فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال چهاردهم شماره 3 (پیاپی 59، امرداد و شهریور 1386)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال چهاردهم شماره 3 (پیاپی 59، امرداد و شهریور 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/08/15
  • تعداد عناوین: 21
|
  • خاکشناسی
  • هادی قربانی، مصطفی کریمیان اقبال صفحه 1
    فعالیت موجودات زنده در خاک باعث تغییر و تحولات فیزیکی و مرفولوژیکی خاصی در پروفیل می گردد. در خاک های مورد مطالعه شدت وقدمت زیاد فعالیت زنجره ها، باعث ایجاد عوارض قابل توجهی درخاک گردیده است که کروتووینا نامیده می شود. کروتوویناها درحقیقت نوعی پدوتوبیول بوده و عوارض خاک سازی ناشی از فعالیت موجودات زنده در خاک می باشند. این اصطلاح برای توصیف اشکال پر شده حفرات، لانه ها و تونل های ایجاد شده توسط موجودات زنده در خاک مورد استفاده قرار می گیرد. کروتو ویناها براساس شکل ظاهری، فابریک داخلی و تمایز از خاک اطراف نامگذاری و طبقه بندی می شوند. در خاک های مورد مطالعه خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و میکرو مرفولوژیکی کروتو ویناها مورد توجه قرار گرفت و ضمن طبقه بندی و نامگذاری آنها نحوه تشکیل کروتوویناها در خاک مطالعه شد. نتایج حاصل نشان داد که کروتوویناها دارای بافت سنگین تر و جرم مخصوص ظاهری بیشتر از خاک اطراف و نیز دارای هدایت الکتریکی، اسیدیته و درصد آهک متفاوت از خاک اطراف بودند. از نظر مرفولوژیکی، انواع کروتوویناهای ایزوتوبیول، استریوتوبیول و اگروتوبیول شناسایی شدند. عمده کروتوویناهای مورد مطالعه از نوع ایزوتوبیول با فابریک داخلی یکنواخت بودند و به صورت کروتوویناهای با فابریک داخلی یکنواخت، مقطع مدور، تک شاخه و کمی چسبیده به خاک اطراف نامگذاری شدند.
    کلیدواژگان: کروتووینا، زنجره، میکرومرفولوژی
  • زراعت و اصلاح
  • عباس ابهری، سرالله گالشی صفحه 11
    به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر بنیه بذر ژنوتیپ های گندم آزمایشی در سال زراعی 83 – 1382 در گلخانه دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل، ژنوتیپ در چهار سطح (para2//Jup/Bjy/vee/42 *kavz, vee/koel//weaver, vee#7//kavz, kavz/star) و زمان تنش در دو سطح (تیمار تنش خشکی قبل از گرده افشانی تا مرحله برداشت، و تیمار تنش خشکی بعد از گرده افشانی تا مرحله برداشت) و تیمار شاهد، آبیاری در تمام فصل رشد در حد ظرفیت زراعی انجام شد. نتایج نشان داد ژنوتیپ vee#7//kavz بیشترین درصد جوانه زنی پس از تسریع پیری و بیشترین رشد گیاهچه در تیمار شاهد و تیمارهای تنش را داشت. همچنین، کمترین زمان تا شروع جوانه زنی، رسیدن به 10 درصد حداکثر جوانه زنی و بیشترین درصد جوانه زنی را دارا بود. درصد جوانه زنی پس از تسریع پیری و رشد گیاهچه و همچنین حداکثر جوانه زنی در تیمارهای تنش نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت و زمان تا شروع جوانه زنی و رسیدن به 10 درصد حداکثر جوانه زنی در تیمارهای تنش خشکی نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت.
    کلیدواژگان: گندم، تنش خشکی انتهایی، جوانه زنی، بنیه بذر
  • شیلات
  • محمود نفیسی بهابادی صفحه 21
    جهت بررسی تاثیر سطوح مختلف انرژی جیره غذایی بر شاخص های رشد و ترکیب لاشه ماهیان قزل آلای پرورشی (Oncorhynchus mykiss) در آب لب شور، ماهیان قزل آلا با میانگین وزنی 470/0±11/93 گرم به مدت 90 روز در حوضچه های پلی اتیلن به ظرفیت 600 لیتر پرورش یافتند. ماهیان پرورشی با جیره غذایی حاوی 750/35 درصد پروتئین و چهار سطح انرژی 3300، 3600، 3900 و 4200 کیلوکالری بر هرکیلوگرم و براساس توده زنده حوضچه ها که هر 15 روز یکبار طی عملیات زیست سنجی تعیین شد، تغذیه گردیدند. در طول دوره پرورش، دمای آب 2 15 درجه سانتی گراد، اسیدیته 600/8-700/7، اکسیژن محلول 100/8 -500/6 میلی گرم در لیتر، هدایت الکتریکی 25640- 25270 میکروموس بر سانتی متر و شوری 800/15-600/15 گرم در لیتر اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان داد که با افزایش سطوح انرژی در جیره غذایی، شاخص های رشد (نرخ رشد، نسبت بازده پروتئین، نرخ رشد ویژه و میزان بهره برداری از پروتئین خالص) و چربی لاشه افزایش، در حالی که قیمت تمام شده خوراک برای تولید هر کیلوگرم ماهی، ضریب تبدیل غذایی، خاکستر، پروتئین و رطوبت لاشه کاهش یافت (05/0P<). نتایج به دست آمده و تجزیه و تحلیل اقتصادی مشخص نمود که جیره غذایی با سطوح انرژی بالاتر، موجب رشد مطلوب تر و کاهش قیمت تمام شده هر کیلوگرم ماهی قزل آلای پرورشی در آب لب شور می شود.
    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان، آب لب شور، جیره غذایی، انرژی
  • عباس زمانی، عبدالمجید حاجی مرادلو، رسول مدنی، فریبا گلچین فر صفحه 31
    میزان فعالیت برخی آنزیم های گوارشی در ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius) به منظور تعیین ظرفیت هضمی این ماهیان در سنین یک و دو تابستانه مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بررسی مشخص شد که میزان فعالیت آنزیم پپسین که به طور اختصاصی در معده اندازه گیری شده بود در ماهیان یک تابستانه به طور معنی داری بالاتر از ماهیان دو تابستانه است (05/0>P). آنزیم های تریپسین و کیموتریپسین که در روده و ضمائم پیلوریک اندازه گیری شده بودند، حاکی از آن بود که در روده ماهیان یک تابستانه به طور معنی داری بالاتر از روده ماهیان دو تابستانه است (05/0>P). در ضمائم پیلوریک مقدار آنزیم تریپسین در ماهیان یک تابستانه بیشتر از دو تابستانه بود ولی اختلاف آماری معنی داری نبود (05/0P). فعالیت آنزیم های آلفا- آمیلاز، لیپاز و فسفاتاز قلیایی نیز نشان داد که در روده و ضمائم پیلوریک ماهیان یک تابستانه به طور معنی داری بالاتر از ماهیان دو تابستانه است (05/0>P). نتایج حاصل از بررسی دال بر آن است که غذای مورد استفاده می تواند نقش مهمی در فعالیت آنزیمی داشته باشد.
    کلیدواژگان: آنزیم های گوارشی، دو تابستانه، ماهی آزاد دریای خزر، یک تابستانه
  • حسین رحمانی، بهرام حسن زاده کیابی، ابوالقاسم کمالی، اصغر عبدلی صفحه 40
    در بهار سال 1383، مطالعه ای به منظور تعیین صفات مناسب جهت جداسازی جمعیت های شاه کولیChalcalburnus chalcoides در دو رودخانه هراز و شیرود انجام شد. با تور سالیک 70 نمونه ماهی از رودخانه های هراز (38 نمونه) و شیرود (32 نمونه) صید شد. با استفاده از روش تجزیه به مؤلفه های اصلی (PCA) در نرم افزار SPSS بهترین صفات جدا کننده جمعیت ها و میزان جدایی آنها مشخص شد. در مورد صفات مرفومتریک 3 فاکتور نشان دهنده حدود 84 درصد تنوع صفات بین افراد دو جمعیت بود که شامل ارتفاع سر، عرض سر، طول باله سینه ای، جلوی باله پشتی تا نوک پوزه، جلوی باله مخرجی تا نوک پوزه، قطر چشم، فاصله بین دو حدقه چشم، طول فک پایینی و فاصله باله سینه ای و شکمی می شد. در مورد صفات مریستیک 3 فاکتور نشان دهنده حدود 61درصد تنوع صفات بین افراد دو جمعیت بود که شامل تعداد فلس های ساقه دمی، فلس های خط جانبی، فلس های بالای خط جانبی و شعاع باله پشتی می باشند. در مورد صفات نسبی مرفومتریک 4 فاکتور نشان دهنده حدود 84 درصد تنوع صفات بین افراد دو جمعیت بود که شامل 11 صفت نسبی می باشند. نتایج این تحقیق نشان داد که صفات مرفومتریک و صفات نسبی مرفومتریک برای جدایی جمعیت ها مناسب نبوده ولی صفات مریستیک تا حدودی جمعیت های مورد مطالعه را تفکیک نمود.
    کلیدواژگان: مرفومتریک، مریستیک، شاه کولی، رودخانه های هراز و شیرود
  • صنایع غذایی
  • حسین شاهسوند حسنی، نسیبه سلطانی نژاد صفحه 51
    گندم از غلات استراتژیک و بسیار با ارزش در رژیم غذایی است که برای توسعه ژرم پلاسم آن با هیبریداسیون بین گونه ای مبادرت به تولید ژنوتیپ های گندم جدید تریتی پایرم شده است. در این بررسی خواص کیفی و ارزش نانوایی لاین های تریتی پایرم در مقایسه با لاین های امیدبخش تریتیکاله و ارقام گندم نان در آزمایشی با طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. صفات فیزیکی دانه (وزن هزار دانه، سختی و درصد رطوبت دانه، حجم نان، حجم رسوب، درصد جذب آب)، صفات شیمیایی آرد (درصد پروتئین، فعالیت آنزیم - آمیلاز، شاخص گلوتن، گلوتن خشک و مرطوب) و صفات با ارزش نانوایی (زمان های رسیدن، ماکزیمم ارتفاع، خروج، پایداری منحنی فارینوگراف نسبت به خط 500 برایندر و مقاومت مکانیکی خمیر، درصد جذب آب توسط آرد و ارزش والریمتری) هر لاین و رقم اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد اگرچه بین لاین ها و ارقام در تمام صفات کیفی دانه و آرد اختلاف بسیار معنی داری وجود دارد ولی بین لاین های تریتی پایرم در مقایسه با لاین های تریتیکاله و ارقام گندم نان علاوه بر داشتن دانه نرم و شاخص گلوتن پایین، تنوع قابل توجهی برای درصد پروتئین، حجم نان و عملکرد آرد وجود دارد. مقایسه این سه گروه آمفی پلوئید با روش دانکن نشان داد که میانگین ارزش نانوایی آرد گروه ژنوتیپ های گندم تریتی پایرم در مقایسه با آرد دو گروه لاین های تریتیکاله و گندم نان کمتر است. بنابراین آرد آن بیشتر در صنایع غذایی و یا مخلوط با آرد گندم برای تولید نان نسبتا کم حجم مناسب می باشد. وجود همبستگی معنی دار بین بسیاری از صفات وابسته به ارزش نانوایی بین این سه گروه آمفی پلوئید حاکی از تنوع قابل توجه لاین های تریتی پایرم برای این صفات بود که در فرآیند اصلاح این غله جدید بسیار مؤثر خواهد بود.
    کلیدواژگان: صفات کیفی، ارزش نانوایی، تریتی پایرم، تریتیکاله و گندم نان
  • علوم دامی
  • مونا آزادگان مهر، محمود شمس شرق، بهروز دستار، سعید حسنی صفحه 68
    آزمایشی به منظور استفاده از پروبیوتیک پروتکسین و سطوح مختلف پروتئین بر عملکرد جوجه های گوشتی به مدت 42 روز انجام گرفت. در این آزمایش از 360 قطعه جوجه خروس استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 3 2 در قالب طرح کاملا تصادفی با دو سطح پروتئین (مقادیر توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات آمریکا (1994) و 90 درصد مقادیر توصیه شده) و سه سطح پروتکسین (بدون پروتکسین، مقدار توصیه شده و 120 درصد مقدار توصیه شده) انجام گرفت. تمام جیره های آزمایشی دارای انرژی قابل سوخت و ساز یکسان و به جز پروتئین، حاوی حداقل مقادیر مواد مغذی توصیه شده بودند. نتایج نشان داد که در دوره رشد و همچنین کل دوره پرورش (صفر تا 42 روزگی) افزودن پروتکسین در جیره هایی با سطح پروتئین متعادل، به طور معنی داری افزایش وزن جوجه ها را بهبود داد (05/0>P). همچنین جوجه های تغذیه شده با 120 درصد مقدار توصیه شده پروتکسین در مقایسه با گروه شاهد ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش به طور معنی داری بهبود یافت (05/0>P). افزودن پروتکسین به جیره بر مصرف خوراک، درصد لاشه قابل طبخ، درصد چربی محوطه شکمی و هزینه خوراک مصرفی تاثیر معنی داری نداشت. با کاهش سطح پروتئین جیره، هزینه خوراک مصرفی در طول دوره های مختلف پرورش کاهش یافت (05/0>P). همچنین با افزودن 120 درصد مقدار توصیه شده پروتکسین، هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم افزایش وزن زنده، به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>P).
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، پروتکسین، پروتئین، جوجه گوشتی
  • مصطفی چغانه، نورمحمد تربتی نژاد، احمد قدرت نما، سعید حسنی، یوسف جعفری صفحه 79
    در این آزمایش از 8 راس گاو شیری نژاد هلشتاین در قالب طرح چرخشی متوازن (2×2) استفاده شد. آزمایش در چهار دوره 21 روزه صورت گرفت. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: تیمار1: جیره بدون مکمل چربی و نیاسین (شاهد)، تیمار2: جیره دارای 3درصد پودر چربی بدون مکمل نیاسین، تیمار3: جیره دارای 12 گرم نیاسین بدون مکمل چربی، تیمار4: جیره دارای 3 درصد پودر چربی+12 گرم نیاسین. در هر دوره آزمایشی دو هفته برای عادت پذیری به جیره های غذایی و 7 روز برای نمونه گیری و ثبت شاخص های لازم در نظر گرفته شد. در این طرح از سیستم TMR (جیره های کاملا مخلوط) در تغذیه گاوهای آزمایشی استفاده شد. میانگین تولید شیر روزانه، شیر تولیدی براساس 4درصد چربی، درصد لاکتوز شیر، درصد کل مواد جامد شیر، درصد مواد جامد شیر بدون چربی و اوره خون تحت تاثیر سطوح پودر چربی و نیاسین قرار نگرفتند (5٪P>). میانگین ماده خشک مصرفی روزانه، درصد چربی شیر و میانگین درصد پروتئین شیر در گاوهای تغذیه شده با 0 و 3 درصد پودر چربی به ترتیب برابر 63/24 و 44/24 کیلوگرم 08/3 و 54/3 درصد، 22/3 و 99/2 درصد بود که تفاوت آماری معنی داری داشتند (5٪P<). میزان درصد چربی تحت تاثیر سطوح نیاسین قرار نگرفت (5٪P>). درصد پروتئین شیر در گاوهای تغذیه شده با 0 و 12 گرم نیاسین به ترتیب دارای میانگین 01/3 و 2/3 بود که تفاوت معنی داری داشتند (5٪P<). غلظت تری گلیسرید خون گاوهای تغذیه شده با 3 درصد پودر چربی نسبت به سه تیمار دیگر بیشتر بود، که این افزایش از نظر آماری معنی دار بود(5٪P<). آزمون دانکن نشان داد گاوهایی که با 12 گرم نیاسین در روز تغذیه شدند میزان گلوکز خون آنها نسبت به سه تیمار دیگر بطور معنی داری بیشتر بود (5٪P<). بطورکلی نتایج این آزمایش نشان می دهد که استفاده از 3 درصد پودر چربی و 12 گرم نیاسین در روز در تغذیه گاوهای شیری مفید می باشد.
    کلیدواژگان: گاوهای شیری، نمک های کلسیمی اسید چرب، اسید نیکوتینیک، اوایل شیردهی
  • ناصر پورعباسعلی، نور محمد تربتی نژاد، سعید حسنی، آشورمحمد قره باش صفحه 89
    این مطالعه جهت بررسی اثرات مخمر ساکارومیسس سرویسیه بر عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی و مقایسه بازده اقتصادی بره های پرواری نژاد آتابای انجام گرفت. برای انجام این آزمایش تعداد 28 راس بره نر نژاد آتابای با میانگین وزن 09/5 37/31 کیلوگرم و سن 6-5 ماه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار (جیره غذایی) و 7 تکرار به مدت 98 روز استفاده شد. بره ها بعد از دو هفته دوره عادت پذیری به مدت 98 روز با جیره های پرواری که براساس جدول های NRC (1984) تنظیم گردید، تغذیه شدند. تیمارها شامل: 1) جیره پایه بدون مخمر (شاهد)، 2) جیره پایه+ 2 گرم مخمر به ازاء هر راس بره در هر روز، 3) جیره پایه+4 گرمخمر به ازای هر راس بره در هر روز و 4) جیره پایه+6 گرم مخمر به ازای هر راس بره در هر روز بود. وزن کشی بره ها هر دو هفته یکبار قبل از دادن خوراک صبح انجام می شد. برای تعیین میزان گلوکز و اوره سرم خون در انتهای دوره آزمایش، از هر تیمار 3 بره انتخاب شد و 4 ساعت بعد از دادن خوراک صبح از ورید وداجی آنها خون گیری به عمل آمد و سپس به منظور آنالیز لاشه کشتار شدند. در پایان طرح، جیره ها از لحاظ اقتصادی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مخمر ساکارومیسس سرویسیه روی اضافه وزن روزانه، خوراک مصرفی روزانه، ضریب تبدیل غذایی، غلظت گلوکز و اوره سرم خون و صفات اندازه گیری شده لاشه، هزینه خوراک برای تولید یک کیلوگرم افزایش وزن زنده و یک کیلوگرم لاشه تاثیر معنی داری نداشته است (05/0P>).
    کلیدواژگان: ساکارومیسس سرویسیه، خصوصیات پرواری بره های آتابای، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی
  • ام البنین پیراهری، مصطفی معماریان، جلیل شجاع، طاهر هرکی نژاد صفحه 98
    بررسی کاریوتیپ دام های اهلی بخصوص گاوهای بومی از نظر مطالعه سیتوژنتیکی امروزه اهمیت فوق العاده ای دارد. به عنوان مثال در بعضی از ناباروری ها، مرگ جنین و رویان، نمو غیرطبیعی جسمی و جنسی، دورگ عقیمی، در تعیین جنسیت قبل از تولد و ناهنجاری های کروموزومی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق در شرایط کاملا استریل خون کامل از ورید و داجی 30 راس گاو سرابی گرفته شد. حدود 6-5 قطره از خون کامل در 5 میلی لیتر محیط کشت با 20درصد سرم جنین گاوی (F.C.S)، یک درصد آنتی بیوتیک های پنی سیلین و استرپتومایسین، 2 درصد فیتوهماگلوتینین نوع M و 1 درصد هپارین لئو کشت داده شد. نمونه ها به مدت 71-69 ساعت در دمای 37 درجه سانتی گراد در انکوباتور کشت داده شدند. به منظور انجام رنگ آمیزی نواری GTG لام ها با محلول 25/0درصد تریپسین تیمار شده و با محلول 4 درصد گیمسا رنگ آمیزی و خشک شدند و در نهایت معلوم شد که گاو سرابی نیز همانند دیگر گونه های متعلق به جنس BOS دارای 60 عدد کروموزوم است که از این تعداد 29 جفت اتوزوم و یک جفت کروموزوم جنسی می باشد. تمام کروموزوم های اتوزوم آکروسانتریک بوده و کروموزوم های جنسی ساب متاسانتریک می باشند که کروموزوم جنسی X نسبت به Y بزرگتر می باشد.
    کلیدواژگان: سیتوژنتیک، کروموزوم، کاریوتیپ، نواربندی GTG، گاو سرابی
  • علوم گیاهی
  • محمد بندانی، احمد عبدل زاده صفحه 111
    گیاه پوکسینلیا Puccinellia distans گیاهی چند ساله و مرتعی از تیره گندمیان می باشد. این پروژه با هدف بررسی تاثیر سیلیکون در افزایش تحمل به شوری گیاه پوکسینلیا دیستنس طراحی شده است. گیاهان در محیط کشت شنی در گلخانه کاشته شدند. محلول غذایی مورد استفاده هوگلند بود که بر اساس تیمارهای آزمایش تعدیل شد. آزمایش در یک طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور انجام شد. فاکتور شوری شامل سه سطح 0، 100، 200 میلی مولار کلرید سدیم و فاکتور سیلیکون شامل سه سطح 0، 5/0 و 1 میلی مولار سیلیکون به صورت سیلیکات سدیم بود. گیاهان قبل از رسیدن به مرحله زایشی برداشت شدند. نتایج آزمایش نشان داد که شوری رشد گیاهان را کم و تغذیه سیلیکون سبب بهبود رشد و افزایش وزن خشک کل گیاهان گردید. شوری سبب افزایش میزان سدیم در بخش هوایی و ریشه گیاهان شد. در صورتی که تیمار سیلیکون میزان یون سدیم را کاهش داد. اثر تیمارهای شوری و سیلیکون بر میزان پتاسیم در گیاه پوکسینلیا دیستنس معنی دار نبود. شوری در میزان یون کلسیم گیاهان تیمار صفر سیلیکون اثر معنی داری نداشت، اما تیمارهای سیلیکون جذب کلسیم را هم در ریشه و هم در بخش هوایی به صورت معنی داری کاهش دادند و این اثر با شوری تشدید گردید. تصور می شود کاهش جذب سدیم در تیمارهای سیلیکون ناشی از اثر بازدارندگی سیلیکون بر میزان تعرق در شرایط شور می باشد. به علاوه کمک به حفظ انسجام غشاهای زیستس و حفظ فعالیت پمپATPase -H+ غشا پلاسمایی در تنش شوری در حضور سیلیکون هم ممکن است سبب کاهش غلظت یون سدیم شده باشد. این نتایج نشان داد که تیمارهای سیلیکون تحمل به شوری را در گیاه پوکسینلیا دیستنس افزایش داده است.
    کلیدواژگان: تنش شوری، سیلیکون، پوکسینلیا دیستنس
  • گیاهپزشکی
  • ساره بقایی راوری، ماهرخ فلاحتی رستگار، بهروز جعفرپور، فرهاد شکوهی فر صفحه 120
    اطلاعات اندک در ارتباط با تنوع ژنتیکی قارچ های بیماری زای گیاهی از مهمترین عوامل محدودکننده برنامه های اصلاحی می باشد. این تحقیق در سال های زراعی 84-1383 با بیست و دو جدایه Fusarium solani عامل پژمردگی و پوسیدگی خشک سیب زمینی که از مزارع و انبارهای سیب زمینی استان های خراسان رضوی و شمالی به دست آمده بود، انجام شد. جدایه های مذکور به روش آلوده سازی خاک، فرو بردن ریشه گیاهچه های رقم آگریا در سوسپانسیون اسپور، مایه زنی غده های این رقم با سوسپانسیون اسپور و مایه زنی غده ها با قطعه ای از محیط کشت حاوی قارچ، بیماری زایی اثبات گردید. به منظور مطالعه تنوع موجود در کلاستر ژنی DNA ریبوزومی بیست و دو جدایه استان های خراسان رضوی و شمالی و شش جدایه استان های تهران، همدان و اردبیل با استفاده از روش PCR-ribotyping، تفاوت طول مناطق اینترونی دربرگیرنده قطعه کوچک DNA ریبوزومی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، با استفاده از دو آنزیم EcoRI و HaeIII تنوع موجود در توالی این منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که همه جدایه های گرفته شده از غده رقم آگریا باعث پوسیدگی خشک و 28 درصد از آنها سبب پوسیدگی نرم غده ها شدند و همچنین 76درصد جدایه ها علائم پژمردگی آوندی را در گیاهان رقم آگریا ایجاد کردند. با استفاده از تکثیر منطقه rDNA-ITS قارچ F. solani، جدایه های مورد بررسی در دو گروه ITS تیپ 1 و ITS تیپ 2 تفکیک شدند. آنزیم برشی HeaIII نسبت به EcoRI، چند شکلی بهتری را در تعداد و طول قطعات حاصل از هضم نشان داد. همچنین، در این بررسی مشخص شد که تکنیکPCR- ribotyping در تفکیک گروه ها، بین مناطق جغرافیایی و قدرت بیماری زایی جدایه ها ارتباطی را نشان نمی دهد.
    کلیدواژگان: Fusarium solani، PCR، ریبوتایپینگ، سیب زمینی
  • مجید جعفری، بهروز جعفرپور، ماهرخ فلاحتی رستگار صفحه 129
    در این تحقیق امکان آلودگی به ویروس کوتولگی پیسه ای بادنجان در استان های خراسان شمالی و رضوی در سال 1383 مورد بررسی قرار گرفت. جهت تعیین دامنه میزبانی طبیعی ویروس در این دو استان، از مزارع گیاهان مختلف بویژه خانواده های سیب زمینی و کدوئیان در شهرستان های مشهد، نیشابور، تربت جام، جیم آباد، فریمان، سرخس، چناران، قوچان و بجنورد بازدیدهایی به عمل آمد. در شرایط مزرعه، از گیاهانی که دارای علائم کوتولگی، بد شکلی برگ و زردی رگبرگ بودند، نمونه گیری به عمل آمد و جهت انجام آزمون های سرولوژیکی مانند الایزا و نشت دوطرفه در آگار از آنتی سرم اختصاصی ویروس استفاده شد. راندمان انتقال مکانیکی و تعیین دامنه میزبانی ویروس نیز در شرایط گلخانه برروی 16 گونه و واریته گیاهی بررسی شد. نتایج این تحقیق آلودگی قطعی را در استان های خراسان شمالی و رضوی به ویروس کوتولگی پیسه ای بادنجان مورد تایید قرار می دهد و دامنه میزبانی طبیعی ویروس در استان خراسان شمالی محدود به بادنجان بود و در استان خراسان رضوی شامل گوجه فرنگی، بادنجان و سیب زمینی می شد. بیشترین آلودگی مربوط به شهرستان نیشابور بود و در شهرستان های سرخس و تربت جام در نمونه های جمع آوری شده آلودگی مشاهده نشد. نتایج آزمون سرولوژیک نشت دو طرفه در آگار برای جدایه های شناسایی شده ویروس از مناطق و میزبان های مختلف نشان داد که در استان های خراسان شمالی و رضوی احتمالا تنها یک سروتیپ ویروس به طور فعال وجود دارد.
    کلیدواژگان: ویروس کوتولگی پیسه ای بادنجان، شناسایی، پراکنش، دامنه میزبانی، سروتیپ
  • فاختک طلیعی، سید جواد صانعی، سید اسماعیل رضوی صفحه 140
    جدایه های قارچ Macrophomina phaseolina از میزبان های مختلف شامل آفتابگردان، پنبه، خربزه، ذرت، زیتون، سورگوم، سویا، کاج سیاه، کنجد، گلرنگ، لوبیا، لوبیا چشم بلبلی، هندوانه و یونجه طی سال های 83-1378 از نظر واکنش به کلرات پتاسیم برروی محیط غذایی مورد آزمایش قرار گرفتند. بدین منظور جدایه ها در محیط غذایی حداقل محتوی 25 گرم در لیتر کلرات پتاسیم کشت داده شدند. همچنین، جهت تعیین میزان اثر کلرات پتاسیم، جدایه های حساس به کلرات، روی محیط کشت حاوی 5/12 و 50 گرم برلیتر کلرات پتاسیم کشت مجدد داده شدند و از نظر میزان و نوع رشد مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که جدایه های مورد بررسی از نظر واکنش به کلرات در دو گروه قرار گرفتند. اکثر جدایه های پنبه، خربزه، ذرت و سورگوم، زیتون، کاج سیاه، لوبیا، لوبیا چشم بلبلی و هندوانه به کلرات مقاوم بوده و با رشد متراکم و طبیعی در دسته اول قرار گرفتند و دسته دوم اکثر جدایه های آفتابگردان، سویا و گلرنگ و کنجد و یونجه به کلرات حساس بودند دو الگوی رشدی شامل رشد پر مانند در 5/12 گرم و رشد محدود در 50 گرم کلرات پتاسیم داشتند. بررسی جدایه های به دست آمده از خاک نشان داد که کاشت گیاهان مختلف بر میزان فنوتیپ های مختلف بیمارگر در مقابل کلرات تاثیر دارد به طوری که کاشت سویا با افزایش جدایه های حساس و در مقابل کاشت ذرت با افزایش جدایه های مقاوم همراه بوده است. این مشاهدات نشان می دهد که توانایی متفاوت جدایه ها در مصرف منابع ازت می تواند منجر به اختصاصی شدن میزبان در بین جدایه های مختلف گردد.
    کلیدواژگان: Macrophomina phaseolina، تنوع جدایه، واکنش به کلرات
  • حمید قاجاریه، حسن علی دعوه، مایک بروفورد صفحه 148
    با استفاده از آزمایش انتخاب جفت وضعیت تاکسونومیکی گونه های همزاد در زنبور پارازیتوییدSycophila mellea (Curtis) (Hymenoptera: Eurytomidae) بررسی شد. این زنبور در طبیعت پارازیتویید زنبورهای گیاه خواری از همین خانواده به نام های Tetramesa linearis (Walker) و (Walker) T. brevicornis هستند که به ترتیب از گیاهانی به نام های Elymus repens (Viv) و (L.) Festuca rubra از خانواده Poaceae تغذیه می کنند. نتایج نشان داد که یک مانع رفتار تولید مثلی قوی بین افراد جمعیت های مختلف این زنبور پارازیتویید وجود دارد و انتخاب جفت بین این زنبورها تصادفی نیست و تفکیک پیشرفته ای را نشان می دهد. بنابراین یک تفاوت مهم تاکسونومیکی بین این دو جمعیت زنبور پارازیتویید مشاهده می شود.
    کلیدواژگان: گونه های همزاد، زنبورهای پارازیتویید، انتخاب جفت، Eurytomidae، Tetramesa، Sycophila mellea
  • مریم ممقانی قاضیجهانی، کامبیز مشایخی، کامران رهنما صفحه 155
    یکی از روش های مهم جهت تولید انبوه کالوس، استفاده از تکنیک کشت بافت گیاهی می باشد. هدف از اجرای این تحقیق تولید کالوس از گونه مقاوم نارون چینی (Ulmus parvifolia Jacq.) با کاربرد شیر نارگیل بود. در این بررسی، سر شاخه ها و شاخه های دارای جوانه ی درختان سالم، پس از ضدعفونی سطحی ریز نمونه ها، برروی محیط کشت جامد موراشیگ و اسکوگ ((MSو گامبورگ (B5) کشت داده شدند. اثر ترکیبات مختلف و شیر نارگیل در این دو محیط برروی رشد کال ها مورد مقایسه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 14 تیمار در 3 تکرار در شرایط آزمایشگاه انجام شد. فاکتورها شامل 2 محیط پایهMS و B5که حاوی ترکیبات مختلف شیر نارگیل، شیر نارگیل با 2 و 4- دی کلروفنوکسی استیک اسید (D-4،2)، بنزیل آمینوپورین (BAP)، کینتین (Kin)، (D-4،2)، نفتالین استیک اسید (NAA) و از محیط MS و B5بدون هورون به عنوان شاهد استفاده شده است. نتایج نشان داد که کاربرد شیرنارگیل در محیط کشت جامد موراشیگ و اسکوگ به طور معنی داری باعث افزایش وزن کالوس (37/2 گرم) پس از 35 روز نگهداری گردید در حالی که بین تیمارهای مختلف در محیط کشت گامبورگ تفاوت معنی داری در سطح 5 درصد دیده نشد. افزایش وزن کالوس در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ واجد شیرنارگیل در مقایسه با سایر تیمارهای بدون شیرنارگیل بیش از 7/31 درصد بود. خصوصیات ظاهری کالوس در محیط واجد شیرنارگیل شامل، بافت سلولی زردرنگ، سخت و به هم پیوسته بود. در تیمارهایی که هورمون D-2، 4 به تنهایی اضافه گردید، کاهش وزن چشمگیری در کال ها مشاهده شد. این بررسی، اولین پژوهشی است که برروی این گونه در ایران و آسیا انجام شده است.
    کلیدواژگان: کشت بافت، شیر نارگیل، کالوس، نارون چینی
  • میرمعصوم عراقی، کامران رهنما صفحه 164

    میزان شدت بیماری زایی جدایه های دو قارچOphiostoma ulmi وO. novo-ulmi (عاملین بیماری مرگ هلندی نارون) روی Ulmus parvifolia Jacq. (نارون چینی) در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور میزان بیماری زایی 3 جدایه O. ulmi و 3 جدایه O. novo-ulmi جداسازی شده از مناطق جنگلی شمال کشور بر روی سه مرحله سنی 6 ماهه، 1 و 2 ساله نارون چینی بررسی شد. بررسی درصد پژمردگی نهال ها پس از 10 هفته از زمان مایه کوبی نشان داد که نهال های نارون چینی نسبت به جدایه های گونه جدید و مهاجم O.novo-ulmi حساسیت بیشتری نشان دادند. در نتایج بدست آمده مشخص گردید که جدایهOu1 گونه O. ulmi کمترین و جدایه Onu3 مربوط به گونه مهاجم O.novo-ulmi بیشترین درصد پژمردگی را روی نهال های نارون چینی باعث شدند. همچنین نتایج نشان داد که نهال های با سنین مختلف از نظر میزان پژمردگی به طور معنی داری در سطح احتمال 5 درصد اختلاف دارند. بطوری که نهال های 6 ماهه بیشترین و نهال های 2 ساله کمترین میزان پژمردگی را از خود نشان دادند. استفاده از گونه نارون چینی، به عنوان گونه ای با تحمل بالا نسبت به بیماری مرگ نارون در سطح بسیار وسیع در کشور و به جای گونه های حساس و پیوندی نظیر اوجا (U.Carpinifolia)، ملج (U.glabra) و نارون چتری (U. carpinifolia var. umbraculifera) و نیز بکارگیری آن در برنامه های اصلاح نارون، به منظور دستیابی به نهال های هیبرید با مقاومت بسیار مطلوب، قابل بحث می باشد.

    کلیدواژگان: بیماری مرگ هلندی نارون، درصد پژمردگی، مقاومت، حساسیت، Ophiostoma ulmi، Ophiostoma novo، ulmi، Ulmus parvifolia
  • مهندسی آب و آبخیزداری
  • منوچهر حیدرپور، حسین افضلی مهر، زهرا خدارحمی صفحه 174
    وقوع آب شستگی موضعی در اطراف پایه ها یکی از دلایل عمده عدم پایداری پل ها می باشد. به این ترتیب ارائه روش های مناسب به منظور کاهش و کنترل عمق آب شستگی از مسائلی است که بسیار مورد توجه بوده است. استفاده از شکاف در پایه پل ها از جمله شیوه های نوین کنترل و کاهش آب شستگی موضعی می باشد. در مطالعه حاضر تاثیر استفاده از شکاف مستطیلی در کنترل آب شستگی موضعی در گروه پایه های دو و سه تایی استوانه ای واقع در امتداد یک خط در شرایط آب زلال مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که در گروه پایه های بدون شکاف تاثیر عامل تقویت کننده موجب افزایش عمق آب شستگی در پایه جلویی و اثر عامل حفاظ منجر به کاهش میزان آب شستگی در پایه عقبی در مقایسه با تک پایه می شود. وجود شکاف در گروه پایه های دو و سه تایی باعث افزایش تاثیر عامل تقویت کننده و کاهش تاثیر عامل حفاظ بودن می گردد. برای گروه پایه های دو و سه تایی با فاصله چهار برابر قطر پایه، کارایی شکاف در پایه های عقبی بیشتر از پایه های جلویی و تک پایه می باشد. همچنین کارایی شکاف برای گروه پایه های دو و سه تایی با فاصله دو برابر قطر پایه ها، برای کلیه پایه ها یکسان و برابر تک پایه می باشد. کارایی شکاف برای گروه پایه های دو و سه تایی با افزایش فاصله بیشتر می گردد.
    کلیدواژگان: آب شستگی موضعی، گروه پایه پل، حفاظت پایه پل، شکاف
  • علی نشاط، منصور پاره کار صفحه 186
    در این تحقیق میزان نفوذ عمودی آب به خاک از روش آزمایش صحرایی استوانه های مضاعف جهت محاسبه تعیین ضرایب پنج مدل نفوذ کوستیاکوف، گرین آمپت، هورتون، سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) و فیلیپ مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. در 82 منطقه علاوه بر ایجاد پروفیل خاکشناسی، خصوصیات فیزیکی خاک و پارامترهای مورد نیاز، نفوذپذیری با استفاده از روش استوانه های مضاعف در سه تکرار انجام گردید. با استفاده از مدل های نفوذ مذکور پارامترهای نفوذ (زمان نفوذ تجمعی، سرعت نفوذ و متوسط سرعت نفوذ) برآورد و با مقادیر اندازه گیری شده مورد مقایسه قرار گرفتند. مدلی که بیشترین ضریب تبیین (R2) و کمترین واریانس (S2) را داشته برای آن منطقه به عنوان بهترین مدل معرفی شد. بررسی نفوذ برروی سه نوع بافت خاک رسی و لومی نشان داد که مدل کوستیاکوف مناسب ترین مدل برای برآورد نفوذ تجمعی و سرعت نفوذ در کلیه شرایط می باشد. با افزایش طول مدت زمان آزمایش نفوذ نتایج نشان داد که ضرایب مدل کوستیاکوف نسبت به بقیه مدل ها تغییرات بیشتری دارد و استفاده از ضرایب مدل های کوستیاکوف و هورتون که مبنای داده های تجربی در کوتاه مدت به دست آمده اند برای برآورد نفوذ تجمعی در درازمدت همراه با خطای قابل ملاحظه ای می باشد. در نتیجه در درازمدت مدل های فیلیپ و SCS مناسب تر تشخیص داده شدند.
    کلیدواژگان: کوستیاکوف، گرین آمپت، هورتون، سازمان حفاظت خاک (SCS)، فیلیپ
  • حسین شریفان، بیژن قهرمان صفحه 196
    در عصر کنونی محدودیت منابع آبی جهت تامین آب مورد نیاز کشاورزی و غیرکشاورزی موجب بروز مشکلات عمده ای شده است و باران به عنوان یکی از مهمترین منابع آبی موجود محسوب می شود. بنابراین، پیش بینی و برآورد نزولات جوی برای هر منطقه و آبخیز به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای اقلیمی در استفاده بهینه از منابع آبی محسوب می گردد. برای پیش بینی باران می توان از سری های زمانی استفاده نمود. هدف از انجام این تحقیق بررسی مناسب ترین مدل برآورد باران می باشد، بطوری که با بکارگیری باران های 10 روزه و ماهانه دوره 26 ساله (78-1353) و پس از تعیین پارامترهای مدل غیر فصلی و فصلی مدل SARIMA و با استفاده از نرم افزار MINITAB مقادیر باران 10 روزه، ماهانه چهار سال آخر دوره (82-1379) در ایستگاه های فاضل آباد (با اقلیم مرطوب)، گرگان (با اقلیم نیمه مرطوب)، مراوه تپه (با اقلیم نیمه خشک) و ترشکلی (با اقلیم خشک) واقع در استان گلستان تخمین زده شدند. سپس مقادیر باران ماهانه پیش بینی شده بر اساس بهترین توزیع آماری به باران های 10 روزه تقسیم و از جمع باران های 10روزه هرسال، باران سالانه محاسبه گردید. با مقایسه مقادیر برآوردی باران 10 روزه، ماهانه و سالانه با مقادیر واقعی متناظر نتیجه شد برای پیش بینی باران فقط در مقیاس 10روزه استفاده از باران های 10روزه و در مقیاس ماهانه و سالانه روش استفاده از داده های ماهانه از دقت بیشتری برخوردار هستند. اما در مطالعات باید هر سه مقیاس در نظر گرفته شود، بنابراین پس از بررسی های لازم برای برآورد باران های 10 روزه توصیه می شود، در ابتدا با استفاده از داده های مشاهداتی باران ماهانه، مقادیر باران ماهانه برآورد شده، سپس این مقادیر پیش بینی شده براساس الگوی باران های 10روزه پیش بینی شده (با استفاده از باران های 10 روزه) خرد شوند، تا تخمین بارندگی از دقت بیشتری برخوردار باشد.
    کلیدواژگان: سری زمانی، پیش بینی باران، مدل SARIMA، استان گلستان
  • آتنا کبیر، نادر نورا، علی نجفی نژاد صفحه 210
    رواناب مؤثر یکی از فرآیندهای چرخه هیدرولوژیکی است که به طور گسترده مورد مطالعه وبررسی قرار گرفته است. اغلب مدل های مختلفی که برای شرح این فرایند پیشنهاد شده اند، برای پلات های کوچک قابل استفاده می باشند و به شدت بارش هایی که بیشتر از ظرفیت نفوذ پلات می باشند اشاره دارد. در این مقاله برای محاسبه بارش مازاد از مدل نفوذپذیری ارائه شده توسط دیسکن و نازیمو (1995) استفاده شده است. مدلی که در اینجا شرح داده شده، تنها محدود به ظرفیت نفوذپذیری نبوده، بلکه از این مدل می توان برای محاسبه تغییرات نرخ ظرفیت نفوذپذیری و تولید رواناب مؤثر برای هر هایتوگراف بارش و یک مقدار معلوم رطوبت اولیه خاک، استفاده نمود. مدل شامل 2 محیط تنظیمی و ذخیره است که برای تعریف آن نیاز به سه پارامتر می باشد که عبارتند از: حد اقل و حداکثر نرخ ظرفیت نفوذ (fc و fo) و حداکثر رطوبت موجود در خاک (sm). به منظور محاسبه میزان رواناب مؤثر مدل مورد نظر برای حوزه آبخیز کچیک واقع در استان گلستان به اجرا در آورده شد. نتایج نشان دادند که میزان بارش مازاد حاصل از یک رگبار انتخابی در کاربری مرتع این حوزه حدود 9/55 میلی متر بوده است.
    کلیدواژگان: تغییرات نفوذپذیری، بارش مازاد، حداکثر رطوبت موجود در خاک، حداقل و حداکثر نرخ ظرفیت نفوذ، حوزه آبخیز کچیک