فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال پانزدهم شماره 5 (پیاپی 67، آذر و دی 1387)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال پانزدهم شماره 5 (پیاپی 67، آذر و دی 1387)

  • 252 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/03/05
  • تعداد عناوین: 25
|
  • ترویج کشاورزی
  • مرتضی اکبری، علی اسدی، سیدسعادت موسوی صفحه 1
    هدف کلی این تحقیق تحلیل عوامل بازدارنده طرح مهندسین ناظر گندم بوده است. تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 104 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اساتید و کارشناسان رشته ترویج کشاورزی دانشگاه تهران و وزارت جهاد کشاورزی تایید و اعتبار آن با استفاده از فرمول کرونباخ- آلفا (93/0=α) محاسبه گردید. عوامل بازدارنده طرح مهندسین ناظر با استفاده از روش تحلیل عاملی در 9 عامل دسته بندی شدند. عامل اول به نام فقدان شناخت حرفه ای با تبیین 5/16 درصد از واریانس به عنوان مهم ترین عامل معرفی شد. عوامل بعدی به نام های عدم نظارت و آموزش، لجستیک (پشتیبانی)، سازمانی، ارضی، فرهنگی- اقتصادی، فردی کشاورز، توقع ناظر و مخاطرات طبیعی دسته بندی شدند که در مجموع 5/77 درصد از واریانس را تبیین نمودند.
    کلیدواژگان: گندم، طرح مهندسین ناظر گندم، عوامل بازدارنده، استان اردبیل
  • جنگلداری
  • آیدین پارساخو، حمید جلیلوند، سید عطاءالله حسینی، مهدی شیخی صفحه 10
    به منظور تعیین متوسط موجودی حجمی توده های حاشیه جاده های جنگلی آسفالته و خاکی و مقایسه آن با متوسط موجودی در هکتار توده مجاور که در فاصله 100 متری از حاشیه جاده قرار داشتند، در سه رویشگاه جنگلی نکا، داراب کلا و امره عملیات آماربرداری انجام پذیرفت. در هر یک از این رویشگاه ها جاده ای به طول یک کیلومتر انتخاب شد. سپس تعداد در هکتار و قطر برابر سینه درختان در بیست قطعه نمونه، به مساحت هزار مترمربع که نیمی از آن ها در امتداد جاده های جنگلی و بقیه در توده مجاور پیاده شده بودند، اندازه گیری شدند. برای محاسبه موجودی توده های حاشیه جاده و مجاور آن، از جدول تاریف یک عامله استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که موجودی در هکتار حاشیه جاده های جنگلی نکا و امره به ترتیب در سطوح احتمال 1/0 و 1 درصد بیشتر از توده های مجاور بود. اما در رویشگاه داراب کلا، اختلاف موجودی حاشیه جاده و توده مجاور معنی دار نبود. موجودی حجمی توده های جنگلی حاشیه جاده آسفالته نکا در سطح احتمال 5 درصد بیشتر از موجودی حجمی توده های حاشیه جاده خاکی امره و داراب کلا بود. احتمالا فراوانی توسکا ییلاقی، دسترسی به نور بیشتر، حاصل خیزی خاک و شکل گیری جزیره گرمایی در اطراف دالان حمل و نقل موجب افزایش موجودی توده های حاشیه جاده نسبت به مجاور و حاشیه جاده آسفالته نسبت به حاشیه جاده خاکی شده باشد که نیاز به بررسی دقیق تری خواهد داشت.
    کلیدواژگان: جاده جنگلی، موجودی حجمی، حاشیه، توده مجاور، توسکای ییلاقی
  • خاکشناسی
  • حسن امینی جهرمی، محمد یوسف ناصری، فرهاد خرمالی، سید علیرضا موحدی نایینی صفحه 18
    هدف این تحقیق در راستای بررسی اثرات توام اقلیم و مکان های مختلف شیب بر خصوصیات کانی شناسی خاک های با مواد مادری لسی در استان گلستان انجام پذیرفت. کانی های رسی با خصوصیات ویژه خود محل تبادلات یونی وگیاه می باشند و منبع ذخیره مواد غذایی خاک به شمار می روند. هریک از کانی های رسی دارای خصوصیات منحصر به فردی بوده و برحسب اینکه هر کدام چقدر در خاک وجود داشته باشند خصوصیات آن خاک تحت تاثیر کانی یا کانی های رسی غالب قرار می گیرد. دو مقطع در مناطق هوتن مراوه تپه به طول تقریبی 200 متر و گرگان به طول حدود 300 متر انتخاب گردید. رژیم های رطوبتی و حرارتی در مقطع اول به ترتیب اریدیک و ترمیک و در مقطع دوم زریک و ترمیک محاسبه شد. به تناسب موقعیت های مختلف نمای زمین، در منطقه هوتن چهار پروفیل و در منطقه گرگان پنج پروفیل خاک حفر و مطالعه شدند. آزمایش های کانی شناسی نشان داد که در هر دو منطقه میزان ایلیت و کلریت نسبت به کانی های دیگر برتری نسبی دارد. مقدار کمی کائولینیت نیز در هر دو منطقه وجود دارد که منشا آن را می توان موروثی دانست. در منطقه گرگان کانی های گروه اسمکتیت در اکثر پروفیل ها دیده شد که منشا تغییر یافته از میکا داشت. بدین معنی که وجود کانی اسمکتیت در خاک های منطقه گرگان دلیلی بر وجود هوادیدگی بیشتر کانی های ایلیت و کلریت و مساعد بودن شرایط برای تاثیر فاکتورهای خاک سازی بوده است. موقعیت های مختلف نمای زمین تاثیر خود را بر تغییرات کانی ها به طور عمده به دلیل فرسایش خاک سطحی گذاشته اند به طوری که کاهش مقدار اسمکتیت در سطح شانه شیب به فرسایش آن نسبت داده شده است.
    کلیدواژگان: خاک های لسی، اقلیم، کانی های رسی
  • زراعت و اصلاح نباتات
  • بهنام کامکار، حجت غفاری، محمد انتصاری صفحه 27
    به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف کلرید سدیم بر مؤلفه های جوانه زنی بذور 12 رقم کلزا در سه تیمار دمایی 15، 20 و 25 درجه سانتی گراد دو سری آزمایش در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار انجام شد. آزمایش اول در دمای 20 درجه سانتی گراد و با هدف تعیین دامنه پاسخ به شوری ارقام مورد مطالعه در پنج پتانسیل اسمزی صفر، 5/0-، 1-، 5/1- و 2- مگاپاسکال و آزمایش دوم با هدف بررسی وضعیت تاثیرپذیری مؤلفه های جوانه زنی بذور ارقام کلزا از شوری و دما در 6 پتانسیل اسمزی صفر، 5/0-، 75/0-، 1-، 25/1- و 5/1- مگاپاسکال (با هم ارز EC معادل 0، 57/8، 86/12، 14/17، 43/21، 72/25 دسی زیمنس برمتر) انجام شدند. نتایج نشان داد که در تمام ارقام، کلیه صفات مورد بررسی از جمله درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه، طول ریشه چه، سرعت رشد ساقه چه و سرعت رشد ریشه چه تحت تاثیر معنی دار سطوح شوری قرار گرفتند، اما اختلاف بین ارقام در بسیاری از موارد معنی دار نشد. این مساله بیانگر اختلاف اندک ارقام مورد مطالعه از لحاظ تحمل به شوری بود. نتایج نشان داد که در مورد اغلب صفات نظیر سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه، سرعت رشد ساقه چه و سرعت رشد ریشه چه، EC معادل 57/8 دسی زیمنس بر متر (پتانسیل 5/0- مگاپاسکال) به عنوان هدایت الکتریکی آستانه برای ارقام مورد مطالعه عمل می کند وآستانه پاسخ به شوری درصد جوانه زنی می تواند بسته به دما بین 57/8 تا 14/17 دسی زیمنس بر متر (5/0- تا 1- مگاپاسکال) تغییر کند. از سویی افزایش دما از یک حد مطلوب به شکل تشدیدکننده موجب تقویت اثرات مخرب شوری بر مؤلفه های جوانه زنی کلزا شد. همچنین نتایج نشان داد که به احتمال زیاد دمای مطلوب جوانه زنی ارقام کلزای مورد مطالعه بین 15 تا 20 درجه سانتی گراد قرار دارد و فاصله گرفتن از دمای مطلوب سبب بروز اثرات متفاوتی روی مؤلفه های وابسته به جوانه زنی کلزا می گردد.
    کلیدواژگان: کلزا، شوری، دما، جوانه زنی
  • مارال اعتصامی، سرالله گالشی صفحه 39
    به منظور بررسی اثرات شوری برروی جوانه زنی جو، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار در آزمایشگاه تحقیقات بذر دانشکده علوم زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1385 انجام شد. فاکتورها شامل: ده رقم جو معرفی شده توسط مرکز تحقیقات استان گلستان به نام های ترکمن، ایذه، 1- یکنواخت، سیاه، صحرا، بومی، G5، G14، G11، G15 (ژنوتیپ های برتر امید بخش) و فاکتور شوری در سه سطح شاهد (صفر، 8 و 16 دسی زیمنس بر متر) بود. نتایج نشان داد که صفاتی چون درصد جوانه زنی، سرعت و یکنواختی جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک گیاه و تخلیه ذخایر بذر مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه تمام صفات مورد بررسی بجز وزن خشک ساقه چه تحت تاثیر شوری قرار گرفتند. شوری برروی تمام صفات تاثیر منفی معنی داری داشت. اثر متقابل رقم و شوری برروی سرعت تندش، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک گیاه و تخلیه ذخایر بذر تاثیر متقابل معنی دار داشت. همچنین این ژنوتیپ های از نظر صفات مورد بررسی با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. مطالعات نشان داد که ژنوتیپ های اصلاح شده و جدید نسبت به ژنوتیپ های قدیمی در برابر افزایش سطح شوری مقاومت بیشتری از خود نشان داده و گویای این حقیقت است که شاید اصلاح نباتات در این زمینه موفق عمل کرده است. البته باید توجه داشت که انجام آزمایش های تکمیلی در این زمینه مورد نیاز می باشد.
    کلیدواژگان: جو، شوری، جوانه زنی
  • شهاب سادات، محمدرضا بی همتا، سید احسان امام صفحه 47
    در این بررسی، جهت سترون سازی برگ های اولیه نیشکر(Saccharum officinarum) واریته CP73-21، 5 تیمار در یک طرح کاملا تصادفی با 6 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمار هیپوکلریت سدیم 25 درصد به مدت 10 دقیقه همراه با کلرورجیوه 1/0 درصد به مدت 30 ثانیه، بهترین نتایج را در سترون سازی برگ های اولیه به همراه داشت. 6 تیمار کالوس زایی در یک طرح فاکتوریل کاملا تصادفی با 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. محیط MS 1 پایه که با 2،4-D 2 به میزان 3 میلی گرم در لیتر و BAP 3 به مقدار 1/0 و 3/0 میلی گرم در لیتر تکمیل شده بود، به ترتیب، بهترین نتایج را در القای کالوس از برگ های اولیه دارا بودند. باززایی کالوس ها در پنج تیمار در یک طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار بررسی گردید. محیط MS تغییر یافته (حاوی کازئین هیدرولیزات4) فاقد هورمون و نیز محیط MS تغییر یافته همراه با BAP به میزان 1 میلی گرم در لیتر و NAA 5 به مقدار 2/0 میلی گرم در لیتر، بیشترین تاثیر را در باززایی به همراه داشتند. ریشه زایی نوشاخه ها، در پنج تیمار در یک طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار ارزیابی شد. محیط MS با 2/1 نیترات که با IBA 6 به میزان 01/0 میلی‎گرم در لیتر تکمیل شده بود، به عنوان بهترین تیمار ریشه زایی پیشنهاد گردید. گیاهک های باززایی شده مراحل مختلف سازگاری را با موفقیت سپری کردند.
    کلیدواژگان: Saccharum officinarum، برگ اولیه، باززایی کالوس، ریشه زایی، سازگاری
  • شیلات
  • رضا اکرمی، عبدالمجید حاجی مرادلو، عباس متین فر صفحه 55
    استفاده از پربیوتیک ها به عنوان مواد غذائی غیرقابل هضم که به طور مؤثری سلامتی میزبان را از طریق تحریک و یا محدود کردن رشد باکتری های موجود در روده تحت تاثیر قرار می دهند، ایده جدیدی است که در آبزی پروری شکل گرفته است. این پژوهش به منظور ارزیابی تاثیر یکی از انواع پربیوتیک ها به نام اینولین بر شاخص رشد، تغذیه، نرخ بازماندگی و ترکیب بدن فیل ماهیان جوان پرورشی انجام شد. این تحقیق با استفاده از طرح کاملا تصادفی شامل سطوح 1، 2 و3 درصد اینولین که جایگزین سلولز جیره شاهد شدند در قالب چهار تیمار با سه تکرار طراحی شد. بچه ماهیان با میانگین وزنی 38/0±14/16 گرم و تراکم 50 عدد در حوضچه های فایبرگلاس به مدت 8 هفته با جیره های آزمایشی تا حد سیری تغذیه شدند. پارامترهای اندازه گیری شده شامل معیارهای رشد (وزن نهایی، نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت، مقدار غذای خورده شده روزانه و سرعت رشد طولی و وزنی)، شاخص های تغذیه ای (ضریب تبدیل غذا، کارایی غذا، نسبت بازده پروتئینی، میزان بهره برداری خالص از پروتئین، نسبت کارایی چربی، ارزش تولید چربی و ارزش تولید انرژی)، ترکیب شیمیایی لاشه (رطوبت، خاکستر، چربی و پروتئین) و تراکم باکتریایی روده بود. نتایج حاصل از رگرسیون خطی حاکی از همبستگی منفی بین سطوح مختلف پربیوتیک اینولین و برخی شاخص های رشد و تغذیه شامل وزن نهایی، نرخ رشد ویژه، کارآیی ابقاء انرژی، نسبت کارآیی پروتئین، میزان بهره برداری خالص از پروتئین و کارایی غذا در فیل ماهیان پرورشی بود؛ به طوری که در سطح 3 درصد اینولین در جیره مقادیر فاکتورهای فوق الذکر در مقایسه با سایر تیمارها کاهش یافت (05/0>P). بیشترین نرخ بقاء بدون هیچ گونه تفاوت معنی داری در سطح یک درصد اینولین در جیره غذایی مشاهده گردید (05/0P). یافته های آنالیز لاشه نشان داد که هیچ کدام از تیمارها بر ترکیبات بدن فیل ماهیان جوان پرورشی تاثیر معنی داری نگذاشتند (05/0
    کلیدواژگان: پربیوتیک اینولین، رشد، تغذیه، بازماندگی، ترکیب بدن، فیل ماهی (Huso huso)
  • علوم باغبانی
  • ذبیح الله زمانی، یونس مستوفی، محمدرضا فتاحی مقدم، اورنگ خادمی صفحه 68
    طعم گس میوه خرمالو در نتیجه وجود تانن های محلول می باشد. پلی مریزه نمودن این تانن ها با استالدئید القا شده در طول فرایند رفع گسی منجر به حذف طعم گس میوه می گردد. در این آزمایش میوه خرمالوی ژاپنی، رقم کرج، در طی سه مرحله متوالی برداشت و به منظور مطالعه فرایند رفع گسی در معرض اتمسفر اشباع از دی اکسیدکربن در دو دوره زمانی 24 و 36 ساعت درون کیسه های پلی اتیلنی بسته بندی شده قرار گرفت. پس از القاء سنتز استالدئید، جهت کامل شدن فرایند رفع گسی، میوه ها در دو دوره زمانی 24 و 48 ساعت در معرض اتمسفر معمولی قرار گرفتند. هر دو تیمار 24 و 36 ساعت دی اکسیدکربن به طور معنی داری غلظت تانن محلول را در مقایسه با شاهد کاهش داده و طعم گس میوه ها را از میان بردند. تیمارهای رفع گسی و نیز شرایط محیطی آزمایش درون کیسه ها، سفتی بافت و درصد اسیدیته قابل تیتراسیون میوه ها را کاهش و از طرفی رنگ زمینه و PH عصاره میوه ها را در مقایسه با شاهد افزایش دادند. تیمارهای رفع گسی همچنین موجب کاهش درصد مواد جامد محلول میوه ها شدند. تیمارهای دی اکسیدکربن تاثیر قابل ملاحظه ای بر تولید اتیلن نداشته و بنابراین علت تغییرات ایجاد شده در خصوصیات میوه تاثیر تیمار دی اکسیدکربن یا استالدئید و اتانول تولیدشده در اثر این تیمارها بوده است.
    کلیدواژگان: طعم گس، تانن محلول، دی اکسیدکربن، استالدئید، پلی مریزه شدن
  • نگین اخلاقی امیری، کاظم ارزانی، محمدجعفر ملکوتی، محسن برزگر صفحه 77
    در بین محصول های باغی ایران مرکبات با بیش از 9/3 میلیون تن محصول در سال رتبه اول تولید کشور و مقام ششم تولید سالیانه مرکبات جهان را به خود اختصاص داده است. در برخی از ارقام مرکبات مانند پرتقال ایتالیایی، ریزش مقدار زیادی میوه قبل از برداشت مشکلی اساسی است که سبب کاهش بازده، سود اقتصادی و نیز هدررفت ذخایر درخت می گردد. با توجه به متوسط عملکرد پرتقال ایتالیایی در باغ بهارستان ساری در سال پرمحصول، سالانه حدود 5/7 تن میوه در هکتار در فاصله کوتاهی قبل از برداشت ریزش کرده و از بین می روند. به منظور بررسی و امکان کاهش ریزش در این رقم طرحی در قالب بلوک های کامل تصادفی با 7 تیمار شامل: 1. شاهد 2. 2،4-D 3. 2،4-D و اوره 4. 2،4-D و سولفات روی 5. 2،4-D و ساکارز 6. 2،4-D وGA3 7.GA3 و اوره و 4 تکرار اجرا شد. در هفته آخر آبان ماه، سال 1384 تیمارها محلول پاشی و سپس هر هفته تعداد میوه های ریزش کرده شمارش شده و در پایان، درصد ریزش میوه در تیمارهای مختلف محاسبه شد. در زمان برداشت، قسمت کالیکس میوه ها جدا گردید و میزان اکسین در منطقه ریزش این نمونه ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که همه تیمارها به جز تیمار 7 میزان ریزش را نسبت به شاهد کاهش دادند و این کاهش از نظر آماری معنی دار بود. تیمارهای 2 و 5 به ترتیب با 64 و 65 درصد کاهش ریزش نسبت به شاهد، بیش ترین اثر را داشتند. متوسط کاهش ریزش در تیمارها به غیر از تیمار 7، حدود 60 درصد نسبت به شاهد بود. کاهش60 درصدی ریزش، برابر با حدود 5/4 تن افزایش عملکرد در هکتار می باشد. میزان اکسین منطقه ریزش نمونه ها در تیمارهای مختلف نشان داد که تیمارها موجب افزایش میزان اکسین در این منطقه شده و این افزایش در تیمارهای 2، 3، 4 و 5 نسبت به شاهد معنی دار بود که احتمالا افزایش میزان اکسین موجب کاهش میزان ریزش شده است. لذا با توجه به نتایج این آزمایش، مصرف 2،4-D می تواند به عنوان یکی از راه های بسیار موثر و مقرون به صرفه برای کاهش ریزش قبل از برداشت مرکبات پیشنهاد شود.
    کلیدواژگان: مرکبات، پرتقال ایتالیایی، ریزش، اکسین و کالیکس
  • کامبیز مشایخی، بهنام کامکار، فاطمه عاصمی صفحه 87
    به منظور بررسی اثر مکان (عوامل اقلیمی) بر پدیده چندجنینی در نارنج (Citrus aurantium) و ارتباط میزان نشاسته بذر با بروز پدیده جنین زایی رویشی و حالت چندجنینی، بذور نارنج از چهار منطقه تنکابن، بابل، ساری و گرگان جمع آوری و درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، میزان چند جنینی و درصد نشاسته موجود در آن ها تعیین شد. بر اساس نتایج به دست آمده مکان جمع آوری بذور روی تمامی صفات مورد مطالعه به جز سرعت جوانه زنی تاثیر معنی داری داشت. بذور جمع آوری شده از تنکابن در تمامی صفات مورد مطالعه (به جز سرعت جوانه زنی) بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد، به نحوی که تفاوت معنی داری بین درصد جوانه زنی و درصد چندجنینی در بذور تنکابن نسبت به سه مکان جمع آوری دیگر وجود داشت. درصد جوانه زنی در بذور متعلق به مناطق ساری، گرگان و بابل در مقایسه با بذور منطقه تنکابن به ترتیب 11، 8/14و 15 درصد کاهش نشان داد، حال آن که کاهش درصد چند جنینی نسبت به بذور جمع آوری شده از تنکابن به ترتیب برابر 6/14، 6/22 و 9/26 درصد بود، بدین معنی که بیشترین درصد چندجنینی در تنکابن و کمترین درصد در ساری مشاهده شد. ضرایب همبستگی بین میانگین درازمدت عوامل اقلیمی و صفات مورد مطالعه نشان داد که بیشتر بودن میزان بارندگی منطقه تنکابن به ویژه در فصل تابستان از عوامل مهم افزایش معنی دار درصد چندجنینی در این منطقه در مقایسه با سایر مناطق مورد مطالعه شده است. ضرایب همبستگی بین درصد جوانه زنی و درصد چند جنینی با درصد نشاسته به ترتیب برابر 7/0 و 65/0 بود. بین درصد جوانه زنی و درصد چند جنینی نیز همبستگی بالایی در حدود 83/0 به دست آمد، حال آن که سرعت جوانه زنی با درصد نشاسته و درصد جوانه زنی همبستگی معنی داری نداشت. نتایج نشان داد که دمای حداکثر محیط رشد درخت مادری نارنج بیشترین تاثیر مثبت را بر درصد بذور جوانه زده داشت، درحالی که دمای حداقل و میانگین دما تاثیر معنی داری بر این پدیده نشان ندادند. همچنین میزان بارندگی در طی رشد گیاه مادری بر درصد بذور جوانه زده درون میوه ها تاثیری منفی داشت همچنین حداکثر و حداقل دمای محیط رشد گیاه مادری بر تجمع نشاسته درون بذر نارنج تاثیری منفی داشت، حال آن که میزان بارندگی تاثیر مثبت و معنی داری بر تجمع نشاسته درون بذر داشت. بروز چندجنینی با دمای حداکثر همبستگی منفی و با بارندگی مناطق مورد مطالعه همبستگی مثبت نشان داد.
    کلیدواژگان: نارنج، چندجنینی، جنین زایی رویشی، جوانه زنی بذر، عوامل محیطی
  • علوم و صنایع غذایی
  • مرتضی خمیری، سیدعلی مرتضوی، حمید بهادر قدوسی، علی خامسان، درخشان احمد صفحه 97
    بیفیدوباکتریوم ها به دلیل خاصیت پروبایوتیک در تولید فرآورده های لبنی جایگاه ویژه ای دارند. فرآورده های لبنی پروبایوتیک در بسیاری از کشورها تولید و مصرف می شوند اما تولید آنها در ایران هنوز مرسوم نشده است. در این تحقیق توانایی زنده ماندن 8 ایزوله بیفیدوباکتریوم بومی ایران در ماست پس از 1، 2، 7، 14 و 21 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد مطالعه و بررسی شد. نتایج نشان داد که 5 ایزوله از آنها از ماندگاری خوبی در طول نگهداری ماست در یخچال برخوردار بودند و از این نژادهای انتخاب شده همراه با استارتر معمول، برای تولید ماست ساده استفاده شدند. خصوصیات فیزیکوشیمیایی(pH، اسیدیته و سینرسیس) و حسی فرآورده تولید شده بررسی و آزمایش شد. هیچ اختلاف معنی داری بین خصوصیات حسی و فیزیکوشیمیایی نمونه های تولید شده با استارتر کالچر معمول و نمونه های حاوی استارتر معمول به علاوه ایزوله های بیفیدوباکتریوم مشاهده نشد. بنابراین 5 ایزوله ایرانی بیفیدوباکتریوم را می توان در تولید فرآورده های لبنی استفاده کرد بدون اینکه هیچ تغییر قابل توجهی در خصوصیات حسی و فیزیکوشیمیایی ماست ایجاد نماید.
    کلیدواژگان: بیفیدوباکتریوم، فرآورده های لبنی، ایزوله های ایرانی، ماست بیفیدوس
  • علوم دامی
  • امید عشایری زاده، بهروز دستار، محمود شمس شرق، مرتضی خمیری صفحه 106
    این آزمایش برای مقایسه تاثیر افزودنی های غذایی محرک رشد رکسارسون، آویلامایسن و فورمایسین گلد بر عملکرد، ترکیب لاشه و مقادیر هماتولوژی جوجه خروس های گوشتی سویه تجاری راس 308 و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. به این منظور یک جیره پایه به عنوان تیمار شاهد برای هر یک از دوره های آغازین (0 تا 21 روزگی) و رشد (22 تا 42 روزگی) براساس توصیه های 1994NRC، تهیه شد. برای تهیه پنج تیمار آزمایشی دیگر، هر یک از محرک های رشد شامل آویلامایسن (100 گرم در تن)، روکسارسون (200گرم در تن)، مخلوط آویلامایسین و روکسارسون (به ترتیب 100 و 200 گرم در تن) و دو سطح از فورمایسین گلد (5/0 و 2 کیلوگرم در تن) به جیره پایه نیز افزوده شدند. بنابراین 6 تیمار آزمایشی وجود داشت که به هر یک 5 تکرار متشکل از 18 قطعه جوجه اختصاص یافت. پرندگان تا 42 روزگی برروی بستر پرورش یافتند و عملکرد آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تمام محرک های رشد به استثنای فورمایسین گلد 05/0 درصد سبب بهبود نسبی عملکرد پرندگان شدند. افزایش وزن پرندگان تغذیه شده با مخلوط آویلامایسین و روکسارسون نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی بیشتر ولی غیرمعنی دار بود. درصد لاشه قابل طبخ و ران به ترتیب تحت تاثیر مصرف آویلامایسین و فورمایسین گلد (05/0 درصد) قرار گرفت (05/0P<). ترکیبات محرک رشد به ویژه فورمایسین گلد در مقایسه با جیره شاهد سبب کاهش معنی دار مقدار کلسترول خون پرندگان شدند (05/0P<). افزودنی های محرک رشد فوق تاثیر معنی دار بر مقدار پروتئین، تری گلیسرید، اسید اوریک، هماتوکریت و گلوکز سرم خون پرندگان نداشتند. افزودن ترکیبات محرک رشد به ویژه آویلامایسین و مخلوط آن با روکسارسون سبب کاهش pH چینه دان شد. براساس نتایج این آزمایش محرک های رشد رکسارسون، آویلامایسین و مخلوط آنها بدون تاثیر بر مصرف خوراک سبب بهبود نسبی وزن پرندگان و کاهش نسبی هزینه تولید هر کیلوگرم گوشت می شوند.
    کلیدواژگان: آویلامایسین، روکسارسون، فورمایسین گلد، جوجه گوشتی
  • زهرا تراز، بهروز دستار صفحه 114
    این آزمایش جهت بررسی اثر مکمل ال کارنیتین در جیره های با سطوح متفاوت پروتئین بر عملکرد، ترکیب لاشه و مقادیر فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی انجام شد. برای این منظور دو جیره غذایی پایه شامل جیره با پروتئین متعادل و جیره کم پروتئین برای هر یک از دوره های آغازین و رشد براساس توصیه های 1994NRC، تهیه شد. در دوره آغازین جیره با پروتئین متعادل دارای انرژی 2900 کیلو کالری در کیلوگرم و پروتئین خام 84/20 درصد و جیره کم پروتئین دارای انرژی 2968 کیلوکالری در کیلوگرم و پروتئین خام 76/18 درصد بود. در دوره رشد جیره با پروتئین متعادل دارای انرژی 3000 کیلوکالری در کیلوگرم و پروتئین خام 75/18 درصد و جیره کم پروتئین دارای انرژی 3061 کیلوکالری در کیلوگرم و پروتئین خام 88/16 درصد بود. سپس هر یک از جیره های پایه با مقادیر متفاوتی از ال کارنیتین نیز مکمل و به 360 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری راس 308 تغذیه شدند. جوجه ها برای مدت 42 روز بر روی بستر پوشالی پرورش داده شدند. داده های آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 شامل 2 سطح پروتئین (جیره با پروتئین متعادل و جیره کم پروتئین) و 3 سطح ال کارنیتین (صفر، 125 و 250 میلی گرم در کیلوگرم) تجزیه واریانس شدند. به هر یک از 6 تیمار آزمایشی تعداد 4 تکرار متشکل از 15 قطعه جوجه گوشتی اختصاص یافت. نتایج آزمایش نشان داد استفاده از جیره کم پروتئین سبب کاهش معنی دار وزن بدن و افزایش چربی حفره بطنی جوجه های گوشتی شد (05/0P). استفاده از مکمل ال کارنیتین به مقدار 125 میلی گرم در کیلوگرم خوراک افزایش معنی دار افزایش وزن بدن و راندمان لاشه قابل طبخ جوجه های گوشتی شد (05/0P). کاهش سطح پروتئین جیره و همچنین استفاده از مکمل ال کارنیتین در جیره بر غلظت کلسترول، پروتئین کل، آلبومین، تری گلیسرید، گلوکز و اسید اوریک خون جوجه های گوشتی تاثیر معنی دار نداشت.
    کلیدواژگان: ال کارنیتین، پروتئین، فراسنجه های خونی، جوجه گوشتی
  • بهمن پریزادیان کاوان، یوسف جعفری آهنگری، سعید زره داران صفحه 123
    هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سطوح مختلف ویتامین های E و C در رقیق کننده های شیر و تریس بر خصوصیات اسپرم قوچ آتابای در شرایط مایع بود. منی از شش راس قوچ جمع آوری و بلافاصله با هم مخلوط شدند. نمونه های منی در رقیق کننده های شیر و تریس تیمارهای مختلف را دریافت نمودند. خصوصیات اسپرم، شامل درصد اسپرم های متحرک و زنده مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمایش به صورت فاکتوریل 5×3×3 با استفاده از طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارها شامل سطوح مختلف ویتامین E (صفر، 30 و 60 میکروگرم در میلی لیتر)، ویتامین C (صفر، 150 و 300 میکروگرم در میلی لیتر) و زمان های مختلف نگهداری (صفر، 4، 8، 12 و 24 ساعت) بودند. نتایج نشان داد که تاثیر ویتامین E بر درصد تحرک و زنده مانی اسپرم ها در رقیق کننده های شیر و تریس معنی دار بود (01/0>P). تاثیر ویتامین C بر درصد تحرک اسپرم ها در رقیق کننده تریس معنی دار بود (05/0>P). اثر زمان های مختلف نگهداری (صفر، 4، 8، 12 و 24 ساعت) بر درصد تحرک و زنده مانی اسپرم ها در رقیق کننده های شیر و تریس معنی دار بودند (01/0>P). مقایسه میانگین بر اساس آزمون دانکن نشان داد که بیشترین درصد تحرک (42/69 درصد) و زنده مانی اسپرم ها (62/71 درصد) در رقیق کننده تریس حاوی 30 میکروگرم در میلی لیتر ویتامین E، به دست می آید. بنابراین به منظور نگهداری اسپرم قوچ آتابای در شرایط مایع استفاده از ویتامین های E و C در رقیق کننده تریس و استفاده از ویتامینE در رقیق کننده شیر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: خصوصیات اسپرم، ویتامین E، ویتامین C، قوچ آتابای
  • بهمن پریزادیان کاوان، یوسف جعفری آهنگری، سعید زره داران صفحه 132
    هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سطوح مختلف ویتامین های E و C در رقیق کننده های شیر و تریس بر خصوصیات اسپرم قوچ آتابای در شرایط منجمد بود. منی از شش راس قوچ آتابای با استفاده از مهبل مصنوعی جمع آوری گردید و سپس نمونه های مناسب با هم مخلوط شدند. نمونه های منی تحت تاثیر تیمارهای مختلف در رقیق کننده های شیر و تریس قرار گرفتند و خصوصیات اسپرم ها، شامل درصد اسپرم های متحرک و زنده به وسیله میکروسکوپ الکترونیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. عامل اول، سطوح مختلف ویتامین E (0، 30 و 60 میکروگرم در میلی لیتر) و عامل دوم، سطوح مختلف ویتامین C (0، 150 و 300 میکروگرم در میلی لیتر) بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که تاثیر ویتامین E بر درصد تحرک و زنده مانی اسپرم ها در رقیق کننده های شیر و تریس معنی دار بود (01/0>P). تاثیر ویتامین C بر درصد تحرک و زنده مانی اسپرم ها در رقیق کننده های شیر و تریس معنی دار نبود (05/0
    کلیدواژگان: ویتامین های E و C، خصوصیات اسپرم، شرایط منجمد، قوچ آتابای
  • علی مهدوی، مجتبی زاغری، مجتبی زاهدی فر، علی نیکخواه، علیرضا آقا شاهی صفحه 139
    این آزمایش به منظور شناخت ارزش تغذیه ای پوسته پسته خشک شده و امکان استفاده از آن در تغذیه بره های پرواری انجام شد. به این منظور تجزیه های شیمیایی و معدنی کاملی از پوسته پسته و همچنین آزمایش تولید گاز، آزمایش تعیین تجزیه پذیری پروتئین خام به روش های کیسه های نایلونی و تعیین قابلیت هضم ماده خشک به روش حیوان زنده و روش آزمایشگاهی انجام گردید. این ضایعات حاوی 7/1 مگاکالری در هر کیلوگرم ماده خشک انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام، چربی خام، کلسیم و فسفر آن به ترتیب 67/10، 50/4، 53/0 و 08/0 درصد و تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتئین خام آن به ترتیب 06/74 و 14/76 درصد بوده و قابلیت هضم ماده آلی در ماده خشک آن 02/46 درصد است. به منظور امکان استفاده از پوسته پسته خشک شده و تعیین سطح مطلوب مصرف آن در تغذیه دام، سطوح مختلف 0، 10، 15، 20، 25، 30، و 35 درصد پوسته پسته خشک شده در قالب یک طرح کاملا تصادفی با هفت تیمار بر عملکرد پروار 70 راس بره افشاری 6 ماهه (میانگین وزن 21/1±9/35 کیلوگرم) آزمایش گردید. ضریب تبدیل غذایی برای تیمار های فوق به ترتیب 56/8، 23/8، 60/8، 54/8، 60/8، 18/9 و 23/9 بود که تا تیمار 5 (حاوی 25 درصد پوسته پسته) تفاوت معنی داری با گروه کنترل نداشت. در پایان 90 روز دوره پروار، دام ها کشتار و ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، امتیاز بدنی، ضریب تبدیل و فراسنجه های مربوط به تفکیک لاشه اندازه گیری گردیدند. نتیجه آزمایش ها همراه با برآورد اقتصادی نشان داد که مصرف بقایای پسته تا 25 درصد ماده خشک مصرفی بره های پرواری میسر می باشد.
    کلیدواژگان: پوسته پسته، عملکرد پروار، ترکیبات لاشه و بره
  • مهدی مخبریوسف آباد، جلیل شجاع، صادق علیجانی، مرتضی بهروز لک صفحه 149
    به منظور ارزیابی خصوصیات کیفی الیاف پشم نسل اول و دوم گوسفندان آمیخته آرخارمرینوس× قزل (ArGh) و آرخارمرینوس× مغانی (ArMo)، از تعداد 451 راس گوسفند آمیخته متولد سال های 1378 تا 1383 و در سن یک سالگی نمونه برداری شد. نمونه ها در آزمایشگاه تکنولوژی الیاف برای برخی از صفات به خصوص قطر تار پشم ()، ضریب تغییرات قطر تارها (درصد)، طول دسته الیاف پشم ناشور(سانتی متر) و درصد تارهای حقیقی، مدولائی () و کمپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین های صفات مذکور در نسل اول آمیخته های ArGh به ترتیب 36/3 ±10/27 میکرون، 84/7 ± 60/36 درصد، 06/4 ± 81/11 سانتی متر و 32/9 ±31/91، 90/6± 27/7 و 03/3 ± 40/1 درصد و در نسل دوم همین آمیخته ها به ترتیب 41/3 ± 33/26 میکرون، 36/9 ± 64/34 درصد، 36/9 ± 15/10 سانتی متر و 70/4 ± 41/95، 85/5 ± 39/3 و 65/2 ± 01/2 درصد برآورد گردیدند و به همین طریق برای نسل اول دورگ های ArMo به ترتیب برابر 11/4 ± 18/26 میکرون، 63/8 ±19/36 درصد، 34/3 ±95/10 سانتی متر و 28/9 ± 90/88، 76/7 ± 81/8 و 47/2 و 27/2 درصد و برای نسل دوم آنها به ترتیب 7/3 ±99/26 میکرون، 53/14 ± 52/36 درصد، 92/2 ± 09/10 سانتی متر و 33/6 ± 55/96، 54/4 ± 24/3 و 99/4 ± 82/2 درصد به دست آمدند. با بررسی روند تغییر در کیفیت سفره پشم در نسل اول و دوم آمیخته ها و مقایسه آنها با استانداردهای بین المللی پشم قالی، ملاحظه می شود که کیفیت پشم گوسفندان آمیخته در نسل دوم تشابه بیشتری را به استانداردهای صنعت فرش و نساجی نشان می دهند، اما برای رسیدن به این استانداردها، نیاز به کارهای اصلاحی بیشتر وجود دارد.
    کلیدواژگان: آرخارمرینوس، قزل، مغانی، آمیخته، صفات پشم
  • علوم گیاهی
  • رضا رمضان نژاد قادی، محمدرضا پریشانی فروشانی صفحه 157
    منطقه باستانی میمند با وسعت حدود 69600 هکتار در 38 کیلومتری شمال شرق شهرستان شهر بابک استان کرمان واقع می باشد. سیمای منطقه متشکل از پیکره ای کوهستانی به همراه گستره ای از دشت ها و تپه ماهورهای باز در بخش جنوبی بوده، که امتداد کوه های مرکزی ایران و دنباله شیرکوه یزد می باشد. دامنه تغییرات ارتفاعی منطقه بین 1860 الی 2850 متر و دامنه تغییرات دمایی آن بین 8/17- تا 4/40 درجه سانتی گراد متفاوت است. به منظور معرفی گونه های دارویی و معطر منطقه، از فروردین سال 1383 تا اردیبهشت سال 1385، گیاهان جمع آوری شده از منطقه پس از انتقال به هرباریوم با استفاده از فلورهای مختلف مورد شناسایی قرار گرفتند. سپس با استفاده از اطلاعات محلی حاصل از مصاحبه ها و پرسشنامه ها و نیز کتب مرتبط، به ثبت مشخصات دارویی آنها اقدام گردید. در این بررسی 105 گونه دارویی متعلق به 90 جنس و 42 تیره گزارش شده است. بیشترین تعداد گونه های دارویی متعلق به تیره های نعناع با 12 گونه و گل سرخ با 11 گونه می باشد. علاوه بر این در این پژوهش، نام علمی، نام فارسی و انگلیسی، تیره، فرم رویشی، قسمت های مورد استفاده و خواص مهم دارویی گیاهان شرح داده شده است.
    کلیدواژگان: گیاهان دارویی، میمند، خواص دارویی
  • مهندسی آب و آبخیزداری
  • مهدی ذاکری نیا، تیمور سهرابی، مهدی شهابی فر، فریبرز عباسی، محمدرضا نیشابوری صفحه 166
    پدیده جذب آب توسط ریشه در مدل های هیدرولوژیکی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی این تحقیق مشخص نمودن نقش بخش های مختلف ریشه در جذب آب در شرایط رطوبتی مختلف لایه های خاک می باشد. 11 لایسی متر با قطر 25 و ارتفاع 100 سانتی متر انتخاب و به سه دسته تقسیم بندی شد. چهار لایسی متر در دسته اول قرار داشت که با استقرار لایه های شن هر کدام به چهار لایه مجزا تقسیم شده بود. دسته دوم و سوم نیز به ترتیب شامل چهار و سه لایسی متر بدون لایه بندی خاک در نظر گرفته شد. آبیاری لایه ها در لایسی مترهای دسته اول و دوم به طریق زیرسطحی و در دسته سوم به روش ثقلی انجام گردید. تنش رطوبتی در دسته اول و دوم با کاهش تعداد لایه های تحت آبیاری از بالای لایسی مترها صورت پذیرفت. در دسته سوم نیز به ترتیب آبیاری کامل، کم آبیاری های 20 و 40 درصد اعمال گردید. با اندازه گیری های انجام شده، نقش ریشه های لایه های تحتانی در جذب آب به هنگام وقوع تنش رطوبتی در لایه های فوقانی مشخص گردید. صرف نظر از چگالی طول ریشه کمتر در لایه های عمقی مرطوب، این توانایی در گیاه وجود داشت که با افزایش فعالیت ریشه و جذب بیشتر آب از آنها، با کمبود آب در لایه های فوقانی مقابله و نیاز آبی خود را جبران نماید. بررسی داده های جذب آب در دسته سوم نیز نشان داد که با شدت یافتن کم آبیاری، درصد جذب آب توسط لایه فوقانی که تحت آبیاری قرار می گیرد، بیشتر می شود.
    کلیدواژگان: تنش رطوبتی، جذب آب توسط ریشه و لایه بندی
  • محمد ابراهیم یخکشی، بهرام ثقفیان، حسین صدقی، هدایت فهمی، حبیب موسوی جهرمی صفحه 179
    برای افزایش کارآیی سیستم های هشدار سیل در حوضه های کوهستانی کوچک و متوسط که زمان پاسخ حوضه کوتاه بوده و سیل های ناگهانی اتفاق می افتد پیش بینی کمی بارش کوتاه مدت ضروری است. پیش بینی کمی و کوتاه مدت بارش، زمان پیش هشدار را در یک سیستم هشدار سیل افزایش می دهد و آن را قابل اعتماد می سازد. پیش بینی دقیق بارش یکی از مشکل ترین موضوعات در هواشناسی است. در این مقاله یک مدل شبکه عصبی برای پیش بینی بارش کوتاه مدت 15 ایستگاه باران سنجی حوضه سد گلستان یک در حوضه گرگان رود واقع در استان گلستان ارائه می شود. داده های ساعتی بارش و نیز سایر پدیده های هواشناسی با یک شبکه عصبی پرسپترون چند لایه پیشرو1 با الگوریتم آموزش پس انتشار2 خطا برای پیش بینی یک ساعته بارش آموزش داده شد و برای پیش بینی نقطه ای تا 2 ساعت برای هر ایستگاه آزمون گردید. نتایج مدل عصبی با روش مرسوم پیش بینی از نوع پایا3 مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که دقت پیش بینی مدل شبکه عصبی در مقایسه با روش پایا بهتر است. استفاده از پارامترهای رطوبت و دما نیز پیش بینی را بهبود می دهد. مدل قادر است پیش بینی بارش را در طول رگبار به هنگام نماید و برای حوضه های با زمان تمرکز 3 ساعت و بیشتر کارآیی دارد. خروجی مدل پیش بینی بارش می تواند با یک مدل بارش- رواناب در زمان واقعی پیوند زده شود وبا دقت قابل قبولی زمان پیش هشدار سیل را به میزان 2 ساعت بهبود ببخشد.
    کلیدواژگان: پیش بینی بارش، هشدار سیل، شبکه های عصبی، زمان پیش هشدار، حوضه سد گلستان 1
  • جعفر مامی زاده، محمدعلی بنی هاشمی، سیدعلی ایوب زاده، سیدعلی اکبر صالحی نیشابوری، رشید جمشیدی صفحه 191
    این تحقیق جهت بررسی پدیده رسوب گذاری به صورت دلتا در مخازن سدها با استفاده از انجام آزمایش در یک فلوم آزمایشگاهی صورت گرفته است. رسوب گذاری به صورت دلتا در مخزن، تابع متغیرهایی از جریان، رسوب، هندسه رودخانه و مخزن می باشد. در این پژوهش اثر برخی از این متغیرها شامل دبی جریان آب و رسوب در رودخانه، عمق آب در مخزن و زاویه بازشدگی بخش ابتدایی مخزن بر نحوه شکل گیری و پیشروی دلتا در مخزن و در طول فرآیند مورد مطالعه قرار گرفته است. تغییرات زمانی بالا آمدگی بستر و میزان پیشروی پایه و تاج دلتا در مقاطع مختلف مشاهده و اندازه گیری شد. نتایج آزمایشگاهی به دست آمده از هر یک از آزمایش ها نشان داد که میزان پیشروی تاج دلتا با یک تابع نمایی با نمای 624/0 قابل پیش بینی است. زاویه ایستایی مصالح رسوبی که شامل ذرات پودر سیلیس با متوسط اندازه 1 میلی متر بود، در حالت مستغرق بین 30 تا 40 درجه تعیین گردید. با استفاده از آنالیز ابعادی و تحلیل داده های حاصل از آزمایش ها و با به کارگیری نرم افزار SPSS، مدل رگرسیون خطی چندمتغیره برای پیشروی پایه و تاج دلتا به صورت تابعی از چهار متغیر بدون بعد زمان، دبی جریان، دبی رسوب و عمق آب در مخزن به دست آمد. با توجه به پیش بینی ضعیف مدل رگرسیون خطی در شرایط ابتدایی پیشروی، یک مدل نمایی برای این محدوده مورد ارزیابی قرار گرفت. لذا مدل ترکیبی با تلفیق مدل رگرسیون خطی و مدل نمایی به ترتیب برای شرایط ابتدایی و پس از آن مورد توجه قرار گرفت. آنالیز آماری مدل ترکیبی نشان داد که میانگین و انحراف معیار شاخص نسبت اختلاف (λ) برای پایه به ترتیب برابر با 99/0 و 139/0 و برای تاج برابر با 005/1 و 211/0 می باشد که گویای دقت مدل می باشد. تحلیل حساسیت مدل ترکیبی نشان داد که شاخص λ برای پایه و تاج به تغییرات عمق آب در مخزن و دبی آب حساس نیست. لیکن این شاخص برای پایه نسبت به مقادیر زیاد دبی رسوب و برای تاج به مقادیرکم دبی رسوب وابسته است.
    کلیدواژگان: مطالعه آزمایشگاهی، رسوب گذاری، مخزن، پیشروی دلتا
  • حمیده حسینی صفا، سعید مرید صفحه 203
    از مهمترین اجزاء رفتاری خشکسالی ویژگی های شدت- وسعت خشکسالی می باشد و براساس آن تمهیدات لازم برای برخورد و کاستن از اثرات آن فراهم می گردد. در این مقاله وضعیت خشکسالی در استان تهران از دیدگاه شدت و وسعت و با استفاده از منحنی های شدت- مساحت- فراوانی (SAF) و شاخص بارندگی استاندارد شده سه ماهه (SPI) مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور نقشه های ماهانه خشکسالی طی سال های 50-1349 تا 84-1383 تهیه و تغییرات مکانی آنها ارزیابی شده است. نتایج نشان داد که خشکسالی سال های50-1349، 61-1360 و 68-1367 دوره بازگشتی حدود 3 تا 5 سال، خشکسالی های 69-1368، 78-1377 و 79-1378، دوره بازگشت 10 تا 20 سال در آخر خشکسالی سال 76-1375 که شدیدترین سال خشک در دوره مورد مطالعه بوده است، دوره بازگشت صد ساله را داشته است. نتایج حاصل می تواند الگو مناسبی از رفتار مکانی خشکسالی در استان باشد، هر چند در تفسیر آنها توجه به رفتار مکانی خشکسالی در هر ماه نیز ضروری است.
    کلیدواژگان: خشکسالی، منحنی شدت، مساحت، فراوانی، SPI، استان تهران
  • علیرضا واعظی، حسینعلی بهرامی، سیدحمیدرضا صادقی، محمدحسین مهدیان صفحه 213
    رواناب نقشی مهم در کاهش رطوبت خاک و عملکرد محصول در خاک های نواحی نیمه خشک دارد. بنابراین بررسی تغییرات مکانی رواناب و عوامل موثر بر آن برای ارائه راهکاری جهت کاهش رواناب اهمیت بسیار دارد. این پژوهش بر اساس اندازه گیری های صحرایی رواناب به منظور تعیین تغییرات مکانی رواناب و عوامل موثر بر آن در خاک های آهکی ناحیه نیمه خشک انجام گرفت. آزمایش در بخشی از زمین های دیم شهرستان هشترود در جنوب استان آذربایجان شرقی در سال 85-1384 انجام گرفت. منطقه مورد بررسی به ابعاد 30×30 کیلومتر بود که 36 شبکه به ابعاد 5×5 کیلومتر در آن در نظر گرفته شد. در هر شبکه سه کرت استاندارد با فاصله 2/1 متر ایجاد و مقدار رواناب در رخدادهای طبیعی باران اندازه گیری شد. براساس نتایج، خاک های منطقه با بافت لوم رسی و دارای 67/12 درصد آهک هستند. طی دوره دو ساله از 96 رخداد باران با مدت بیشتر از 30 دقیقه، 41 رخداد در تولید رواناب در کرت ها موثر بود. مقدار رواناب سالانه در 36 شبکه مورد بررسی از 123/137 تا 072/482 لیتر در کرت تغییر کرد و میانگین آن 157/327 لیتر در کرت بود. نتایج نشان داد که از بین ویژگی های خاک تنها تاثیر شن درشت، ماده آلی و آهک بر رواناب معنی دار (001/0، P<63/0=2R) است. رواناب به طور مکانی در سطح منطقه تغییر کرد. تغییرپذیری مکانی رواناب با مدلی کروی با شعاع تاثیر 42/2 کیلومتر شبیه سازی شد. الگوی تغییرات مکانی رواناب شبیه تغییرات مکانی آهک (کروی با شعاع تاثیر 42/2 کیلومتر) در سطح منطقه بود. با افزایش آهک در سطح منطقه، مقدار رواناب به طور مکانی افزایش یافت.
    کلیدواژگان: تغییرات مکانی، خاک آهکی، رواناب، ناحیه نیمه خشک
  • گزارش کوتاه علمی
  • میرمعصوم عراقی، کامران رهنما، کامبیز مشایخی صفحه 226
    این مطالعه با هدف بررسی علل گیاهچه میری برخی از گیاهچه های نارون چینی کاشته شده در دانشکده کشاورزی گرگان و جداسازی عامل یا عوامل آن انجام شد. برای این منظور در بهار سال 1384 برخی از گیاهچه های خشکیده یا در حال خشک شدن به آزمایشگاه منتقل گردیدند. قطعاتی از ریشه، طوقه و ساقه گیاهچه های مزبور، شستشو و با هیپوکلریت سدیم 5/0 درصد ضدعفونی و قطعات 10-5 میلی متری از این اندام ها در محیط کشت سیب زمینی- دکستروز- آگار شد و تحت شرایط استاندارد نگهداری گردید. بررسی خصوصیات میکروسکوپی و ماکروسکوپی نشان داد که جدایه ها متعلق به قارچ Fusarium spp. هستند. شناسایی جدایه ها پس از خالص سازی آنها روی آب آگار 2 درصد با روش تک اسپور، براساس ویژگی های مهم ظاهری از قبیل نوع و رنگ پرگنه، شکل میکروکنیدیوم ها و ماکروکنیدیوم ها و تشکیل کلامیدوسپور با استفاده از کلیدهای معتبر انجام شد. پنج جدایه به دست آمده به دو گونه F. solani و F. oxysporum تعلق داشتند. برای آزمون بیماری زایی نیز از روش اضافه کردن سوسپانسیون اسپور/ کلامیدوسپور به میزان 25 150 میلی لیتر با غلظت 106 3 (اسپور در هر میلی لیتر) در اطراف ریشه گیاهچه ها استفاده شد. گونه های مزبور برای اولین بار از ایران به عنوان عاملین گیاهچه میری و خشکیدگی نارون چینی گزارش می شوند.