فهرست مطالب

جستارهای نوین ادبی - سال چهلم شماره 3 (پیاپی 158، پاییز 1386)

نشریه جستارهای نوین ادبی
سال چهلم شماره 3 (پیاپی 158، پاییز 1386)

  • 192 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/08/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • حسین آقاحسینی، زهرا صالحی ساداتی صفحات 1-18
    بر پایی جشنها و عیدها نشان پویایی وشادابی یک جامعه است. به گفته محققان، در ایران پیش از اسلام جشنهای فراوانی برگزار می شده است که تعداد آن را تا بیست و چهار جشن ذکر کرده اند(صفا،بی تا:120). پس از ورود اسلام به ایران نیز عیدهای اسلامی به جشنهای ایرانی افزوده شده و با آداب و شکوه خاصی بر پا می شده است. در کتابهای تاریخی اطلاعات چندانی دراین باره نیامده است و تنها در آثاری چون تاریخ بیهقی می توان مطالب سودمندی یافت، اما در شعر فارسی از این آیینها و جشنها اطلاعات نسبتا فراوانی می توان به دست آورد و به چگونگی بر پایی آیین جشن وسرور در دربارها و میان مردم پی برد.
    اگرچه بیشتر این شعرها در ستایش حکمرانان وبزرگان دربارهاست،اما از لا به لای آن می توان نکات سودمندی یافت که بررسی و تحلیل آن، ما را از چگونگی بر پایی وعوامل مؤثر در جشنها آگاه می کند و با روحیات و شادمانی و سرور مردم آشنا می سازد و رازماندگاری یا ناپایداری آن را می نمایاند.
    از بازتاب این جشنها و عیدها درشعر فارسی می توان با اندیشه حاکمان درباری و روحیه مردم هم عصر آن آشنا شد و به اهمیت و ارزش آنها پی برد.
    کلیدواژگان: جشن، نوروز ی، مهرگان، سده عید، فطر، قربان
  • صاحبعلی اکبری صفحات 19-36
    کتاب ارزشمند الکافی فی العروض والقوافی اثر دانشمند برجسته و ادیب توانا ابوزکریا یحیی بن علی خطیب تبریزی(ت502 ه) برای پژوهشگران در عرصه عروض و قافیه، نامی است آشنا. از آنجا که ویژگی عصر خطیب کم رنگ بودن نوآوری و ابتکار و به دنبال آن روی آوری دانشمندان به سمت نقل واقتباس افراطی،کاملا مشهود بوده، این امر نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی ویژگی های این دانشمند برجسته،منابع وسبک نگارش وی را در تالیف کتاب الکافی مورد مطالعه قرار داده و به این نتیجه برسد که وی نیز نه تنها نتوانسته است از دایره نقل واقتباس بیرون بیاید، بلکه در موارد بیشماری در تالیف خود، از سایر دانشمندان و صاحب نظران مطالبی را نقل کرده است. وی در کنار نقل و اقتباس خود به طور عام، عنایت ویژه ای به کتابهای ابن جنی و صاحب بن عباد و اخفش داشته است.
    کلیدواژگان: عروض، نقل و اقتباس، تبریزی، الکافی، القوافی
  • محمود حسن آبادی صفحات 37-56
    سنت دیرینه، غنی و مردمی قصه گویی شفاهی توسط قصه گویان که نزد همه هندو اروپاییان؛ بخصوص اقوام آریایی ساکن فلات ایران بویژه شرق ایران،خراسان بزرگ، رواج بسیار داشته، افسانه ها و اساطیر کهن و نیزبسیاری از اخبار حوادث تاریخی را حفظ و منتقل کرده است.در این مقاله، ضمن بررسی این سنت وتحلیل درزمانی آن،کوشیده ایم نشان دهیم که بسیاری ازآثار داستانی اولیه دورهاسلامی، از رهگذر همین سنت شفاهی پدید آمده است و قسمتهای بسیار از شاهنامه، ویس و رامین و نیز سمک عیار را راویان و به صورت شفاهی روایت کرده اند. مقایسهسازه شناختی شاهنامه و سمک عیار نه تنها این نظریه را اثبات می کند بلکه آشکار می سازد که سمک عیار به دلیل داشتن عناصر، بنمایه ها و سازه های حماسی بسیار، یک حماسه است نه افسانه.
    کلیدواژگان: سمک عیار، شاهنامه، گوسان، سازه شناسی، سنت قصه پردازی
  • احمد رضایی صفحات 57-76
    از جمله مسائلی که در حوزه نقد ادبی کمتر مورد توجه قرار گرفته است مقایسه دیدگاه های ادبی شاعران و نویسندگان به عنوان خالقان آثار ادبی با نظرات منتقدان و نظریه پردازان این حوزه است. پژوهش حاضر شامل بررسی دیدگاه های عطار نیشابوری درباره مسائل گوناگون شعر مانند وزن، قافیه، ردیف، کذب در شعر، الهام شاعرانه، مخاطب، لفظ و معنی و شعر حکمی و توحیدی است. در این تحقیق چهار مثنوی الهی نامه، اسرارنامه، مصیبت نامه و منطق الطیر به طور کامل بررسی گردیده و تمام گفته های عطار در حوزه های استخراج شده و ضمن شرح و توضیح، با نظرات منتقدان ادبی گذشته و حال مقایسه گردیده است. در پاره ای موارد برای نشان دادن نوآوری های عطار خصوصا در حوزه مخاطب و معنی، از غزلیات وی کمک گرفته ایم.
    کلیدواژگان: عطار نیشابوری، مثنویها، دیدگاه های ادبی، نقد و تحلیل
  • مسعود روحانی، محمد عنایتی صفحات 77-88
    شاهنامه فردوسی و تاریخ بلعمی دو اثر مهم و برجسته فرهنگ ایرانی اند که نه تنها در زمانی نزدیک به هم به نگارش در آمده اند بلکه از درونمایه های یکسانی نیز برخوردارند. این دو اثر در بردارنده سرگذشت ایران از آغاز آفرینش تا دوره نگارش اثر هستند.
    تحقیقات اخیر محققان نشان داده است که منابع و مآخذ به کار گرفته شده از سوی فردوسی و بلعمی با یکدیگر تفاوتهایی داشته است؛ فردوسی در به نظم کشیدن شاهنامه علاوه بر روایات شفاهی، از شاهنامه منثور ابومنصوری نیز استفاده کرده بود؛ در صورتی که منابع اصلی بلعمی، گذشته از تاریخ طبری، شاهنامه منثور ابوالموید بلخی بوده است. با وجود این تفاوت در منابع، مطالعه و بررسی شخصیتهای مشترک در دو اثر نشان می دهد که شباهتها بسیار بیشتر از تفاوتهاست. علت شباهتهای موجود میان شخصیتهای این دو اثر را می توان از یک سو به دلیل نشات گرفتن این دو اثر از سنتهای داستانی مشترک حماسی-اسطوره ای ایران و از سوی دیگر به دلیل امانتداری دو مؤلف در نقل منابع مربوط دانست که آن خود ناشی ازاعتقاد به تاریخ واقعی بودن این روایتها نزد آنان و در کل نزد ایرانیان بود؛ به طوری که دخل و تصرف در این روایتها در نظرشان امری ناپسندیده تلقی می گردید. همچنین برای تفاوتهای موجود نیز می توان دلایلی بر شمرد مانند: تفاوت در منابع و مآخذ؛ تفاوت در روش کار دو مولف؛ اقتضای شاعری فردوسی؛ دخالت دادن باورهای مذهبی فردوسی در بیان برخی از روایتها و رویکرد متفاوت دو مولف در روش عقلانی سازی روایتها.
    کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی، تاریخ بلعمی، خردگرایی، تباین مذهبی، شاهنامه های منثور
  • علیرضا صدیقی صفحات 89-100
    به سبب شباهتهای متعددی که میان درخت و کوه وجود دارد، سیمرغ شاهنامه از درخت ویسپوبیش به کوه البرز نقل مکان می کند. سیمرغ، سئن یا مرغو سئن اوستا در شاهنامه نیز حضور خود را با تفاوتهایی حفظ کرده است. اگر سیمرغ اوستا چهره ای آیینی و پذیرفته دارد. شاهنامه چهره ای اهریمنی را نیز در داستان اسفندیار به آن افزوده است آشیانه سیمرغ در اوستا بر درخت ویسپوبیش و در شاهنامه بر فراز کوه البرز است. پژوهشهای مربوط به شاهنامه و شناخت اساطیر ایران، به علل و عوامل تغییر مکان سیمرغ در شاهنامه (و متون تاریخی، فلسفی وعرفانی دوران اسلامی) توجهی نکرده و از آن درگذشته اند. مقاله حاضر نشان می دهد به سبب تاثیرات آیین مهر، حضور عناصر مهری چون خورشید و آب در داستانهای مربوط به سیمرغ، همسانی سیمرغ و عقاب (یکی از پرنده های مهری) و نیز شباهتهای میان کوه البرز و درخت ویسپوبیش، سیمرغ اوستا و متون پهلوی در شاهنامه و سایر متون دوران اسلامی بر فراز کوه البرز آشیان گرفته است. اطلاق سئن به عقاب و سیمرغ، همسانی های موجود میان این دو پرنده، یکی پنداشتن مهر و خورشید، شباهت آنها با سیمرغ، جاندار انگاری کوه، رشد آن چون درخت، مرکزیت، حضور عنصر هوم و آب در کنار کوه و درخت در اوستا و نشانه های موجود و مؤید در سایر فرهنگها به خصوص هند، اسباب و علل تغییرمکان آشیانه سیمرغ بوده است.
    کلیدواژگان: اسطوره، اوستا، شاهنامه، سیمرغ، کوه البرز، درخت ویسپوبیش
  • یحیی طالبیان، محمدرضا صرفی، محمدصادق بصیری، اسدالله جعفری صفحات 101-116
    در تحلیل و طبقه بندی ساختاری انجام شده بر شاهنامه فردوسی، تضاد، دوبنی یا جدال نیک و بد را درونمایه اصلی شاهنامه می یابیم که همچون یک روح بر اجزای این اثر سترگ سایه افکنده است. بسامد داستانهایی که در شاهنامه به طور مستقیم جدال عملی خیر و شر را دربر می گیرند، دست کم دو برابر داستانهایی است که به درونمایه دیگر مربوط است. از یک سوگستردگی و قدمت بنیادهای اساطیری «تضاد دوبنی» یا جدال نیک و بد در فرهنگ و تمدن جهانی از این اسطوره، کهن الگویی فراگیر ساخته است و از سوی دیگر، ساختارگرایان با تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم از این اسطوره برای روایت و داستان تعریفی ارایه داده اند که آگاهانه یا ناآگاهانه ریشه در ساخت روایی این اسطوره دارد. بر این اساس جدال خیر و شر (درونمایه عمده در شاهنامه) می تواند به عنوان ژرف ساخت الگوی روایت در ناخودآگاه جمعی ذهن بشر، کهن الگوی روایت به شمار آید.
    کلیدواژگان: شاهنامه، ساختارگرایی، اسطوره، پی رفت، جدال خیر و شر، کهن الگو
  • محمدعلی غلامی نژاد، محمد تقوی، محمدرضا براتی صفحات 117-139
    شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه وتعلیمی بوده اند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیت پروری، عدالت خواهی، شجاعت و دلاوری، خوش باشی، رامش جویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانی ترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومه ای مستقل به نام بهرام نامه یا هفت پیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دوشاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کرده اند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر می پردازیم.
    کلیدواژگان: فردوسی، نظامی، هفت پیکر، بهرام
  • محمدکاظم کهدویی صفحات 139-158
    محمداکرم «غنیمت» پنجابی، مفتی زاده ای از قصبه «کنجاه» از متعلقات گجرات بود که در روزگار عالمگیر پادشاه (سده 11 و 12) در خدمت نواب مکرم خان به سر می برد. مبانی تازه و معانی لطیف در اشعار او دیده می شود، بویژه در مثنوی نیرنگ عشق که به مثنوی غنیمت نیز شهرت دارد. دیوان غزلیات او نیز در بردارنده مجموعه ای از غزلیات، رباعیات و مفردات است. در مثنوی و دیوان او می توان ترکیبات دلنشین و تضمینهای رنگین و دلپذیر دید.
    غنیمت در اشعار خود از استادان سبک هندی (اصفهانی) چون صائب تبریزی، نظیری نیشابوری، ناصرعلی سرهندی، بابافغانی و... پیروی و گاهی نیز بیت یا مصرعی از آنان را تضمین کرده است.
    کلیدواژگان: غنیمت پنجاهی (کنجاهی)، نیرنگ عشق، دیوان غنیمت، غنیمت و دیگران
  • سیدعباس محمدزاده، محمد رویانی صفحات 159-176
    سام نامه، حماسه ای عاشقانه است که از آن به عنوان آخرین حماسه ملی ادب فارسی یاد می کنند. از زمان آغاز تحقیقات نوین در ادبیات فارسی، پیرامون این اثر و نویسنده آن نیز پژوهشهایی صورت گرفته است که هر یک به گونه ای سعی کرده اند صحت انتساب آن را به خواجوی کرمانی رد یا اثبات کنند. در این گفتار ابتدا تاریخچه این تحقیقات و استدلالهای نویسندگان درباره این اثر ذکر گردیده که نگارنده به همه این دلایل پاسخ گفته و انتساب سام نامه به خواجو را رد کرده است و سپس دلایلی مبنی بر تعلق این اثر به ادبیات عامیانه ارائه کرده است.
    کلیدواژگان: سام نامه، همای و همایون، خواجوی کرمانی، ادبیات عامیانه