فهرست مطالب

علوم و صنایع کشاورزی - سال هجدهم شماره 2 (پیاپی 36، نیمه دوم 1383)

نشریه علوم و صنایع کشاورزی
سال هجدهم شماره 2 (پیاپی 36، نیمه دوم 1383)

  • 214 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/12/01
  • تعداد عناوین: 20
|
  • بهینه سازی شرایط تولید، ماندگاری و کیفیت نوشیدنی میوه ای آب پنیر
    محبت محبی، محمد باقر حبیبی نجفی صفحه 1
    این پژوهش به منظور بهینه سازی شرایط تولید، ماندگاری و کیفیت نوشیدنی میوه ای آب پنیر در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست با استفاده از سه نوع کنسانتره (پرتقال- آلبالو - انگور) در سه سطح (3 و 4 و 5%) و 3 غلظت شکر (5 و 10 و 15%) 27 نوع نوشیدنی تهیه شد. داوران صفت طعم، آروما، رنگ و ظاهر پذیرش کلی نوشیدنی ها را به روش هدونیک 7 نقطه ای مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان داد که تاثیر نوع کنسانتره، غلظت شکر(P<0.01) و اثر متقابل نوع کنستانتره و غلظت شکر(P<0.05) بر پذیرش کلی نوشیدنی معنی داری می باشد. با در نظرگرفتن نتایج مرحله اول پژوهش، نوشیدنی پرتقالی آب پنیر با استفاده از دو نوع فرآیند حرارتی (80°C به مدت 10 دقیقه و 90°C به مدت 5 دقیقه) تهیه شده، پس از بسته بندی در پاکت های دوی پک در دمای یخچال و محیط به مدت 12 هفته نگهداری شدند و هر هفته یکبار در معرض آزمون های شیمیایی و حسی قرار گرفتند، ضمن اینکه در پایان هرماه نگهداری آزمون های میکروبی روی نمونه ها انجام پذیرفت. هردو مرحله پژوهش با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب بلوک های کامل انجام شد. نتایج ارزیابی نشان داد که تاثیر مدت زمان نگهداری، دمای نگهداری و اثر متقابل زمان و دمای نگهداری (P<0.01) بر طعم، رنگ و ظاهر پذیرش کلی نوشیدنی معنی دار می باشد، حال آنکه آرومای نوشیدنی پرتقالی آب پنیر تحت تاثیر مدت زمان نگهداری(P<0.01) قرار می گیرد. ارزیابی تغییر pH نوشیدنی های نگهداری شده در دمای یخچال و محیط که با استفاده از آزمونt انجام شد، نشان داد که در طی مدت زمان نگهداری اختلاف معنی داری (P<0.05) بین pH نمونه ها بوجود آمده است. برمبنای نتایج حاصل از این پژوهش شرایط بهینه در تولید نوشیدنی پرتقالی آب پنیر با استفاده از 3% کنسانتره پرتقال، 10% شکر و با زمان ماندگاری حداقل 3 ماه در دمای یخچال و 6 هفته در دمای محیط و کیفیت حسی و میکروبی قابل قبول به دست آمد.
    کلیدواژگان: آب پنیر، نوشیدنی میوه ای، تولید، کیفیت، نگهداری
  • اثر میزان و زمان مصرف نیتروژن برآستانه خسارت اقتصادی خردل وحشی در گندم پاییزه
    مهدی راستگو، علی قنبری، محمد بنایان اول، حمید رحیمیان صفحه 11
    به منظور مطالعه اثر میزان و زمان مصرف نیتروژن بر آستانه خسارت اقتصادی خردل وحشی در گندم پاییزه، آزمایشی در سال زراعی 79-78 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشهد اجرا شد. این تحقیق بصورت آزمایش کرتهای خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام گردید. آزمایش دارای سه فاکتور شامل تراکم علف هرز در چهار سطح (0، 8، 16و 32 بوته در مترمربع)، میزان کود نیتروژن در سه سطح (کم =100 کیلوگرم در هکتار، مطلوب =150 کیلوگرم در هکتار و زیاد =32 کیلوگرم در هکتار) و الگوی تقسیط کود نیتروژن در دو سطح (الگوی اول =1.3 کود همزمان با کاشت +2.3 کود در ابتدای پنجه زنی؛ الگوی دوم=1.3 کود همزمان با کاشت+1.3 در ابتدای پنجه زنی+1.3 کود در ابتدای به ساقه رفتن) بود. دو فاکتور تراکم علف هرز و سطوح کود نیتروژن بصورت فاکتوریل کرت اصلی را تشکیل می داد و کرتهای فرعی نیز الگوهای تقسیط کود نیتروژن بودند. مدل هیپربولیک راست گوشه سه پارامتره که توسط کوزینس (1985) ارایه شده است به داده های عملکرد برازش داده شد. با استفاده از مدل ادنوان (1991) آستانه خسارت اقتصادی محاسبه شد. نتایج این آزمایش نشان داد که الگوهای تقسیط نیتروژن اثر معنی داری بر قابلیت رقابتی خردل وحشی ایجاد نکرد. تراکمهای آستانه خسارت اقتصادی خردل وحشی در سطوح کم، مطلوب و زیاد نیتروژن به ترتیب به میزان 0.94، 0.79 و 0.14 بوته در هر مترمربع تعیین شد. بر این اساس آستانه خسارت اقتصادی خردل وحشی در مقدار زیاد نیتروژن نسبت به سطوح دیگر کمتر است و این امر حاکی از تشدید توان رقابتی خردل وحشی در مقدار کاربرد زیاد نیتروژن است.
    کلیدواژگان: آستانه خسارت اقتصادی، تقسیط کود نیتروژن، خردل وحشی، گندم پاییزه
  • اثرات دو روش بیولوژیکی خوراک دهی بر مقدار انرژی قابل سوخت و سازچربی طیور و روغن ماهی با استفاده از خروس بالغ
    اکبر یعقوبفر صفحه 21
    در این آزمایش از خروس های بالغ (ردایلندرد) و دو روش آزمایش بیولوژیکی خوراک دهی با دقت PF و خوراک دهی اختیاری (CAM) به منظور تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز چربی طیور و روغن ماهی استفاده گردید. تعداد 32 قطعه خروس بالغ مورد استفاده در آزمایش از جمعیت مشابه و دارای میانگین وزنی متعادل انتخاب و در قفسهای انفرادی متابولیکی نگهدای گردید. آزمایش با طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و چهار تکرار صورت گرفت. در مقایسه با دو روش بیولوژیکی خوراک دهی اختیاری و با دقت نتایج آزمایش نشان داد که روش بیولوژیکی خوراک دهی با خوراک دهی با دقت برای خوراک پایه دارای چربی با افزایش سطوح چربی سبب کاهش مقدار انرژی قابل سوخت وساز میگردد. بطوریکه سطح 5 درصد چربی طیور با استفاده از روش خوراک دهی با دقت نسبت به روش بیولوژیکی خوراک دهی اختیاری مقدار انرژی قابل سوخت و ساز بیشتری در مقایسه با سطح 10 درصد چربی طیور نشان داد که مقدار انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی (TME) بیشتر از سایر معیارهای دیگر انرژی قابل سوخت و ساز بود. روش بیولوژیکی اختیاری سبب قابلیت هضم خوراک پایه حاوی منابع چربی گردید، دلیل آنرا میتوان اثرات متقابل و یا فعل و انفعالات در استفاده بیشتر از انرژی و دیگر ترکیبات خوراک و حالت همکوشی و قابلیت هضم و استفاده یا بهره برداری مناسب مواد مغذی خوراک دانست. مقدار انرژی قابل سوخت و ساز چربی طیور حاصل از دو روش بیولوژیکی کمتر از روغن ماهی می باشد با اینکه از لحاظ پروفیل اسیدهای چرب بخصوص از لحاظ اسیداولئیک، لینولئیک و پالمتیک هر دو منبع چربی نسبت به سایر پروفیل اسیدهای چرب بیشتر است ولی این تفاوت قابلیت سوخت و ساز انرژی را میتوان ناشی از ناخالص بودن چربی طیور حاصل از ضایعات کشتارگاهی و نسبت اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع آن و پایین بودند قابلیت هضم و جذب دانست. میتوان استنتاج نمود که مقدار انرژی قابل سوخت و ساز چربی ها تحت تاثیر روش های بیولوژیکی، پروفیل اسیدهای چرب منابع چربی، ترکیب خوراک پایه و فعالیت باکتری های دستگاه گوارش در کاهش جذب اسیدهای چرب و همچنین اثرات متقابل، همکوشی و قابلیت هضم مواد خوراکی یا در دسترس قرار گرفتن مواد مغذی می باشد. مقدار انرژی قابل سوخت و ساز چربی طیور 0.08 +5.37 و روغن ماهی0.07 +8.85 کیلوکالری در گرم است که می توان آنرا در جبیره نویسی طیور توصیه نمود.
    کلیدواژگان: انرژی قابل سوخت و ساز، چربی طیور، روغن ماهی، روش بیولوژیکی
  • اثر کاهش قدرت منبع بر انتقال مجدد کربوهیدارتهای محلول ساقه در سه رقم جو
    شهاب مداح حسینی، کاظم پوستینی صفحه 29
    در آزمایشی مزرعه ای اثرات کاهش قدرت منبع با اعمال تیمارهای حذف برگ پرچم،حذف تمام برگها بجز برگ پرچم و حذف ریشک در زمان گل شکفتگی بر سه رقم جو شش ردیفه (Hordeum vulgare L.) به نامهای استار، ریحان و الفجر در قالب یک طرح بلوکهای کامل تصادفی و بصورت کرتهای دوبار خردشده در سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد حذف برگ پرچم اثر معنی داری بر وزن خشک و محتوای کربوهیدرات محلول بخش های بالایی و پایینی ساقه نداشت، در حالیکه حذف تمام برگها بجز برگ پرچم هم در زمان حداکثر وزن ساقه و هم در زمان رسیدگی محتوای کربوهیدرات محلول بخش های ساقه را کاهش داد. از سوی دیگر با آنکه حذف ریشک به دلیل حذف قسمتی از سطح سبزگیاه تیماری در جهت کاهش قدرت منبع بود، اما محتوای کربوهیدرات محلول بخش های ساقه را در زمان رسیدگی بطور معنی داری نسبت به شاهد افزایش داد. این احتمال وجود دارد که کاهش جریان تعرق سنبله در اثر حذف ریشکها منجربه کاهش جریان سیتوکینین از ریشه به سنبله و کاهش تعداد سلولهای آندوسپرمی و در نتیجه کاهش قدرت مخزن زایشی در جلب مواد پرورده ذخیره ای شده و باعث افزایش محتوای کربوهیدرات محلول بخش های ساقه گردیده است. محاسبه سهم انتقال مجدد بر اساس تفاوت محتوای کربوهیدرات محلول بخش های ساقه نشان داد که در هر سه رقم میزان انتقال مجدد از بخش بالایی ساقه بیشتر از بخش پایینی ساقه بود و در مجموع انتقال مجدد کربوهیدراتهای محلول ساقه حد فاصل زمان حداکثر وزن ساقه و رسیدگی در رقم های استار، ریحان و والفجر به ترتیب 1.85، 6.33 و صفر درصد از افزایش وزن دانه سنبله اصلی را توجیه می کند. بنابر یافته های این پژوهش انتقال مجدد کربوهیدراتهای محلول ساقه نمی تواند سهم قابل توجهی در پرکردن دانه داشته باشد و احتمالا نقش فتوسنتز پس از گل شکفتگی بسیار مهمتر است.
    کلیدواژگان: جو، کربوهیدراتهای محلول، انتقال مجدد
  • بررسی رفتار مصرف کنندگان شهری ایران: با تاکیدبر الگوی مصرفی
    محمد بخشوده، زکریا فرج زاده صفحه 39
    در مطالعه حاضر سعی شده است تا ضمن بررسی رفتار مصرف کنندگان شهری طی دوره 79-1359 نقش عادات مصرفی نیز در شکل گیری الگوی مصرف تصریح شود. مطالعه مصرف کنندگان و تحلیل نحوه تخصیص بودجه محدود بین نیازهای نامحدود خانوار از دیرباز دارای اهمیت زیادی بوده است. بر اساس تئوری مطلوبیت دست پیدا کنند. در تحلیل های پویای اقتصاد خرد اعتقاد بر این است که رفتار مصرف کنندگان علاوه بر دو اثر جانشینی و درآمدی حاصل از تغییر قیمت که در تحلیل های ایستا مطرح می شود،از عادات مصرفی (موسوم به اثر رفتاری) گذشته نیز متاثر می شود. اقلام مورد مطالعه از گروه مواد خوراکی و دخانی شامل: آرد، رشته و نان، انواع گوشت، لبنیات و تخم مرغ، روغن ها و چربی ها، میوه و سبزی،خشکبار و حبوبات، قند و شکر و چای، چاشنی ها و نوشابه و دخانیات می باشد. نتایج حاصل از تفکیک اثر کل تغییر قیمت حاکی از اهمیت بالا و تعیین کننده نقش اثر رفتاری در تغییرات مصرف کالاهای مورد مطالعه می باشد. بدین معنی که علیرغم افزایش قیمت در اغلب گروه ها، مصرف کنندگان تمایل به حفظ عادات مصرفی گذشته دارند. پس از اثر رفتاری نیز به اهمیت دو اثر درآمدی و جانشینی قرار دارند.
    کلیدواژگان: مصرف مواد غذایی، مصرف کنندگان شهری، ایران، عادات مصرفی
  • بررسی پایداری عملکرد ژنوتیپ های نخود در شرایط دیم
    عطاء الله سیادت، قدرت الله فتحی، عادل جهانگیری صفحه 51
    نخود بعد از گندم مهمترین محصول در دیمزارهای کشور ما می باشد که سالانه حدود700 هزار هکتار به کشت این محصول اختصاص داده می شود. در این بررسی 14 لاین و رقم نخود بهمراه رقم شاهد جم در پنج منطقه کرمانشاه، ایلام، ارومیه، گچساران و گرگان بمدت چهار سال (81-1378) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. از آنجا که در برخی از سال ها در بعضی از مکان ها آزمایش انجام نشده، لذا ترکیب سال و مکان به صورت محیط در نظر گرفته شد و در مجموع، داده های 15 محیط مورد بررسی قرار گرفت. آزمون بارتلت، عدم یکنواختی واریانس اشتباهات آزمایشی را نشان داد، از این رو محیط ها به گروه دسته بندی شدند به طوری که آزمون بارتلت در هر یک از گروه ها غیر معنی دار شد. تجزیه مرکب عملکرد نشان داد که اثر متقابل محیط × ژنوتیپ در هر سه گروه معنی دار بود. تجزیه پایداری با استفاده از روش ابرهارت و راسل نشان داد که لاین های Flip84-82, ILC482و Flip 84-80 ضمن دارا بودن عملکرد بالاتر از میانگین ژنوتیپ ها و شاهد جم دارای ضریب رگرسیون نزدیک 1 بوده و از بین آنها لاین ILC482 پایدارترین ژنوتیپ با عملکرد بالا بود. این لاین برای مناطق گرگان و گچساران توصیه شد. در گروه3 نیز لاین های Flip 90-96, Flip 84-42, Flip 86-50 ضمن داشتن عملکرد بالاتر از میانگین ژنوتیپ ها و شاهد جم دارای ضریب رگرسیون نزدیک 1 بوده و از بین آنها لاین Flip 84-42 پایدارترین ژنوتیپ با عملکرد بالا بود. به این لحاظ لاین Flip 84-42 برای مناطق کرمانشاه، ایلام و ارومیه قابل توصیه می باشد. این لاین در محیط های گروه 1 نیز عملکرد بالایی برخوردار بود.
    کلیدواژگان: پایداری عملکرد، سازگاری، نخود
  • مقایسه تاثیر میزان انرژی و پروتئین پیشنهادی AFRC و NRC برعملکرد گاو شیری
    رمضانعلی عزیزی، احمد افضل زاده، محسن دانش مسگران، حسن فضائلی صفحه 61
    این تحقیق به منظور به منظور بررسی تاثیر تنظیم جیره غذایی گاوهای شیرده برای سطوح انرژی و پروتئین پیشنهادی AFRC و NRC بر قابلیت هضم جیره، مصرف ماده خشک، تولید شیر و ترکیبات شیر گاوهای هلشتاین انجام شد. از تعداد 10 راس گاوشیری زایش سوم با میانگین تولید روزانه 25 لیتر برای آزمایش در قالب یک طرح آزمایشی کاملا تصادفی استفاده شد. گاوها به دو گروه پنج راسی تقسیم شده، و به دو گروه یک جیره AFRC و گروه دو جیره NRC داده شد. مدت زمان انجام آزمایش هشت هفته بود. گاوها قبل از شروع آزمایش و نیز در پایان آزمایش توزین شدند. مواد غذایی مصرفی شامل، کاه گندم، یونجه خشک، سیلوی ذرت، دانه جو بلغور، سبوس گندم، کنجاله تخم پنبه و تفاله تخم ملاس دار چغندرقند بود. قابلیت هضم جیره ها با استفاده از معرف اکسیدکروم تعیین شد. میانگین مصرف روزانه ماده خشک در گروه یک 20.3 کیلوگرم و در گروه دو 21.1 کیلوگرم بود. برای دو گروه یک و دو میانگین تولید شیر به ترتیب 24.5 و 23.9 و شیر تصحیح بر حسب 4 درصد چربی به ترتیب 23.1، 22.3 لیتر در روز بود. درصد پروتئین، چربی و ماده خشک شیر در گروه یک به ترتیب 3.5،3.7،12.7 و در گروه دو به ترتیب 3.6، 3.7، 12.7 بود. تفاوت میانگین گروه از نظر مصرف ماده خشک، افزایش وزن زنده، تولید شیر و ترکیبات شیر معنی دار نبود(P>0.05)، میانگین قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و پروتئین خام هر دو جیره از لحاظ آماری مشابه بود. علی رغم اینکه درصد پروتئین خام توصیه شده در سیستم NRC یک درصد بیشتر از NFRC بود ولی اثر آن بر مصرف ماده خشک، تولید شیر و افزایش پیشنهادیNFRC کافی بوده و از نظر اقتصادی مقرون بصرفه تر است.
    کلیدواژگان: گاو شیری، استاندارد غذایی، AFRC، NRC
  • تاثیر سطوح مختلف پروتئین خام و تعادل الکترلیت ها بر عملکرد و ترکیبات بدن جوجه های گوشتی
    منصور رضایی، حسن نصیری مقدم، جواد پوررضا، هنری کلاسن صفحه 69
    در یک آزمایش فاکتوریل با مدل کاملا تصادفی اثر دو سطح پروتئین ایده آل (22.30، 19.00 درصد) در دوره آغازین و (20.65 و 17.65 درصد) در دوره رشد و سه سطح تعادل الکترولیت ها (300، 255، 210 میلی اکی والان در کیلو گرم) بر روی عملکرد، ترکیبات بدن و سطح الکترولیت ها (سدیم، پتاسیم، کلر) سرم خون 1800 قطعه جوجه نر و ماده راس مورد برسی قرار گرفت. جیره های غذایی در دو مرحله تغذیه ای (21-0 و 35-22 روزگی) در اختیار جوجه ها قرار گرفت. اثر جیره های فوق بر صفحات، افزایش وزن به خوراک مصرفی، درصد تلفات، مقدار و درصد عضله سینه، ترکیبات بدن (ماده خشک، پروتئین، چربی و خاکستر لاشه)، درصد استخوان ساق پا، الکترولیت ها و PH سرم خون اندازه گیری گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که با افزایش سطح پروتئین خام میزان افزایش وزن، مصرف خوراک، نسبت افزایش وزن به خوراک مصرفی در دوره آغازین، دوره رشد و کل دوره بطور معنی داری بهبود یافت (P<0.05). همچنین مقدار و درصد عضله افزایش یافت(P<0.05). با افزایش سطح پروتئین در جیره چربی لاشه بطور معنی داری کاهش و درصد پروتئین افزایش یافت (P<0.05). جوجه های نر تغذیه شده از جیره های با پروتئین بالا دارای عملکرد بهتر، مقدار و درصد عضله سینه بیشتری نسبت به جوجه های ماده بودند. افزایش تعادل الکترولیت ها در جیره باعث افزایش وزن بدن در دوره آغازین و بالا رفتن مصرف خوراک در دوره رشد گردید (P<0.05)، ولی تاثیری بر عملکرد جوجه ها در کل دوره پرورش نداشت. افزایش تعادل الکترولیت ها میزان پتاسیم سرم خون را بطور معنی داری کاهش داد (P<0.05)، ولی تاثیری بر روی کیفیت بستر نداشت. از نظر درصد استخوان پا اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف وجود نداشت.
    کلیدواژگان: پروتئین ایده آل، تعادل الکترولیت، عملکرد، جوجه های گوشتی
  • ارزیابی پویایی جمعیت علفهای هرز در نظامهای زراعی متداول و اکولوژیک در تناوبهای زراعی مختلف
    لیلا علیمرادی، علیرضا کوچکی، مهدی نصیری محلاتی، احمد زارع فیض آبادی صفحه 79
    پویایی جمعیت علفهای هرز در نظامهای زراعی در کرتهای تحت کشت ذرت، چغندرقند و گندم در تناوب با گندم در آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش مورد نظر در قالب کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار طی سالهای 1374 تا 1381 انجام شد. در این طرح سه تناوب زراعی گندم - گندم، ذرت - گندم و چغندرقند - گندم بعنوان فاکتور اصلی و پنج نظام زراعی پرنهاده، متوسط نهاده، کم نهاده، نظام تلفیقی (با نهاده متوسط) و ارگانیک (فاقد هر نوع نهاده شیمیایی) بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. در سالهای زراعی 80-1379 و 81-1380 (مطابق با سالهای ششم و هفتم اجرای طرح) نمونه برداری از جمعیت علفهای هرز انجام شد و تراکم و تنوع گونه ای جمعیت موجود مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که استراتژی های مدیریتی مرتبط با نظامهای زراعی متفاوت بر جوامع علفهای هرز موثر بود. تناوب زراعی نیز بدلیل ایجاد تنوع در عملیات مدیریتی مربوط به گیاهان زراعی مختلف بر پویایی جعیت علفهای هرز بطور غیرمستقیم تاثیر داشت. بررسی جمعیت علفهای هرز در سال اول نشان داد که تراکم علفهای هرز موجود در نظام ارگانیک و نظام متوسط نهاده در بالاترین سطح قرار داشت و با نظامهای دیگر اختلاف معنی داری نشان داد و پس از آن نظامهای تلفیقی و کم نهاده در مرتبه دوم قرار داشتند و کمترین تراکم علفهای هرز را نظام پرنهاده به خود اختصاص داد. در سال دوم نمون برداری، فلور علفهای هرز بسته به نوع گیاه زراعی تغییر کرد.
    کلیدواژگان: پویایی جمعیت علفهای هرز، نظام زراعی، تناوب زراعی
  • اثر مخمر ساکارومایسز سرویسیا بر جمعیت باکتریایی شکمبه و عملکرد گوساله های ماده هلشتین
    بهنام صارمی، عباسعلی ناصریان، محمد بنایان اول، فرج الله شهریاری صفحه 91
    در این آزمایش 18 راس گوساله ماده هلشتین (میانگین وزن 4.90±41.89 کیلوگرم) به طور تصادفی در قفس های انفرادی قرار داده شد و از تیمارهای آزمایشی شامل شاهد (فاقد مخمر)، نیم و یک درصد بر اساس ماده خشک کنسانتره شروع کننده در قالب یک طرح کاملا تصادفی به منظور اثر مخمر ساکارومایسز سرویسیا بر جمعیت باکتریایی شکمبه و عملکرد گوساله ها استفاده گردید. کنسانتره شروع کننده شامل 13% یونجه خرد شده و 87% مخلوط کنسانتره بوده که به طور آزاد از 7 روزگی تا 90 روزگی تغذیه می شد. به گوساله ها معادل 10% وزن بدن از تولد تا 52 روزگی شیر داده می شد. مخمر، مصرف کنسانتره شروع کننده و کل ماده خشک مصرفی روزانه را به طور معنی داری کاهش داد (p<0.01) اما اثری بر افزایش وزن روزانه، بازده تبدیل خوراک به وزن زنده و مولفه های شکمبه طی روزهای مختلف نمونه گیری نداشت. همچنین افزودن مخمر هیچ تاثیری بر قابلیت هضم پروتئین،NDF وADF نداشت. در صورتیکه قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی را به طور معنی داری افزایش داد (P<0.05). مخمر سطح گلوکز و ازت اوره ای خون را تحت تاثیر قرار نداد مگر در 90 روزگی که کاهش معنی داری در سطح ازت اوره ای خون مشاهده شد(P<0.05). دمای راست روده گوساله ها و روزهای تحت درمان تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت.افزایش حاصل در اندازه های بدنی از قبیل: طول بدن،محیط قفسه سینه، محیط مچ پاهای جلویی، فاصله سرپین ها، فاصله سر هیپ ها، فاصله پین تا هیپ و قد از روی کپل تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند. اما کمیت ارتفاع از جدوگاه، محیط شکم و محیط مچ پاهای عقبی تحت تاثیر استفاده از مخمر قرار گرفتند. فراوانی جمعیت مخمر در لوله گوارش گوساله ها به شدت تحت تاثیر تیمارها بود (P<0.05). همچنین نتایج کشت مدفوع نشان داد که مخمر توانسته است از لوله گوارش به صورت زنده عبور کند.به طور کلی به نظر می رسد که استفاده از مخمر در گوساله های هلشتاین تا 90 روزگی تاثیر قابل ملاحضه ای بر عملکرد گوساله ها ندارد.
    کلیدواژگان: مخمر ساکارومایسز سرویسیا، جمعیت باکتریایی شکمبه، عملکرد گوساله
  • اثر دو سطح کربوهیدارتهای غیرفیبری همراه با چربی و بدون چربی بر عملکرد گاوهای شیری هلشتاین
    مسلم باشتنی، عباسعلی ناصریان، رضا ولیزاده صفحه 105
    اثرات سطوح کربوهیدراتهای غیر فیبری(NFC) همراه و بدون استفاده از چربی بر تولید و ترکیب شیر 8 راس گاو شیری هلشتاین در یک طرح چرخشی با 4 دوره 21 روزه مورد مطالعه قرار گرفت. گاوهای شیری چند شکم زایش با میانگین تولید شیر و روزهای شیردهی به ترتیب 36±5 کیلوگرم و 8±46 روز مورد استفاده قرار گرفتند. جیره های آزمایشی شامل 1) سطح بالای کربوهیدراتهای غیرفیبری بدون چربی، 2) سطح بالای کربوهیدراتهای غیرفیبری همراه با 2.5% چربی، 3) سطح پایین کربوهیدراتهای غیرفیبری بدون چربی و 4) سطح پایین کربوهیدراتهای غیرفیبری با 2.5% چربی بودند. سطح بالا و پایین کربوهیدراتهای غیرفیبری به ترتیب برابر 40 و 30% ماده خشک جیره بود. نتایج نشان داد که جیره های آزمایشی اثری بر مصرف ماده خشک روزانه نداشتند، ولی کاهش سطح کربوهیدراتهای غیرفیبری جیره، مصرف NDF وADF روزانه و قابلیت هضم ADF را بصورت معنی دار (P<0.05) افزایش داد، ولی بر قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام بی اثر بود. pH شکمبه در جیره های مختلف اختلاف معنی دار نداشت، اما کاهش سطح کربوهیدراتهای غیرفیبری غلظت آمونیاک شکمبه، ازت اوره ای خون (BUN) و ازت اوره ای شیر (MUN) را به طرز معنی دار (P<0.05) افزایش داد. اضافه کردن چربی به جیره با کربوهیدراتهای غیرفیبری بالا باعث افزایش معنی دار(P<0.05) گلوکز خون گردید. کاهش سطح کربوهیدراتهای غیرفیبری جیره اثری بر فعالیت جویدن نداشت. کاهش سطح کربوهیدراتهای غیرفیبری در جیره فاقد مکمل چربی، باعث کاهش تولید شیر روزانه گردید و با افزودن چربی این کاهش جبران شد. جیره های آزمایشی اثری بر درصد و تولید روزانه کل مواد جامد، پروتئین خام، چربی و SNF شیر نداشتند. بطور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که عکس العمل گاوهای شیری با افزودن چربی در جیره های با محتوای کربوهیدرات قابل تخمیر کم، بهتر است.
    کلیدواژگان: کربوهیدرات غیر فیبری، اسیدهای چرب، گاو شیری
  • بررسی اثر ریزنمونه و سطوح مختلف اکسین و سیتوکینین بر ریخت زایی سویا
    احمد شریفی، عبدالرضا باقری، سعیدرضا وصال صفحه 117
    به منظور انتخاب ریز نمونه و محیط کشت مناسب جهت ریخت زایی در سویا،آزمایشهای جداگانه ای شامل 1) اثر ریزنمونه (محور زیر لپه، محور بالای لپه، گروه لپه، گره لپه همراه با برگچه اولیه، برگچه، اولیه، برگ، محور جنینی نابالغ، جنین نابالغ و محور جنینی بالغ) و نوع ترکیب هورمونی محیط کشت بازایی (محیط کشت MS حاوی 1.5 میلی گرم در لیتر BA و 0.5میلی گرم در لیتر IAA یا 1.5 میلی گرم در لیتر BA و 0.5 میلی گرم در لیترNAA، 3 درصد ساکاروز و 0.8 درصد آگار) و 2) اثر مقادیر مختلف دو هورمون 1, 0.5) BA و 2 میلی گرم در لیتر) وIAA 0.5) و 1 میلی گرم در لیتر) بر ریخت زایی و القای کالوس انجام شد. نتایج نشان داد که ریزنمونه های مختلف عکس العمل های متفاوتی نسبت به دو محیط کشت باززایی نشان می دهند و بین دو محیط کشت نیز اختلاف معنی داری وجود دارد بطوری که ریزنمونه گروه لپه و پس از آن گروه لپه همراه با برگچه اولیه در محیط کشت حاوی BA و IAA بیشترین درصد شاخه زایی (به ترتیب 77 و 70 درصد) و تعداد شاخه تولید شده (2.8 و 2.5 عدد) را در برداشت. با این حال از نظر حجم کالوس تولیدی اختلاف معنی داری بین دو محیط کشت وجود نداشت. از سوی دیگر بین ریزنمونه های مختلف از نظر پاسخ به محیط کشت اختلاف معنی داری وجود داشت و ریزنمونه گره لپه همراه با برگچه اولیه بیشترین حجم کالوس را تولید کرد. بر اساس نتایج آزمایش دوم یک مقادیر یک تا دو میلی گرم در لیتر BA و 0.5 تا یک میلی گرم در لیتر IAA بعنوان سطوح این دو هورمون معین شدند.
    کلیدواژگان: ریخت زایی، کالوس، سویا، IAA، BA
  • اثر تغییر برخی عوامل سیستم تولید بر شاخص انتخاب بهینه گاوهای هولشتین ایران
    عبدالاحد شادپرور، ساحره جوزی شالگورابی صفحه 127
    با استفاده از برآورد ضرایب اقتصادی تولید شیر، درصد عمر گله بعنوان صفات هدف اصلاح نژاد و پارامترهای ژنیتیکی و فنوتیپی آنها برای گاوهای هلشتاین ایران، هفت نوع شاخص انتخاب تشکیل شد: شاخص اول شامل اطلاعات صفات هدف اصلاح نژاد، شاخص دوم الی چهارم شامل تولید شیر، درصد چربی شیر و یکی از صفات تیپ به ترتیب ارتفاع عقب پستان، وضعیت استقرار سرپستانک های جلو و اتصال جلوی پستان، بعنوان صفت همبسته با طول عمر، شاخص پنجم شامل شامل صفات تولیدی و هر سه صفت تیپ، شاخص های ششم و هفتم به عنوان شاخص های کاهش یافته به ترتیب شامل تولید شیر و درصد چربی و فقط تولید شیر. ضرایب اقتصادی تحت گرایش های حداکثر سود و حداقل هزینه و محدودیت نهاده برای شرایط سالهای 74 و79 برآورد شدند. پیشرفت ژنتیکی در تابع هدف اصلاح نژاد و دقت انتخاب در اثر شاخص های مختلف و دو نوع گرایش و شرایط اقتصادی در دو سال مختلف برآورده شد. شاخص 5 به عنوان شاخصی که دارای بیشترین صفات بود، و شاخص7 که دارای کمترین صفت بود به ترتیب منجربه بیشترین و کمترین پیشرفت ژنیتیکی شدند. دقت انتخاب این دو شاخص به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار بود. شاخص هایی که در آنها بجای طول عمر از صفات تیپ همبسته با آن استفاده شده بود (شاخص های 2، 3، 4 و 5) به رشد ژنتیکی بیشتری منجر شدند. اثر تغییر جهت سیاست اصلاح نژاد در مورد طول عمر، اثر تغییر پارامترهای تولیدی - مدیریتی و نیز اثر تغییر قیمت ها بر ضرایب شاخص انتخاب و رشد ژنتیکی ناشی از آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که تغییر جهت سیاست اصلاح نژاد در مورد یک صفت بر رتبه بندی شاخص ها از نظر ایجاد پیشرفت ژنتیکی بی تاثیر بود و شاخص 5 بالاترین پیشرفت ژنتیکی را ایجاد کرد. تغییر پارامترهای تولیدی - مدیریتی و قیمت ها بر رتبه بندی شاخص ها تاثیری (غیر از یک مورد) نداشت. علی رغم تغییرات شدید ضرایب اقتصادی در همه موارد بررسی شده، شاخص با بیشترین تعداد صفات به بیشترین پیشرفت ژنیتیکی منجر شد و بهینه بودن آن در مقابل تغییر شرایط محیطی سیستم تولید پایدار ماند.
    کلیدواژگان: شاخص انتخاب، هدف اصلاح نژاد، سیستم تولید، ضرایب اقتصادی، گاو هولشتین ایران
  • بررسی اثر تنش آبی بر روی تبخیر - تعرق و شاخص های تولید گیاه گندم زمستانه
    محمد مهدی نخجوانی مقدم، بیژن قهرمان صفحه 139
    به منظور بررسی اثر تنش آبی بر روی تبخیر - تعرق و شاخص های تولید گیاه گندم زمستانه، آزمایشی در ناحیه مشهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل نه تیمار در سه تکرار اجرا شد. تیمار اول بر اساس آبیاری کامل در تمامی مراحل رشد گیاه (تیمار شاهد)، شش تیمار بر اساس قطع آب به ترتیب در مراحل مختلف رشد جوانه زنی، پنجه زنی، ساقه دهی، گل دهی، دانه بندی و رسیدگی دانه گیاه گندم و دو تیمار باقی مانده نیز بر اساس کاهش یکسان میزان آب داده شده به میزان 20 و 60 درصد در طول فصل رشد انتخاب و به صورت کرتی آبیاری شدند. با استفاده از معادله بیلان آبی مقادیر تبخیر - تعرق واقعی گیاه در تیمارهای مختلف آزمایشی تعیین شدند. تنش آبی سبب شد تا تبخیر - تعرق گیاه نتواند پس از خاتمه دوره تنش به حد تبخیر - تعرق پتانسیل برسد. افزون بر این تنش آبی همچنین سبب کاهش مقادیر ضریب گیاهی و نمایه سطح برگ شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین مقادیر عملکرد دانه، شاخص برداشت، راندمان مصرف آب و اجزا عملکرد در تیمار شاهد و سایر تیمارهای آزمایشی در سطح 5 درصد وجود داشت. همچنین نتیجه شد که تنش آبی در مراحل دانه بندی و گل دهی گیاه گندم زمستانه از طریق کاهش وزن هزار دانه و تعداد دانه در سنبله بیش از تعداد سنبله در واحد سطح بر عملکرد تاثیر داشته است.
    کلیدواژگان: تبخیر - تعرق، تنش آبی، عملکرد، گندم زمستانه، مشهد
  • بررسی اثر سطوح مختلف پروبیوتیک بر فاکتورهای خونی، عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی تحت شرایط تنش گرمایی حاد
    احمد خاک سفیدی، شعبان رحیمی صفحه 149
    تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه نر از سویه تجاری راس به طور تصادفی به 3 گروه تقسیم گردید، به طوری که هر گروه شامل 4 تکرار 25 قطعه ای بود. جوجه های یک گروه به عنوان گروه شاهد با جیره غذایی فاقد هرگونه آنتی بیوتیک و داروی ضد کوکسیدیوز تغذیه شدند. به جیره های غذایی گروه های دوم و سوم به ترتیب 0.05 و 0.1 درصد پروبیوتیک بیوپلوس 2 ب اضافه گردید. جوجه ها در دوره رشد (42-21 روزگی) روزانه 3 ساعت در درجه حرارت 1 ±34 تحت تنش گرمایی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مصرف سطوح مختلف پروبیوتیک بیوپلوس 2 ب در هیچکدام از مراحل رکوردگیری تاثیر معنی داری بر وزن بدن و خوراک مصرفی نداشت. هر چند که وزن بدن به طور غیرمعنی داری در طی 4 تا 6 هفتگی (دوره تنش گرمایی) افزایش یافته بود. افزودن 0.1 درصد پروبیوتیک به جیره غذایی در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری تعداد گلبولهای سفید را افزایش و نسبت هتروفیل به لنفوسیت را کاهش داد(P<0.05). محتوای هموگلوبین خون، تیتر آنتی بادی ضدگلبول قرمز گوسفند و تیتر آنتی بادی ضد نیوکاسل تفاوت معنی داری را در میان گروه ها نشان نداد.میزان کلسترول سرم خون در گروه مصرف کننده 0.1 درصد پروبیوتیک نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری داشت (P<0.05). همچنین افزودن 0.1 درصد پروبیوتیک به طور معنی داری موجب بهبود بازده لاشه در مقایسه با گروه شاهد گردید (P<0.05). بین گروه های مصرف کننده پروبیوتیک با گروه شاهد تفاوت معنی داری از نظر میزان چربی ذخیره شده در حفره شکمی و وزن روده باریک وجود نداشت.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، عملکرد، فاکتورهای خونی، خصوصیات لاشه، جوجه های گوشتی
  • بررسی امکان استفاده از واریته های نوین جو با سطح فیتات پایین در تغذیه جوجه های گوشتی
    محمد سالار معینی، حسن فولادی صفحه 159
    در سالهای اخیر دفع فسفر تولید شده در سیستم های متراکم پرورش تک معده ای ها از نظر آلودگی محیط زیست مورد توجه قرار گرفته است. اخیرا جهش های غیرکشنده در ذرت و جو شناسایی شده است که باعث کاهش سطح فیتات در آنها می شود. در این آزمایش 4 واریته کم فیتات به نامهای جو ال پی 422، ال پی 635، ال پی955 و ال پی 1070 همراه با جو معمولی سی دی سی دالی در جوجه های گوشتی از سن 2 تا17 روزگی مورد مطالعه قرار گرفت. واریته های کم فیتات نسبت به جو معمولی سی دی سی دالی در جیره ای که کمبود فسفر داشت، سبب افزایش ابقای فسفر و در نتیجه افزایش خاکستر استخوان درشت نی شد. میزان فسفر دفع شده نیز کاهش یافت (P<0.01). میزان اضافه وزن(P<0.05) و ضریب تبدیل خوراک (P<0.01) نیز در جیره های حاوی جوهای کم فیتات به طور معنی داری بهبود یافت. اثرات فوق در مورد جو ال پی 955 برجسته تر بود. قابلیت هضم سایر بخش های جیره (ماده خشک، چربی، پروتئین، اسیدهای آمینه) در جیره های حاوی واریته های نوین جو تفاوت معنی داری با جو معمولی نداشت.
    کلیدواژگان: اسید فیتیک، فسفر، جو، جوجه گوشتی
  • برری القاء موتاسیون با اتیل متان سولفونات (EMS) در اسپرس (Onobrychis viciifolia Scop)
    محمد مهدی مجیدی، احمد ارزانی صفحه 167
    انتخاب دز مناسب و بهینه سازی شرایط القا موتاسیون از طریق بررسی آسیب های ایجاد شده با هدف افزایش فراوانی موتاسیون اولین گام در یک پروژه اصلاح به کمک جهش است. در این مطالعه ابتدا تاثیر دزهای مختلف ماده شیمیایی جهش زای اتیل متان سولفونات (EMS) بر روی جوانه زنی و رشد گیاهچه به همراه عوامل پوشش بذر (غلاف) و پیش شویی بذوراسپرس در شرایط آزمایشگاه با استفاده از توده خوانسار و تاثیر دزهای مختلف EMS بر روی توده های خوانسار و شهرکرد در گلخانه مورد بررسی گرفت. پس از تعیین دزهای بهینه در دو بررسی آزمایشگاهی و گلخانه ای، موتاسیون زایی آنها تحت شرایط مزرعه با استفاده از توده های خوانسار، شهرکرد، کرج 2 و ارومیه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افزایش دز EMS منجر به کاهش درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، درصد سبزشدن و سرعت سبز شدن گردید. وجود غلاف میزان خسارت موتاژن را کاهش داد لیکن پیش شویی بذور بر میزان خسارت افزود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل پوشش بذر × دز EMSمعنی دار بود. بر اساس معیار 50 درصد کشندگی (LD50) دز 0.8 درصد برای بذور بدون غلاف و دز 0.6 درصد برای بذور غلافدار به مدت 12 ساعت به عنوان دزهای بهینه EMS برای جهش زایی در اسپرس شناخته شدند. در شرایط مزرعه با افزایش دز EMS درصد مرگ و میر گیاهان و درصد عقیمی در تمام توده ها افزایش یافت. توده های خوانسار و ارومیه حساسیت بیشتری به این موتاژن در مقایسه با توده های شهرکرد و کرج 2 نشان دادند. بر اساس نتایج این آزمایشگاه، گلخانه و مزرعه دز 0.6 به عنوان دز بهینه در اسپرس شناخته شد. تیمارهای EMS تنوع قابل ملاحظه ای برای ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، تعداد شاخه فرعی (گل آذین) در توده های اسپرس مورد مطالعه ایجاد نمودند. با این حال EMS بر محتوای پروتئین خام، فیبر خام و عملکرد علوفه تک بوته تاثیر محسوسی نداشت. در بین گیاهان نسل M1 و M2 تنوع مورفولوژیک و تغییرات غیرعادی نیز مشاهده گردید.
    کلیدواژگان: اسپرس، موتاسیون، اتیل متان سولفونات، دز بهینه
  • تاثیر آسیاب کردن و حرارت دادن پنبه دانه برتولید و ترکیب شیرگاوهای شیری هلشتاین
    علیرضا فروغی، رضا ولی زاده، عباسعلی ناصریان، محسن دانش مسگران صفحه 181
    اثرات فرآیند آسیاب کردن و حرارت دان مرطوب پنبه دانه بر تولید و ترکیب شیر گاو در این طرح مورد بررسی قرار گرفت. 8 راس گاو شیری هلشتاین چند شکم زایش در یک طرح مربع لاتین 4×4 چرخشی با 4 دوره 21 روزه استفاده شد. جیره های آزمایشی حاوی پنبه دانه سالم (جیره 1)، پنبه دانه آسیاب شده (جیره 2)، پنبه دانه آسیاب شده حرارت داده در دمای 140°C به مدت 20 دقیقه (جیره 3) و پنبه دانه آسیاب شده حرارت داده در دمای 140°C به مدت 20 دقیقه (جیره 4) بودند. جیره ها دارای درصد پروتئین خام، درصد دیواره سلولی و غلظت انرژی خالص شیردهی مشابهی بودند. درصد پنبه دانه سالم یا فرآیند شده در جیره های آزمایشی 14% (بر اساس ماده خشک) بود. فرآیند حرارت دادن مرطوب سبب کاهش درصد تجزیه پذیری پروتئین خام پنبه دانه به میزان 11.9% در پنبه دانه آسیاب شده و حرارت داده در دمای 140°C به مدت 20 دقیقه گردید. غلظت ازت آمونیاکی مایع شکمبه، اوره شیر و خون گاوهای تغذیه شده با جیره های مختلف اختلاف معنی داری (P<0.01) با یکدیگر داشت. pH مایع شکمبه تحت تاثیر فرآیند آسیاب کردن و حرارت دادن پنبه دانه قرار نگرفت و بطور متوسط 6.6 بود. مدت زمان جویدن بین جیره ها مشابه و میانگین آن 762 دقیقه در 24 ساعت بود، اما آسیاب کردن به طور معنی داری (P<0.05) مدت زمان نشخوار کردن را کاهش داد. آسیاب کردن مقدار خوراک مصرفی گاوه های تغذیه شده با جبیره های 2، 3 و 4 را به ترتیب به میزان 4.89، 6.39 و 6.39 درصد افزایش داد. حرارت دادن و آسیاب کردن باعث افزایش معنی دار (P<0.05) مقدار تولید شیر شد، به طوریکه تولید شیر گاوه های تغذیه شده با جیره چهار 8% بیشتر از جیره1 بود. تولید ودرصد چربی و پروتئین شیر بطور معنی داری (P<0.05) در جیره 4 افزایش یافت. اختلاف معنی داری بین غلظت گلوکز (P<0.01) و کلسترول (P<0.05) خون گاوه های تغذیه شده با جبیره ها مشاهده شد، اما اختلاف بین غلظت آلبومین و تری گلیسرید معنی دار نبود. بنظر می رسد استفاده توام از فرآیند حرارتی و آسیاب کردن می تواند سبب بهبود ارزش غذایی پنبه دانه گردد.
    کلیدواژگان: پنبه دانه، حرارت دادن، آسیاب کردن
  • برسی تاثیر روش های خشک کردن و نو بر ویژگی های شیمیایی زعفران در طول دوره نگهداری
    مرضیه بلندی، محمود امین لاری، احمد کرباسی، حمیدبهادر قدوسی، غلامحسین مصباحی صفحه 197
    در این تحقیق به سه روش سنتی (25°C)، اصلاح شده اسپانیایی (55°C) با استفاده از آون مایکرویو (300 وات) خشک شد و تغییرات شیمیایی آن در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار در طول شش ماه انبارداری بررسی و میانگین نتایج بدست آمده در سطح 5% با استفاده از آزمون LSD مقایسه گردید. نتایج نشان داد که زمان انبارداری و روش خشک کردن بطور معنی داری خصوصیات شیمیایی از جمله میزان رنگ، عطر و طعم را (P<%5) تحت تاثیر قرار داده است. در بین سه روش مذکور نمونه زعفران خشک شده توسط آون مایکرویو دارای بالاترین مقدار رنگ و عطر و طعم بود. بین دو روش اصلاح شده اسپانیایی و سنتی از نظر رنگ نمونه اصلاح شده اسپانیایی بطور معنی داری در سطح بالاتری از نمونه سنتی قرار داشت ولی از نظر عطر نمونه سنتی بطور معنی داری دارای عطر بیشتری نسبت به نمونه اصلاح شده اسپانیایی بود. از لحاظ میزان تلخی نیز نمونه اصلاح شده اسپانیایی تقریبا نزدیک به مایکرویو بوده و بطور معنی داری این دو نمونه نسبت به نمونه سنتی در سطح بالاتری قرار داشتند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که گذشت زمان باعث کاهش میزان رنگ و افزایش عطر زعفران گردید، ولی میزان تلخی در طول زمان دارای روند ثابتی نبود. نتایج نشان داد که نور (20 وات) باعث کاهش معنی داری در مقدار رنگ شده است ولی از نظر میزان تلخی تفاوتی مشاهده نشد و مقدار عطر در ابتدا افزایش یافت ولی در ماه های آخر انبارداری در دو نمونه شاهد و نمونه تحت نور سطح یکسانی قرار گرفت.
    کلیدواژگان: زعفران، روش های خشک کردن، نور، انبارداری، عطر، مایکرویو
  • سازه های اقتصادی - اجتماعی موثر بر قرارداد چغندرکاران با کارخانه های قنداستان خراسان شمالی
    محمد قربانی، سیاوش دهقانیان، علی فیروز زارع صفحه 205
    در این مقاله سازه های اقتصادی - اجتماعی موثر بر انعقاد قرارداد میان کشاورزان چغندرکار و کارخانه های قند با داده های مقطع زمانی حاصل از 100 کشاورز در سال 1382 و بهره گیری از الگوی توبیت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای سن، میزان تولید در سال قبل، تحصیلات، مالکیت زمین، کیفیت خاک و مالکیت ادوات از عوامل موثر بر انعقاد قرارداد می باشند. همچنین سن دارای بالاترین کشش نسبت به شاخص انعقاد قرارداد و شاخص انتظاری قرارداد می باشد.
    کلیدواژگان: قرارداد، الگوی توبیت، چغندرقند، خراسان