فهرست مطالب

علوم اجتماعی - سال بیست و سوم شماره 3 (پیاپی 74، پاییز 1395)

فصلنامه علوم اجتماعی
سال بیست و سوم شماره 3 (پیاپی 74، پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/10/10
  • تعداد عناوین: 6
|
  • هادی خانیکی، مصطفی رهبر، الهام گوهریان صفحات 1-36
    میان فردی» و «رسانه های جمعی» در رفتار سیاسی و سهم هر یک از این دو در اطلاع رسانی و تصمیم سازی سیاسی است. بدین منظور از نظریه جریان دومرحله ای ارتباطات لازارسفلد که توسط رابینسون اصلاح و تکمیل شده و همچنین نظریه راش درباره ارتباطات سیاسی استفاده شده است.
    بر اساس نظریه رابینسون افراد جامعه حداقل به سه بخش رهبران، پیروان و افراد غیرفعال تقسیم می شوند. اطلاعاتی که رسانه ها منتشر می-کنند، همه بخش های جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد و اطلاعات و نفوذ از رهبران به پیروان جریان می یابد.
    نمونه آماری 840 نفری این پژوهش با روش پیمایش و تکنیک مصاحبه ساختمند، از مناطق 22گانه شهر تهران داده های خود را جمع آوری کرد. نتایج نشان داد نقش رسانه های جمعی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 قوی تر و موثرتر از ارتباطات میان فردی بودهاست. درحالی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1390 نقش ارتباطات میان فردی موثرتر از رسانه های جمعی بوده است. ضمنا مشارکت سیاسی، مصرف رسانه ای، منابع کسب خبر و منابع تصمیم گیری سیاسی افراد نیز در هر دو دوره بررسی شده است که نتایج آن به طور مبسوط در بخش نتیجه گیری آمده است.
    کلیدواژگان: ارتباطات سیاسی، رسانه های جمعی، ارتباطات میان فردی، رفتار رای دهی، جریان دومرحله ای
  • امید قادرزاده*، عباس شفیعی نیا صفحات 36-69
    پژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درون مایه ی ملی گرایانه، به بررسی گونه ها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین می پردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و در مورد 1603 نفر نمونه از کردهای ساکن در استان های کردنشین(کردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه،و ایلام) صورت گر فته است. نتایج توصیفی نشان از وجود ناسیونالیسم قومی در گونه های خودمختار و تجزیه طلب در مناطق کردنشین دارد. به لحاظ جغرافیایی، بالاترین و پایین ترین میزان ناسیونالیسم قومی به ترتیب مربوط به استان آذربایجان غربی و ایلام بوده است.بر مبنای نتایج تبیینی، متغیرهای میزان ارتباطات درون قومی و بین قومی، میزان استفاده از رسانه ها (داخلی/قومی)، میزان احساس محرومیت و تبعیض رابطه مثبت و معناداری با ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین داشته و در مجموع 57درصد تغییرات ناسیونالیسم قومی کردها را تبیین نموده اند. تعدیل نقاط افتراق، تضاد و تعارض در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در مناطق کردنشین در جهت مدیریت مسالمت آمیزمنازعات قومی ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: ناسیونالیسم قومی، ناسیونالیسم تجزیه طلب، احساس تبعیض، سطح توسعه مناطق قومی، مناطق کردنشین
  • ابوتراب طالبی*، مهدی منتظری مقدم صفحات 70-110
    این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعه شناسی ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناخت شناسانه، بحران را در نحوه ی مواجه، فهم و خوانش این حوزه ی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینه های متعین تاریخی، معرفت شناسانه و هستی شناسانه ی شکل دهنده ی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعه شناسی در مغرب زمین نموده است.آن گاه، تلاش کرده تا نشان دهد فقدان همین زمینه های متعین تاریخی، معرفت شناسانه و هستی شناسانه ی شکل دهنده، ایجاد علوم اجتماعی/جامعه شناسی در ایران با دشواری بسیار مواجه کرده است. از این رو، برای اثبات مدعای خود به بررسی نظریات سه تن از اساتید ایرانی (محمد علی همایون کاتوزیان، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران) پرداخته ایم، تا نشان دهیم که نظریات علوم اجتماعی/جامعه شناسی ایرانی اکنونی امکان لازم برای شناخت جامعه ی ایرانی فراهم نمی کند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نموده ایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافته های این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعه شناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستی اجتماعی ای شان فراهم نمی کند. 2. جامعه شناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هستی جامعه اش و نظریه سازی در این حوزه چیزی بیش تر از تکرار فرآورده های فکری حوزه ی جغرافیایی مغرب زمین ارائه نمی دهد.
    کلیدواژگان: پروبلماتیک وضعیت جامعه شناسی ایرانی، دستگاه معرفتی علوم اجتماعی، فهم و خوانشی انقطاعی از علوم اجتماعی-جامعه شناسی، تاریخ گرایی
  • محسن کرمانی نصرابادی*، ابوالفضل دلاوری صفحات 111-148
    با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافت های پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشه برانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکل گیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سال های اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده می شود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آن ها استعمال می شود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریه پردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریه های مختلف معنای متفاوتی می یابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیل گران گفتمان منکر وجود حقیقت اند و معتقدند که این گفتمان ها هستند که به تعریف حقیقت می پردازند.
    کلیدواژگان: گفتمانٰ، ایدئولوژی، هژمونی، سوژه، قدرت، حقیقت
  • ام البنین چابکی * صفحات 149-176
    این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطه آن ها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متاهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانه اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متاهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را همه زنان متاهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آن ها 500 نفر به شیوه خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ داده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سه نسل، در ارتباط با رعایت ارزش های اخلاقی و مطالبات حقوقی در تعاملات زوجین، تفاوت وجود دارد؛ و نسل اول بیشتر به اخلاق، نسل سوم (نسل جوان) بیشتر به مطالبات حقوقی خود در خانواده اهمیت می دهد؛ و نسل دوم به عنوان میانجی، به ملاحظات اخلاقی کمتر از نسل اول و به مطالبات حقوقی کمتر از نسل سوم توجه دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، نشان داد متغیرهای اشتغال، تحصیلات و نسل، توان تبیین 499/0 واریانس متغیر وابسته « مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی» را و متغیرهای سن، مدت زندگی زناشویی و اشتغال، توان تبیین 536/0 واریانس متغیر «ملاحظات اخلاقی در زندگی زناشویی» را دارند.
    کلیدواژگان: اخلاق، حقوق، زنان، تعاملات زناشویی، خانواده
  • فیروز راد، نیر رستمی * صفحات 177-214
    گرایش به رفتارهای نابهنجار از سوی دانش آموزان، ازجمله مشکلات عمده ای است که زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی بعدی به شمار می رود. انجام چنین رفتارهایی، همچون دیگر مسائل اجتماعی تحت تاثیر عوامل متعددی رخ می دهد که ضعف پیوند اجتماعی(پیوند با مدرسه و خانواده) یکی از همین عوامل مهم محسوب می گردد. مسلما دانش آموزان و نوجوانان به عنوان سرمایه های آتی کشور در توسعه اجتماعی و فرهنگی آن نقش مهمی دارند، لذا گرایش آنان به انجام رفتارهای نابهنجار، منجر به افت تحصیلی، ترک تحصیل و دور شدنشان از شاخص های توسعه انسانی می گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه پیوند اجتماعی و گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان شهر اهر و با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. مدل تحلیلی پژوهش، بااستناد به تئوری های پیوند اجتماعی هیرشی و پیوند افتراقی ساترلند ترسیم گردیده است. جامعه آماری تحقیق، متشکل از کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهر است که در سالتحصیلی 94- 1393 مشغول به تحصیل هستند. با بکارگیری پرسشنامه محقق ساخته، اطلاعات مورد نیاز از 295 نفر از دانشآموزان که به روش نمونه گیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شده اند، جمعآوری گردیده است.
    نتایج تحلیلهای دو متغیره نشاندهنده وجود همبستگی معکوس با شدت بالا بین متغیر پیوند اجتماعی و مولفه های آن (وابستگی، تعهد و اعتقاد) و متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان است. براساس تحلیلهای چند متغیره هم این متغیرها توانایی تبیین متغیر ملاک را دارا میباشند. همچنین متغیرهای تصور منفی از خود و معاشرت با همسالان ناهنجار که به عنوان متغیرهای میانی در نظر گرفته شده بودند، هم در تحلیلهای دومتغیره و هم چند متغیره رابطه آماری معنی داری را با متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار نشان دادهاند. طبق یافته ها، حدود 48 درصد از تغییرات متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان توسط عناصر تشکیلدهنده متغیر پیوند اجتماعی و متغیرهای میانی قابل پیشبینی است.
    کلیدواژگان: گرایش به رفتارهای نابهنجار، پیوند اجتماعی، معاشرت با همسالان ناهنجار، شهر اهر
|
  • Omid Qaderzadeh * Pages 36-69
    Research available with regard to the politicization of history and cultural markers of identity and its expression in the Kurdish areas to the demands DrvnMayhY ethnic nationalism, ethnic nationalism and created the GvnhHa MyPrdazd in the Kurdish areas. Based on the results obtained from analysis of views and review of empirical and conceptual framework set up in the main FrzyhHay raised. Descriptive results show the existence of ethnic nationalism species autonomous and separatist Kurdish areas there. Geographically, the highest and PayynTryn the ethnic nationalism of the West Azerbaijan province of Ilam, respectively. On the basis of the results of explanatory variables such as level of, the inter-ethnic and inter-ethnic communication, the use of the media: ( civil / ethnic), the feeling of exclusion and discrimination in the Kurdish region have a significant positive relationship with ethnic nationalism and ethnic nationalism Kurds account for 57 percent NmvdhAnd changes. Adjusted points of divergence, conflict in the areas of cultural, economic, social, political, ethnic Kurdish areas in order to manage non-essential Myzmnazat looks.
    Research available with regard to the politicization of history and cultural markers of identity and its expression in the Kurdish areas to the demands DrvnMayhY ethnic nationalism, ethnic nationalism and created the GvnhHa MyPrdazd in the Kurdish areas. Based on the results obtained from analysis of views and review of empirical and conceptual framework set up in the main FrzyhHay raised.
    Keywords: ethnic nationalism, separatism, nationalism, perceived discrimination, level of development of ethnic areas, the Kurdish regions
  • Mohsen Kermaninasrabadi * Pages 111-148
    With the rise of disputes from the rotation of the post-modern and post-structuralism and post-marxism in the social science literature, the concepts of ideology, hegemony, the subject, power and resistance became most usable and controversial concepts in this area. Outcome of this dispute was a range of views and interpretations of these concepts. Depending, in recent years the trend and interest in the intellectual climate of our society, particularly in terms of vogue theory and discourse analysis has been established. However, in some cases it can be seen that these concepts without attention and awareness of the theoretical and conceptual similarities and differences between them are used. Accordingly, in the present article trying with obtaining analytical and critical approach similarities and differences of these concepts in the view of most theorists in the field such as Marx, Althusser, Gramsci, Foucault and Laclau and Mouffe be studied and explained. The results of this study implies that each of these concepts find the different mean in different theories. Thus the researchers before applying any of the above concepts must identify the appropriate theoretical approach with expected meaning of these concepts.Because the traditional concept of ideology and hegemony value-loaded and is based on the existence of transcendental truth. While discourse analysts deny the existence of truth and believe that these discourses that serve to define the truth.
    Keywords: discourse, Ideology, Hegemony, subject, power, Truth
  • O. Chaboki * Pages 149-176
    With an ethics - oriented approach, this study attempts to compare the situation of ethics and rights and their relations in marital interactions between 3 generations of married women in Tehran city. The main hypothesis of this study is: There are meaningful differences between 3 generations of married Women, in consideration to ethics and rights in their interaction with husbands. The method of study is survey. Statistical population consists of all married women in the city of Tehran. The sample society includes 500 women who were selected through multi-stage cluster sampling technique and responded to the researcher - made questionnaire, in June 2015. For data analysis, SPSS 20 was used. The findings indicate that there are meaningful differences between 3 generations of married women in consideration to ethics and rights in marital interactions. In other words, in marital interactions, first generation consider to ethics more than other generations, and third generation consider to its rights more other generations, while second generation as a mediator consider to ethics less than first generation , and consider to its rights less than third generation. The results of Stepwise Regression analysis also show women employment, rate of education and generation, , predict 49/9% of the changes in dependent variable (Legal demands in marital interactions) and age, Length of marriage and women employment predict 53/6 % of the changes in dependent variable (ethics situation( in marital interactions.
    Keywords: ethics, Rights, Women, generation, family, marital interactions