه خود تزریقی، غذا دریافت کنند. سپس ورید ژوگرلر کانوله شده و حیوانات به 4 گروه سالین، مرفین، ورزش 1 (11 روز ورزش) و ورزش 2 (30 روز ورزش) تقسیم شدند. پس از بهبودی حیوانات 11 روز و روزانه 2 ساعت داخل دستگاه خود تزریقی قرار داده شدند که 6 روز اول با محدودیت و 5 روز آخر بدون محدودیت غذا بود. حیوانات با فشار دادن پدال 0.1 میلی لیتر مرفین همراه با بسته های کوچک غذا در 6 روز اول و 0.1 میلی لیتر مرفین در 5 روز آخر (بدون دریافت غذا) دریافت می کردند (در گروه سالین حیوان به جای مرفین، سالین دریافت می کرد). حیوانات با فشردن پدال غیر فعال نه مرفین و نه غذا دریافت می کردند. درگروه ورزش 1، حیوانات روزانه 90 دقیقه روی تردمیل دویدند و بعد از 30 دقیقه استراحت داخل دستگاه خود تزریقی قرار گرفتند. گروه ورزش 2 قبل از جراحی، 30 روز ورزش داده شدند و بقیه مراحل مثل ورزش 1 بود. در پایان تعداد پدال های فعال و غیرفعال که به وسیله رایانه ثبت شده بود، در هر گروه و تعداد پدال فعال بین گروه های مختلف مقایسه شد.
    نتایج
    درگروه سالین در 8 روز اول تعداد فشرده شده پدال فعال از غیرفعال به طور معنی داری بیشتر بود (p<0.05) ولی در 3 روز آخر تفاوت معنی داری بین تعداد فشرده شده پدال فعال و غیرفعال وجود نداشت. در گروه مرفین، در تمام روزها تعداد فشرده شدن پدال فعال به میزان معنی داری از تعداد فشرده شدن پدال غیرفعال (p<0.05) و در 3 روز آخر ازتعداد فشرده شدن پدال فعال به وسیله گروه سالین، بیشتر بود (p<0.05). در گروه ورزش 1 و 2 تعداد فشرده شدن پدال فعال به طور معنی داری ازگروه مرفین کمتر بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که ورزش توانسته است میل به مرفین را کاهش دهد. با توجه به اینکه ورزش می تواند بسیاری از سیستم های نوروترانسمیتری درگیر در فرایند اعتیاد (مثل سیستم دوپا مینرژیک، سروتونرژیک) را فعال کند و رهایی اندورفین ها را افزایش دهد احتمال می رود که از این طریق توانسته باشد میل به مرفین را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: ورزش، مرفین، خود تزریقی، موش صحرایی
  • بهاره نقی زاده، محمد طاهربروشکی، حسن مفیدپور صفحه 281
    هدف
    سیس پلاتین از جمله داروهای شیمی درمانی موثر در درمان تومورهای سخت مانند تومور تخمدان، سرو گردن بوده که مهم ترین عارضه جانبی آن سمیت حاد کلیوی می باشد. تولید گونه های فعال اکسیژن و آسیب اکسیداتیو ناشی از آن از عوامل مهم در سمیت سیس پلاتین است. این دارو باعث تخریب توبول های پروگزیمال کلیوی (به ویژه قطعه s3) شده و با کاهش فیلتراسیون گلومرولی موجب سمیت حاد کلیوی می شود. کروسین پیگمان کاروتیوئیدی موجود در زعفران است که باعث رنگ قرمز در زعفران می شود و اثرات دارویی مختلفی از آن مشاهده شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات محافظتی کروسین بر سمیت حاد کلیوی ناشی از سیس پلاتین در موش صحرایی می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه از موش صحرایی نر، نژاد ویستار استفاده شده است. ابتدا حیوانات به طور تصادفی به پنج گروه (هر گروه 6) تقسیم شدند. گروه اول نرمال سالین با دوز 2 ml/day به مدت چهار روز، گروه دوم سیس پلاتین با تک دوز 5 mg/kg فقط در روز اول، گروه های سوم، چهارم و پنجم کروسین را به ترتیب با دوزهای 200, 100 mg/kg و 400 ابتدا یک ساعت قبل از تزریق سیس پلاتین (5 mg/kg به صورت تک دوز و فقط در روز اول) و سپس به مدت سه روز پیاپی دریافت کردند. تزریق ها به روش داخل صفاقی انجام شد. در روز چهارم نمونه ادرار 24 ساعته برای اندازه گیری قند و پروتئین ادرار جمع آوری گردید. در روز پنجم پس از بیهوشی با اتر، ابتدا از قلب حیوانات جهت اندازه گیری اوره و کراتینین خونگیری به عمل آمد. سپس تمامی حیوانات را کشته، کلیه راست از بدن خارج و در فرمالین 10 درصد برای مطالعات بافت شناسی قرار داده شد. برش های 5 میکرونی از بافت کلیه تهیه شده و پس از رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین- ائوزین مورد بررسی بافت شناسی قرار گرفتند.
    نتایج
    نتایج نشان داد که در گروه دریافت کننده سیس پلاتین میزان اوره و کراتینین خون و همچنین میزان قند و پروتئین ادرار به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. در گروه های دریافت کننده کروسین با دوزهای مختلف، میزان اوره و کراتینین خون و میزان قند و پروتئین ادرار نسبت به گروه سیس پلاتین به طور معنی داری کاهش یافته بود. بررسی بافت شناسی، آسیب کلیوی را در گروه دریافت کننده سیس پلاتین به اثبات رساند، در حالی که چنین آسیبی درگروه های دریافت کننده کروسین مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده کروسین دارای اثرات محافظتی در برابر سمیت کلیوی ناشی از سیس پلاتین می باشد.
    کلیدواژگان: کروسین، سمیت حاد کلیوی، سیس پلاتین، کراتینین
  • نمایه مقالات سال 1385 مجله علوم پایه پزشکی ایران
    صفحه 287