فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 71، امرداد و شهریور 1388)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 71، امرداد و شهریور 1388)

  • 320 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/02/05
  • تعداد عناوین: 28
|
  • اقتصاد کشاورزی
  • حبیبه شرافتمند، مسعود همایونی فر، حسین مهرابی بشرآبادی، علی اکبر باغستانی صفحه 1
    سرمایه به عنوان یکی از محدودترین نهاده ها در کشاورزی ایران فرآیند ایجاد ارزش افزوده را تحت تاثیر قرار می دهد. نرخ بازدهی سرمایه به عنوان شاخصی از کارایی سرمایه مطرح است، بر این اساس در این مطالعه نرخ بازده سرمایه در زیربخش های کشاورزی با استفاده از آمارهای سری زمانی موجودی سرمایه طی سال های 84-1338 با استفاده از تکنیک تابع تولید تعیین شده است. نتایج نشان می دهد بهترین فرم تابع تولید برای بخش زراعت و باغبانی کاب داگلاس، برای بخش دام داری ترانسندنتال، برای بخش شیلات و جنگل کاب داگلاس می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که متوسط نرخ بازده سرمایه در زیربخش های زراعت و باغبانی، دام داری، جنگل و شیلات به ترتیب 7/1، 8/3، 42/0 و 21/0 واحد می باشد.جمع بندی نتایج بیانگر آن است که با توجه به بالا بودن بازده سرمایه در هر یک از زیربخش ها، امکان بالقوه جذب سرمایه به آنها وجود دارد.
    کلیدواژگان: موجودی سرمایه، تابع تولید، بهره وری سرمایه، ICOR، کشاورزی
  • خاکشناسی
  • فرهاد خرمانی، سمیه شمسی صفحه 14
    رشد فز اینده جمعیت، تقاضا بر ای مواد غذایی را افز ایش داده و موجب گسترش کشت متراکم و تخر یب پوشش های طبیعی سطح زمین، به خصوص جنگل ها شده است. تحقیقات نشان می دهد تغییراتی که پس از این تخریب اتفاق می افتد موجب کاهش کیفیت خاک خواهد شد. به منظور مطالعه تاثیر پوشش های مختلف بر پارامترهای کیفیت خاک، اراضی لسی شرق استان گلستان، حوزه آب خیز آق سو انتخاب شد. تعداد 4 پروفیل با 3 تکرار در کاربری های جنگل طبیعی بلوط، جنگل مصنوعی کاج، جنگل مصنوع ی سرو و زراعی حفر شد و مورد مطالعه قرار گرفت و از افق های مختلف تعدادی نمونه جهت مطالعات فیزیکوشیمیایی و تعدادی جهت مطالعات میکروسکوپی برداشته شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مقدار در پوشش های مختلف مقادیر متفاو تی دارد و بیشترین مقدار آن در کاربر ی جنگل (MWD) میانگین وزنی قطر خاک دانه 0 میلی متر بود. کمترین مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی، / 1 میلی متر و کمتر ین مقدار آن در کاربر ی زراعی 31 / طبیعی بلوط 6 28 سانتی مول بر کیلوگرم خاک، 177 میکروگرم دی اکسید کربن بر / تنفس میکروبی و کربن آلی در کاربری زراعی و به ترتیب 4 1 درصد بود. میزان مواد آلی در منطقه جنگلی به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از زمین های زراعی است. / گرم خاک در روز و 32 مطالعه تکامل پروفیل خاک نیز نشان داد که خاک های جنگلی تکامل یافته ترند، به طوری که خاک های مناطق جنگل طبیعی تحت طبقه بندی شده و دارای افق آرجیلیک توسعه یافته بودند ولی خاک های زراعی دارای تکامل Calcic Haploxeralfs عنوان طبقه بندی شدند. خاک های جنگل مصنوعی نیز دارای افق مالیک و Typic Xerorthents کمتری بودند و تحت عنوان بوده و تکامل متوسطی داشتند. خصوصیات میکرومورفولو ژی خاک نیز می تواند در Typic Calcixerolls طبقه بندی بررسی تغییرات تحول خاک تحت تاثیر پوشش های مختلف کمک کند. در جنگل طبیعی پایداری اراضی بیشتر سبب به وجود آمدن افق آرجیلیک با بیفابریک لکه ای و کر یستالی در افق کلسیک زیرین شده است در حالی که در خاک های سایر کاربری ها بی فابریک در تما م افق ها کریستالیتیک بوده و نشان دهنده نبود آب شویی کافی کربنات و به دنبال آن انتقال نیافتن رس است. در کاربری زراعی به دلیل فرسایش شدید افقهای سطحی، افق غنی از آهک زیرین پدیدار نموده و مانع تکامل پروفیل شده است.
    کلیدواژگان: کیفیت خاک، پوشش گیاهی، میکرومورفولوژی خاک
  • فرهاد خرمالی، رضا قربانی صفحه 27
    حوزه های آبخیز نرم آب، آق سو و شوردره واقع در شرق استان گلستان که از حوزه های آبخیز مهم به لحاظ ایجاد سیلاب و نیز خطرات فرسایشی زیاد آنها می باشد به منظور بررسی خصوصیات خاکها و کانی شناسی رس انتخاب شدند. مواد مادری غالب خاک در هر سه منطقه رسوبات لسی می باشد. مناطق مذکور از لحاظ اقلیم و پوشش گیاهی تفاوتهای زیادی دارند. از منطقه شوردره به طرف آق سو و در نهایت نرماب ریزشهای جوی افزایش، دما و تبخیر و تعرق کاهش و پوشش گیاهی از مرتعی ضعیف به جنگل انبوه تغییر می کند. کلیه پارامترهای خاک تفاوتهای معنی داری در سه منطقه نشان می دهند. کربن آلی، رس، سیلت ریز و درصد اشباع رطوبتی، نیتروژن کل و فسفر خاک با مساعدتر شدن شرایط خاکسازی در منطقه نرماب زیاد می شود. pH، هدایت الکتریکی، در صد شن، آهک و پتاسیم خاکها نیز به طور معنی داری با افزایش ضریب P/ET (نسبت نزولات سالانه به تبخیر و تعرق پتانسیل گیاه) در منطقه نرماب کاهش می یابند. کانی شناسی رس نشان داد ایلیت و کلریت و مقداری کائولینیت کانی های غالب مواد مادری را در این مناطق تشکیل می دهد. با افزایش بارندگی (P/ET) و تغییر سایر عوامل فیزیکوشیمیایی از مقدار ایلیت و کلریت کاسته و کانی های اسمکتیت، ورمی کولیت و مخلوط ایلیت- ورمی کولیت افزایش چشمگیری می یابند. بیشترین مقدار اسمکتیت در منطقه آق سو دیده می شود که به نظر می رسد با افزایش آبشویی و خروج پتاسیم از لایه های ایلیت این کانی به اسمکتیت تغییر یافته است. ورمیکولیت نیز در هر دو منطقه آق سو و نرماب دیده می شود ولی در منطقه نرماب به دلیل pH پایینتر و یا قلیائیت کمتر خاک پایدارتر است.
    کلیدواژگان: کانی شناسی رس، ردیف اقلیمی، لس
  • شیلات
  • مریم باغفلکی، سیدعباس حسینی، محمدرضا ایمانپور، محمد سوداگر، فردین شالویی، مسعود ایری صفحه 39
    این مطالعه در یک دوره 5 ماهه از فروردین تا مرداد 1385 در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان استخوانی (کلمه سیجوال، در 5 کیلومتری شرق بندرترکمن) انجام شد. اثر تراکم کشت مولدین کپور دریایی Cyprinus carpioبر برخی معیارهای رشد لاروی و بچه ماهی تا وزن حدود 10-8 گرمی دراستخرهای خاکی در چهار تیمار 400، 350، 300، 250 مولد در هکتار (به ترتیب تیمار 1 تا 4) تعیین گردید.استخرها توسط کود حیوانی از نظر غذای زنده غنی سازی شدند. مولدین پس از تزریق در تراکم های 250، 300، 350، 400 قطعه مولد در هکتار با نسبت 2 به 1 مولد نر به ماده بهاستخرها معرفی شدند. نمونه برداری از لارو و بچه ماهیان هر 15 روز یک بار صورت گرفت و در هر نمونه برداری تعداد 100 عدد ماهی از هراستخر صید و در مورد هر ماهی برخی فاکتورهای رشد و میانگین وزن و طول محاسبه شد. میانگین وزن انفرادی بچه ماهیان انگشت قد در آخر دوره پرورش در 4 تیمار به ترتیب 23/0±64/8، 38/0±65/8، 52/0±97/9 و 66/0±45/8 گرم محاسبه گردید. بین تیمار سوم (با تراکم 350 قطعه مولد در هکتار) با سایر تیمارها از نظر وزن و ضریب چاقی اختلاف معنی دار آماری مشاهده شد (05/0P≤). معیار ضریب چاقی در لارو ماهیان در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری نداشت (05/0P≥). در ارتباط با بچه ماهیان، این اختلاف بین تیمار سوم با سایر تیمارها معنی دار بود (05/0P≤). بین تیمارها در بچه ماهیان انگشت قد نرخ رشد ویژه اختلاف معنی داری نشان نداد (05/0P≥). لارو و بچه ماهیان پرورش یافته در تیمار سوم با تراکم 350 قطعه مولد در هکتار، رشد بالاتری نسبت به لارو و بچه ماهیان پرورش یافته در دیگر تراکم ها داشتند. تراکم مولدین برروی بقاء لارو و بچه ماهیان کپور دریایی اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0P≤).
    کلیدواژگان: بازماندگی، تراکم، رشد، کپور دریایی
  • حجت الله جعفریان، مهدی طاعتی کلی، علیرضا نظرپور صفحه 48
    تاثیر پروبیوتیک ها روی لارو ماهی قزل آلای رنگین کمان براساس عملکرد رشد و مصرف غذا (نسبت کارایی غذا) مطالعه شد. 5 گونه از باسیلوس های اسپور داخلی شامل: باسیلوس لیکنی فورمیس، باسیلوس سابتلیس، باسیلوس پلی میکسا، باسیلوس لتروس پروس و باسیلوس سیرکولانس، به عنوان یک مخلوط باکتری های پروبیوتیکی، در 4 غلظت برای مکمل سازی جیره به کار رفت. دافنی ماگنا در استخرهای خاکی پرورش داده شد. آرد دافنی ماگنا (Daphnia magna) جهت تغذیه لاروهای ماهی قزل آلای رنگین کمان استفاده شد. مخلوط باسیلوس های پروبیوتیکی مطابق با دستورالعمل شرکت پروتکسین آکواتک آماده گردید. لاروهای ماهی قزل آلا به میزان 10 درصد وزن بدن و در 6 نوبت در روز تغذیه شدند. 15 عدد حوضچه فایبرگلاسی مدور برای تیمار شاهد و تیمارهای آزمایشی با تکرارهای آن استفاده گردید. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی طراحی گردید. لاروهای ماهی قزل آلا (با وزن متوسط10±75 میلی گرم) با جیره ای (آرد دافنی) که با 105 ×1 (جیره 1D)، 105 ×2 (جیره 2D)، 105 ×3 (جیره 3D)، 105 ×4 (جیره 4D) باکتری در هر گرم غذا مکمل سازی شد، برای مدت 28 روز مورد تغذیه قرار گرفتند. جیره شاهد (CD) با باکتری ها مکمل سازی نگردید. نتایج نشان داد که در همه تیمارهای آزمایشی پارامترهای رشد، به طور معنی دار افزایش پیدا کردند (05/0P<) جیره 1D به طور معنی دار رشد بهتری را با یک ضریب تبدیل غذایی کمتر و نسبت کارایی پروتئین بالاتری را نست به گروه شاهد و دیگر تیمارهای آزمایشی نتیجه داد. هیچ گونه اختلاف معنی داری بین نرخ بقاء تیمار شاهد و تیمارهای آزمایشی مشاهده نگردید (05/0P<). حداقل وزن نهایی در گروه شاهد (32/260 میلی گرم) و حداکثر آن (02/314 میلی گرم) در تیمار جیره 1D بدست آمد. در تیمارهای پروبیوتیکی، کارایی تبدیل غذا افزایش یافت در حالی که غذای نسبی خورده شده به طور معنی دار افزایش یافت (05/0P<). باسیلوس های پروبیوتیکی تاثیرات مثبت معنی داری (05/0P<) را بر نسبت وزن به دست آمده، میانگین رشد روزانه و ضریب رشد حرارتی داشتند. در نتیجه، این آزمایش نشان داد که باسیلوس های پروبیوتیکی به طور عالی پارامترهای رشد و کارایی تغذیه را در لاروهای ماهی قزل آلا افزایش دادند. به علاوه اینکه سطوح مختلف باسیلوس های پروبیوتیکی، عملکردهای متفاوتی را نشان داد.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، لارو ماهی قزل آلا، دافنی، نسبت کارایی پروتئین، کارایی تبدیل غذا
  • محمدرضا ایمانپور، فروغ فندرسکی، معظمه کردحزی صفحه 60
    طی این بررسی که به مدت 3 ماه روی مولدین ماهی کلمه رودخانه گرگانرود صورت پذیرفت ارتباط میان اندازه ماهی با حجم اسپرم دهی، خصوصیات گنادی، پارامترهای اسپرم شناختی (اسپرماتوکریت ‍، تراکم اسپرم و طول دوره تحرک اسپرم) و شاخص هماتوکریت در این ماهی مورد مطالعه قرار گرفت. برای این کار نمونه اسپرم 51 ماهی کلمه توسط سرنگ 5 سی سی جمع آوری و توسط فلاسک یخ سریعا به آزمایشگاه منتقل گردید. با افزایش طول ماهی، وزن گناد به طور معنی داری (01/0P<) افزایش یافت ولی حجم اسپرم دهی ارتباط معنی داری با اندازه ماهی نداشت (05/0 P>). اسپرماتوکریت،تحرک اسپرم، تراکم اسپرم، شاخص گنادوسوماتیک و هماتوکریت تحت تاثیر طول ماهی نبود (05/0 P>). اما ارتباط میان شاخص هماتوکریت با حجم اسپرم دهی مثبت و معنی دار (01/0 P<) بود. همچنین با افزایش وزن گناد تراکم اسپرم به طور معنی داری (05/0 P<) کاهش یافت.
    کلیدواژگان: ماهی کلمه، اندازه ماهی، شاخص گنادوسوماتیک، شاخص هماتوکریت، پارامترهای اسپرم شناختی
  • حسین رحمانی، بهرام کیابی، ابوالقاسم کمالی، اصغر عبدلی صفحه 67
    در این پژوهش برخی ویژگی های زیست شناسی شامل سن، رشد، رابطه طول و وزن، نسبت جنسی، شاخص گنادوسوماتیک و هم آوری جمعیت شاه کولی مهاجر به رودخانه شیرود از فروردین ماه تا اواسط تیر ماه 1384 مورد بررسی قرار گرفت. 412 شاه کولی صید شده در دامنه طولی 6/117 تا 218 میلی متر به وسیله فلس تعیین سن شدند. مطالعه رشد برتالانفی تغییراتی را در میزان رشد بین جنس های نر و ماده نشان داده است. نسبت جنسی نر به ماده 1: 36/2 به دست آمد، که اختلاف معنی داری را نشان می دهد (05/0P≤). میانگین طول و وزن در جنس نر به ترتیب 6/150 میلی متر و 7/24 گرم و در جنس ماده 7/175 میلی متر و 7/41 گرم محاسبه گردید و در تمامی گروه های سنی، میانگین طول و وزن جنس ماده (در 4 گروه سنی 2 تا 5 سال) بیشتر از جنس نر (در 4 گروه سنی 1 تا 4 سال) بوده که از نظر مقایسه طولی اختلاف معنی داری بین دو جنس مشاهده شده (05/0P≤) ولی در مورد وزن بدن اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0P≥، ANCOVA،). اوج منحنی نمایه غده جنسی برای شاه کولی های نر در اواخر اردیبهشت ماه و ماده ها در اواسط خرداد ماه به دست آمد. میزان هم آوری مطلق به طور متوسط 1618±3906 عدد تخمک بوده که با طول و وزن بدن و وزن گناد متناسب و قطر تخمک ها در جمعیت مورد مطالعه بین 052/1 تا 168/1 میلی متر متغیر بود. در نتیجه این پژوهش مشخص شد که این جمعیت نسبت به جوامع دیگر از این گونه در مناطق مختلف، از رشد بهتری برخوردار بوده که می تواند به دلیل شرایط زیستی مطلوب رودخانه شیرود برای مهاجرت این گونه باشد.
    کلیدواژگان: شاه کولی، Chalcalburnus chalcoides، رودخانه شیرود، زیست شناسی
  • محمد محیسنی، مهرداد فرهنگی، عبدالامیر محیسنی، علیرضا میرواقفی، ظهیر شکوه سلجوقی صفحه 77
    دیازینون یک حشره کش مؤثر در کنترل آفات می باشد که استفاده از آن در مزارع کشاورزی مجاور دریاچه ارومیه بسیار متداول است. به رغم وجود این مساله، در ارتباط با نحوه تاثیر این آفت کش بر بقاء Artemia urmiana اطلاعات خاصی وجود ندارد. در این مطالعه، اثر 8 غلظت مختلف آفت کش دیازینون برروی بقاء 3 گروه سنی ناپلیوس تازه تفریخ، 24 و 48 ساعته مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش درقالب یک طرح کاملا تصادفی و در 5 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که سن و سطوح مختلف حشره کش دیازینون تاثیر معنی داری بر میزان بقاء ناپلیوس داشتند (01/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده گروه سنی 48 ساعته نسبت به سطوح مختلف سم دیازینون حساسیت بالایی نشان داده و اختلاف میانگین درصد تلفات در این گروه سنی با گروه های تازه تفریخ و 24 ساعته معنی دار بود (05/0P<). شیب نمودارهای دز- اثر نیز بیانگر حساسیت زیاد ناپلیوس 48 ساعته در مقایسه با دو گروه سنی دیگر بود. 50LC 24 ساعته حاصل از روش Probit برای گروه های سنی تازه تفریخ، 24 و 48 ساعته به ترتیب 6838/9، 6320/9 و 8389/1 میلی گرم در لیتر بود. همچنین مشخص شد که میزان نسبی تلفات در سطوح متوالی غلظت های پایین نسبت به سطوح متوالی غلظت های بالا بیشتر بوده و از این نظر اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0P<). سرعت تکامل لاروی و همچنین نرخ متابولیسمی بالا، از جمله دلایلی است که می توان برای حساسیت گروه سنی 48 ساعته در قیاس با دو گروه سنی دیگر برشمرد.
    کلیدواژگان: Artemia urmiana، حشره کش دیازینون، سن ناپلیوس، حساسیت، 50LC
  • علوم دام
  • علی نوبخت، جعفر پیش جنگ، علی زنبوری، فرحان احدی صفحه 86
    این آزمایش جهت ارزیابی کیفیت تعدادی از مکمل های مواد معدنی و ویتامینی بر عملکرد مرغ های تخم گذار انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با تعداد 192 قطعه مرغ تخم گذار سویه های- لاین W-36 از سن 70 تا 80 هفتگی در 4 تیمار و 4 تکرار انجام گرفت که هر تکرار شامل 12 قطعه مرغ بود. تیمارها شامل تیمار شاهد و تیمارهای دیگر بوده که جیره غذایی تیمار شاهد بدون مکمل های مواد معدنی و ویتامینی در طول دوره آزمایش بود و در جیره های غذایی تیمارهای دیگر از مکمل های معدنی و ویتامینی شرکت های ارس بازار، تولید دارو و داروسازان استفاده شد. این طرح به مدت 10 هفته انجام گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که حذف و یا استفاده از انواع مکمل های مواد معدنی و ویتامینی اثر معنی داری بر عملکرد و کیفیت تخم مرغ ندارد (05/0
    کلیدواژگان: مرغ تخم گذار، عملکرد، کیفیت تخم مرغ، مکمل های مواد معدنی و ویتامینی
  • اکبر یعقوبفر، علی نوری امام زاده، سیدمهدی قمصری، کیوان کرکودی صفحه 95
    این آزمایش به منظور تعیین قابلیت هضم پروتئین خام کنجاله های سویا، آفتاب گردان و کلزا با استفاده از تعداد 44 قطعه خروس های بالغ (سالم و سکوم برداری شده) در قالب طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. مقادیر قابلیت هضم پروتئین برای کنجاله های سویا، کلزا و آفتاب گردان تفاوت معنی داری نشان داد (001/0P<) در نتیجه مقادیر قابلیت هضم ظاهری و حقیقی به ترتیب 53/85 و 71/86، 03/82 و 02/83، 40/83 و 90/84 درصد بود. سکوم برداری خروس های بالغ سبب کاهش قابلیت هضم ظاهری و حقیقی پروتئین به مقدار 78/2 و 94/2 درصد برای کنجاله های سویا، 11/3 و 29/3 درصد برای کنجاله های کلزا و مقدار 06/3 و 31/3 درصد برای کنجاله آفتاب گردان شد (05/0P<). سکوم برداری سبب کاهش اثرات میکروارگانیسم های روده بزرگ بر ترکیبات غیرقابل هضم کنجاله ها و افزایش دقت در برآورد ارزش غذایی کنجاله های آزمایشی شده و این تاثیرات به ترکیبات شیمیایی و کیفیت غذایی کنجاله ها بستگی دارد.
    کلیدواژگان: قابلیت هضم پروتئین، کنجاله سویا، کلزا، آفتاب گردان، خروس بالغ سالم، سکوم برداری
  • فیروز صمدی صفحه 105
    در این پژوهش اثرات گنادوترپین سرم مادیان آبستن و گنادوتروپین جفتی انسان بر عملکرد تولیدمثلی میش های نژاد آتابای در فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی بررسی و به این منظور، 2 آزمایش در این دو فصل انجام شد. در هر آزمایش، تعداد 30 راس میش آتابای با میانگین وزن اولیه 5/1±28 کیلوگرم و میانگین سنی 45/0±5/2 سال به طور تصادفی در 3 گروه 10 تایی مشابه تقسیم شدند. پس ازهم زمان سازی فحلی با استفاده از پروژسترون تزریقی، تیمارهای زیر مورد بررسی قرار گرفتند: گروه اول (شاهد)، میش هایی که فقط سرم فیزیولوژی دریافت کردند، گروه دوم، میش هایی که به میزان 1000 واحد بین المللی هورمون گنادوتروپین سرم مادیان آبستن دریافت کردند و گروه سوم، میش هایی که علاوه بر سرم مادیان آبستن به میزان 500 واحد بین المللی از گنادوتروپین جفتی انسان نیز دریافت کردند. درصد بروز فحلی در فصل تولیدمثلی برای تمام گروه های آزمایشی یکسان بود (05/0P>) اما در فصل غیرتولیدمثلی، درصد بیشتری از میش های گروه 3 فحلی را نشان دادند (05/0P<). میزان آبستنی در فصل غیرتولیدمثلی برای گروه های 1، 2 و 3 به ترتیب 80، 90 و 100 درصد تعیین شد (05/0P<) اما نرخ آبستنی در فصل تولیدمثلی در گروه های آزمایشی معنی دار نبود. طول دوره آبستنی و نیز طول دوره زایش در هر دو فصل برای گروه های دریافت کننده گنادوتروپین ها کمتر ازگروه شاهد بود (05/0P<). در این مطالعه نرخ تک قلوزایی در هر دو آزمایش، برای میش های گروه سوم به طور معنی داری (05/0P<) کمتر از دو گروه دیگر بود اما درصد چند قلوزایی در گروه سوم بیشتر از گروه های اول و دوم بود (05/0P<). درصد بره زایی در فصل تولیدمثلی برای گروه های اول، دوم و سوم به ترتیب 90، 80 و 140 درصد تعیین شد (05/0P<) در حالی که در فصل غیرتولیدمثلی تفاوتی در خصوص درصد بره زایی در بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که درصد فحلی، نرخ آبستنی، طول دوره آبستنی و درصد تک قلوزایی تحت تاثیر فصل قرار ندارند اما طول دوره زایش برای فصول تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی به ترتیب 6، 22، 5 و 27 روز به دست آمد (05/0P<). همچنین، درصد چند قلوزایی و درصد بره زایی در فصل تولیدمثلی بیشتر از فصل غیرتولیدمثلی بود (05/0P<).
    کلیدواژگان: PMSG، HCG، فصل های بهار و پاییز، راندمان تولیدمثلی، میش آتابای
  • علوم و صنایع غذایی
  • امیر دارایی گرمه خانی، حبیب الله میرزایی، یحیی مقصودلو، مهدی کاشانی نژاد صفحه 112
    امروزه تمایل به تولید و مصرف محصولات کم چربی یا عاری از چربی افزایش یافته است. خشک کردن مقدماتی محصول یکی از روش های کاهش جذب روغن در محصولات سرخ شده می باشد. در این پژوهش اثر خشک کردن مقدماتی در سه زمان (10، 20 و 30 دقیقه) بر میزان جذب روغن و خواص کیفی خلال های سرخ شده سه رقم سیب زمینی استان گلستان (آگریا، ساتینا و کنبک) بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سه رقم سیب زمینی از لحاظ میزان جذب روغن با یکدیگر اختلاف دارند که ارقام آگریا و کنبک با 27/14 و 11/14 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار روغن را در بین سه رقم جذب کرده بودند. در رقم آگریا خشک کردن مقدماتی باعث افزایش جذب روغن در مقایسه با نمونه های شاهد شد به طوری که نمونه شاهد با 27/14 درصد روغن کمترین مقدار و نمونه هایی که 10 دقیقه خشک شده بودند با 72/20 درصد بیشترین مقدار روغن را دارا بودند. در رقم کنبک میزان جذب روغن در نمونه های شاهد 11/14 درصد بود و خشک کردن مقدماتی باعث کاهش میزان جذب روغن و بهبود خواص بافتی و رنگ خلال های حاصل شده بود. در رقم ساتینا نیز خشک کردن مقدماتی باعث کاهش جذب روغن شد و با افزایش زمان خشک کردن از میزان جذب روغن کاسته شد، به طوری که نمونه های شاهد و 30 دقیقه خشک شده با مقادیر 46/11 و 83/6 درصد به ترتیب بالاترین و پایین ترین مقدار روغن را دارا بودند. در هر سه رقم، خشک کردن مقدماتی باعث افزایش ماده خشک، شاخص های رنگی و نیروی لازم برای برش خلال ها در مقایسه با نمونه های شاهد شد.
    کلیدواژگان: خلال سیب زمینی، خشک کردن مقدماتی، جذب روغن
  • امیر دارایی گرمه خانی، حبیب الله میرزایی، یحیی مقصودلو، مهدی کاشانی نژاد صفحه 123
    با رشد آگاهی مصرف کنندگان تقاضا برای محصولات غذایی با میزان روغن کمتر افزایش پیدا کرده است. در سال های اخیر تحقیقات بسیاری در زمینه کاهش مصرف چربی در هنگام سرخ کردن عمیق نیز انجام شده است. پوشش دهی مواد غذایی قبل از سرخ کردن یکی از روش های کاهش جذب روغن در محصولات سرخ شده می باشد. در این پژوهش اثر پوشش دهی با مواد هیدروکلوئیدی بر میزان جذب روغن و خواص کیفی خلال های سیب زمینی بررسی شد. نتایج نشان داد که پوشش دهی با مواد هیدروکلوئیدی به علت خاصیت سد کنندگی منجر به کاهش اتلاف رطوبت خلال ها در هنگام سرخ کردن شده و با توجه به نقش کنترل کنندگی آب در میزان جذب روغن، مقدار روغن در همه نمونه های پوشش دهی شده در مقایسه با نمونه شاهد کمتر است. از بین صمغ های مورد مطالعه، مخلوط کربوکسی متیل سلولز و پکتین با غلظت 1 درصد و زانتان با غلظت 5/1 درصد به ترتیب با 40/3 و 43/3 درصد کمترین میزان چربی را دارا بودند. صمغ زانتان در همه غلظت ها میزان کاهش چربی بالایی را نشان داد. بیشترین درصد پوشش دهی به ترتیب مربوط به صمغ های زانتان، کربوکسی متیل سلولز، گوار و پکتین است. بیشترین میزان کاهش افت رطوبت در هنگام سرخ کردن در صمغ های زانتان و پکتین مشاهده شد و کمترین میزان کاهش افت رطوبت در غلظت های مورد مطالعه صمغ گوار دیده شد. پوشش دهی با مواد هیدروکلوئیدی منجر به افزایش مقدار رطوبت خلال های نیمه سرخ شده در مقایسه با تیمار شاهد شد به طوری که زانتان 1 درصد و گوار 1 درصد با 35/0 و 16/0 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان افزایش رطوبت را داشتند.
    کلیدواژگان: خلال سیب زمینی، مواد هیدروکلوئیدی، جذب روغن
  • سید محمد احمدی، مرتضی خمیری*، اصغر خسروشاهی، مهدی کاشانی نژاد صفحه 136

    هدف از این مطالعه، شناسایی فلور لاکتیکی پنیر لیقوان بود، که اولین مرحله به سوی توسعه استارتری است که تولید محصولی سالم و با بافت یکنواخت را از شیر پاستوریزه اجازه خواهد داد. 54 کلنی باکتری اسید لاکتیک از 480 کلنی ایزوله شده از نمونه های پنیر لیقوان انتخاب و سپس ایزوله ها براساس آزمایش های بیوشیمیایی شناسایی گردیدند. و در 6 جنس Lactobacillus، Enterococcus، Sterptococcus، Pediococcus، Leuconostoc و Lactococcus دسته بندی شدند (به ترتیب 5/55، 11/11، 25/9، 55/5، 70/3 و 85/1 درصد و 12 درصد ایزوله ها شناسایی نشدند). L. agilis (13 ایزوله)، L. plantarum (8 ایزوله)، گروه Enterococcus faecium (5 ایزوله)، گونه های غالب در محصول بودند. سایر گونه های Lactobacillus شناسایی شده شامل L. maltaromicus، L. paracasie subsp paracasie، L. intstinalis، L. salvarius و L. acetotolerance (به ترتیب 4، 2، 1، 1 و 1 ایزوله) بودند. همچنین ایزوله هایی از S. thermophilus، S. downei، S. oralis، Enterococcus faecalis،Leu. mesenteroides subsp dextranicum، Leu. mesenteroides subsp mesenteroids، P. inopinatus، P. pentosaceus subsp intermedius شناسایی شدند. براساس نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود که یک استارتر کامل برای تولید پنیر لیقوان، می تواند از گونه های L. agilis، L. plantarum، گروه Enterococcus faecium و گونه هایی از Lactococcus و Leuconostoc تشکیل شود.

    کلیدواژگان: پنیر لیقوان، باکتری های اسید لاکتیک، شناسایی، خصوصیات بیوشیمیایی
  • نرجس آقاجانی، مهدی کاشانی نژاد، مهدی کدیور، سید حسین حسینی صفحه 147
    خشک کردن یکی از پر هزینه ترین مراحل تولید مالت سازی بوده و هدف آن توقف رشد بیولوژیکی دانه، حذف آب برای ثبات انبارداری، حفظ و نگهداری فعالیت آنزیمی و تشکیل عطر و طعم و ترکیبات رنگی است. استفاده از تکنولوژی مایکروفر جهت آب گیری به دلیل داشتن راندمان کارایی و انرژی بالا می تواند مناسب باشد. در این پژوهش دو رقم جو صحرا و دشت برای بررسی اثر دما (40، 55، 70 و 85 درجه سانتی گراد) و نوع خشک کن بر خواص فیزیکوشیمیایی مانند قدرت دیاستاتیک، بازدهی استخراج عصاره آب سرد، بازدهی استخراج عصاره آب گرم، رنگ و pH مالت مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و میانگین داده ها نیز با آزمون LSD و در سطح 5 درصد انجام شد. نتایج استفاده از خشک کن هوای داغ نشان داد با افزایش دما قدرت دیاستاتیک، بازدهی استخراج عصاره آب سرد، بازدهی استخراج عصاره آب گرم و pH کاهش و مقدار رنگ افزایش یافت. بهترین دما برای تولید مالت آنزیمی و غیرآنزیمی به ترتیب در 55 و 85 درجه سانتی گراد بود. نتایج خشک کردن ترکیبی در دمای 55 درجه سانتی گراد خشک کن هوای داغ نشان داد با افزایش توان از 100 وات به 300 وات در مایکروفر، ویژگی های کیفی روندی مشابه خشک کن هوای داغ داشتند.
    کلیدواژگان: مالت، خشک کن هوای داغ، مایکروفر، خشک کردن ترکیبی هوای داغ، مایکروفر
  • مجید علی خانی، مهدی شریفانی، مجید عزیزی، خدایار همتی، سیدجواد موسوی زاده صفحه 158
    به منظور مطالعه اثر برخی ترکیبات طبیعی بر عمر انبارمانی گلابی رقم شاه میوه اصفهان، از پوشش خوراکی موسیلاژ پنیرک و اسانس آویشن استفاده گردید. اسانس آویشن در دو غلظت 250 و 400 میلی گرم در لیتر و موسیلاژ پنیرک در غلظت های خالص و به صورت ترکیبی با روغن بادام به نسبت 5 درصد وزنی استفاده شد. برای بررسی اثر متقابل این دو پوشش نیز در غلظت های ذکر شده به نسبت 20 درصد وزنی موسیلاژ به اسانس آویشن افزوده شد و فساد، سفتی، اسیدیته، اسیدیته کل، طعم و درصد کاهش وزن میوه در زمان های شروع انبارداری، 20، 40 و 60 روز پس از انبارداری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در تیمارهایی که از اسانس آویشن در غلظت های کاربردی یا اضافه شده به موسیلاژ استفاده شد میزان فساد میکروبی میوه کاهش یافت و موجب حفظ سفتی میوه گردید و افزایش مواد جامد محلول در هر مرحله از انبارداری نسبت به شاهد در تیمارهای کاربردی اسانس آویشن دیده شد. تیمار موسیلاژ پنیرک بر اثر حفظ آب میوه، درصد کاهش وزن میوه را بهتر کنترل نمود و موجب افزایش سفتی و کاهش مواد جامد محلول میوه نسبت به شاهد در هر مرحله از انبارداری گردید. هیچ کدام از تیمارها بر میزان اسیدیته میوه اثری نداشتند. تیمار اسانس آویشن به دلیل خواص آنتی اکسیدانی، باعث حفظ رنگ میوه و به دلیل خاصیت طعم دهندگی موجب افزایش طعم میوه در آزمایش پانل گردید. در ضمن اسانس آویشن در دو غلظت کاربردی موجب کاهش آنزیم پراکسیداز و در نهایت جلوگیری از قهوه ای شدن آنزیمی گردید ولی در مقایسه با تیمار اسید آسکوربیک این کاهش چشم گیر نبود.
    کلیدواژگان: اسانس، موسیلاژ، گلابی، آویشن، پنیرک، انبارمانی
  • علی معتمدزادگان، فخری شهیدی، سیدعلی مرتضوی، هاشم پورآذرنگ، شبنم حمزه، سیداحمد شهیدی یاساقی، آزاده قربانی حسن سرایی، الهام خانی پور صفحه 172
    در این پژوهش برای بررسی اثر آنزیم پاپایین بر پروتئین های میوفیبریلار ماهی کیلکا، پروتئین های میوفیبریلار براساس حلالیت در محلول نمکی و حلال نبودن در آب خالص جداسازی شدند. برای هیدرولیز آنزیمی از شرایط فعالیت آنزیمی 300-10 واحد تیروزین به ازای هر گرم پروتئین، زمان 90-5 دقیقه و دمای 80-40 درجه سانتی گراد به کمک طرح آزمایشی CRCD با 4 تکرار در نقطه مرکزی و 5 سطح از هر تیمار استفاده گردید. نتایج در سطح آماری 05/0=α مقایسه میانگین شدند. براساس نتایج به دست آمده، با افزایش فعالیت آنزیم از 10 به 300 واحد تیروزین، درجه هیدرولیز حدود 7 برابر افزایش می یابد. با افزایش درجه حرارت تا حدود 60 درجه سانتی گراد شدت هیدرولیز زیاد می شود ولی پس از آن نرخ رشد هیدرولیز کاهش می یابد و تقریبا ثابت می ماند. با افزایش فعالیت آنزیم و زمان اثر آن بر شدت درجه هیدرولیز افزوده می گردد به طوری که پس از گذشت 90 دقیقه در فعالیت 300 واحد تیروزین درجه هیدرولیز به حدود 15 درصد می رسد. دمای مناسب برای هیدرولیز پروتئین های میوفیبریلار تا رسیدن به میزان مشخصی از هیدرولیز آنزیمی به فعالیت آنزیم بستگی دارد. با افزایش درجه حرارت هیدرولیز از 40 به 60 درجه سانتی گراد میزان هیدرولیز زیاد شده و پس از 60 درجه سانتی گراد با شیب کمتری افزایش می یابد و پس از 65 درجه سانتی گراد تقریبا ثابت باقی می ماند. بررسی اثر آنزیم پاپائین بر میانگین تقریبی طول زنجیر پپتیدی حاصل از هیدرولیز نشان داده که این صفت تحت تاثیر درجه حرارت قرار ندارد بلکه، تابع درجه دوم فعالیت آنزیم و زمان اثر آن می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، طول تقریبی زنجیره ها از کمتر از 10 تا حدود 80 متغیر است. کمترین طول زنجیره در فعالیت های بالای آنزیمی و یا زمان های طولانی مشاهده می گردد. نتایج این آزمایش ها و آزمایش های تکمیلی نشان می دهند که می توان با هیدرولیز آنزیمی پروتئین های مییوفیبریلار ماهی کیلکا ویژگی های آن را بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: کیلکا، پروتئین میوفیبریلار، پاپایین، هیدرولیز
  • رضا فرهوش، سمانه پژوهان مهر، هاشم پورآذرنگ صفحه 182
    در این پژوهش ارقام رایج کانولا در ایران (اوکاپی، هایولا 401، زرفام و طلایه) از مناطق تولید (استان های خراسان رضوی، گلستان، مازندران، تهران و فارس) تهیه و روغن آنها پس از خشک کردن، استخراج شد. ساختار اسید چربی روغن ارقام یاد شده مرکب از 2/7 تا 0/8 درصد اسیدهای چرب اشباع، 7/61 تا 4/67 درصد اسیدهای چرب تک غیراشباع و 6/23 تا 3/29 درصد اسیدهای چرب چند غیراشباع بود. به استثنای روغن ارقام زرفام تهران و هایولای گلستان با اعداد پراکسید کمتر از 20/1، روغن سایر ارقام دارای اعداد پراکسید بیش از 0/2 بودند. بیشترین میزان عدد یدی به روغن رقم طلایه خراسان رضوی (6/109) و کمترین آن به اوکاپی خراسان رضوی (2/104) و هایولای گلستان (8/104) تعلق داشت. میزان مواد غیرصابونی از 4/3 (اوکاپی خراسان رضوی) تا 6/8 درصد (هایولای گلستان) متغیر بود. ارقام کانولا به طور متوسط دارای روغن هایی با 6/1 درصد استرول بودند. روغن ارقام زرفام و اوکاپی خراسان رضوی دارای بیشترین میزان توکوفرول ها بودند (به ترتیب 35/793 و 14/765 پی پی ام)، و کمترین میزان آن در روغن ارقام طلایه فارس (57/573 پی پی ام) و هایولای مازندران (97/555 پی پی ام) مشاهده شد. بیشترین و کمترین میزان ترکیبات فنلی به ترتیب به روغن ارقام هایولای مازندران (3/127 پی پی ام) و طلایه فارس (8/23 پی پی ام) اختصاص داشت. میزان ترکیبات مومی از 6/5 (اوکاپی خراسان رضوی) تا 83/10 درصد (زرفام تهران) متغیر بود. ترکیبات قطبی در دامنه 2/2 (اوکاپی خراسان رضوی) و 0/13 درصد (طلایه فارس) قرار داشت. دانسیته ها، ویسکوزیته ها و ضرایب شکست به ترتیب عبارت از 1/806 تا 0/820 کیلوگرم بر مترمکعب، 3/96 تا 2/104 سانتی پوآز و 464765/1 تا 467888/1 بودند. شاخص های پایداری اکسایشی (OSI) به ترتیب ذیل بود: هایولای گلستان = زرفام تهران > اوکاپی خراسان رضوی > زرفام خراسان رضوی > هایولای مازندران = طلایه فارس > طلایه خراسان رضوی.
    کلیدواژگان: روغن کانولا، ساختار شیمیایی، خواص فیزیکی، شاخص پایداری اکسایشی (OSI)
  • علوم مرتع و مرتعداری
  • سارا هوشمندموید، منصور مصداقی، حمیدرضا صادقی پور صفحه 193
    از ویژگی های یک سیستم چرایی مناسب، تنظیم آن براساس خصوصیات فیزیولوژیکی گونه های گیاهی است. در این تحقیق، روند تغییرات کل ذخایر کربوهیدرات های غیرساختاری طول دوره رشد در 3 گونه A. trichophorum و Agropyron cristatum و A. intermedium در پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه، با ارتفاع 1660 متر دارای میانگین دمای سالیانه 9 درجه سانتی گراد و بارندگی سالیانه 304 میلی متر است. در زمان هر نمونه گیری، جهت مرتبط ساختن میزان ذخایر کربوهیدرات ها به مقدار و مراحل رشد، طول برگ ها، ارتفاع و مراحل فنولوژیکی 10 پایه گیاهی طی دوره رشد اندازه گیری شد. سپس میزان کل کربوهیدرات های غیرساختاری (Total Nonstructural Carbohydrate) در اندام های ذخیره ای ریشه، طوقه و ریزوم با استفاده از معرف آنترون تعیین شد. نتایج نشان داد، غلظت های TNC در اندام های ذخیره ای 3 گونه به طور معنی داری متفاوت (05/0P<)، و تغییرات TNC در مراحل مختلف فنولوژیکی به جز در ریشه A. trichophorum برای سایر گونه ها در اندام های ذخیره ای معنی دار بود (05/0P<). با پیشرفت رشد گیاه، میزان TNC در طوقه A. cristatum و ریزوم A. intermedium روندی افزایشی داشت. غلظت TNC در مرحله رشد رویشی در طوقه A. cristatum و در ریشه و ریزوم A. intermedium کمترین بود. اما این کاهش در طوقه A. trichophorum، در مرحله خوشه دهی اتفاق افتاد. کاهش TNC، در مراحلی از دوره رشد به وی‍‍‍ژه در هنگام گل دهی و تشکیل بذر اتفاق افتاد که می تواند در رابطه با عوامل محیطی نیز باشد. در مراحلی که سطح کربوهیدرات ها پایین است، گونه ها قادر به جبران اندام فتوسنتزکننده ناشی از عمل برداشت، نیستند. بنابراین، تفاوت چرخه ذخیره سازی در گونه ها طی یک دوره رویش، می تواند نشان دهنده عکس العمل های متفاوت این گونه ها نسبت به زمان، تکرار و شدت برداشت باشد.
    کلیدواژگان: Agropyron spp، _ کل کربوهیدرات های غیرساختاری، مراحل فنولوژیکی
  • علی اکبر کریمیان، حسین بارانی، محمدرضا محبوبی، فرهاد یغمایی صفحه 202
    این پژوهش با هدف ارزیابی سیستم های چرایی طراحی شده در طرح های مرتع داری به شیوه پیمایشی، طراحی و در سال 1386 در استان سمنان اجرا شد. جمعیت مورد بررسی در این پژوهش را کلیه کارشناسان شاغل در اداره های منابع طبیعی در سطح استان سمنان و همچنین بهره برداران از مراتع انتخاب شده، تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده با تخصیص نسبتی و به کارگیری فرمول کوکران و در نظر گرفتن قضیه حد مرکزی حجم نمونه که در این تحقیق طرح مرتع داری است 30 طرح به دست آمد که با توجه به وزن هر طبقه که شهرستان های تابعه استان سمنان می باشند برای شاهرود 12 طرح، برای سمنان 7، برای دامغان 6 و برای گرمسار 5 طرح به دست آمد. داده های آماری با کمک پرسش نامه و بازدیدهای میدانی جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های توصیفی نشان داد که میانگین رتبه ای کل حاصل از ارزیابی سیستم های چرایی 57/2 است که بیانگر ضعیف تا متوسط بودن پروژه سیستم های چرایی در طرح های مرتع داری استان سمنان می باشد. یافته های استنباطی نشان داد که بین میانگین دیدگاه کارشناس ناظر با دیدگاه بهره بردار و ارزیاب در ارتباط با عملکرد سیستم های چرایی اختلاف معنی دار وجود دارد. ضریب همبستگی بین عوامل موثر در سیستم های چرایی با دیدگاه پاسخ گویان نشان داد که بین عوامل مورد بررسی و متغیر مستقل ارتباط معنی دار و مستقیم وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه گام به گام نیز نشان داد که در اولین گام متغیر 5X (محتوای طرح تهیه شده) به عنوان اولین و مهم ترین متغیر وارد معادله شده است (77/0=2R).
    کلیدواژگان: ارزیابی پروژه، ارزیابی مشارکتی، سیستم چرایی، طرح مرتع داری، استان سمنان
  • آناهیتا رشتیان، منصور مصداقی، فتح الله بلداجی، حسین بارانی صفحه 215
    به منظورتعیین ارزش رجحانی گونه های مهم مرتعی در تغذیه گوسفند و بز، در مراتع ییلاقی استپی یزد، از دو روش مشاهده مستقیم زمان چرا و شمارش تعداد لقمه در یک گله مخلوط دام داران محلی استفاده شد. برای هر روش 9 راس از هر نوع دام (گوسفند و بز) در هر سه دوره چرایی (اوایل اردیبهشت، اواخر خرداد و اواسط مرداد) در گله علامت گذاری و در دوره زمانی 15 دقیقه ای تحت تعقیب قرار گرفتند. زمان مصرف گیاهان خورده شده ثبت و همچنین تعداد لقمه های خورده شده توسط دام از 7 گونه مهم که 80 درصد رژیم غذایی دام را تشکیل می دادند، شمارش شد. برای مطالعه پوشش گیاهی از روش نمونه گیری تصادفی با قاب یک مترمربعی در سه دوره چرایی استفاده شد. برای مقایسه ارزش رجحانی 7 گونه مهم، برای هر گونه دام در هر دوره چرایی و برای هر دو روش ثبت زمان مصرف و شمارش لقمه ها به طور مجزا از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. در هر دو روش، تغییرات ارزش رجحانی گیاهان در طول دوره چرا برای گوسفند و بز تقریبا یکسان بود. به طورکلی درصد تشابه بین ترجیح غذایی بز و گوسفند80 درصد بود. همچنین بین نتایج به دست آمده از این دو روش اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0P<). روش های ثبت زمان مصرف علوفه و شمارش تعداد لقمه از نظر دقت یکسان بودند. دو روش در طول دوره چرا بیش از75 درصد تشابه داشتند، اما چون روش شمارش تعداد لقمه را می توان با کمترین وسایل و امکانات اندازه گیری کرد بنابراین این روش بر روش ثبت زمانی برتری دارد.
    کلیدواژگان: ارزش رجحانی، شمارش لقمه، مشاهده مستقیم زمانی، بز، گوسفند
  • گیاهپزشکی
  • میرمعصوم عراقی، کامران رهنما، نسرین سلیمانی پور، فرهاد مشهوری صفحه 224
    در این تحقیق اثر 4 قارچ کش کاربندازیم، تیوفانات متیل، تیابندازول و رورال تی اس روی جوانه زنی اسپورهای 4 جدایه از گونه جدید و مهاجم عامل بیماری مرگ هلندی نارون، Ophiostoma novo-ulmi برروی محیط کشت عصاره مالت آگار 2 درصد در شرایط آزمایشگاهی در 7 سطح 1/0، 32/0، 1، 62/2، 91/6، 42/18 و 50 قسمت در میلیون در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که هر 4 قارچ کش از نظر میزان بازدارندگی در سطح احتمال 5 و 1درصد اختلاف معنی داری دارند. در این میان قارچ کش کاربندازیم با متوسط 57/62 درصد و قارچ کش رورال تی اس با متوسط 88/37 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین اثر بازدارندگی از جوانه زنی اسپور عامل بیماری را داشتند. همچنین مقدار 50EC برای قارچ کش های کاربندازیم، تیوفانات متیل، تیابندازول و رورال تی اس به ترتیب 728/0، 785/0، 228/2 و 808/4 ppm محاسبه گردید. جدایه های عامل بیماری نیز از نظر میزان تحمل به سطوح مختلف سموم در سطح احتمال 5 و 1 درصد تفاوت معنی داری داشتند، به طوری که جدایه Onu4 با 76/55 درصد بازدارندگی حساس ترین و جدایه Onu3 نیز با 04/53 درصد متحمل ترین جدایه در این آزمون بودند. امکان استفاده از این قارچ کش ها در رابطه با کنترل عامل بیماری مرگ هلندی نارون در این مقاله بحث شده است.
    کلیدواژگان: قارچ کش، جوانه زنی اسپور، 50EC، بیماری مرگ هلندی نارون، Ophiostoma novo، ulmi
  • مهدی ملاشاهی، ابوالفضل طهماسبی صفحه 236
    برای تعیین پارامترهای دموگرافیکی شته جالیز، 20 عدد شته ماده بکرزا روی برگ خیار در یک قفس برگی به قطر 60 و ارتفاع 10 میلی متر و در داخل اتاقک رشد در دمای 2±26 درجه سانتی گراد، دوره ی نوری 16:8 ساعت (تاریکی: روشنایی) و رطوبت نسبی 5±65 درصد پرورش داده شدند. مقدار امید زندگی در ابتدای ظهور حشرات کامل برابر با 8/12 روز (بیشترین مقدار) و در سن بیست و یک برابر با 1 روز (کمترین مقدار) بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت، 471/0 شته ماده به ازای هر فرد ماده در روز و نرخ خالص تولیدمثل، 256/49 شته ماده به ازای هر فرد ماده در هر نسل بود. میانگین طول مدت هر نسل، 27/8 روز و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت، 47/1 روز محاسبه شد. جمعیت شته می تواند در مدت یک هفته، 03/27 برابر افزایش یابد. میانگین طول عمر حشرات کامل 09/1±8/13روز، میانگین تعداد نتاج تولید شده توسط هر ماده 32/2±05/49 عدد و میانگین تعداد نتاج ماده به ازای هر ماده در هر روز، 59/0±22/3 عدد بود.
    کلیدواژگان: شته جالیز، جدول زندگی، خیار، ایران
  • جلیل حاجی زاده، فرید فرجی، مهیار رفعتی فرد صفحه 245
    کنه های خانواده Macrochelidae جانوران شکارگری هستند که در زیستگاه های مختلف خاکی زندگی کرده و می توانند از اهمیت اکولوژیکی زیادی برخوردار باشند. طی سال های 1387-1386 به منظور تعیین فون کنه های این خانواده از زیستگاه های مختلف خاکی دراستان گیلان نمونه برداری هایی به عمل آمد. همچنین کلیدی برای شناسایی کنه های خانواده Macrochelidae استان گیلان ارایه شده است. در مجموع هشت گونه از کنه های این خانواده از دو جنس متفاوت جمع آوری و شناسایی شدند. از این تعداد، دو گونه برای اولین بار از ایران و هفت گونه برای اولین بار از استان گیلان گزارش می شوند که به ترتیب با دو و یک ستاره مشخص شده اند. این گونه ها شامل Holostaspella bifoliate*، Macrocheles recki**، M. merdiarus، M. peniculatus**، M. muscaedomesticae*، M. peniciliger*، M. robustulus* و M. glaber* می باشند.
    کلیدواژگان: کنه های Macrochelidae، فون، گیلان
  • شهره خاقانی، حسین اللهیاری، حمیدرضا ذوالفقاریه، شهاب خاقانی، شیرین میرمحمدی، آزیتا علاسوند زراسوند صفحه 254
    آفات انباری و به ویژه شپشه های آرد یکی از مهم ترین عوامل تخریب کننده کمیت و کیفیت آردهای انباری هستند. در این پژوهش با هدف بررسی کارایی راه کاری غیرشیمیایی برای مهار سوسک Tribolium castaneum، اثر دزهای مختلف پرتو گاما روی مرحله حشره کامل مسن و جوان این سوسک مورد بررسی قرار گرفت. حشرات مورد آزمایش در شرایط کنترل شده (حرارت 1±27 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 10±65 درصد و دوره نوری 8:16) پرورش داده و نمونه های پرتوتابی شده نیز در همین شرایط قرار گرفتند. براساس آزمایش های مقدماتی، دامنه دز آزمایشی برای مراحل رشدی حشرات کامل مسن و جوان تعیین گردید. حشرات کامل مسن و جوان در معرض دزهای مورد نظر قرار گرفتند و میزان مرگ آنها پس از یک روز مشاهده و ثبت گردید. تجزیه پروبیت داده ها نشان داد که دز لازم برای کشته شدن 50 درصد از جمعیت این مراحل به ترتیب 64/1671 و 30/1495 گری می باشد. به عبارت دیگر، تابش 64/1671 گری از پرتو گاما قادر است تا 50 درصد از جمعیت حشرات مسن و جوان را در طول 3 روز از بین ببرد. برای بررسی اثر پرتوتابی بر کیفیت آرد، میزان اسید آمینه های ضروری موجود در آرد پیش و پس از پرتودهی مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. تجزیه داده های به دست آمده نشان داد پرتودهی هیچ اثر منفی بر میزان اسیدهای آمینه موجود در آرد در دزهای آزمایش شده (1200 و 2400 گری) نداشت و تنها سبب افزایش معنی دار مقدار اسید آمینه فنیل آلانین گردید.
    کلیدواژگان: آرد، اسیدهای آمینه، آفت انباری، پرتو گاما، Tribolium castaneum
  • محیط زیست
  • حمید امیرنژاد، حامد رفیعی صفحه 260
    با توجه به نادیده انگاشتن نقش جانبی محیط زیست، مشخص نمودن این نقش و برآورد آن، اهمیت محیط زیست و نقش واقعی آن را در اقتصاد ملی روشن خواهد نمود. در این مطالعه جهت برآورد ارزش مطبوعیت محیط زیست منطقه گردشگری عباس آباد بهشهر، ارزش تفریحی این منطقه (به عنوان یکی از مهم ترین اماکن گردشگری استان مازندران) در سال 2007، با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط برآورد شده و عوامل موثر بر میزان این مطبوعیت با استفاده از مدل لاجیت، تعیین گردید. تعداد 140 پرسش نامه به روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. در این راستا، پیشنهادهای 1000، 2000 و 3000 ریالی، به ترتیب به عنوان پیشنهادهای پایین، میانی و بالا برای پرداخت بازدیدکنندگان مطرح گردید. ابتدا پیشنهاد میانی مورد پرسش قرار گرفت و در صورت ارایه جواب منفی، قیمت پیشنهادی پایین، و در صورت ارایه جواب مثبت، قیمت پیشنهادی بالا ارایه شد. نتایج نشان داد که متغیرهای درآمد فرد، درآمد خانوار و تحصیلات بر تمایل پرداخت بازدیدکنندگان جهت استفاده از مطبوعیت محیط زیست اثر مثبت داشته است. همچنین، متغیرهای سن افراد و مسافت، رابطه منفی با میزان تمایل پرداخت افراد داشته است. میزان تمایل به پرداخت جهت کسب مطبوعیت حاصل از استفاده تفرجی از منطقه گردشگری عباس آباد بهشهر برای هر فرد در هر بازدید، 2200 ریال برآورد گردید. میانگین تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار نیز برای بازدید از جنگل عباس آباد 95040 ریال به دست آمده است.
    کلیدواژگان: مطبوعیت زیست محیطی، ارزش گذاری مشروط، تمایل به پرداخت، منطقه گردشگری عباس آباد بهشهر
  • مهندسی آب و آبخیزداری
  • کامیار بیات، سیدمجید میرلطیفی صفحه 270
    در این پژوهش جهت تخمین تابش کل خورشیدی روزانه در ایستگاهی که سابقه اندازه گیری تابش کل خورشیدی را ندارد و دارای فاکتورهای اقلیمی مشابه با ایستگاهی است که در آن تابش کل خورشیدی اندازه گیری می شود، از شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شد. همچنین جهت مقایسه دقت شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی، از 6 مدل رگرسیونی شامل مدل های فائو (نشریه 56)، هارگریوز- سامانی، محمود- هابرد، باهل، آناندل و بریستو- کمبل استفاده گردید. داده های مورد استفاده از دو ایستگاه هواشناسی کرج و شیراز که براساس طبقه بندی اقلیمی دومارتن به ترتیب دارای اقلیم های خشک و نیمه خشک می باشند (اقلیم های نزدیک) و مقدار تابش کل خورشیدی روزانه در این دو ایستگاه به صورت روزانه ثبت می شود، انتخاب شدند. با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی، از داده های ایستگاه کرج در مرحله آموزش و از داده های ایستگاه شیراز در مرحله آزمون، استفاده گردید. ضرایب مدل های رگرسیونی نام برده با استفاده از داده های ایستگاه کرج واسنجی شدند. از داده های ایستگاه شیراز در مرحله آزمون این مدل ها، به منظور مقایسه دقت این مدل ها با شبکه های عصبی مصنوعی استفاده گردید. از بین تمام مدل های استفاده شده جهت تخمین تابش کل خورشیدی روزانه در اقلیم های خشک و نیمه خشک، مدل شبکه عصبی مصنوعی با ورودی ساعات آفتابی حداکثر و تابش فرازمینی روزانه (هر دو وابسته به عرض جغرافیایی و روز از سال هستند) و ساعات آفتابی اندازه گیری شده با RMSE برابر 34/2 مگاژول بر مترمربع در روز و ضریب همبستگی برابر 94/0 (در سطح معنی داری 1 درصد) بهترین نتیجه را ارایه داد. همچنین در صورت اندازه گیری نکردن پارامتر ساعات آفتابی، مدل های آناندل و هارگریوز- سامانی با ضرایب واسنجی شده و همچنین مدل شبکه عصبی مصنوعی با پارامتر ورودی دمای حداقل و دمای حداکثر و تابش فرازمینی (وابسته به عرض جغرافیایی و روز از سال) روزانه بهترین نتایج را نشان دادند.
    کلیدواژگان: تابش کل خورشیدی روزانه، شبکه های عصبی مصنوعی، ساعات آفتابی اندازه گیری شده
  • صفر معروفی، حسین طبری، حمید زارع ابیانه، محمدرضا شریفی، علی محمد آخوندعلی صفحه 281
    آب معادل برف، یکی از پارامترهای مهم در مطالعات اقلیمی و هیدرولوژیکی می باشد و آگاهی از میزان آن، در ذخیره سازی و کنترل سیلاب های فصلی و همچنین تامین آب مورد نیاز مصارف بشری امری ضروری است. در این پژوهش، ابتدا همبستگی آب معادل برف با ارتفاع نظیر آن، به کمک روابط مختلف رگرسیونی تعیین، و سپس بهترین رابطه براساس ضریب همبستگی (r) انتخاب شد. در مرحله بعد با استفاده از رابطه یاد شده و به کارگیری GIS، توزیع مکانی آب معادل برف در حوضه مورد مطالعه برآورد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. در نهایت نتایج به دست آمده با استفاده از نقشه حاصله از داده های دقیق برف سنجی که توسط مدل زمین آماری کریجینگ درون یابی شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس این نتایج، بهترین روابط همبستگی بین آب معادل برف و ارتفاع، به ترتیب رابطه غیرخطی چندجمله ای، غیرخطی لگاریتمی و خطی بوده که در سطح 5 درصد معنی دار می باشند. همچنین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که نقشه پهنه بندی آب معادل برف که از طریق ارتفاع و به کارگیری رابطه غیرخطی چندجمله ای به دست آمده، انطباق بسیار مطلوبی با نقشه به دست آمده از درونی یابی داشته است. در ضمن با کاهش ارتفاع از جانب غرب به سوی شرق منطقه مطالعاتی، مقدار آب معادل برف به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: آب معادل برف، توزیع ارتفاعی، روش های رگرسیونی، زمین آمار، حوضه کارون
|
  • H. Sherafatmand, M. Homaunifar, H. Mehrabi Boshrabadi, A.A. Baghestany Page 1
    Capital is one of the most limited inputs in agriculture of Iran, which impacts creating value added process. Capital rate of return is an index of capital productivity, therefore, in this paper, capital rate of return in sub agricultural sectors by use of capital stock time series during 1959-2005 and production function technique was determined. Results show that the best form of production function for Agronomy and Horticultural sub sectors is Cobb-Douglas, for Husbandry sub sector is Transcendental and for Fishery and Forestry sub sectors is Cobb-Douglas. Results also show that average capital rate of return in Agronomy and Horticultural sub sectors, Husbandry sub sector, Forestry and Fishery sub sectors is 1.7, 3.8, 0.42 and 0.21 respectively.
  • F. Khormali, S. Shamsi Page 14
    Rapid growth of population, and the consequent in creasing request for food, has resulted in the intensive cultivation and finally deterioration of natural covering of land surface, especially in forests. Soil quality is affected adversely as well. In order to study the effects of different land vegetation covers on soil quality attributes, a loess hillslope was selected in eastern Golestan province, Ghapan watershed. Four profiles in four land uses including Quercuse natural forest; Pinus plantation; Cupressus plantation and a cultivated land, were dug and studied. Samples from different horizons were collected for physico-chemical and microscopic analyses. Results showed that mean weight diameter of aggregates (MWD) was significantly different in the studied landuses and varied between 1.6 mm in Quercuse natural forest and 0.31 mm in cultivated land use. The lowest CEC, microbial respiration rate and organic carbon were 28.4 cmol kg-1, 177 μgCO2/g day and 1.32% in cultivated land use. Organic matter content in the forest area was considerably higher than that of the cultivated land use. Soil profile development studies revealed that forest soils were highly developed. Quercuse natural forest soils were classified as Calcic Haploxeralfs with a well developed argillic horizon unlike cultivated soils which showed the minimum development and classified as Typic Xerorthents. The soils of plantation had mollic epipedon and were classified as Typic Calcixerolls with moderate development. Micromorphological properties of soils can help consider changes in pedogenic processes occurring under different land covers. Formation of argillic horizon with speckled and some crystallitic b-fabric in the natural forest indicates to the high landscape stability. In contrast, crystallitic b-fabric of other land uses showed the absence of enough leaching of carbonate for the subsequent migration of clay particles. Intense erosion of the surface horizons of cultivated land use has resulted in the outcropping of the subsurface carbonate rich horizon preventing soil development.
  • F. Khormali, R. Ghorbani Page 27
    Shoordareh, Aghsu and Narmab watersheds in eastern Golestan Province important with respect to the soil erosion and floodings, were selected to investigate their soil physico-chemical properties and also their clay mineralogy. Soil parent material is mainly composed of loess deposits in all the three regions. They show however, differences in climatic parameters (precipitation, evapotranspiration and temperature), and vegetation. Precipitation increases and temperature and evapotranspiration decrease from Shoordarreh to Aghsu and eventually to Narmab and natural vegetative cover shifts from scattered pasture in Shoordarreh to dense forest in Narmab. The results revealed that all the studied soil properties were significantly different in the three regions. Soil organic carbon, clay, fine silt, saturation percentage, total nitrogene, and soil available phosphorous increased by the favorable soil forming conditions in Narmab. pH, EC, sand, lime and available K significantly decreased as a result of P/ET increase in Narmab. Clay mineralogical analyses showed that there were significant differences in type and abundance of clay minerals for the three regions. Illite, chlorite and kaolinite were the major clay minerals of the loess parent material. By increasing P/ET and subsequent change in other soil properties, illite and chlorite content decreased while smectite, vermiculite and illite-vermiculite interstratified minerals increased significantly. The highest occurrence of smectite was observed in Aghsu which was probably formed from transformation of illite as a result of the leaching of K from interlayers. Vermiculite was observed in Aghsu and Narmab but with a higher abundance in Narmab mainly due to its higher stability under lower pH and alkalinity in Narmab region.
  • M. Baghfalaki, S.A. Hosseini, M.R. Imanpour, M. Sodagar, F. Shaluei, M. Iri Page 39
    In this study, the effect of stocking density in four treatments of 250, 300, 350 and 400 brood stock/h on some parameters of growth larvae and fingerlings of sasan (Cyprinus carpio) to 8-10 gr in earthen ponds was determined during 5 months in bony fish propagation center (Sijaval). Ponds fertilized with manure, for enrichment of live foods. Injected broodstock introduced to ponds in 4 different stocking density (250, 300, 350 and 400 broodstock/h) at a 2:1 male to female. Sampling of larvae and fingerlings were done every 15 days and in each sampling 100 spesiment from each pond were taken. For each fish determined some parameters of growth mean individual weight and lenght. Final individual weight means fingerlings in four treatments were calculated 8.64±0.23, 8.65±0.38, 9.97±0.52 and 8.45±0.66, respectively, and was significantly significant (P<0.05) between 3th treatment with others groups. No significant difference found in condition factor (K) between fingerlings in four treatments, but was significantly significant (P<0.05) between fingerlings of 3th treatment with others groups. In case of special growth rate (%SGR), no significant difference (P<0.05) found between fingerlings of treatments. The results of study suggest that larvae and fingerlings stocked at 350 brood/h appear to be most suitable stocking density rearing. There is no significant (P<0.05) to survival rate in both stage (larvae or fingerling).
  • H. Jafaryan, M. Taati Keley, A.R. Nazarpoor Page 48
    Effect of probiotics on Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) larvae based on growth performance, and feed utilization (feed conversion ratio, FCR) was investigated. The 5 species of endospore bacillus, B. licheniformisi, B. subtilis, B. polymyxa, B. laterosporus and B. circulans, as a blend of probiotic bacteria, were employed in 4 concentrations for supplementation of diet. Daphnia magna was cultured in the ground ponds. The meal of Daphnia magna was used for feeding of Rainbow trout larvae.The blends of probiotic bacillus was prepared under the procedure of Protexin Co. (Iran- Nikotak). The trout larvae were fed on 10 percentage of their body weight, for 6 times a day. 15 fiberglass circular tanks with replicates for experimental and control treatments were used. This experiment was conducted in a completely random design. Trout larvae (avg 7510mg) were fed diet (meal of Daphnia) supplemented with1×105 (diet D1), 2×105 (diet D2), 3×105 (diet D3), 4×105 (diet D4) bacteria (CFU) per g feed for 28 days. The control diet (CD) was not supplemented with the bacteria. The results showed that in the all experimental treatments, the growth parameters significantly increased (P0.05). Diet D1 resulted in significantly better growth, a lower feed conversion ratio and higher protein efficiency ratio (PER) than the control and other experimental treatments. No significant difference was observed between the survival rate of control and experimental treatments (P0.05). The minimum of final body weight in control (260.32 mg) and the maximum of weight were obtained in D1 (314.02 mg).In probiotic treatments, food conversion efficiency were increased while the relative food intake significantly decreased (P0.05). The specific growth rate in probiotic treatments, was increased. The probiotic bacillus had significant positive effects on relative gain ratio, average daily growth and thermal growth coefficient. In conclusion, the experiments showed that the probiotic bacillus highly increase the growth performances and feeding efficiency in trout larvae. Furthermore, different levels of probiotic bacillus indicated different performance.
  • M.R. Imanpour, F. Fendereski, M. Kordjazi Page 60
    In this research which carried out in Gorganrood within 3 months,the relationship between fish size and sperm volume, gonadal characteristics, spermatological parameters (spermatocrite, sperm density and duration of sperm motility) and hematocrit index in Rutilus rutilus caspicus of Caspian sea were investigated. Semen samples were collected from 51 kolme fish with a 5cc syringe and were immediately transported to the laboratory while were being kept on ice. With increasing in the body length, the gonadal weight significantly increased but sperm volume did not have any significant correlation with fish body length (P>0.05). Spermatocrite, sperm motility, sperm density, gonadosomatic index and hematocrit did not influenced by fish body size (P>0.05). But correlation between hematocrit index and sperm volume was significant and positive (P>0.01). With increasing in gonadal weight, sperm density significantly decreased as well (P<0.05).
  • H. Rahmani, B. Kiabi, A. Kamali, A. Abdoli Page 67
    This study was conducted to determine several biological characteristics such as age, growth, length-weight relationship, sex ratio, Gonadosmotic index and fecundity of immigrant population of Shemaya Chalcalburnus chalcoides in Shirud River from early April to July 2006. Age and growth determinations were made from scales from 412 fish ranging from 117.6 to 218mm total length. According to Von Bertalanffy’s growth function index, there was a meaningful difference between the growth rate of male and female fish. The sex ratio was found to be 2.4:1 (M:F) which was statically significant (P<0.05). The average length and weight in male fish was calculated as 150.6 mm and 24.7 g, respectively, whereas it was recorded at 175.7mm and 41.7g for female fish. Females (age groups II to V) were slightly longer than males (age groups I to IV). Even though, in case of length parameter there was a significant difference (P<0.05) between different sexes, however, in term of weight, no significant difference was observed between them. The peak of gonadosmotic index was recorded in May for Male fish and in early June for female fish. The average value of fecundity was calculated to be about 3900 eggs which made a meaningful correlation with body length and body weight. According to data, the egg diameters of these species were ranged between 1.05-1.17. In this study, it was concluded that, this population had greater growth factors in comparison with other population of the same species from other regions, mainly due to desirable biological parameters of Shirud River for immigration.
  • A. Nobakht, J. Pishgang, A. Zanbouri, F. Ahadi Page 86
    This study was conducted to evaluate the quality of different mineral- vitamin premixes in performance of laying hens. This experiment was performed with one hundred and ninety two Hay-line W-36 laying hens from 70 to 80 weeks in a completely randomized design. Experimental groups were include ration without using of mineral-vitamin premixes (control), and three brands of mineral-vitamin premixes including Aras Bazar, Tolidaru and Darosazan. For 10 week. There were not significant differences in performance and egg quality among experimental groups (P>0.05). The overall results of the present study indicate that it's possible to remove dietary mineral and vitamin supplements from laying hens diets in late laying period without any adverse effects on performance and egg quality.
  • A. Yaghobfar, A. Nouri-Emamzadeh, S.M. Ghamsari, K. Karkoodi Page 95
    The experiment was conducted to determine protein digestibility total excreta collection method of soybean (SBM), canola (CM) and sunflower (SFM) meals by conventional addition method (CAM) included with intact and caecectomized adult cockerels. The apparent and true digestibilities of protein values were significantly differente for soybean canola and sunflower meals (P<0.05). The means values of apparent and true digestibilities protein was 85.53, 86.71, 82.03, 83.02, 83.40 and 84.90 percent respectively. The caecectomy of cockerels apparent and true digestibilities of protein were decresed in caecectomized birds as 2.78 and 2.94 percent for soybeab meals, 3.11 and 3.29 percent for canola meals and 3.06 and 3.31 percent for sunflower meal. Therefore, the effect of caecectomy on digestibility of protein in adult cockerels is dependent on the compositions of the meal assayed. However, caecetomised and intact cockerels had not differences for amount of EEL and ENL excretion.
  • F. Samadi Page 105
    The influence of PMSH and HCG on reproductive performance of Atabay breed ewes in breeding and non-breeding seasons was investigated. For this purpose, two experiments were conducted at breeding and non-breeding seasons. At each experiment, 30 Atabay ewes with initial live weight of 28±1.5kg and age of 2.5±0.45 year were randomly allocated into three equal groups. After estrous synchronization, using intramuscular progesterone administration following treatments were studied: Group 1 (control); ewes that received only saline, Group 2; ewes that received 1000 IU of PMSG, and Group 3; ewes that received both PMSG (1000 IU) and HCG (500 IU). The percentage of ewes showing estrus was similar in breeding season for all groups (P>0.05) while in non-breeding season, a higher percentage of ewes of group 3 showed estrus (P<0.05). Conception rates in groups 1, 2 and 3 in non-breeding season were found as 80, 90 and 100 percent, respectively (P<0.05), while pregnancy rates were not significant in experimental groups in breeding season. Gestation period and parturition period were shorter for groups received gonadotropins than control group in both seasons (P<0.05). At this study, single birth rates were significantly lower for ewes in group 3 than other groups in both experiments but multiple birth rates were higher for group 3 than groups 1 and 2 (P<0.05). Lambing rate in breeding season for groups of 1, 2 and 3 was 90, 80 and 140 percent (P<0.05) respectively, while it did not significantly differ between experimental groups in non-breeding season. Results of this study showed that oestrus response, conception rate, gestation period and single birth rate did not affected by season but parturition period for breeding and non-breeding seasons was 22.6 and 27.5 days, respectively (P<0.05). In addition, multiple birth rate and lambing rate were higher in breeding season (P<0.05) than non-breeding season.
  • A. Daraei Garmakhany, H. Mirzaei, Y. Maghsoudlu, M. Kashani Nejad Page 112
    Today's trend to use and production of low/free fat products was increased. Pre-drying of fried products is one of the ways for reduction oil uptake. In this study, the effect of pre-drying at three times (10, 20 and 30 minutes) on amount of oil uptake and quality attributes of produced French fries from three potato varieties of Golestan province (Agria, Kenebek and Satina) was investigated. Results showed that three potato varieties had different amounts of oil absorption which Agria and Kenebek varieties with 14.24 and 14.11% of fat content had the highest and lowest amount of oil absorption respectively. In Agria variety, pre-drying lead to increase of oil uptake in compared with control samples, in this variety blank sample and 10 min pre dried sample with 14.27 and 20.72% oil absorption had the lowest and highest amount of oil absorption respectively (P<0.05). In Kenebek variety fat content of blank sample was 14.11%, pre-drying decreased oil uptake in compared with control samples and increased texture and color of potato stripes (P<0.05). Pre-drying decreased oil uptake of Satina variety stripes too and amount of oil uptake decreased with increase of drying time. Our results reviled that in Satina variety, the highest and lowest amount of oil absorption related to blank sample and 30 min pre dried sample with 11.46 and 6.83% fat content had respectively (P<0.05). Pre-drying increased dry mater content, color and shearing force of stripes in compared with control samples in three studied variety (P<0.05).
  • A. Daraei Garmakhany, H. Mirzaei, Y. Maghsodlu, M. Kashani Nejad Page 123
    With increase of consumer conscious, demand for low or free fat products has been increased. In recent years researches for reducing oil absorption were increased. Coating of foods before frying is one of the methods for reducing oil uptake in fried products. In this study the effect of coating with hydrocolloids on amount of oil absorption and quality attribute of potato stripes were investigated. Results showed that coating with hydrocolloids due to their barrier properties, lead to decrease in water loss of strips during frying and by respect to the role of water in control of oil uptake, amount of oil in coated samples were less than blank sample. Among different studied gums, mixed of pectin and carboxy methyl cellulose 1% and xanthan 1.5% with 3.40 and 3.43% had the lowest amount of fat content. Xanthan in all concentration lead to oil reduction. The highest amount of coating pick up was related to xanthan, carboxy methyl cellulose, guar and pectin gums, respectively. The highest decrease in water loss during frying was observed in xanthan and pectin and the lowest was observed in different concentration of guar gum. Coating with hydrocolloids in compared with blank sample lead to increase in moisture content of French fries. By this respect the highest and lowest amount of moisture content increase, were 0.35 and 0.16 which related to xanthan 1% and guar 1%, respectively.
  • S. M. Ahmadi, M. Khomeiri, A. Khosroshahi, M. Kashani Nejad Page 136

    The aim of this study was to identify lactic acid bacteria of Lighvan cheese, as a first step towards the development of a starter culture, which would allow the making of a safe and uniform product from pasteurized milk. Fifty four typical colonies of lactic acid bacteria (LAB) were selected out of 480 isolates from samples of Lighvan cheese. Isolates were identified by biochemical test. Accordingly they were classified into 6 genera: Lactobacillus, Enterococcus, Streptococcus, Pediococcus, Leuconostoc and Lactococcus (55.5, 11.11, 9.25, 5.55, 3.7 and 1.85% respectively and 12% of isolates were unidentified). L. agilis (13 isolates), L. plantarum (8 isolates) and entroccoci of faecium group (5 isolates) were prevalent species in product. Other identified Lactobacilli included L. maltaromicus (4 isolates), L. paracasie subsp paracasie (2 isolates), L. intestinalis (1 isolate), L. salivarius (1 isolate) and L. acetotolerance (4, 2, 1, 1 and 1 isolate respectively). Also isolates of Strepoccocus thermophillus (2 isolate), Streptococcus downei (1 isolate), Streptococcus oralis (2 isolates), Enterococcus Faecalis (1 isolate), Leuconostoc mesenteroides subsp dextranicum (1 isolate), Leuconostoc. Mesenteroides subsp. mesenteroids (1 isolate), Pediococcus inopinatus (2 isolates) and P. pentosaceus subsp intermedius (1 isolate) were identified. The results of this study suggest that an adequate starter for production of Lighvan cheese may be composed of strains of L. agillis, L. plantarum, Enterococcus faecium group and species of Lactococcus and Luconostoc.

  • N. Aghajani, M. Kashaninejad, M. Kadivar, S.H. Hosseini Page 147
    One of the most expensive stages of malting process is kilning. The aims of kilning are limiting biological growth, reduction moisture content and generation of color and flavour. Application of microwave drying because of high processing efficiency and energy can be desirable. In this study two varieties of barley namely Sahra and Dasht, were used to investigate the influence of temperatures (40, 55,70 and 85ºC) and type of dryer on physico-chemical properties of malt such as diastatic power, cold water extract, hot water extract, color and pH were measured. Analysis of variance was performed using SAS software and the means were compared using LSD test at 5% level. Results showed that diastatic power, cold water extract, hot water extract and pH reduced and colour increased. The best temperature to produce enzymatic and non enzymatic malts was 55 and 85ºC respectively. Results of combined hot air (55ºC)-microwave drying showed that with increasing power from 100 to 300W, quality characteristics of malts revealed similar pattern to hot air drying.
  • M. Alikhani, M. Sharifani, M. Azizi, Kh. Hemmati, S.J. Musavizadeh Page 158
    The effects of some natural compounds on shelf-life of pear fruit were studied. For this, mallow mucilage edible coating and thymus essential oil were used. Thymus essential oil in two concentrations of 250 and 400ppm were applied. Mucilage was added to Thymus as 20 percent of total weight (w/w), to understand the interaction effects. Fruit decomposition, consistence, TSS, pH, total acidity, flavor and weight reduction percent were measured on different periods of storage duration including; 0, 20, 40, and 60 days. Results indicated, fruit decay decreased and firmness increased as essential oil or in mixture with mucilage was applied. Further, total soluble solid in those fruits treated with thymus essential oil increased, as the shelf-life duration extended. Application of mallow mucilage led to better fruit water conservation in comparison with control. This treatment cause more firmness and decrease of total soluble solid. None of treatment could not affect titrable acidity and pH. Application of thymus essential oil as an antioxidant caused less fruit color disappearance and strengthened the fruit flavor. Using thymus essential oil in two concentrations decreased peroxides activity and consequently inhibited fruit enzymatic browning.
  • A. Motamedzadegan, F. Shahidi, S.A. Mortazavi, H. Poorazarang, Sh. Hamzeh, S.A. Shahidi Yasaghi, A. Ghorbani Hasansaraee, E. Khanipour Page 172
    To evaluate the effect of papain enzyme on kilka myofibrillar proteins, the target proteins extracted in l0mM phosphate buffer and 0.6M NaCl solution. The hydrolysis conducted at 40-80 centigrade degrees, 5-90 min, and 10-300TU/g protein of enzymatic activity using central rotable composite design (CRCD) with 4 replications at central point, and 5 levels of each treatment. Degree of hydrolysis increased 7 times by increasing in enzyme activity from 10 to 300TU/g protein. Degree of hydrolysis increased up to about 60 centigrade degrees and stayed almost constant there after. Reaction temperature did not affect peptide chain length (PCL). PCL was a quadratic function of time and enzyme activity. The diversity of PCL was 10-80 in all samples (P<0.05). The shortest peptides obtained at higher temperatures or longer reaction times. According to the results partially hydrolysis of fish myofibrillar proteins improves its functionality.
  • R. Farhoosh, S. Pazhouhanmehr, H. Poorazrang Page 182
    The current major cultivars grown in Iran [Okapi(O), Hyola 401 (H), Zarfam (Z), and Talayeh (T)] were supplied from the production areas [Khorasan Razavi (K), Golestan (G), Mazandaran (M), Tehran (T), and Fars (F) provinces], and their oil fractions were extracted after drying. The oils were composed of 7.2-8.0% saturated fatty acids, 61.7-67.4% monounsaturated fatty acids, and 23.6-29.3% polyunsaturated fatty acids. Except for the oils from Z-T and H-G cultivars with peroxide values of lower than 1.2 meq/kg, the oils from the other cultivars had peroxide values of higher than 2.0 meq/kg. The highest and lowest iodine value was found for the oils from T-K (109.6), and O-K (104.2) and H-G (104.8), respectively. Unsaponifiables matter content ranged from 3.4% (O-K) to 8.6% (H-G). The oil samples were contained 1.6% sterols on average. The oils from Z-K and O-K cultivars had the greatest tocopherols content (793.4 and 765.1 ppm, respectively), and the lowest contents were found in the oils from T-F (573.6 ppm) and H-M (556.0 ppm) cultivars. Phenolics, wax and total polar compounds contents were in the ranges of 23.8 ppm (T-F) and 127.3 ppm (H-M), 5.6% (O-K) and 10.8% (Z-T), and 2.2% (O-K) and 13.0% (T-F), respectively. The oil samples had densities, viscosities and refractive indices of 806.1-820.0 kg/m3, 96.3-104.2 cP, and 1.464765-1.467888, respectively. Oil/oxidative stability indices were according to the following order: H-G = Z-T > O-K > Z-K > H-M = T-F > T-K.
  • S. Houshmand Moayed, M. Mesdaghi, H.R. Sadaghipour Page 193
    A suitable grazing system should be arranged based on the physiological characteristic of range plants. An investigation was conducted to determine the trend of changes in total nonstructural carbohydrate reserves during growth development in three grasses of crested wheatgrass (Agropyron cristatum), pubscent wheatgrass (Agropyron trichophorum), and intermedia wheatgrass (Agropyron intermedium) at Golestan National Park. The mean annual temperature and mean annual precipitation of the study area are 9ºC, and is 304 mm respectively. The elevation of study area is 1660 m. To relate carbohydrate reserves to the rate and stages of growth, leaf length, height, and the pheological stages of 10 plants of each species were measured during growth period. Then, total nonstructural carbohydrates (TNC) in the storage organs of root, crown, and rhizome were determined by using Anthrone reagent. Results showed that the concentrations of TNC in storage organs were significantly different between three species (P<0.05). The changes of TNC in different phonological stages were significantly different in storage organs of three species (P<0.05), with exception in the root of A. trichophorum. With the progression of growth, TNC in the crown of A. cristatum and in the rhizome of A. intermedium indicated increasing trend. The concentration of TNC in crown of A. cristatum and in root and rhizome of A. intermedium were minimum at vegetative growth stage. But such reduction happened for crown of A. trichophorum during head stage. The reduction of TNC was occurred in certain phonological stages, especially in flowering and seed ripening which may be related to environmental factors. In stages of low carbohydrate reserves, the species may not be able to recover the loss of photosynthetic tissue. Therefore, variation in carbohydrate reserve cycles of species indicate their different responses to frequency, intensity, and season of defoliation.
  • A.A. Karimian, H. Barani, M.R. Mahboobi, F. Yaghmaei Page 202
    This study was examined the suggested grazing systems in Range Management Plans through an assessment. This research carried out in 2007 at Semnan province. The statistical population of the study consists of all experts in Natural Resources Administrative Offices and all pastoralists that exploit/own selected ranches. The sample size (30) was determined based on stratified random sampling method and Cochran formula and distributed in each stratum (District) according to their weight (total Range Management Plans). Descriptive result showed that the average rank of suggested grazing systems is 2.57 that means the suggested grazing systems in Range Management Plansr prepared for Semnan province are located at week or fair level. The other results showed that there are significant differences between experts’ opinion and pastoralists’ opinion on the suggested grazing systems. There is a significant and positive correlation coefficient between survey factors and respondents’ opinion about suggested grazing systems. The stepwise regression showed that X5 variable (the content of prepared Plans) is the first and the most important variable in the correlation (R2=0.77).
  • A. Rashtian, M. Mesdaghi, F. Boldaji, H. Barani Page 215
    To determine preference values of important range species in steppe rangelands of Yazd, direct time observation and bite-count techniques were employed in a mixed local herd. For each technique, 9 sheep and 9 goats were marked and chased for 15 minutes in three periods of grazing. The time of forage consumptions and the number of bits taken from seven important range species were recorded in three periods of grazing. To determine the range species composition based on production and canopy cover, 1-m2 plots were used. Factorial experiment in completely randomized design was used to compare preference values of seven important range species for each species of animal in three periods of grazing by using the recorded time and the counted bits. In both techniques, the variation of preference values of range species was similar for sheep and goat. Similarity of preference values for sheep and goat were above 80% and there were not significant differences in two methods (P<0.05). The precision of both techniques (direct time observation and bite-count) were same. In general, both techniques used during the grazing period had the similarity of 75%. As far as bite-count could be done with least available facilities, so this method is preferred to the direct time observation.
  • M.M. Iraqi, K. Rahnama, N. Soleimanipoor, F. Mashhoori Page 224
    In this research, effect of four fungicides including: Carbendazim, Thiophanate Methyl, Thiabendazole and Rovral T S in levels: 0.1, 0.32, 1, 2.62, 6.91, 18.42 and 50 ppm against the spore germination of four isolates of Ophiostoma novo-ulmi, aggressive causal agent of Dutch elm disease, on Malt Extract Agar (MEA) 2% in vitro studied in RC Design. Carbendazim and Rovral T S fungicides with mean of 62.57% and 37.88% had highest and lowest inhibition effect of spore germination among fungicides, respectively. Also, EC50 values for Carbendazim, Thiophanate Methyl, Thiabendazole and Rovral T S were calculated 0.728, 0.785, 2.228 and 4.808 ppm, respectively. The isolates had also significant difference at probability levels of 5% and 1% for tolerance rate to different fungicides levels, so that Onu4 isolate with 55.76% and Onu3 isolate with 53.04% were the most susceptible and tolerant, respectively. Potential using of these fungicides in order to control Dutch elm disease have been discussed in this paper.
  • M. Mollashahi, A. Tahmasbi Page 236
    In order to determine demographic parameters of the melon aphid, 20 wingless adults were reared separately in 10×60 mm leaf cage on cucumber leaves in a growth chamber at 262˚C, R.H. of 655% and a photoperiod of 16L:8D. The highest life expectancy (ex) value was 12.8 days in early emergence and the lowest was 1 day during 21 days of adults life. Intrinsic rate of increase (rm) and net reproductive rate (Ro) values were 0.471 and 49.256, respectively. The mean generation time (T) was 8.27 days and the population of aphid was doubled (DT) within 1.47 days. Female aphids were able to multiply 27.03 times per week (rw). Adult longevity was 13.8±1.09 days and mean number of offspring produced per female was 49.05±2.32 and mean number of females per female per day (mx) was 3.22±0.59.
  • J. Hajizadeh, F. Faraji, M. Rafatifard Page 245
    The predatory mites of family Macrochelidae live in different edaphic habitats and can play an important role in soil biodiversity. A faunistic survey was carried out to identify the mite of the family Macrochelidae in Guilan Province, northern Iran, during two years of 2007 and 2008. An identification key was also provided for Guilan Province machrochelid mites. Eight species from two genera were identified totally. The lists of identified species are as follows. One and two asterisks above the species name mark the species which have been recorded for the first time from Guilan Province and Iran, respectively: Holostaspella bifoliate*, Macrocheles recki**, M. merdiarus, M. peniculatus**, M. muscaedomesticae*, M. peniciliger*, M. robustulus* and M. glaber*.
  • Sh. Khaghani, H. Allahyari, H.R. Zolfagharieh, Sh. Khaghani, Sh. Mirmohamadi, A. Alasvand Zarasvand Page 254
    Granary weevils and specially meal’s louse are one of the most important factors in destruction of granaries (meal), in both quality and quantity. To examine the efficiency of non-chemical ways against the Tribolium castaneum, the influence of various doses of gamma ray on adult insect was studied. The experienced insects were reared in controlled situation (temperature 271˚C, humidity 6510%, light period 8:16) and after gamma radiation, they were kept in the same mentioned situation. Due to the primary tests, the extent of experienced dose for growth period of young-adult and mature-adult insects were determinated. Then the gamma effects on the insects were studied. Young-adult and aged-adult insects exposed to amount of special dose death registered of observe after one day. The probit analysis showed that, the amount of killer-dose for 50 percent of their population in the young-adult and aged-adult levels were 1495.30 and 1671.64 Gy. In order word, shining of the 1671.64 Gy of gamma ray can destroy. They most resistant point in this insect’s life is the adult level that is controllable with 2400 dose against all level of life in this pest. To find the effect of radiation on meal quality, the quantity of necessary amino acid in meal before and after radiation was studied. Analysis the collected observations showed that radiation doesn’t have any negative influence on quantity of amino acid in meal and actually in helps to increase the quantity of phenylalanine acid considerably.
  • H. Amirnejad, H. Rafiee Page 260
    With due attention to the Dissemble of lateral function of environment, specification of these functions and estimates it, has high importance in national economic. In this study for estimate of valuation of environmental amenities in Abasabad touring region in Behshar, recreation value is estimated in the year 2007, by using contingent valuation method (CVM) and effective ingredients be determined by Logit model. One hundred forty questionnaires are investigated by stochastic sampling among visitors. Hence, be said to visitors, bid of 1000 rials, for low bid, 2000 rials for middle bid and 3000 rials for high bid. Early be said first bid and if it not accepted by visitors, then be said lower bid price and if it accepted then be said upper bid price. The results show that variables of individual income, household's income and educations had positive effect on visitor's willingness to pay (WTP) for using of environmental amenity. Variables of individual age and distance had negative effect on amount of individual willingness to pay. Amount of individual willingness to pay for using of environmental amenity in Abasabad touring region estimated and it was equal to 2200 rials. Ultimately Mean annual willingness to pay for per family is estimate 95040 rials.
  • K. Bayat, S.M. Mirlatifi Page 270
    Artificial neural networks (ANNs) was used to estimate daily global solar radiation at a weather station lacking any measured Rs values based on the measured Rs values at another station with similar climate. The accuracy of ANNs was compared with that of six other models developed for estimating Rs including FAO-56, Hargreaves-Samani, Mahmood-Hubard, Bahel, Annandale, and Bristow-Campbell models. The weather data was selected from Karaj and Shiraz weather stations having arid and semi-arid climates, respectively. The weather data of Karaj station, where daily global solar radiation was measured, was used to train ANNs and Shiraz data was used for validation. ANNs generated daily global solar radiation estimates with higher degree of accuracy as compared with all the other models used with the input parameters of maximum possible sunshine hours and daily extraterrestrial solar radiation, which both depend on latitude and day of the year, and actual sunshine hours with root mean square error (RMSE) of 2.34 Mj m-2 day-1 and correlation coefficient (R) of 0.94 (at 1 percent significant level). In case actual sunshine hours was not available, Annandel and Hargreaves-Samani models with locally calibrated empirical parameters and ANNs with minimum and maximum air temperatures and extraterrestrial radiation as input parameters gave the best results.
  • S. Marofi, H. Tabari, H. Zare Abyaneh, M.R. Sharifi, A.M. Akhondali Page 281
    Snow Water Equivalent (SWE) is one of the important parameters in climatic and hydrologic studies and knowledge on SWE values is essential for supplying, season floods control and water providing for human consumptions use. In this research, first, correlations between SWE and corresponding elevation were determined using different regression relationships and then the best equation was selected based on correlation coefficient (r). In the next step, based on the equation and using GIS, spatial distribution of snow water equivalent was determined and its local map was developed. Finally, the results were evaluated using the map of exact observed data which was interpolated by ordinary Kriging geostatistical model. The results indicated that the best correlation relationships between SWE and elevation were polynomial non-linear, logarithmic non-linear and linear regressions (P value<0.05), respectively. Also, the results showed a strong corresponding between the SWE mapping which was developed by polynomial non-linear method and the interpolated map and decreasing elevation from west to east of the study area, SWE value extremely decreased.