فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال پنجاه و هشتم شماره 9 (پیاپی 142، آذر و دی 1394)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال پنجاه و هشتم شماره 9 (پیاپی 142، آذر و دی 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/12/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • نرگس سادات زاهد، مرجان شریفی، مریم قسامی صفحات 481-488
    مقدمه
    افسردگی یک مشکل روان پزشکی شایع در میان بیماران همودیالیز است و باعث افزایش مرگ و میر در این بیماران می شود. گزارش شده که فاکتوری التهابی، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی افسردگی داشته، همچنین افسردگی با التهاب مزمن هم در این بیماران همراهی دارد. سرترالین، یک داروی ضد افسردگی SSRI است که سطح فاکتورهای التهابی را در بیماران افسرده کاهش می دهد.مطالعه حاضر جهت بررسی اثر سرترالین بر سطح سرمی CRP، Hb و آلبومین بیماران با افسردگی تحت همودیالیز مزمن طراحی شده است.
    روش کار
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی که در سال 1392-1393 در بیمارستان های لقمان حکیم و اشرفی اصفهانی انجام گرفت، 35 بیمار همودیالیز و افسردگی بیماران با پرسش نامه افسردگی (Beck – II) بررسی شدند. پارامترهای بیوشیمیایی (هموگلوبین – آلبومین سرم و...) و CRPدر ابتدای مطالعه و هفته 4 و 8 و 12 اندازه گیری شد. BDI II قبل و بعد از 12 هفته درمان با سرترالین ارزیابی شد.
    نتایج
    سرترالین بطور قابل ملاحظه باعث بهبود علائم افسردگی در بیماران همودیالیز می شود. در پایان مطالعه تغییر قابل ملاحظه در BDI-II Score نسبت به ابتدای مطالعه وجود داشت (001/0=p). و سطح سرمی CRP بعد از 12 هفته درمان بطور قابل ملاحظه کاهش یافت. (000/0=p)، سطح Hb و آلبومین و وزن بیمارن تغییر قابل ملاحظه نداشت. (328/0 p= - 995/0p=)
    نتیجه گیری
    سرترالین بطور قابل ملاحظه سطح سرمی CRP را کاهش می دهد و بعنوان کاهش دهنده پروسه التهاب و درمان افسردگی در بیماران همودیالیز توصیه می شود.
    کلیدواژگان: افسردگی، التهاب، سرترالین، همودیالیز، CRP، BDI، II
  • عباس اسمعیل زاده، هادی باقری حسینی، سیدمهدی پاکدامن، جمشید جمالی صفحات 488-505
    مقدمه
    ERCP به عنوان یک روش تشخیصی و درمانی مورد استفاده در بیماری های مجاری صفراوی و پانکراس دارای عوارضی مثل پانکراتیت، خونریزی ، سوراخ شدگی و عوارض قلبی عروقی است. در بررسی های اخیر نشان داده شد که استفاده از ضدالتهاب های غیر استیروئیدی قبل از ERCP احتمال پانکراتیت بعد از ERCP را کاهش می دهد. مادر این مطالعه سعی شده است تا ضمن بررسی اثر پیشگیرانه آن در پانکراتیت اثر ضدالتهاب غیر استیروئیدی را در عارضه خونریزی هم مطالعه شود.
    روش کار
    در این بررسی که به صورت کارآزمایی بالینی دو سویه کور انجام شد 160 بیمار که به دلیل سنگ مجرای صفراوی درفاصله بهمن 1391 تا مهر 1392 نیاز به ERCP داشتند به دو گروه 80 نفره به صورت تصادفی تقسیم شدند و به گروه مورد مطالعه شیاف دیکلوفناک و به گروه شاهد شیاف استامینوفن قبل از ERCP تجویز شد و بر اساس علائم بالینی و یافته های آزمایشگاهی میزان بروز پانکراتیت و خونریزی بعد از ERCP را مطالعه شد. اطلاعات با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون استیودنت و من ویتنی تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    بیماران در محدوده سنی 21 سال تا 89 ساله بودند که از نظر سن و جنس در دو گروه شاهد و مورد مطالعه تفاوتی از نظر آماری نداشتند. در گروه مطالعه نه مورد پانکراتیت خفیف بود و پانکراتیت شدید بروز نکرد. در گروه شاهد 11 مورد پانکراتیت خفیف و 2 مورد شدید وجود داشت.
    در گروه شاهد میانگین هموگلوبین قبل از عمل 68/1±68/12 و بیست وچهار ساعت و یک هفته بعد از عمل به ترتیب 53/1±69/12 و 53/1±67/12بود در گروه مطالعه میانگین همو گلوبین قبل از عمل 73/1±6/12و بیست وچهار ساعت ویک هفته بعد از عمل به ترتیب 53/1±15/12 و 5/1±36/12 بود میانگین رتبه هموگلوبین یک هفته بعد از عمل بیماران گروه شاهد و مطالعه با یکدیگر به لحاظ آماری تفاوت معناداری نداشت(176/0 ;p =355/1Z=).
    نتیجه گیری
    هرچند در گروهی که شیاف دیکلوفناک دریافت کردند هیچ مورد پانکراتیت شدید بعد از ERCP بروز نکرد ولی به لحاظ آماری تفاوت معنی داری در بروز پانکراتیت بین دو گروه وجود نداشت. تجویز دیکلوفناک هیچ تاثیری در بروز عارضه خونریزی بعد از ERCP نداشت.
    کلیدواژگان: استامینوفن، پانکراتیت، خونریزی، دیکلوفناک، ERCP
  • مهرداد فتحی، کیوان حجازی، مجتبی کیانی گل صفحات 489-497
    مقدمه
    ازجمله سیتوکین های التهابی مهم که ممکن است در بروز بیماری های قلبی عروقی نقش داشته باشد رزیستین است.هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح رزیستین و سطح آمادگی قلبی تنفسی زنان میانسال غیرفعال بود.
    روش کار
    تعداد21 آزمودنی در دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (11 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند است. برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرینات هوازی بود که در هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه با شدتی معادل 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره اجرا شد. پیش ازشروع و در پایان دوره تمرین هوازی، سطوح رزیستین و سطح آمادگی قلبی تنفسی ارزیابی شد. برای تائید نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون آماری کلوموگروف اسمیرنوف و همگنی واریانس ها توسط آزمون لون و برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون آماری تی استیودنت و مستقل استفاده شد. نتایج در سطح معنی داری 05/0>p آزمایش شدند.
    نتایج
    هشت هفته برنامه تمرین هوازی منجربه کاهش معنی داری مقادیر رزیستین سرمی زنان میانسال غیرفعال شد. مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معنی دار یافت. تغییرات میانگین های بین گروهی در متغیرهای وزن، نمایه توده بدن و مقادیرحداکثراکسیژن مصرفی تفاوت معنی دار داشت.
    نتیجه گیری
    هشت هفته تمرین هوازی منجربه بهبود مقادیر رزیستین و آمادگی قلبی تنفسی زنان میانسال شد و این می تواند به کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی کمک کند.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، رزیستین، زنان میانسال
  • مهین قربان صباغ، مصطفی جعفری، زهرا لطفی، رضا جاویدی صفحات 498-504
    مقدمه
    در حال حاضر پیوند کلیه بهترین درمان جایگزینی برای مبتلایان مراحل نهایی بیماری کلیوی است. بیماری های قلبی و-عروقی مهمترین عامل مرگ و میر بیماران مزمن کلیه هستند. حتی سوء کارکرد مزمن کلیه پیوندی را تا حدی می توان تظاهری از آسیب قلبی-عروقی دانست. دیابت قندی، مهمترین عامل هم درافزایش میزان خطر بیماری های قلبی-عروقی و هم در اختلال کارکرد مزمن کلیه پیوندی است. پیش بینی و کشف بهنگام دیابت بعد از پیوند کلیه، می تواند به درمانگران جهت درمان به موقع و تعدیل فاکتورهای خطر قابل اصلاح این پدیده کمک کند.
    روش کار
    مطالعه حاضر بر روی 66 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه انجام شده و در روز پنجم و ماه ششم پس از پیوند، سنجش قند خون ناشتا و تست تحمل گلوکز خوراکی و در هفته دوازدهم یک سنجش قند خون ناشتای دیگر انجام گردید. آزمون آنالیز، حساسیت و ویژگی به منظور بررسی نتایج به کار گرفته شد.
    نتایج
    در 6 نفر از 66 بیمار (3/9 درصد) قند خون ناشتای روز پنجم بعد از پیوند بیش از 126 میلی گرم بر دسی لیتر بوده است، در مورد 60 نفر دیگر این عدد کمتر از 100 بوده و دقیقا همین 6 نفر در ماه ششم بعد از پیوند، قند خون ناشتای بالاتر از 126 داشتند و مبتلا به دیابت بعد از پیوند محسوب شدند. بر این اساس، ویژگی و حساسیت قند ناشتای روز پنجم به عنوان پیش بینی کننده دیابت جدید پس از پیوند کلیه در 6 ماه بعد، برابر یک (100%) می باشد. نتایج مشابهی در مورد تست تحمل گلوکز به دست آمد.
    نتیجه گیری
    قند ناشتای روز پنجم پس از پیوند، پیش بینی کننده مناسبی برای ابتلا به دیابت بعد از پیوند کلیه می باشد و می تواند به عنوان شاخصی برای فردیت بخشیدن به نحوه اداره گیرندگان پیوند کلیه مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: دیابت قندی، پیوند کلیه، قند خون ناشتا، تست تحمل گلوکز
  • شهاب گلوی زاده رحیم، عبدالمجید فتی، ویدا وکیلی، علی غلامی صفحات 516-522
    مقدمه
    لیشمانیوز یک بیماری عفونی است که توسط تک یاخته ای به نام لیشمانیا ایجاد می شود. سه شکل بالینی آن عبارتند از: پوستی(سالک)، پوستی- مخاطی و احشایی(کالا-آزار).هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت کنونی سالک و اثر عوامل زیستی آب و هوایی در شیوع این بیماری در شهر مشهد در بیست سال گذشته بود؛ تا در صورت موثر بودن یک فاکتور اقلیمی، در سالهایی که آن فاکتور تغییر می کند تدابیر کنترلی اعمال شود.
    روش کار
    در این مطالعه اپیدمیولوژیکی،داده های خام موارد سالک از مراکز بهداشتی درمانی پنجگانه دانشگاه علوم پزشکی مشهد جمع آوری شد.همچنین داده های اقلیمی( آب و هوایی ) از اداره هواشناسی اخذ شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل و آزمون همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    در طول 20 سال (1995-2014)،تعداد 68958 مورد لیشمانیوز جلدی در مراکز بهداشتی درمانی مشهد تشخیص داده شد. نتایج نشان داد که بالاترین موارد از سالک مشاهده شده در میان بیمارانی است که در طول فصل سرد هر سال مراجعه کرده بودند. ارتباط معنی دار بین ساعات آفتابی، سرعت باد و سالک مشاهده نشد، اما همبستگی قابل توجهی بین میزان بارش، دمای فصلی ، رطوبت و مقدار سالک، مشاهده شد؛ یعنی با افزایش این سه فاکتور رخداد بیماری سالک نیز افزایش یافته است. بالاترین تعداد موارد بیماری در طول 20 سال گذشته در سالهای 1380-1381 مشاهده شد. روند بیست ساله نمودار هیستوگرام سالک نشان می دهد که توزیع فراوانی بیماری مربوط به آنتروپونتیک میباشد.
    نتیجه گیری
    لیشمانیازیس انتروپونتیک، بومی منطقه میباشد. با وجود کاهش بیماری سالک نسبت به سالهای اخیر همچنان رخداد حدود دو هزار بیمار سالک در یک سال در شهر مشهد چشمگیر است و می بایست اقدامات بهداشتی و پیشگیرانه بیشتری انجام گیرد؛ به خصوص در سالهایی که میزان بارش باران، رطوبت و دمای فصلی بالا می رود.
    کلیدواژگان: آنتروپونوتیک، اپیدمیولوژی، فاکتورهای محیطی، لیشمانیوزجلدی، مشهد
  • حسن متقی مقدم، محسن حری، ساقی علمی، نسرین متولی حقی، رضا عرفانی سیار، شقایق رحمانی، سام علمی صفحات 523-530
    مقدمه
    آندوکاردیت عفونی یک بیماری با مرگ ومیر و معلولیتهای زیاد در کودکان به خصوص در مبتلایان بیماری مادرزادی قلبی میباشد. هدف از مطالعه ما بررسی توصیفی جامع روی عوامل موثر در آندوکاردیت عفونی کودکان در مشهد با هدف اختصاصی روی کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی میباشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی مقطعی روی 19 کودک دچار آندوکاردیت با سن کمتر از 18 سال بستری طی سالهای81 13تا 1391 در بخش قلب کودکان بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. علائم بالینی ، عوامل خطر ، بیماری های زمینه ای قلبی، نتایج آزمایشگاهی -اکوکاردیو گرافی ارزیابی شد . پس از گردآوری اطلاعات ، داده ها با استفاده از مشاوره آماری و نرم افزار SPSS بررسی شدند.
    نتایج
    آندوکاردیت در 21.1 ٪ کودکان با بیماری عفونی زمینه ای قبلی دیده شد. در بررسی نتایج کشت خون استافیلوکوک طلایی شایعترین جرم میکروبی( 21 ٪)بود و استافیلوکوک کوآگولاز منفی، استافیلوکوک اپیدرمیس و کوکسی گرم منفی هر کدام تنها در یک بیمار دیده شد. کاتتر وریدی و یا نافی در 10.6 ٪ بیماران وجود داشت. شایعترین علت زمینه ای وجود بیماری مادرزادی قلبی( 47.7 ٪ )بود. عمل جراحی در 7 بیمار (36.8٪) به علت بیماری مادرزاردی قلبی قبل از ابتلا به آندوکاردیت ودر 2 بیمار(10.5 ٪) جهت برداشتن وژتاسیونها پس از ابتلا به آندوکاردیت انجام شد. رابطه معناداری بین زمان جراحی با جرم میکروبی وجود نداشت (P=0.069). 18 بیمار (94.7 ٪) وژتاسیون قلبی داشتند. یک کودک (5.2٪) فوت نمود.
    نتیجه گیری
    نظر به اثرات جبران ناپذیر آندوکاردیت عفونی در کودکان به نظر میرسد ظن بالینی قوی و ملاحظه علل زمینه ای بویژه در کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی و نیز توجه به نتیجه کشت خون درکاهش مرگ و میر وعوارض آندوکاردیت مهم و حیاتی میباشد.
    کلیدواژگان: آندوکاردیت عفونی، استافیلوکوک طلایی، بیماری مادرزادی قلبی
  • سهیل هشترخانی، معصومه اکبری، لیدا جراحی، کبری اطمینانی صفحات 531-538
    مقدمه
    تب مالت یا بروسلوز یک بیماری قابل انتقال بین انسان و دام است که از طریق حیوانات آلوده و فرآورده های آن ها منتقل می شود. استان خراسان رضوی که به عنوان استانی با میزان بروز بالا طبقه بندی می شود، یکی از مناطق مورد توجه در کنترل بیماری تلقی می شود. هدف این مطالعه بررسی خصوصیات اپیدمیولوژیک بیماری در منطقه می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی تحلیلی از سال 1388-1392 در استان خراسان رضوی انجام شد.اطلاعات مربوط به 5743 مورد بیماری در استان خراسان رضوی در طی 5 سال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای دو، پیرسون و تی مستقل بررسی شد.
    نتایج
    میانگین بروز بیماری در استان 26 در صد هزار نفر می باشد که در شهرهای درگز، تخت جلگه و رشتخوار میزان بروز بالاتر بود. در سه سال اول مطالعه تعداد موارد بروز روند افزایشی و در دو سال بعد روندی کاهشی داشته است و در ماه های اردیبهشت تا شهریور بیشترین موارد بروز رخ داده است. 85% بیماران ساکن روستا و 15 % ساکن شهر بودند. زنان1/43% و مردان 9/56% موارد را به خود اختصاص دادند. شغل های خانه دار (9/33%) و کشاورز-دامدار (8/27%) بیشترین موارد بیماری را داشتند. میانگین سنی بیماران 1/18± 04/33 بود.2/77 % سابقه مصرف لبنیات غیرپاستوریزه را داشته اند که شیر (4/91%) و پنیر (4/21%) بیشترین مصرف را داشتند. بین محل سکونت و دو متغیر سابقه واکسناسیون دام ها و سابقه بیماری در افراد خانواده، رابطه معنی دار یافت شد (001/0>p).
    نتیجه گیری
    با توجه به بروز بالای بیماری تب مالت در شهرهای درگز، تخت جلگه و رشتخوار و اینکه جوانان 10 - 30 سال و روستاییان بیشتر از سایر اقشار در معرض ابتلا هستند، نیاز به انجام اقدامات پیش گیرانه در این گروه ها بیشتر احساس می شود.
    کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، بروسلوز، بیماری های عفونی، تب مالت
  • فرزانه رحیم پور، لحیا افشاری صالح، سیده نگار اسعدی، لیدا جراحی، احسان رفیعی منش، علی پور اکبر، سمانه اسفندیاری صفحات 539-546
    هدف
    هدف از این مطالعه بررسی فراوانی واریس در کارکنان درمانی و اداری می باشد تا ضمن به دست آوردن آمار فراوانی بتوان عوامل خطر شغلی مرتبط را بهتر شناخته و معرفی نمود.
    روش کار
    این بررسی توصیفی مقطعی در سال 1392 در کارکنان درمانی و اداری بیمارستانهای قایم و امام رضا مشهد با حداقل سابقه کاری سه سال انجام شد. به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد240نفر در دوگروه درمانی و اداری انتخاب گردید. افراد تحت مصاحبه و معاینه بالینی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و بالینی با چک لیست جمع آوری شده وارد نرم افزار آماری SPSS شده و با آزمون های کای دو و تی تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    درمجموع دو گروه 132 نفر (55 %) دچار درجاتی از واریس بودند که 85 نفر (8/70 %) از بخشهای بالینی و 47 نفر (2/39 %) از قسمت اداری بودند (001/0p=).شانس ابتلا به واریس در گروه بالینی 7/3برابر گروه اداری بود(7/3=OR).در بالینی هاشانس ابتلا به گریدهای پیشرفته تر واریس در گروه کمک پرستاران نسبت به پرستاران بیشتر بود (4/3=OR). شیوع واریس در زنان به طور معناداری بیشتر بود (001/0p=).ریسک گرید های بالاتر در کادر بالینی 6/9 برابر بود (6/9=OR). بین گرید واریس و شیفت های چرخشی درگروه بالینی ارتباط معنی دار بود (018/0p=) و ریسک گریدهای پیشرفته تر واریس در شیفت چرخشی2/6 برابر افراد با شیفت ثابت بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که فاکتور شغلی ایستادن طولانی مدت –داشتن شیفت چرخشی و وظایفی مانند حمل بیمار تاثیر چشمگیری در ابتلای افراد به واریس اندام میتواند داشته باشد.
    کلیدواژگان: پرسنل درمانی، عوامل خطرشغلی، وریدهای واریسی
|
  • Narges Sadat Zahed, Marjan Sharifi, Maryam Ghosami Pages 481-488
    Introduction
    Depression is the most prevalent psychological problem among HD patients, associated with higher mortality in these patients. Inflammatory factors have been reported to play an important role in the pathogenesis of depression. It has been also found that Associated depression has been correlated with inflammatory status in these patients.
    Sertraline, an antidepressant with selective inhibition of serotonin reuptake, decreases serum level of inflammatory factors in patients with depression.
    This study was designed to assess the effect of sertraline on serum concentration of CRP, Hb & Albumin of depressed hemodialysis (HD) patients.
    Method
    During a clinical trail, 35 depressed HD patient with CRP>5 allocated to receive sertraline for 12 weeks. Patients’ depression was assessed using Beck Depression inventory second edition (BDI-II). Biochemical parameters (hemoglobin, serum albumin, etc.) and CRP levels were measured at baseline and at weeks 4 and 8 and 12 of study.
    BDI-II score evaluated before and after 12 Weeks of treatment with sertraline.
    Results
    Sertraline significantly improved depression symptoms in HD patients.
    At the end of the study, BDI-II scores have significantly changed from baseline
    (P value=0.001) and Serum level of CRP has Significantly decreased at week 12 comparing with level at initiation of the study. (P=0.001)
    Not significantly change in Hemoglobin and serum albumin concentration and weight has been observed (P=0.995 and P=0.328)
    Conclusion
    Sertraline has significantly decreased CRP level and could be a promising strategy to reduce the systemic inflammation and to treat depression in HD patients.
    Sertraline has significantly decreased CRP level and could be a promising strategy to reduce the systemic inflammation and to treat depression in HD patients.
    Keywords: Hemodialysis, Inflammation CRP, Sertraline, BDI, II Score
  • Abbas Esmaeilzadeh, Hadi Bagheri Hosseini, Seied Mehdi Pakdaman, Jamshid Jamali Pages 488-505
    ERCP as a diagnostic and therapeutic tool for biliary tract and pancreatic diseases is associated with many complications such as pancreatitis, bleeding, perforation , and cardiovascular consequences. A recent survey showed that the use of non- steroid anti-inflammatory drugs before ERCP could reduce risk of pancreatitis after ERCP. In this study we attempted to investigate the preventive effects of non- steroid anti-inflammatory drugs (Diclofenac) on pancreatitis and bleeding after ERCP in patient with CBD stone.
    Methods
    The study was double-blind randomized clinical trial of 160 patients who had ERCP due to common duct stones. Two 80-person groups were randomly allocated . The control group received Acetaminophen suppository and study group received Diclofenac suppository before ERCP. Based on clinical and laboratory findings of pancreatitis and bleeding, their occurrence were studied after ERCP.
    Results
    In study group 9 patients had mild pancreatitis and severe pancreatitis was not found in any of them. In control group 11 patients had mild pancreatits and two cases had severe acute pancreatitis.
    In control group the mean hemoglobin level before ERCP was 12.65 ±1.68 , 24 hour after ERCP was12.69 ± 1.53 and one week after was 12.68 ± 1.53 . In Study group the mean hemoglobin level before ERCP was 12.06 ± 1.73 , in 24 houre after ERCP was 12.15 ± 1.63 and one week after ERCP was 12.36 ±1.5 . The mean of hemoglobin level in one week after ERCP in Tow group did not differ statistically ( p-value = 0.176; Z= 1.355).
    Conclusions
    Although in study group any severe pancreatitis after ERCP was not observed , but no statistically significant difference between the two groups in the incidence of pancreatitis wasnot seen. Diclofenac administered after ERCP had no effect on the incidence of bleeding complications
    Keywords: Acetaminophen, Diclofenac, ERCP, Pancreatitis, Bleeding, perforation
  • Mehrdad Fathei, Keyvan Hejazi, Mojtaba Kiani Gol Pages 489-497
    Introduction
    One of the most important inflammatory cytokines that may be involved in the pathogenesis of cardiovascular disease is resistin. The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks aerobic training on Resistin levels and cardio respiratory fitness in sedentary middle-aged women.
    Materials And Methods
    21 healthy elderly women were selected by convenience sampling method and were randomly assigned to control (n=11) and experimental (n=10). The program training include: 60 min per session, 3 times per week for 8 weeks participate in aerobic exercise with 50-70 HRR%. Pre and post of aerobic exercise, resistin levels and cardio respiratory fitness evaluated. The average and standard deviation of data were calculated after checking the noremal distribution using Kolmogorov-Smirnov test and Homogeneity of variance method and then examined by comparison of means within and between means groups Paired-Samples and Independent t-test was used respectively. Statistical significance was assigned at P
    Results
    Eight weeks aerobic exercise lead to reduce of resistin levels in elderly women. Amount of cardio respiratory fitness increased significantly. The variations of between groups in weight, BMI and Vo2max have differences.
    Conclusion
    Eight weeks of aerobic training resulted in improved levels of resistin and cardio respiratory fitness in middle-aged women and it can help to reduce the risk of cardiovascular disease
    Keywords: Resistin, Aerobic Exercises, Middle, aged Women
  • Mahin Ghorban Sabagh, Mostafa Jafari, Zahra Lotfi, Reza Javidi Pages 498-504
    Introduction
    Kidney transplantation is the best replacement therapy for patients with end stage renal disease at present. Cardiovascular disease is the most important cause of mortality among these patients. Also chronic allograft nephropathy is to some extent a manifestation of cardiovascular pathology. Diabetes mellitus is the most influencing factor both in cardiovascular disease and chronic allograft nephropathy. Prediction and timely detection of new onset diabetes after kidney transplant can help therapies in appropriate management and manipulation of modifiable risk factors of this phenomenon.
    Method
    The present study has been performed upon 66 chronic renal failure patients undergone kidney transplantation during a 4 months period at Imam Reza (p.b.u.h) university hospital of Mashhad –IRAN. On day 5 and at month 6 post transplantation, fasting blood glucose measured and a 75 g , glucose tolerance test performed. Another fasting blood glucose recorded at week 12. The immunosuppression regimen was the same for all. Exclusion criteria were: History of Diabetes mellitus, Graft rejection, Hepatitis C, Infection and need for immunosuppressive drug modification. Sensitivity and specificity analysis test used to evaluate the ability of day 5-post transplantation fasting blood glucose and glucose tolerance test to predict the occurrence of post transplantation diabetes mellitus. (PTDM)
    Results
    6 out of 66(9.3%) patients had day 5 fasting blood glucose > 126 mg/dl while the remaining 60 had values 126 mg/dl six months post transplantation and indeed developed PTDM. Therefore sensitivity and specifity of 5th day fasting blood glucose as a predictor Of PTDM equals one (100% ) based on our results. The results were similar for glucose tolerance test .
    Conclusion
    Day 5 post transplantation fasting blood glucose is a good predictor of PTDM and can be used as a modifier to individualize the management of kidney transplant recipients.
    Keywords: Diabetes mellitus, Kidney transplant, Fasting blood glucose, Glucose tolerance Test
  • Shahab Galavizade, Abdolmajid Fata, Vida Vakili, Ali Gholami Pages 516-522
    parasite called Leishmania. The three clinical forms are: cutaneous, mucocutaneous and visceral. Cutaneous Leishmaniasis (CL). The purpose of this study was to investigate on present status of CL and the effect of Bio-climate factors on the prevalence of the disease in Mashhad during past twenty years(1995 – 2014). Therefor if a factor be effective, we can exploit precautionary measures.
    Methods
    in this epidemiological study, the raw data of confirmed cases with CL obtained from 5 health centers of Mashhad University of Medical Sciences. Environmental maters were also obtained from Meteorology office. The collected data were analyzed using excel software and Pierson test.
    Results
    During 20 years (1995 – 2014), 68958 cases of CL were diagnosed at health centers. The results showed that the highest rate of the CL observed among the patients who had referred during cool seasons of each year. No significant relation was observed between sunlight rate, wind speed & CL, but there was a remarkable correlation between the rate on rainfall, seasonal temperature, humidity & frequency of CL. It means that with increase of this three factors, increase of CL also occurred. The highest rate of CL infection was observed during years 2000_2001. Regarding the annual histogram of CL prevalence during past 20 years, it shows that frequency distribution of the disease corresponds with ACL form.
    Conclusion
    Mashhad is an endemic city for ACL. Despite in reduction of CL relation to several past years, occurrence of about 2000 patients in one year in mashhad city is so remarkable, and rather healthy and precautionary measures must be use, especially in years that the rate on rainfall, seasonal temperature and humidity is high.
    Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Risk Factors, Environmental Risks, Epidemiology, Anthroponotic
  • Hasan Mottaghi Moghadam, Mohsen Horri, Saghi Elmi, Nasrin Motevalli Haghi, Reza Erfani Sayyar, Shaghayegh Rahmani, Sam Elmi Pages 523-530
    Introduction
    Infective endocarditis is a disorder with high mortality and morbidity in children specially in whom with Congenital Heart Disease(CHD) .The target of our study is a description of the factors affecting pediatric Infective endocarditis particularly in whom with CHD in Mashhad.
    Method
    this cross-sectional study includes 19 patients less than 18 years old with endocarditis hospitalized in the Department of Pediatric Cardiology( University of Mashhad Medical Sciences) between 1381 to1391.Clinical symptoms, risk factors, underlying heart disease ,laboratory- echocardiogeraphic results were studied. Finally data were analyzed by using SPSS 16 software.
    Results
    Endocarditis were seen in 21.1% of children with previous underlying infectious disease. According to results of blood cultures Staphylococcus aurous was the most common crime ( 21%).Each of Coagulase-negative staphylococci, Staphylococcus epidermidis and gram-negative cocci were seen in just one patient.10.6% of children had Umbilical /vein catheter history. The most common underlying factor was congenital heart disease (47.7%). Having history of surgery in 7(36.8%) patients due to CHD before endocarditis were detected .Vegetation were resected in 2 (10.5%)children as a treatment after endocarditis .There was no significant difference between time of surgery and microbial crime(p-value= 0.069). Cardiac vegetation was seen in 18 children(94.7%).One child (5.2%) died.
    Conclusion
    According to irrecoverable effects of infectious endocarditis in children, it seems that strong clinical suspicion also considering of underlying causes and negative results of blood cultures , especially in children with congenital heart disease can be crucial in reducing mortality and complications of infectious endocarditis.
    Keywords: infectious endocarditis, Staphylococcus aurous, Congenital Heart Disease
  • Soheil Hashtarkhani, Masoome Akbari, Lida Jarahi, Kobra Etminani Pages 531-538
    Background &
    Purpose
    Brucellosis is a transmissible disease between humans and animals that is transmitted through infected animals and their products. Razavi Khorasan which is classified as a high incidence province, considered as one of the notable areas for controlling the disease. The aim of this study is to identify epidemiological characteristics of the disease in Razavi Khorasan.
    Materials and Methods
    Data on 5743 cases in Razavi Khorasan (affiliated to Mashhad Medical University) during 5 years were analyzed.
    Results
    The incidence of the disease in the province is 26 out of 100,000 people which the incidence rate in Daregaz,Takhtjolge and Roshtkhar was much higher. In the first 3 years of study the disease incidence was ascending and in last 2 years it was descending and from May to August the prevalence was more than other months.85% of patients were rural and 15% were urban. 56.9% were male and 43.1% female. Household and farmer-rancher were the most common jobs. Average age of patients was 33.4 ±18.1 year. 77.2% had consumption of unpasteurized dairy products which milk (91.4%) and cheese (21.4%) had the highest consumption. The most common symptoms were fever (79%) and anorexia (47.5%). A significant relationship between location and both livestock vaccination history and also family history, was found.
    Conclusion
    Because of higher incidence rate of the disease in Daregaz, Takhtjolge and Roshtkhar, and also young people aged 10 to 30 years and villagers, It’s need to control the disease in these groups.
    Keywords: Brucellosis, Malta Fever, Epidemiology, Infectious Disease
  • Farzaneh Rahim Pour, Laya Afshari Saleh, Negar Assadi, Lida Jarahi, Ehsan Rafee Manesh, Ali Pourakbar, Ssamaneh Esfandiari Pages 539-546
    Background
    The aim of this study was to find out the prevalence and risk factors of varicose veins in hospital staffs.
    Method
    This cross sectional study was performed in Qaem and Emam Reza hospitals. 240 hospital staffs were selected by random sampling method. Inclusion criteria were work experience more than3 years and satisfaction for participation in the study. All staffs underwent physical examination and history taking. Data were analyzed with SPSS version 16 .
    Results
    From 240 hospital staffs 132 persons (55%) had varicose veins of lower limb. Incidence of varicose veins was significantly higher in clinical ward workers (p=0/001). Female sex was one of the most important risk factor of varicose veins occurrence. Odds ratio of varicose vein in clinical personnel was 3/7 . In clinical personnel group the risk of greater grade of varicose veins was more in nurse's aides group (OR =3/4).Between grade of varicose vein and shift working was significant correlation (p=0/018).
    Conclusion
    This study show that occupational factors such as prolong standing ; shift work and lifting have significant role in development of varicose veins in lower limbs.
    Keywords: Varicose Vein, Occupational Risk Factors, Clinical Perssonel