فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال نوزدهم شماره 2 (پیاپی 92، خرداد و تیر 1396)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال نوزدهم شماره 2 (پیاپی 92، خرداد و تیر 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/04/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فریدون عزیزی* صفحات 69-71
  • فاطمه احمدیان، هانیه سادات اجتهد، مریم جوادی، الهام رزم پوش، پروین میرمیران *، فریدون عزیزی صفحات 72-83
    مقدمه
    التهاب سیستمیک در بروز عوارض ناشی از دیابت نقش عمده ای را برعهده دارد. پروبیوتیک ها به دلیل دارا بودن اثرات ضد التهابی می توانند در درمان عوارض ناشی از دیابت مورد استفاده قرار گیرند. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف مکمل پروبیوتیک بر روی سطوح گلوکز خون، مقاومت انسولینی و شاخص های التهابی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده دوسوکور بر روی 59 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو 25 تا 65 سال مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی تهران صورت گرفت. افراد به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده پروبیوتیک و دارونما تقسیم شدند و روزانه 2 کپسول به مدت 6 هفته دریافت کردند. نمونه های خونی ناشتا در شروع و پایان مداخله برای ارزیابی سطوح گلوکز، مقاومت انسولینی و شاخص های التهابی بیماران جمع آوری شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، میانگین سطوح گلوکز در گروه دریافت کننده ی مکمل پروبیوتیک در طول مداخله، از لحاظ آماری کاهش معنی داری داشت (001/0P=) و این کاهش به میزان 9 درصد بود (34±7/132 در مقابل 44±5/146). براساس یافته های تحلیل کوواریانس، سطوح گلوکز خون ناشتا و مقاومت انسولین میان دو گروه از لحاظ آماری کاهش معنی داری را نشان داد، ولی تغییرات سطوح سرمی شاخص های التهابی IL-6 و TNFα پس از مداخله بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد مصرف مکمل پروبیوتیک، از طریق کاهش سطوح گلوگز خون و مقاومت انسولینی، می تواند به کنترل دیابت کمک کند.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، دیابت نوع دو، مقاومت انسولینی، گلوکز خون ناشتا، التهاب
  • سمانه کریمیان، فروزان آتش زاده شوریده *، سولماز موسوی، مهناز ایلخانی، نادره نادری روش، فاطمه سلمانی صفحات 84-90
    مقدمه
    دیابت شایع ترین اختلال متابولیکی در ایران است. با توجه به ماهیت بیماری، همکاری بیمار در مراقبت اهمیت بسیاری دارد. یکی از روش های موثر و مقرون به صرفه برای توانمند سازی بیماران، آموزش است که برای دسترسی به فواید آن باید مطابق با استاندارد ارائه شود. مطالعه ی حاضر با هدف ارزیابی میزان مطابقت آموزش های پرستاری حین ترخیص با استانداردهای آموزش بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد.
    مواد و روش ها
    در پژوهش مقطعی حاضر، 385 مورد آموزش پرستاری حین ترخیص با روش نمونه گیری از رویداد مورد مشاهده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از چک لیست آموزش های پرستاری حین ترخیص بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 جمع آوری شدند و با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار آمار 20 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان مطابقت آموزش های پرستاری حین ترخیص بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با استانداردها برابر با 5/14 درصد بود که بیانگر آموزش ضعیف بود. این تطابق در ابعاد انسولین درمانی 7/34 درصد، آموزش مراقبت از پا 75/6 درصد، برنامه غذایی 8/1 درصد، فعالیت بدنی 10/0 درصد، پیشگیری از عفونت 8/1 درصد، سایر داروهای پایین آورنده قند خون 03/13 درصد بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به مطابقت ضعیف آموزش های حین ترخیص بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با استانداردها، برای رفع این نقیصه، به کارگیری راهنمای بالینی آموزش های حین ترخیص بیماران مبتلا به دیابت و نظارت بالینی مدیران پرستاری بر حسن اجرای آن ها پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: آموزش، پرستاری، بیمار، دیابت، استانداردها
  • زینب رفیعی، فرامرز جلیلی، مریم سهرابی، محمدرضا سلحشور، سیروس جلیلی* صفحات 91-98
    مقدمه
    بیماری مزمن دیابت، سومین علت مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه است. هایپرگلیسمی و استرس اکسیداتیو به عنوان اصلی ترین عوامل موثر در پاتوژنز دیابت شناخته شده اند؛ هم چنین سیستم آنتی اکسیدانی اولین خط دفاعی بدن در برابر استرس اکسیداتیو است. از طرفی، گیاه غازیاقی (Falcaria vulgaris) دارای ترکیباتی با خاصیت آنتی اکسیدانی و کاهنده ی گلوکز خون است. در این مطالعه، اثرات دزهای مختلف (50، 100، 150 میلی گرم/کیلوگرم) گیاه غازیاقی بر تغییرات بافتی جزایر لانگرهانس، میزان هورمون انسولین، نیتریک اکساید و گلوکز خون بررسی شد.
    مواد و روش ها
    64 سر موش صحرایی نر به 8 گروه، شامل گروه های کنترل، دیابتی شده به وسیله STZ و دریافت کننده ی دزهای مختلف غازیاقی (50، 100، 150 میلی گرم بر کیلوگرم) و گروه های دیابتی دریافت کننده دزهای مختلف غازیاقی 50، 100، 150 میلی گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند. تحلیل داده ها به روش One-Way ANOVA انجام شد و 05/0P< به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    عصاره ی گیاه غازیاقی (100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم) باعث کاهش معنی دار سطح گلوکز خون (01/0P<) و بهبود قطر جزایر در گروه دیابتی تیمار شده با عصاره نسبت به گروه دیابتی شد (05/0P<). هم چنین دز 150 میلی گرم/کیلوگرم به طور معنی داری باعث بهبود سطح انسولین سرم (01/0P<)، کاهش سطح نیتریک اکساید (01/0P<)، افزایش وزن رت ها (01/0P<) و تعداد جزایر لانگرهانس در گروه دیابتی تیمار شده با عصاره شد (05/0P<). این تغییرات هم راستای مطالعات هیستو پاتولوژی بود.
    نتیجه گیری
    گیاه غازیاقی احتمالا از طریق کاهش تولید نیتریک اکساید و جلوگیری از آسیب های اکسیداتیو به بافت پانکراس، می تواند موجب افزایش ترشح انسولین و بهبود غلظت گلوکز سرم در مدل حیوانی دیابت القاء شده با STZ شود.
    کلیدواژگان: گیاه غازیاقی، دیابت، پانکراس، هایپرگلیسمی، موش صحرایی
  • مینا رحمت اللهی*، علی اصغر رواسی، رحمان سوری، بهمن اونق صفحات 99-105
    مقدمه
    آدیپولین (CTRP12)، آدیپوسایتوکاین ضد التهابی مترشحه از بافت چربی است که در بهبود حساسیت انسولینی نقش دارد. هدف از این مطالعه، پاسخ آدیپولین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) به دو نوع تمرین ورزشی در رت های نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 24 سر رت نر دیابتی (القاء شده با رژیم غذایی پرچرب و تزریق استرپتوزوتوسین (stz)) به طور تصادفی به سه گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT)، تمرین تداومی کم شدت (LICT) و شاهد تقسیم شدند. هر دو گروه تمرین، 5 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته به فعالیت روی نوارگردان پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه ی تمرین، نمونه ی خونی گرفته شد و سطوح آدیپولین، انسولین و گلوکز پلاسما اندازه گیری شد. از آزمون آنووا و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    تحلیل داده ها نشان داد که سطوح آدیپولین پلاسما در گروه تمرین تداومی کم شدت نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری دارد (006/0=p). سطح گلوکز پلاسما نیز در هر دو گروه تمرین تداومی کم شدت و تناوبی شدید، نسبت به گروه شاهد، کاهش معنی داری داشت (به ترتیب 049/0=p و 007/0=p). هم چنین سطح انسولین پلاسما در هر دو گروه تمرین افزایش و شاخص مقاومت به انسولین کاهش یافت اما این تغییرات معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ورزشی می تواند باعث افزایش آدیپولین پلاسمایی در رت های دیابتی نوع 2 شود. با این حال، این تغییرات تا حدودی به نوع تمرین ورزشی وابسته است.
    کلیدواژگان: تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی کم شدت، آدیپولین، مقاومت انسولینی، دیابت نوع 2
  • یدالله نوری شورابی، الهه طالبی گرکانی*، علیرضا صفرزاده صفحات 106-115
    مقدمه
    آکواپورین7 (AQP7) به عنوان کانال تراوایی گلیسرول از بافت چربی در کنترل تجمع تری گلیسریدها در بافت چربی و توسعه ی چاقی و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن نقش مهمی ایفا می کند. هدف مطالعه ی حاضر، ارزیابی تاثیر تمرین هوازی بر مقادیرAQP7 در بافت چربی اپیدیدیمال موش های صحرایی تغذیه شده با غذای پرچرب بود.
    مواد و روش ها
    28 سر موش صحرایی نر ویستار ( 4 تا 6 هفته ای) به صورت تصادفی به دو گروه غذای نرمال ( 14 سر) و پرچرب (14 سر) تقسیم شدند. پس از 10 هفته تغذیه با غذای نرمال یا پرچرب، هر گروه به دو گروه کنترل (7 سر) و تمرین هوازی (7 سر) تقسیم شدند. برنامه ی تمرین هوازی شامل دویدن روی نوارگردان با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 10 هفته (5 روز در هفته) بود. مقادیرAQP7 بافت چربی اپیدیدیمال و انسولین پلاسمایی به روش الایزا اندازه گیری شدند. سطوح گلوکز و پروفایل لیپیدی پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین نیز بررسی شدند.
    یافته ها
    مصرف غذای پرچرب باعث افزایش وزن بدن، وزن چربی اپیدیدیمال، سطوح انسولین پلاسما و شاخص مقاومت انسولینی شد (05/0P<). مقادیر AQP7 بافت چربی اپیدیدیمال بر اثر مصرف غذای پرچرب کاهش یافت (003/0P=) اما تمرین هوازی باعث افزایش مقادیرAQP7 در هردو گروه تغذیه شده با غذای پرچرب و نرمال شد (003/0P=). این برنامه ی تمرین هم چنین منجر به بهبود سطوح گلوکز، انسولین و پروفایل لیپیدی پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین گردید (05/0P<).
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد تمرین هوازی ممکن است با افزایش مقادیر AQP7 موجود در بافت چربی، در بهبود شرایط متابولیکی اثرگذار باشد.
    کلیدواژگان: آکواپورین7، بافت چربی اپیدیدیمال، چاقی، تمرین هوازی، غذای پرچرب
  • سودابه چکاچاک، مهدیه ملانوری شمسی*، سارا صعودی صفحات 116-125
    مقدمه
    کبد به عنوان یکی از بافت های اصلی تاثیرپذیر از تغییرات ایمونولوژیک، از جمله فعالیت سایتوکاین ها، معرفی شده است. نشان داده شده است که استفاده از نانوذرات سلنیوم و فعالیت های ورزشی به صورت مجزا می توانند در کاهش حجم تومور و تقویت پاسخ های ایمونولوژی موثر باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هم زمان تمرین های ورزشی هوازی تناوبی و مکمل سازی نانوذرات سلنیوم بر سطوح سایتوکاین های بافت کبد در موش های مبتلا به سرطان پستان بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 64 سر موش بالب سی به 8 گروه مختلف پژوهشی تقسیم شدند. انجام تمرین تناوبی هوازی و مصرف خوراکی نانوذرات سلنیوم به مدت 6 هفته پیش و پس از القای سرطان در گروه های مربوطه اعمال شد. در پایان هفته ششم پس از القای تومور، میزان سایتوکاین های IL-6، IL-4، TNF-α و INF-γ در بافت کبد به روش الایزا اندازه گیری شد.
    یافته ها
    کاهش معنی دار سایتوکاین های IL-6، TNF-α و IL-4 در بافت کبد در موش های سرطانی مشاهده شد (05/0>P). تمرین تناوبی هوازی باعث افزایش معنی دار در سایتوکاین های IL-6 و TNF-α در بافت کبد شده (05/0>P) و هم چنین، افزایش سایتوکاین اینترفرون گاما به دنبال استفاده از نانوذرات سلنیوم در بافت کبد مشاهده شد (05/0>P). هم چنین نتایج پژوهش نشان دهنده کاهش حجم تومور به دنبال تمرین های ورزشی و استفاده از نانوذرات سلنیوم است.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج پژوهش حاضر تغییرات سایتوکاین ها در بافت کبد هم زمان با کاهش حجم تومور است. این احتمال وجود دارد که استفاده از نانوذرات سلنیوم و تمرین های ورزشی از طریق تقویت پاسخ های سیستم ایمنی، به کاهش حجم تومور و تعدیل میزان سایتوکاین ها در کبد کمک کرده باشد.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، نانوذرات سلنیوم، سایتوکاین، کبد، سرطان پستان، تومور 4T1
|
  • Fatemeh Ahmadian, Haniye Sadat Ejtahed, Dr Maryam Javadi, Elham Razmpoosh, Dr Parvin Mirmiran*, Dr Fereydoon Azizir Pages 72-83
    Introduction
    Systemic inflammation plays a main role in the incidence of diabetes complications. Probiotics can be used in the treatment of diabetes complications for its anti-inflammatory properties. This study aimed to investigate the effects of probiotic supplement on glycemia, insulin resistance and inflammatory markers in patients with type 2 diabetes.
    Materials And Methods
    This randomized double blind clinical trial was carried out on 59 diabetic patients, aged 25-65 years, referred to the Taleghani Hospital in Tehran. They were randomly divided in 2 groups, the probiotic and the placebo. Patients in each group received 2 capsules per day for 6 weeks. Fasting blood samples were taken at baseline and after intervention to evaluate glycemic control, insulin resistance and inflammatory biomarkers.
    Results
    Mean fasting blood glucose was significantly decreased by 9% (132.7±34 vs. 146.5±44) in the probiotic group during the intervention (P=0.001). Results of the analysis of covariance showed that there were statistically significant differences between the two groups in fasting blood glucose and insulin resistance, whereas there were none observed in IL-6 and TNFα between the two groups after intervention.
    Conclusions
    The results of the present study indicate that probiotic consumption may help in diabetes control through reducing glycemia and insulin resistance.
    Keywords: Probiotics_Type 2 Diabetes_Fasting Plasma Glucose_Insulin Resistance_Inflammation
  • Samaneh Karimian, Dr Foroozan Atashzadeh-Shoorideh*, Soolmaz Moosavi, Dr Mahnaz Ilkhani, Nadereh Naderiravesh, Dr Fatemeh Salmany Pages 84-90
    Introduction
    Diabetes is the most common metabolic disorder in Iran. Due to the nature of the disease, the patient's cooperation in self care is very important. One of the most effective and affordable ways to empower patients is education, which, to be beneficial, must be provided in accordance with related standards. The current study was conducted to investigate accordance of time of discharge diabetic patients with the standards of education for diabetics Type 2 in hospitals, affiliated in Yazd University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    At discharge, data on patient education provided by nurses to 385 diabetic patients, was documented using the “nursing diabetic patient education-discharge time check list” and were analyzed using descriptive statistics and SPSS 20.
    Results
    Conformity rate of discharge nursing education in patients with Diabetes Type 2 with standards was 14.5%, which indicated a low quality of education. Conformity rate in the dimensions of “insulin therapy” was 34.7%, in “foot care education” was 6.75%, in “diet programs” was 1.8%, in “physical activity” was 0.1%, in “prevention of infection” was 1.8%, and in “oral antihyper­glycaemics drugs” was 13.3%.
    Conclusion
    Based on the poor compliance with the standards of education for diabetics Type 2 patients, application of nursing clinical guidelines during discharge for type 2 diabetic patients and clinical supervision by nursing managers for optimizing quality of care is recommended.
    Keywords: Nursing, Education, Patient, Diabetes, Standards
  • Zeinab Rafiee, Faramarz Jalili, Maryam Sohrabi, Dr, Mohammad Reza Salahshoor, Dr Cyrus Jalili* Pages 91-98
    Introduction
    Diabetes, as a chronic disease, is the third leading cause of death in developing countries. Hyperglycemia and oxidative stress have been recognized as the main factors involved in pathogenesis of diabetes. On the other hand, the antioxidant system is the first defense mechanism of body against oxidative stress. Falcaria Vulgaris possesses hypoglycemic and antioxidant effects. This study surveyed the effects of different doses of Falcaria vulgaris extract (50,100,150 mg/kg) on histological changes of Langerhans islets andserum insulin, nitric oxide and glucose levels.
    Materials And Methods
    A total of 64 male Wistar rats were divided into 8 groups (control, diabetic with STZ, treatment with Falcaria Vulgaris (50,100,150 mg/kg) and diabetic treated with Falcaria Vulgaris) (50,100,150 mg/kg). Data were analyzed by one-way ANOVA, and p value
    Results
    Falcaria Vulgaris extract (100 and 150 mg/kg) significantly decreased serum glucose level (p
    Conclusion
    F. vulgaris can improve insulin secretion and serum glucose levels in an animal model of STZ induced diabetes, possibly by reducing nitric oxide production and preventing pancreatic tissue oxidative damage.
    Keywords: Falcaria vulgaris, Diabetes, Pancreas, Hyperglycemias, Rats
  • Mina Rahmatollahi*, Dr Ali Asghar Ravasi, Dr Rahman Soori, Dr Bahman Onegh Pages 99-105
    Introduction
    Adipolin (CTRP12), which improves insulin sensitivity, is a novel anti-inflammatory adipocytokine secreted from adipose tissue. In this study we aimed to assess the Adipolin and Insulin Resistance index (HOMA-IR) response to two types of exercise in type 2 diabetic male rats.
    Materials And Methods
    In this study, 24 diabetic Wistar rats (Induced by high-fat diet and Streptozotocin(stz) injection) were randomly assigned to 3 groups: High intensity interval exercise (HIIT), low intensity continuous training (LICT) and control (C). Both training groups were trained on the treadmill, 5 sessions per week for 8 weeks. Blood samples were taken 24 hours after the end of training session and plasma adipolin, insulin and glucose levels were measured. ANOVA and Tukey post hoc tests were used to analyze data and the level of significance was considered to be p≤0.05.
    Results
    Data analysis showed that plasma adipolin levels in the low intensity continuous training group were significantly increased, compared to the control group (p=0.006). Plasma glucose level in both the low intensity continuous training and the high intensity interval groups was significantly decreased, compared to the control group (p=0.049) & (p=0.007). Plasma insulin level in both training groups was increased and HOMA-IR index was decreased, compared to the control group, although changes were not significant.
    Conclusion
    The results of this study showed that exercise training can increase plasma adipolin in rats with type 2 diabetes, changes however that are partially dependent on the type of exercise training.
    Keywords: High intensity interval training_Low intensity continuous training_Adipolin_Insulin resistance_Type 2 diabetes
  • Yadollah Nori-Shorabi, Dr Elahe Talebi-Garakani*, Dr Alireza Safarzade Pages 106-115
    Introduction
    Aquaporin 7 (AQP7), as a glycerol permeable channel of adipose tissue, plays an important role in controlling triglycerides accumulating in adipose tissue and the development of obesity and its related metabolic disorders. The aim of this study was to evaluate the effect of aerobic exercise training on epididymal adipose tissue AQP7 content in rats fed a high fat diet.
    Materials And Methods
    Twenty-eight male Wister rats (4-6 weeks) were randomly divided into two groups: Normal diet (14) and high fat diet (14). After 10 weeks of feeding with normal or high-fat food, each of the groups were divided into two groups: control (7) and training (7). Rats in the training groups were subjected to running on the treadmill at a speed of 20 meters per minute for 10 weeks (5 days per week) and their epididymal adipose tissue AQP7 content and insulin were assessed by Elisa. Plasma levels of glucose and lipid profile, as well as insulin resistance index (HOMA-IR) were also measured.
    Results
    Body weight, epididymal fat weight, plasma insulin levels and insulin resistance index increased in rats, fed with a high fat diet (P
    Keywords: Aquaporin7, Epididymal adipose tissue, Obesity, Aerobic exercise training, High fat diet
  • Soodabeh Chekachak, Dr Mahdieh Molanouri Shamsi*, Dr Sara Soudi Pages 116-125
    Introduction
    The liver is known as a tissue highly sensitive to immunological changes such as cytokines activity. It has been shown that using selenium nanoparticle supplementation and exercise training separately can effectively decrease tumor volume and improve immune responses. The aim of this study was to examine the effects of aerobic interval training and supplementation of selenium nanoparticles on protein expression of cytokines in liver tissue in mice with breast cancer.
    Materials And Methods
    Sixty-four Balbc mice were divided into eight groups. Experimental groups received aerobic interval training and selenium nanoparticles supplementation orally for 6 weeks, before and after cancer induction. At the end of the sixth week, after tumor injection, proteins levels of IL-6, IL-4, TNF-α and INF-γ were measured in liver tissue by the enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) method.
    Results
    Results of the current study showed that IL-6, TNF-α and IL-4 protein levels decreased in liver tissue of the breast cancer tumor (P
    Conclusion
    Cytokines changes in liver tissue occurred in conjunction with decrease in tumor volume. It is possible that simultaneously using selenium nanoparticles and exercise training with immune system reinforcement could help in reducing tumor volume and modulating cytokine levels in liver.
    Keywords: Aerobic Training, Selenium Nano-particles, Cytokine, Liver, Breast Cancer, 4T1 Tumor