فهرست مطالب

نشریه کتاب نقد
پیاپی 35 (تابستان 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/05/11
  • تعداد عناوین: 15
|
  • صفحه 1
  • هادی وکیلی صفحه 3
  • حمیدرضا مظاهری سیف صفحه 19
  • علیرضا قائمی نیا صفحه 69
    بحث هایی که «ویلیام جیمز» در باب تجارب عرفانی مطرح کرده، از مهم ترین مباحثی است که در باب تجارب عرفانی در جهان جدید به منصه ظهور رسیده است. جیمز این مباحث را به طور عمده در کتاب «تنوع تجارب دینی» مطرح کرده است. این مباحث، مخالفان و موافقان بسیاری را برانگیخته و تا حدی دورنمای کلی مباحث تجربه عرفانی در این میان به چشم می خورد.
    محورهای اصلی مورد بحث در این مقاله عبارت است از:1. تفاوت تجارب عرفانی و دینی (به ویژه از دیدگاه ویلیام جیمز)2. تعریف تجربه عرفانی3. ویژگی های تجارب عرفانی4. نردبان تجارب عرفانی5. ارتباط دیدگاه ویلیام جیمز در باب تجارب عرفانی با دیدگاه روانشناختی اشاین مقاله در برخی موارد به نقد دیدگاه های جیمز نیز پرداخته است و به طور کلی هدف آن بررسی محورهای اصلی دیدگاه جیمز است. به نظر نگارنده مهمترین بحث جیمز همان بحث نردبان تجارب عرفانی است که توضیح آن در مقاله آمده است.
  • بهمن شریف زاده صفحه 81
    گرایش چشمگیر جهان غرب به امور درونی و توانایی های باطنی انسان و پیدایش صدها فرقه کوچک و بزرگ در این راستا، اندیشمندان غرب را با موضوعی بسیار مهم، جدید و فراگیر روبه رو ساخته است. دنیای غرب پس از قرن ها توجه به عقلانیت ابزاری محض، ابتهاجات مادی و زندگی ماشینی اکنون موج بزرگی از باطن گرایی را در درون خویش احساس می کند که برای مهار آن، باید آن را بشناسد. حرکت این موج مواج به سمت شرق اسلامی و ورود آن به کیان مسلمانان با بازتابی بسیار متفاوت با آن چه در غرب رخ داده، روبه رو شده است. تعالیم باطن گرایی قدیم و جدید همچون «ذن»، «یوگا»، «مدیتیشن» و... با استقبال نه چندان گرم مواجه شد. اگر چه گروهی شیفته این تعالیم شدند؛ ولی گروه بسیاری نیز با بی تفاوتی از کنار آن گذشتند و گروهی به مخالفت با آن پرداختند و این همه از آن رو بود که شرق اسلامی، بنیان های محکمی از عرفان و معارف معنوی اسلامی را در خود داشته و هرگز بر آن پشت نکرده بود. شیفتگی گروهی از مسلمانان به تعالیم وارداتی هم چه بسا به علت کافی نبودن آگاهی ایشان از گنجینه گرانبهای معارف عرفانی باشد که این فقدان هم معلول عدم عرضه عرفان اسلامی به زبان روز است.
    اکنون برای رفع ناهمواری موجود در راه پذیرش این تعالیم، گروهی بر آن شده اند تا بین عرفان اسلامی و تعالیم باطن گرایی امروز دنیای غرب، سازشی پدید آورده و معجونی از این دو فراهم کنند که به مذاق اغلب افراد خوش آید و سبب مقبولیت این تعالیم شود.
    این مقاله بر آن است تا ضمن تشریح مهم ترین بنیان عرفان اسلامی و باطن گرایی غربی، امکان پیدایش هر گونه تلفیقی بین این دو را نفی کند.
    کلیدواژگان: اومانیسم، تعالیم باطنی، عرفان های منهای شریعت، عرفان اسلامی، بندگی، فرمانبرداری
  • سید یحیی یثربی صفحه 93
    هدف از این بحث آن است که با استناد به منابع معتبر عرفان اسلامی، به دفع توهمی بپردازیم که عده ای به خطا دچار آن گشته و چنین می پندارند که از نظر عرفا، شریعت چندان اهمیت نداشته و یک عارف چندان پایبند عمل به احکام شرع نمی باشد! گرچه چنین توهمی دانسته یا ندانسته، سابقه ای طولانی دارد، اما اخیرا گاه جدی تر از گذشته مطرح شده و عده ای از مدعیان روشنفکری کشورمان با برداشتی خام از فکر و فرهنگ جدید غرب، جنبه عرفانی دینداری را از جنبه فقهی آن جدا کرده و بدین سان می خواهند بگویند که می توان شریعت و فقه را جدی نگرفته و دینداری عارف بود و بس!
    اکنون می خواهیم بدانیم که آیا واقعا چنین است؟ آیا عرفا به شریعت و فقه اعتنای چندانی ندارند؟ یا این که چنین فکری خطا بوده و توهمی بیش نیست؟ و اگر خطا و توهم است، منشا این خطا و توهم چیست؟
    در این جا باید سه مساله را روشن کنیم:- اول: جایگاه شریعت در سلوک عرفانی.
    - دوم: سقوط تکلیف در مراحلی از سلوک.
    - سوم: مبنای ادامه پرستش پس از وصول به حق.
    کلیدواژگان: عرفان، شریعت، تکلیف، ریاضت، فنا، بقا
  • علی اکبر رشاد صفحه 129
    الهی هب لی کمال الانقطاع الیک، و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل الی معدن العظمه، و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک.
    (مناجات شعبانیه، بحارالانوار، ج 1، ص 99-97)در اینجا انجمن کرده ایم تا از شخصیتی سخن بگوییم که نسبت شاعری به او شایان شان شاهین آسای او نیست؛ و به قول اقبال لاهوری: سخن سرا نامیدن چون اویی، نوعی تهمت و تحقیر رواداشتن به او است:نبیند خیر آن مرد فرودست که بر من تهمت شعر و سخن بستچه آنکه گفته اند: «الشعر کمال للناقص و نقص للکامل»: شعر، برای ناقص کمال و برای کامل نقص است؛ فردوسی، مولوی، سعدی و جامی به صفت و نسبت شاعری بزرگ و ارجمند نمی شوند، بلکه شعر با نسبت خویش به این بزرگان، بزرگ و ارجمند می گردد.
    حضرت امام (سلام الله و رضوانه علیه) شعر نمی سرود، بلکه شعر یکی از سرریزهای وجود ذی وجود او بود. او اقیانوسی بود مواج و فیاض، سرشار و لبریز که زلال معرفت و معنویت از ژرفنای وجود کران ناشناس او سرریز می کرد؛ معارف الهی و مواهب معنوی او به صور گوناگون: گاه به نثر و گاه به نظم، گاه به لفظ و گاه به فعل، گاه به عبارت و گاه به اشارت، مجال تجلی و تبلور می یافت.
  • زاهد ویسی صفحه 145
    ظهور عرفان به عنوان راه، روش یا نوعی از اندیشه ورزی در میان انسان ها، اگر چه مراتب و مراحل مختلف و متنوعی داشته است، درکل بیانگر تلاش انسان برای بهره برداری از توانمندی های وجودی خویش در راستای دستیابی به پاسخ پرسش های خود، رسیدن به نوعی آرامش و آسایش روحی و بالاخره ایجاد سهولت و اطمینان در طی طریق و سلوک در مسیر حیات خویش است.ازاین رو بررسی آن به عنوان یک مکتب معرفتی – سلوکی و تعیین مراحل تاریخی ظهور و بروز آن، خودبه خود ما را با مسائل و مشکلات متعددی مواجه می سازد که ناگزیر برای دستیابی به اصل ماجرای عرفان باید با عنایتی خاص با آن ها رو به رو شویم؛ زیرا در این تصور، عرفان مکتبی است که در کنار سایر مکاتب و گرایش های فکری و فرهنگی بشری – که با وجود بنیادهای ذهنی و روحی – روانی خاصی که دارد، و در عرصه عملی زندگی نیز وارد شده است – خواه ناخواه با امور وموارد عینی و عملی موجود در قلمرو زندگی ارتباط و به هر صورت با آن ها تعامل پیدا کرده است.
    بنابراین در این نوشتار به عرفان به عنوان پدیده ای عینی و ملموس در بستر زندگی نگاه می شود که به نوبه خود در ماجرای تاثیر و تاثرات وارد شده و می توان در نقاط خاصی از تاریخ و سرگذشت آن، حالات و اوصاف خاصی برای آن برشمرد و از این رهگذر درباره نحوه مواجهات و تعاملاتی که با مسائل پیرامونی خود داشته است، داوری کرد.
  • محمد ا لغزا لی ترجمه: مهشید صفایی صفحه 171
    بررسی عرفان به مثابه یک نظام فکری و تصوف به عنوان یک روش سلوکی، همواره مورد توجه بوده و خواهد بود. با آن که گاه در این باره اهتمام های بی اهمیت یا سست و لرزانی صورت می گیرد و به جای حل مشکل، باری گران بر معضلات قبلی می افزاید، نباید از نظر دور داشت که بی توجهی به این حوزه نه تنها ما را از نیل به دستاوردهای نوین باز می دارد، بلکه میراث موجود را نیز با آفات و آسیب هایی درگیر می سازد که در صورت ادامه سکوت و بی اعتنایی، خطر آن را تهدید می کند.
  • بهزاد حمیدیه صفحه 187
    جنبش های نوپدید دینی، که مخففا تحت عنوان NRMs)) شناخته می شوند، دین های جایگزین آیین ها و کیش ها هر یک در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویت استفاده می شود. با چشم پوشی از بررسی تعاریف و تمایزات ظریف معنایی میان این مفاهیم که مجالی دیگر می طلبد، می توان موضوع نوشتار حاضر را با تعریفی گسترده عبارت دانست از گروه هایی که پس از جنگ جهانی دوم، خصوصا در دهه هفتاد و مابعد آن، در غرب و به ویژه آمریکا ظهور یافته، آگاهانه و عامدانه یا به غفلت، متصدی ارائه پاسخ به برخی پرسش های غایی شده اند که ادیان اصلی پیش تر بدان ها می پرداختند: آیا خدایی وجود دارد؟ خدا را باید کجا و چگونه یافت؟ هدف و معنای غایی زندگی چیست؟ پس از مرگ بر ما چه اتفاقی می افتد؟ چه مناسک و شعائری به ارضای وجودی انسان می انجامد؟... این شبه تعریف، حتی برخی «ادیان» و فلسفه های الحادی همچون برخی فرقه های بودیزم و جنبش پتانسیل انسانی که اعضایش را وامی دارد تا به دنبال «خدای درونی» بگردند یا جنبش های مختلف اجتماعی (همچون برخی جنبش های سبز) را نیز در بر می گیرد. از جمله جنبش های مشهور می توان از مونی ها (کلیسای وحدت بخش)، انجمن بین المللی هارا کریشنا، علم شناسی، جنبش راجنیش و جنبش خانواده (که گاه تحت عنوان فرزندان خدا نامیده می شود) یاد کرد.
  • رامین شریف زاده صفحه 197
    پا فشاری کلیساهای قرون وسطا با انحصاری کردن علم و دین در اختیار و خدمت کلیسا، باور استفاده ابزاری کلیسا از حربه دین در برابر حق آزادی، بهره برداری از علم و در نتیجه پیشرفت و سعادت بشر را در ذهن انسان غربی گسترش داد و تقویت بخشید تا آن جا که مردم را با چالش بزرگ انتخاب میان دین و آزادی و پیشرفت رو به رو کرد. به حاشیه رفتن دین و باورهای الاهی از زندگی بشر غربی در عصر مدرنیسم و جایگزین کردن انسان به جای خدا در راس هرم هستی با اصالت بخشیدن به انسان، در حقیقت از یک سو حاصل افراط گری های کلیسای کاتولیک در پیش از رنسانس و از سوی دیگر در کج فهمی انسان غربی محدود و محصور شده بود که منشا و علت العلل تمامی مشکلاتش را نه در رفتارهای غیر عقلانی کشیش ها بلکه در اصل دین تصور می کرد.
    غرب اگر چه در دوران مدرنیسم با توجه و اتکا به فلسفه و باورهای اومانیستی اش به پیشرفت های مادی و صنعتی قابل توجهی دست یافت، ولی خلا های حاصل از بی توجهی به معنا و باورهای معنوی، او را با معضل جدید بی هویتی و پوچ گرایی روبه رو ساخت؛ معضلی که روزبه روز گسترش و عمق یافت و باورهای اومانیستی را با پرسش های جدی روبه رو ساخت.
    رشد روز افزون تمایلات معناگرایانه در غرب بویژه در دهه اخیر در حقیقت واکنش مثبت انسان غربی به پرسش های بی پاسخی است که عمدا سال ها از آن ها دور نگاه داشته شده بود. اما این که پاسخ به نیازهای معنوی انسان غربی چگونه پاسخی باید باشد، مشکل بعدی متفکران غربی بود که با آن روبه رو هستند.
    امروزه در سراسر دنیا از شیوه ها و ابزارهای مختلفی در جهت گسترش یک ایده و تفکر استفاده می شود که در آن میان سینما به دلیل گستره وسیعی که دربرگرفته و میزان محبوبیت و مقبولیتی که در بین مردم دارد، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
  • صفحه 209
    تاویل از مهم ترین موضوعاتی است که در دانش های قرآنی از آن بحث می شود. آن چه پیش رو دارید، مشروح یکی از سلسله کرسی های نظریه پردازی با موضوع بطن قرآن است که با حضور جمعی از فضلا و اندیشمندان برگزار شده است. نظریه پرداز محترم این نشست، کوشیده است تا گامی جدید دراین باره برداشته و طرحی نو دراندازد. میهمانان این نشست عبارتند از: دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی- دبیر کرسی - آیت الله محمدهادی معرفت، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد، حجت الاسلام علی اکبر بابایی، استاد سید رضا مودب، استاد قدسی، دکتر آصفی، حجت الاسلام حسین علوی مهر و استاد علی نصیری. لازم به ذکر است که در این نشست آیت الله معرفت نظریه خویش را مطرح کردند و دیگر میهمانان به نقد آن پرداختند
  • صفحه 245
    شناخت واقع (ارزش و مکانیزم آن) از اساسی ترین موضوعاتی است که از قرن ها پیش ذهن بشر را به خود مشغول کرده است تا آن جا که در یونان باستان اندیشمندان را به دو گروه بزرگ سوفیست ها و فیلسوفان تقسیم کرد. این تقسیم با وجود فراز و نشیب های گوناگون در طول تاریخ تفکر بشر، همچنان با شاخه های بسیار، رایج و متداول است و اما آن چه پیش رو دارید، مشروح مذاکرات اولین نشست از سلسله کرسی های نقد و نظریه پردازی با موضوع مدل جدیدی از معرفت شناسی است که به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در آذر ماه سال گذشته تشکیل گردید. در این نشست، نظریه پرداز محترم در صدد ارائه طرحی نو درباره بخشی از مسائل مربوط به معرفت است. میهمانان این نشست عبارتند از: دکتر سید یحیی یثربی که به عنوان نظریه پرداز به طرح دیدگاه خویش می پردازد، حجت الاسلام عبدالحسین خسرو پناه دبیر جلسه، حسین زاده، حجت الاسلام احمد ابوترابی، دکتر مصباح و عسگری سلیمانی امیری که ناقدان این دیدگاه هستند.
  • صفحه 273
    اصالت وجود یا ماهیت از مباحث بسیار مهمی است که از زمان میرداماد (ره) و صدرالمتالهین شیرازی (ره) با همین عنوان به عرصه فلسفه گام نهاد و از مباحث رسمی فلسفه اسلامی شد. با ورود این بحث به قالب رسمی فلسفه، دو جبهه فکری پدیدار شد: گروهی به اصالت وجود گرویدند و گروهی هم اصالت ماهیت را پذیرفتند و اصالت هر دو مقوله، عقیده ای باطل انگاشته شد. با گذشت زمان و مباحثات بسیار درباره این موضوع، اکنون همین بحث با شکلی دیگر مورد توجه قرار گرفته است که اگر منظور از اصالت عینیت باشد، آیا می توان هم وجود و هم ماهیت را عینی دانست یا خیر؟ نظریه پرداز محترم در این نشست، کوشیده است تا با تقریری نو از این بحث به تنویر اذهان پرداخته و فضایی جدید برای فکر دراین باره ایجاد کند. نشست با حضور اساتید حوزه علمیه قم برگزار گردید میهمانان این نشست عبارتند از: حجت الاسلام غلامرضا فیاضی (نظریه پرداز)، حجت الاسلام حسین عشاقی، حجت الاسلام حسن رمضانی، حجت الاسلام محمد صفر جبرئیلی و حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه. آن چه در ذیل می خوانید، مشروح اولین نشست ایشان دراین باره می باشد.
|
  • Hadi Vakili Page 3
    The current paper has tried to describe and categorize mystical experiences according to special criteria to find solid norms for redefining semi-mystical experiences to differentiate them from original mystical experiences.A study of norms considered by ancient and new mystical schools of thought both religious and irreligious, will show that there are two final norms for spiritual experiences to be mystical: First, unity; and second, inexpressibility. According to these criteria, there are two basic conditions, which are necessary but not sufficient, for a spiritual experience to be mystical.The current paper will first study the aforesaid criteria before focusing on a modern concept born as a result of studies carried out by Professor Lotfizadeh (the renowned Iranian scientists and mathematician), which is know ‘fuzzy logic’, introducing mystical experiences as being fuzzy. According to this viewpoint, being mystical includes a wide range of spiritual experiences from the most original religious experiences to those resulting from psychosomatic practices and even the effects of certain kinds of drugs. Therefore, to differentiate such experiences (which have been described semi-mystical here) from original mystical experiences we would need additional criteria in addition to two major criteria used for describing mystical experiences. This sufficient criterion is conforming to sharia or a special religion; that is rationality and custom.The article will conclude by proposing solutions for pathologies of mystical experiences so that we can differentiate between mystical and semi-mystical experiences. In this way, a wide range of spiritual human experiences will turn out to be unreal and non-original on the basis of criteria used to identify mystical experiences. However, since the nature of mysticism and mystical experiences is fuzzy, they can be described as semi-mystical experiences as opposed to original mystical ones.
    Keywords: unity, inexpressibility, mysticism, mystical, fuzzy logic, mystical, semi, mystical experiences
  • Hamid Reza Mazaheri Seif Page 19
    Mysticism is a path, which takes man to another level of cognition which is in contrast to sensory perception. For this reason, it must provide the mystic with a different set of tools or discover them within him to pave the way for another type of cognition.Different mystic schools of thought have always referred to some kind of illumination and try to use it. That effort requires a special practical program, which is sent by God through prophets, is called sharia.Undoubtedly, after accepting that Man has been created by an all-knowing God which knows all the Man’s secrets, we must admit that divine religion is the best way for activating human potentials and religiosity can lead to true mysticism. Therefore, sharia has been given to all prophets. Almighty God tells Prophet Mohammad (PBUH) in Quran that “He has enforced the same Sharia for you, as was given to Noah, and the same that was revealed to Abraham, Moses and Jesus.”Seyed Heidar Ameli has compared relationship between sharia and truth of mysticism to almond skin and its kernel: “The kernel will perish in the absence of the skin while the skin will be useless without the kernel.”Pundits have always stressed that attaining truth of mysticism would be impossible without sharia because if a divine path is not taken; the mystic will be vulnerable to satanic hallucinations, mistaking them for true mysticism. This paper aims to explain that if mysticism distances from sharia and faith in a single God and the Afterworld, it will become a tool for domination of foreign hegemonic powers over people.
  • Mozhgan Sakhaei Page 51
    This article will take an analytical approach to Zen Buddhism from a monotheistic angle and enumerates common weaknesses in Zen Buddhism and other human mystical schools. Also, this paper will try to prove inefficiency of such schools.This study shows that such schools of thought lack a coherent ideological structure and since they are not based on divine revelations, they have erred on many points. Due to lack of comprehensive knowledge of Man, such schools lack a regular trend for treating and elevating human soul. Elevation of Man depends on growth of all his human aspects because Man enjoys two different aspects none of which are futile; neither his thinking, nor his social activities.
  • By Alireza Qaeminia Page 69
    William James’ discussions about mystical experiences are among the most important discourses about mystical experiences in the modern world. He has discussed the issue in his book “Diversity of Religious Experiences”. His discussions elicited many positive and negative viewpoints and to some extent reflect general outlook of discussions about mystical experiences.The main topics to be discussed in this paper include:1)Differences in mystical and religious experiences (from viewpoint of William James);2)Description of mystical experience;3)Specifications of mystical experiences;4)Cascade of mystical experiences;5)Relationship between William James’ viewpoint about mystical experiences and psychological viewpoint.In some place, the paper has criticized James’ viewpoints too.
  • Bahman Sharifzadeh Page 81
    Excessive tendency toward internal affairs and abilities of human beings in the West and emergence of hundreds of small and big cults in this regard, has faced Western thinkers with a very important and new phenomenon.After centuries of attention to pure instrumental rationality as well as material needs, now the Western world is experiencing a new wave of introspection which should be known before being controlled. Movement of that wave toward the Islamic East and among Muslims has caused a much more different repercussion that it caused in the West. Old introspective teachings related to Zen, Yuga and Meditation were not welcome and though a small group was infatuated with them, they were generally ignored by the majority and some even opposed them. The reason was that the Islamic East contained strong fundaments of Islamic mysticism and teachings and never turned its back on it. If a small group of Muslims were infatuated with imported thoughts it was because they were not aware of treasure trove of their own mystical teachings.Now to solve this problem, a group has tried to bring Islamic mysticism and modern Western introspection to reconciliation and prepare a mixture of the two that would be accepted by most people.This paper tries to explain the most important fundaments of the Islamic mysticism and Western introspection without negating the possibility of mixing the two entities.
  • Seyed Yahya Yathrebi Page 93
    The goal of this paper is to resort to creditable sources of Islamic mysticism to dispel a delusion plaguing some people who think that mystics did not attach much importance to sharia and a mystic is not careful about religious obligations! Though such a delusion has a long history, it has been brought up more seriously during recent years and some intellectual figures who are inspired by the contemporary western culture have tried to separate mystical aspects of religion from its jurisprudential aspect to claim that sharia and jurisprudence may be easily passed over with people being able to be merely religious mystics and nothing more!Here, we want to know is that really true? Have mystics been really ignorant about sharia and jurisprudence? Or is this merely a delusion? If so, wherefrom that delusion has originated?Three issues should be explained here:-First, status of sharia in mysticism;-Second, forgetting religious obligations in some stages of mystical practice;-Third, the basis of continued worship of God after becoming united with ultimate Truth.
  • Mohammad Al Ghazali, Translator: Mahshid Safaei Page 171
    In this book, which is a result of his own mystical and emotional explorations, the author has tried to enumerate features of the Islamic mysticism and their existence in early Islamic sources as well as among early Islamic generations who were Prophet Mohammad’s (PBUH) disciples or their followers to express the fact that mysticism is not a new manifestation of Islam or something additional to it, but its pure type is in fact an indispensable part of religion. He continues by saying that if in the modern technocrat world, divine facts were expressed through a mystical expression which would also be in harmony with logical affairs; many new scientists may turn religious men too.However, we must differentiate between the original type of it and mixed, superstitious or supernatural ones, which are more negative and destructive than being positive and elevating and are more a result of mental disturbances and failure in this field than the outcome of attaining the ultimate truth. Correct propagation of this branch will help us achieve one of the loftiest goals of Islam, which is attention to emotional aspect of people.