فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:7 Issue: 4, 2007

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:7 Issue: 4, 2007

  • 128 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/03/25
  • تعداد عناوین: 14
|
  • سخن سردبیر
  • سخن نخست
    صفحه 309
  • محمدحسن شیخها، سیدمهدی کلانتر، عباس افلاطونیان صفحه 315
    زمینه و هدف
    استروژن به عنوان یکی از مهمترین هورمون های جنسی زنانه در سیکل باروری نقش مهمی داشته و فعالیت آن در بافت های هدف از طریق گیرنده های استروژن تنظیم می شود. انواع مختلفی از پلی مورفیسم ژن گیرنده استروژن آلفا در رابطه با وضعیت های متعدد پاتولوژیک شناسایی شده است. در این تحقیق فرضیه ارتباط پلی مورفیسم ژن گیرنده استروژن آلفا با پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری در زنان نابارور تحت درمان IVF مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    انواع ژنوتیپ ژن گیرنده استروژن آلفا در 102 زن نابارور کاندیدای IVF شناسایی و ارتباط آن با فاکتورهای مشخص کننده پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری مانند میانگین تعداد فولیکول و تخمک، نسبت فولیکول به تخمک، میزان استروژن سرم و همچنین تعداد جنین های بدست آمده سنجیده شد. در هر بیمار برای ژن گیرنده استروژن آلفا، ژنوتیپ های PP، Ppوpp با استفاده از تکنیک PCR-RFLP مشخص گردید و تحلیل آماری با استفاده از آزمون x2، کروسکال والیس و من ویتنی با نرم افزار SPSS ویرایش 13 انجام شد. p<0.05 به عنوان سطح معنی داری تلقی شد.
    نتایج
    بر اساس نتایج این مطالعه 31.4% افراد دارای پلی مورفیسم pp، 39.2% پلی مورفیسم Pp و 29.4% دارای پلی مورفیسم PP بودند. درصد علل ناباروری زنانه و مردانه، میانگین تعداد فولیکولها، تخمکها و جنینها در سه نوع پلی مورفیسم از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    بررسی نقش ژن های مختلف در پاسخ بدن به داروهای گوناگون (فارماکوژنتیک) اهمیت زیادی در تعیین روش های درمانی مناسب دارد. این تحقیق اهمیت یکی از ژن های موثر در پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری در سیکل های IVF را نشان داد؛ اما با توجه به نقش انواع فاکتورهای آندوکرین و پاراکرین در تحریک تخمک گذاری و بلوغ مناسب تخمک به مطالعات بیشتری جهت یافتن اهمیت دیگر ژن های موثر در تخمدان و همچنین بررسی جهش های دیگر در ژن گیرنده استروژن و تعیین شیوع پلی مورفیسم آن در جمعیت خانم های بارور نیاز است.
    کلیدواژگان: زن گیرنده استروژن، پلی مورفیسم ژنی، ناباروری، لقاح خارج رحمی، تحریک تخمک گذاری، تخمک، جنین، انتقال جنین
  • هاله سلطانی قرایی، تکتم معماریانی، محمود اعرابی، صدیقه حنطوش زاده، سهیلا عارفی، محسن اعرابی، محمد مهدی آخوندی، محمدحسین مدرسی صفحه 324
    زمینه و هدف
    با توجه به شیوع حدود 5% سقط در زنان، اثرات مخرب روانی سقط بر زندگی خانوادگی افراد و اینکه علت بخشی از این سقطها مشکلات انعقادی است، در این مطالعه پلی مورفیسم ژن های مهار کننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 (PAI-1)، آنزیم تبدیل کننده آنژیوتانسین (ACE) و فاکتور انعقادی 13 (FXIII) مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط آن با سقط خودبه خودی در بیماران ایرانی و گروه کنترل سالم ارزیابی شد.
    روش بررسی
    120بیمار با سابقه سقط (حداقل دو بار) به عنوان گروه بیمار و 112 خانم سالم بدون سابقه سقط به عنوان گروه کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی پلی مورفیسم های (4G/5G) PAI-1 و (D/I) ACE و (Val 34 Leu) FXIII، واکنش زنجیره پلی مراز همراه با استفاده از آنزیم های محدود کننده (PCR-RFLP) طراحی شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار SPSS ویرایش 11.2 و از آزمون های t، x2 و آزمون دقیق فیشر استفاده شد. P<0.05به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    نتایج
    از مجموع 120 بیمار مورد بررسی 16 نفر (14.4%) برای ژن PAI-1 هموزیگوت (4G/4G) بودند که در گروه کنترل فقط 2 نفر (2%) وضعیت مشابهی داشتند (p=0.001) و احتمال سقط مکرر در بیماران هموزیگوت 4G بیشتر بود (نسبت خطر: 8.2 و 36.5-CI:1.8 95%). تعداد 38 (29.5%) بیمار و 25 نفر (26.6%) از گروه کنترل برای پلی مورفیسم ACE هموزیگوت (D/D) بودند که اختلاف از نظر آماری معنی دار نبوده است. در این مطالعه 2 بیمار و یک کنترل برای ژنوتیپ (34leu) پلی مورفیسم فاکتور 13 هموزیگوت بودند.
    نتیجه گیری
    پلی مورفیسم (4G/4G)PAI-1 احتمالا از طریق اختلال در سیستم انعقادی می تواند باعث سقط جنین در این افراد شود. بررسی وجود این جهش همراه با سایر عوامل مشکوک مثل MTHFR، فاکتور 5 لایدن در بیماران مبتلا به سقط مکرر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سقط مکرر خود به خودی، ترومبوفیلی، مهار کننده فعال کننده پلاسمینوژن، آنزیم مبدل آنژیوتانسین، فاکتور انعقادی
  • سیدمهدی کلانتر، علی اصغر پیله وریان، سیدپیمان مقدسی صفحه 331
    زمینه و هدف
    امروزه تکنیک های کمکی تولید مثل (ART) می تواند منجر به تولد نوزاد و کمک به حل مساله ناباروری گردد. به رغم بهره گرفتن از این تکنیکها، در حدود 10 تا %15 از تخمکها بارور شده باقی می مانند که عدم موفقیت کامل لقاح (TFF) نامیده می شود. این مساله باعث افزایش هزینه های زوج نابارور و اتلاف وقت تیم درمانی می گردد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین اختلالات کروموزومی تخمک های نابارور و هورمون های زنانه FSH و LH می باشد.
    روش بررسی
    تخمک های بارورنشده پس از انجام سیکل های درمانی IVF، طبق روش Tarkowski برای مطالعات کروموزومی آماده شدند و بعد از رنگ آمیزی با گیمسا مورد تجزیه و تحلیل کروموزومی قرار گرفتند. برای سنجش هورمون های FSH و LH از تست ELISA استفاده گردید. سپس نتایج با استفاده از آزمون x2 و ضریب همبستگی با استفاده از برنامه آماری SPSS بررسی شد. مقدار p<0.05 به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    نتایج
    از مجموع 52 سیکل درمانی تعداد 362 تخمک دریافت شد که پس از انجام IVF تعداد 285 تخمک بارور گردید و 77 تخمک بارور نشد. با توجه به حذف 26 عدد از تخمک های بارور شده تجزیه و تحلیل کروموزومی روی 51 تخمک انجام شد که در 9 سیکل درمانی 16 تخمک اختلال کروموزومی داشتند. بیشترین اختلالات مربوط به کروموزوم های گروه C و کمترین اختلالات مربوط به گروه G در دسته بندی استاندارد بود. ارتباط معنی داری بین اختلالات کروموزومی، سطح FSH و LH (به ترتیب با میانگین 16.22±8.1 IU/Lو7.74±3.8 IU/L)، سن و مدت زمان ناباروری بدست نیامد.
    نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان می دهد ارتباط معنی داری بین اختلالات کروموزومی تخمک های نابارور و فاکتورهای زنانه وجود ندارد. بنابراین به نظر می رسد برای مشخص نمودن علت اصلی عدم موفقیت تخمکها در سیکل های ناباروری، در صورتیکه در سیکل خاصی اختلالات تخمکی یا هورمون زنانه مرتبط نباشد، سایر فاکتورهای مرتبط از جمله عملکرد اسپرم در فرآیند لقاح باید مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: اختلالات کروموزومی، هورمون های زنانه، ناباروری، لقاح خارج از رحمی، تخمک بارور نشده
  • الهام صفرپور، کاظم پریور، محمد مهدی آخوندی، محمود جدی تهرانی، فاضل شکری، امیرحسن زرنانی، محمد کرامتی پور، شیدا صالح خو، لیلا عینی، محمدرضا صادقی صفحه 338
    زمینه و هدف
    تحقیقات در زمینه سلول های بنیادی و کاربردهای بالقوه آنها نویدی برای درمان بسیاری از بیماری های صعب العلاج از جمله آسیب های قلب فراهم نموده است. در این رابطه تمایز هدایت شده و تحت کنترل سلول های بنیادی به سلول های میوکاردی در خارج از بدن و حتی در موضع بافت آسیب دیده حایز اهمیت است. با توجه به نقش دو فاکتور TGF-b2 و BMP-2 از خانواده بزرگ فاکتورهای رشد TGF-b در رشد، تمایز، مهاجرت و سایر اعمال سلولی طی تکامل جنینی، در مطالعه حاضر اثرات این دو فاکتور بر تمایز سلول های بنیادی جنینی به کاردیومیوسیت مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    سلول های بنیادی جنینی موش نژاد 129 از رده CCB برای تولید کاردیومیوسیتها مورد مطالعه قرار گرفتند. در این روش به منظور تاثیر هرچه بیشتر فاکتورهای فوق، کلونی سلول های بنیادی در گروه های تجربی بر روی فیبروبلاست غیر فعال کشت داده شد و به مدت 24 ساعت با محیط کشت تمایزی حاوی 8 ng/mlفاکتور TGF-b2 و 5ng/ml فاکتور BMP-2 همراه با کاهش سرم از 20% به 7.5% تغذیه شدند. سپس از این سلولها اجسام جنینی 800 سلولی در قطرات معلق و سوسپانسیون تهیه گردید و سپس اجسام جنینی در پلیت های ژلاتینه کشت داده شدند. با تداوم کشت سلول های بنیادی به سلول های ضربان دار تمایز یافتند. به منظور تایید تاثیر فاکتورها بر تمایز سلول های بنیادی جنینی به کاردیومیوسیت، بیان فاکتورهای رونویسی اولیه MEF-2 وNKx2.5 و ژن های تخصصی سلول های قلبی MHC،ANF و MLC-2v با روش RT-PCR نیمه کمی و بیان پروتئین دسمین و آلفا اکتینین در کاردیومیوسیت های تمایز یافته به روش Western-blot و حضور کاردیومیوسیت های تمایز یافته بوسیله رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی با آنتی بادی اولیه ضد دسمین بررسی شد.
    نتایج
    پس از طی مراحل تمایزی، از اطراف اجسام جنینی پلیت شده سلول های تمایز یافته دوکی شکل ضربان دار در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل به وضوح قابل مشاهده بود. با توجه به مقایسه کمی باندهای حاصله از PCR RT- اجسام جنینی پلیت شده در محیط های با فاکتورهای مختلف مشاهده گردید که فاکتور TGF-b2 از فاکتور BMP-2 و هر دو فاکتور به صورت همزمان از هر یک به تنهایی، اثر افزایشی بیشتری بر تمایز کاردیومیوسیتها از سلول های بنیادی جنینی دارد. این امر با اندازه گیری کمی باندهای RT-PCR حاصله از بیان ژن های تخصصی قلبی در سلول های کاردیومیوسیت های تمایز یافته نشان داده شد. همچنین در اجسام جنینی پلیت شده در محیط با هر دو فاکتور پس از تمایز، بیان دو پروتئین دسمین و آلفا اکتینین توسط Western-blot و نیز حضور سلول های کاردیومیوسیت توسط نشانگذاری پروتئین دسمین با روش ایمنوهیستوشیمی تایید شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که تاثیر همزمان دو فاکتور BMP-2، TGFB2 همراه با کاهش سرم در طی زمان کشت و جسم جنینی، هدایت سلول های بیماری جنینی را در جهت تمایز به کاردیوسیتها افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: سلولهای بنیادی جنینی، تمایز، کاردیومیوسیت، TGF-β2 وBMP-2
  • هدیه جهان بخت، کاظم پریور، محمد مهدی آخوندی، محمود جدی تهرانی، محمدحسین مدرسی، محمدرضا صادقی، محمد کرامتی پور. امیرحسن زرنانی، شیدا صالح خو صفحه 349
    زمینه و هدف
    سلول های بنیادی جنینی (ES) سلول های همه توانی هستند که توانایی تمایز به انواع سلول های تخصصی بالغ را دارا می باشند و در حال حاضر و آینده نزدیک امکان استفاده از این سلولها در درمان بسیاری از بیماری ها با روش سلول درمانی وجود دارد. به نظر می رسد در آینده بتوان برخی بیماری های سیستم عصبی را با استفاده از فاکتورهای موثر بر تمایز سلول های بنیادی به سلول های عصبی و گلیالی درمان نمود، لذا در این تحقیق سلول های بنیادی جنینی موش به صورت همه توان و تمایز نیافته کشت و تکثیر داده شد و سپس تاثیرات فاکتورهای رشد NGF، Shh، RA به منظور القای تمایز این سلولها به سلول های عصبی و گلیالی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    سلول های بنیادی جنینی (از موش نژاد 129 بنام CCB) را روی فیبروبلاست جنینی موش نژاد C57/BL6 کشت و تکثیر داده و با روش قطرات معلق از آنها اجسام جنینی (EBs) تهیه شد. بعد از انتقال و کشت کلونی های EBs بر روی پلیت کشت پوشانیده با فیبرونکتین، فاکتورهای القایی NGF و Shh به ترتیب با غلظت های 50ng/ml و 100، 300ng/ml و 500 و RA با غلظت mM1 و در گروه های دیگر bFGF با غلظت 20ng/ml به محیط کشت اختصاصی سلول های پیش ساز عصبی اضافه شد تا سلولها به سمت تمایز عصبی هدایت شوند. به منظور بررسی تمایز به انواع سلول های عصبی و گلیالی با روش RT-PCR بیان ژن های اختصاصی سلول های عصبی شامل S100، Olig-2،Nurr-1، Nkx2.2 و Nestin ارزیابی شد و علاوه بر این از روش ایمونوسیتوشیمی برای تایید حضور پروتئین MAP-2 استفاده شد.
    نتایج
    در این تحقیق، بررسی های مولکولی نشان داد که هر یک از این فاکتورهای رشد با تاثیر در بیان ژن های اختصاصی سلول های عصبی یک یا چند مسیر مولکولی را فعال می کنند که در تمایز سلول های مختلف سیستم عصبی نقش اساسی دارند. رنگ آمیزی اختصاصی این سلولها با آنتی بادی MAP-2 نشان داد که سلول های حاصل دارای زواید دندریتی خاص سلول های عصبی یا نورون هستند.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق سلول های بنیادی جنینی همه توان و تمایز نیافته در حضور فاکتورهای رشد RA، NGF، Shh به سلول های عصبی و اولیگودندروسیتی تمایز می یابند؛ به طوریکه هر یک از این عوامل در مسیر خاص تمایزی سلول های تخصصی سیستم عصبی موثر بوده و حتی میزان غلظت افزوده شده عوامل فوق نیز بر چگونگی تمایز یافتن این سلولها موثر می باشد.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی جنینی موشی، تمایز، نورون، رتینوئیک اسید، فاکتور رشد نورونی، Shh
  • آزاده منتصری، مظفر خزاعی، رستم قربانی، منصور رضایی صفحه 358
    زمینه و هدف
    آندومتریوز به عنوان یکی از عوامل اصلی ناباروری در زنان تحقیقات گسترده ای را به خود اختصاص داده است. کشت بافت اندومتر انسانی در زمینه سه بعدی فیبرینی به عنوان مدل مناسبی برای بیماری اندومتریوز مطرح می باشد. استاتینها به عنوان داروهایی با اثرات متنوع در رگ زایی به عنوان کاندیدای برای مهار این بیماری مطرح می باشند. لذا هدف مطالعه حاضر، شناسایی تاثیر غلظت های مختلف آتورواستاتین بر کشت بافت اندومتر انسانی به منظور تعیین اثرات مهار یا تسریع کننده آن بر رشد بافت می باشد.
    روش بررسی
    8 نمونه بافت اندومتر طبیعی انسان به قطعات 1 1mm تقسیم و در ظروف 24 خانه، کشت داده شدند. برای تشکیل مدل سه بعدی مورد نظر ابتدا به هر خانه از ظرف کشت 0.5ml محلول فیبرینوژن در محیط M199 با غلظت mg/ml 3 و mL 10 ترومبین اضافه گردید. پس از تشکیل ژل، قطعات بافت اندومتر در سطح آن قرار داده شد و لایه دوم از محلول فیبرینوژن اضافه گردید. قطعات بافت اندومتر هر نمونه در 4 ردیف 5 تایی چاهک های ظرف کشت داده شدند. ردیف اول به عنوان کنترل محیط کشت و ردیف های دوم تا چهارم به ترتیب غلظت های 0.1mm، 1mm و 10mm از آتورواستاتین به چاهکها اضافه گردید. هر 72 ساعت تعویض محیط انجام شد و تغییرات ایجاد شده در بافتها با استفاده از میکروسکوپ معکوس ثبت گردید. همچنین در روز های 1، 7، 14 و 21 از نمونه ها عکسبرداری صورت گرفت. در پایان دوره مطالعه، به بافت های کشت داده شده بر اساس مشاهده رشد زواید سلولی، هجوم سلول های رسوب یافته به درون ژل فیبرین و رشد غدد آندومتری نمره داده شد و تصاویر مربوط به کشت سه بعدی آنالیز شد. همچنین به منظور تایید ساختار های سلولی رشد یافته در ژل، برش های پارافینی به دست آمده از نمونه های کشت داده شده به روش ایمونوهیستوشیمی و با آنتی ویمنتین، آنتی سیتوکراتین و آنتی CD31 رنگ آمیزی شدند. برای آنالیز آماری داده ها از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 11.5) استفاده شد. داده های مربوط به نمره دهی بافتها توسط آزمون آماری فریدمن و داده های حاصل از آنالیز تصاویر توسط آزمون آماریANOVA یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    تغییرات رشد در گروه کنترل، 82.5% و در گروه 87.5،0.1mM% بود که اختلاف آنها معنی دار بود (p<0.05). این تغییرات در گروه 50.1mM% و در گروه 5.1mM% بود که اختلاف آنها نیز با گروه کنترل معنی دار بود (p<0.001).
    نتیجه گیری
    داروی آتورواستاتین در غلظت های مختلف دارای اثرات متفاوتی بر رشد بافت اندومتر کشت داده شده می باشد به طوری که با دوز 0.1mM باعث افزایش رشد و دوزهای 1mM و 10mM باعث کاهش رشد می گردد. مطالعات تکمیلی در مدل های حیوانی در این زمینه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آتورواستاتین، آندومتر، آندومتریوز، کشت سه بعدی، رشد بافت، فیبرین، ترومبین
  • مهناز حیدری، امیرحسن جمشیدی، شاهین آخوندزاده، معرفت غفاری نوین، محمدرضا صادقی، محمود قاضی خوانساری، محمد مهدی آخوندی صفحه 367
    زمینه و هدف
    با توجه به حمایت های سازمان بهداشت جهانی از حفظ سلامت جامعه و کنترل جمعیت و نیز بهداشت باروری، امروزه استفاده از فرآورده های گیاهی به عنوان جانشین یا مکمل داروهای سنتزی ضد بارداری مطرح می باشد. گیاه آب بشقابی (Centella Asiatica) گونه با ارزشی است که در طب سنتی از هزاران سال پیش در کشورهای آسیای شرقی، هندوستان و چین به طور سنتی برای درمان بیماری های مختلف استفاده شده است. این گیاه در ایران در منطقه تالاب بندرانزلی به صورت وحشی پراکنش دارد و تحقیقاتی در رابطه با تاثیر آن بر سیستم تولید مثلی در مدل آزمایشگاهی انجام نشده است؛ لذا بر این اساس هدف از این مطالعه، بررسی اثرات عصاره تام گیاه آب بشقابی بر روی عملکرد اسپرماتوژنز در رت های نر بود.
    روش بررسی
    ابتدا گیاه از تالاب بندرانزلی جمع آوری و به روش پرکولاسیون، عصاره تام آن تهیه شد. سپس موش های صحرایی نر نژاد ویستار 10-8 هفته و با وزن250 -200 به صورت تصادفی انتخاب و به گروه های شش تایی تقسیم شدند. آنگاه دوزهای mg/kg 100 و 80، 50،10 از عصاره، انتخاب و روزانه به مدت 60 روز به صورت خوراکی به رتها داده شد. پس از آخرین دوز دریافتی رت های مورد آزمایش، گروه کنترل و شم تشریح شدند. سپس بیضه های آنها به دقت جدا شده و به منظور بررسی اثرات احتمالی عصاره بر وزن اندام های تولید مثلی طی مدت درمان در گروه های مورد مطالعه، کنترل و شم بیضه ها وزن شدند. سپس آنالیز پارامترهای اسپرم و بررسی های بافت شناسی بیضه انجام گرفت. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارهای آماری Pharm, SPSS و آزمون واریانس یک طرفه با سطح معنی داری p<0.05 تجزیه و تحلیل آماری شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که مقدار LD50 برای عصاره تام گیاه در رت های نر 500mg با حدود اطمینان 2.2-1.9 می باشد. بر این اساس دوزهای غیر کشنده mg/kg 100، 80، 50، 10 جهت ارزیابی عملکرد اسپرم و بررسی های بافت شناسی بیضه در نظر گرفته شد. نتایج تغییرات وزن بدن و بیضه در حیوانات دریافت کننده غلظت های مختلف عصاره در مقایسه با گروه کنترل و شم افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین بررسی های بافت شناسی، تغییراتی در سیر تکامل اسپرماتوژنز، شامل از بین رفتن اسپرماتوزوئیدها، پر خونی بافت بینابینی در برخی توبول های اسپرم ساز و نتایج آنالیز اسپرم کاهش معنی داری در میزان اسپرم های زنده (p<0.01) و متحرک (p<0.001) و ذخیره اسپرم در اپیدیدیم (p<0.001) نسبت به گروه کنترل و شم نشان داد؛ ولی تغییر در مورفولوژی اسپرم مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل، به نظر می رسد بتوان از این گیاه به عنوان عامل ضد باروری موقت در حیوانات استفاده کرد. نویسندگان مقاله تحقیقات بیشتری را در زمینه بیوشیمیایی و مولکولی اثر این عصاره بر روی سیستم تولید مثلی توصیه می کنند تا مسایلی همچون به صرفه بودن اقتصادی و فرمولاسیون مناسب مورد بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: رت، اسپرم، اسپرماتوژنز، آب بشقابی، پیشگیری از بارداری، باروری
  • مژگان مختاری، مینو یغمایی، مهربد کریمی، مسعود رودباری، حمیدرضا کوهپایه صفحه 375
    زمینه و هدف
    پره اکلامپسی همچنان یکی از معضلات عمده سلامت مادران و نوزادان می باشد. چندین وجه مشترک بین پره اکلامپسی و آترواسکلروز وجود دارد. قبلا ارتباط بین ابتلا به عفونت مزمن کلامیدیا پنومونیه و ایجاد آترواسکلروز نشان داده شده است. این مطالعه با هدف تعیین وجود ارتباط بین پاتوژنز و زمان وقوع پره اکلامپسی و عفونت مزمن با کلامیدیا پنومونیه انجام شده است.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی روی 88 زن با نتیجه طبیعی بارداری، 72 زن مبتلا به پره اکلامپسی دیررس و 16 زن مبتلا به پره اکلامپسی زودرس طی سال های 83 و 84 در شهر زاهدان انجام شد. در کلیه افراد وضعیت سرم افراد برای وجود IgG علیه کلامیدیا پنومونیه و تیتر آن با روش الایزا تعیین شد. سپس اطلاعات مربوط به مشخصات دموگرافیک و وضعیت آنتی بادی در نرم افزار SPSS وارد و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار 0.05>p از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر وجود آنتی بادی علیه کلامیدیا پنومونیه تفاوتی وجود نداشت. به عبارت دیگر بین هر دو گروه از مبتلایان به پره اکلامپسی زودرس و دیررس، مبتلایان به پره اکلامپسی زودرس و گروه شاهد و مبتلایان به پره اکلامپسی دیررس و گروه شاهد از نظر سروپازتیویتی تفاوت معنی داری نداشت. اما معلوم شد که از نظر تیتر آنتی بادی IgG علیه کلامیدیا پنومونیه بین سه گروه (0.0001>p) و بین هر دو گروه مبتلایان به پره اکلامپسی زودرس و دیررس و مبتلایان به پره اکلامپسی زودرس و گروه شاهد (0.0001>p) تفاوت معنی داری وجود داشت؛ ولی بین گروه مبتلایان به پره اکلامپسی دیررس و گروه شاهد تفاوتی موجود نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که عفونت مزمن با کلامیدیا پنومونیه می تواند با پره اکلامپسی زودرس در ارتباط باشد. این بررسی می تواند پشتوانه ای جهت یافتن ارتباط پره اکلامپسی و آترواسکلروز بعدی باشد. لذا پیشنهاد می شود احتمال استفاده از ماکرولیدها به عنوان جزیی از برنامه های پیشگیری در افراد در معرض خطر ابتلا به پره اکلامپسی مورد بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پیامد حاملگی، پره اکلامپسی، عفونت های کلامیدیایی، کلامیدیا پنومونیه، آنتی بادیها، الایزا، آترواسکلروز، ماکرولیدها
  • ناصر امیرجنتی، محمد مهدی آخوندی، هومن صدری اردکانی، هاله سلطان قرایی، محمود جدی تهرانی، محمدحسین مدرسی صفحه 383
    زمینه و هدف
    یکی از تظاهرات بالینی مردان با بیضه های غیر قابل لمس، ناباروری و آزواسپرمی است. تشخیص و درمان بیضه های غیر قابل لمس به خصوص در نزد بالغین بحث برانگیز می باشد. روش های تصویربرداری معمول نظیر سونوگرافی، CTS Scan و MRI جهت یافتن بیضه های غیر قابل لمس از حساسیت کافی برخوردار نبوده و جواب های منفی کاذب بالایی دارند. بدین ترتیب در این بیماران لاپاروسکوپی ضروری می باشد. اگر چه مطالعاتی در خصوص فواید لاپاروسکوپی در این بیماران صورت گرفته است؛ ولی هنوز موارد بحث برانگیز زیادی وجود دارد که ضرورت چنین مطالعاتی را نشان می دهد. این مطالعه به بررسی نقش لاپاروسکوپی در تشخیص و درمان (غالبا ارکیکتومی) مردان نابارور با آزواسپرمی ناشی از بیضه های غیر قابل لمس می پردازد.
    روش بررسی
    بررسی حاضر از نوع Case series بود و پرونده و فیلم لاپاروسکوپی بیماران مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری ابن سینا از بهمن 83 تا آبان 85 مورد بررسی قرار گرفت. در طی مدت مطالعه 12 بیمار متاهل با 20 بیضه غیر قابل لمس با ناباروری اولیه و آزواسپرم، دارای اندیکاسیون لاپاروسکوپی ارزیابی شدند. پس از ارزیابی اولیه رضایت نامه مربوط به انجام ارکیکتومی احتمالی از بیماران دریافت شد. بعد از آمادگی های لازم قبل عمل جراحی، برای این افراد لاپاروسکوپی تشخیصی درمانی انجام شد. در مواردی که عروق اسپرماتیک به صورت کور و انتهایشان قابل رویت بود به لاپاروسکوپی خاتمه داده شد. سپس با توجه به اندازه بیضه، فاصله تا رینگ داخلی و سن بیمار تصمیم به ارکیوپکسی و یا ارکیکتومی گرفته شد.
    نتایج
    20 بیضه غیر قابل لمس در نزد 12 بیمار کریپتورکیدیسم یک یا دو طرفه تحت بررسی قرار گرفت. متوسط سنی این بیماران به هنگام مراجعه و انجام عمل لاپاروسکوپی 37 سال (43-33) بود. در معاینه بالینی 8 بیمار بیضه غیر قابل لمس دو طرفه و 4 بیمار یک بیضه قابل لمس آتروفیک داشتند که 2 مورد با نزول طبیعی و 2 مورد هم ارکیوپکسی با جراحی باز در سن بعد بلوغ بود. از 20 بیضه غیر قابل لمس که تحت عمل لاپاراسکوپی قرار گرفتند 5 بیضه (25%) وجود نداشت که 3 مورد بیضه محو شده بود که عناصر طناب منوی به صورت انتهای کور نرسیده به رینگ داخلی قابل رویت بودند و 2 بیضه (10%) هم ارکیکتومی به روش جراحی باز شده بودند. 15 بیضه دیگر (60%) داخل شکمی بودند که به طور موفقیت آمیزی تحت عمل ارکیوپکسی یا ارکیکتومی لاپاروسکوپی قرار گرفتند. عارضه ای در ارتباط با لاپاروسکوپی دیده نشد. نمونه های ارکیکتومی و نیز بیوپسی بیضه های ارکیوپکسی شده به پاتولوژی ارسال گردید که از 15 نمونه پاتولوژی، برای 3 بیمار آتروفی بیضه، برای 3 بیمار بیضه نابالغ و برای 9 بیمار آپلازی سلول های ژرمینال گزارش گردید.
    نتیجه گیری
    لاپاروسکوپی یک روش موثر و بدون خطر در درمان بیضه های غیر قابل لمس در بالغین است. بیماران از درد کمتر، نقاهت کوتاه، ظاهر عالی و ترخیص سریع سود می برند. این مطالعه استفاده روتین از روش لاپاروسکوپی را در تشخیص و درمان بیضه های غیر قابل لمس بالغین پیشنهاد می کند.
    کلیدواژگان: بیضه غیر قابل لمس، آزواسپرمی، ارکیوپکسی لاپاروسکوپی، ارکیکتومی لاپاروسکوپی، جراحی آندرولوژی
  • سید سعید مظلومی محمود آبادی، فاطمه شهیدی، معصومه عباسی شوازی، فاطمه شهری زاده صفحه 391
    زمینه و هدف
    گسترش بهداشت باروری و پرداختن به ابعاد مختلف آن در سطح ملی و بین المللی یکی از گام های اساسی در تامین سلامت جامعه و خانواده با محور سلامت زنان می باشد. با توجه به اینکه در تعریف جدید، بهداشت باروری به تمامی جنبه های زندگی و سلامت زنان و دختران وابسته است و هم اکنون بهداشت باروری و بهره مند شدن زنان از حقوق باروری خود به عنوان بخشی از حقوق اساسی بشر و حمایت های مذهبی دین اسلام از آن مطرح است، این تحقیق با هدف تعیین آگاهی، نگرش و رفتارهای زنان در زمینه بهداشت باروری انجام گرفت.
    روش بررسی
    این بررسی مطالعه ای توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که در هفت شهر مرکزی ایران در سال 1384 انجام شد. نمونه های مورد بررسی، 840 نفر از زنان 49-15 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی بودند که به روش نمونه گیری سه مرحله ای وارد تحقیق شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که به روش مصاحبه تکمیل و در نرم افزار آماری SPSS ویرایش 11.5وارد و تجزیه و تحلیل گردید. آزمون های آماری مورد استفاده در این تحقیق، آزمون ناپارامتری کروسکال والیس، x2 و آزمون همبستگی پیرسون بود.
    نتایج
    طبق نتایج 62% زنان با اصطلاح بهداشت باروری آشنایی داشتند و66.4% آنان روش های موثر پیشگیری از بارداری را به کار می بردند؛ هرچند زنان مورد بررسی از حداکثر نمره آگاهی (14) میانگین نمره 9.21 را کسب کردند؛ در عین حال فقط حدود 18% آنان از زمان مناسب انجام آزمایش پاپ اسمیر و خودآزمایی پستان آگاهی داشتند و سو تعابیری نیز در مورد ایدز در بین آنان وجود داشت. آزمون ناپارامتری کروسکال والیس اختلاف معنی داری بین آگاهی زنان در شهرهای مورد مطالعه و مقاطع تحصیلی مختلف نشان داد (p<0.05). نگرش زنان در خصوص بهداشت باروری مطلوب بود ولی در شهرهای مختلف تفاوت معنی داری داشت (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق و اهمیت مقوله بهداشت و حقوق باروری و تاکید دین اسلام بر روی این موضوع ارتقا آگاهی، نگرش و رفتارهای زنان در زمینه بهداشت باروری مقوله هایی مانند آزمایش پاپ اسمیر، خودآزمایی پستان و استفاده از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری باید در دستور کار سیاستگزاران بهداشتی و سازمان های غیر دولتی در شهرهای مورد مطالعه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: زنان، بهداشت باروری، حقوق باروری، تنظیم خانواده، خدمات بهداشت باروری، روش های پیشگیری از بارداری، آگاهی، نگرش، عملکرد
  • هومن صدری اردکانی، محمد مهدی آخوندی صفحه 401
    نقش لوکوسیتها در دستگاه تناسلی مردان و مایع منی پیچیده و دینامیک است. لوکوسیتها در هر انزال وجود دارند و در سطوح مختلف فعالیت می کنند. وجود تعداد زیاد لوکوسیتها در مایع منی، نشانه مهمی دال بر وجود عفونت یا التهاب دستگاه تناسلی مرد است. از سوی دیگر در بسیاری از مطالعات لوکوسیتواسپرمی با ناباروری مرد همراهی داشته است. کاهش تعداد، میزان حرکت اسپرمها و همچنین افزایش درصد شکل های غیر طبیعی آنها و افزایش سلول های ژرمینال نابالغ در مردان مبتلا به لوکوسیتواسپرمی گزارش شده است. سازمان بهداشت جهانی، وجود یک میلیون WBC یا بیشتر در هر میلی لیتر مایع منی را معادل لوکوسیتواسپرمی تعریف می کند. مشکلات تکنیکی در افتراق سلول های ژرمینال نابالغ موجود در مایع منی از لکوسیتها وجود دارد. برای اهداف بالینی، عملی ترین روش برای تشخیص لوکوسیت در مایع منی، رنگ آمیزی پراکسیداز است.
    مطالعات مختلف نشانگر محدوده وسیعی از شیوع لوکوسیتواسپرمی 2% تا حد 35% در بیماران نابارور است. عمده بررسی ها در گروه های جمعیتی با تعداد زیاد بیماران، شیوعی در حد 20-12% را در تمام بیماران نابارور نشان می دهد.
    تصور اینکه لوکوسیتواسپرمی فقط نتیجه عفونت دستگاه تناسلی مرد است، اشتباه است. عوامل محیطی همچون استعمال دخانیات، مصرف الکل و همچنین ماری جوانا تعداد لکوسیتها را در مایع منی افزایش می دهد. پرهیز طولانی مدت از مقاربت و برخی روش های ارتباط جنسی (مثل مقاربت مقعدی) می تواند موجب لوکوسیتواسپرمی شود. امروزه مستندات علمی متعدد، به لوکوسیتها و فرآورده های حاصل از آنها اشاره می نمایند که اثرات معنی داری بر اسپرم و عملکرد آن دارند. از این رو تشخیص لوکوسیتواسپرمی، علل ایجاد کننده و درمان آن جایگاه ویژه ای در بررسی زوج های نابارور دارد.
    کلیدواژگان: لوکوسیتواسپرمی، ناباروری، پراکسیداز، مایع منی، گلبول های سفید، عفونت های دستگاه تناسلی
  • نمایه نویسندگان و عناوین مقالات
    صفحه 411
  • چکیده انگلیسی
    صفحه 421