فهرست مطالب

مطالعات منطقه ای - سال یازدهم شماره 3 (تابستان 1389)

نشریه مطالعات منطقه ای
سال یازدهم شماره 3 (تابستان 1389)

  • اسراییل شناسی - آمریکا شناسی
  • 274 صفحه، بهای روی جلد: 40,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/07/05
  • تعداد عناوین: 13
|
  • صفحه 0
  • میزگرد
  • دکترحسین دهشیار، سهراب شهابی، مهدی فاخری، سیدمحمدکاظم سجادپور صفحه 1
  • نوشتارها
  • نبی الله ابراهیمی صفحه 25
    موضوع اصلی این نوشتار، تبیین و تحلیل پیوندها و تعهدات معنایی _راهبردی ایالات متحده آمریکا با اسراییل است. اسراییل به لحاظ موقعیت و وضعیت خاص خود، به ویژه فقدان سپهر راهبردی و آسیب پذیری ناشی از تهدیدات امنیتی و در راستای تحقق اصل راهبردی امنیتی خود مبنی بر برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه، نیاز بسیار شدیدی به ایجاد ارتباط امنیتی و راهبردی با کشورهای قدرتمند فرامنطقه ای به ویژه ایالات متحده آمریکا دارد. گفتمان امنیتی – اطلاعاتی مشترک تل آویو – واشینگتن، تا حد زیادی بر کنترل، بازدارندگی و اقدام فوری علیه کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و ایران متمرکز است. این نوشتار ضمن بررسی نظری این رابطه در قاموس سیاست مشترک، به تحلیل پیوندها و تعهدات معنایی – راهبردی آمریکا و اسراییل علیه کشورهای منطقه خواهد پرداخت.
    کلیدواژگان: امنیت ملی، راهبردی، ایالات متحده آمریکا، اسراییل، خاورمیانه، دیپلماسی مخفی، گفتمان دینی، عوامل معنایی
  • محسن شریعتی نیا صفحه 49
    این مقاله درپی واکاوی عوامل شکل دهنده به روابط چین و اسراییل است. از منظر نویسنده تجارت راهبردی و بازیگران ثالث عوامل شکل دهنده و پایدار در روابط چین و اسراییل به شمار می آیند. تجارت راهبردی دو کشور معطوف به مبادلات تسلیحاتی است. از یک سو نیاز روزافزون چین به نوسازی نیروی نظامی خود و محدودیتهای پیش روی این کشور، ارزش تسلیحات اسراییل را برای آن دو چندان ساخته است. از همین رو تجارت راهبردی را می توان مهم ترین عامل گسترش مناسبات دوجانبه آنها خواند. از دیگر سو روابط چین و اسراییل تحت تاثیر برخی بازیگران ثالثی است که آن را محدود می کنند. ایالات متحده، ایران و منازعه اعراب و اسراییل مهمترین بازیگران ثالث تاثیرگذار بر سیر این روابط به شمار می آیند. نویسنده مدعی است که تطور این روابط عمدتا محصول عوامل شرکت دهنده مذکور است.
    کلیدواژگان: چین، اسراییل، تجارت راهبردی، آمریکا، ایران، فلسطین، خاورمیانه
  • سمیه مروتی صفحه 65
    در ابتدای سال 2009 باراک اوباما با اعلام ساختار کلی سیاست خارجی خود با محوریت مبارزه با تروریسم، «راهبرد افغانستان- پاکستان» (AFPAK) را برای رویارویی با تروریسم اعلام کرد. از این رو، ایالات متحده با چرخش به سمت پاکستان سعی در جلب همکاری دولت این کشور در مبارزه با تروریسم داشت و بدین طریق ازمحوریت صرف بر روی افغانستان – درزمان دولت پیشین – فاصله گرفت. عاملی که موجب یاس ایالات متحده از اسلام آباد شد، ضعف نهاد دولت در پاکستان بود. پاکستان به عنوان کشوری که نمی توان بر بیش از دوسوم از سرزمین خویش حاکمیت موثر جاری کند، به عنوان چالشی بزرگ در مقابل آمریکا قد علم کرده است. بر همین اساس، آمریکا برای حراست از منافع تعریف شده اش در افغانستان و با عنایت به ناتوانی دولت پاکستان در متلاشی ساختن بحران در مناطق قبایلی، خود وارد میدان شد و توسط جنگنده های بدون سرنشین مواضع طالبان در پاکستان را بمباران کرد. به رغم این حملات در راستای تخریب پناهگاه تروریستها همچنان آمریکا از این مناطق به عنوان «بهشت امن تروریستها» یاد می کند. با این توضیح؛ مقاله حاضر ضمن توضیح جایگاه پاکستان در راهبرد نوین ایالات متحده، سعی دارد به بررسی علل و ریشه های بحران در پاکستان بپردازد. فرضیه مقاله این است که به سبب ضعف نهاد دولت در پاکستان سایر بازیگران- طالبان و آمریکا – در درون مرزهای آن آزادانه و بدون مزاحمت دولت مرکزی برای کسب منافعشان فعالیت می کنند.
    کلیدواژگان: راهبرد اوباما، افغانستان، پاکستان، تروریسم، مناطق قبایلی، طالبان
  • ام البنین توحیدی صفحه 97
    این مقاله با بررسی سیر تعاملات هند و اسراییل در دوران پیش و پس از برقراری روابط رسمی در ابتدای دهه 1990 و نیز تحلیل حوزه های منافع مشترک و ابعاد همکاری های آنان، به تبیین سطح روابط هند و رژیم صهیونیستی اسراییل پرداخته است. از منظر نویسنده، مبادلات تسلیحاتی و در مراتب بعد، تجارت و مبارزه با تروریسم، از جمله منافع مشترک هند و اسراییل هستند و زمینه بسط روابط آنان را فراهم می آورند. استدلال مقاله این است که با وجود بسط و تعمیق روابط هند و اسراییل در سالیان اخیر، به ویژه در حوزه های راهبردی و امنیتی، هنوز نمی توان سخن از شکل گیری ائتلافی میان دو کشور به میان آورد.
    کلیدواژگان: هند، اسراییل، ائتلاف، انتقال تسلیحات، تروریسم، تهدید
  • کامبیر امینی شکیب صفحه 111
    هنری کیسینجر، سیاستمدار و اندیشمند مشهورآمریکایی، که دردوران حساس و پیچیده اوج جنگ سرد، به بالاترین موقعیت در دستگاه تصمیم گیری سیاست خارجی ایالات متحده رسید، نقش موثر و بی بدیل در سیاست خارجی ایالات متحده در قرن بیستم ایفا نموده است. او در حوزه اندیشه فردی واقع گرا بوده که با پیروی از سنت سیاسی عمل گرایی ایالات متحده و اتخاذ شیوه هایی خاص در عرصه روابط بین الملل، سعی در حفظ سیادت آمریکا در در دوران جنگ سرد در مقابله با اتحاد جماهیر شوروی نمود. در دوران حضور در کاخ سفید، کنترل کاملی بر تمامی حوزه های دستگاه دیپلماسی اعمال نموده و به گونه ای دیکتاتورمآبانه تمامی فعالیتها، تصمیمات، نهادها و حتی اشخاص تا بالاترین مرتبه (رییس جمهور) را تحت انقیاد کامل خود داشت. وی سیاست خارجی را عرصه ای کاملا مستقل می دانست و به کارگیری قدرت در حوزه بین الملل را در قالب دیپلماسی همه جانبه و چند بعدی توصیه و اجرا کرد. پس از پایان حضور در کاخ سفید به فعالیتهای فکری و علمی خود ادامه داده است. حضور در دانشگاه و تدریس و پژوهش در زمینه تاریخ، دیپلماسی و روابط بین الملل، تاسیس و عضویت در سازمان های مشاوره امنیتی و راهبردی، نگارش کتب و مقالات و انجام مصاحبه های مرتبط با مسایل روز سیاست خارجی آمریکا در نشریات معتبر، انجام مسافرتهای متعدد به کشورهای مختلف جهان به طور غیر رسمی اما در جهت منافع راهبردی ایالات متحده و غیره از عمده ترین فعالیتهای وی تا کنون بوده است. در مجموع، هنری کیسینجر در طی 40 سال گذشته با حضور موثر و فعال در عرصه های علمی و اجرایی، اعتباری بی نظیر در داخل و خارج از ایالات متحده یافته و اعمال و اندیشه هایش در عرصه سیاست خارجی حایز اهمیت فراوان است.
    کلیدواژگان: هنری کیسینجر، سیاست خارجی آمریکا، واقع گرایی، مسئله چین، دیپلماسی
  • دیوید جی. کرامر ترجمه: سعید شکوهی صفحه 141
    حتی در سالهای پس از جنگ سرد نیز، آمریکا و روسیه به رقابتهای پنهان خود ادامه دادند؛ گویی این رقابت، ذاتی دو قدرت جهانی بوده است. ماجراهای مربوط به انقلابهای رنگی، جنگ روسیه با گرجستان بر سر موضوع آبخازیا، سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا، تکثیر سلاحهای کشتار دسته جمعی و نظایر این تحولات، بارها آمریکا و روسیه را رویاروی هم قرار داد. تا اینکه کاخ سفید میزبان رییس جمهور متفاوتی شد که لحن و ادبیات مسالمت آمیز و سازشکارانه در مورد روسیه بر زبان راند. مقاله حاضر شیوه و عمق این هم سویی را تشریح کرده و در نهایت به مقامات آمریکا توصیه می کند که تسلیم در برابر روسیه موجب شدت عطش روسیه برای امتیازگیری خواهد شد و آمریکا باید برای کنترل عطش روسیه به بازیگری جهانی و بازدارنده، با متحدان اروپایی خود هم سخن شود، به نحوی که مسکو پیام واحدی از پنج پایتخت غربی دریافت کند.
    کلیدواژگان: کنترل تسلیحات، شریک پر دردسر، ساماندهی روابط، دفاع موشکی، همکاری راهبردی، ترانزیت تسلیحات، تروریسم
  • جاسم یونس الحریری ترجمه: سیدمحی الدین ساجدی صفحه 161
    رژیم اسراییل از دیرباز درصدد است از محاصره فیزیکی و فکری عرب ها خلاص شود. کشورهای دوست، واقع در ورای مرز اعراب، علاقه و توجه شدیدی اسراییلی ها را جلب کرده اند. دوستی اسراییل با حکومت پهلوی دوم، هم از سویی راهبردی اسراییل – ترکیه در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بالاخره خیز بلند این رژیم برای دوستی با کشورهای آسیای مرکزی در نظریه هرتزل نهفته است که گفت: اسراییل برای اینکه زنده بماند باید از محاصره عرب ها درآمده، آنها را محاصره کند. اسراییل با نفوذ در آسیای مرکزی، منطقه بازی با عرب ها را عوض میکند و با گسترش و تعمیق مناسبات اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی قصد مایوس سازی کشورهای عرب را دارد. مقاله پیش رو، قصد آن دارد به زبانی ساده، تحولات پیچیده را تقریر کند. سخن اصلی مقاله این است که اشتیاق و احتیاج اسراییل به متنوع ساختن شرکای خود، در کنار خلا ناشی از غیبت جهان عرب و ایران در آسیای مرکزی، این منطقه را به عرصه حضور نفوذ اسراییل تبدیل کرده است.
    کلیدواژگان: عمق راهبردی، آسیای مرکزی، حضور و نفوذ راهبردی، سرمایه گذاری، انرژی، اورانیوم
  • گزارش
  • نقد و بررسی
  • برندون اکانر ترجمه: فهیمه کریمخانی صفحه 241
  • برندون اکانر ترجمه: مهدی صفرپور صفحه 256